*س: جناب سرهنگ، به عنوان اولین سئوال اگر ممکن است نظرتان را در خصوص طرح نوین ارتش پس از انقلاب اسلامی بفرمائید؟
**ج: بسماللهالرحمنالرحیم ـ ربّ ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق واجعللی من لدنک سلطاناً نصیرا اللهم کن لولیک الحجة ابنالحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل ساعة ولیاً و حافظاً و قائداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا.
با سلام و درود بر امام امت رهبر کبیر انقلاب بنیانگذار جمهوری اسلامی و امید مستضعفان جهان و سلام و درود خدا به ارواح پاک شهدای انقلاب اسلامی. همانطور که میدانید در بافت ارتش قبل از انقلاب، تفرقهها و شکافهای زیادی بین اقشار مختلف آن وجود داشت. در حالیکه ما میدانیم که رتبه و درجه در ارتش نقش بسیار اساسی دارد، برای اینکه فرماندهی و مدیریت و رهبری اعمال شود، ضوابط حاکم بشود، کنترل روی نیروها و واحدهای رزمی بخوبی انجام گیرد به عنوانِ یک اصل باید قبول کنیم که رتبه و درجه باید همیشه در یک ارتش باشد ولی مطلب مهم این است که رتبهها و درجات بر مبنای اساس و ضوابطی داده بشود که استعدادها بتوانند کاملاً ارزش خود را نشان بدهند، تحت پوشش رشد و پرورش قرار بگیرند و محیط سربازی زمینهای باشد برای اینکه استعدادها را خوب تفکیک کند و آنها را تحت پرورش قرار دهد که بتوانند بخوبی رشد کنند و بر این اساس ضوابطی شود که خود بخود ضوابط علمی، ضوابط تجربی، ضوابط معنوی و ضوابط خصلتی انسانها، در این رتبهبندیها همه نقش مؤثر داشته باشند، در آن نظام به هیچوجه این مسائل در نظر گرفته نمیشد و در نتیجه ما میدیدیم که هم از نظر روحی و شخصیتی بین پرسنل ارتش تفرقه بود و هم از نظر مادی (مزایا و حقوق و غیره) و این شکافها تبعیضها و بیعدالتیها موجب شده بود که سازمان ارتش، سازمانی باشد که در هنگام عمل ابهام داشته باشد که چقدر در جهت استفاده از نیروهای انسانیش میتواند کارآئی داشته باشد.
انقلاب که به ثمر رسید مشخص بود بر مبنای ضوابط حکومت اسلامی باید در سازمان ارتش و تشکیلات و بافت پرسنلی آن باید تجدیدنظر شود و دگرگونی و تحولی بوجود بیاید، طرح نوین ارتش در همین جهت تدوین شده است که بتواند این نارسائیها و نواقص را از بین ببرد. این طرح چندین سال است که در معرض بحث و بررسی است و کلیاتش از تصویب مجلس شورای اسلامی گذشته ولی هنوز تا جزئیات این طرح بررسی و تصویب شود، زمانی لازم دارد ما امیدواریم که انشاءالله طرح نوین ارتش طرحی باشد که برای از بین بردن نارسائیهای این سازمان و بافت ارتش، نقش مسکِّن را نداشته باشد بلکه بطور ریشهای و اساسی با آن برخورد شود و به قانونی جامع و مانع تدوین گردد که بتواند جوابگوی نیازمندیهای ارتش که به عنوان بازوی مسلح و مهم انقلاب است، باشد.
*س: وضعیت گروهکهای ضدانقلاب در کردستان و نقش ارتش در آن منطقه به چه صورتی است؟
**ج: گروهکهای ضدانقلاب همانطور که میدانید در طول چندین سالی که در منطقه کردستان و آذربایجان توطئه کردند و فقط در این دو منطقه نبود ما در خوزستان، گنبد و جنگلهای شمال، در تمام این نقاط دستخوش شرارتهای مسلحانه ضدانقلاب شدیم ولی الحمدلله در خوزستان و گنبد و جنگلهای شمال خیلی زود این شرارتها سرکوب شد ولی در خطۀ آذربایجان غربی و کردستان بدلیل اینکه ریشههای عمیق قبلی داشت و اصلاً محیط و سرزمین آنجا ایجاب میکرد که دشمنان ما بیشتر در آنجا سرمایهگذاری کنند. تشکیلات اینها، تشکیلات منسجمتری بود برخورد ما هم با آنها متفاوت و متغیّر بود. یعنی از اولین بار که اینها توطئه کردند توطئهها به این صورت گسترده نبود بلکه بیشتر جنبههای تظاهراتی داشت و هنوز بصورت مسلحانه آنگونه که بعدها شرارت کردند (دلیل برخورد سازشکارانه دولت موقت) وارد عمل نشده بودند و برخورد دولت موقت آنها را بیش از اندازه گستاخ کرد. من بخاطر دارم زمانیکه غائله پاوه بوجود آمد که یکی از اولین جاهائی بود که آنها جنایات خود را آغاز کرده بودند، ارتش برای نخستین بار فرمان رسمی فرمانده کل قوا را دریافت کرد که با شدت هر چه تمامتر این غائله را سرکوب کنند که این خودش یک فصلی است که باید جداگانه دربارهاش صحبت نمود که این فرمان برای تحرک و انسجام ارتش چه نقشی داشت و نقطه عطف بزرگی بود ولی منظورم بیشتر این است، در همانجا شهید چمران و شهید فلاحی که از افرادی بودند که آنجا در آن صحنه قرار گرفته بودند و بعد از آن شهید چمران با تعدادی از نیروهای حزبالله، به تعقیب ضدانقلاب پرداخت و آنها را از مریوان و بانه تا سردشت هم تعقیبشان کرد و تارومار شدند یعنی تشکیلات مسلحانۀ آنها از هم پاشید اگر از همانجا روی این اقدامات شرارتبار ضدانقلاب قاطعانه کار میشد، ما به اینجاها کشیده نمیشدیم ولی خاطرم هست که اولین بار با یکی از برادران پاسدار برای بررسی آن جنایتی که ضدانقلاب نسبت به پاسداران اعزامی از اصفهان انجام داده بودند (بین سردشت و بانه که در آن منطقهای بود بنام دار ساقایل) رفته بودیم، هیأتی آمد بنام هیئت حسننیت و این هیأت داشتند با سران ضدانقلاب مذاکره می کردند و ما آنجا احساس کردیم که این مذاکره چقدر به ضررمان تمام میشود و مذاکره و موضعگیری در خط امام نبود در نتیجه ما خیلی زود دیدیم که اینها آنقدر گستاخ شدند که تمام شهرهای کردستان مثل سنندج، سقز، مریوان، بانه، سردشت، بوکان و مهاباد را در کنترل خودشان درآوردند و جادهها را بستند، پادگانها را محاصره کردند و طوری شد که برای مقابله قاطعانه با آنها ما مجبور شدیم که با یک روش بسیار انقلابی به کمک نیروههای اسلامی و سایر ارگانهای مسلح بخصوص ارتش در آن منطقه به مقابله با آنها بپردازیم که البته هر چند ظاهرش کراهت داشت و خیلی سختیها و تنگناها در آنجا داشتیم ولی پایه خوبی برای مبارزه با دشمنان بخصوص ضدانقلاب شد که در اینجا ارتش همیشه سهم خود را به عنوان یک ارگان ثابتقدم در جبهه و نبردها داشته و حتی در بانه و سردشت که ارتش، پادگان رسمی نداشت مجبور شد که پایگاه درست کند یعنی پادگانهای ژاندارمری را به عنوان پایگاه خودش انتخاب کرد و لازم بود که آن پایگاهها گسترش پیدا کند که ستاد خوبی برای حضور سایر نیروهای رزمنده و داوطلب مخصوصاً نیروهای نهادهای انقلابی بود و ما ترکیب مقدس نیروهای رزمی اسلام را در نبرد با ضدانقلاب در همین جا دیدیم. این نبرد خیلی گسترده شد، خیلی زود تمام شهرها از وجود کثیف اینها پاک شد و جادهها را در کنترل گرفتیم و پادگانها نه تنها از محاصره خارج شد بلکه نیروها بدنبال ضدانقلاب در کوهستانها و روستاها روان شدند.
بعد از این مبارزۀ سرسختانه نیروها و اهمال و سستی نکردن در مبارزه با آنها، تشکیلات ضدانقلاب در منطقه کردستان و آذربایجان غربی کاملاً منهدم شد و آنها دیگر نمیتوانستند بصورت تشکیلات سابق در شهرها و روستاها جائی داشته باشند. البته عوامل نفوذی همیشه هستند چون چهرههای آنان را نمیشود تشخیص داد ولی بعد آنها به مرز عراق کشیده شدند و الآن در عمق خاک عراق اینها تشکیلات رسمی دارند که البته خیلی حرکتشان ضعیفتر شده است و الحمدلله نیروهای ما هم خیلی قوی و ثابتقدم هستند و با یک هماهنگی و انسجامی که نیرهای ارتش، سپاه و ژاندارمری در منطقه دارند و با تقویت پیشمرگان مسلمان کرد، ما میبینیم که تسلط نسبی در منطقه هست و ضدانقلاب همچنان در حال فرار و از هم پاشیدن میباشد. البته امنیت پایدار و کامل در این منطقه موقعی تحقق پیدا خواهد کرد که به موازات حرکات نظامی که مجبوریم مثل آنان در مقابلشان قرار بگیریم، در ابعاد فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی کارهای اساسی پش برود تا از این طریق ضدانقلاب ریشهکن شود و منطقه برایش ناامن باشد و نتواند حضور پیدا کند و خود مردم در صحنه قرار بگیرند و بدانند که هر وقت ضدانقلابها در محیط زندگیشان، در سرزمینشان وارد شوند، این عامل موجب ناامنی خواهد شد و آن هم خود بخود عامل خوبی است که آنها برای همیشه از بین بروند و ریشهکن بشوند انشاءالله که فکر میکنیم به موازات جنگ تحمیلی همزمان با تعیین سرنوشت جنگ تحمیلی که انشاءالله با پیروزی به انجام برسد کار اینها هم برای همیشه فیصله پیدا خواهد کرد.
*س: دشمن در اوایل پیروزی انقلاب برای ضربه زدن به ما، جنگ را بر ما تحمیل کرد ولی این قضیه برخلاف جهت اهدافش پیش رفت. اگر ممکنست پیشرفتهای نظامی را که از این حرکت دشمن نصیب ما شده است بیان فرمائید؟
**ج: ما بهتر است این دو قسمتی که شما فرمودید به طور جداگانه به این ترتیب تقدم و تأخّر بدهیم، که اثر جنگ اوّل روی نیروهای نظامی چه بود. بعد این جنگ چه اثری در صحنۀ انقلاب اسلامی داشت. در قسمت اول نیروهای نظامی و انتظامی بر حسب مسئولیت و مأموریتی که داشتند مشخص بود که با آغاز نبرد و رسمی شدن جنگ، اینها برای اولین بار در مقابل دشمن به صورت یکپارچه با وظیفه عملی خودشان هر یک با کیفیتی مرتبط شدند، ارتش با یک کیفیت، اینها نیروهای گذشته بودند، سازمانهائی بودند که از قبل وجود داشتند. بر حسب ضرورت انقلاب و قاطعیت نبرد با دشمنان اسلام، خود بخود ایجاب میکرد که نهادهائی هم بصورت نظامی جوشان بشود، این ضرورت انقلاب بود که الحمدالله ما این نهادها را به صورت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و کمیته انقلاب اسلامی دیدیم. در سرلوحۀ کار انقلاب اسلامی این جوشندگی به وجود آمد ولی شدت گرفتن جریان نبرد موجب شد که اینها در حین انجام وظیفه، تشکیلاتشان را هم گسترش دهند، باز ضرورت ایجاب میکرد که اینها سازمانیافتهتر شوند، تشکیلاتشان قویتر شود، که میبینیم که از اثرات مهمّ این نبرد، یعنی از برکات نبردی که با دشمنان داشتیم امروز ما سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را یک نهاد سازمانیافته و گسترده و در حال پیشرفت و تکامل درتمام زمینهها میبینیم، حتی فرمان اخیر حضرت امام که صادر شد مبنی بر اینکه سپاه پاسداران میتواند نیروهای سهگانه داشته باشد این دلالت بر همین آمادگی و استعدادشان داشت و اینهم از برکات همین نبردهای بوده است. حالا دیگر چقدر تجربه و آموزش و تخصص در حین نبرد نصیب رزمندگان اسلام شده است، جای خودش بماند. اصلاً زمانیکه انقلاب به ثمر رسید این ارتش، ارتش جنگ نبود، چون در زمان طاغوت، ارتش را طوری مهیا نکرده بودند که خوب بجنگد، بافتش، فرهنگش، جداییاش از مردم و جداییاش از روحانیت، تمام اینها ضعفایی بود که در ارتش بود، انقلاب که به ثمر رسید، یک مرحله تحول در ارتش بوجود آمد که این نارسائیها مشخصتر شد که حتی اوایل که این زمینه بوجود آمد که ارتش منحل بشود. چون از بیرون زیاد جوسازی و شایعهپراکنی میکردند و بشدت از داخل به ضعف کشیده میشد. ولی با بیداری و هوشیاری حضرت امام که از ارتش پشتیبانی کردند و بعد قانون اساسی که اصل 143 آنان موجودیت ارتش را برای مأموریت پاسداری از مملکت اسلامی، تثبیت کرد و بعد هم آنچه که به ارتش محتوی داد خود جنگ بود. که ارتش وارد نبرد شد و این گسترده شدن نبرد چه در جنگ با ضدانقلاب و چه در جنگ تحمیلی همه اینها، ارتش را روی پای خودش استوار ساخت. امکانات رزمیاش را در صحنه آورد، تخصص ها را از چهره علمی به عمل آورد، خود مرکزی برای آموزش سایر نیروهای مسلح شد. از طرف دیگر انگیزههای جوشان نهادهای انقلابی در روحیه ارتش القاء شد. تمام اینها کار را تکمیل کرد و ما اگر میبینیم دشمن اینگونه در جنگ تحمیلی ضربه و صدمه دید و مجبور شد پا به فرار بگذارد و قسمت عظیمی از نیروهایش منهدم شد و دهها هزار اسیر داد و اینکه اسلام و میهنمان را اینگونه خوب آزاد کرد، چیزی جز تکامل و پیشرفت و قوی شدن نیروهای نظامی نبود. در همین مختصر که گفته شد، نقش جنگ برای نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، و اهمیتش معلوم میگردد. و امّا در مورد اثر این جنگ بر روی مردم و نیروهای مردمی باید گفت مردم ما واقعاً نعمت بزرگ الهی هستند که در روز زمین وجود دارند. این مدرمی که در به ثمر رسیدن انقلاب، در کنار رهبری حضرت امام اینقدر سهم داشتند، معلوم بود که برای حفاظت از دستاوردهای انقلاب، نمیتوانستند از صحنه جدا باشند. ما اگر میگوئیم نهادهای مسلح انقلاب، اینها از متن مردم هستند و امروز حتی ارتش هم خودش را برخاسته از متن مردم احساس میکند چون دیگر بین ارتش و مردم جدایی نیست. بنابراین ما میبینیم که در صحنۀ نبرد بر حسب ضرورت و نیاز و تقویت جبهههای نبرد، مردم داوطلبانه وارد جبههها شدند و این شکل داوطلبانه چهرۀ رسمی و قانونی به خودش گرفت و به صورت نیروهای بسیجی و مردمی در آمد و حتی مسئولیت و مأموریت جذب آنها، سازماندهی، تجهیز و آموزششان جزء وظایف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قرار گرفت تا آنجا که ارتش هم برای سازماندهی بیشتر مردم طرح گردانهای احتیاط قدس را به مرحله اجرا درآورد. البته هنوز به صورت جامع این طرح پیاده نشده، ولی بصورت تجربی ما از این طرح در حال حاضر بصورتی بسیار موفق استفاده میکنیم. بنابراین ما الآن هم در تمام مراحل جنگ نقش مردم را میبینیم و اصولاً باید بگویم مدیریت اصلی این جنگ و اداره اصلی این جنگ بوسیله مردم انجام میشود. این مسئله را از زبان بنده که مسئول هستم شما بسیار با اهمیت تلقی کنید. یعنی واقعاً این مردم هستند که با حضورشان، با کمکهایشان و با آن فریادها و تأییدهایی که در تمام جماعات و تظاهرات و نمازها نشان میدهند در جنگ حضور داشته و آن را اداره میکنند و خود بخود عکس آن نیز صادق است یعنی اثر جنگ روی مردم هم همین است یعنی همین جنگ باعث شد که مردم به این شور و هیجان درآیند و آبدیده گردند. ما نفراتی از مردم را دیدیم که چندین بار به جبهه آمدهاند و با دادن این همه شهید و معلول و غیره خود به خود استقامت و پایداری و آن شایستگی خودشان را نشان دادند. پس نتیجه میگیریم که اثر جنگ روی نیروهای نظامی و انتظامی کاملاً مشخص است که چقدر آنها را آبدیده کرده و تکامل داده و قویتر نموده است. اثر جنگ روی مردم هم این بود که مردم بسیار خوب در صحنۀ انقلاب قرار گرفتهاند و به خوبی با دشمنان انقلاب مبارزه میکنند و با این ترتیب زمینهسازی برای تداوم انقلاب را فراهم کردهاند و آبدیدهتر شدهاند. و در مجموع هم اثر جنگ برای انقلاب اسلامی، اثر بسیار پربرکت و پرخیری بوده، بطوریکه الآن ما در سطح جهان بایستی ارزیابی کنیم و ببینیم این نبرد مداوم الآن یک شکل رسمی به این مبارزۀ حق با باطل داده است و این چهره رسمی در سطح بینالمللی مشخص است، یعنی انقلاب اسلامی، حکومت جمهوری اسلامی با سیاستی که نشأت یافته از سیاست ولایتی است که در دنیا ارائه میباشد، با ابرقدرتهای دروغین جهان اینگونه موضعش را قوی نشان میدهد که چگونه روی پای خودش استوار است و چقدر این حرکت اصالت دارد و بعد اثرش را خیلی زنده در مورد مسلمانان جهان میبینیم که چگونه در گوشه و کنار جهان انقلاب و حرکتهای مردمی در حال شکل گرفتن است. و امروز اگر میبینیم که در مملکت ما اینگونه مراسم برای یک سرباز شایسته اسلام مثل سلیمان خاطر، برگزار میکنند، مانور نیروی هوائی ما به نام ایشان نامگداری میشود و از این قبیل، اینها چیزی جز این نیست که ما از برکات این نبرد، نبردی رسمی و حقطلبانه در مقابل باطل، داریم و نتیجه میگیریم که ادامه این حرکتها به ما قدرت و آبدیدگی میدهد که بعد از نبرد با صدام و صدامیان و سرکوبی آنان، علاوه بر اینکه برای سایر نهضتها میتوانیم پشتیبان خوبی باشیم و آنها را از تجربه خودمان کاملاً برخوردار کنیم، مطمئناً به صورت قویتری میتوانیم از حکومتمان حفاظت و پاسداری کنیم و انقلابمان را تداوم بخشیم انشاءالله. ادامه دارد...