از: علی رستمی
ما روابط با آمریکا میخواهیم چه کنیم؟! ما نه، به شرق و نه به غرب، که این، علاوه بر اتکا به اقتصاد زوالپذیر و ناپایداری که در جامعه پیوسته در حال تغییر است، مظهر فلسفه پوچ ضدخدائی و گرایش به آزادیهای بیحد و حصری همچون آزادیهای جنسی که در جامعه از خانواده شروع میشود، و آن با اضمحلال انسان را در مسیری که «میرود» تا بقول استاد شهید دکتر علی شریعتی «بشود» در به بند کشیدن قدرت پول و مسلط بر کلیه مستضعفین جهان در انحصار زر و زن و زور و تزویر، که انسان را مسخ میکند و به خاک مینشاند و در لجن زار گناه و فساد و... دفن میکند، پیوستگی نداریم.
وابستگی ما فقط و فقط در ایمانمان بود و اتحادمان و اعتقاد به راهبرمان که با اتکا بدینان، تلالو خون بر برق شمشیر همچنان که در طول تاریخ پیروز گردیده بر فرعونیان زمین که در رابطه با طاغوت و گناه و فسادند... و اکنون صرفنظر از کلیه عوامل طاغوتی که بر علیه ما برخاسته، نشستهایم.
ولی در این راه به حق، آنان که کور از دیدن حقیقت، آرزوهای به باد رفته خویش را با توطئه و تفرقهافکنی و شکافاندازی در بین اقشار مستضعف این مرز و بوم انتقام میگیرند، تاب و توان دیدن انقلابمان را که حیثیت و شرف و آزادگی ما را به ما باز گردانیده است ندارند. اینان به مانند خناسان که در رابطه با شیطانند، در سینههای زخم خوردۀ ما از شهادت صدها هزار شهیدمان، وسوسه میکنند هنوز از پای نشستهاند.
اینان در فکر طاغوت مرضانی هستند که در جامعۀ ما براه اندازند تانه تنها انقلابمان را، بلکه دینمان را و خدایمان را از ما بگیرند. اینان در فکر شکستن نور خدا در قلب مالامال ایمان مردمی هستند که اتکایشان نه بزر و زن و زور و تزویر بلکه فقط به راهبرشان و خدایشان هستند و چه کورند. چرا که یاد سخنان شهید احمد رضائی هنوز قلب ما را میلرزند آنجا که میگوید:
«میخواستند نور خدا را بشکنند غافل از اینکه شکستن نور باعث افزایش نور میگردد، نه باعث از بین رفتنش.»
و فلسفه این گفته را پیرمردان و پیرزنان بیسواد مستصعف ما و آنانی که قلبهای خویش را به یاد خدا قوت میبخشند، چه نیک! و شاید حتی بهتر از ما درک میکنند و میفهمند.
آقای دکتر یزدی، این مستضعفین روابط با آمریکا را میخواهند چه کنند و قرار داد 8 سال گندم با آمریکا را نیز همین طور در رابطه فرموده امام آیا چه کسی به شما اجازه داد قرار داد خرید 8 سال گندم را از آمریکا با این کشور منعقد کنید؟ آیا شما قبل از عقد این قرار دادسفری به استانهای گیلان، همدان، خوزستان، اصفهان، سیستان و بلوچستان و بنادر جنوب از غرب به شرق، شمال تا جنوب، در بررسی وضع کشاورزی ما در ایران و استعداد وضع کشاورزی ما از زمین و آب و هوا... داشتید
ببینید، در دوران نخستوزیری شادروان دکتر محمد مصدق در حدود 30 درصد از تولیدات کشاورزی ما به خارج صادر میشد ولی حتی با وجود نفوذ اسرائیل غاصب در کشاورزی ما به واسطه اصل بیاساس «اصلاحات ارضی و از بین رفتن کشاورزی ما در دوران طاغوت، کارشناسان ما در سالهای گذشته استعداد زمینهای ما را برای کشاورزی شگرف و غیرقابل باور دیدند و گفتند:
زمینهای شمال قادر است مرکبات 75 میلیون نفر را تامین نماید در صورتیکه در همان موقع پرتقالهای اسرائیلی با دستهای پلید واسطهها و خرپول با قیمتهایی بسیار بالا به همین مردم مستضعف خورانده میشد در حالیکه کشاورز شمالی ما در حالیکه اشک چشمانش را فرا گرفته بود پرتقال مرغوب شمال را نشان میداد و میگفت این پرتقال را حتی کیلویی 10 ریال از ما خریداری نمیکنند، در حالیکه ما با این حد درآمد حتی قدرت خرید کودهای شیمیائی را برای درختان خود نداریم و ناچارا مجبوریم از کمبود آب درختهای خشکیده مرکبات را کنده و به جای آنها درختهای بید و نارون و... بکاریم در حالیکه همان پرتقال 10 ریالی، در شب عید در بازارهای ما تا کیلوئی 300 ریال قیمت پیدا میکرد.
و گفتند که: حتی استان خوزستان قادر است تولیدات کشاورزی خویش را تا حد خودکفایی ملت ایران برساند و استانهای اصفهان و سیستان و بلوچستان و... نیز به همین ترتیب. و ما در همان موقع از نظر کلیه موادغذائی وابسته به اسرائیل و آمریکا و کانادا و استرالیا و بلغارستان و... بودیم. آیا شما اینها را مطالعه کردید؟
و در مقابل صرفنظر از افشای توطئههای آمریکائی علیه آمریکا که وظیفه اصلی شما باید باشد، در رابطه با آمریکا و شرکت در جشنهای آمریکائی که هیچ، خواستار بازفروش کلیه هواپیماهای جنگنده اف 14 و اف 16 به خود آمریکا آنهم با قیمت مستعمل هستید و باز در مورد فروش زیردریائیهای خلیجفارس مسافرت آقای طباطبائی را در رابطه با آلمان جهت همین منظور ضروری میدانید.
مسلما وقتی صهیونیسم بینالمللی و امپریالیسم آمریکا چشم دیدن انقلاب ایران را که پشتیبان و حامی بیش از 850 میلیون مسلمان جهان جهت جنبش اسلامی انترناسیونالیستی میباشد، ندارند و خوف و وحشتی که در نابودی این خرسهای خونخوار بکار رفته و میرود در دل میپرورانند بنا بر این دستهای پلید امپریال صهیونیستی خویش را از آستین بدر کرده با اعلام اعزام نیروهای 110 هزار نفری به خلیجفارس از طریق زور و با فریب صدام حسین برژینسکی و... از طریق زر و تزویر، کلیه نیروهای طاغوتی را بر علیه انقلاب ایران میشورانند و سعی میکنند با رخنه در کلیه قشرهای جامعه از روحانی و بازاری گرفته تا دانشگاهی و فرهنگی و محصل و... شکافهایی ایجاد نموده و در صدد تفرقهاندازی برآیند، تفرقهاندازیهایی که حتی بین استادان شهید دکتر علی شریعتی و آیتالله مطهری بنیانگذاران حسینیه ارشاد انداختند و سبب گشتند تا بهترین مرکز آگاهی و بینش اسلامی که منجر به پا خواستن و قیام ملت ایران تحت رهبریهای مدیترانه آیتالله خمینی گردید، بسته شود، و یا در گوش همین عمال و مزدوران آمریکائی که خودآگاه یا ناخودآگاه، خود را در بند انداخته، بخوانند که روابط ایران با لیبی بایستی قطع شود بدلیل اینکه موسی صدر در لیبی بدست سرهنگ قذافی ربوده و زندانی شده است. که این صددرصد کار همین صهیونیستهای جهانخوار است چرا که به خاطر سه مسئله طرح و اجرای ربودن امام موسی صدر عملی گردید:
1- به خاطر اینکه امام موسی صدر یکی از مهمترین رهبران چریکی و تبلیغاتی و منبع کمکرسانی از هر طریق در سازمانهای لبنان و فلسطین علیه استعمار لبنان و فلسطین علیه استعمارصهیونیسم اسرائیلی است.
2- به خاطر اینکه سرهنگ قذافی روابط تیرهای با آمریکا داشته و به هیچ وجه حاضر به همکاری با سازمان سیا نبوده و مهمتر از همه اینکه از سالها پیش صادرات نفت خود را به آمریکا و کشورهای وابسته به آن به طور قابل ملاحظهای کاهش داده است. این طرح به منظور انتقام بر مرحله اجرا درآمده است
3- به منظور تیرگی روابط لیبی با ایران در رابطه بار بودن امام موسی صدر. «زیرا این طرح که اگر روابط لیبی با ایران احتمالا بعد از انقلاب برقرار گردد (چون امام موسی صدر قبل از انقلاب ربوده شد) اقدام موسی مهمی علیه سرکوبی اسرائیل مخصوصا در مناطق جنوب لبنان خواهد بود» بوسیله صهیونیسم طرحریزی و اجرا شده است. و یا بسیاری دیگر از طرحها و پروژههایی که در راه نابودی انقلاب اسلامی ریخته شده و میشود.
اگر شما واقعا به نظام صنعتی ایران دلسوزی میکنید فروش هواپیماهای جنگنده غیر از مسلط کردن امپریالیستهای آمریکایی و اسرائیلی بر انقلاب ایران چیز دیگری نیست که این اگر دانسته انجام شود خیانت محض است و اگر ندانسته حماقت محض، شما دارید خون صد و شصت هزار شهید از بهترین و اصیلترین فرزندان این آب و خاک را که شرافتشان، صداقتشان، ایمانشان و فداکاریشان پشت طاغوتیان زمین را لرزانده است نادیده میگیرید شما دارید اشک مادران داغدیده و خواهران گریان و پدران دردمند و برادران نالان کلیه شهیدان این مرز و بوم را در زیر پا له میکنید. بس است آقای دکتر یزدی!
اگر واقعا میبینید که لیاقت رهبری ندارید، اگر واقعا میبینید که نمیتوانید جنگ و مبارزه با امپریالیسم و صهیونیسم را ادامه دهید کنار بروید و بدانید که قحطالرجال نیست! همین ملت پابرهنه و لخت، همین ملت مستضعف میآید و سرنوشت خودش را بعهده میگیرد، و بهتر هم عمل میکند، چرا چون درد همنوعش را درک میکند، چون زخم همنوعش برای وی قابل حس است، چون ناله دردمند همان پیرزن و پیرمرد جوان را از دست داده را درک میکند و... چون مسائل اجتماعش را درک میکند
شما غیر از اینکه چند نفر روشنفکر کتابی و مدرکی را به خدمت گرفتهاید که آنهم جز فلسفه و کلمهبازی و... چیز دیگری ندارند چه میتوانید بکنید. روشنفکر باصطلاحی که سالها در رم و لندن و پاریس و واشنگتن و... درسخوانده و مغزش غیر از کلمات و اعداد چیز دیگری نیست کدام درد این مردم مستضعف را درک میکند که بلافاصله بعد از انقلاب، به ایران پرواز میکند و نمیدانم یا به وزارت میرسد و یا به صدارت!
شما حتی بایستی گفته استاد شهید دکتر علی شریعتی را قبول داشته باشید جائی که میگوید: «روشنفکری که در میان کتابهایش گم شود روشنفکر نیست بلکه یک (انتل لکتوئل) است و انتل لکتوئل شخصی است که فقط کار فکری دارد. این روشنفکر مسائل جامعه را درک نمیکند چرا که در متن مردم نجوشیده است، چرا که درد مردم را حس نکرده است، چرا که ناله مظلومی را نشنیده است، چرا که گرسنگی، گرسنهای را نکشیده است، چرا که...
بلکه روشنفکران واقعی کسانی هستند که خود را مسئول درمان دردها میدانند و رسالت خویش را هیچ وقت فراموش نکرده و تا پای جان میروند و... «میروند»
روشنفکران واقعی در متن مردم «حل» میشوند و در متن جامعه «هلاک»، چرا که با فقیر، غنی، کاسب، بقال، پینهدوز، دوره گرد – معلم، بازاری، روحانی، کشاورز، پادو، علفچین و... هم دردند و هم عقیده.
اگر شما به نظام صنعتی ایران دلسوزی میکنید 70 درصد کارخانجات وابسته به استعمار ما را نجات دهید کارخانجاتی که هنوز به مثل دوران طاغوت با روسای طاغوتی تر به دوشیدن همین مردم مستضعف مشغولند. درد از خودمان است! درد از درون خودمان است برادر!
اکثر کارخانجات ما در سراسر ایران وابسته هستند، در آبادان، در شیراز، در اصفهان در...
در اراک یکی از شهرهای صنعتی ایران، کارخانجات وابسته به امپریالیسم هنوز مشغول فعالیت هستند، کارخانجات مونتاژ آلومینیوم این شهر با صرف صدها میلیون دلار پودر آلومینیوم توسط وسائل مختلف با مخارج زیاد از کانادا وارد میکند تا در اینجا تبدیل به پروفیل و غیره گردد، در صورتیکه چه لزومی دارد اگر همین مقدار پروفیل از خود کانادا به کارخانهای در این شهر وارد شود که مصرف برق آن 110 مگاوات است در صورتیکه مصرف برق شهر اراک حداکثر 25 مگاوات و مهمتر اینکه در حدود 400 روستا در این شهر وجود دارد که فاقد برق میباشند (البته این وضع صنعتی ایران در یک شهر بود در تمام شهرهای ایران اوضاعی کم و بیش شبیه به این مسئله وجود دارد) در نجفآباد اصفهان در سه ساله اخیر 80 میلیون ریال توسط ریاست یهودیالاصل کارخانجات ریسندگی بافندگی و میهنباف این شهر طریق ارز به اسرائیل وارد شد. و همه جای ایران... آیا این خون کارگران فقیر و بدبخت و تهیدستی نیست که دائم در شیشه میریزند، آقای دکتر یزدی این وضع خراب این مملکت نیست آقای دکتر یزدی!
بیائید آنگونه کار کنیم که اسلام و ایران شرافتمند بماند، بیائید آنچنان با صداقت و ایمان راستین عمل کنیم تا ریشههای کلیه طاغوتتان و طاغوتیان زمین و زمان از بن کنده شود. بیائید در مقام خود آنچنان ملت را رهبری کنیم که جای هیچگونه نفوذی برای نفاق و شکاف و رخنه توسط خناسان نماند، ملتی که در خون خویش غلطیده است تا شرافتمند بماند و اسلام و ایرانش را و سپس کلیه مستضعفین را شرافتمندتر از گذشته بنماید.