رضا افضلی
بروز و ظهور مذاهب خرافی و عرفانهای تقلبی در عصر حاضر یکی از پدیدههای جدی و قابل توجه است.امروز با موجی از خرافهها و عرفانهای انحرافی مواجه هستیم که کم و بیش در جامعه ایران نیز نفوذ کردند و آثار و علائمشان را در بسیاری از جاها میتوان مشاهده کرد.مقوله گرایش به عرفان در میان جوانان در سالهای اخیر و خصوصا در سالهای پس از جنگ جهانی دوم، رشد بیسابقهای داشته است و در ایران نیز این موج در سه دهه اخیر رو به فزونی نهاده است.همراه با نشر و گسترش یک پدیده خوب و متعالی، زوائدی نیز همراه با آن رشد میکند که در صورت عدم توجه، این زوائد موجب خشک شدن ریشه همان محصول مبارک میشود.در این پدیده زشت، جهل و فضاسازی معنوی حرف نخست را میزند مضاف بر اینکه عرفان دروغین به عنوان یک پدیده اجتماعی مهم نیز قابل بررسی است.عرفان دروغین مولد ناهنجاریهای اجتماعی است و عوامل متعددی در این زمینه دخالت دارند که شاید در نگاه اول غیرمرتبط به نظر آیند.لذا ضروری است تا این موضوع به طور کامل مورد آسیبشناسی قرار گیرد و عرفان کاذب و عرفان حقیقی به درستی برای مردم معرفی شوند.ظهور و بروز صوفیگری در لباس عرفان، ادعاهای دروغین الوهیت، امامت و نبوت و نیز مدعیان کرامت و ارتباط با امام زمان(عج) و نیز فعالیتهای فالگیری و رمالی از جمله مظاهر خرافه در جامعه است.دو عامل کلان و خرد به عنوان پشتیبان این خرافهها و انحرافات در جامعه عمل میکنند که عوامل کلان این پشتیبانی را استکبار، دستگاههای جاسوسی و جریانهای ضددینی تشکیل میدهند.
جامعه در محاصره فرق مختلف قرار گرفته است.روحانیون، خطبا، گویندگان و نویسندگان باید این فرق را به مردم معرفی کرده و عیب و اشکالات عقیدتی آنان را بازگو کنند و فقط به بیان مسائل شرعی و مصائب اکتفا نکنند.مشکل این است که این گونه گرایشات، منکر خاتمیت، مهدویت و امامت هستند که این گونه مسائل را باید روحانیون در منبرها و سخنرانیهای خود بگویند.در زمان حاضر فرق مختلف تلاش میکنند قشر جوان و نوجوان را به سوی خود جلب و جذب کنند.مبارزه با دینگرایی، حاکمیت دینی، مبارزه با موج معنویت گرایی، اصولگرایی و نیز تشدید اختلافات قومی و مذهبی و ترویج تساهل و تسامح از جمله اهداف عوامل حمایتکننده از انحرافات کاذب در جامعه است.عرفان حقیقی بدون تردید همان زندگی کردن پاک و سالم است و این همان مقولهای است که اسلام به آن اشاره کرده است و به عبارت بهتر نتیجه سلوک عارف به بهبود جایگاه اجتماعی و فردی وی میانجامد و این موضوعی است که مورد فراموشی قرار گرفته است. تمام انبیا و اولیاءالله آمدهاند که سعادت را برای بشریت به ارمغان آورند و نکته مهم در سعادت همان توجه به توحید و یگانگی خداوند سبحان است.به همین دلیل در اصول دین مسئله توحید وجود دارد و بر همین اساس اصول تمام ادیان الهی بر درک مسئله توحید بنا شده است.
عرفان حقیقی مبتنی بر تعادل بین لذت و رنج است.عرفان حقیقی مبتنی بر خدامحوری است اما مذاهب و عرفانهای دروغین آرامش بدون خدا را برای جامعه معرفی میکنند.عرفان حقیقی امتساز و عرفان قلابی فرقهساز است.آموزههای عرفان حقیقی مبتنی بر حقانیت یا تعبد مستند است اما عرفانهای بدلی متکی بر حدس و مادون عقل است که تاثیرات منفی برجامعه میگذارد و مقابله با اینها نیز آموزش، بصیرت و تلاش دستگاههای مربوطه در آگاهسازی جامعه را میطلبد.