تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن ۱۳۹۰ - ۰۷:۵۲  ، 
کد خبر : ۲۰۸۴۸۰
احزاب سیاسی؛

اجتماعی کردن سیاست یا سیاسی کردن اجتماع


محمود فروغی
کتاب احزاب سیاسی دکتر حسینعلی نوذری در سه بخش تدوین شده است. بخش نخست تحت عنوان احزاب سیاسی و نظام‌های حزبی؛ نظریه‌ها و کاربست‌ها، طرحی است مقدماتی برای آشنایی با تعاریف و ویژگی‌های احزاب سیاسی، رویکردهای نظری در خصوص علل گسترش احزاب، خاستگاه، ماهیت و اهداف احزاب سیاسی، رابطه بین نظام حزبی و ساختار اجتماعی، کارکرد احزاب سیاسی و در باب شرایط عضوگیری، تأمین نیرو، منابع درآمدی، و هزینه‌های مالی احزاب.
بخش دوم کتاب حاضر تحت عنوان احزاب سیاسی و نظام‌های انتخاباتی در جوامع اروپای غربی به بررسی تطبیق و مطالعه تاریخی روند ظهور تکوین و تکامل احزاب سیاسی و نظام‌‌های انتخاباتی در کشورهای مختلف اروپایی می‌پردازد.
در این بخش به طور اجمال و گذرا با نگاهی به پیشینه تاریخ و فرهنگ سیاسی هر کشور سعی شده است تا نظام‌های حزبی و انتخاباتی آن بررسی شود.
بخش سوم کتاب به بحث و بررسی درباره نظام‌های سیاسی و احزاب در کشورهای آمریکای لاتین اختصاص داده شده است. ابتدا در یک مقدمه به تاریخچه کلی و ویژگی‌های عمومی آمریکای لاتین، موقعیت جغرافیایی آن، فرهنگ و تمدن آمریکای لاتین، تاریخچه ساکنان سرخ‌پوست و استعمارگران سفیدپوست پرتغالی و اسپانیایی و سپس به اجمال، به معرفی کشورهای مختلف آمریکای جنوبی و مرکزی اهتمام شده است و سپس با نگاهی کلی به روند پیدایش و تکوین احزاب سیاسی در آمریکای لاتین، نماد تاریخی سه نسل از احزاب سیاسی، آمریکای لاتین، دوران کادیلوئیسم و کاسیکوئیسم یا دوران قبل از پیدایش احزاب سیاسی، احزاب تاریخی، احزاب مدرن و احزاب معاصر پرداخته شده است. در پایان نیز به وضعیت احزاب سیاسی در کشورهای آمریکای جنوبی و نقش تأثیر آن‌ها در روند تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی این کشورها اشاره شده است.
نزدیک به نیم قرن پیش موریس‌ دو ورژه پیشگفتار کتاب احزاب سیاسی خود را که درحال حاضر در زمره آثار کلاسیک جهان به شمار می‌رود با این عبارت آغاز کرد: «اثر حاضر با یک تناقض بنیادین شروع می‌شود، در حال حاضر ارائه توصیفی دقیق و موثق درباره کارکرد تطبیقی احزاب سیاسی غیرممکن است ولی اقدام به ارائه چنین توصیفی کاری بسیار ضروری و لازم است. ما خود را در یک دور باطل می‌بینیم. یک نظریه عمومی احزاب در نهایت تنها بر مبنای نتایج حاصل از بی‌شمار مطالعات عمیق ساخته خواهد شد، لیکن این قبیل مطالعات تا زمانی که نظریه عمومی یا عامی درباره احزاب وجود نداشته باشد، چندان هم مطالعات عمیقی نخواهد بود. زیرا طبیعت تنها زمانی پاسخ می‌دهد که مورد سوال قرار بگیرد ولی ما هنوز نمی‌دانیم که موضوع حاضر چه سوالاتی را می‌طلبد.....
هدف کتاب حاضر شکستن این دور باطل و فراهم ساختن راهی برای خروج از آن است. یعنی فراهم ساختن زمینه‌هایی برای طرح و تدوین مقدمات نظریه عمومی احزاب یا نظریه عام مقدماتی درباره احزاب که گرچه ممکن است بسیار خام، مبهم، ابتدایی و ظنی باشد، ولی درعین حال می‌تواند به عنوان مبنایی برای مطالعات مفصل‌تر و دقیق‌تر و مشروح‌تر در این زمینه بکار آید.»
بخش اول با این چنین نقش‌بندی‌ای آغاز می‌شود. بخش نخست کتابی به نظر می‌رسد که از معدود کتبی است که بار گران پژوهش و تأمل در باب تعریف حزب و نظام حزبی و جایگاه آنها در نظام سیاسی یک گستره به نام کشور کارکرد احزاب و نقش نظام‌های حزبی را در سرنوشت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به دوش می‌کشد. این در شرایطی است که در کشور ایران هنوز مطالعه‌ای پیرامون احزاب و نظام‌های انتخاباتی و کارکردهای حزبی، شکل صحیح و منسجمی به خود نگرفته است و مورد کمترین تأمل نیز قرار نمی‌گیرد، حال آنکه پس از تحولات سیاسی – فرهنگی اخیر در کشور ایران، آنچه که بر تارک شعارهای تمامی جناح‌های سیاسی می‌درخشد، مفهوم حزب است در چنین وانفسایی که مفهوم حزب و کارکرد نظام‌های سیاسی، جایگاه چنین بس رفیعی را در یک کشور به خود اختصاص داده است. ضرورت‌های پرداختن به یک چنین جغرافیای مفهومی و تأمل در باب آن گریزناپذیر نشان می‌دهد. مطالعات و تبعات عمیق و درخشان دو ورژه که در قالب کتاب احزاب سیاسی وی به چاپ رسید، جرقه فعالیت‌های متعدد در زمینه مطالعات تطبیقی احزاب سیاسی را روشن ساخت به طوری که در سال‌های دهه 50 و 60 حجم عظیم و بی‌شماری از آثار منتشره در این حوزه فی‌الوقع وعده تحقق و جامه عمل پوشیدن این حدس دو ورژه به شمار می‌رفتند که شاید ظرف یک دوران پنجاه ‌ساله ارائه توصیفی درباره کارکردهای واقعی احزاب سیاسی ممکن باشد. این فرآیند در کشورهای اروپایی و جوامع غربی تا حدودی با توفیق قرین بود و از سال‌های آغازین دهه 1950 گروه‌های پژوهشی و تحقیقاتی متعددی در اکثر کشورهای اروپای غربی به مطالعات درباره احزاب سیاسی، نظام‌های حزبی و نظام‌های انتخاباتی یک کشور و کشورهای مختلف در قیاس با هم پرداختند. این پژوهش‌ها و مطالعات چشم‌اندازها و زوایای پنهان و پیدای متعددی را در خصوص فعالیت احزاب سیاسی و تحول و کارکرد نظام‌های حزبی، انتخاباتی و پیش از همه در خصوص تعریف حزب و نظام‌های حزبی و نقش جایگاه آنان در نظام‌های سیاسی مدرن، کارکرد و گستره حضور و تأثیر آنها در سرنوشت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی این جوامع آشکار ساخته است.
در این اثر مولف دو نقد جدی را بر ساختار احزاب سیاسی در ایران و نحوه پیدایش و تکوین آنها موثر می‌داند. نکته اول اینکه احزاب سیاسی که در یک قرن اخیر در ایران پا گرفته‌اند، عمدتاً حول محور شخصیت‌های قومی – قبیله‌ای و ایلی و عشیره‌ای یا خاندانی شکل گرفتند که با زوال یا کنار گرفتن یا مرگ شخصیت‌های مذکور این احزاب «شخصیت محور» نیز ضرورت وجودی خود را از دست می‌داند. ضمن اینکه در برخی موارد نیز احزاب بنا به ملاحظات سیاسی، ایدئولوژیک و یا بر اساس مصالح و منافع تعریف نشده و مبهم ملی – مذهبی شکل گرفتند که این دسته از احزاب بسیار زودگذر و ناپایدار و متزلزل بوده‌اند.
نکته دوم در باب تکوین و پیدایش احزاب سیاسی در ایران است. در غرب احزاب سیاسی در واقع حاصل و برآیند روند تکامل مبارزات صنفی – سیاسی هستند که بعضاً پیشینه این مبارزات به چند سده می‌رسد. به عبارت دیگر ابتدا نهادها، انجمن‌ها و مجامع صنفی و اتحادیه‌های کارگری و غیره برای طرح خواسته‌ها و تقاضاها و تأمین و احقاق حقوق صنفی، نهادی و اتحادیه‌ای شکل گرفتند و در نهایت از دل همین جریان‌ها احزاب سر در آوردند.
اما در ایران احزاب در سیر تکوین تاریخی خود پا نگرفتند. نکته دیگری که در ارتباط با همین مسأله مطرح می‌شود این است که در غرب این احزاب بودند که پس از مبارزات انتخابی و کسب اکثریت آرا و به دست گرفتن قدرت دولت را تشکیل می‌دادند. در این کشورها احزاب سازنده و موجود دولت‌ها هستند نه آنکه دولت‌ها احزاب را به وجود آورده باشند. اما در ایران وجه غالب با احزاب دولتی یا احزاب تأسیس شده پس از به قدرت رسیدن یک دولت تازه است. این احزاب پس از روی کار آمدن دولتی جدید و عمدتاً تحت تأثیر شخصیت رییس‌دولت و یا جریانات و گروه‌های موثر در به قدرت رسیدن دولت ایجاد می‌گردند. عمر این گونه احزاب بسیار کوتاه و موازی با دوران حاکمیت دولت مزبور است و با سقوط یا خاتمه دوره قانونی آن، عمر این احزاب هم به پایان می‌رسد.
برای بسیاری از افراد حزب سیاسی معنی و مفهوم چندانی ندارد. گروه کثیری از افراد جامعه حزب را پدیده‌ای پوچ و بی‌فایده می‌دانند زیرا کارکرد یا عملکردی از آن مشاهده نکرده‌اند یا از آنجا که اساساً حضور عینی و تاریخی حزب را شاهد نبوده و تجربه نکرده‌اند، لذا دغدغه چندانی نیز نسبت به آن ندارند، به همین دلیل حتی تعریف ابتدایی و ساده‌ای نیز از آن در ذهن ندارند.
این امر معضل مشترک بسیاری از جوامع در حال توسعه است، حتی در جوامع پیشرفته صنعتی نیز مردم اکثراً ذهنیت ساده و یکنواختی درباره احزاب داشته و با نگاهی نه چندان پیچیده یا تحلیلی به آن می‌نگرند. برای مثال ایالات متحده آمریکا بخش اعظم جامعه و حزب عمده جمهوری‌خواه دموکرات‌ها را شبیه به هم و یکسان و همگون می‌دانند و در سطحی بالاتر معتقدند که این حزب به لحاظ ارزش‌ها، هنجارها، ایدئولوژی و برنامه‌های خود قبل از آنکه با هم اختلاف داشته باشند یکسان و متجانس هستند. با این نگرش‌ها، در برهه‌ای از تاریخ، فعالیت حزبی در این کشور افول پیدا کرد و مردم چه در گذشته و چه در حال فراموش کرده‌اند که در واقع احزاب، ابزار اصلی دموکراسی به شمارمی‌روند.
اما با رویکرد نظری به حزب، می‌توان احزاب را پل ارتباطی بین جامعه و حکومت تعبیر کرد. به تعبیری احزاب ابزار حکومت‌دهنده یا ابزار بازخوردی هستند. شات اشنایدر در این خصوص می‌گوید: «ظهور احزاب سیاسی بدون تردید از علایم ممیزه و شاخصه‌های اصلی حکومت‌ها و دولت‌های مدرن به شمار می‌رود. از یک سو این احزاب سیاسی بودند که دموکراسی را خلق کردند و از سوی دیگر دموکراسی مدرن نیز تنها در صورت حضور مداوم فعالیت مستمر احزاب سیاسی قابل دوام و ماندگار است. بدین ترتیب بین دموکراسی و حزب، رابطه‌ای تنگاتنگ برقرار است.»
لئون اپستین در تعریف حزب سیاسی خاطرنشان می‌کند: «حزب سیاسی عبارت است از هر نوع گروهی ولو با سازماندهی ضعیف که درصدد انتخاب مقامات حکومتی تحت یک عنوان معین باشد.»
در یک جمع‌بندی کلی دانشمندان و فلاسفه علوم سیاسی دو نوع تعریف از حزب سیاسی ارائه می‌دهند. احزاب سیاسی هم به گونه‌ای هنجاری تعریف شده‌اند یعنی با عنایت به هنجارها، ارزش‌ها و اولویت‌های مورد نظر تحلیل گروه هم به گونه‌ای توصیفی یا تشریحی یعنی با توجه به حوزه فعالیت‌‌هایی که احزاب عملاً درگیر آن هستند.
بر مبنای تعریف هنجاری، احزاب سیاسی ترجمان اولویت‌ها، هنجارها،ارزش‌‌ها، باورها و آرمان‌های مورد اعتقاد شهروندان در قالب سیاست‌ها، برنامه‌ها و خط‌مشی‌ها هستند. به عبارت دیگر احزاب سیاسی اولویت و دیدگاه یا نقطه نظرات شهروندان را به قالب برنامه‌ها و سیاست‌های حزبی مشخص و معین برده و به بازگویی یا بیان مجدد آنها و ساماندهی مجدد هنجارهای شهروندان اقدام می‌کنند. این نکته‌ای است که کی‌لاوسون نیز در تعریف هنجارهای خود از احزاب سیاسی مورد توجه قرار داده است. ضمن آنکه وی احزاب را بر حسب نقش آنها در ایجاد پیوند میان دو سطح موجود در اجتماع تعریف می‌کند، به زعم وی احزاب چه از سوی اعضایشان و چه از سوی سایر افراد، به مثابه جریاناتی جهت تقویت و تحکیم پیوندهای میان شهروندان و سیاست‌سازان تلقی می‌شوند.
در رویکرد توصیفی، احزاب عمدتاً بر حسب فعالیت‌هایی که معمولاً به طور عملی و به گونه‌ای فعال درگیر آن هستند، تعریف می‌شوند. این نوع تعاریف را می‌توان در پیوندی نزدیک با دیدگاهها و نقطه نظرات ماکس وبر دانست. وبر عقیده داشت که احزاب، سازمان‌ها و تشکیلاتی هستند که درصدد کسب قدرت برای اعضای خود می‌باشند، صرف نظر ازملاحظات سیاسی یا خواسته‌های اساسی.
بر مبنای این نوع تعریف، احزاب سیاسی جریاناتی هستند که همواره درصدد کسب قدرت و موقعیت‌اند. در تعریف توصیفی، تلاش برای کسب قدرت و موقعیت و مناصب کلیدی ویژگی و شاخصه‌ اصلی احزاب سیاسی تلقی می‌شود. به اعتقاد وبر «احزاب در حوزه قلمرو قدرت جای می‌گیرند. اعمال و فعالیت‌های آنها معطوف کسب قدرت اجتماعی است .... مهم نیست که محتوای آن چه چیزی ممکن است باشد یا به چه چیزی منجر خواهد شد.»
چرا در دنیای معاصر احزاب تا این حد گسترش یافته‌اند؟
نویسنده در پاسخ به این پرسش معتقد است علل گسترش احزاب در جوامع معاصر را عمدتاً باید در سه ویژگی یا شاخصه‌های اصلی دنیای مدرن جستجو کرد: الف – درک وجود تضادهای اجتماعی. ب – ضرورت رابطه حکومت و جامعه. ج – ایده وحدت به مثابه قدرت.
در باب درک تضادهای اجتماعی می‌توان گفت که احزاب زمانی پیدا می‌شوند که اعضای جامعه وجود مسایل، معضلات و تضادهایی را که خواستار حل و رفع آن هستند تشخیص داده، درک و اذعان نمایند. این معضلات در پیوند با ساختار اجتماعی قرار دارند. نظام‌های سیاسی و احزاب هر ساختار برای رفع این تعارضات از راههای متنوع همچون روش‌های مسالمت‌‌آمیز، دیالوگ، گفت‌وگو و یا از طریق قهرآمیز اقدام می‌کنند.
یکی دیگر از علل وجود و گسترش احزاب سیاسی اولاً ضرورت وجود پیوند و رابطه میان حکومت یا نظام سیاسی و جامعه یا مردم است. ثانیاً به خاطر اینکه نظام‌های سیاسی نمی‌توانند برای کسب مشروعیت و حفظ آن به منابع بیرونی یا خارجی نظیر «حق الهی برای حکومت کردن» (حق حاکمیت الهی) تکیه کنند. لذا برای کسب مشروعیت خود و حفظ و تداوم آن مجبورند به توده‌های جامعه تکیه کنند و حق حاکمیت خود را ناشی از مردم بدانند. بر این اساس زمانی که حکومت‌ها احساس کنند که لزوماً بایستی توجیهات و دلایل مربوط به ضرورت وجودی خود را در گرو پیوند با مردم پیدا کنند، قطعاً متوجه این نکته خواهند شد که این امر مستلزم پیوند آنان با جامعه است. در اینجاست که نیاز به احزاب سیاسی بر می‌خیزد و نقش پل ارتباطی آنها شکل می‌گیرد.
سومین علت وجودی احزاب و گسترش آنها، رواج این باور است که هر جامعه تنها از طریق وحدت، اتحاد و یکپارچگی می‌تواند به قدرت دست پیدا کند.
در خصوص زمینه‌های پیدایش و تکوین احزاب سیاسی (خاستگاه) ماهیت و اهداف آنان نیز به لحاظ نظری و تئوریک، دیدگاهها ونقطه نظرات متعدد و متفاوتی ارائه شده است. نویسندگان و نظریه‌پردازان بر اساس الگوهای نظری و پارادایم‌های تحلیلی مختلف، آرا متفاوتی در این باره ارائه کرده‌اند. از جمله ژوزف لاپالومبارا، مایرون واینر و کلاوس بیمه به سه رویکرد نظری عمده و قالب در این زمینه اشاره می‌کنند: نظریه‌های نهادی، نظریه‌های بحران، نظریه‌های نوسازی.
نکته دیگری که در ارتباط با احزاب سیاسی به ذهن متبادر می‌شود کارکرد احزاب در گستره‌های اجتماعی و نظری است. کارکرد احزاب را در سه سطح می‌‌توان تشریح کرد: الف. در سطح جامعه به مثابه یک کل ب. در سطح نظام سیاسی ج. در سطح زندگی سیاسی روزمره.
در ارتباط با نقش اول احزاب سیاسی راهکارها، ابزارها و مکانیسم‌های عامی هستند که حکام و رهبران به مدد آنها نفوذ خود را در جامعه اعمال کرده و تلاش می‌کنند تا از طریق احزاب، مردم را وادار سازند تا سیاست‌ها و برنامه‌ها و اهداف آنان را بپذیرند.
در سطح نظام سیاسی نقش احزاب به گونه‌ای ابزاری‌تر و عملی‌تر صورت می‌گیرد. زیرا احزاب در این سطوح نمونه اعلای نهادهایی به شمار می‌روند که جامعه از طریق آنها در قالب عضویت، نمایندگی و..... هم خود را عرضه می‌دارد و هم به مشارکت در فعالیت‌‌های سیاسی و حضور در عرصه حیات سیاسی فراخوانده می‌شود.
بنابراین احزاب نوعی ابزار دوجانبه برای ارتباط و نفوذ متقابل میان رهبران و جامعه به شمار می‌روند. میزان موفقیت این ابزار در گرو میزان قدرت و توان آن نهفته است. یا به عبارت دیگر به جایگاه اعتبار و وزن آنها در جامعه باز می‌گردد که این امر نیز به نوبه خود به موثر بودن و کارآمد بودن ساختار حزبی و به ویژه گستردگی حزب در سطح کشور منوط است. لذا در سطح سیاسی دو نقش یا کارکرد عمده برای احزاب در نظر گرفته می‌شود: 1 - نمایندگی جامعه. 2 - بسیج مردم.
در سطح زندگی سیاسی روزمره احزاب نقش عمده‌ای در جذب نیروهای جدید ایفا می‌کنند. احزاب باعث تشویق و ترغیب زنان و مردان برای حضور در صحنه سیاسی و مشارکت فعال در حیات اجتماعی و سیاسی می‌شوند. علاوه بر آنچه گفته شد نظام‌های دموکراتیک، احزاب کارکردهای مهم دیگری نیز بر عهده دارند که از طریق آن به حفظ یکپارچگی، وحدت ساختاری، انسجام درونی و تداوم کارکردهای نظام‌های مذکور کمک می‌کنند که مهمترین آنها : 1- تجمع منافع 2- ادغام در نظام سیاسی 3- خوپذیری اجتماعی 4- بسیج رأی‌دهندگان می‌باشد.
یکی دیگر از نکات مهم در خور توجه در خصوص احزاب و نظام‌های حزبی، طبقه‌بندی و شاخصه‌بندی آنهاست. نظام‌های حزبی را می‌توان بر اساس پارامترهای مختلفی طبقه‌بندی کرد. 1- طبقه‌بندی نظام‌های حزبی بر اساس تعداد احزاب موجود در جامعه. 2- طبقه‌بندی نظام‌های حزبی بر اساس ائتلاف. 3- طبقه‌بندی نظام‌های حزبی بر اساس میزان وقوع رقابت میان احزاب موجود در جامعه.
برای مثال در طبقه‌‌بندی نظام‌های حزبی بر اساس تعداد احزاب موجود در جامعه، جوامع سیاسی و نظام‌های حزبی بر اساس تعداد احزابی که در عرصه فعالیت‌های سیاسی و مبارزات انتخاباتی حضور و مشارکت دارند، طبقه‌بندی می‌شوند؛
الف – نظام‌های تک حزبی- این نوع نظام‌ها معمولاً از رژیم‌های توتالیر چپ یا راست دیده می‌شوند که در واقع پدیده‌ای خاص در قرن بیستم به شمار می‌روند.
ب – نظام‌های دارای حزب غالب – این نوع سیستم معمولاً در کشورهایی رایج است که دارای دو یا چند حزب هستند ولی یک یا چند حزب از قدرت و نفوذ بسیار گسترده‌تری برخوردارند به طوری که در جریان انتخابات به راحتی می‌تواند از سایر رقبای حزبی خود پیش‌ افتد.
ج – نظام‌های دو حزبی – رایج‌ترین و شناخته‌شده‌ترین نوع نظام حزبی است که در واقع ویژگی شاخص کشورهای انگلیسی زبان به شمار می‌رود و در این کشورها دو حزب عمده موجود است که هر کدام از قدرت و امکانات برابر در انتخابات برخوردارند.
د – نظام‌های چندحزبی – در منتهی‌الیه دیگر طیف طبقه‌بندی نظام‌های حزبی به نظام‌هایی می‌رسیم که در آنها چندین حزب به فعالیت و رقابت می‌پردازند.
هـ - نظام‌های به علاوه دو حزبی – در حال حاضر بسیاری از نظام‌های دموکراتیک دارای دو حزب سیاسی نیز همانند نظام‌های حزبی در دیدگاه‌ها و نقطه‌نظرات، نظریه‌های بسیار متعدد و متفاوت و بعضاً متضادی ارائه شده‌ است اما سه‌ دسته از این تقسیم‌بندی‌ها مورد قبول و اجماع بخش اعظم دانشمندان علوم سیاسی و پژوهش‌گران و محققان جامعه‌شناسی احزاب قرار دارند که عبارتند از: 1-تقسیم‌بندی موریس دوورژه 2- تقسیم‌بندی یانداوریگز 3- تقسیم‌بندی رزو اروین.
تقسیم‌بندی‌های سه‌گانه مورد نظر، هر کدام از زاویه یا زوایای خاصی به طبقه‌بندی احزاب سیاسی پرداخته‌اند. برای مثال در طرح نسبتاً ساده موریس دو ورژه کلیه احزاب سیاسی، مشمول یکی از سه طبقه‌بندی توصیفی قرار می‌‌گیرند؛ احزاب توده‌ای، احزاب کادری یا صنفی، احزاب فدایی یا سرسپرده، که پر واضح است که این تقسیم‌بندی‌ با تقسیم‌بندی‌های دیگر متفاوت و از برخی جهات دارای نقاط قوت و از جهاتی دیگر دارای نقاط ضعفی است.
نکاتی که بیان شد همراه با نکات بسیار زیاد دیگر، بخش نخست کتاب احزاب سیاسی را شکل می‌دهند. همان‌گونه که در ابتدا یادآور شدیم این کتاب دو بخش دیگر را نیز داراست که به دلیل گستردگی مبحث، نکات فراوان و قابل تأمل مطروحه دیدگاه‌ها و نقطه‌نظرات متنوع و متمایز ارایه گشته و همچنین حجم اطلاعات وسیع، تحلیل دو بخش دوم و سوم در این یادداشت امکان‌پذیر نبود.
اگر در مجموع نگاهی از باب نقد و سنجش‌گری به کتاب بیفکنیم می‌توان این نکته را بیان کرد که با توجه به حجم قلیل منابع در موضوع مورد بحث و بررسی، این اثر نقش شایان توجه و قابل عنایتی را ایفا می‌کند. حجم وسیع منابع لاتین مورد استفاده نویسنده و مطالعه دقیق این منابع و استخراج نکات کاربردی از مسایل قابل ملاحظه در این کتاب است. ضمن آنکه نویسنده تلاش در خور توجهی در باب واضح‌نویسی و تقسیم‌‌بندی‌های دقیق و قابل فهم بودن نثر کتاب به خرج داده که در خور تحسین و ستایش است. استفاده از نمودارها و جداول متعدد در جهت تنویر مطالب هم بر فهم کتاب افزوده است و در پایان این که حجم وسیع نکات مطرح شده و اطلاعات وسیع بکار رفته در ساختار این کتاب شأن علمی قابل تأملی به کتاب می‌بخشد.
از باب نقد و سنجش‌گری هم می‌توان این نکته را که خود مولف هم به آن اذعان دارد افزود که کتاب، احزاب سیاسی را در بلوک شرقی اروپا و نظام‌های کمونیستی مورد توجه قرار نداده است، احزاب و نظام‌های حزبی را در اروپا تا دهه 80 و در آمریکای لاتین تا دهه 70 مورد تحلیل قرار داده است.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات