تاریخ انتشار : ۱۰ مرداد ۱۳۹۰ - ۰۷:۰۳  ، 
کد خبر : ۲۲۲۷۲۷
آیت‌الله رجبی قائم مقام مؤسسه امام خمینی و عضو جامعه مدرسین حوزه در گفتگوی تفصیلی با 9 دی در سالگرد انتخابات 88

بصیرت، کلیدواژه فرهنگ انقلابی در دهه چهارم


* در ایام دومین سالگرد انتخابات و بازخوانی درس‌های فتنه و لزوم بصیرت افزائی مردم، خوب است نگاهی به مکانیزم‌های افزایش بصیرت داشته باشیم. حضرت امیر(ع) تغییر یقین به تردید را از نتایج فتنه می‌دانند. می‌فرمایند: این تردید مانع حرکت صحیح می‌شود. حضرت آیت‌الله استاد مصباح نیز در بحثی معرفتی از سه نوع بصیرت: بصیرت اعتقادی، بصیرت اخلاقی و بصیرت سیاسی و اجتماعی در برابر سه نوع تهدید و شبهه سخن گفتند. این بصیرت چگونه حاصل می‌شود؟
** زمانی تهدیدهای اعتقادی مهم بود مانند ده سال پیش و گاه شبهات و تهدیدهای سیاسی و اجتماعی در جامعه رایج می‌شود. ممکن است فردی بصیرت اعتقادی یا اخلاقی داشته باشد اما بصیرت سیاسی و اجتماعی نداشته باشد. معنای لغوی بصر، دیدن است و در جنگ، بصیرت به منزله شناسایی مناطق عملیاتی در جنگ‌های نظامی است. این شناسایی چند محور و مولفه دارد.
بصیرت، شناخت و باور به اهداف اصلی انقلاب اسلامی است. اینکه فرد به شبهه دچار می‌شود و دچار تردید می‌گردد و در طوفان جریانات راه را گم می‌کند، به این دلیل است که اهداف را نشناخته یا اگر شناخته، به سبب برخی منافع آن را باور ندارد یا از آن غافل شده و یا به کلیاتی بسنده و موضوع را مبهم باقی گذاشته و دشمن توانسته از همین ابهام سوء استفاده کند. چنین فردی در بین راه به این شک می‌افتد که از کجا معلوم هدف اصلی این بوده؛ مثلا اینکه از کجا معلوم هدفمان اسلام بوده؟ مانند این القائات در سال‌های آغازین انقلاب به ویژه از سوی مارکسیست‌ها زیاد بود. اینکه امام تأکید داشت بر روی جمهوری اسلامی نه یک کلمه زیاد نه یک کلمه کم، برای این بود که هدف اصلی گم نشود. یک مولفه بصیرت همین است.
این که در فتنه‌ها افراد هدف خود را گم می‌کنند منشأ آن ممکن است هواهای نفسانی و ناخالص بودنشان باشد. بدون شک اگر کسی خالصانه بیاید خدا هم کمکش می‌کند در غیر اینصورت هدف اصلی با هدف فرعی و هدف مقطعی با هدف ثابت خلط می‌شود. برخی ابتدا انقلاب را باور داشتند ولی ته دلشان دنبال منافع دیگری بودند، می‌خواستند از طریق پیروزی انقلاب به آن اهداف نادرست خود برسند. برخی هم در بین راه چنین شدند، می‌دانند هدف انقلاب چیست ولی جاه طلبی، دنیاپرستی، منافع فردی و گروهی نمی‌گذارد معتقد به اهداف باشند. می‌بینیم کسی که پیش از انقلاب در این مسیر و در خط امام بوده، اکنون یک چیز دیگر برایش اصل می‌شود و این هدف جدید را توجیه و تفسیر می‌کند و برایش استدلال می‌آورد و تمام توجه، اهتمام و تلاش خود را در این مسیر به کار می‌گیرد.
محور دوم، شناخت دشمن واقعی، اعوان و انصار اوست. دشمن را شناختن، از دشمن غافل نشدن، اشتباه نگرفتن دوست و دشمن و دشمن اصلی و فرعی، بخشی از بصیرت است که در هر کدام اگر دچار خطا شویم آسیب خواهیم دید و دشمن موفق می‌شود. بخشی از خواص، دچار چنین اشتباهاتی شدند و فریب دشمن را خوردند و ناآگاهانه در دام دشمن افتادند و حتی نقشه‌های دشمن به دست آنان پیاده شد. در دولت اصلاحات اینگونه موارد زیاد اتفاق افتاد و جای دوست و دشمن را عوض کردند. دوست را دشمن تلقی کردند و به اهداف دشمن کمک کردند. دچار توهم شدند و برخی از آنها فکر می‌کردند با این موضع‌گیری‌ها و کارشکنی‌ها در برنامه‌های دولت نهم به اهداف خودشان که با اهداف انقلاب عوضی گرفته بودند، می‌رسند. در جریانات اخیر این موضوع بارز بود.
قبل از انتخابات برخی اساس را بر این گذاشته بودند که فلانی دشمن است و به هر شکلی که شده باید او را کوبید و دشمن اصلی که دشمنان خارجی و استکبار جهانی و مزدوران داخلی هستند را کأنه دشمن تلقی نمی‌کردند. این مهم است که انسان دشمن واقعی را تشخیص دهد که چه کسی است و همواره او را مدنظر قرار دهد. اگر دشمن را گم کرد طبیعی است که دچار فتنه می‌شود و در این که باید دفاع کند یا سکوت، تردید می‌کند و حتی از تردید هم بالاتر و پیش تر می‌رود و با دشمن ولو به صورت ناخودآگاه هم صدا و همسو می‌شود.
* بحث دشمن شناسی همین جا مطرح می‌شود دشمن را چگونه باید شناخت؟ منافقین که در پوشش خودی‌ها می‌آیند!
** محور سوم شناخت اهداف دشمن است؛ اهداف اصلی دشمن اصلی ما چیست؟ در این مقطع چه هدفی دارد؟ چه برنامه‌ای مدنظر اوست؟ اگر ما هدف و برنامه دشمن را نشناختیم طبیعی است که در برخی مواضع، در مسیر هدف دشمن حرکت کنیم. بسیاری از لغزش‌ها و خطاها در این جریانات از این باب بوده است. نیرویی که خود را خودی می‌داند و معرفی می‌کند، برنامه‌ای را پیاده کرده که در خدمت هدف دشمن قرار گرفته است. البته در برخی موارد هم لغزش نبوده است، فرد یا افرادی دانسته در مسیر هدف دشمن عمل کرده‌اند که بحثش جدا است. ولی بسیاری از خواص از همین نشناختن هدف دشمن لغزیده اند.
به تعبیر مقام معظم رهبری «بعضی از خودی‌های ما باورشان نمی‌شد که دشمن چه برنامه‌ای دارد» باورشان نیامده یعنی می‌گویند: نه اینطور هم نیست که دشمن می‌خواهد چنین کند! به این ترتیب خود آن فرد، مجری برنامه دشمن می‌شود و موقعی هم که نمودهای حرکت بدش آشکار می‌گردد دست به انکار می‌زند یا توجیه می‌کند و برای آن کار بدش استدلال می‌آورد! باید دشمن، اهداف و برنامه هایش را جدی گرفت، چه اهداف مقطعی و چه اهداف ثابت و چه برنامه‌هایی که برای رسیدن به آن اهداف دارد. اگر آنها را نشناسیم یا مهم تلقی نکنیم، خطر تبدیل شدن به مهره آنان، جدی است. این جدای از آن است که عده‌ای استکبار را به جای آن که دشمن بشناسند، متحد یا حامی برنامه‌های خود می‌پندارند، عمل این‌ها لغزشی نیست.
محور چهارم برای بصیرت، خودباوری است. اگر کسی دشمن را شناخت اما ترسید و عقب زد این نشانه بی بصیرتی اوست. اگر کسی واقعا بصیرت داشته باشد، بصیرت به هدف خود داشته باشد، نمی‌تواند عقب نشینی کند. مکتب اسلام اجازه عقب نشینی به او نمی‌دهد. وقتی پشتوانه خدا باشد، اصلا عقب نشینی معنا ندارد. این می‌تواند ما را در فتنه‌ها به جریان حق راهنمایی کند.
محور پنجم، شناسایی و تمییز و تشخیص برنامه‌های اصلی دشمن از عملیات‌های ایذایی اوست. دشمن نقش‌های اصلی و نقشه‌های فرعی دارد. بسیاری اوقات متوجه نمی‌شویم که دشمن ما را به یک برنامه فرعی و عملیات ایذایی مشغول کرده است و از نقشه اصلی دشمن غافل می‌شویم. در نتیجه در زمینه طرح اصلی دشمن، کار نمی‌کنیم. به نظرم دولت‌های گذشته ما دچار چنین امری شدند. دولتی که می‌گوید برای ما فقط سازندگی مطرح است، احساس می‌کند دشمن تنها در بعد مادی به ما آسیب زده است، آن وقت، از نقشه اصلی که تغییر فرهنگ است باز می‌ماند. اشتباه نگرفتن نقشه اصلی از نقش‌های فرعی و نقشه‌های فریب و ایذایی، خود یک مولفه از مولفه‌های بصیرت است.
* حاج آقا! سوال ما این است که نحوه مقابله با فتنه و فتنه گران چیست؟ در برابر مکر دشمن چه باید کرد؟ فتنه‌ها تکرار می‌شود و درس‌های فتنه همیشه باید گفته و شنیده شود!
** بله مولفه ششم بصیرت در نحوه مقابله با فتنه و برخورد و عکس العمل مناسب نشان دادن است. دشمن وقتی متوجه می‌شود که ما از طرح و برنامه او آگاه شده ایم و یا رسوا می‌شود و خیانت و فتنه او آشکار می‌شود در صدد برمی آید تا تهدیدی که متوجه او شده را به فرصت برای خودش تبدیل کند. نیروهای خودی را از مسیر درست مقابله با دشمن، منحرف و دچار افراط و تفریط کند تا هیجانی عمل کنند و سنجیده عمل نکنند و سوژه به دست دشمن بدهند. حتی گاهی هم دشمن، خود وارد صحنه می‌شود و به عنوان نیروهای مدافع انقلاب، کارهای غیر قابل دفاع و نادرستی را انجام می‌دهد تا چهره مدافعان انقلاب را مخدوش و توجه مردم را از مسئله اصلی و نقشه دشمن، به مسئله فرعی پیش آمده، معطوف کند و با مظلوم نمایی از قبح و زشتی کار خود بکاهد و آن را یک مسئله معمولی جلوه دهد. هشدارهای مکرر مقام معظم رهبری در قضیه فتنه نسبت به پرهیز از هیجانی عمل کردن و حرکت‌های افراطی در همین راستا می‌باشد.
* چگونه باید عملیات ایذایی دشمن را از عملیات اصلی او بازشناسی کنیم؟ روش‌های رفتاری دشمن متکثر است.
** دشمنی استکبار با انقلاب اسلامی است و هدف اصلی او محو یا استحاله این فرهنگ و نظام است. هرجا شاخص‌های اصلی انقلاب، مستقیم یا غیر مستقیم مورد حمله قرار گرفت یا تهدید شد، نشانه این است که حمله واقعی است، باید دید این عمل به کجا ضربه می‌زند؛ شاید با چند واسطه به انقلاب ضربه بزند، ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب که همان ارزش‌ها و آرمان‌های اسلام را زیر سوال می‌برد، تحریف می‌کند و به فراموشی می‌سپارد. هرچند در لایه‌ای از خیرخواهی پیچیده باشد. مقام معظم رهبری در یکی از بیاناتشان فرمودند: که انقلاب اسلامی اهداف مشترکی با انقلاب‌های دیگر دارد که آن‌ها اهداف فرعی انقلاب ما است اما یک اهدافی داردکه اهداف خاص این انقلاب است. هدف اصلی این انقلاب، اسلام بود. اینکه در تهاجم فرهنگی سرمایه گذاری کردند چون انقلاب ما انقلاب فرهنگ اسلامی است. بنابراین ما باید شاخص‌های اصلی انقلاب را احصاء و مشخص کنیم و فعالیت‌ها را با آن‌ها محک بزنیم که کدامیک در راستای اهداف اصلی است و کدامیک عدول از اهداف اصلی و خط انحرافی است و کدام حمله ایذایی و طرح فریب است و کدام طرح اصلی است.
محور هفتم بصیرت، لزوم کلان نگری است، مثل این که گاه اگر با نگاه جزئی، به نقش‌ها و برنامه‌ها توجه کنیم شاید به این نتیجه برسیم، این یا آن موضوع مهم نیست یا اصلاً باید حذف شود ولی وقتی مجموع را نگاه می‌کنی می‌بینی این یک مهره کلیدی است. برخی مثلاً می‌گویند چرا ایستادگی بر حق هسته ای؟ ریشه این خطاها از نبود کلان نگری است. اگر مسائل داخلی و بین‌المللی را کلان دیدیم، آن زمان مهره‌های اصلی و فرعی را می‌توانیم از هم تفکیک کنیم بخشی از خواص ما توجهشان به مسائل جزئی معطوف شده و کلان نگری ندارند.
محور هشتم بصیرت، شناخت مرکز فتنه است. ما باید در شیوه مقابله مان با فتنه‌ها حساب شده عمل نماییم. گاهی دشمن، اهداف و برنامه‌های اصلی او را تشخیص می‌دهیم و می‌دانیم باید چه کار کنیم، منتهی در مقام مقابله سراغ نقاط اصلی نمی‌رویم. مقام معظم رهبری فرموده اند: «ما باید توپخانه دشمن را تشخیص دهیم و آنجا را بکوبیم». ما باید بتوانیم توپخانه و عقبه دشمن را که مرکز فتنه است، تشخیص دهیم. بسیاری در تشخیص مرکز فتنه اشتباه می‌کنند و با امور فرعی و شاخه‌ها و نمودها مبارزه می‌کنند. اگر عقبه سالم ماند و تنها این مجموعه در صحنه را منهدم کنی، عقبه دشمن مجموعه دیگری را جایگزین می‌کند.
* منظور شما از مراکز فتنه چیست؟ هنوز برخی در فتنه گر بودن این افراد مناقشه می‌کنند و یا می‌خواهند به عمد فراموش شود!
** به تعبیر مقام معظم رهبری «دشمنان خونین انقلاب» نظام سلطه(آمریکا، انگلیس، اسرائیل و متحدانش) می‌باشند ولی در داخل نیز گروه‌هایی متمایل به آن‌ها هستند یا در برابرشان مرعوبند. در طول این سی سال نیز به مرور منافقان چهره خویش را نشان داده اند. کسانی که خوشانید آمریکا و انگلیس عمل می‌کردند و در زمان امام نیز در دل اعتقادی به ولایت فقیه نداشتند و نمی‌خواستند تبعیت کنند؛ اگر هم تبعیت می‌کردند از روی ناچاری بود و از نظر فکری به اسلام باور نداشتند و اگر می‌توانستند حذفش می‌کردند. گاهی مشروعیت آن را زمینی و به رأی مردم تقلیل می‌دادند. سخنان سران اصلاحات را بررسی کنید.
در طرح‌ها و برنامه هایشان صریحاً می‌گفتند و می‌نوشتند ما باید از شعارهای انقلاب کوتاه بیاییم و بر آرمان‌های انقلاب اینقدر تأکید نکنیم. با نظام سلطه کنار بیاییم حتی اسرائیل را به رسمیت بشناسیم و صریحا ولایت فقیه را دیکتاتوری دانستند. دقیقاً همان حرفی که مارکسیست‌ها از آغاز انقلاب گفته و می‌گویند. البته در مواقعی که شرایط برای چنین حرف‌هایی فراهم نبود، سکوت می‌کردند یا دو پهلو حرف می‌زدند. سران فتنه و مرکز فتنه در داخل همان افراد و مراکزی است که حرف‌ها و برنامه‌های دشمن را آگاهانه اجرا می‌کنند و یا از روی جهالت و غفلت و خودخواهی با آن‌ها حرکت می‌کنند.
* بخشی از خواص در حوزه و دانشگاه هنوز در تردید و بی عملی هستند. آن‌ها را چگونه می‌توان به مرحله شناخت و حرکت رساند؟ خواص آگاه چگونه باید عمل کنند؟ رهبر انقلاب هم بارها از خواص خواسته‌اند عمارگونه وارد میدان شوند.
** نقش خواص نسبت به توده مردم، شناساندن و تبیین محورهای فوق الذکر است. خواص در معرفی دشمن واقعی، اهداف و برنامه‌های اصلی و فرعی اش و شناساندن مراکز فتنه به مردم وظیفه دارند. این اواخر تلاش‌هایی شده تا مردم از دشمن اصلی غافل شوند. توده مردم فرصت مطالعه کافی ندارند، امکان کسب اطلاعات لازم و کافی برای بخش عظیمی از آنان وجود ندارد. ما موظفیم دشمن اصلی را همواره یادآوری کنیم تا مردم غافل نشوند؛ اگر کسانی هم می‌خواهند دشمن را عوض کنند باید روشنگری کنیم. رصد کردن توطئه‌های دشمن، تزویرها و شبهات از وظایف خواص است. طبیعی است که دشمن همواره شبهه بیافریند و مردم را مشغول کند، خواص وظیفه دارند مردم را آگاه کنند و به تعبیر مقام معظم رهبری شاخص‌های متقن، شفاف و روشن را که برای توده‌های مردم قابل هضم است ارائه دهند.
یک محور از برنامه‌های دشمن ایجاد تردید و یأس نسبت به کارآمدی نظام و ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب می‌باشد. تبیین کارآمدی نظام و ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب و تولید امید از وظایف خواص است.
* با خواص غیر آگاه چه باید کرد؟
** خواص غیرآگاه دو دسته هستند: یک دسته به واقع اهداف غیر الهی دارند. در مورد این گروه، وظیفه خواص روشنگری مردم نسبت به این گروه است. این گروه را نمی‌توان آگاه کرد. چون نمی‌خواهند آگاه شوند و یا آگاه هستند و به خاطر هواهای نفسانی آن را نادیده می‌گیرند. یکی از چیزهایی که در مورد خواص با آن مواجهیم و هرچه هم تذکر دهیم باز هم عده‌ای فریب می‌خوردند این است که امام فرمود: «میزان وضع فعلی افراد است». باید در این مورد فرهنگ سازی شود، یعنی حال و سوابق افراد مورد بررسی قرار گیرد. برخی خواص از گذشته خویش سوء استفاده می‌کنند و می‌توانیم با وضعیت فعلی نشان دهیم که او اکنون در مسیر انقلاب اسلامی نیست. نشان دادن تفاوت عمل با گفتار و تفاوت حال با سابقه برخی افراد وظیفه خواص نسبت به توده مردم است. باید با رعایت مصلحت کلان نظام، چهره این گروه نشان داده شود.
البته در این مورد دستگاه اطلاعاتی، امنیتی و قضایی نیز وظیفه دارد. اما بخش دیگری از خواص نیروهای مخلصی هستند، اما به دلیل اطلاعات نادرست و اطلاع رسانی حساب شده دشمنان و غفلت نیروهای خودی در اطلاع رسانی دقیق و به موقع و مستند، دچار اشتباه شده‌اند در جریان فتنه 88 خدمت بعضی آقایان رسیدیم، معلوم بود که دشمنان از همان روز اول پس از انتخابات دست بکار شده‌اند تا که حقایق را وارونه جلوه دهند. دشمن از کانال‌های ارتباطی فراوانی برای سیاه نمایی استفاده می‌کند. ضعف اطلاع رسانی درست یک مشکل جدی است. بسیاری از خواص اگر بدانند واقعیت قضیه چیست هیچ تردیدی نمی‌کنند. یکی از توطئه‌های دشمن ایجاد اختلاف و تفرقه است. بدگمانی بین نیروهای خودی معتقد به انقلاب اسلامی ایجاد کرده اند. در دوره قبلی انتخابات یک آقایی می‌گفت چون فلانی این کلمه را گفته و یا چون با فلانی جلسه داشته باید کنار گذاشته شود.
بنده عرض کردم ببینید او واقعاً به چه معتقد است؟ آیا آن را در عمل نشان داده است؟ اگر در جایی به خاطر اطلاعات نادرست موضعی هم داشت ولی در خط امام و انقلاب و رهبری است باید برویم خدمتشان و واقع قضیه را مطرح کنیم. برخی شخصیت‌های حوزوی ما که در اخلاص و عقیده و حمایت به موقع آنان از نظام و رهبری شک نداریم و حاضر نیستند ذره‌ای از امام، انقلاب و رهبری کوتاه بیایند؛ دشمن توانسته یک کاری بکند که در جاهایی موضع خاصی بگیرند، و دشمن از آن سوء استفاده و اینگونه وانمود کند که آنان نسبت به نظام، موضع خاصی دارند، در صورتی که چنین نیست. الان همه بزرگان حوزه به جد مدافع نظام و رهبری هستند و تضعیف نظام را خلاف شرع می‌دانند ولی در فتنه‌های سیاسی و اجتماعی، گاهی اطلاعات صحیح به آنها نمی‌رسد تا شاهد بروز و ظهور جدی این موضوع باشیم.
این یکی از طرح‌های دشمن است که نیروهایمان پراکنده شوند. عده‌ای معلوم است یا اصولگرا نیستند یا به خاطر منافع خود از اصولگراها به معنای صحیح آن فاصله گرفته اند. اما عده‌ای می‌خواهند جریان حق پیروز شود، حالا در یک جایی موضع گیری ما را نمی‌پسندند، خدای ناکرده با عملکردمان آن‌ها را دفع نکنیم، جذب حداکثری و دفع حداقلی و وحدت میان نیروهای انقلاب، سخن حق و حکیمانه‌ای است که باید جدی گرفته شود و البته حساب نیروهای انقلاب با کسانی که در مقابل نظام می‌ایستند؛ کسانی که برحرکت در مسیرهای غیرقانونی و خلاف قانون اساسی و مقررات نظام را نمی‌پذیرند با کسانی که ساختار شکنی می‌کنند یا تشویق می‌کنند یا آنان را محکوم نمی‌کنند و سکوت مسئله دار می‌کنند، جدا است. وحدت حق و باطل به معنی جذب مخالف با پافشاری بر مواضع خصمانه اش بی معنی است. در مورد کسی که اصلاً معتقد و پایبند نیست، اصلاً جذب یعنی چه؟ درکنار جذب که باید حداکثری باشد، این قلیل را نیز باید دفع کرد.
* اخبار داخلی از بیوت مراجع نشان می‌دهد که این بزرگان پشتیبان نظام هستند و بر این مهم تأکید دارند ولی نمود این حمایت‌ها در جامعه اندک است. دشمن از این بروز اندک استفاده کرده و گاه حقیقت امر را وارونه جلوه می‌دهد. چرا گاه این پشتیبانی‌ها ظهور و بروز پیدا نمی‌کند؟
** البته مراجع هیچگاه سخنی که در جهت تأیید گروه مخالف باشد نگفته‌اند و در مواقعی که دشمنان خواسته‌اند از مواضعشان سوء استفاده کنند و یا در جهت منافع خویش، به مراجع نسبتی ناروا دهند، موضع گرفته و حربه را از دست دشمن گرفته اند؛ ولی یک واقعیت وجود دارد و آن اطلاع رسانی سیستماتیک و حساب شده طرف مقابل و ضعف اطلاع رسانی ماست. این اطلاع رسانی‌ها باید به موقع و مداوم باشد نه آنکه بعد از هر واقعه‌ای تازه برای توجیه اقدام کنیم.این بدترین حالت است. در کنار این فعالیت دشمن و قصور یا تقصیر دستگاه اطلاع رسانی، یک نکته دیگر هم هست و آن صفا و خلوص و سلامت نفسانی بالای این بزرگان است که باورشان نمی‌آید که افرادی با این سابقه، دچار چنین مواضع اشتباهی بشوند و برای اهداف دیگر از اهداف انقلاب غافل یا با آن مقابله کنند. این صفا، سلامت و خلوص و نیز دستور دین به حمل بر صحت در کنار آن شبکه اطلاع رسانی ما چنین عارضه‌ای را به دنبال دارد ولی خداوند بحمدالله جریانات را بگونه‌ای رقم زد که این بزرگان هیچ سخنی که جریان مخالف از آن سوءاستفاده کنند بیان نفرموده اند.
* آیا این اطلاع رسانی، فقط وظیفه علما و فضلا است یا دیگران هم وظیفه دارند؟
** نه، فقط روحانیت نیست که وظیفه دارد، همه وظیفه دارند؛ هر گروهی در حد وسع و سطح خود باید انجام وظیفه کنند. دانشجویان، مسئولان، تشکل‌ها و مقلدینی که با بیوت ارتباط دارند باید اطلاعات خود را منتقل نمایند، منتهی نباید منحصر به مقاطع خاص باشد، ارتباط‌ها نباید به روحانیون و مسئولین محدود شود. دانشجویان باید بیایند اطلاع دهند، آن طرفی‌ها این کار را می‌کنند. با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری لازم است جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی متناسب با فضای جنگ نرم آرایش لازم را بگیرد. در شرایط فعلی ستاد ما در حوزه مسائل فرهنگی و جنگ نرم اشکالاتی دارد، اما در صف، هسته‌های مقاومت فرهنگی در حال شکل گیری است.
* این هسته‌های خودجوش که گاه به خواص دسترسی مستقیم ندارند، چگونه باید عمل کنند؟ چگونه به شاخص‌ها دست پیدا کنند؟
** اگر در بیانات حضرت امام و مقام معظم رهبری مروری کنیم، شاخص‌ها به صورت روشن و شفاف مشخص شده است. اگر یک نفر این شاخص‌ها را در دست داشته باشد به خوبی می‌تواند محک بزند. مثل این فرمایش حضرت امام که «هرجا دشمن از ما تعریف کرد بدانید یک عیبی در کارمان است» یا آقا فرمودند: «آنجا که دشمن ذوق زده می‌شود بدانید چیز باطلی است و باید با آن مقابله کرد.» مقام معظم رهبری از تاریخ و حال نمونه‌هایی هم ذکر کرده‌اند که بحث تنها انتزاعی نباشد. یکی از شاخص‌های مهمی که باید بر آن تأکید کرد، ولایت فقیه است که مورد تأکید امام(ره) نیز بود. امام خمینی(ره) فرمودند: «پشتیبان ولی فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد.»
این اگر برای توده مردم محک شود از بسیاری از فتنه‌ها به راحتی عبور خواهند کرد. ما هرچه بتوانیم اصل ولایت فقیه به عنوان یک شاخص در نظام اسلامی و ولی فقیه را به عنوان راهگشا و راهبر تبیین کنیم و نهادینه سازیم، می‌توانیم از فتنه‌ها با کمترین هزینه عبور کنیم. شاخص، فرمایش حضرت امام(ره) است که فرمود: «معیار و میزان وضع فعلی افراد است» یکی دیگر از شاخص ها، فرمایش مقام معظم رهبری است که می‌فرماید: «ببینیم افراد زیر چه بیرقی هستند، در آن جبهه چه کسانی هستند، در بیرق و جبهه‌ای که دشمنان نظام هستند هرکه در مسیر انحراف و فتنه است، باید از آن جدا شد و با آن مقابله کرد.»

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات