
مسعود شفیعیکیا
تکرار تاریخ انقلاب؛ 14 اسفند- 18تیر- 26تیر و...
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیرشان با مردم شهر مقدس قم درباره فتنه 88 فرمودند: «هنوز خیلى جا وجود دارد براى تحلیل و تبیین و روشن کردن زوایا و ابعاد این فتنهاى که دشمن طراحى کرده بود.» (19/10/89)
بنابراین نگاه از ابعاد دیگر به فتنه سال گذشته میتواند زوایای تازهای از این براندازی را روشن کند. تلاشهای بنی صدر در فتنه 14 اسفند 59 که با تکیه بر آرای خود قصد داشت بین نظام وصفوف مردم فاصله اندازد و کارآمدی «ولایت فقیه» را به چالش بکشد؛ و موج سازی با «سپاهی» و «بسیجی» خواندن حمله کنندگان به مردم و ادعای شکنجه در زندانها واعدام افراد کم سن وسال و بازتاب گسترده این اتهامها از طرف منافقان و سعی وی و هوادارانش برای ایجاد بحران داخلی در حالی که کشور گرفتار گسترده ترین جنگ در منطقه بود، همه از رفتارهای براندازانهای به شمار میآمد که تکرارش در فتنه 88 مشاهده شد.
همانطور که رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند: «طراحى این بود که اگر توانستند قاعده دولت را به شکل مطلوبِ خودشان بچینند، که بعد از آن، راه حرکتشان روشن بود که چه کار میکردند.» (19/10/89)
از آن جا که شاخصهای این جریان چون خاتمی در آستانه انتخابات از تغییر قانون اساسی سخن گفته بودند، روشن است که اگر دولت را در اختیار میگرفتند کشور دچار فتنههایی از جنس 14 اسفند 59 و 18 تیر 87 که دولت و بخشی از مجلس حامی آن بود میشد و به جای بخشی از تهران، کل کشور در التهاب میسوخت.
تدبیر مهمی که رهبر معظم انقلاب اسلامی در روند مهار فتنه در خطبههای حکیمانه 29 خرداد انجام دادند، تبیین جزییات انتخابات و پرداختن مستقیم به دو قطب جریان ساز آن بود. و همان طور که حضرت امام در 14 اسفند 59 دو طرف جریان (بنی صدر- یاران انقلاب) را به سکوت دعوت کرد، رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز با درخواست پایان بخشیدن به اردوکشیهای خیابانی و فصل الخطاب قرار دادن قانون، دو طرف را در سنجه قانونگرایی قرار داد و از طرف دیگر با مطرحکردن شخصیتهای اصلی آن ماجرا. ضمن آسیب شناسی از مناظره رئیس جمهور و رفتار آقای رفسنجانی، با تصریح به این که نظر رئیس جمهور محترم از نظر آقای رفسنجانی به نظر ایشان نزدیک تر است همگان را به انصاف و خویشتن داری دعوت کردند. ولی فردای این سخنان، چهرههای موثر مجمع روحانیون مبارز چون خاتمی و (م. ا)، علیرغم خویشتنداری طرفداران دولت و نظام، هوادارانشان را که از قبل برای تجمع در میدان آزادی دعوت کرده بودند، به موقع باز نداشتند و فتنهگران سبز در اقلیت مطلق، اردوکشیها را ادامه دادند و با فتنهگریهای دامنهدار و فریاد مذبوحانه «نه غزه، نه لبنان» و اهانت به امام راحل و عاشورا بیش از پیش وقاحت خود را به نمایش گذاشتند؛ اما خوشبختانه با سیل دشمن شکن 9 دی و22 بهمن88، این خس و خاشاک از پهنای پاک ایران اسلامی زدوده شد.
نکته قابل تأملی که باید خواص بدون چشم پوشی به آن بنگرند خطبه آقای رفسنجانی در نمازجمعه 26 تیر 88 است که مانند نامه بدون سلام و والسلام ایشان به رهبر معظم انقلاب، عدم تمکین این جریان به قانون را نشان میدهد؛ چنانکه سخنان تأمل برانگیز وی برای آزادی مجرمان و «دلجویی» از براندازان و خانوادههای آنان و ادعای «معترض بودن مردم» و «بحرانی خواندن شرایط» که مایه شادمانی رسانههای بیگانه شد، و اصرار چند باره بر همان مطالبات غیر منطقی و بیانیه پر از ایهام و اشاراتِ نگران کننده 19 دی، نشان دهنده عدم تعدیل ایشان است.
به یاد داریم که امام راحل در تجربه فتنه 14 اسفند، با نهیب زدن به هر دو طرف، کار مردم را برای شناخت چهره واقعی هر دو جریان آسان کردند؛ زیرا افرادی چون شهید بهشتی با وجود قرار داشتن در برابر هجمه انبوه تهمتها و جنگهای روانی دشمن، مظلومانه سکوت کردند و این بنی صدر بود که با سیاه نمایی اوضاع و تاختن به مسوولان خدمتگزاری چون شهیدرجایی چهره واقعی خود را به نمایش گذاشت. و همانطورکه مردم آن روز انصاف دادند، اینک نیز که فعالیت بی نظیر دولت محترم و رئیس جمهور خدمتگزار و موفقیت مرحله اوّل تحول اقتصادی را میبینند، از فتنهگران رمز اغتشاش و فتنه را برنمی تابند و همان میکنند که با بنی صدر کردند و البته خوب است خواص هم چون مردم منزلتی برای این افراد قائل نباشند.
هجمه به چهره انسانی و اسلامی انقلاب در منطقه
نکته مهم دیگر در فتنه 88، بازتاب بین المللی آن در خدشه وارد کردن به وجهه انقلاب اسلامی و رهبری آن است. نگرانی استکبار جهانی از الگو شدن انقلاب اسلامی همیشه آنها را واداشته که با اتهام زنی و دروغ پراکنی چهره زشتی از آن به نمایش بگذارند. فتنه 88 و نامه نگاریهای این جریان مبنی بر ادعای تجاوز و شکنجه در زندانها و کشتار انبوه مردم و نمایش درگیریهای خیابانی و به دروغ و تقلب متهم کردن نظام و رئیس جمهور که در منطقه محبوبیت بالایی دارند و درخواست منافقین برای محاکمه رئیس جمهور همزمان با قطع پخش ماهوارهای شبکههایی مثل «العالم»، «عرب ست» و «نیل ست» برای جلو گیری از روشنگریهای رسانهای و پوشش دروغهای دامنه دار فتنه گران در شبکههای «سی ان ان»، «بی بی سی»، «العربیه»، «الجزیره» و...، تهمت زنی در نامههای نوشته شده در داخل زندانهای آزاد ایران و نامه سرگشاده فیلسوف نمایان پناهنده به انگلیس و امریکا همگی از پیگیری این راهبرد حکایت دارد ولی استقبال ماندگار و به یاد ماندنی مردم لبنان و دیگر کشورها از رئیس جمهور و تجمع اخیر در حمایت از مردم فلسطین در مقابل کاخ سفید با تصاویر امام راحل و رهبر معظم انقلاب و رئیس جمهور محترم، بر همگان روشن کرده که خدعه دشمن بیتأثیر است و فقط روسیاهی برایآنانی مانده که نان انقلاب اسلامی را خوردند و فربه شدند و چنین جفاکارانه بر آن پنجه میکشند و دشمنان را شاد میکنند که یکی از نمونههای اخیر آن مصاحبه «صانعی» با نشریهای لیبرالی در ژاپن است که جمهوری اسلامی را «منحرف از مسیر انقلاب» و «فاقد آزادی» و... دانسته. خوشبختانه شکلگیری قیامهای مردمی شبیه انقلاب اسلامی در تونس و مصر نشان میدهد که استکبار در این طرح نیز با شکست مواجه شده است.
تلاش عوامل فتنه برای سودانیزه کردن ایران
در آستانه انتخابات با مطلبی بهعنوان «شبیه سازی ابومازن» از رویکرد براندازانه به اصطلاح نامزدها سخن گفتیم. حال نیز شباهت کار عوامل فتنه با مزدوران بین المللی در سودان، عمق این فتنه را روشن میکند. آنچه امروز در سودان به شکل قطعه قطعه شدن این کشور بزرگ اسلامی صورت میگیرد فرآیند سالها قومیت گرایی و جنگ روانی است که با جنگ بر سر مناطق نفتی و جداسازی دارفور ادامه پیدا میکند.
در نمونهای از این دسیسه، مأموران دیوان کیفری لاهه که برای بررسی جنگ داخلی سودان در دارفور با نام مترجم وارد شده بودند با تهیه گزارشهای کذب و دامنه دار از شکنجه وتجاوز و قتل و...، زمینه جنایتکار جنگی شدن «البشیر» و فشارهای بین المللی برای تقسیم سودان را فراهم کردند و این اعتراف عوامل خودشان است که:
«ما ارقام مربوط به قتل و تجاوز به زنان را بزرگ میکردیم و اگر عدد ده نفر بود ما صد یا دویست نفر اعلام میکردیم و اگر گروه (اغتشاشگر ) «جنجوید» در دارفور دست به حمله و تجاوز میزد ما میگفتیم دولت دست به حمله زده است.»
(واحد مرکزی خبر، 19/6/88 )
از این گزارش میتوان انگیزه اتهام زنیهای دامنه دار رقیبان آرای باطله را که دیگران به آنها دیکته میکنند، دریافت.
موسوی در ابتدای فتنههای پس از انتخابات سراسیمه به منطقه آذربایجان رفت تا با تهییج احساسات پاک آذریها عَلَم جدایی طلبی بلند کند و با شبیه سازی راهبرد عوامل موساد در جنوب سودان اگر نتوانست ایران را به دشمنان بدهد حداقل به خیال بچه گانه خود پاره تن ایران اسلامی را از آن جدا کرده باشد. مطرح کردن فرزند آذربایجان و داماد لرستان و تحریک اقلیَتها و مناطق سنی نشین، ترفندی جدی بود که مردم سلحشور این خطهها با نه بزرگ خود، دشمنان را در همان آغاز اغتشاشات از سودانیزه کردن ایران ناامید ساخت و آنان را وادار به دست زدن به دامان اراذل و اوباش و بدنامان کردند اگرچه دشمنان بهرغم شکست دو فاز اتهام زنی و تهییج تعصبهای جاهلی، از پیگیری دراز مدَت آن مأیوس نشده اند امَا به یاری خدا با آگاهی مردم، انقلاب ناب اسلامی ملّت ایران باوجود دشمنی ابلیسیان، به سمت قلههای پیشرفت و تعالی در حال حرکت است و دیری نخواهد پایید که سنگرهای کلیدی جهان را فتح خواهد کرد.