دلبستگیها و فضیلتهای یک قوم، یک ملت و یا پیروان یک اعتقاد و مذهب خاص، همواره محصول آرمانها و ارزشهای نهایی و سرفصلهای بزرگ آیینی آنهاست. در واقع، این تعلقهای تاریخی که در روح و روان جمعی یک قوم نهفته است، بیانگر گزینشهای آرمانی و اساسی ایشان میباشد از همین نوع است نمادها و چهرههای برجسته و تابناک و در تاریخ پیوسته و پرتلاطم بشر و یا تاریخ مقدس و ژرف ادیان.
تاریخی از سیر و سلوک جانهای بشری در تلاقی با ایمان به خداوند، راه بزرگ و سبز خود را یافته و به انسانهای تنها، رنجدیده و منتظر، آرامش و رهایی و استغنا میبخشد. اسلام و تشیع نیز که از تعلق یک قوم فرا رفته و سایه بر سر بشریت گسترده است، نمادها و سمبلهای بزرگ خود را چنان عرضه کرده است که همه انسانها، همه نژادها و همه فرهنگها از آن سیراب شوند و راحت روح خود را بیابند. پیامبر محبوب و عزیز اسلام در رأس این هرم ایمانی قرار دارد، هرمی که قاعده آن زمینی و بشری است و رأس آن در پیوسته با افلاک و وحی و حقایق جاودان و بیخدشه الهی است.
با غروب جسم پیامبر گرامی، دو چهره نامآور و بزرگ اسلام که حاملان رسالت وی و حقایق عظیم الهی بودند، درخشش خود را در تداوم رسالت آن بزرگوار آغاز کردند. درست در روزگاری که امت اسلامی، از طفولیت خود بدر میآمد و میرفت تا نهال دین و وحی را با تربیت ابناء امت، به همه نسلها و همه عصرها تسری بخشد. اما بازگشت اندیشههای نژادی و جاهلی و عصبیتهای قومی، مجال را تنگ و این نهاد تازه پا را خزان زده کردند. لاجرم عصر علی(ع) و فاطمه زهرا(س)، عصر رنج و وهم و درهم آمیختن حق و باطل بود و بار سنگین هدایت امت در میان متلاطمترین امواج اجتماعی و سیاسی، بر دوش این خانواده عزیز و این اهل بیت تنها مانده و غریب در سرزمین خود قرار گرفت.
علی(ع)، شهسوار و جنگاور کبیر و عالم و عارف بینظیر صدر اسلام بود، و دخت پیامبر، مظهر عطوفت و نجابت و کرامتی بود که اسلام پس از قرنها به زنان بخشیده و ایشان را از ظلم جاهلیت و تهتک جهل و نادانی و تحقیر مردانه که ایشان را همچون کالایی یا چارپایی میپنداشتند بیرون کشیده و عزت بخشیده بود. خداوند این تمایز نادرست را به کرامت تقوا دگرگون ساخت و صریحاً اعلام فرمود: «یا ایها الناس، انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا، ان اکرمکم عندالله اتقیکم...»
زهرای مرضیه(س)، به پاس تربیت در محضر پدری همچون پیامبر(ص)، میباید محصول این تربیت و آگاهی را همچون رسالتی ابدی، برای امت اسلامی حفظ کند و لذا صدای بلند او در حمایت از حق علی(ع) سراسر مدینه و جزیرةالعرب را درنوردید و با گذر از صخرههای زمان، به گوش همه انسانها رسید. او حامی همسر و خویشان نبود، بلکه منادی حقی بود که مستدلات آن در عصر پیامبر و در آخرین بارقههای وحی تأکید شده بود. چهره نورانی فاطمه(س) در دوران کوتاه حیات وی، بیانگر عظمتی است که تشیع بر آن بنا شده و نمونه بیمثال ارج انسان ـ فارغ از جنسیت او ـ در هنگامه رویارویی با حقیقت را به یادگار نهاده است.
بیگمان تمسک و تعلق خاطر شیفتگان آن بانوی بزرگ، نه از سر استیصال و یا اتفاق، که براساس آگاهیای عمیق و سرشار از ایمان و پاکی شکل گرفته؛ آگاهیای پیوسته با حق و وحی، ایمانی منتشر در قلبهای مؤمنان و نیز تاریخی که گواه راستین و ابدی حقیقتی به نام فاطمه زهرا(س) است. در گواهی تاریخ، چهره فاطمه را هالهای از نجابت، معرفت، ایمان، عظمت، آگاهی و عطوفت بیپایان نسبت به رنجهای همواره بشر فرا گرفته و نیز امواج انسانهای حقیقتجو را که بر در خانه کوچک و ساده فاطمه گرد آمده و در اعماق ایمان انسان را طلب میکنند.
سالروز شهادت بانوی بزرگ اسلام و اسوه همه انسانها، حضرت فاطمه زهرا(س) در پایان ایام سوگناک فاطمیه، بر پیروان پیامبر(ص) تسلیت باد.