حسین گودرزی ـ رئیس مرکز پژوهشهای اسلامی صداوسیما
همبستگی و انسجام ملی برآیند و نتیجه فعالیت نهادهای اجتماعی و خردهنظامهای هنجارفرست و کارکرد سازمانها و بخشهای مختلفی است که در یک جامعه به ایفای نقش کارآمد و موثر در راستای اهداف تعریف شده خود میپردازند. این اثربخشی در پی پذیرش و درونیسازی هویتی در رفتار و احساس تعلق عمومی مردم به عناصر همبستگی و هویت ملی تجلی مییابد.
در این میان حوزه و گستره نقش و جایگاه اجتماعی که یک مجموعه از آن برخوردار گردیده رابطه معناداری با میزان نقشآفرینی در همبستگی ملی دارد. هر قدر نقشهای محول در جامعه حوزه وسیعتری از قشرها و گروهها را دربر گرفته باشند، میزان تاثیرگذاری آن مجموعه نقشها بر همبستگی اجتماعی و همبستگی ملی فراگیرتر خواهد بود. از سوی دیگر کارکرد و قضاوت عمومی که نسبت به عملکرد و میزان کارآمدی یک مجموعه در اذهان عمومی شکل میگیرد بهتدریج جایگاهی را در سطح جامعه رقم میزند که حاصل قضاوت جمعی و احساس و درک عمومی از روند فعالیتها و نقشآفرینی در عرصههایی است که هنجارهای فرهنگی، اجتماعی و قانونی جامعه تعریف کرده و سازمان و مجموعه موردنظر در آن راستا خلق کرده است. به عنوان نمونه نقشهای متنوعی که مجموعه سازمان بسیج در دوران دفاع مقدس بهویژه در نقش نیروی مردمی رزمنده در جبهههای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ایفا کرد، قضاوت و احساس قبول و رضایت خاطر گستردهای در گروهها و اقشار مختلف جامعه خلق کرد که در تعیین جایگاه و پایگاه اجتماعی بسیج موثر بوده و احتمالا بالاترین نقش را در مجموعه نقشهایی که این سازمان در ادوار مختلف برعهده داشته در آفرینش جایگاه اجتماعی بسیج به خود اختصاص داده است.
گستره فعالیت، تنوع نقشها و ارتباط گسترده با قشرها و گروههای اجتماعی، ویژگی و جایگاه خاصی به سازمان بسیج بخشیده است. این مجموعه نقشهای محوله و پایگاه اجتماعی و مقبولیت عامی که نهاد بسیج در افکار و قضاوت عمومی مردم ایران از آن برخوردار گشته، زمینه را برای ایفای نقشآفرینی مستقیم و غیرمستقیم در حفظ و تقویت همبستگی و انسجام ملی پدید آورده است.
با این حال ظهور این نقشآفرینی در عرصه رفتار سازمانی نیازمند برنامهریزی و پیشبینیهای خاص و آگاهی و شناخت کافی از عرصههای مربوط به تقویت همبستگی ملی و تعیین رویکرد برنامهای در این راستاست.
ارتباط متقابل و تعریف شده نهاد بسیج با مجموعه گستردهای از قشرها و گروههای اجتماعی در قالب بسیج شهری، روستایی، عشایری، اقشار، صنوف، دانشآموزان، دانشجویان، طلاب و اساتید دانشگاه، بسیج خواهران، سازمانها، ادارات و ... موقعیت بینظیری در اختیار این سازمان قرار داده است تا در روند شکلگیری شخصیت اجتماعی و جامعهپذیری افراد ملت نقش موثر و کارآمد داشته باشد. در این نوشته تلاش میشود جایگاه و کارکرد انسجامبخش بسیج به عنوان یک نهاد ملی در بستر شکلگیری فرهنگ و شخصیت اجتماعی افراد با نگاه ویژه به شکافهای اجتماعی هویتی جامعه مورد بررسی قرار گیرد.
این بررسی صورت گرفته ضمن توجه دادن به نقش و جایگاه اجتماعی بسیج که بستر کارکردهای این سازمان در راستای انسجام و همبستگی ملی به حساب میآید که به طور ویژه چند نقش و کارکرد خاص بسیج را به عنوان یک نهاد ملی تاثیرگذار بر روند فرهنگ ملی، شخصیت و جامعهپذیری افراد که در تقویت همبستگی و انسجام ملی مهم و تاثیرگذارند، بررسی مینماید:
1ـ فلسفه وجودی بسیج
2ـ نقش پارهفرهنگ بسیج
3ـ مردمیبودن الگوساز و الهامبخش همبستگی ملی
4ـ بازتعریف مردمی امنیت ملی
5ـ نقشآفرینی در حوادث و رخدادها
6 ـ پایگاهها و مراکز بسیج
7ـ نقش ارتش مردمی
به نظر میرسد نقشهای هفتگانه بالا موقعیت ممتاز و جایگاه مهمی به سازمان بسیج در راستای فرهنگسازی و تقویت بعد انسجامی هویت و همبستگی ملی بخشیده است که در فرازهای بعد به هر یک مختصرا خواهیم پرداخت.
1ـ فلسفه وجودی بسیج
مقایسه اهداف کلان و فلسفه وجودی بسیج در مقایسه با سازمانهای کلان در کشور نشان میدهد فلسفه وجودی و هدف از تاسیس بسیج با استقلال و یکپارچگی ملی کشور و انقلاب اسلامی قرین شده است؛ بویژه خاطره تاسیس این نهاد در پنجم آذرماه 1358 هنگام لشکرکشی ناوهای جنگی ایالات متحده آمریکا به مرزهای کشورمان و پیام امامخمینی(ره) مبنی بر تشکیل بسیج برای مقابله با هجوم بیگانگان، فلسفه وجودی بسیج را به نحو آشکاری در راستای سرنوشت کلی کشور و نظام سیاسی تعریف میکند. این موضوع چشمانداز جایگاه و انتظارات از بسیج در فرهنگسازی، حفظ و پویایی نظام سیاسی و ارزشها و باورهای عمومی در حوزه همبستگی و انسجام ملی را ترسیم میکند. بنابر این نقش تعریف شده در فلسفه وجودی بسیج، ارتباط نهادمند با همه اقشار و گروههای اجتماعی و نقشآفرینی در حفظ و پویایی کلیت نظام اجتماعی و سیاسی دارد.
2ـ نقش یک پاره فرهنگ
از کارکردهای اجتماعی بسیج که بهواسطه خاستگاه، فضای رشد و نمو و ماموریتها و وظایف مختلف این نهاد در فضای عمومی جامعه شکل گرفته، جایگاه بسیج و بسیجیان به عنوان یک پارهفرهنگ است. انتساب بسیج به ولایت فقیه، قرار گرفتن در فضای ایثار و شهادت دوران دفاع مقدس، قرار دادن مسجد به عنوان محل فعالیت و نقشآفرینیهای بسیج در فعالیتهای دفاعی، مذهبی و فرهنگی، ارتباط این نهاد مردمی با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که عصاره و مظهر ایثار و پاسداری از کشور و انقلاب تلقی میشود و حضور فعال بسیج در سازمانها، اقشار، گروهها، اصناف و مناطق جغرافیایی، فرهنگی و حوزههای شهری، روستایی و عشایری، در 30 سال گذشته بتدریج به شکلگیری پارهفرهنگی در مجموعه فرهنگ ملی کشور به نام فرهنگ بسیجی منجر شده است.
این پارهفرهنگ که با رشد و نمو مستمر، بخشی از هویت اجتماعی جامعه ملی گردیده است، همانند هر پارهفرهنگ دیگر امکان و ظرفیت خاصی را پدید آورده که با برنامهریزی هدفمند و درست میتوان ضمن تقویت و گسترش آن، از نتایج این فرهنگ مقبول به نحو مطلوب در فضای عمومی استفاده کرد. این پارهفرهنگ برخلاف بسیاری پارهفرهنگها که تعلقات صنفی، منطقهای دارند، در سطح جامعه ملی شناخته شده است. تجلی فرهنگ بسیجی در جامعه اغلب در مواردی از قبیل تلاش پرشور، خستگیناپذیر و هدفمند، حضور یکپارچه و حماسی، خلوص و صداقت و بیآلایشی در رفتار، دوری از زرق و برق و ایثار بیادعا در عرصه اجتماع متبلور شده است.
همنوایی این عناصر با هنجارها و ارزشهای ملی و دینی در کنار خاطره مردم ایران از جانبازی و فداکاری نیروی مردمی بسیج در دوران دفاع مقدس و مقابله با هجوم بیگانگان، مجموعه شرایطی را برای پذیرش فرهنگ بسیجی و احترام به جایگاه فعالیتهای فرهنگی و مردمی بسیج پدید آورده است. با این حال بهرهبرداری از این ظرفیت بسیار مستعد نیازمند بازشناسی این جایگاه و کارکردهای متناسب آن در تقویت فرهنگ، هویت و همبستگی ملی از سوی مدیران و برنامهریزان عالی کشور در بخشهای مربوطه است.
فرهنگ بسیجی که پارهفرهنگ خاصی از فرهنگ ملی را در کشورمان رقم زده، در فرهنگ عمومی کشور پدیدهای نو و برآمده از ارزشهای انقلاب اسلامی است. این فرهنگ در آشتی دادن بیاعتمادی تاریخی شکل گرفته میان مردم و دولت، تقویت سازندگی و توسعه فرهنگ، قناعت و تلاش مداوم برای رسیدن به اهداف تعریف شده در جامعه و ابزار و وسایل مشروع رسیدن به آن اهداف بویژه در دوره گذار از جامعه سنتی به جامعه توسعهیافته، فوقالعاده لازم و کاراست. جامعه در حال گذار ما در مواجهه با پدیدههای مدرن در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بیش از هر چیز نیازمند بازسازی یک الگوی بومی در فعالیتهای اقتصادی، مشارکتپذیری اجتماعی، احساس مسوولیت جمعی و اعتماد متقابل میان بخشهای مختلف جامعه است.
فرهنگ بسیجی به شرط آنکه در جایگاه خود شناخته شود و از استفادههای ابزاری حفاظت شود، میتواند مدلی از سبک زندگی و رفتار اجتماعی ایرانی مسلمان پیشرو به جامعه عرضه کند.
مدلی که دینداری توام با نشاط و سرزندگی در عرصه نقشآفرینی در نهادهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را به نمایش میگذارد.
چنین سبک و مدلی برساخته از ارزشهای اسلام در عرصه سیاست و جامعه، انسان مسوول در قبال دنیا و آخرت و تحولآفرین در صنعت و فناوری و جمع بین ابعاد مادی و معنوی در عرصه زندگی اجتماعی است که در یک سده اخیر اغلب اشکالی از نمونههای افراط و تفریط آن مشاهده شده است.
3ـ مردمی بودن بسیج، الگوساز و الهامبخش همبستگی ملی
بسیج جریان و نیرویی مردمی است که مبتنی بر آگاهی، تعلق خاطر و وفاداری به ارزشهای برآمده از انقلاب اسلامی به شکل داوطلب و خودجوش به حرکت و رشد خود ادامه میدهد. به عبارت دیگر بقا و تداوم بسیج بستگی به میزان علایق و تعلق خاطری دارد که اعضای ملت ایران را به سوی این کانون تعلق حرکت میدهد در غیر این حالت تداوم آن ناممکن خواهد بود. بنابراین برخلاف سایر مراکز که براساس تعهدات سازمانی و حرفهای خود را ملزم به انجام ماموریت و وظایف خاصی در مقابل دریافت حقوق و مزایای تعریف شدهای قرار دادهاند، بسیج نیروی مردمی و خودجوشی است که براساس آگاهی و تعلق خاطر به ارزشهای خاص انگیزه یافته و اراده حضور در یک ارتش مردمی پیدا کرده است. در نتیجه بعد مردمی و داوطلب بودن نیروی بسیج برای تداوم این سازمان از اهمیت درجه اول برخوردار است و حفظ و تداوم فرهنگ بسیجی نیز وابسته به تداوم این رویکرد است. بنابراین پایگاه مردمی بسیج مهمترین کانون حفظ و تداوم بسیج است و از سوی دیگر این خاستگاه امکان فراوانی به ویژه در الگوسازی و الهامبخشی به سایر هممیهنان در راستای تقویت علایق جمعی و وفاداری به عناصر هویت ملی و همبستگی و انسجام ملی فراهم میآورد. بر این اساس برنامهریزی برای بهرهگیری از این ظرفیت و تسری آن به فرهنگ ملی به ویژه در مناطق قومنشین و پارهفرهنگهای محلی، زبانی، مذهبی و... میتواند در کانون توجه مدیران فرهنگی و مسوولان امور دفاعی کشور قرار گیرد.
4ـ بازتعریف مردمی امنیت ملی
شکلگیری ارتش مردمی و نیروی میلیونی متشکل از قشرها و گروههای مختلف مردم، گونهای خاص از تعلق مردمی فراگیر و عمومی به امنیت و انسجام ملی کشور را در بدنه جامعه جاری میکند. این مهم با تنوع قشری و گستره وسیع حضور بسیج در متن جامعه معنا پیدا میکند و تا حد زیادی دولت و ملت را بهویژه در مشارکت و همراهی در حفظ و تداوم و مشروعیتبخشی به نظام سیاسی و مشارکت در امنیت ملی به عنوان تعلق خاطر عمومی مردم جامعه در یک جبهه قرار میدهد. به عبارت دیگر بسیج اندیشه امنیت ملی را از سازمانهای رسمی و خاص حاکم به بدنه جامعه منتقل میکند و از پایگاه مردمی به بازآفرینی ضرورت حضور و نقشآفرینی در عرصه امنیت ملی به عنوان حلقه اتصال حاکمان و مردم میپردازد.
5ـ نقشآفرینی در حوادث و رخدادها
نقشآفرینی نیروی داوطلب بسیج در بلایا، سوانح، حوادث و رخدادهای بزرگ کشور مانند سیل، زمینلرزه، اغتشاشات و آشوبهای محلی و مانند آن، جایگاه بسیج را به عنوان یک نهاد ملی و دارای ظرفیت وسیع، در خدمت منافع عموم نشان میدهد. این نقشآفرینی علاوه بر آنکه نشان از ظرفیت و استعداد یک نهاد مردمی است، الگویی از مسوولیتپذیری جمعی، احساس تعلق به جامعه و مسوولیتپذیری در قبال کشور و ملت را رقم میزند. این موضوع به شکل مستقیم و غیرمستقیم نقش الگوسازی در راستای اتحاد و همبستگی ملی، احساس مسوولیت و تعلق خاطر به کشور و جامعه ملی را در فرهنگ عمومی رقم میزند.
6ـ کارکردهای انسجامبخش پایگاهها و مراکز بسیج
پایگاهها و مراکز متنوع و گسترده بسیج در اشکال و سطوح مختلف در شهر و روستا و مناطق عشایری کشور، هر یک در جای خود کانونی برای آفرینش دلبستگی و علایق جمعی به فرهنگ و نظام اجتماعی و سیاسی کشور محسوب میشود. از سوی دیگر نهاد بسیج با کارکردهای فرابخشی و متنوع بهمثابه یک نهاد مدنی و سازمانی منظم اما مردمی و در حد واسط دولت و ملت نقش انسجامبخش و همبستگیساز ایفا میکند. این ویژگی نهادی بسیج بویژه در مناطق متعلق به گروههای قومی و مذهبی کشور نقش برجسته و نمایانتری برعهده دارد. در واقع هر پایگاه بسیج با خاستگاه مردمی مظهر و نماد احساس تعلق و وفاداری به فرهنگ، هویت و همبستگی ملی و دارای کارکرد انسجامبخش در مقابل ایده و تفکر انزواطلبی و جداییخواهی به حساب میآید. از این رو تقویت مراکز و پایگاههای بسیج بویژه در بسترهای غیردولتی مانند اصناف و اقشار شهری، بازاریان، کارگران فنی خدماتی،کارمندان، معلمان، دانشآموزان و دانشجویان، محلهها و روستاها و عشایر به عنوان کانونهای همبستگیساز و انسجامبخش به حساب میآید.
همچنین تاسیس مراکز و پایگاههای بسیج در مناطق حاشیهای شهرها که استعداد و زمینه مساعدتری برای بزهکاری و اغتشاش و آشوب اجتماعی و سیاسی دارند یک نیروی کنترل اجتماعی در برابر کجرفتاریهای اجتماعی گروههای حاشیهای، پارهفرهنگهای محلی، صنفی و گروهی که اغلب در حاشیه شهرها شکل گرفته است بسترهای فرهنگپذیری را به نحو مطلوب فراهم و تسهیل مینماید.
7ـ بسیج در نقش یک ارتش مردمی
نیروهای مسلح از نهادهای اجتماعی به حساب میآیند که نقش بزرگی در انسجام و همبستگی و تقویت عناصر هویت ملی از طریق کارکردهای مختلف خود برعهده میگیرند. این نقشآفرینی از طریق نظام خدمت همگانی، تشکیل یک سازمان تام، آموزش و الگوسازی در بخشهای مختلف نیروهای مسلح جریان مییابد.
بسیج به عنوان یک ارتش مردمی بخشی از نیروهای مسلح به حساب میآید و از این طریق بخشی از کارکردهای انسجامبخش نیروی مسلح به عنوان یک نهاد اجتماعی در جامعه را برعهده دارد.
کارکرد انسجامبخش بسیج در نقش یک نیروی مسلح مردمی در گستره سازمانی در کوی و برزن، انواع آموزشهای نظامی، آمادگی دفاعی، فعالیتهای فرهنگی، عقیدتی، سیاسی، مذهبی، تشریفات نظامی مانند اردوها، رزمایش، پوشش و لباس خاص و نظام درجه و ترتیبات ارتقای سازمانی که برای نیروهای مردمی عضو به اجرا درمیآید، به شکل مستقیم نمایان است. همچنین هر یک از این بخشها علاوه بر تاثیرگذاری بر رفتار مخاطبان، خردهنظامی رفتاری برای اعضای ملت به نمایش میگذارد که به شیوه غیرمستقیم در خدمت فرهنگسازی و هویتبخشی به جامعه قرار میگیرد.