صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱۳۸۶ - ۱۰:۵۱  ، 
کد خبر : ۲۳۰۳۸

مدعیان اصلاح‌طلبی و آمریکا /رمضان شعبانی سارویی

در طول سه دهه گذشته آمریکا و برخی جریان‌های وابسته به او اعم از لیبرال‌ها، سکولارها، جریان‌های نفاق، مدعیان اصلاح طلبی، شکست زیادی را در مواجهه با حاکمیت دینی تجربه کرده است. ولی همچنان راهبرد "تغییر رژیم" و یا حداقل "تغییر رفتار" در دستور کار زمامداران آمریکاست.

مقدمه

جایگاه ایران در نزد آمریکائی‌ها و الهام بخشی انقلاب اسلامی برای جهانیان و به چالش کشاندن نظام لیبرال دموکراسی غرب، حساسیت‌ها و چالش‌هایی را برای آمریکا و غرب ایجاد کرده است. ظهور اصلاح‌طلبان در ایران و همپوشانی در گفتمان و اندیشه، مواضع و عملکرد‌ها بین جریان مدعی اصلاح طلبی در ایران با دشمنان سلطه‌گر و فزون خواه آمریکایی و غربی، یکی از مباحث پیچیده دهه اخیر است. در این مقاله درصدد بررسی تببین اجمالی همسویی اصلاح طلبان افراطی در عرصه گفتمان و اندیشه و نیز مواضع و عملکرد با آمریکائی‌ها می‌باشیم.

جایگاه ایران در استراتژی آمریکا:

با کودتای 28 مرداد 32 امنیت داخلی و خارجی ایران به اقدامات و سیاست‌های آمریکا گره خورد. ایران جزیره ثبات و حیات‌خلوت دائمی آمریکا و یکی از دو ستون مورد اتکای آمریکا و غرب و تضمین کننده امنیت رژیم صهیونیستی و اقمار آمریکا در منطقه بوده است. پیروزی انقلاب اسلامی بعنوان بزرگترین معجزه قرن، آمریکا و غرب را مجبور به تعریف و بازشناسی کاملاً عمیقی از اسلام، روحانیت، تشیع و ایران کرد.

دخالت، نفوذ و سلطه بر ایران در گذشته، الهام بخشی انقلاب اسلامی ایران و به چالش کشاندن نظام لیبرال دموکراسی غرب، عامل توطئه چینی، تحریک و تبلیغ بر ضد ایران از سوی رهبران آمریکا در سه دهه گذشته بوده است. بدین لحاظ مهمترین زمینه‌های درگیری و چالش‌های ایران و آمریکا در مسایلی همچون نفت، موقعیت استراتژیک، حاکمیت اسلام اهل بیت (ع)، امنیت و نفوذ اسرائیل و ... مطرح بوده است.

در طول سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی منازعه بین ایران و آمریکا فراتر از لایه آشکار آن یعنی بحث حقوق بشر، تروریسم، صلح خاورمیانه، هسته‌ای و امثالهم بوده است. ریشه اصلی و راز و سر دشمنی و خصومت آمریکا و غرب به دلیل تحقق نظم نوین اسلامی در ایران و الگو‌گیری جهان اسلام از آن بوده است. "در حقیقت داستان پرماجرای درگیری ایران و آمریکا از آنجا آغاز شد که اسلام ناب محمدی (ص) در ایران بر کرسی حاکمیت نشست و اسلام ناب که "ظلم ستیزی" و "عدالت پروری" ترجمه دیگر آن است به نسخه حکومتی تبدیل شد. و در این حالت، درگیری نظام برخاسته از اسلام ناب محمدی (ص) با نظام سلطه جهانی اجتناب ناپذیر خواهد بود"[1]. با این توصیف درگیری و منازعه بین این دو اردوگاه که درگیری ماهوی است، استمرار خواهد داشت.

ظهور اصلاح طلبان در ایران:

پیدایش جریان موسوم به اصلاح طلبان پس از واقعه دوم 76 در ایران، پیامدهایی را متوجه نظام جمهوری اسلامی ایران نمود. گفتمان اصلاح‌طلبی و پروژه توسعه سیاسی لیبرالیزه کردن ایران و در نتیجه سکولاریزه کردن کشور قلمداد گردید.[2]

جریان مدعی اصلاح طلبی در هشت سال حاکمیت خود به کارکرد‌های سیاسی ساختار شکن و ضد دینی پرداخت. آنان در هشت سال حضور خود در قدرت پرده‌های مختلفی از چهره پنهان و لایه‌های تو در توی این مجموعه را به نمایش گذاشتند. مهمترین عملکرد اصلاح طلبان در این سالها عبارتند از:

- ترویج صریح سکولاریسم و عناد آشکار با اصول اسلام ناب محمدی (ص)

- تبلیغ تز جدایی دین از سیاست و تلاش برای کاهش حضور علمای دینی

- تلاش برای تحدید قدرت ولایت فقیه

- سعی در تغییر قانون اساسی

- ترویج اباحه گری و گسترش سفره تسامل و تسامح

- تضعیف ارزش‌های اسلامی و انقلابی و ستیز با نهاد‌های دینی

- تلاش برای تغییر اصول انقلاب اسلامی

- تخریب هویت اسلامی – ایرانی از طریق ترویج فرهنگ غربی

- سعی در بازگرداندن غرب و به ویژه آمریکا به کشور

- ایجاد شکاف میان آرمان‌های حضرت امام (ره) با سیاست‌های جاری[3]

سرانجام جبهه اصلاح طلبان به دلیل تقابل با ارزشهای دینی و انقلابی، تضاد ایدئولوژیک، اختلافات درونی، غفلت از مطالبات حقیقی مردم، فقدان استراتژی، رفتار اپوزیسیونی، رابطه‌سالاری، قانون شکنی، رواج روح اشرافیت و کاهش ساده زیستی و ... افول کرد.

همسویی آمریکا و اصلاح طلبان:

جمهوری اسلامی با گفتمان مدیریت دینی و عدالتخواهی، مطلوب و مقبول زمامداران سلطه‌گر آمریکا و جریانات همسوی آن در ایران نیست. لذا تغییر شکل یا محتوا و یا هر دو از اهداف اساسی و راهبرد‌های آنها از ابتدا تا کنون بوده است.

در طول سه دهه گذشته آمریکا و برخی جریان‌های وابسته به او اعم از لیبرال‌ها، سکولارها، جریان‌های نفاق، مدعیان اصلاح طلبی، شکست زیادی را در مواجهه با حاکمیت دینی تجربه کرده است. ولی همچنان راهبرد "تغییر رژیم" و یا حداقل "تغییر رفتار" در دستور کار زمامداران آمریکاست. مسأله ایران همواره در این سالهای گذشته بعنوان یکی از مسایل ثابت و پیچیده هیات حاکمه آمریکا بوده است.

از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا به حال بین برخی جریان‌های لیبرال و مدعی اصلاح طلبی در ایران با آمریکا یک همسویی در گفتمان، فکر و اندیشه، رویکرد‌ها و اهداف از یکسو و عرصه مواضع، عملکرد و رفتار‌ها از سوی دیگر شکل گرفته است. این هم سویی در دوبعد قابل بررسی است:

الف)هم‌سویی در گفتمان و رویکرد:

 در رویکرد و گفتمان آمریکائی‌ها و برخی جریان‌های اصلاح طلب افراطی و رادیکال، نوعی همسویی و هم جهتی بوده است. گفتمان اصلاح طلبی آمریکایی که با رویکرد دموکراتیز کردن ایران و در واقع لیبرالیزه کردن کشور و با هدف سکولاریزه کردن نظام از سوی برخی منادیان اصلاح طلبی در ایران تبلیغ می‌شد، اندیشه و تفکر برخاسته از اندیشه و ایدئولوژی لیبرالیسم غرب بود که در سیصد سال گذشته روشنفکران غربی و برخی پیروان ایرانی آنها مبلغ آن در ایران بودند. دموکراسی خواهی آمریکائیها در ایران در حقیقت مسلط کردن یک گفتمان در فضای فرهنگی، سیاسی و افکار عمومی ایران بود که در آن دین و مذهب حداقل نقش را در جامعه دارا می‌باشد. بر مبنای اندیشه سکولار، دین در اداره سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و در حقیقت اداره دنیای مردم نقشی ندارد و حداکثر نقش دین صرفاً در حوزه اخلاق است که جامعه را اخلاقی جلوه نماید و در حوزه دنیا و عرف رسالتی برای دین تعریف نشده است.

تئوری پردازی اندیشمندان آمریکایی همچون فوکویاما، مایکل دویل، بروس راست در مقوله دموکراسی صلح آمیز، که به نوعی دموکراسی را سرنوشت محترم تمام ملت‌ها معرفی کردند و پس از آن محور و شعار اساسی سیاست خارجی آمریکا و روسای جمهور آمریکا از کارتر تا بوش گردید و نیز اندیشمندانی همچون ساموئل هانتینگتون در کتاب "موج سوم دموکراسی" راهبرد‌های گوناگون از جمله تشکیل فعالان جدید از گروه "هوا‌ خواهان آزادی" سفیران آمریکا در کشور‌ها و کمکهای مادی در حمایت از نیروهای دموکراتیک و دهها اقدام دیگر صادر نمودند.

بر این اساس در طی سالیان گذشته بر اساس اقرار زمامداران آمریکایی حمایت از رویکرد دموکراسی خواهی در ایران مبنای استراتژی رفتاری آنان قرار گرفت و در روند دموکراسی خواهی جمهوری اسلامی ایران، بودجه‌های گوناگون از سوی سازمان سیا اختصاص یافت.

پس از حادثه 11 سپتامبر آمریکا، روند پروژه دموکراتیزه کردن کشورهای مسلمان خاورمیانه در قالب طرح خاورمیانه بزرگ آمریکا در کشورهایی از جمله ایران زیر لوای اصلاحات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تشدید می‌گردد و بر مبنای آن، جنگ سرد فرهنگی شدیدی در حوزه‌های مختلف و در جبهه وسیع علیه جمهوری اسلامی آغاز می‌گردد. جریان‌های تجدیدنظر طلب پروژه گفتمان سازی را با عنوان دموکراتیزه کردن کشور و گذار به دموکراسی آغاز کردند و بدین ترتیب تلاش هماهنگی از خارج و داخل برای مسلط کردن یک گفتمان جدید دموکراسی خواهی آغاز گردید. برگزاری همایش‌ها و نشست‌های گوناگون از سوی تجدید نظر طلبان دوم خرداد در سالیان حاکمیت خود در نظام از آن جمله بوده است. اظهارات برخی از تئوریسین‌های اصلاح‌طلب مشتی از نمونه خروار‌های اقدامات آنان است. "گفتمان دموکراسی در ایران و جهان امروز گفتمان غالب است. ( هادی خانیکی مشاور خاتمی) " انتخابات مجلس هفتم امید اصلاح طلبان را برای دموکراسی به یاس تبدیل کرد. حتی دموکراسی حداقلی در جامعه ایران وجود ندارد" (جلائی پور)، حسین بشیریه از تئوریسین‌های این جریان در سمینار گذار به دموکراسی، علت عدم گذار جامعه ایران به دموکراسی را ساختار نظام جمهوری اسلامی به ویژه قانون اساسی معرفی می‌نماید. از دید او رخ ندادن گذار به دموکراسی پس از دوم خرداد، دلایل ساختاری داشته است. حدود نوسان جریان‌های سیاسی در ساختار جمهوری اسلامی با محدودیت‌های خاصی روبروست که مانع گذار آن به دموکراسی می‌شود.[4]

به این ترتیب شکل‌گیری گفتمان دموکراسی‌خواهی در مواجهه با گفتمان جمهوری اسلامی که حضرت امام(ره) معمار کبیر آن بود، از آغاز انقلاب اسلامی به عنوان یک راهبرد اساسی از سوی دشمنان اصلی انقلاب و جریانات برانداز خارج از حاکمیت و داخل حاکمیت مطرح بوده که با حضور جریان‌های دین‌مدار در جمهوری اسلامی و تثبیت و تقویت مجدد گفتمان جمهوری اسلامی ‌خواهی و اصولگرایی در کشور، امید دشمنان نظام اسلامی به یاس مبدل گردید.

ب) همسویی در مواضع و عملکرد:

در سالیان اخیر تئوری اصلاح‌طلبان ایرانی بر سه پایه اساسی استوار بوده است: رشد جامعه مدنی، دموکراسی‌خواهی و حقوق بشر و سوم پیوستن به جامعه جهانی.

این استراتژی در حقیقت مبنای عمل و رفتار توصیه شده آمریکایی‌هاست. بر این اساس باید با تکیه بر اومانیسم و انسان محوری و طرح قرائت‌های مختلف به دنبال پروتستانیزه کردن ایران و آخرین مقصود خود یعنی سکولاریزه کردن جامعه و جدایی نهاد دین از قدرت و ترویج ادبیات غرب و همگامی با آنها برآمد.

مواضع و عملکرد برخی جریان‌های اصلاح‌طلبی در یک دهه گذشته که در نقش اپوزیسیون در قدرت عمل کردند، براستی گواه همراهی و همسویی آنان با خواسته‌ها، اهداف و مواضع دشمنان اصلی ایران اسلامی دارد. در ذیل بخشی از این همپوشانی مواضع و عملکرد ده ساله اصلاح‌طلبان با اصلاحات آمریکایی در ایران اشاره می‌گردد:

1- تخریب دین، باورها و ارزش‌ها: اصلاح‌طلبان آمریکایی با هجمه به آیات و روایات درصدد قبح‌شکنی و ایجاد فضای تساهل و تسامح نسبت به اصول بنیادین دینی و ارزش‌های حاکم بر نظام و انقلاب اسلامی بودند. چنانچه یکی از اصلاح‌طلبان مجوز راهپیمایی علیه خدا را صادر نمود و گفت: "اگر مجوز راهپیمایی به هر گروه بر اساس قانون داده شود اشکال ندارد، حتی علیه خدا..."[5]

2- ایجاد شبهه نسبت به معارف اهل بیت(ع): در نگاه اصلاح‌طلبان افراطی نتیجه خشونت‌طلبی پیامبر(ص) علت خشونت‌های بعدی است[6]، زنده نگهداشتن عاشورا احیای عنصر خشونت است[7] و معرفی قیام امام حسین(ع) به عنوان مانع رشد جامعه مسلمین[8] تلقی می‌گردد.

3- اسائه ادب به ساحت قدسی پیامبر و ائمه(ع): در نگاه اصلاح‌طلبان ایرانی تاریخ مصرف برای اندیشه پیامبران تعیین می‌گردد[9]." ادعای معصوم نبودن انبیا مطرح می‌گردد[10]. حق حکومت برای انبیا انکار می‌گردد[11]." همچنین مشروعیت الهی زعامت پیامبر(ص)‌ و ائمه(ع) نفی می‌گردد[12]. و النهایه این که "انتظار منجی انسان‌ها سراب قلمداد می‌گردد."[13]

4- انکار ضروریات دین: در نگرش اصلاح‌طلبی بدیهی‌ترین امور دین مورد انکار واقع می‌گردد. چنان که سروش به نفی ارتداد می‌پردازد و می‌گوید: "ارتداد حق طبیعی هر انسان است[14]." همچنین در مواضع آنان "حکم سنگسار بر خلاف عقل و فطرت انسانی است."[15]

5- هجمه به جایگاه ولایت فقیه: در اندیشه و عمل اصلاح‌طلبان "اصل ولایت فقیه نه تنها انکار شده[16]" بلکه درصدد غیر علمی نشان دادن آن "مغایر با دموکراسی و ناکارآمد[17]" معرفی می‌گردد.

6- اهانت به علما، روحانیت و حضرت امام خمینی(ره): در مواضع اصلاح‌طلبان آمریکایی نه تنها "به مراجع دینی اسائه ادب می‌گردد"[18] بلکه به بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی نیز اهانت می‌گردد از جمله: "ادعای پایان دوران تفکر و اندیشه امام(ره)(نظریه حسن یوسفی اشکوری)"[19] اتهام بدعت گذاری به حضرت امام(ره)"[20]، اتهام طرفداری حضرت امام از جامعه تک صدایی و تک حزبی و نیز اتهام خشونت ‌گرایی به آن عزیز سفر کرده[21] زده می‌شود.

7- کمرنگ کردن ارزش‌های انقلاب و هجمه به دستاوردهای آن: طیف اصلاح‌طلبان تجدید‌نظر طلب در مواضع خود "اظهارات سخیف نسبت به سرنوشت انقلاب، ادعای انحراف در مسیر انقلاب[22]، تشبیه کردن نظام به رژیم سلطنتی[23]، ادعای کورکورانه بودن رای مردم به جمهوری اسلامی و نیز ناکارآمد معرفی کردن نظام[24]" را مطرح کردند.

8- عملکرد در مجلس ششم و قوه مجریه: حرکت‌های افراطیون جریان مدعی اصلاح‌طلبی در دولت هفتم و مجلس ششم، چه در نقد عملکرد آنان از عملکرد نهادهای اسلامیت نظام و چه در نامه‌نگاری به مراکز نظام و چه در تحصن و استعفای آنان و نیز شعارهای افراطی عبور از خاتمی، حاکمیت دوگانه، خروج از حاکمیت، رفرنداوم، تعویق انتخابات و امثالهم و نیز ارتباط برخی اصلاح‌طلبان با مراکز و بنیادهای صهیونیستی و آمریکایی در جهت ساختار شکنی نظام جمهوری اسلامی، اظهر من الشمس است.

در این راستا همواره عملکرد افراطیون اصلاح‌طلب مورد حمایت دشمنان نظام اسلامی واقع شده و راهبرد حمایت از این طیف رادیکال به عنوان یک خط دائمی در بین همه جناح‌های سیاسی آمریکا و غرب دنبال شده است. چنانچه سناتور جوزف لیبرمن در مصاحب با فاکس نیوز اعلام کرد: آمریکا باید هر کاری که می‌تواند به منظور مهار ایران و حمایت از اصلاح‌طلبان داخل ایران انجام دهد."[25] و همواره در مواضع رهبران آمریکا از جمله بوش چنانکه در سخنرانی اخیر خود "حمایت را از دموکرات‌ها و اصلاح‌طلبان از بیروت و بغداد تا دمشق و تهران اعلام کرد و گفت در کنار آنها خواهیم ایستاد." حمایت از اصلاح طلبان، اصل استراتژیک بوده است.

همسویی و همراهی هر جریانی با ادعای اصلاح‌طلبی و چراغ سبز نشان دادن از داخل ایران به دشمن جز خیانت و ذلت و رسوایی نیست. بنابراین اصلاح‌طلبان افراطی مطرود ملت، راه بازگشت‌شان تنها با اصلاح‌ اندیشه و گفتمان، مواضع و عملکرد آنان میسر است. قطعا هر نادم و بازمانده راه می‌تواند خود را با معارف اسلام ناب محمدی(ص) و تفکرات ولایی آحاد جامعه اسلامی شست‌وشو دهد و به دامان ملت بازگردد.

 



[1] مقدمه حسین شریعتمداری بر شوالیه‌های ناتوی فرهنگی، دفتر پژوهش‌های موسسه کیهان، ص9

[2] انتخابات هفتم از حماسه تا حماسه، انتشارات اداره سیاسی سپاه، ص11

[3] تحلیل هفته، شماره 352، انتشارات اداره سیاسی سپاه، ص18

[4] روزنامه شرق، 24/3/83

[5] آفتاب امروز، 2/6/78

[6] روزنامه نشاط، 30/1/78

[7] روزنامه جهان اسلام، 11/3/78

[8] روزنامه صبح امروز، 23/2/78

[9] روزنامه بهار، شماره صفر،19/2/79

[10] نشریه کیان، شماره 44

[11] هفته‌نامه آبان، 28/1/79

[12] نشریه راه نو، 3/5/77

[13] روزنامه صبح امروز-اکبر گنجی

[14] نشریه کیان، فروردین 77

[15] روزنامه زن، 9/9/77

[16] نشریه راه نو، 30/7/77

[17] نشریه هویت، شماره 60

[18] نشریه آدینه، ش 120

[19] روزنامه جهان اسلام و نشریه آبان، 21/6/78

[20] روزنامه خرداد، 27/6/78

[21] ماهنامه زنان، ش 47، مهر 77 و صبح امروز 8/2/78

[22] روزنامه خرداد، 18/9/77

[23] روزنامه خرداد، 25/11/77

[24] جامعه سالم، ش 35و 38

[25] ر. ک:

    1- حسین پدرام، پشت نقاب سکولارهای اصلاح‌طلب، انتشارات اعتدال

    2- پیام فضلی‌نژاد، شوالیه‌های ناتوی فرهنگی، انتشارات کیهان

    2- مهدی عرفانی، رد پا، انتشارات سازمان بسیج دانشجویی کشور

برچسب ها: فتنه 88
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات