لیدا فخری
انقلاب اسلامی ایران گرچه انقلابی در ساحت سیاسی - اجتماعی ایران بود اما بیش و پیش از هر چیز «حیات فرهنگی» ایران را متأثر از خود کرد.
فرهنگ در منظومه فکری بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران شأنیتی والا و بنیادین داشت. حضرت امام خمینی (ره) ریشه انحرافات فرهنگی را تاریخی میدانستند و معتقد بودند برای هر گونه اصلاحی باید از اصلاحات فرهنگی آغاز کرد و این نشان از جایگاه محوری «فرهنگ» در سیاستگذاریهای سیاسی - اجتماعی دارد.
«رأس همه اصلاحات، اصلاح فرهنگ است».(1) (4/8/1358)
امام راحل در باب اهمیت فرهنگ در هویت بخشی به یک جامعه و نقش محوری آن در برنامهریزیها تأکیدات فراوانی دارند. از جمله در بیانات ایشان آمده است که؛ «فرهنگ اساس ملت است، اساس ملیت یک ملت است، اساس استقلال یک ملت است.» (29/1/1358)
«فرهنگ مبدأ همه خوشبختیها و بدبختیهای یک ملت است.» (19/10/1356)
«راه اصلاح یک مملکت، فرهنگ آن مملکت است، اصلاح باید از فرهنگ شروع شود.» (18/6/1343)
حضرت امام (ره) انقلاب اسلامی را پیش از یک انقلاب سیاسی - اجتماعی، انقلاب معنوی - روحانی برمیشمردند و استقلال یک جامعه را از مسیر فرهنگ امکانپذیر میدیدند. به این اعتبار، میتوان «خودباوری فرهنگی» را اساس تحول یک جامعه و پایههای استقلال یک ملت دانست.
«همین که به فکر افتادید ما فرهنگ غیر را کنار بگذاریم و به فرهنگ خودمان بپردازیم، این خودش یک تحولی است.» (27/6/1358)
بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران عمیقاً معتقد بود که وابستگی فکری - فرهنگی است که منشأ خودباختگیهای یک ملت میشود. وابستگی فکری - فرهنگی است که یک جامعه را به داشتههای تاریخی، ارزشهای بومی و آموزههای دینی خود بیاعتقاد میکند. وابستگی فرهنگی است که یک ملت را بیهویت میکند. وابستگی فرهنگی است که یک فرهنگ را بیباور و بیتاریخ میکند.
همانقدر که «خودباختگی فرهنگی» ریشه بسیاری از آسیبهای اجتماعی و بیهویتیهای علمی است، «خودباوری فرهنگی» این ظرفیت بالقوه را دارد که منشأ ظهور خلاقیتهای فکری و تولیدات بومی باشد. خودباوری فرهنگی میتواند یک جامعه را در مسیر شکوفایی انسانی و پیشرفت و تعالی قرار دهد.
از اینرو، رسالت برنامهریزان و سیاستگذاران فرهنگی در گام نخست -که گامی بلند و جریانسازی نیز هست- رساندن ملت به خودباوری فرهنگی است. باورمند کردن جامعه به داشتههای بومی و ملی خود و بالابردن آگاهی جمعی از مفاخر و مآثر ملی و تمدنی، جامعه را به اعتماد به نفس فرهنگی میرساند. «حیات فرهنگی» یک جامعه در گرو چنین اتکا به نفسی است.
به همین دلیل است که استقلال فکری - فرهنگی از دغدغههای امام راحل بود:
«ما باید اول تمام همتمان را صرف کنیم که خودمان را از این وابستگی فکری بیرون بیاوریم، ما فکرهایمان وابسته، فرهنگمان وابسته است و باید سعی کنیم خودمان را از این فرهنگ خارج کنیم.» (23/6/1358)
«اگر وابستگی فرهنگی داشته باشیم، دنبالش وابستگی اقتصادی، وابستگی اجتماعی و وابستگی سیاسی هم هست.» (4/8/1358)
«اگر از وابستگی فرهنگی و فکری برون بیاییم، همه وابستگیها تمام میشود.» (28/6/1358)
جایگزین کردن فرهنگ انسانی و فرهنگ اسلامی - ایرانی به جای فرهنگ استعمار همیشه از تأکیدات حضرت امام خمینی (ره) بوده است چرا که ایشان بر این امر واقف بودند که استعمار امروزی از جنس استعمار فرهنگی است. استعمار فکر و اندیشه است و در چنین زمانهای اگر جامعهای به دنبال به دست آوردن استقلال فکری و فرهنگی نباشد، خودباختگی فرهنگی گریبانگیرش خواهد شد و از مسیر پیشرفت و تعالی فاصله خواهد گرفت.
«این فرهنگ باید متحول شود. فرهنگ استعماری فرهنگ استقلالی بشود... یک فرهنگ انسانی». (29/12/1357)
«اگر از وابستگی فرهنگی و فکری برون بیاییم، همه وابستگیها تمام میشود.» (28/6/1358)
«برای به دست آوردن استقلال فکری، خود و مفاخر و مآثر ملی و فرهنگی خود را دریابید. بزرگترین فاجعه برای ملت، وابستگیفکری است.»(31/6/1358)
حضرت امام (ره)، بویژه ملتهای شرقی را به داشتههای بومیشان متذکر میشدند و آنها را به مفاخر انسانی و ارزشهای ملی و بومی خود تذکر میدادند:
«ملتهای شرقی ... الفاظ خودشان را، لغت خودشان را، مفاخر خودشان را به کلی فراموش کردهاند و به جای آن دیگران را نشاندهاند.» (17/6/1358)
اما باید متوجه باشیم که تحولات فرهنگی و اصلاحات فرهنگی باید زیربنایی و تدریجی انجام گیرد. همچنان که فرهنگ در یک فرآیند تاریخی به وجود میآید در یک فرآیند هم، قابل تغییر و اصلاح است. حضرت امام خمینی (ره) به سیاستگذاران و مدیران فرهنگی بارها تأکید کردند که بازسازی فرهنگ هر چند اساسی و ضروری است اما نیاز به یک بازه زمانی و سیرتکاملی دارد.
«فرهنگ سالهای طولانی لازم دارد تا عوض شود ... طول یک نسل میخواهد تا تغییر کند.» (15/10/1358)
«فرهنگ باید بازسازی بشود ... لکن آنها برنامههای بلندمدت است که باید در طولانیمدت انجام گیرد.» (18/8/1358)
«ما تا بخواهیم به این کارکنان و کارمندان بفهمانیم که ما نباید همه چیزمان تقلید از غرب باشد، این طولانی است ... ما تا بخواهیم این فرم را تغییر بدهیم ... و در افکارمان و در آراءمان مستقل باشیم، این طولانی است.» (29/7/1358)
حضرت امام خمینی (ره) وحدت و یگانگی نهادهای اجرایی و سیاستگذار بویژه نهادهای فرهنگی را لازمه موفقیت در عرصه فرهنگ میدانستند و معتقد بودند وحدت حوزه و دانشگاه در ارتقای فرهنگ جامعه و استقلال فکری نقش بنیادینی دارد.
مرور و تأملی دگربار بر آرای حضرت امام خمینی (ره) در باب فرهنگ و اهمیت آن در رساندن یک جامعه به استقلال و خودباوری فکری میتواند ما را در مسیر درست «مدیریت فرهنگی» قرار دهد. اگر «مهندسی فرهنگی» را راهکار فضای امروز فرهنگ خود میدانیم، تأملی در آرا و نظرات حضرت امام (ره) میتواند میزانی به دستمان دهد تا قد و قواره کارهایمان و بلندی گامهایمان در مسیر مدیریت فرهنگی را اندازه بزنیم.