* آقای دکتر در ماههای اخیر و در حقیقت از ابتدای سال جاری بازار ارز و سکه به عنوان دو بازار حساس در نظام اقتصادی روزهای ملتهب و پر چالشی را سپری کردند و وضعیت به جایی رسید که قیمتهای رسمی و آزاد در این دو بازار به شدت اختلاف پیدا کرد این وضع در روزهای اخیر در بازار ارز به راحتی مشهود بود؛ به اعتقاد شما ریشهی این اتفاقها و تغییرهای قیمتی در چیست؟
** قیمتها منبعث از برخی مؤلفه های اقتصادی هستند و به همین دلیل به خودی خود نمی توان روی قیمت ارز صحبت کرد بلکه باید دید چه عواملی باعث این وضعیت شده است. بازار ارز، طلا، خودرو و سهام از قدیم جزو بازارهای فعال کشور ما به حساب میآیند. این بازارها در حقیقت بازارهایی هستند که اگر رضایت مردم در بانکها جلب نشود به سراغ آنها میروند و البته افراد سودجو، دلال و واسطه گر در بازار برای کسب سود کاذب مردم را به این بازارها هدایت میکنند.
* لطفاً درباره ی بازار ارز بیشتر توضیح دهید، هم اکنون سیاست ارزی کشور چیست؟
** نرخ ارز در کشور ما، نرخ ارز شناور مدیریت شده است به این معنا که دخالت دولت بسیار کم است و این نرخ تابع عرضه و تقاضا میباشد و قیمت آن بیشتر اینگونه تعیین میشود ولی اگر عواملی موقتی بخواهد بازار را تحت تأثیر قرار دهد، دولت میتواند آن را مدیریت کند. به عنوان مثال، به طور طبیعی تقاضای ارز در پایان سال به خاطر افزایش سفرهای خارجی زیاد میشود همچنین در برخی مقاطع به دلیل برگزاری ایام حج و تعطیلات تابستانی نیاز ارزی افزایش مییابد در این زمان نیز دولت در بازار دخالت کرده و با افزایش عرضه اجازه نمیدهد، قیمتها افزایش یابند.
* نرخ ارز در بازار اقتصادی ایران توسط چه متغییرهایی دچار نوسان میشود. آیا دولت تغییرات را بر این بازار اعمال میکند یا خیر این صرافان و واسطه ها هستند که با بازی با ارقام نرخهای بازار را تغییر میدهند؟
** بازار ارز ایران تنها یک بازیگر دارد و آن هم دولت است بنابراین اگر دولت بخواهد با هر هدفی به روش دستوری و آیین نامه ای ارز را مدیریت کند، اختلالات و نوسانات جمع میشود و یکباره بروز میکند. در هیچ کشور و در هیچ شرایطی نباید ظرف یک روز 12 درصد ارز آن کشور کاهش ارزش پیدا کند و در حقیقت با کاهش ارزش پول ملی، تورم کشور 12 درصد افزایش یابد. به عبارتی نوساناتی که از ابتدای سال نمایان شد حاصل از سیاستهای دستوری مدیریت ارزی بوده است.
* دلیل افزایش تقاضا برای ارز در بازار چیست؟
** در خصوص بازار ارز مشکلاتی وجود دارد که دولت در جریان کامل آن قرار دارد که از جمله ی این مشکلات نبود ارتباط بانکهای دنیا با بانک های ایرانی است همچنین اعتبارات اسنادی و ورادات کالا از روش معمول در درون بانکها انجام نمی شود و به عبارتی ورود کالا بدون انتقال ارز افزایش یافته است به همین دلیل تقاضا برای افزایش ارز به صورت فیزیکی زیاد شده است. در این شرایط بانک مرکزی باید برنامه ای را در نظر بگیرد که به وسیله ی صرافی ها به این تقاضاها پاسخ دهد، از آنجایی که برخی از مشکلات در بازار ارز در حوزه ی حواله است تقاضا برای برگ اسکناس ارز به صورت فیزیکی افزایش مییابد چراکه امکان مبادله ی ارز از راه بانکی وجود ندارد. به همین دلیل دولت باید برگه ی اسکناس ارزی زیادی را تأمین کند.
از سوی دیگر به دلیل مشکلات بانکهای ایرانی با بانکهای خارجی امکان انجام حواله های ارزی وجود ندارد و این موارد مشکلات ارزی بازار را تشدید میکند بنابراین وقتی دولت میبیند از راه سیستم بانکی، ارز بازرگانی مبادله نمی شود و این امر در صرافی ها صورت میگیرد باید صرافی ها را تقویت کند اما دولت به جای این کار با محدود و طبقه بندی کردن صرافیها برخی از آنها را ضمن محرومیت از خدمات ارزی در خصوص ارز مسافرتی نیز محدود میکند.
زمانی که سالانه 10 الی 15 درصد تورم در جامعه برآورد میشود در حقیقت ارزش پول ملی کاسته شده و در این حالت باید ارزش برابری پول ملی را با پولهای دیگر تقویت کرد چراکه نرخ ارز به معنای قدرت برابری خرید است.
دولت و بانک مرکزی باید به قدرت برابری خرید ارز ما با سایر ارزها توجه و قیمتها را برهمین اساس تعدیل کند و در برخی مواقع که تقاضا زیاد و یا برعکس است بازار را با افزایش یا کاهش عرضه کنترل کند. البته به دلیل وجود تورم این نرخ به ملایم ثابت نمی رسد بلکه به ملایمی جهشی خواهد رسید در این شرایط هم صادرکننده منتفع شده و هم واردکننده میتواند برنامه ریزی نماید که با چه قیمتی کالا را تولید کند و بفروشد.
* آقای دکتر بانک مرکزی طی اقدامی یکباره و ضربتی در 10 روز گذشته نرخ ارز رسمی را با هدف کاهش اختلاف ارز رسمی و آزاد افزایش داد و البته در ساعتی کوتاه توانست به این هدف خود برسد اما بعد از گذشت چند ساعت از اجرای این سیاست نرخ ارز در بازار آزاد بازهم گوی سبقت را از نرخ ارز رسمی ربود و همین امر موجب افزایش اختلاف قیمت این دو ارز در بازار شد و عملاً سیاست بانک مرکزی برای کنترل بازار جواب نداد؛ این سیاست در حالی انجام شد که پیش از این و در دوره ی تصدی مرحوم نوربخش بر ریاست بانک مرکزی اجرا و اثرات نامطلوبی از آن نمایان شد چرا بانک مرکزی با وجود اجرای ناموفق این سیاست یکبار دیگر نرخ رسمی ارز را افزایش داد؟
** زمان آقای نوربخش یکسان سازی نرخ ارز انجام شد و همچنین موردی نبود. در آن مقطع 13 نرخ ارز در بازار از جمله دانشجویی، دارویی، بازرگانی، پزشکی، کالاهای بادوام، کالاهای اساسی و سایر موارد وجود داشت و رییس کل وقت بانک مرکزی (آقای نوربخش) در سال 80 یکسان سازی نرخ ارز را اجرا کرد و تمام این نرخ ها یکسان شدند. ولی هم اکنون وقتی بانک مرکزی مشاهده کرد که نرخ ارز بالاست و نرخ رسمی به نرخ آزاد نمیرسد با افزایش نرخ رسمی از بازار دنباله روی کرد. زمانی که بانک مرکزی بخواهد نرخ ارز را تعدیل کند به معنای این نیست که ارز مرجع را افزایش دهد چراکه این راحت ترین کار است.
زمانی که امکان کاهش نرخ ارز آزاد در بازار وجود نداشت بانک مرکزی نرخ رسمی ارز را افزایش داد. ارز در بازار 1200 تومان شده بود و بانک مرکزی فکر کرد که اگر بخواهد ارز را ارزان بفروشد به خزانه و دولت ضرر زده است و به جای اینکه سیاستی به کار گیرد تا نرخ ارز آزاد را کاهش دهد یک باره نرخ رسمی خود را بالا برد و این اختلال در بازار ایجاد شد. ممکن است دولت از افزایش نرخ رسمی ارز منتفع شده و از فروش ارز منافع بیشتری به دست بیاورد ولی بسیاری از سرمایه گذارهای بخش خصوصی از اجرای این سیاست ورشکسته میشوند در این شرایط دولت باید هزینه کند تا این شرکتها را سر پا نگه دارد.
* شما به عنوان یک اقتصاددان و البته یکی از مدیران باسابقه ی سیستم بانکی، چه سیاستی را برای کنترل نرخ ارز در این شرایط پیشنهاد میکنید؟
** بنده نمیدانم با چه سیاست و به چه علتی بانک مرکزی این روش را انتخاب کرد ولی بهتر بود بانک مرکزی نرخ بازار را تعدیل کند نه اینکه نرخ دولتی را افزایش دهد.
اما برخلاف شما برخی از مدیران بانکی و فعالان اقتصادی معتقدند که بانک مرکزی برای کنترل نرخ ارز یا باید عرضه ی بازار را افزایش دهد یا قیمت رسمی خود را نزدیک بازار تعیین کند البته بانک مرکزی با افزایش لفظی عرضه تغییری در بازار اعمال نکرد و به نظر میرسد در تلاش بود به هدف خود با افزایش نرخ رسمی نزدیک شود که وضعیت بازار این فرضیه را رد میکند.
بنده هم معتقد هستم نرخ ارز باید براساس قدرت برابری خرید تغییر کند یعنی باید به تدریج نوسانات در بازار اعمال شود و همه بدانند این نرخ به کجا میرود تا بتوان برنامه ریزی اقتصادی کرد اما اگر چند سال نرخ ارز ثابت نگه داشته شود و مجلس هم این مورد را تصویب کند ولی یک روزه فرضاً 10 درصد این نرخ کاهش داده شود به جای اصلاح نرخ ارز در بازار اختلال ایجاد میشود. اگر تدریجی و برحسب قدرت برابری خرید و شاخص های واقعی اقتصاد این نرخ افزایش پیدا کند تمام بخش ها آگاهانه با این نرخ همراهی میکنند؛ اتفاقاً به این روش، روش مدیریت شده میگویند.
* در روزهای اخیر که نرخ ارز رسمی افزایش یافت و این اتفاقات موجب افزایش ارز آزاد در بازار شد بسیاری از کارشناسان در نقدهایی مطرح کردند که دولت با هدف تأمین کسری بودجه و منابع هدفمندی یارانه ها به طور عمدی این سیاست را اجرا کرد؛ البته آقای بهمنی نیز در گفتوگوی ویژه ی خبری این شایعات را رد نکردند و گفتند ما به دنبال گندم هستیم به تبع آن کاه هم حاصل میشود. آیا به واقع این سیاست میتواند منطق اقتصادی داشته باشد؟
** فکر نمی کنم دولت به این نیت این سیاست را اجرا کرده باشد ولی کسب درآمد هم جزو عواید و منافعش است. وقتی که دولت بتواند ارز را به جای 1050 تومان با قیمت 1200 الی 1250 تومان بفروشد برای هر دلار حدود 150 تومان نصیبش میشود و از آنجایی که به طور متوسط دولت در ماه میتواند 5 الی 6 هزار میلیارد دلار ارز بفروشد با این حساب با درآمد یاد شده میتواند درآمد خوبی کسب کند و علاوه بر تأمین کسری بودجه ها میتواند بسیاری از بخشها را تأمین مالی کند اما این سیاست به بهای رکود و اختلال در بازار سرمایه تمام میشود در حالی که هدف دولت آرامش به بازار کسب وکار است؛ اگر بخواهد مطالبات معوق افزایش یابد و عدهای ضرر و زیان کنند و قدرت بازدهی این منابع را نداشته باشند و همچنین عده ای که بدهی ارزی دارند متضرر شوند در مجموع بر روی تولید ناخالص داخلی کشور تأثیر مثبتی ندارد.
* آقای دکتر اتفاقاتی که ناشی از تغییرات بسته ی سیاستی 90 در اقتصاد طی ماه های گذشته نمایان شد در ابتدا در بازار سرمایه و سپس سکه و هم اکنون نیز در بازار ارز خود را نشان داد با ورود بانک مرکزی به بازار ارز بار دیگر تقاضا برای خرید سکه در بانک ملی افزایش یافت البته اینها هم در حالی اتفاق افتاده که بانک مرکزی در هفته های اخیر پیشنهاد تغییر در بسته ی پولی و بانکی را به شورای پول و اعتبار برد ولی رأی نیاورد؛ در یک نگاه کلی چه سیاستهای پولی و بانکی در این نوسانات مؤثر خواهد بود؟
** بیشترین علت این نابسامانی ها در سیاست های پولی و بانکی نهفته است. اگر این سیاست ها متناسب با شرایط اقتصادی و واقع گرایانه تعیین شود و آرمانی و دستوری نباشد می تواند نوسانات بازار ارز و سکه را کنترل کند. از سوی دیگر تغییراتی در دنیا از جمله کاهش ارزش دلار و تغییرات قیمت یورو و انرژی نیز در اتفاقات بازار ارز بی تأثیر نیست. ولی نباید از این نکته غافل شد که ما سیاست پولی متناسب با شرایط اقتصادی کشور و همچنین شرایط اقتصادی دنیا نداریم. هم اکنون سیاست های دستوری برای تعیین نرخ سود که بزرگترین و مهمترین شاخص کنترل اقتصاد است با واقعیت فاصله ی زیادی دارد و مورد اعتراض مدیران بانک ها و سپرده ها گذاران است از همین رو سیاست های خودتجارتی بین مردم به وجود می آید و دلالی، واسطه گری، بورس بازی و سفته بازی افزایش می یاد.
* اگر بانک مرکزی عزم خود را جزم کند تا سیاستهای پولی و بانکی را تغییر دهد وضعیت بازار بهبود می یابد؟
** به طور حتم اگر این اتفاق بیفتد بازار اقتصادی بهتر میشود. وقتی آب در یک مسیر می رود می توان با بیل جلوی آن را گرفت تا منحرف نشود اما اگر منحرف شود با پیل هم نمیتوان جلوی آن را گرفت. بنابراین وقتی این اتفاقات بیفتد مهارش سخت میشود اما به اعتقاد بنده اگر برگردیم به اصول و استانداردهای صحیح و اتخاذ سیاستهای پولی و بانکی متناسب با شرایط اقتصادی با نگرش توسعه ای و همچنین توجه به خصوصی سازی واقعی که پیش شرط آن دخالت کمتر دولت در بانکهاست افزایش یابد اقتصاد رونق خواهد یافت. همچنین بانک ها سپرده های پراکنده را پشت سد پس انداز قرار داده و از بحرانها و نوسانات شدید بازار ارز و سکه جلوگیری میکنند.
* در هفته ی گذشته رییس کل بانک مرکزی از برنامه ی این بانک برای تغییر در نرخ های سود سپرده های بانکی به منظور بازگشت آرامش به بازار ارز و سکه خبر داد. این برنامه در چه شرایطی میتواند محقق شود زمانی که شورای پول و اعتبار تأکید کرده که هیچ تغییری در بسته ی پولی و بانکی 90 انجام نخواهد شد؟
** این مورد را نمیدانم اما راحت ترین ویژگی برای سود بانکی این است که سپرده گذار احساس کند از گذاشتن پول خود در بانک یا مؤسسه ی مالی و اعتباری ضرر نمی کند به این معنی که نرخ سود سپرده ها حداقل یک یا دو درصد از متوسط نرخ تورم بالاتر باشد؛ اگر این منفعت برای سپرده گذار ایجاد شود تقریباً 80 درصد بحرانهای پولی و بانکی کشور حل خواهد شد.
* برگردیم به همان بازار ارز و وضعیت فعلی آن، اگر رییس کل بانک مرکزی به دفعات در طول یک هفته اعلام کند که نرخ ارز را کنترل میکنیم یا کاهش می دهیم و امثال این جملات، بازار به خودی خود کنترل شده و قیمت ها هم ثابت می ماند؟
** اگر پشت این صحبتها عمل نباشد بین مردم و فعالان اقتصادی بی اعتمادی ایجاد میشود اما از آنجایی که دولت به میزان کافی ارز در اختیار دارد و سالیانه حدود 100 میلیارد دلار درآمد ارزی به دست میآورد به راحتی میتواند نیازهای بازار را پاسخ دهد.
دولت نباید به منافع خود فکر کند البته بنده موافق ارزان فروشی ارز نیستم تا عده ای از خرید و فروش ارز منفعت کرده و بزرگ نمایی در واردات و کوچک نمایی در صادرات به وجود آید ولی دولت میتواند در کوتاه مدت با تأمین نیازهای ارزی، قیمت را تعدیل کند. براساس قدرت برابری ارزی برای یک بار هم که شده قیمت ارز را درست تعیین کرده و بر اساس اصول بازار مدیریت کند.
فرمول بازار به معنای تعیین نرخ براساس قدرت عرضه و تقاضا و قدرت خرید پول است. اگر هم اکنون به تاجری دلار مجانی هم بدهی وی دلار را با قیمتی میفروشد که بازار می خرد نه اینکه به قیمت کمتر بفروشد و برعکس.
* اگر نرخ ارز با روش بازار تعیین شود میتوان ثبات را در بازار ارز مشاهده کرد و دیگر هر چند وقت یکبار رشد حبابی در قیمتهای این بازار نداشته باشیم؟
** آرامش بازار بستگی به قوی شدن اقتصاد دارد. تقویت پول ملی بستگی به مثبت بودن تراز و پرداخت خارجی، عدم کسری بودجه، کوچک سازی دولت و کاهش هزینه های این بخش، صرف پس اندازهای بانک ها برای سرمایه گذاری و حفظ اشتغال موجود، رقابتی شدن بازار و واقعی شدن قیمتها دارد. تنها نرخ ارز نیست که بازار را به آرامش برمی گرداند.
به دنبال افزایش التهاب در بازار سکه از هفته های اخیر مالیات برارزش افزوده ی سکه اعمال شد و همین امر موجب صفر شدن تقاضای
* خرید سکه ی بانک مرکزی شد اما رییس کل بانک مرکزی به تازگی اعلام کرد که این قانون قرار است حذف شود. آیا این امکان وجود دارد که بانک مرکزی قانون را اجرا نکند؟
** شاید بانک مرکزی میخواهد از همان پولی که از سکه میگیرد مالیات ارزش افزوده را نیز پرداخت کند. به هر حال زمانی که 4 درصد مالیات بر ارزش افزوده اعمال شد نرخهای سکه ی بانک مرکزی در مقطعی گرانتر از بازار و هم اکنون نیز ارزانتر از بازار شده است بنابراین اگر ببینند این مالیات تأثیری ندارد، آن را برمی دارند.
اصلاً باید دید چرا مردم سکه می خرند؟ آیا سکه فعالیت اقتصادی محسوب میشود؟ به هیچ وجه این حالت نیست بلکه می خواهند از این دلالی سود ببرند بنابراین دولت باید فکری برای تقویت سپرده گذاری در بانک ها نماید تا مانع از فعالیتهای دلالی شود.