تاریخ انتشار : ۰۴ آبان ۱۳۹۱ - ۰۹:۳۹  ، 
کد خبر : ۲۰۶۵۴۵

آسیب‌شناسی اصلاحات (بخش دهم)


احمد تشکر
در قسمت قبل اشاره شد که دادگاه ویژه روحانیت، یکی از نهادهای قانونی است که در فرآیند اصلاحات به روش تصرف گام به گام مورد هجمه قرار گرفت و اوج این حملات در سال 77 بود: خصوصاً در جریان محاکمه آقای عبدالله نوری، مدیر مسئول روزنامه تعطیل شده خرداد. متأسفانه در این میان و در گیر و دار این محاکمه، برخی از جریانات سیاسی ـ ناآگاهانه ـ تمام توان و ظرفیت تبلیغی خود را برای خارج کردن این نهاد مقدس از دایره نظام به کار گرفتند. در همین رابطه، مجمع روحانیون مبارز صدور کیفرخواست دادستان دادگاه ویژه روحانیت را سیاسی خواند و اعلام کرد که این کیفرخواست پاسخ سیاسی می‌طلبد(1). این مجمع که طبعاً همه اعضای آن در این قضاوت اجماع نظر قطعی نداشتند، این جمله را اضافه نمود که: «اگر چه این به معنای موافقت با همه مواضع و اظهارات آقای نوری در دادگاه نیست(2)».
گرچه از نگاه آقای اکبر گنجی (دگراندیش معروف) «تأکید بر عدم موافقت با همه مواضع و اظهارات آقای عبدالله نوری در دادگاه توسط مجمع روحانیون مبارز، نکته‌ای قابل تأمل و پرسش‌برانگیز است(3)».
برخی از مدعیان اصلاحات به جای روی آوردن به سرمایه‌های معنوی و مادی انقلاب اسلامی و حکومتی که پرچم عزت و سرافرازی آن برپایه سه استراتژی استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی می‌باشد دارد و بهای سنگینی برای پیروزی و تثبیت آن پرداخت شده است، به خشنودی بیگانگان و عوامل ضدانقلاب و مشی‌براندازانه آنان تکیه نمودند.
این تحلیل، یک پندار سیاسی و جناحی نیست، بلکه یک اعتراف از ناحیه همفکران افرادی مانند آقای نوری است؛ آنجا که برای تضعیف نظام و انقلاب و امام انقلاب اعلام کردند: «دفاع از عبدالله نوری به دلیل آن که خودی، یار امام، انقلابی، مدافع نظام و... است، فضیلت و شجاعت نام نمی‌گیرد و از آزاداندیشی حکایت ندارد. دفاع از نوری نادم، پشیمان، تجدیدنظرطلب، دگراندیش، واجد ارزش است! دفاع از محسن کدیور، موسوی خوئینی‌ها، عبدالله نوری، آیت‌الله منتظری، عبدالکریم سروش، محسن مخمل‌باف، سیدجواد طباطبایی و... هر چند وظیفه همگان است، اما برای آزادی‌خواهی و آزاداندیشی کافی نیست؛ چرا که اینان امکانات وسیعی در داخل و خارج برای دفاع از خود در اختیار دارند!(4)»
ارزش نبودن یار امام و انقلابی و مدافع نظام برای آقای نوری و شاید نامبردگان دیگر در گفتار فوق و در اختیار داشتن امکانات وسیع در داخل و خارج، جای تأمل بسیار دارد. به نظر می‌رسد طرح چنین مسایلی، زمان را برای کشف حقایق و مسایل پشت پرده بسیار کوتاه می‌کند و تحلیل سیاسی مردم را درپی بردن به تعارض در عملکرد مدعیان مدافع نظام و خط امام در گذشته و در زمان رسیدن به قدرت سیاسی به راحتی میسر می‌سازد.
قرار گرفتن طیفی از جماعت دگراندیش و روشنفکرمأب در دامن بیگانگان، چیزی است که دشمنان نیز به آن اذعان دارند. از جمله می‌توان نگرانی ریچارد بوچر (سخنگوی وقت وزارت خارجه امریکا) را نسبت به وضع مطبوعات تعطیل شده در ایران نام برد. همچنین اعتراض رادیوهای بیگانه به تعطیلی مطبوعات به گفته آنها اصلاح‌طلب و دستگیری بعضی از مدیران مسئول و روزنامه‌نگاران که به‌طور ممتد نگرانی خود را اعلام می‌کردند، حکایت از خط نفاقی دارد که یک سر آن به حلقه‌های زنجیره‌ای اصلاحات آمریکایی گره خورده و سر دیگر آن به کمپانی‌های خبری و تبلیغاتی خارج متصل است: چرا که نه آنان از هرگونه حمایت و به هر عنوان نسبت به دوستان نواندیش خود دریغ دارند و نه اینان از دریافت این حمایت‌ها ابایی! چنان که «الینا» (هماهنگ کننده پرداخت‌های مالی دیدبان حقوق بشر) می‌گوید: «آقایان سروش و کدیور به سبب شهامتشان در قبال ایده‌هایشان جایزه گرفته‌اند!!(5)»
اینک آحاد ملت عزیز ایران که به استقلال و عظمت کشورشان دل بسته‌اند و به این عظمت و سربلندی افتخار می‌کنند و بارها با حضور خودشان در صحنه‌های مختلف، آن را به اثبات رسانده‌اند، به خوبی درمی‌یابند که قلیلی از مدعیان دیروز، اکنون به میدان مبارزه آمده‌اند تا این نعمت الهی را که همانا احیای دوباره اسلام و استقلال کشور است، به وادی فنا بکشانند و اربابان خویش را دگربار بر این ملت ستمدیده در قرون متمادی مسلط نمایند؛ گرچه این راه یک شبه به پایان نرسد؛ چنان که نماینده شیطان بزرگ دو سال قبل به این موضوع اشاره کرده بود. هنری کیسینجری (وزیر امور خارجه اسبق آمریکا) گفته بود: «ما برای سرنگونی جمهوری اسلامی ایران برنامه‌های متنوعی داریم، اما عملی شدن این برنامه‌ها به گذشت زمان نیاز دارد.» وی در پاسخ به سؤال یک خبرنگار که پرسید: چند سال؟ گفت: شاید 20 سال!(6)»
حال سؤال این است که آیا هنوز هم در داخل کشور کسانی هستند که نقشه‌های دشمنان قسم خورده را «توهم توطئه» بپندارند و حل مشکلات و توسعه سیاسی و اعمال سیاست تنش‌زدایی را در گرو رابطه با آمریکا ارزیابی کنند؟ لذا با عبور از تجزیه و تحلیل در بحران آفرینی‌های دولت آمریکا و هم‌پیمانانش در ماه‌های گذشته، انتظار می‌رود همان‌گونه که مقامات عالی‌رتبه کشور بارها بر آن تأکید کرده‌اند، در شناخت خط نفاق و برانداز غفلت نشود؛ همچنان که ریاست محترم جمهوری در اولین کنفرانس خبری بعد از انتخابات دوم خرداد 76 اعلام کرد: «عظمت امروز ایران مدیون امام خمینی، مرهون شعور مردم و رهبری آیت‌الله خامنه‌ای است(7)». و در جای دیگر تصریح نمودند که: «اصلاحات در جمهوری اسلامی فقط در چارچوب قانون اساسی و در جهت دستیابی به اهداف انقلاب اسلامی و مورد نظر مردم است. مرزها باید با کسانی که اندیشه براندازی دارند، روشن باشد.»
رهبر معظم انقلاب نیز تأکید دارند که «نباید در دشمن‌شناسی اشتباه کنیم.» بنابراین مواضع دشمنان برون مرزی بر همگان روشن بوده و هست و مواضع جمهوری اسلامی در مقابل آنان نیز روشن‌تر، اما مبادا در کشف جریان‌های انحرافی یا التفاطی و معوج در داخل، و داشتن هوشیاری لازم در جهت خنثی‌سازی توطئه آنان، راه به اشتباه بپیماییم که پشیمانی فردا سودی ندارد.         ادامه دارد...

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات