تاریخ انتشار : ۱۰ آبان ۱۳۹۱ - ۱۰:۴۴  ، 
کد خبر : ۲۳۰۷۶۸

شوروی و جنگ تحمیلی عراق علیه ایران


ناصر کاتبی
قدرت‌های بزرگ و تأثیرگذار بر نظام بین‌الملل، از دیرباز به مناطق استراتژیک دنیا نگاه خاص و جداگانه‌ای داشته‌اند. منطقه خاومیانه و خلیج فارس در طول چند قرن اخیر محل بازی بزرگ قدرت‌های استعماری و امپریالیستی جهان بوده است. چه زمان روسیه تزاری و بریتانیا و در قرن بیستم بازی ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی بر سر منافع استراتژیک در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس ادامه داشته است.
وقوع انقلاب اسلامی ایران معادلات منطقه‌ای را بر هم زد و اتحاد جماهیر شوروی که سعی داشت با آموزه‌های سوسیالیستی و جذاب خود به تهران نزدیک شود نتوانست موج انقلاب اسلامی را در کنار خود ببیند و از همان ابتدای پیروزی انقلاب موضع دوگانه و غیر دوستانه‌ای نسبت به تهران گرفت. وقوع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نقطه عطفی در سیایت خارجی اتحاد جماهیر شوروی بود که آن را وارد یک بازی جدید با ایالات متحده کرد.
شوروی و روابط با عراق
پس از جنگ دوم جهانی اتحاد جماهیر شوروی با آموزه‌های کمونیسم وارد یک جنگ سرد با ایالات متحده آمریکا شد و در مناطق مهم دنیا رقابت پیچیده‌ای را با آمریکا و بلوک غرب آغاز کرد. یکی از این مناطق مهم و استراتژیک خاورمیانه و خلیج فارس بود.
نفوذ شوروی در عراق پس از واژگونی نظام سلطنتی انگلیسی آن کشور در ژوئیه 1958م آغاز شد.(یک نظام انقلابی که از آموزه‌های جمال عبدالناصر متأثر بود.) اما به دنبال کودتای بعثی در ژوئیه 1968م، روابط عمیق بیشتری پیدا کرد و با امضای پیمان مودت و دوستی رژیم بعثی عراق با اتحاد جماهیر شوروی در سال 1972م، روابط بعد استراتژیک به خود گرفت و روس‌ها علاوه بر روابط دیپلماتیک و اقتصادی، سازماندهی ارتش و فروش تسلیحات نظامی پیشرفته روس را نیز برعهده گرفتند.
یکی از دلایل مهم روابط شوروی با عراق اشتراکات عقاید سوسیالیستی بین دو اندیشه بهث و کمونیسم بود که به روابط بین دو کشور کمک می‌کرد.
صدام و آموزه‌های فکری آن با ایالات متحده و غرب همخوانی نداشت. از این رو جهت تقویت ارتش و قدرت نظامی خود به روس‌ها رو آورد و سعی نمود تا در منطقه تبدیل به یک قدرت بالقوه نظامی شود.
انقلاب اسلامی ایران تحول عمده‌ای را در منطقه ایجاد کرد و روس‌ها با وجود اینکه در ظاهر حرکت انقلاب اسلامی را مبارزه با امپریالیسم می پنداشتند اما از صدور انقلاب اسلامی به مرزهای خود هراسناک بودند. از این رو روابط امنیتی و نظامی خود را با عراق کاهش ندادند بلکه روابط امنیتی و اطلاعاتی آنان تا زمان وقوع جنگ تحمیلی نیز افزایش یافت.
با حمله شوروی به افغانستان در پایان سال 1979م، مسائل و مشکلات پیچیده اقتصادی آنان را به استراتژی فروش اسلحه سوق داد. از این رو جنگ عراق علیه ایران بازار مناسبی برای فروش تسلیحات روسی فراهم نمود تا آنان بتوانند مشکلات اقتصادی خود را با دلارهای نفتی عراق جبران کنند.
با شروع جنگ ایران و عراق، مواضع روس‌ها مخالف جنگ اعلام شد و آنان آمریکا را متهم کردند که در آغاز جنگ مداخله داشته است. مفسران روسی اعلام کردند که جنگ زمینه‌ای را فراهم ساخت تا ایالات متحده در خلیج فارس حضور نظامی خود را توسعه دهد اما واقعیت این بود که جنگ عراق علیه ایران با چراغ سبز آمریکا و سکوت شوروی آغاز شد و د رواقع این جنگ با وجود ژست‌های دیپلماتیک این دو ابر قدرت یک بازی سیاسی بود.
همان طور که آمریکا از طریق عربستان و کویت به عراق کمک‌های اقتصادی و اطلاعاتی می‌کرد شوروی نیز به دلیل سیاست‌های اعلامی خود، مجبور بود خود را بی‌طرف نشان دهد اما از طری قاعضای پیمان ورشو، تسلیحات نظامی خود را به بغداد سرازیر می‌نمود.
از طرفی ایران نیز که در تنگنای منطقه‌ای و بین‌المللی برای خرید تجهیزات نظامی به سر می‌برد به طور غیر مستقیم تسلیحات شرقی را از لیبی و سوریه دریافت می‌کرد و این کاملاً به نفع اقتصاد کرملین بود که می‌توانست سیاست‌های نظامی و اقتصادی خود را در خاورمیانه پیش ببرد. روس‌ها همانند آمریکایی‌ها از سقوط بغداد هراس داشتند و افزایش تعداد مستشاران نظامی روسی پس از فتح خرمشهر و برتری نظامی ایران در جنگ در بغداد از این مطلب حکایت داشت.
گورباچف و جنگ ایران و عراق
با مرگ لئونید برژنف در نوامبر 1982 و بیماری «یوری آندروپوف»، شوروی در یک بحران مدام جانشینی بود.
و سیاست خارجی آن با رکورد مواجه شده بود. رهبران شوروی پس از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران فقط به دنبال منافع نظامی و اقتصادی خود در منطقه بودند و به دنبال راه‌حل مناسب برای پایان یا توقف جنگ نمی‌گشتند.
اما از زمان به قدرت رسیدن میخائیل گورباچف، دیدگاه و علایق شوروی به مسائل داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی تغییر جهت داد. رهبر جدید آشکارا به تجدید حیات اقتصاد بیمار شوروی و ایجاد تحول در ساختار بوروکراسی کشورش علاقه‌مند بود. بنابر این در جهت توسعه مناسبات اقتصادی با کشورهای خاورمیانه خصوصاً ایران و عراق برآمد تا از این طریق بتواند در ترغیب دو کشور در صلح روندی را ایجاد کند.
پس از افشای سفر مک‌فارلین و بحران «ایران گیت»، روس‌ها خود را به ایران بیشتر نزدیک کردند و جنگ روانی را نیز علیه آمریکا در منطقه راه انداختند.
آنها به دنبال پیشبرد منافع اقتصادی در ایجاد تعادل در روابط بین ایران و عراق بدون موضع‌گیری رسمی نسبت به طرفین دعوا بودند و سیر جنگ را با دقت در چارچوب این مواضع دنبال می‌کردند. بنابراین درخواست‌های مقامات ایرانی و عراقی را مبنی بر مطالبات از یکدیگر با ظرافت دیپلماتیک و به نفع خود پیش می‌بردند و هر خواسته را با گرفتن یک امتیاز اقتصادی برآورده می‌کردند. با طولانی شدن جنگ، به تدریج مسائل و مشکلات جدیدی متوجه روس‌ها شد و دامنه جنگ حتی در روابط آنها با دیگر کشورهای خاورمیانه تاثیر منفی گذاشت. بنابر این ایجاد روابط با کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس را پی گرفتند و در مسائل نظامی و اقتصادی روابط خود را عمق بخشیدند.
اواخر جنگ، شوروی مانند سابق روند رو به رشد فروش تسلیحات خود را به عراق متوقف کرد و هر دو کشور را در مجامع بین‌المللی به امضای قرارداد 598 ترغیب نمود. حتی در این زمان شوروی می‌توانست با عربستان سعودی و مصر نیز روابط حسنه‌ای برقرار کند. اگر در اوایل جنگ شوروی سکوت کرد، در اواخر آن سکوت خود را شکست و هر دو کشور را به مساعی و گفتگو جهت صلح ترغیب نمود.
یکی از دلایل اتخاذ این سیاست توسط گورباچف خروج شوروی از انزوای دیپلماتیک در خاورمیانه بود.او سعی داشت تا این مرزبندی را بشکند و به اقتصاد کشور خود جان تازه‌ای بخشد و با انعطاف‌پذیری رو به افزایش خود در مورد مسائل خاورمیانه، سیاست جدید شوروی را بر منطقه جا بیندازد.
سخن آخر
جنگ تحمیلی عراق علیه ایران که یکی از طولانی‌ترین جنگ‌ها پس از جنگ دوم جهانی در منطقه خاورمیانه بود با چراغ سبز قدرت‌های جهانی مانند آمریکا و شوروی آغاز شد. دو قدرتی که می‌توانستند در همان ابتدا با استفاده از ابزار شورای امنیت، جلوی صدام حسین مهاجم را بگیرند. بنابراین شروع جنگ خواسته‌ای بود که به‌طور پنهانی و خزنده از جانب این دو ابر قدرت اتفاق افتاد.
در این میان اتحاد جماهیر شوروی با آموزه‌های سوسیالیسم کمونیسم و با شعار حمایت از کشورهای جهان سوم، توسعه روابط خود را در دهه 70 با عراق بعثی گسترش داد و با شروع جنگ تحمیلی فرصت مناسبی برای او ایجاد شد تا از طریق عراق فروش سلاح و توسعه اقتصادی خود را تداوم بخشد. این روند تا پایان جنگ ادامه داشت اما با روی کار آمدن گورباچف به صورت جذاب‌تر و دیپلماتیک‌تری ادامه یافت. وحدت‌نظر دو ابرقدرت جهانی در پایان جنگ نشان از این داشت که روس‌ها نیز تابع شرایط منطقه‌ای و بین‌المللی بودند.
به هر حال بازنده این جنگ عراق بعثی بود و ایران با 8 سال دفاع مقدس توانست خود را به جهانیان ثابت کند.  

برچسب ها: دفاع مقدس
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات