
اساسنامههای نهادها که روشن میشود میبینیم که کاملا ارتباط منطقیشان با قوه مجریه روشن میشود و گرایش به این سمت است که نوعی تمرکز در کارها بوجود بیاید. تمرکز نه به این معنا که یک واحد محدود متشکل از افرادی محدود و معینکننده سیاستها باشند بلکه یک کل منسجمی در این ارتباط باید بوجود بیاید ما میتوانیم در انقلاب اسلامی ارتباط کلیه نهادهایی را که برانگیخته از انقلاب ما بودهاند را با دولت بمرور روشن کنیم.
جهاد دانشگاهی هم یک چنین حالتی را دارد چون تناقض موجود این است که یک عده از برادران دستاندرکار آن کشش به این جهت دارند که جهاد دانشگاهی را مستقلتر از آنچه قانون میپسندد نگه دارند و طبیعی است که در آنصورت به اشکالات قانونی زیادی برخورد خواهد کرد به اعتقاد من در اساسنامه و چهارچوبهایی که برای جهاد دانشگاهی معین میشود باید رابطه روشنی با وزارت فرهنگ و آموزش عالی و مرزهای روشنی با دولت ملاحظه گردد و این مجموعه بهمراه شرح وظایف طوری تنظیم شود که این نهاد بتواند خصوصیت نهادیاش را برای پاسداری از ارزشهای اسلامی در داخل دانشگاه حفظ کند. و بتواند رشد و تعالی دانشگاه را تامین کند حتی بتواند در دولت اثر سازنده بگذارد و این یک نقطه نظری است که تا وقتی وضعیت ستاد انقلاب فرهنگی روشنتر از آنچه در حال حاضر هست نشود نمیتواند روشنتر و دقیقتر از این بیان شود.
در مورد مسائل رفاهی دانشجویان باید بگویم عملاً در این زمینه کاری نشده البته با هماهنگی وزارت آموزش عالی در نظر است ساختمانهایی برای خوابگاه آنها تدارک دیده شود و مقدار وامی از طریق بنیاد مستضعفان در اختیار گذاشته شده است که مشکلات مالی و استیجاری نداشته باشد و کار در این رابطه آغاز گردیده است. یک موسسه اعتباری داشجویان سابق به دانشجویان وام میداده و در حال حاضر با اساسنامه جدیدی در شرف احیاء شدن است و هیئت امنای جدیدی برای آن قرار است معین شود. در این موسسه اعتباری 18 نفر از افراد طاغوتی بعلاوه بعضی مقامات نظام سابق در آن بودند و این اساسنامه همزمان با گسترش امکانات مالی این موسسه باید تغییر کند تا با توجه به تورم و کمبود مسکن که از مشکلات عمده زندگی دانشجوئی است بتواند کمکی بکند. ازدواج دانشجویان بسیار زیادتر از سابق است و این به ابعاد مشکل اضافه میکند و دولت باید در این زمینه سرمایهگذاری و امکانات بیشتری برای رفاه دانشجویان فراهم کند تا آنها بتوانند به تحصیل و فعالیتهای دانشجوئی خود ادامه دهند.
بعد از انقلاب بخاطر آنکه مسائل سیاسی و مسائل جنگ برای مسئولین مطرح بوده است توفیق آنکه در رابطه با فرهنگ وقت زیادی از سوی آنها گذاشته شود کم بوده است و این یک واقعیت است. اما مضمون انقلاب اسلامی ما یک مضمون فرهنگی است، که دگرگونی در انسانها و روح انسانها را ایجاب میکند. با دگرگون شدن نظام ارزشی رژیم سابق است که ما میتوانیم در سرنگون کردن رژیم استکباری آمریکا موفق شویم. بعد از انقلاب اگر به حرکتهای ملت خودمان و آنچه رهبر انقلاب فرمودهاند بازگشتی داشته باشیم خواهیم دید که این جلسه جنبه کار بسیار چیرگی بر سایر جنبهها داشته است ولی آیا مسئولین به این مسئله به آن درجهای که اهمیت دارد پرداختهاند یا نه؟ بخاطر مشکلات و گرفتاریهای گسترده موجود حق این مسئله ادا نشده منتها خود ملت در این زمینه جوشش داشته است و زایندگی و خلاقیت داشته. نظام هم برعکس آنچه قدرتهای بزرگ تدوین میکردند جلو گیرنده حرکتهای فرهنگی عمیق نبوده و دائماً تشویقکننده هر نوع تحولی که روح انسانها در جدا شدن از فرهنگ غربی و شرقی و بازگشت به فطرت پاک الهی خودشان داشته است بوده، الان هم همینطور است.
بعضی افراد فرهنگ را بمعنای اخص آن مدنظر دارند و این سئوال برایشان مطرح است یعنی میخواهند بدانند در حیطه آموزش و هنر و اندیشه بمعنائی که در سطوح دانشگاهی هست ما چه کردهایم. در این ارتباط نظام ما دچار بنبست نبوده است و بازکننده راه برای کلیه استعدادهای موجود بوده است. اگر بخش بسیار تعیینکننده هنر را در نظر بگیریم حرکتی که آغاز شده و در این سالها پیش رفته است برای ما خیرهکننده است و این حرکت با توجه به آنکه سابقه و ریشهای در گروههای اسلامی ما نداشته اینطور نبوده که کاملاً بیحرکت بماند. در زمینه هنری در حال حاضر اندیشمندان و شاعران خوب و نویسندگان بسیار قوی داریم که خیلی از تنگناها و خندقهایی که بین ما و اسلام اصیل وجود داشت را پر کردهاند نزدیک صد سال گروههای اسلامی از حیطه فرهنگ بمعنایی که عرض شد بعنوان مرتجع و بعنوان اینکه اینها قادر نیستند مسائل را درک کنند و بخاطر احساس خطری که از نیروهای اسلامی میکردند منزوی بودند. نیروهای اسلامی نیز از فرهنگ به معنایی که در رژیم شاهی بصورت رسمی تدوین میشد احساس خطر میکردند و خودشان را بیشتر منزوی میکردند.
در 22 بهمن ماه که انقلاب اسلامی ما پیروز شد شما در روزنامهنگاری، رادیو تلویزیون، بین نویسندگان و شعرا غریب بودید و کسی را نداشتید. در 22 بهمن که به رادیو تلویزیون قدم گذاشتیم با عدهای مواجه شدیم که از ترکیبی از تودهایها، فدائیان خلق، طاغوتیها و... بودند و بخصوص در قسمت فرهنگی بین کارگردانها و تحقیقات و پژوهشها تنها کسی که یافت نمیشد نیروی اسلامی بود. یعنی هیچ نیروی اسلامی در آنجا از قبل نفوذ نکرده بود که بخواهد در آنجا حرکتی صورت دهد. در چنین وضعی که در سراسر کشور وجود داشت آغاز شد و در عرض چهار سال و اندی که میگذرد، با توجه به آنها ما نیروهایی را بصورت آکادمیک تربیت نکرده بودیم با خلاء قابل ملاحظهای مواجه نبودیم و این خلاء را جوشش عظیم ملت یعنی نیروهای حزبالله پر کرده بودند. در حال حاضر فیلمبردار و کارگردان و شاعر و نویسنده و طراح داریم و بعضی از شاخههای هنری ما از نظر استانداردهای صوری و قالبی که در جهان مطرح است بمراتب پیشرفته از خیلی کشورهای جهان هستند و از نظر محتوا همانطور که میدانید از کشورهای دیگر بطور کامل متمایز هستیم. پوسترهای ما را اگر بیاد بیاورید سرشار از تصاویر کج و کوله بود و ما طراحی نداشتیم که آنرا ابزاری کند برای رساندن یک پیام به ملتها در این زمینه اکنون تجربه بسیار پیدا کردهایم و در سطح بسیار بالائی در جهان قرار گرفتهایم.
در زمینه نقاشی افراد حوزه هنر و اندیشه و آنها که اوایل و بعد از انقلاب خط خودشان را از گروهکهای ملحد و منافق و چپی جدا کردند و در حال حاضر پیشرفتهایی دارند که بسیار بسیار خوب است و در زمینه شعر و نویسندگی نیز پیشرفتهای زیادی داشتهایم. ولی آیا این پیشرفتها به یمن دقت و صرف نیروی مسئولین روی مسائل هنری صورت گرفته باید بگویم خیر سئوال را اگر اینطور مطرح کنیم که آیا مسئولان در این زمینه بازدارنده بودهاند یا خیر جواب آنهم خیر است و آنها تشویقکننده بودهاند بخاطر آنکه در نظامهای دیگر وقتی انقلابی روی میدهد و قرار است شکوفائیای بوجود آید افراد بعدی که در حکومت میآیند اگر خشک اندیش باشند و دیکتاتور باشد و اگر واقعاً نظام مردمی نباشد جلوی فوران یک حرکت بلافاصله گرفته میشود. برای این کلام میتوان روسیه شوروی را مثال زد که از نظر فرهنگی و هنری واقعاً پیشرفت او باندازه سنگوارههای عصر حجر است در مقایسه با کشورهای جهان و بسیار سطح پائین است و این بعلت بازداشتن مردم از حرکت عمیق فرهنگی است و ما یک حرکت عمیق در زمینه فرهنگی و هنری مثل نویسندگی و... داشتهایم شعرا و نویسندگان ما با اعتقاد به اسلام و اعتقاد به مردم و پیوند عمیق با مردم از این سرچشمه عمیق سیراب شدند و تطهیر شدند و راه برایشان باز شده است و برای این ما رشد بسیار خوبی را میبینیم. یکی از راههای پیروزی انقلاب که متاسفانه به آن نپرداختیم منعکس کردن آن حرکتهای عظیمی که در این زمینه در کشور ما صورت میگیرد در خارج است. بصورت ترجمه و بصورت معرفی این آثار که البته هنوز کاری در این زمینه صورت نگرفته است.
و اما در زمینه پیوند حوزه و دانشگاه من میخواهم بگویم که برای ما پیوند حوزه و دانشگاه یک ضرورت است قبل از اینکه ما در اینجا منتظر یک حرکت خودبخودی باشیم که آیا سرنوشت چه خواهد بود و آیا این پیوند چه خواهد شد و چه خواهد شد. من فکر میکنم نظام و تمام نهادهای انقلابی واجب است بر انجمنهای اسلامی و واحد حزبی دانشجویان هم این جزو ضروریات است که به سمت طراحی یک رابطه عمیق بین حوزه و دانشگاه برود و دائماً بر روی این مسئله تاکید کنند. اینطور نیست که ما بتوانیم منتظر بنشینیم و ببینیم رابطه آینده حوزه و دانشگاه چه خواهد بود. من فکر میکنم در موقعیتی قرار داریم که با توجه به تجربیات تلخی که در این زمینه در صد سال گذشته داشتهایم و با توجه به سست بودن پایههای دانشگاهی که در رژیم سابق ریخته شده است، در حال حاضر دانشجویان و نهادهای انقلاب و دولت بصورت آگاهانهای باید راجع به پیوند حوزه و دانشگاه فکر کنند و نحوه این پیوند را طراحی کنند.
این ارتباط تنگاتنگ را که بعد از انقلاب فرهنگی ایجاد شده است را در آینده قویتر کنند و برای این طبیعی است که این مبحث جزو اساسیترین بحثهای هر تشکل دانشگاهی میتواند این مسئله باشد که به چه وسیلهای میشود این ارتباط را قویتر گرفت و تاثیر گرفت و کمک کرد و این مسئله را بین برد.
این نکات در ارتباط با مسائل دانشگاهی و دانشجوئی به ذهن من میآمد. البته تکتک اینها همانطور که برادران و خواهران میدانند جای بحث و گفتگو دارد منتها بعنوان یک نقطهنظر میشد در اینجا مطرح نمود و ما امیدواریم که خود برادران و خواهران با توجه به حرکت اصیل و عمیقی که حزب در جامعه ما داشته است و با توجه به روحی که در تمام رهنمودهای شهید بهشتی در ارتباط با مسائل دانشگاهها و در ارتباط با مسائل سیاسی اجتماعی کشور این واحد بتواند به رشد خودش ادامه بدهد و بتواند بصورت تعیینکنندهای در دانشگاهها حضور داشته باشد و موقعی این حضور میتواند واقعاً موثر باشد که ما آن روح اصیلی که در ارتباط با مسائل جوانان و در ارتباط با مسائل دانشجوئی و انقلاب فرهنگی در گفتههای آن شهید و سایر برادران مسئول و متعهد حزب جمهوری اسلامی برادران بزرگواری چون آقای خامنهای و آقای هاشمی رفسنجانی موج میزند این واحد آن نقطهنظرها را بگیرد و روی آن تحلیل داشته باشد و بر این اساس برخورد خودش را با مسائل دانشجوئی و با مسائل سیاسی جامعه تنظیم کند. جامعه از یک تشکل دانشجوئی عصر انقلاب انتظار دارد که پاسدار ارزشهایی باشد که بخاطرش خونهای بسیار زیادی ریخته شده است. خونهائی که در پانزده خردادها و و در 17 شهریورها، در 22 بهمنها در جبههها و در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در محرابهای مختلف ریخته شده است.
دائماً این تذکر مهم را باید به خود بدهید که این افراد برای چه منظوری شهید شدند و شعارهایی که میدادند چه بود و بخاطر چه ارزشهائی میجنگیدند و چه پرچمی را بلند کرده بودند و در رابطه با مسائل سیاسی اجتماعی اقتصادی کشور اینها چه میگفتند. این برای ما قابل تحلیل است و باید آنرا تحلیل کنیم. با سرود زیبائی که در این مجلس قبل از سخن بنده خوانده شد و در مورد شهید بهشتی بود. به یاد این نکته بیافتید که شهید بهشتی در شب شهادتش در مورد تورم صحبت میکرد. یک فرد معنوی مجتهد عالم که رئیس دیوانعالی کشور است درباره تورم صحبت میکرد و برای جمعی که آنجا تشکیل شده بود قرار بود بحث را باز کند و همه بیایند در این باره که مبتلا به کشورمان بود و مربوط به سرنوشت محرومان و مستضعفان جامعه بود صحبت بکنند.
طبیعی است که تمام این حرکتها و این شیوه برخورد با مسائل میتواند مورد نقد و بررسی این واحد قرار بگیرد و تا هنگامیکه این واحد سرنوشت خود را باین نوع مسائل پیوند بزند طبیعتاً نقش تعیینکنندهای را میتواند در حرکتهای دانشجوئی آینده داشته باشد.
انشاءالله.
مسئله آخری که به ذهن من میآید این است که طبیعی است انتظار داشته باشیم که در آینده در دانشگاهها تشکلهای اسلامی دانشجوئی به یکدیگر نزدیک بشوید و بصورت ید واحدهای حرکت کنند و همه باید توجه کنند به این مطلب و برای تحقق آن راه پیشبینی کنند و دائماً در محافل دانشجوئی مورد بحث قرار گیرد.
دانشگاه محیطی است که ضد انقلاب یقیناً به آن چشم دوخته است و برای آن سرمایهگذاری خواهد نمود و اگرچه تاکنون این نوع سرمایهگذاری آنها همانطور که در مدارس برایشان نتیجه نداد و نتیجه نداده است و این بعلت توجه عمیقی بوده است که در میان ملت ما و افراد متعهد جامعه ما وجود داشته از برادران و خواهران حزبی انتظار میرود که به این مسئله توجه کنند و گرایش به این داشته باشند که حرکت تشکلهای دانشجوئی را از نظر جهتگیریها و سمتگیریها و تصمیمگیریهای اساسی پیشبینی کنند و در مورد مسائل سعی کنند با تشکلهای اسلامی هماهنگی بوجود بیاورند.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته