* به عنوان سوال اول، تحلیلتان از شرایطی که از بامداد 23 خرداد در کشور حاکم شد، چیست؟
** قبل از هر چیز باید این را در نظر بگیریم که دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری نسبت به انتخاباتی که در 30 سال جمهوری اسلامی برگزار شده بود، تفاوتهای آشکاری داشت و میتوان این انتخابات را نقطه عطفی در مشارکت مردم دانست.
* این تفاوت را در چه چیزهایی میبینید؟
** همینکه 85 درصد از واجدین شرایط رای خود را به صندوق انداختند، نشان میدهد آنها به این باور رسیده بودند که باید در سرنوشت خود تاثیرگذار باشند. 40 میلیون رای 22 خرداد نشان داد دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری را باید انتخاباتی ویژه بدانیم.
* این ویژگی فقط محدود به مشارکت حداکثری مردم است؟
** فضای گفتوگویی و مناظرهای که در روزهای تبلیغات انتخاباتی دیده میشد، هم یکی از شرایطی بود که پیش از این تجربه نشده بود.
* و البته اعتراضهایی که قبل از روز رایگیری هم شنیده میشد؟
** به هرحال این طبیعی است که همه از شرایط رضایت مطلق نداشته باشند. بله، برخی از کاندیداها قبل از رایگیری هم به مسائلی مانند حمایت چهرههای مسئول در برگزاری انتخابات کاندیدای دیگر و... انتقاد داشتند و به این باور رسیده بودند که حق آنها آنطور که باید در نظر گرفته نمیشود.
* پس شروع اعتراضها را نباید بعد از اعلام شمارش آرا دانست.
** من این را قبول ندارم. اعتراضهای پیش از برگزاری رایگیری، صداهای نازکی بود که معمولا در همه انتخابات و در همه کشورها مطرح میشود، اما اینکه عدهای بلافاصله بعد از اعلام نتیجه، بحث تقلب را پیش بکشند، تحت هیچ شرایطی نمیتواند و نباید مورد قبول قرار بگیرد.
* به هرحال بحث تقلب در اکثر انتخابات به نوعی مطرح میشود؟
** من هم قبول دارم که در هیچ انتخاباتی نمیتوان قاطعانه به این نتیجه رسید که حتی یا رای جابهجا نشده است، اما این دلیل نمیشود کسی یا کسانی به خود این اجازه را بدهند که نظام را به تقلبی در حد تاثیرگذاری در نتیجه متهم کنند.
* به هرحال نمیتوان انتظار داشت اعتراضی به روند انتخابات مطرح نشود؟
** من هم قبول دارم که بعضی از اتفاقها، جای اعتراض داشت و حتی اتهاماتی که در مورد اشخاص مطرح شده، ضرورت داشت که با عذرخواهی متهمکننده همراه باشد.
* اما هیچ تلاشی در این رابطه دیده نشد، این مساله به وجود آمدن ذهنیت منفی در رابطه با شرایطی که در انتخابات حاکم بود، کمک نمیکند؟
** تاکید میکنم که خیلی از اشتباهات باید پیگیری میشد و کسانی که مرتکب خطا بودند، باید پاسخگوی رفتار خود میشدند. اما وقتی ادعای تقلب بالای 10 میلیونی مطرح شد، دیگر نمیشد به مسائل اینچنینی رسیدگی کرد و به دلیل فضای «ضد» نظامی که به وجود آمده بود، نظام همه تلاش خود را به کار گرفت تا در مورد تقلب چندین میلیونی از خود دفاع کرده و اذهان را نسبت به این مساله روشن کند. شرایط روزهای پس از انتخابات از بحث انتخابات، به بحث نظام رسیده بود و به همین دلیل خیلی از اعتراضات منطقی بیجواب ماند.
* چرایی مطرح شدن چنین ادعایی را در این دوره در چه چیزی میبینید؟
** به دلیل شرایطی که برای برخی از کاندیداها ترسیم شده بود، به این باور رسیده بودند که به طور حتم پیروز انتخابات هستند. در حالی که در انتخابات قبلی هیچکدام از کاندیداها چنین ذهنیتی را در مورد سرنوشت آرای خود نداشتند و حتی عدهای با این برنامه با به عرصه رقابت گذاشته بودند که کل سیستم قوه مجریه را با تغییراتی مواجه سازند. به همین دلیل بود که اعتراضهایی دیده شده که در طول نظام جمهوری اسلامی مشاهده نشده بود.
* حالا برای تلطیف شرایط باید چه کرد؟
** به نظر من خواص باید جدیتر از اینی که تا امروز نشان دادهاند، در راستای بازگشت آرامش به کشور تلاش کنند. محکومیت دخالت بیگانهها و همچنین اعلام برائت از همسویی با بیگانهها میتواند تاثیر زیادی در خارج شدن از بحران داشته باشد.
* اما ادبیات عدهای بر پایه انتقام و محاکمه و خارج کردن معترضان از چارچوب نظام میچرخد.
** در اینکه سران فتنه و کسانی که جرم کرده و به اموال عمومی آسیب رساندهاند، باید محکوم شوند، شکی نیست. اما باید مراقب بود تا در «متهمشناسی» دچار اشتباه نشد و متهمان واقعی را به جرم اتهامهایشان محکوم کرد. برای رسیدن به این مهم باید با «توجه نشان دادن» به سفارشهای مقام معظم رهبری از دخالت افراد غیر مسئول جلوگیری کرد.
* قبول دارید بحث تقلب مورد استقبال طیف گستردهای از مردم قرار گرفت؟
** وقتی تحرکات انتخاباتی بعد از رایگیری به خیابانها کشیده شد، طبیعی بود که چنین فضایی تشکیل شود. اتفاقات افتاده نشان داد که در هر انتخابی، باید به نتیجه احترام گذاشت و اگر اعتراضی هم هست، با روشی منطقی آن را مطرح کرد.
* قبول دارید بحران پس از انتخابات به خوبی مدیریت نشد؟
** صددرصد! خیلی کارها میشد انجام شود تا کشور تا به این حد با تنش مواجه نشود! اما در حال حاضر باید به این مساله توجه کرد دوباره با رسیدن به وحدت، همه در کنار هم قرار بگیریم.
* اما خیلیها واکنش جالبی به طرح وحدت ملی ندارند و حتی آن را توطئهای علیه نظام میدانند؟
** طبیعی است که هر کسی موضع مشخصی در قبال اتفاقات دارد. اما به نظر من همه کشورها به وحدت ملی نیاز دارند، انقلاب اسلامی هم بر پایه و اساس وحدت ملی تشکیل شده است و اگر این «مهم» خدشهدار شود پایههای کشور و نظام دچار خدشه میشود. باید هرچه زودتر اختلافها و تردیدهای موجود را از بین برد و برای رسیدن به این مهم باید اختلاف را کنار گذاشت. به نظر من اختلاف را هم مدعی تقلب 10 میلیونی شروع کرد و هم کسی که ادعا میکرد هیچ شبههای نمیتوان به شمارش آرا وارد دانست.
* پس آشتی ملی را ضروری میدانید؟
** آشتی ملی را واجب میدانم. اما نه با کسانی که همسو با برنامههای کشورهای بیگانه علیه نظام اقداماتی انجام میدهند. به نظر میرسد افرادی هستند که منافع ملی را زیر سایه منافع شخصی بردهاند و به همین دلیل هم عصبانی هستند و با عصبیت خود مملکت را با آسیبهای مواجه ساختهاند.
* وجود اختلاف در جبهه اصولگرایی را قبول دارید؟
** اختلاف سلیقه و اختلاف مدیریت را باید از شکافهای عمیق سیاسی جدا دانست. به عنوان مثال اینکه تعدادی از وزرای پیشنهادی رئیس دولت مورد استقبال مجلسیها قرار نگیرند و در نهایت نتوانند به کابینه راه پیدا کنند، نمیتواند دلیلی بر بروز اختلاف در بین اصولگرایان مطرح شود.
* اما در جریان رای به کابینه شما به عنوان نایب رئیس مجلس، متهم به سنگاندازی علیه لیست پیشنهادی احمدینژاد شدید، این اختلاف نیست؟
** این مسائل اهمیت چندانی ندارد، مهم این است که تشخیص من درباره موضوعات مختلف به نفع دولت و در نهایت کشور باشد. وقتی در کشور حزب قدرتمندی نباشد، همین مشکلات به وجود میآید. در حال حاضر من و احمدینژاد هر دو اصولگرا هستیم، اما چون درون یک حزب و تشکیلاتی با هم کار نمیکنیم، طبیعی است که اختلافنظرهایی هم داشته باشیم، به همین دلیل است که نباید انتظار داشته باشیم مجلس هشتم و دولت دهم بتوانند در همه موارد اتفاقنظر داشته باشند.
* در ماههای جاری اظهارنظرهای عدهای از اصولگرایان، این ذهنیت را به وجود آورده است که طیف جدیدی از اصولگرایان دنبال این هستند تا خود را صاحب رای متفاوتی نسبت به آرای اصولگرایان سنتی معرفی کنند.
** چنین برنامهای به عنوان برنامهای تبیین شده وجود خارجی ندارد. اصولگرایان در اصول با یکدیگر همنظر هستند، البته تاکید میکنم که امکان دارد موضعگیریهای عدهای اختلاف زیادی با موضوعهایی که جبهه اصولگرایی از خود نشان میدهد، داشته باشد.
* اگر موافقید به بحثهای پیرامون هاشمی رفسنجانی بپردازیم. شما هاشمی را در چه جایگاهی میبینید؟
** هاشمی را از پنجرههایی مختلفی میشود نگاه کرد. ایشان را اگر به عنوان یک انقلابی ببینیم، انکار نشدنی است و یکی از یاران نزدیک امام خمینی هستند که بعد از پیروزی انقلاب در تدوین قانون اساسی و اصلاح قانون اساسی نقش موثری داشته است. اگر ایشان را به عنوان رئیسجمهوری دوران سازندگی تحلیل کنیم، باید اذعان داشت که او کارنامهای پرافتخار دارد که در آبادانی کشور بعد از 8 سال جنگ تحمیلی کمک زیادی کرد.
اما ایراد بزرگ هاشمی در دوران ریاست بر دولت این بود که با این ذهنیت که فرهنگ ایثار و شهادت همیشه ماندگار است، به تهاجمهای فرهنگی بیتوجه بودند که حتی مقام معظم رهبری هم بارها توصیه کردند اما غفلت دولت و مجلس وقت موجب شد مشکلات فرهنگی در جامعه رسوخ کند و به همین دلیل شاهد هستیم نسل سوم انقلاب، نسبت به نظرات نسلهای اول و دوم موضع میگیرد. البته نباید فراموش کنیم هاشمی در زمان دفاع مقدس هم به عنوان جانشین فرمانده کل قوا بار بزرگی از جنگ تحمیلی را به دوش میکشید.
* اما عدهای معتقدند مهرههای تاثیرگذار آن روزها، جام زهر را به دست امام خمینی دادند.
** اینکه به دلیل اختلافهای فعلی، دوران دفاع مقدس به هر شکلی زیر سوال برود، ظلم بزرگی به آن روزها و البته انقلاب اسلامی است. جنگی که عراق به ما تحمیل کرد، با ماموریت فرماندهان نظامی، دولت و البته هاشمی رفسنجانی که به عنوان جانشین فرمانده کل قوا در امور جنگ تصمیمگیر بودند، به بهترین شکل ممکن به پایان رسید و بعد از آن هم توانستیم با درایت مسئولان وقت، همه ادعای خود را به نتیجه برسانیم و حتی شورای امنیت سازمان ملل هم رای به ما داد. پس تاکید میکنم که به هر شکل و با هر بهانهای، زیر سوال بردن دوران دفاع مقدس ظلم به نظام است.
* «سکوت هاشمی» شما این نظریه را قبول دارید؟
** ایشان شخصیتی نیستند که در قابل اتفاقات انقلاب سکوت کنند. با این حال در چند وقت اخیر شاهد این بودیم که آنطور که باید واضح اظهارنظر نمیکنند. به عنوان مثال هاشمی در آن نماز جمعه معروف خواستار آزادی زندانیان پس از انتخابات شدند، این خواسته در حالی مطرح شد که به هر حال تحرکاتی علیه نظام توسط عدهای دیده شده بود. مطمئناً هاشمی دنبال آزاد شدن این قبیل افراد نبوده و نیست، پس لازم بود که به طور واضحتر حرف بزنند تا شائبههای موجود پیرامون خود را برطرف کنند.
* به نظر میرسد پیشنهادات یا اظهارات هاشمی چندان جدی گرفته نمیشود!
** تحلیل من در مورد هاشمی این است که چون وقتی با اتهاماتی مواجه است، حرفهایشان به طور طبیعی یا جدی گرفته نمیشود یا اینکه برداشتهای نادرستی از آنها میشود. بنابراین هاشمی در این موقعیت باید احتیاط کند.
* نظرتان در مورد انتقادهایی که حتی گاهی به تخریب هم میکشد، چیست؟
** نظام جمهوری اسلامی نتیجه عمر هاشمی رفسنجانی است و هاشمی را باید سرمایه و ثروت انقلاب دانست. به همین دلیل است که اذهان عمومی از ایشان توقع دارد که به صورت کاملا شفافی مواضع خود را در دفاع از انقلاب عنوان کنند. اظهارات دوپهلوی هاشمی این فرصت را برای منتقدین داده است که به نقد و حتی تخریب او بپردازد.
* البته برخی هاشمی را از خط انقلاب خارج شده میدانند!
** شک ندارم که مهمترین دغدغه هاشمی، این است که انقلاب روزبهروز پیشرفت کند و آبروی نظام برای او اهمیت بالایی دارد. به نظر من باید به صراحت نظرات دفاعی خود نسبت به انقلاب را بیان کند تا چنین حرف و حدیثهایی مواجه نشود. البته سکوت کردن و صریح حرف نزدن را شاید به مصلحت نظام میبیند که چنین سیاستی را اتخاذ کرده است.
* نقش مناظرهها را در هجمه به هاشمی را چطور ارزیابی میکنید؟
** اینکه هاشمی در مناظره تلویزیونی مورد اتهام قرار بگیرد، اشتباهی نابخشودنی بود که متاسفانه انجام شد. این کار به قدری خارج از چارچوب منطق بود که حتی مقام معظم رهبری در نماز جمعه بعد از انتخابات هم به صراحت اعلام کرد که مطرح شدن اسم هاشمی و افرادی که به طریقی متهم به فساد مالی شدند، اشتباه محض بود. آن حرفها در حالی دعوا را شروع کرد که مطرح شد نشان در مناظره تبلیغاتی هیچ ضرورتی نداشت.
* شرایط هاشمی را در فضای سیاسی و اجتماعی روز چطور میبینید؟
** شک ندارم که هاشمی رفسنجانی روزهای دشواری را در حال تجربه کردن هستند، البته ایشان روزهای طاقتفرسایی را در انقلاب دیدهاند و حتم دارم که به خوبی این شرایط را مدیریت خواهند کرد. این روزها سختتر از روزهایی نیست که او در جریان عزل بنیصدر یا هفتم تیر با آنها مواجه شده است.
* به عنوان نایب ریس قوه ناظر بر دولت، نظرتان درباره فعالیتهای دولت چیست؟
** دولتی را افرادی میبینم که بسیار کار میکنند و حتی دچار پیشفعالی شدهاند. اما برنامههای دولت باعث شده تا نگرانیهای زیادی به وجود بیابد. ما در حال حاضر نگران این هستیم که آیا برنامههای دولت بر اساس چشمانداز 20 ساله است یا نه، در کنار این مجلس سیاستهای راهبردی مشخص در فعالیتهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی دولت نمیبیند یا حداقل اینکه دولت نتوانسته است در برنامههای خود با مجلس و مجمع تشخیص مصلحت نظام به تفاهم لازمی برسد.
* انتقادات وارده به اصرار دولت احمدینژاد در رابطه با کشورهایی که جایگاه چندانی در دنیا ندارند را چطور ارزیابی میکنید؟
** هیچ کشوری نمیتواند طرف مذاکرهکننده را یک طرفه انتخاب کند و باید هر دو طرف راضی به ایجاد رابطه باشند. در رابطه با کشورهای کوچک از نگاه سازمان ملل هر کشوری یک رای دارد، پس نفس رابطه با هر کشورها توجیهپذیر است.
* یعنی اینکه با چه کشورهایی با چه تاثیرگذاری در مناسبات جهانی رابطه برقرار کنیم، اهمیتی ندارد؟
** به لحاظ دیپلماسی ما حداکثر به رابطه با 15 کشور نیاز داریم. البته برای مذاکره با آنها هم باید منافع ملی را در نظر بگیریم. به هر حال باید این را در نظر گرفت که کشورها به همان اندازهای با ما مناسباتی ایجاد میکنند که بتوانند به همان مقدار به نفع منافع مالی خود سود ببرند. همین الان که شاهد حمایتهای روسیه و چین در مساله هستهای هستیم، مطمئن باشید که به فکر منافع خودشان است. البته این را هم باید در نظر گرفت که کشورهای بزرگ چندان قابل اعتماد نیستند و امکان دارد در مواقع حساس، پشت ما را خالی کرده و ضررهایی جبرانناپذیر به ما وارد کنند.
* سیاستهای هستهای دولت سیاستی را منطقی میدانید؟
** ما در این بحث سه اصل را باید در نظر داشته باشیم. اول اینکه دسترسی به انرژی هستهای حق مسلم ماست و به هیچ قیمتی نباید عقبنشینی کنیم. دوم اینکه از این فناوری استفاده نظامی نمیکنیم، چون احتیاجی به روی آوردن به این شیوه نداریم و بالاخره اینکه برای دسترسی به انرژی هزینه مشخصی باید بپردازیم. این یعنی اینکه هیچ کس حق ندارد تا با بیتدبیری این هزینه را اضافه کند، یعنی اگر قرار است یک تومان بپردازیم، نباید با بیتدبیری و تندروی و حرکت زیگزاگی هزینه را حتی یک ریال هم بیشتر کنیم. پس بر همه واجب است تا در اظهارات و کارهایی که انجام میدهند به عقلگرایی توجه لازم را نشان بدهند.
* منظورتان قطعنامههایی است که در این چند وقت علیه ایران صادر شده است؟
** به هر حال ما میتوانستیم بهتر عمل کنیم تا حداقل قطعنامه کمتری علیه کشور ما صادر شود. البته این شرایط بهتر از زمانی است که ما فقط 12 سانتریفیوژ داشتیم تا از جانب اروپاییها به عنوان «بچه خوب» مطرح شویم.
* البته سیاستهای راهبردی بیشتر با ناظر مستقیم مقام معظم رهبری پیگیری میشود؟
** صددرصد! نظر رهبری این بود که ما در نهایت به انرژی هستهای دست پیدا کنیم. اما دولتها در این کار دچار افراط و تفریط میشوند. دولت به جدی تندروی میکند که هزینههای آن را افزایش میدهد و دولت هم به قدری کند عمل میکند که انگار عطایش را به لقایش بخشیده است.
* قبول دارید که دولتیها و شخص احمدینژاد با بیتفاوت محض نسبت به انتقادات دنبال نشان دادن قدرت هستند؟
** اینکه هر کسی علاقه دارد حیطه قدرت خود را افزایش داده و به معرض نمایش بگذارد، جزئی لاینفک از طبیعت انسانها است. همانطور که آقای خاتمی مدتها در تلاش بود تا با به تصویب رسیدن لایحه افزایش اختیارات ریاست جمهوری قدرتش بیشتر شود. مهم این است که همه باید در چارچوب قانون اساسی حرکت کنیم.