تاریخ انتشار : ۰۵ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۰:۲۴  ، 
کد خبر : ۲۹۳۸۵۲
«احمد ابوالغیط»، دبیرکل جدید اتحادیه عرب، با اشاره به بحران خاورميانه مطرح كرد:

بايد به يك توافق روسی - عربی - آمریکایی رسيد

مقدمه: «احمد ابوالغیط»، آخرین نخست‌وزیر «حسنی مبارک»، رئیس‌جمهوری سابق مصر بود که اسفند سال گذشته به دبیرکلی اتحادیه عرب و جانشینی «نبیل العربی» برگزیده شد. او یکشنبه گذشته به صورت رسمی کار خود را شروع کرد. ابوالغیط متولد سال ١٩٤٢، از سال ٢٠٠٤ که دولت احمد نظیف بر سرِ کار آمد، به مدت هفت سال در سمت وزیر خارجه مصر انجام وظیفه می‌کرد. او دیپلماتی کارکشته و باسابقه در تاریخ معاصر مصر است. گفته می‌شود در نشست اتحادیه عرب، همه کشورهای عربی، به استثنای قطر، به او رأی مثبت داده‌اند. روزنامه «الاهرام» به مناسبت شروع‌به‌کار او در مقام دبیرکلی اتحادیه عرب، با او گفت‌وگویی کرده است که بخش‌هایی از آن را در ادامه می‌خوانید.

(روزنامه شرق - 1395/04/19 - شماره 2625 - صفحه 9)

* ‌می‌توانید در چند سطر، اوضاع کلی کشورهای عرب را برای ما ترسیم کنید؟

** به‌سختی می‌شود این اوضاع را توصیف کرد؛ چراکه کشورهای عرب سال‌هاست از مشکلات متعددی رنج می‌برند. برخی واحدهای سیاسی بزرگ مثل عراق، سوریه و لیبی ویران شده‌اند. در شمال آفریقا، جهان عرب با دو خطر بزرگ تجزیه لیبی و تبدیل آن به دولت‌های کوچک مواجه است. از سوی دیگر، خطر سازمان‌های تروریستی مثل «بوکوحرام»، «داعش» و «القاعده» وجود دارد. این گروه‌ها با هم بیعت کرده‌ و قصد دارند بر دولت‌های شمال آفریقا مسلط شوند. در خلیج فارس ما با ثقل وزن ایران مواجه هستیم. پیام اخیر قاسم سلیمانی (فرمانده سپاه قدس ایران) برای بحرین و ایجاد یک حرکت انقلابی جدید، خطرناک بود. از طرف دیگر، در یمن با یک جنگ داخلی روبه‌رو هستیم. در کنار همه اینها باید به دخالت‌های ترکیه در شمال عراق و شمال سوریه نیز اشاره کرد.

* به نظر می‌رسد جنگ داخلی یمن و سوریه بزرگ‌ترین پرونده‌هایی است که روبه‌روی شما قرار دارد. چگونه می‌شود به این بحران‌ها نزدیک شد؟

** به باور من، نخستین مأموریت ما در جهان عرب باید تمرکز بر لزوم شکست داعش در سوریه، عراق و لیبی باشد. باید همه تلاش‌ها در راه این هدف متمرکز شود؛ چراکه تا این گروه ریشه‌کن نشود، اعراب نمی‌توانند به هیچ‌کدام از اهداف خود از‌جمله همبستگی عربی دست یابند. به گمان من، دومین مأموریت باید متوقف‌کردن دخالت‌های خارجي در امور کشورهای عرب باشد. مسئله سوم تلاش برای ایجاد یک توافق روسی-عربی- آمریکایی به‌خصوص درباره سه کشور سوریه، عراق و لیبی است. در چارچوب توافق آمریکایی-روسی جنگ داخلی سوریه به پایان خود نزدیک می‌شود.

درست است که این توافق به دلیل رقابت‌های سنتی بین این دو قطب، هرازچندگاهی دچار مشکلاتی می‌شود؛ اما این توافق در جهت تمایل آمریکا برای کاستن از حضورش در خاورمیانه است. از طرفی حضور روسیه در خاورمیانه هم آرام‌آرام به رسمیت شناخته می‌شود. به گمان من سقوط هواپیمای روسی از سوی ترکیه نیز در همین راستا بود. همان‌طور‌که تهدید برخی طرف‌ها به تجهیز نیروهای مخالف سوری به موشک‌های زمین‌به‌هوا در همین زمینه تفسیرشدنی است؛ زیرا می‌خواهند جلوی حمایت نیروی هوایی روسیه را از ارتش سوریه بگیرند.

* ‌تا چه حدی معتقدید ایجاد یک توافق روسی–آمریکایی برای حل بحران‌های سه کشور یادشده، جدی و واقعی است؟

** به اعتقاد من این یک هدف جدی است؛ چراکه هر جنگی لاجرم باید روزی به پایان برسد. تردیدی وجود ندارد که جهان از استمرار جنگ در سوریه یا یمن خسته شده است. تعداد آوارگان از مرز ٦٥‌ میلیون نفر فراتر رفته و فقط ١٥‌میلیون نفر از آنان عرب هستند. بیشتر اینها نیز کسانی‌اند که از سوریه گریخته‌اند. به نظر من چیزی که فقدانش احساس می‌شود، یک همکاری عربی و در سطح سازمان ملل است که در‌این‌باره راهکارهایی پیشنهاد بدهد؛ ازاین‌رو یکی از نخستین برنامه‌های من، ارائه این طرح و ایجاد هماهنگی مشترک بین اتحادیه عرب و سازمان ملل متحد است.

* بحران سوریه به کشورهای همسایه یعنی اردن، لبنان و عراق سرایت کرده است. آیا اعراب می‌توانند انتظار راه‌ حلی برای آن داشته باشند؟ آیا شما قصد دارید سوریه را دوباره به اتحادیه عرب بازگردانید؟

** لازمه بازگرداندن سوریه به کرسی‌اش در اتحادیه عرب، برگرداندن نظر کشورهایی است که علیه سوریه رأی داده‌اند. تردیدی وجود ندارد که توافق دولت سوریه و مخالفان روی یک نقشه راه، برای پیمودن یک مرحله انتقالی در آینده سوریه می‌تواند راه را برای این هدف باز کند و به‌طور طبیعی سوریه را به کرسی خودش در اتحادیه عرب بازگرداند.

ازاین‌رو معتقدم اتحادیه عرب باید نقش مهمی در ایجاد توافق بین مخالفان و دولت سوریه بعد از شکست داعش داشته باشد. می‌توان یک نیروی صلح عربی برای تأمین ثبات در سوریه فرستاد یا مشوق‌هایی را برای هر دو طرف در نظر گرفت. می‌توان طرحی مشترک برای بازگرداندن آوارگان تنظیم کرد. به گمان من، اروپایی‌ها و غربی‌ها در کل بیشتر خواهان چنین طرح‌هایی هستند؛ چراکه می‌خواهند مسئله مهاجرت‌ها را حل کنند.

* تعداد آوارگان عرب چنان‌که شما گفتید، به ١٥‌میلیون نفر رسیده است. اتحادیه عرب برای کاهش رنج‌های آنها و حل مشکلات‌شان چه کاری می‌تواند انجام دهد؟

** تمایل دارم در اولین فرصت از نزدیک وضعیت این آواره‌ها، به‌ویژه آواره‌های سوری را مشاهده کنم. نمی‌شود که برای مثال «بان‌ کی‌مون»، دبیرکل سازمان ملل، با آنها دیدار کند؛ اما دبیرکل اتحادیه عرب به سراغ‌شان نرود.

* شما گفتید برای بازگرداندن همبستگی عربی باید در ابتدا بر یک مجموعه خاص تمرکز کرد. این مجموعه خاص شامل مصر، امارات، عربستان، الجزایر، مراکش و اردن است؟ چه دولت‌های دیگری می‌توانند این هسته مرکزی را شکل دهند؟

** چنان‌که گفتم شرایط بسیار دشوار است؛ اما باید از یک جایی کار را شروع کرد. نباید منتظر ماند تا مشکلات خود‌به‌خود حل شود. تاکنون، هسته اولیه این طرح، خلاصه و مجمل بوده است. می‌توان آن را ائتلاف کشورهای عربی که تمایل به این همبستگی دارند، دانست؛ اما این کشورها باید جمع شوند و روح جدیدی پیدا کنند که لازمه آن ترجیح‌دادن منافع ملی والاتر بر منافع زودگذر است.

* به نظر می‌رسد مجموعه کشورهای حوزه خلیج فارس همبستگی و ارتباط بیشتری با هم دارند. چگونه می‌توان بین این کشورها با سایر کشورهای عرب همبستگی ایجاد کرد؟

** شاید بتوان مصوبه‌ای ارائه داد که از این به بعد، دبیرکل اتحادیه عرب بتواند در کنفرانس‌های خاص دولت‌های حاشیه خلیج فارس یا دولت‌های مغرب عربی حضور داشته باشد. این البته پیشنهاد جدیدی است که باید بررسی شود و می‌تواند نتایج عملی زیادی را به همراه داشته باشد.

* در پرتو این حجمِ فزاینده، تناقضات منطقه‌ای و دخالت‌های خارجی، از ترکیه گرفته تا اسرائیل، چگونه می‌توان کشورهای عرب را به ثبات رساند؟

** هیچ راهی وجود ندارد جز اینکه با این دخالت‌ها مقابله شود و اراده کشورهای عرب به صورت یک سیاست واحد خود را نشان دهد تا بتواند از منافع والای میهن عربی دفاع کند. به نظر من لازم است ما در این راه گام برداریم. از سوی دیگر باید کشورهای عرب دست به خودسازی بزنند. آنها باید به حقوق شهروندی احترام بگذارند و در داخل کشورشان جوامعی قوی مبتنی بر عدالت و احترام به حقوق‌ بشر به وجود آورند. باید فرصت برای مشارکت سیاسی همگان فراهم شود. همه اینها لازم است تا در مقابل دخالت‌های بیگانگان مصون بمانیم. امت عرب امتی زنده است و می‌تواند از خود و منافعش دفاع کند؛ اما من تکرار می‌کنم نخستین گام در این راه، شکست‌دادن تروریسم و افراط‌گرایی و ریشه‌کنی داعش و القاعده است.

* اسرائیلی‌ها از فلسطینی‌ها می‌خواهند دولت یهودی را به رسمیت بشناسند. بعد هم از بقیه اعراب می‌خواهند همین کار را انجام دهند. آیا در چنین شرایطی می‌توان آینده‌ای برای صلح متصور بود؟

** مشکلی که ما در مقابله با اسرائیل با آن مواجهیم این است که این رژیم فعلا در حال طی‌کردن دوران طلایی‌اش است؛ زیرا در پنج سال گذشته مشکلاتی برای کشورهای عرب به وجود آمده که همه به نفع اسرائیل بوده است. بحران‌های سوریه، عراق و لیبی منجر به ظهور گروه‌هایی مانند داعش شد و کشورهای عرب باید پیش از همه با اینها برخورد کنند. برای نخستین‌بار است که فلسطینی‌ها بدون پشتیبانی کشورهای عرب، مجبورند با اسرائیل مقابله یا فشار‌های اسرائیل را تحمل کنند. اختلاف‌های جغرافیایی و اعتقادی بین حماس و فتح هم مزید بر علت شده است.

* رابطه مصر و کشورهای عرب در آینده چگونه خواهد بود؟ شما سال‌هاست به ‌عنوان وزیر خارجه مصر درگیر این مسائل بوده‌اید.

** سؤال فوق‌العاده سختی است. به نظر من رابطه مصر و کشورهای عرب مثبت و سازنده است؛ اما مصر به خاطر تحولات لیبی امنیت ملی خود را در معرض خطر می‌بیند و سایر دولت‌های عرب باید درک کنند دلیل نحوه برخورد مصر با مسئله لیبی به دلیل امنیت ملی‌اش بوده است.

* نظر شما درباره وضعیت اتحادیه عرب و ساختار آن چیست و این اتحادیه تا چه حد می‌تواند با این مشکلات برخورد کند؟

** مشکل اصلی آن است که ملت‌های عرب اعتماد لازم را به این تشکیلات ندارند و به اهمیت نقش آن پی نبرده‌اند. به گمان من راه ‌حل درست این است که دوباره هم‌گرایی را به اتحادیه برگردانیم و این احساس را به وجود آوریم که اتحادیه می‌تواند از منافع‌شان دفاع کند؛ البته این موضوع فقط زمانی به وجود می‌آید که مردم به صورت ملموس آن را احساس کنند. لازم است ما ابتدا از خودمان شروع کنیم و دوباره به نمایندگان و اعضای این اتحادیه یادآوری کنیم که چه مسئولیت‌های سنگینی بر دوش دارند.

* برخی معتقدند بحران اتحادیه عرب به منشور آن بر‌می‌گردد که نمی‌تواند با این چالش‌ها برخورد کند. بعضی هم می‌گویند این بحران به خاطر ضعف کشورهای عرب است؟

** این بحران ربطی به منشور اتحادیه ندارد؛ هرچند ممکن است منشور آن نیازمند بعضی تغییرات باشد. گمان هم نمی‌کنم شکست کشورهای عرب موجب تضعیف اتحادیه عرب شده باشد. من نمی‌فهمم چرا برای مثال «صدام» دیکتاتور عراق، با حمله‌اش به کویت درهای جهنم را به روی خودش و کل اعراب باز کرد؟ یا چرا «بشار اسد» رئیس‌جمهوری سوریه حاضر نیست راهی را برای مشارکت سیاسی سایر گروه‌ها فراهم کند و نمی‌فهمم چرا «معمر قذافی» رهبر سابق لیبی، ٤٠ سال به خودش حق می‌داد این‌همه ثروت‌های ملی کشورش را تباه کند. اینها نمونه‌هایی است که باید به صورت مجزا به آنها پرداخت، نه اینکه بگویم شکست‌شان موجب تضعیف اتحادیه عرب شده است.

* پیش‌بینی می‌شد اتحادیه عرب بتواند ساختاری مشترک را برای جهان عرب پدید آورد و وارد طرح‌های تولیدی و اقتصادی شود؛ اما تاکنون شاهد آن بودیم که دستاورد اتحادیه عرب در این مسیر بسیار حداقلی بوده است. چرا؟

** نخستین کنفرانس اقتصادی در سال ٢٠٠٩ در کویت تشکیل شد. دومین کنفرانس در سال ٢٠١١ در شرم‌الشیخ مصر بود که بر مبنای فکر کنفرانس اقتصادی خاص تشکیل شد. این کنفرانس‌ها راه را برای برخی پروژه‌ها در زمینه ارتباطات، راه‌آهن و تجارت‌های بینابینی هموار کرد؛ اما بعد حوادث ٢٠١١ پیش آمد تا همه این دستاوردها را خنثی کند. از آن پس بود که ما به جای اینکه شاهد همکاری و هماهنگی و ساختارهای مشترک باشیم، شاهد ویرانی و نابودی و تخریب بودیم. کسی که به شهرهای عراق یا لیبی یا سوریه بعد از حوادث موسوم به بهار عربی نگاه کند، احساس می‌کند توفانی اتمی این شهرها را ویران کرده است.

به‌هرحال ما هیچ چاره‌ای جز این نداریم که از نو شروع کنیم. باید در برابر تروریسم ایستاد و داعش را ریشه‌کن کرد تا یک کار مشترک را احیا کرد و پیشرفت‌هایی را به دست آورد. بودجه اتحادیه عرب ٦٠‌ میلیون دلار است، حال آنکه می‌دانیم بودجه اتحادیه آفریقا دو برابر این است. راه‌های طولانی از همان گام‌های اول شروع می‌شود. مهم این است که این گام‌ها درست برداشته شود.

http://www.sharghdaily.ir/News/97189

ش.د9501214

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات