تاریخ انتشار : ۱۶ مرداد ۱۳۹۰ - ۰۹:۴۴  ، 
کد خبر : ۲۲۳۵۰۶
سیدهادی خسروشاهی در گفت‌و‌گو با «اعتماد»:

برقراری رابطه با مصر قبل از تشکیل حکومت ملی خلاف مصلحت است

مقدمه: این روزها مقامات ایران و مصر برای برقراری ارتباط دو کشور سخنانی می‌گویند. هر چند که عملا شاهد برداشتن گامی جدی در راستای بهبود و از سرگیری روابط دو کشور نیستیم اما به نظر می‌رسد مقامات ایران و مصر حداقل در اظهارنظر‌های رسمی، خود را مشتاق و آماده سفر به کشور دیگری نشان می‌دهند. البته به نظر می‌رسد ایران برای این امر عجله بیشتری دارد تا جایی که محمود احمدی‌نژاد حتی قبل از آغاز جنبش مردمی مصر و سرنگونی حسنی مبارک گفته بود که «حاضر است همین فردا هم سفارت ایران در مصر» را بازگشایی کند. اخیرا محمد العرابی، وزیر جدید امور خارجه مصر نیز بر ارتباط با ایران تاکید کرد. به اعتقاد سیدهادی خسروشاهی، رئیس سابق نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در قاهره در برقراری ارتباط با مصر نباید عجله کرد و بعد از 30 سال عدم ارتباط با مصر باید سه ماه دیگر منتظر ماند تا انتخابات قانونی در این کشور برگزار شود و بعد از آن اقدامات لازم انجام شود. او شیطنت آل‌سعود و افراد وابسته به انورسادات، رییس‌جمهور سابق مصر و کمک میلیاردی غرب به این افرد را بزرگ‌ترین مانع برقراری ارتباط دو کشور می‌داند و از سوی دیگر معتقد است که تمایل و رغبت شدید بعضی از مقامات ایران دور از حکمت و عزت و مصلحت است. آنچه در پی می‌آید گفتگوی «اعتماد» با استاد سیدهادی خسروشاهی، سفیر سابق ایران در واتیکان و رییس پیشین نمایندگی جمهوری اسلامی در مصر است.

* در حال حاضر روابط مصر و ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
** به نظر می‌رسد روابط سرد دوره مبارک، همچنان ادامه دارد چراکه حاکمان کنونی در آن کشور، ژنرال‌های حسنی‌مبارک هستند و تغییر ماهوی در سیاست کلی کشور به وجود نیامده است و با وجود حاکمیت کنونی، نباید انتظار بهبود روابط را داشته باشیم ... و البته در این زمینه ایران اسلامی هم نباید «تعجیل» داشته باشد بلکه با رعایت اصول اساسی سیاست خارجی نظام، یعنی عزت، حکمت و مصلحت، باید در انتظار فرصت لازم بود تا با احترام متقابل بتوان بر سر میز مذاکره «تحسین روابط» نشست.
پس از سقوط مبارک بعضی دوستان برای ارتقای روابط تلاش کردند که متاسفانه با واکنش‌های سرد و منفی وزیر خارجه، احمد ابوالغیط روبرو شد که این موضع‌گیری کاملا قابل درک بود، چون حاکمیت در مصر تعویض نشده بود و من تعجب می‌کنم که دوستان چرا به این نکته توجه نکردند.
* به نظر شما روابط ایران و مصر چه تاثیراتی می‌تواند در روند تحولات و صلح خاورمیانه بگذارد؟
** شکی نیست که ایران و مصر، دو کشور عمده و مهم در منطقه هستند که با توجه به شرایط خاص و تعداد جمعیت و موقعیت جغرافیایی و استراتژیک، می‌توانند در صورت ایجاد روابط محکم، سالم و منطقی فیمابین، تاثیرات بسیاری در روند تحولات منطقه داشته باشند، اما درباره «صلح خاورمیانه» اگر مراد همان طرح و برنامه موجود باشد که بی‌تردید ایران نمی‌خواهد و نباید در آن دخالتی داشته باشد، چراکه طرح موجود در مرحله نخست شامل به رسمیت شناختن رژیم غاصب صهیونیستی است که ایران اسلامی از اساس با آن مخالف است، بنابر این درباره طرح موجود نباید ایران نقشی داشته باشد بلکه پس از برقراری روابط، باید مصر را نیز در تغییر این مسیر همراه خود داشته باشد.
باید صبر کنیم تا پس از انتخابات آینده و روی کار آمدن یک دولت مدنی ـ دموکراتیک (شامل همه جناح‌ها و احزاب قانونی مصر) باب مذاکره باز شود.
تقویت همه‌جانبه سلفی‌های وهابی در مصر می‌خواهد از تقریب بین مذاهب اسلامی و اتحاد برادران مسلمان شیعه و سنی و هماهنگی سیاست‌های آن ها در منطقه، جلوگیری به عمل آورد. بعضی از دوستان نمی‌دانم چرا «عجله» به خرج دادند و حتی اعلام کردند که «شبانه حاضریم سفارت را در قاهره باز کنیم»! که البته سفارت، در قاهره باز بود و «قائم‌بالاعمال» ـ حافظ منافع ـ حضور داشت و فعال هم بود.
* ایران و مصر چه گام‌هایی برای ایجاد و برقراری ارتباط باید بردارند؟
** مانع برقراری روابط کامل بین دو کشور، حاکمیت وابسته و آلوده حسنی‌مبارک بود که متاسفانه یاران ژنرال او، هم‌اکنون و همچنان حاکمیت را در اختیار دارند. به نظر من باید صبر کنیم تا پس از انتخابات آینده و روی کار آمدن یک دولت مدنی ـ دموکراتیک (شامل همه جناح‌ها و احزاب قانونی مصر) باب مذاکره باز شود و بی‌تردید حکومت آینده مصر، خود در این راستا پیشگام خواهد بود. با شناخت عینی که من از رهبری احزاب چپ و راست مصر دارم، اکثریت قریب به اتفاق آن ها، آمادگی کامل برای برقراری روابط دارند و در گذشته به علت خفقان دیکتاتوری حسنی‌مبارک، نمی‌توانستند در این راستا گامی بردارند، اما در صورت تشکیل یک حکومت ملی، اکثریت آن ها در این زمینه اقدام خواهند کرد.
برای نمونه می‌توانم اشاره کنم که آقای عمرو موسی وزیر خارجه اسبق مصر، در دوران اقامت اینجانب در قاهره، در ملاقات‌های رسمی و غیررسمی متعدد، تمایل و علاقه وافری برای برقراری روابط حسنه بین دو کشور اظهار می‌کرد ولی متاسفانه قدرت تصمیم‌گیری در این زمینه در اختیار او نبود، بلکه حسنی‌مبارک تصمیم‌گیرنده اصلی بود و او هم دربست در اختیار سازمان امنیت مصر و ژنرال عمرسلیمان و سرهنگ حبیب‌العدلی (وزیر امن عام) بود و آن دو هم به علت روابط تنگاتنگ با اسرائیل و امریکا، نمی‌توانستند برخلاف تمایل آن ها اقدامی به عمل آورند بلکه هر گونه اقدام مثبت در جناح یا شخصیتی را هم خنثی کردند.
البته به این نکته هم باید اشاره کنم که اغلب یا همه مسئولان مصری در ملاقات‌ها تمایل شدید خود را برای برقراری روابط کامل و مبادله سفیر اظهار می‌کردند و اتفاقا در دو ملاقات رسمی که با آقای محمد العرابی، وزیر امور خارجه کنونی مصر داشتم و او در آن ایام از معاونین و همکاران نزدیک آقای عمرو موسی بود، ایشان نیز این تمایل را ابراز می‌داشت، ولی بی‌شک الان نمی‌تواند آن موضع را اعلام کند و نباید هم توقع داشت که وزیر رسمی حکومت ژنرال‌ها، بتواند گام مثبت و موثری در این راستا بردارد.
از همه جالب‌تر موضع کاملا مثبت شیخ طنطاوی، رئیس الازهر و شیخ فرید واصل، مفتی اعظم مصر و شیخ احمد الطیب، شیخ فعلی الازهر و رییس دانشگاه الازهر بود که در دیدارهای خصوصی یا همراه علما و هیات‌های ایرانی، آرزوی تحقق امر را داشتند و در همین راستا، پس از مذاکراتی که به عمل آمد، شیخ محمد عاشور، قائم مقام شیخ الازهر و شیخ فرید واصل مفتی مصر و هشت نفر دیگر از شخصیت‌های برجسته الازهری و مجمع البحوث الاسلامیه، برای شرکت در کنفرانس بزرگداشت آیت‌الله بروجردی و شیخ محمود شلتوت ـ صاحب فتوای معروف درباره شیعه ـ به ایران آمدند و با مقامات مسئول و علمای قم ملاقات کردند که اثر مثبت و واکنش وسیعی در مصر داشت. اما متاسفانه حاکمیت دیکتاتوری، پیشنهادهای سازنده آنان را مانند بقیه اقدامات منتفی ساخت و فقط روابط در سطح موضوع تقریب بین‌مذاهب اسلامی و فعال شدن «دارالتقریب» در قاهره، با ریاست شیخ محمود عاشور، ادامه یافت.
* روی کار آمدن کدام گروه مصری می‌تواند به ارتباط دو کشور کمک کند؟
** اشاره کردم که حکومت وحدت ملی که قاعدتا متشکل از نمایندگان احزاب رسمی قدیم و جدید مصر خواهد بود، خود در این زمینه پیشگام خواهد بود به ویژه که باید در نظر داشت «اخوان‌المسلمین» نیرومندترین و با ‌نفوذترین سازمان سیاسی در مصر، در همه زمینه‌ها همواره از ایران اسلامی دفاع کرده و خواستار برقراری روابط بوده است، اما چون اخوان در زمان حسنی‌مبارک یک سازمان غیرقانونی! به شمار می‌رفت، نمی‌توانست منشا اثر باشد و اکنون، با تشکیل رسمی حزب سیاسی «آزادی و عدالت» بی‌تردید اکثریت قابل توجهی در مجلس یا اعضایی در کابینه خواهد داشت که تاثیر مثبت آن در تصمیم‌گیری برای برقراری روابط کامل، قابل تردید نیست یعنی کمک بسیاری برای این امر خواهد کرد. البته من در دیدارهای مکرر، با رهبران اصلی سازمان ـ مرشد عام ـ از جمله شیخ عمر التمسانی، شیخ حامد ابوالنصر، شیخ مصطفی مشهود، شیخ قامون الهضیبی و دیگر کادر‌های مرکزی مانند دکتر ابوالفتوح، دکتر حبیب عزت، دکتر عصام العریان و... همواره با اشتیاق قلبی آنان برای ایجاد روابط با ایران، روبرو بوده‌ام و آن ها از روی عقیده و ایمان، همیشه خواستار این امر بوده‌اند و ان‌شاءالله با روی کار آمدن دولت قانونی این کار عملی خواهد شد.
* بزرگ‌ترین مانع برقراری روابط ایران و مصر را در چه می‌دانید؟
** حاکمیت‌های وابسته انورسادات یا حسنی‌مبارک که در واقع از خود اختیاری نداشتند و در همه امور دنباله‌رو سیاست‌های امپریالیسم غربی به ویژه امریکا بودند، بزرگ‌ترین مانع برقراری روابط بین این دو کشور بزرگ اسلامی بودند. البته از سویی هم کمک‌های مالی میلیاردی غرب به این رژیم منحوس، عامل بازدارنده دیگری بود که اینها را وادار می‌کرد برای ادامه دریافت کمک‌ها، از برقراری روابط با ایران خودداری کنند و اکنون نیز همان مشکلات وجود دارد، به اضافه خباثت و شیطنت آل‌سعود که با سرازیر کردن کمک‌های میلیاردی، می‌خواهد از تحقق این امر، که بی‌تردید به زیان ارتجاع عرب خواهد بود، جلوگیری کند و در همین راستا با تقویت همه‌جانبه سلفی‌های وهابی در مصر می‌خواهد از تقریب بین مذاهب اسلامی و اتحاد برادران مسلمان شیعه و سنی و هماهنگی سیاست‌های آن ها در منطقه، جلوگیری به عمل آورده اما خداوند «کید ماکرین» را خنثی خواهد کرد و وعده الهی تخلف‌ناپذیر است و سرانجام حق پیروز خواهد شد.
* چه پیشنهاد کلی درباره روش‌های همکاری و نزدیکی با مصر دارید؟ یعنی به طور مشخص مسئولان سیاست خارجی ایران اسلامی چه باید بکنند؟
** اینجانب با شناخت دقیق مصر از درون، چند ماه قبل از انقلاب جوانان، با وجود تمایل بعضی‌ها برای برقراری روابط عجولانه با مصر و حتی پیشنهاد دعوت برای سفر حسنی‌مبارک به ایران، یا رفتن آقای احمدی‌نژاد به قاهره، شدیدا با این امر مخالف بودم و در جراید و مطبوعات شش ماه پیش، رسما اعلام کردم در برقراری روابط با مصر «هروله» نباید کرد! و خواستار آن شدم که اجازه دهند شرایط مساعدی که در راه است، پیش بیاید و بعد به ارتقای سفارت و اعزام سفیر اقدام شود. اما بعضی از دوستان نمی‌دانم چرا «عجله» به خرج دادند و حتی اعلام کردند که «شبانه حاضریم سفارت را در قاهره باز کنیم»! که البته سفارت، در قاهره باز بود و «قائم‌بالاعمال» ـ حافظ منافع ـ حضور داشت و فعال هم بود ـ این نوع اظهارات رسمی و مصاحبه‌های مکرر بعضی از مقامات مسئول و غیرمسئول درباره رابطه با مصر، باعث شد مصری‌ها، حتی پس از پیروزی انقلاب جوانان و سقوط حسنی‌مبارک هم شرط و شروطی برای گفتگو درباره ارتقای روابط، مطرح سازند که نشان‌دهنده عدم توافق قلبی آنان بود. در این رابطه، در ایران هم عده‌یی به شدت با تغییر نام خیابان «خالداسلامبولی » مخالفت ورزیدند، در حالی که روابط 150 میلیون مسلمان را که در صورت تفاهم، می‌توانند تحولات کل منطقه را مدیریت کنند، نمی‌توان به نام یک فرد در یک خیابان وابسته کرد! ...
اصولا دوستان ما در ایران شناخت دقیقی از «جماعت اسلامی» مصر ندارند! اکثر اعضای این گروه سلفی ـ از نوع طالبانی ـ هستند و شیعه را «رافضی» می‌دانند و تا حد «تکفیر»، پیش رفته و کتاب‌هایی علیه شیعه و امام خمینی رحمه الله علیه نوشته‌اند و حتما کتاب منحوس «لله‌ثم‌اللتاریخ» را چندین بار در مصر تجدید چاپ کرده و به طور رایگان توزیع کرده‌اند که هزینه آن را هم آل‌سعود پرداخته است. بنابر این باید با عقلانیت با مسائل برخورد کرد. اگر روزگاری نام خالداسلامبولی در یک خیابان تهران، مبارزه‌یی ضد رژیم حسنی‌مبارک محسوب می‌شد، امروز آن برداشت مثبت از این مساله حتی در مصر هم، مطرح نیست تا آنجا که بعضی از کسانی که اصلا بدون کارشناسی منطقی، به ایران دعوت شدند و آمدند، به این امر اعتراض داشته‌اند، بنابر این نباید سعی کنیم بخاطر یک نام در یک خیابان، دو ملت مسلمان و بزرگ را از هم دور نگه ‌داریم. از سوی دیگر دوستان ما ظاهرا خبر ندارند که شیخ‌کرم زهدی، رئیس مجلس شورای جماعت اسلامی، پس از آزادی از زندان، توسط حبیب‌العدلی، وزیر امن الدوله مبارک، در مصاحبه‌یی در برنامه رادیویی «الحیات الناس» اعدام انورسادات را اشتباه و مردود دانست و در 15 جولای 2003 در هفته‌نامه «الیوم‌السابع» چاپ قاهره متاسفانه سادات را «شهید» نامید: «الرییس محمد انورالسادات مات شهیدا»!!
البته عبودالزمر، پس از تحمل 30 سال زندان و برادر ایمن الظواهری که هر دو اخیرا آزاد شدند، با شیخ جماعت هم‌عقیده نیستند، ولی اصرار دوستان ما برای حفظ نام کسی که جماعتش سادات را شهید می‌نامد، بر تارک یک خیابان در تهران، در شرایط کنونی مصلحت نیست، چه مصر بخواهد و چه نخواهد. از طرف دیگر تمایل و رغبت شدید بعضی از دوستان برای برقراری روابط قبل از تشکیل حکومت ملی و غیرنظامی هم دور از حکمت و عزت و مصلحت است. باید پس از 30 ‌سال، سه ماه دیگر هم صبر کنیم تا انتخابات قانونی به عمل آید و بعد اقدامات شروع شود.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات