تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱۳۸۹ - ۰۸:۰۵  ، 
کد خبر : ۲۰۲۳۵۶

روزنامه‌نگاری در رویارویی با روابط اجتماعی

تژا میرفخرایی اشاره: اینکه هدف و شیوه روزنامه نگاری برای تهیه خبر, تمرکز بر شخصیت های اجتماعی, هنری و ورزشی یا موضوعات و رویدادهای تازه با ارزش های خبری متفاوت باشد, بر نوع و ماهیت خبر, تاثیرگذار است . نشریات Popular در جوامع صنعتی برای جلب مخاطب, رویدادهای با حجم بزرگتر و درجه تضاد و شگفتی زیاد را گزارش می کنند, نه شخصیت ها یا موضوعات مجرد را. نویسنده در مقاله حاضر, انواع خبر و مشخصه های مهم آنها را مورد بررسی علمی قرار داده است. گروه فرهنگ و اندیشه

تمرکز خبری
تمرکز یکی از مباحث اصلی ادبیات است که در آن جایگاه نگرشی متن از طریق بررسی آنکه می بیند و آنکه در متن داستانی سخن می گوید, مورد مطالعه قرار می گیرد. در گزارش سازی حرفه ای نیز, تمرکز به معنای نگرش کلی, زاویه اصلی و نکات مورد تاکید مطلب در نظر گرفته می شود که به وسیله خبرنگار تلویزیونی در همان آغاز گزارش در مقابل دوربین ارائه می گردد. تمرکز در اینجا به معنی نقطه یا جایگاه مورد تاکید متن خبری, مورد استفاده قرار می گیرد. به عبارت ساده تر اگر معنای پرورش خبری, زاویه نگرشی خبرنگار نسبت به رویداد خبری فرض شود, زاویه مذکور باعث می شود تا خبرنگار بر موضوعات مشخصی, جایگاه های معینی تاکید نماید و متمرکز شود. بنابر این تمرکز در رابطه ای تنگاتنگ با پرورش خبر قرار می گیرد. اما در هر صورت , آنچه متن بر آن متمرکز شده را می توان از شیوه پرورش خبری آن تفکیک کرد. در اینجا دقیقا بر اساس این تفکیک , تمرکز خبری تحت عناوین زیر مورد مطالعه قرار می گیرد:
تمرکز بر شخصیت های اجتماعی, هنری و ورزشی, موضوعات مجرد و مفاهیم اجتماعی اقتصادی و سیاسی غیر خبری, رویدادهای تازه با ابعاد فیزیکی عینی خبری و بالاخره تاکید بر مخاطب در مرکز خبر و یا در نهایت تمرکز بر اصول و باورهایی اخلاقی و ایدئولوژیک و تعلیم آنها از طریق مطلب خبری.
شخصیت‌‌مدار
در برخی جوامع, خبرنگاران لاجرم, به تبعیت از فرآیندهای کلی حاکم بر جامعه, خواهی نخواهی خبرها را حول محور شخصیت های سیاسی و اجتماعی متمرکزمی کنند. این تمرکز در مواردی با خبر که اساسا درباره رویدادها تنظیم می گردد, در تعارض است و شکلی سنگین, ثقیل و رسمی به صفحات نشریات وزین این گونه جوامع می بخشد. گاه در بعضی جوامع مرتبه اجتماعی سوژه از اندازه های طبیعی و انسانی خارج می گردد و به شکلی غیرقابل جدل, در ذهنیت اجتماعی مطرح می شود. وقتی موضوع چنین ابعادی پیدا نماید, برای نشریات نیز بسیار طبیعی خواهد بود که آن را به تمامی از طریق تمرکز بر گفته ها و اعمال شخصیت مزبور, انعکاس دهند. بدین ترتیب, گفته ها, اعمال و سخنرانی های شخصیت یا شخصیت های سیاسی, بخش عظیمی از سطح زیر چاپ نشریات را به خود اختصاص می دهد.
اما خبر و اصول تدوین خبر در جوامعی مطرح شد که به دلیل ساختارهای اقتصادی شان, بحث شخصیت در ساختار سیاسی آنها, موضوعیت چندانی نداشت. به دلیل همین ساختارهای اقتصادی , سیاستمداران و مدیران اجتماعی در این جوامع, ابعادی قابل تغییر پیدا نمودند. خبرنگار نیز با توجه به درکی که چنین جامعه ای در رابطه با اصول جمع آوری خبر به مثابه یک دانش عینی رسانه ای به وی تعلیم می داد, شخصیت ها را تنها به هنگامی منعکس می کرد که آنها در رویدادهایی با قابلیت خبری یعنی تازه و شگفت انگیز ظاهر می شوند. اصول کسب یا جمع آوری خبر,خبرنگاران را مجبور می سازد تا حداقل در ظاهر هم که شده به گزارش بیطرفانه حادثه خبری و انعکاس همه نظرات موافق یا مخالف درکنار اظهارات شاهدان عینی ماجرا بپردازند. بنابر این عادی بودن شخصیت ها و عینی بودن ابعاد حضورشان در ذهنیت اجتماعی به خبرنگار اجازه می دهد تا روتین مزبور یعنی شیوه جمع آوری خبر را رعایت نماید. البته خبرنگاران در جهان سوم, دقیقا به دلیل تفاوت ساختار سیاسی فرهنگی حاکم بر جامعه خود با جوامع صنعتی مجبورند گزارش های خود را گاه غیرخبری ارائه دهند, یعنی بدون انعکاس گفتارهای مخالف و گزارش های عینی رویداد.
اما به دلیل آنکه شیوه خواندن روزنامه در جوامع صنعتی و در جهان سوم, از نظر ماهوی تفاوتی ندارد, یعنی در هر دو جامعه, نشریات به هنگام رفت و آمد به سر کار, در دفاتر و موسسات, در ساعات صرف غذا یا اوقات استراحت مابین کار, مطالعه می شود, ساختار خبری غربی به دلیل انطباق با چنین شیوه مطالعه ای نسبتا سبک تر, آسان تر, قابل فهم تر و قابل لمس تر به نظر خوانندگان می آید. اما شیوه ارائه خبر شخصیت مدارانه که از روتین های کسب خبر مزبور استفاده نمی کند, به هیچ عنوان مناسب شرایط مطالعه مزبور در وسایل نقلیه, رستوران ها, بوفه ادارات و یا به هنگام انتظار در اوقات مختلف روز نمی باشد و در چنین شرایطی به نظر خواننده بسیار ثقیل, دور از ذهن و سنگین می نماید و به همین دلیل نیز خوانندگان به دنبال مطالب سبک تری می گردند که با شیوه اوقات مطالعه آنها هماهنگی داشته باشد. توجه داشته باشید که این تحقیق دلیل سنگینی و ثقیلی خبر شخصیت مدار برای مخاطبین را عمدتا در شیوه و اوقات مطالعه روزنامه ها می داند, اما دلیل انعکاس خبرهای شخصیت مدار را در ساختار اجتماعی فرهنگی این جوامع پیدا می کند. به عبارت دیگر, اگر شیوه مطالعه را انعکاسی از جبر اقتصادی و وضعیت اشتغال افراد محسوب داریم, آن گاه تضاد ساختارهای اقتصادی جامعه جهان سومی با ساختارهای فرهنگی همان جامعه موجب این مسئله شده است.
البته لازم به توضیح است که رشد بی حد بوروکراسی در جهان سوم و ضعف تاریخی بخش خصوصی در این جوامع باعث شده تا عمده سازمان های بزرگ رسانه ای که راه اندازی آنها محتاج سرمایه گذاری نسبتا زیادی می باشد, در انحصار دولت و سازمان های متبوعش باقی بماند. در این جوامع گاه تا بیش از دو سوم همه سرمایه های ملی در دست قدرت دولتی قرار دارد و به دلیل همین امر, روابط عمومی سازمان های دولتی امکان آن را پیدا می کنند تا به طور دائم از رسانه های دولتی یا رسانه هایی که ادامه حیاتشان وابسته به یارانه های سنگین دولتی می‌باشد, برای گزارش مراسم رسمی برپا شده از سوی این سازمان ها دعوت به عمل آورند و بدین ترتیب صفحه نشریات جهان سوم را سنگین‌تر, رسمی تر و دولتی تر نمایند. همایش ها, سمینارها و کنفرانس های خبری به شکلی یک سویه و اعلامیه وار صفحات خبری این نشریات رااز گفتارهای مقامات رسمی و دولتی پر می کنند و به دلیل آن که روتین های عینی جمع آوری خبر به وسیله خبرنگاران این جوامع رعایت نمی گردد, میزان گفتارهای رسمی در نشریات جهان سوم, تقریباچند برابر گفته ها و سخنان مقامات رسمی در نشریات جهان صنعتی است. تیترهای این نشریات " خبرنامه ای " , عمدتا روتیتر کوچکی نیز به همراه دارد که این روتیتر به روابط عمومی یا موسسه یا مقامی که خبر را اعلام کرده است, اشاره می کند. لازم به توضیح است که " خبرهای اعلام شده " اگر مقام دولتی را در مرکز توجه و تاکید قرار دهد, از سوی این تحقیق " شخصیت مدار" و اگر موضوع سخنان وی را در مرکز خبر خود قرار دهد, " موضوع مدار" تلقی خواهد شد.
موضوع‌‌مدار
موضوعات کلان, مباحث اجتماعی, سیاسی و اقتصادی در شکل مجرد خود خبر نیستند و نمی توانند باشند. ذات خبر در تناقض با تجرید است و در هماهنگی با رویداد فیزیکی که در جهان بیرونی اتفاق می افتد, قرار دارد. موسسات دولتی با درک همین مسئله برای خبری کردن موضوع مورد بحث خود, سمینار, همایش یا کنفرانس خبری و یا حتی سخنرانی را به مثابه یک رویداد ترتیب می دهند. این امری است که ریشه در جوامع صنعتی دارد و آغاز آن به دو روابط عمومی چی آمریکایی به نام " برنیز" و " لی " باز می گردد. ترتیب مراسمی که موضوع مورد نظر یک موسسه را مد نظر نشریات قرار دهد, به همراه آماده کردن کپی های خبری, عکس ها و سایر آمار و اطلاعاتی که نشریات برای خبررسانی به آن
احتیاج دارند وظیفه روزمره همه روابط عمومی ها در همه جای دنیا است. اما گرچه روابط عمومی کشورهای صنعتی از توان تحقیقاتی, طراحی کمپین های عظیم افکار عمومی سازی بسیار زیادی برخوردارند, اما به دلیل رعایت اصول کسب خبر عینی از سوی نشریات که در این تحقیق بارها و بارها مورد اشاره قرار گرفته است و به سادگی به معنای گزارش عینی واقعه از سوی روزنامه نگار و انعکاس اظهارات شاهدان عینی و عکس العمل های مخالف و موافق می باشد, روابط عمومی های کشورهای صنعتی هرگز موفق نمی شوند(مگر در شکل رپرتاژهای تبلیغی) که همه فضای یک مطلب را به انعکاس یک رویداد ترتیب داده شده خود یعنی سمینار یا کنفرانس خبری منحصر سازند. اما در جهان سوم, دقیقا به دلیل عدم رعایت موازین کسب خبر, مراسم ترتیب داده شده یا شبه رویدادها و موضوعات مطرح شده در این مراسم, مورد گزارش خبرنگار قرار می گیرد. تنها معیار خبر عینی که در این گزارش ها رعایت می شود, ارائه " خبر" در سوم شخص است. در غیر این صورت آنها را باید گزارشی روایت گونه از یک شبه رویداد یا شبه مراسم دانست بدین ترتیب و با توجه به مکانیزم مزبور, مطالب نشریات عمدتا به موضوعات مورد بحث و گفتارهای مطرح شده در این مراسم منحصر می گردد. سازمان روابط عمومی قصد ارائه موضوعی, مطلبی را در سطح جامعه در رابطه با سازمان متبوعش دارد و به همین دلیل مراسم را طوری طراحی می کند که اولا مقامات سازمان مزبور و ثانیا موضوعات مورد تاکید آنان در مرکز توجه مراسم و خبر تهیه شده از آن قرار گیرد. روزنامه نگاری که سال ها در چنین شرایطی فعالیت نماید, در یک فرآیند زمانی فراموش می کند که حجم خبر را رویداد تعیین می کند و اندازه " مراسم ترتیب داده شده " یا شبه رویدادها کوچکتر از آن است تا نظر مخاطب را جلب نماید و خبرنگاران حرفه ای و باسابقه نیز اعتقاد دارند که مگر در مورد صفحاتی چون صفحات مربوط به " حوادث ورزشی " , سایر صفحات نشریات جهان سومی به طور مشخص از این بیماری رنج می برند. روزنامه نگار در انتظار اعلامیه های دولتی و مراسم ترتیب داده شده, تجربه کسب خبر در شرایط روزمره را به دست نمی آورد و ذهنیت آنان به سمت گزارش رویدادها سوق داده نمی شود, بلکه حتی در اشکال نخبه گرای خود به انعکاس و بحث در مورد موضوعات مجرد, علاقه مند می گردد. به عبارت ساده تر, شرایط کاری , روزنامه نگاران جهان سومی را به سوی بحث در مورد مسائل و معضلات کلان اقتصادی, سیاسی و اجتماعی می کشاند و آنها توان حرفه ای خود را برای طرح موضوعات مجرد از لابه لای رویدادهای عینی با ابعاد بزرگ و درجه های معینی از شگفتی , تازگی و.. . از دست می دهند. بدین ترتیب صفحه یک نشریه جدی جهان سومی چه دولتی, چه نیمه رسمی, چه خصوصی و یا حتی مخالف دولت از گزارش رویدادها و تازه ترین اتفاقات و حوادث بزرگ مخاطب پسند, خالی می شود. خبرنگاری که در جست وجوی خبر نیست, صفحات خود را پر می کند از مباحث و نظرات اعلام شده از سوی سازمان های دولتی یا شخصیت های علمی, اجتماعی, اقتصادی و فرهنگی که موضوعیت خبری ندارند. به این دلیل, صفحه این قبیل نشریات بیش از حد جدی, رسمی, غیر خبری و در مواردی خبرنامه ای می گردد. جالب تر این که خبرنگارانی که از زاویه ای روشنفکرانه و نخبه گرا با مباحث اجتماعی برخورد می کنند, اما در دامن همین نظر خبری تربیت شده اند, با تعبیری روشن و واضح با خبر و رویداد خبری یا خبر رویدادمدارانه برخورد می نمایند. گویی که نشریات و خصوصا روزنامه ها رشد خود را مدیون سریالی کردن مباحث فلسفی و اجتماعی هستند و نه گزارش رویدادهای فیزیکی جهان عینی که زندگی مخاطب را دربرمی گیرد.
رویدادمدار
برای بررسی واقع گرایانه خبر رویدادمدار به دور از تعصبات نخبه گرایانه, باید به این پرسش پاسخ داد که به راستی, چه چیزی, چه مشخصه ای باعث عینی شدن خبر و متعادل به نظر آمدن آن می گردد. اگر دیدگاه و نظریه های موجود را خلاصه کنیم, با چند مبحث اصلی و اساسی روبه رو خواهیم شد که دو مبحث از این مباحث حداقل در رابطه با خبر مکتوب از موضوعیت بیشتری برخوردارند. اولین و شاید مهمترین آن , به این مسئله اشاره می کند که خبر ذاتا و اساسا باید در رابطه با یک عمل, یک حادثه, یک رویداد, تنظیم شود و دومین معیار برای خبر عینی ریشه در شیوه کسب خبر عینی دارد که بارها در این تحقیق بدان اشاره شده است. هر دوی این عوامل را می توان در رشد رمان به مثابه یک ژانرادبی ریشه یابی کرد. از اوایل قرن نوزده رشد مناسبات سرمایه داری باعث فراگیر شدن ژانر نوینی درزمینه ادبیات به نام رمان گردید. رمان در مقایسه با رمانس که یک ژانر پیش سرمایه داریست حادثه مدار بوده و عمدتا از طریق توضیح و به تصویر کشیدن رویدادها و اعمال شخصیت های داستانی, ذهنیت ها و تفکرات آنها را بدون قضاوت های حجیم , از سوی نویسنده یا راوی, در مقابل مخاطبین قرار می داد. واقع گرایی این ژانر دقیقا ریشه در این واقعیت دارد که رمان توضیح حوادثی است که پی درپی اتفاق می افتند و از طریق این حوادث کوچک و بزرگ خط داستانی در مقابل مخاطب قرار می گیرد و اصطلاحا " باز" می شود. هیچ سبک واقع گرایانه ای نمی تواند با توضیح مباحث ثقیل و ذهنی موضوعیت داشته باشد, بلکه واقع گرایی الزاما به معنای توضیح صحنه از سوی نویسنده و اجازه دادن به شخصیت های داستانی است برای آنکه بتوانند بدون پیش داوری های قضاوت مابانه راوی, مستقیما با مخاطب سخن بگویند.           ادامه دارد...

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات