
عباس حاجینجاری
لحظه تاریخی 9 دیماه، همچون دیگر فرازهای تاریخ انقلاب اسلامی ایران با نهضت عاشورا پیوند خورده است. این روز اگرچه همچون روزهای دیگر سال، طلوع و غروبی طبیعی داشت، اما تجلی حضور دهها میلیونی مردم مسلمان و انقلابی ایران به آن ماهیتی متفاوت داد و آن را برای همیشه در تاریخ انقلاب ماندگار کرد. 9 دی تبلور خروش یک ملت بر 9 ماه هنجارشکنی و ارزشستیزی اقلیتی بود که بدیهیترین اصول و قوانین حاکم بر جوامع را برنتافته و ناکامی خود در عرصه یک انتخابات آزاد را البته با حمایت و هدایت بیگانگان، در آتشافروزی، تخریب و غائلهآفرینی جستوجو میکردند. اما زمانی که دایره این حریمشکنیها به ساحت مقدسترین جلوههای فرهنگ تشیع، یعنی عاشورای حسینی کشیده شد، دیگر مجالی برای سکوت نبود و حماسه مردمی طومار حامیان بیرونی و عوامل داخلی را در هم پیچید و برای همیشه در تاریخ این ملت جاودانه شد. صفبندی عوامل ضد انقلاب و سلطنتطلب و منافقین و دیگر گروهکهای ضربهدیده از انقلاب اسلامی همراه با مدعیان به اصطلاح جنبش سبز در روز ششم دی ماه (روز عاشورا)، برای مردمی که در 9 ماه گذشته غائلهآفرینیها و هتکحرمتها را تحمل کرده بودند، تردیدی باقی نگذاشت که موضوع و مسئله اصلی فتنهگران «انتخابات» نیست، بلکه ایستادگی و مقاومت آنها در برابر مهمترین گوهر انقلاب اسلامی، یعنی ارزشهای دینی و اسلامی و فراتر از همه فرهنگ عاشوراست و پس از این بود که «بصیرت ملی» تجلی یافت و لحظهای را آفرید که به تعبیر زیبای مقام معظم رهبری «نیاز لحظهها» بود و به یکی از قلههای تاریخ انقلاب اسلامی تبدیل شد. حماسه 9 دی اگرچه به تحکیم وحدت و انسجام ملی کشور انجامید و تراز نظام اسلامی را در جهان ارتقا داد و اثبات کرد که نظام اسلامی از آنچنان بنیههای درونی برخوردار است که به آسانی قادر به عبور از این تهدیدهاست و آنها را به فرصتهایی برای انقلاب تبدیل میکند، اما در نقطه مقابل آثار و پیامدهای بدیعی را نیز در جبهه «فتنه» و «فتنهگران» بر جای گذاشت که نگاه اجمالی به آن اهمیت این لحظه تاریخی را بیش از پیش آشکار میکند.
الف: ریزش عمیق در بدنه اجتماعی فتنه
حماسه 9 دی نقطه پایانی بر تحرکات خیابانی فتنهگران بود و واگرایی بدنه اصلی هوادار فتنه سبز را به دنبال داشت. پس از انتخابات دهم برخی از مناسبتها نظیر خطبه تاریخی مقام معظم رهبری در 29 خرداد 1388 و پیامدهای تحرکات افراطی آنها در روز قدس، 13 آبان و 16 آذر و... اگرچه به واگرایی تدریجی مردم انجامیده بود، اما واقعه روز عاشورای 88 برای باقیمانده هواداران به ویژه کسانی که دغدغه دین و ارزشهای اسلامی را داشتند نیز لحظه تاریخی بود و زمینهای شد که آنها صف خود را ز حامیان اصلی سران فتنه یعنی سلطنتطلبها، منافقین و... جدا کنند و پس از آن بود که به رغم فراخوانهای متعدد سران فتنه به ویژه در روز 22 بهمن یا مناسبتهای بعدی، دیگر هیچ اجتماعی به حمایت از فتنه شکل نگیرد و حتی سناریوی اسب تراوای اتاق فکر فتنه سبز در لندن نیز بیتاثیر بود.
ب: آشکار شدن پیوند میان گروهها و فعالان حامی فتنه
فرصت انتخابات 22 خرداد 1388 نماد پیوند حلقههای فکری و سیاسی و احزاب و گروههایی بود که به رغم ادعای اعتقاد به گفتمانهای متفاوت (جمهوری اسلامی، مشروطه اسلامی و جمهوری) و تجربه ناموفق حکومتداری در دوران موسوم به اصلاحات، در عرصه رقابتهای انتخاباتی دهم، یکبار دیگر با تمام ظرفیتها و عناصر شاخص خود را برای حمایت از نامزدهای مدعی به صحنه کشاندند. مدعیان حلقههای انحرافی کیان، سلام، آیین، ایران فردا و... که به رغم دیدگاههای متضاد فکری در انتخابات دهم به پیوندی استراتژیک رسیدند و با ادعای حمایت از خط امام و ارزشهای انقلاب کوشیده بودند که البته با چهرهای منافقانه اعتماد عمومی را جلب کنند، آنها پس از ناکامی در انتخابات نیز با بحرانآفرینی تلاش کرده بودند به زعم خود بدنه اجتماعی را در صحنه حفظ کنند و در این مسیر از همراهی و پشتیبانی گروهکهای تروریستی و ضد انقلاب نیز برخوردار بودند، اما پس از واقعه عاشورا و حماسه 9 دی، ماهیت این پیوند برای تودههای اجتماعی آشکار شد و البته تداوم حفظ انسجام دشوارتر، به طور مثال وقتی پس از اعدام پنج نفر از اعضای گروهک سلطنتطلب تندرو پژاک به جرم بمبگذاری و اقدامات تروریستی که به شهادت و مجروح شدن تعدادی از هموطنانمان انجامیده بود، موسوی با صدور بیانیهای ضمن حمایت از مزدوران اعدام شده، اقدام قوه قضائیه را محکوم میکند که این بیانیه با استقبال گروهکهای ضد انقلاب و سلطنتطلب مواجه شده و گوشهای از این پیوند را آشکار میکند، چرا که به فاصله کمی بعد از آن عبدالله مهتدی، سرکرده گروهک کومله طی گفتوگو با شبکه العربیه و دویچه و له خطاب به موسوی و کروبی ضمن تشکر از آنها خواهان حفظ وحدت و انسجام موجود شده و با رمزگشایی از ائتلاف عوامل ضد انقلاب و سلطنتطلب و... با مدعیان داخلی میگوید: احزاب و سازمانهای مخالف باید به هم نزدیک شوند و اگر اینطور نبود آن تظاهراتها که در روز عاشورا به اوج خود رسید نمیتوانست اتفاق بیفتد. حوادث روز عاشورا محصول چه بود؟ اگر یک نوع اجماع بین گروهها و سازمانها و همصدایی و همکاری وجود نداشت، پس چطور این چیزها اتفاق افتاد. من به وجود آمدن یک همکاری سیاسی را ضروری میدانم و فکر میکنم حتی خشتهای اولیهاش را بشود در خارج از کشور گذاشت، نه به عنوان بدیلی برای کنار زدن داخل، بلکه به عنوان مکمل و موازی حرکت داخل. اصلاً آن چیزی که ما رنج میبریم، فقدان سازمان سیاسی و فقدان رهبری سیاسی کافی و فقدان حرکت متمرکز است که بتواند به جنبش سمت و سو دهد، ماهیت شکننده طیفهای متضاد درون جریان فتنه نیز در سخنان مهاجرانی، عضو اصلی اتاق فکر فتنه سبز در خارج از کشور کاملاً روشن میشود. مهاجرانی در سخنرانی خود در کالجی در شهر لندن پیرامون جنبش سبز به سه دیدگاه در درون آن اشاره کرده و میگوید: عدهای جنبش سبز را یک انقلاب به منظور براندازی نظام میدانند، عدهای آن را جنبشی انقلابی – اصلاحطلبانه توصیف میکنند و در پی اصلاحات ساختاری هستند و گروه سوم را نیز کسانی میداند که به اعتقاد او اصلاحطلب هستند.
اعتراف به وجود این دیدگاههای متعارض، در اصل همان نکتهای است که ریشه و منشأ تعارض در این جریان است که البته بعد از 9 دی تشدید شده است.
ج: تغییر در تاکتیکهای سران فتنه
شکوه حضور مردم ارکان فتنه را نیز به لرزه درآورد که نماد آن بیانیه 17 موسوی بود. این بیانیه که تنها چند روز بعد از 9 دی منتشر میشود، ضمن پذیرش مشروعیت دولت دهم که تاکنون از پذیرش آن طفره میرفتند، با درخواست از دیگر قوا برای کنترل و نظارت بر دولت، به زعم خود برای خروج کشور از «بحران» نکاتی را مطرح میکند، به گونهای که این بیانیه باعث ذوقزدگی برخی از افراد منتسب به جریان اصولگرا شده و از اینکه موسوی مشروعیت دولت را پذیرفته، بدون توجه به خیانتها و پیامدهای منفی غائلهآفرینیها برای نظام اسلامی، خواستار حل و فصل ماجرا و ایجاد وحدت در کشور میشوند.
اما در نقطه مقابل همفکران او در خارج از کشور به ویژه تیم پنج نفره موسوی به اتاق فکر فتنه سبز در خارج از کشور یعنی سروش، کدیور، گنجی، مهاجرانی و عبدالعلی بازرگان، با نگرانی از خاموش شدن فتنه در داخل بیانیه موسوی را فاقد عقلانیت سیاسی دانسته که کمکی به حل اختلافات سیاسی ایران نمیکند، چرا که راهحلهای ارائه شده بر مبنای تخیل است و رویکرد عملی ندارد.
اما به رغم این مواضع هر دو طیف داخل و خارج کوشیدند یکبار دیگر جایگاه خود را در میان مردم در روز 22 بهمن آزمایش کنند، اما اینبار برخلاف روز عاشورا که هدفشان براندازی نظام بود، تلاش کردند با هدف ایجاد روحیه برای هواداران و... به زعم خود به صورت مسالمتآمیز در صحنه 22 بهمن قدرتنمایی نکند. سران فتنه در داخل بیانیه برای حضور و شرکت در راهپیمایی میدهند و عوامل بیرونی نیز با حمایت رسانههای بیگانه سعی میکنند که سناریوی «اسب تراوا» را در روز 22 بهمن اجرا و به زعم خود آن را به صحنه بازسازی قدرت خود تبدیل کنند که البته آن صحنه نیز به صحنه حضور دهها میلیونی مردم در حمایت از نظام تبدیل شد و پتک محکمی بر اذهان معلول حامیان فتنه بود که هنوز تصور میکردند در میان مردم پایگاه دارند.
در طول ماههای اخیر اذعان به عدم امکان تقلب در انتخابات که توسط افرادی نظیر تاجزاده و اکبر گنجی از یکسو و رشد اختلافات داخلی در جهت انتخاب «رهبر» مورد قبول برای همه طیفها، ناامیدی بیگانگان نسبت به فتنه و... نشان از سردرگمی و انفعال در این جریان است و به همین دلیل است که آخرین راهبردهای آنها معطوف به روشنگری و «افزایش بصیرت» باقیمانده هواداران معطوف شده است تا از ریزشهای بیشتر جلوگیری کنند و این چیزی نیست جز تجلی دست قدرت خداوند.
مقام معظم رهبری چند روز بعد از حماسه نهم دی در جمع مردم قم در مورد عظمت روز 9 دی میفرمایند: روز 9 دی امسال از جمله روزهایی است که به واسطه حرکت عظیم و فوقالعاده مردم در تاریخ ماندگار شد. در چنین شرایطی این حرکت مردم اهمیت مضاعف داشت و روح ولایت و روح حسینبنعلی(ع) در آن دیده شد و همانگونه که امام راحل همواره میگفت: تجلی دست قدرت خدا بود.