خاورمیانه همواره در طول تاریخ، عرصۀ منازعات عمدهای بوده است. اگر بگوییم خاورمیانه منطقهای است که در قرن حاضر بخش عمدهای از آماجهای سیاسی تبلیغاتی جهان را به سمت خود جهت داده است، سخنی به گزاف نگفتهایم.
در همین حال دهه پایانی قرن بیستم شاهد تلاشهایی برای حل اختلافات بود. اما تلاش برای پایان دادن به منازعات همواره با ناعدالتی در حق بسیاری از مظلومان جهان همراه شد. فلسطینیان در این زمره قرار دارند. قراردادهای سازش اسلو حقوق آنان را پایمال کرد.
سازش بین اعراب و رژیم صهیونیستی که در مرداد ماه 1396 به دنبال اشغال کویت توسط عراق روند آن تسریع شد. در چند ماه اخیر به دنبال به دستگیری قدرت توسط راستگرایان افراطی در تلآویو نگرانیهایی را بوجود آورد.
پیروزی «بنیامین نتانیاهو» رهبر حزب راستگرای لیکود در انتخابات سراسری فلسطین اشغالی بر «شیمون پرز» رهبر حزب کارگر در نهم خرداد ماه سال جاری، جهان عرب را در مورد آینده فرآیند به اصطلاح صلح خاورمیانه نگران ساخت.
به دنبال این نگرانیها تحرکات دیپلماتیک در جهان عرب سرعت یافت. اولین مورد آن ملاقات «حافظ اسد» و «الیاس هراوی» روسای جمهوری سوریه و لبنان در سیزدهم خرداد ماه سال جاری در دمشق بود. محور اصلی این مذاکرات بررسی آینده روند مذاکرات به اصطلاح صلح بود.
قبل از این دیدار. گردهمایی منطقهای سران مصر، اردن و حکومت خودگردان فلسطینی که قرار بود در نیمه دوم خرداد ماه سال جاری در بندر «عقبه» برگزار شود، زمان برگزاری آن به بعد از تشکیل دولت جدید «بنیامین نتانیاهو» موکول گردید.
در همین حال، پنجاه و نهمین نشست شورای وزیران شش کشور عضو شواری همکاری خلیجفارس که سیزدهم خرداد ماه سال جاری در ریاض آغاز به کار کرد، به دستگیری قدرت توسط حزب لیکود و تأثیر آن بر حوادث آینده خاورمیانه را در دستور کار اجلاس خود قرار داد. و با تحقق تحولات دیپلمات دیگر در جهان عرب، کنفرانس سران عرب پس از یک دوره فترت شش سال و نیمه در قاهره برگزار شد.
آخرین کنفرانس سران عرب در بیستم مرداد ماه سال 1369 پس از سپری شدن یک هفته از اشغال کویت توسط عراق در قاهره تشکیل شد. به دستگیری قدرت توسط راستگرایان در اسرائیل محافل سیاسی را با این سوال روبرو کرد که سیاست خارجی حزب لیکود نسبت به روند سازش خاورمیانه و مذاکرات به اصطلاح صلح چه خواهد بود؟ از طرف دیگر، واکنش اعراب نسبت به کابینه جدید اسرائیل چه خواهد بود؟
درخصوص پاسخ به سوال اول، ابتدا باید سیاست خارجی حزب کارگر سلف لیکود را در مقایسه با این حزب مورد بررسی قرار دهیم.
پایه اصلی سیاست خارجی حزب کارگر در ارتباط با اعراب و فلسطینیان این بود که شعار صلح با همسایگان عرب و با اعطای یکسری امتیازات میتوان ثبات و امنیت را برای شهروندان اسرائیلی به ارمغان آورد.
چنین سیاستی بسیاری از مقامات سیاسی خوشبین عرب را فریب داد طوری که باعث شد که در سالهای اخیر از سوی اعراب امتیازات عمدهای به رژیم صهیونیستی واگذار شود. بسیاری از اعراب پیروزی پرز در انتخابات داخلی در خارج به او امتیاز دادند به عنوان مثال، حذف اصل نابودی اسرائیل از منشور ملی فلسطین.
مسئلهای که حتی برخی از شخصیتهای وابسته به جریانهای مبارزی همچون «حماس» نیز به آن دعوت شدند. چنین سیاست خارجی در مقوله «صلح در برابر زمین» قرار گرفت.
در مقابل سیاست خارجی حزب کارگر، لیکود یک حزب دست راستی با اعتقادی تعصبآلود به تحکیم حاکمیت رژیم صهیونیستی است. این حزب به رویای «اسرائیل بزرگ» میاندیشد و امنیت را ارجح بر «زمین در برابر صلح» میداند لیکود، صلحی را پذیراست که بیش از پیش امنیت «تلآویو» را تضمین کند.
«بنیامین نتانیاهو» در یک پیام رادیویی اظهار داشت: «آزمایش بزرگ برای هر توافقنامه صلحی امنیت است و ما در مورد امنیت هیچ امتیازی واگذار نمیکنیم.»
در برآوردی که توسط «اسحاق شامیر» نخستوزیر سابق اسرائیل از حزب «لیکود» که در زمان صدارتش همواره با طرح «صلح در مقابل زمین» مخالفت میکرد، به عمل آمد. نتانیاهو و پرز این چنین مقایسه شدند: «نتانیاهو با پیروزی در انتخابات با تأسیس کشور فلسطینی مخالفت خواهد کرد و مذاکرات صلح با سوریه را بر پایه «صلح در مقابل صلح» به پیش خواهد برد.
نتانیاهو به هیچوجه بلندیهای جولان را به سوریه باز پس نخواهد داد و در مذاکرات با فلسطینیها سیاست محتاطانهای در پیش خواهد گرفت.» شامیر تأکید کرد: «اگر پرز در انتخابات پیروز شود فلسطینیها میتوانند کشور مستقل فلسطینی تأسیس و بیتالمقدس شرقی را پایتخت خود اعلام کنند. در صورتی که با پیروزی ما (حزب لیکود) چنین امری ناممکن است.»
برای بررسی روند سازش در خاورمیانه باید سیاستهای «نتانیاهو » قبل از انتخابات و تغییرات آن بعد از انتخابات را مورد مقایسه قرار داد. نخستوزیر جدید اسرائیل در دوران فعالیتهای انتخاباتی، روی اهداف افراطی حزب اصرار زیادی داشت تا بتواند در برابر رقیب انتخاباتی خود «شیمون پرز» از حزب کارگر پیش گیرد.
موردی که در پیروزی «نتانیاهو» بر «پرز» جالب توجه است نزدیک بودن آرای دو کاندیدا میباشد. این موضوع نشانگر این مطلب است که شهروندان اسرائیلی میان تاکتیکهای دو حزب رقیب در حالتی از خوف و رجا بسر میبرند.
به بیان واضحتر آیا استراتژی «امنیت» را در اولویت قرار دهند. یا استراتژی «صلح در مقابل زمین» در کنار چنین مواردی این موضوع قابل توجه است که اگر «اسحاق رابین» نخستوزیر پیشین رژیم صهیونیستی در پاییز سال گذشته توسط یک یهودی افراطی به نام «ایگال امیر» کشته نمیشد: «نتانیاهو» هرگز بر صدارت تکیه نمیزد.
«بنیامین نتانیاهو» در بیست و هشتم خرداد ماه سال جاری، طی یک برنامه سیزده مادهای اهداف کابینه خود را به پارلمان رژیم صهیونیستی «کنست» ارائه داد. این اصول عبارتند از:
1- دولت اسرائیل خواستار بسط حلقه صلح با همسایههای خود است و این در حالی است که به ساکنین کشورهای همسایه خود اطمینان میدهد در امنیت باشند.
2- دولت اسرائیل در نظر دارد با حکومت خودگردان فلسطین مذاکره کند با این هدف که به یک پیمان نهایی نایل آید مشروط بر اینکه فلسطینیها به تعهدات خود عمل کنند.
3- دولت اسرائیل ترتیبی میدهد که به فلسطینیها اجازه داده شود به طور آزاد و در چهارچوب حکومت خودگردان زندگی کنند.
4- دولت اسرائیل با ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی یا هر حکومت خارجی دیگر در غرب رودخانه اردن مخالف است.
5- تمام پیمانهای سیاسی باید ادامه و اجرای برنامههای ایجاد شهرکهای یهودینشین در کرانه باختری را تضمین کنند و همچنین مناسبات شهرکها با دولت اسرائیل را تضمین نماید.
6- دولت اسرائیل مساله بررسی اسکان در بلندیهای جولان، دره اردن، کرانه باختری و نوار غزه را حائز اهمیت ملی میداند.
7- دولت اسرائیل حق استفاده از تمام توانائیهای نظامی و سایر نیروهای امنیتی خود را دارد و در صورت لزوم میتواند علیه تروریسم به کار بندد!
8- دولت اسرائیل بلندیهای جولان را برای امنیت اسرائیل و حفظ منابع آبی آن حیاتی میداند.
9- عقد هر نوع پیمان با سوریه باید براساس حفظ حاکمیت اسرائیل بر جولان باشد.
10- دولت اسرائیل در جهت رفع تهدیدهای به عمل آمده برای مردم شمال اسرائیل وارد عمل خواهد شد.
11- دولت اسرائیل تلاش میکند که بیتالمقدس به عنوان پایتخت متحد و غیرقابل تقسیم برای اسرائیل باقی بماند و مانع هر فعالیتی که اصول آن را تهدید کند خواهد شد.
- بندهای دوازدهم و سیزدهم درباره امور مذهبی و وظایف دولت درخصوص آنهاست.
قبل از ارائه اصول فوق از سوی دولت نتانیاهو، حافظ اسد و حسنی مبارک روسای جمهور سوریه و مصر به همراه شاهزاده عبدالله ولیعهد عربستان به منظور بررسی مسایل خاورمیانه در دمشق گردهم آمدند. نکته ظریف این نشست عدم شرکت یاسر عرفات رئیس حکومت خودگردان فلسطینی بود. این نشست یک روزه با صدور بیانیه این در نوزدهم خرداد ماه سال جاری به کار خود پایان داد.
در این بیانیه به صراحت هرچه تمامتر بر ضرورت عقبنشینی نیروهای رژیم صهیونیستی از اراضی فلسطین، سوریه و جنوب لبنان تأکید شد و هشدار داده شد که شانه خالی کردن اسرائیل از خواستههای واقعی صلح تمدیدی جدی برای ایجاد جنگ در منطقه خواهد بود.
در این بیانیه علاوه بر آنکه ملتهای عربی به مقاومت در برابر خواستههای رژیم صهیونیستی دعوت شدند. درخواست برگزاری اجلاس سران عرب در قاهره در تاریخ اول تا سوم تیر ماه سال جاری به عمل آمد.
در بیانیه پایانی از ترکیه خواسته شد که حقوق اعراب را پایمال نکند و با حفظ حسن همجواری با همسایگان توافق نظامی خود با اسرائیل را مورد تجدیدنظر قرار دهد. چند هفته پیش از این نشست تلآویو و آنکارا قرارداد همکاری هواپیماهای نظامی و مانور و عملیات آموزشی مشترک را امضاء کرده بودند.
در عدم حضور یاسر عرفات در نشست یک روزه دمشق، نکته ظریفی نهفته است. نکتهای که ریشه در تجربه وی از جنگ خلیجفارس دارد.
هنگام اشغال کویت توسط عراق، یاسر عرفات با حمایت از اقدام رئیسجمهور عراق، خود را در انزوایی بینالمللی قرار داد. رهبری ساف که انتظار داشت این اقدام عراق راهی به سوی اتحاد اعراب به رهبری صدام باشد و زمینه را برای ایجاد یک کشور فلسطینی هموار کند.
خیلی زود دریافت که نه تنها این کار باعث اتحاد اعراب نشد، بلکه چنان گسیختگی را در صفوف آنها بوجود آورد که تصور یک هجوم همهجانبه توسط ائتلافی از اعراب بر علیه رژیم صهیونیستی همچون جنگهای گذشته اعراب و اسرائیل چیزی جز تصوری واهی نمیباشد.
اکنون ساف بیش از آنکه بخواهد با سیاستهای دیگر اعراب همسو باشد، سعی دارد روابط خود با اسرائیل را به صورت مستقل پیگیری کند.
نمونه بارز آن دیدار عرفات و «دیوید لوی» وزیر خارجه رژیم صهیونیستی در روز دوم ماه جاری (مرداد ماه) است. اظهار رضایت هر دو طرف از چگونگی جریان مذاکرات باعث شد که ناظران سیاسی از این دیدار به عنوان پیشدرآمدی برای دیدار یاسر عرفات و نتانیاهو یاد کنند و این مذاکرات را دلیلی بر وجود انعطاف در نخستوزیر جدید اسرائیل ذکر نمایند.
از طرفی مبادله اجساد و اسراء بین حزبالله لبنان و اسرائیل که به میانجیگری دولت آلمان صورت گرفت، نشان داد که نتانیاهو آنچنان به شعارهای انتخاباتی خود مومن نیست و خواهان ادامه روند حل اختلافات با همسایگان خود در چهارچوب منافع اسرائیل میشود.
در همین حال، منابع دولتی در فلسطین اشغالی اواسط هفته گذشته خبر عقبنشینی نیروهای نظامی از شهر الخلیل را تا اواسط ماه آینده اعلام کردند. همزمان «نتانیاهو» در یک کنفرانس مطبوعاتی به همراه حسین شاه اردن در امان آمادگی خود را برای گفتگوهای صلح فراگیر با سوریه اعلام داشته است.2
از سوی دیگر، مفاد بیانیه پایانی اجلاس دمشق، بیشتر از آنکه بیانگر مصالح اسلامی و ملی اعراب باشد، بیانگر مصالح حکومتی و ملی شرکتکنندگان نشست مزبور میباشد. دولت سوریه به دلیل اختلافات خود با ترکیه، تلاش کرده است بیانیه مزبور در ارتباط با آنکارا، حالتی انتقادی داشته باشد.
از سوی دیگر فعالیتها و عملیاتهای ضداستکباری مبارزان مسلمان در مصر و عربستان باعث شده که قاهره و ریاض با امضاء بیانیه دمشق، ضمن همراهی با افکار عمومی سیاست خارجی خود را به نوعی ضداسرائیلی جلوه دهند.
کنفرانس سران عرب هم که به منظور بررسی روند مذاکرات سازش در خاورمیانه و تأثیر به دستگیری قدرت توسط نتانیاهو در قاهره برگزار شد، چیزی بیش از گردهمایی دمشق نبود. در کنفرانس قاهره، علاوه بر آنکه اختلافات بین شرکتکنندگان مشهود بود. تعداد غائبین هم کم نبود.
حسن شاه مغرب، فهد شاه عربستان سعودی، امیر کویت، شیخ امارات متحده عربی و صدامحسین رئیسجمهوری عراق مقاماتی بودند که در این کنفرانس شرکت نکرده بودند. این در حالی بود که حسنی مبارک فقط صدامحسین را به این کنفرانس دعوت نکرده بود.
موارد فوق بیانگر این واقعیتاند که اعراب به دلیل دوری از ارزشهای والای اسلامی با اتحاد و همبستگی فاصله زیادی دارند. به طوری که هرگز قادر نخواهند بود در برابر افراطیون رژیم صهیونیستی یک سیاست واحد و منسجم اتخاذ نمایند.
موقعیت کنونی اعراب و تفرقه حاکم بین ایشان این امکان را در اختیار اسرائیل قرار خواهد داد که بدون چشمپوشی از تفکرات توسعهطلبانۀ خود، ضمن اخذ بیشترین امتیازات، کمترین امتیازات را به اعراب بدهد. و با اتخاذ سیاستهای گزینشی در برابر حکام عرب، امنیت خود را به نحو مطلوب تأمین نماید. اگر دولتهای عرب در مقابل این توسعهطلبی و زیادهخواهیها ساکت بمانند. ملل اسلامی جهان به ویژه فلسطینیان هیچگاه تبانی بر سر حق را نمیپذیرند.