- خاخام میرکاهانا صهیونیست 49 ساله اهل نیوجرسی آمریکا و بنیانگزار جامعه دفاع یهود است که الن هریگودمن مهاجم جنایتکار صهیونیست به مسجدالاقصی یکی از پیروان این جامعه میباشد.
بهرحال برنامه «الحاق خزنده» یا بلعیدن تدریجی سرزمینهای اشغالی اعراب مدتها پیش از به قدرت رسیدن لیکود شروع شد. در سال 1968، معارچ از طرف خاخام لوینگر، نژادپرست و طرفداران او جهت یهودی کردن شهر اشغالی الخلیل (هبرون) پشتیبانی کرد. پس از آنکه ایگال آلون، رهبر باصطلاح میانهرو صهیونیست از طرح لوینگر حمایت کرد، در سالهای نخستین دهه 70 لونیگر و چاقوکشهایش به کریات اربع در نزدیکی الخلیل رفتند و در آنجا ساکن شدند. بالاخره در سال 1980، با حمایت لیکود وارد قلب شهر الخلیل شد و آنجا را اقامتگاه دائمی خود ساخت.
این تنها نمونهای از برنامه سیستماتیک الحاق و یهودی ساختن سرزمینهای اعراب است که گاهی زیرکانه و گاهی ناشیانه به مرحله اجرا در میآید. اشغال این سرزمینها از سوی اسرائیل، طاعون سیاست الحاق، توسعه طلبی، سیاست مشت آهنین، سرکوبی و امحاء فرهنگ عربی، ایجاد خلاء جمعیتی، مصادره زمین، وضع قوانین ظالمانه و انجام اقدامات خودسرانه، تغییر وضعیت حقوق اراضی اعراب، و ادغام آنها در پیکر اقتصادی رژیم اشغالگر قدس را آشکار ساخت، این طاعون روز به روز گسترش یافت و پس از به قدرت رسیدن لیکود در 1977 به حد خطرناک خود رسید.
در سال 1974، هنگامی که هنوز مناخیم بگین، در جبهه مخالف دولت وقت بود پیشنهاد کرد که طرحهای مسکونی و حومههای انحصارا یهودی در سراسر منطقه باصطلاح آزاد شده اراضی اسرائیل، مانند جریکو، نابلس، رامالله، قلقلیه، جنین، غزه و اورشلیم ایجاد شود.
آریل شارون، هنگامی که در کابینه اول بگین وزیر کشاورزی بود، یهودی نشینهائی در همه جای ساحل غربی اشغالی ایجاد کرد. اینک که شارون وزیر دفاع شده است تمام تلاش خود را مصروف آن میدارد که مواضع نظامی در همه این یهودی نشینها در سراسر ساحل غربی ایجاد کند تا بدینوسیله محاصره شهرهای عربی را کامل نماید.
دولت بگین سیاست کلی یهودی کردن از طریق ایجاد یهودی نشینها در کنار شهرهای پرجمعیت عربی را دنبال میکند. تیتیاهو دروبلز، در یک مصاحبه مطبوعاتی اعلام کرد که طرحی در دست اجراء است که تا پایان قرن حاضر یک میلیون نفر یهودی در ساحل غربی اسکان داده شود. در پاسخ به این سئوال که اعراب را هم در نظر دارید، گفت: «نمیدانم، من فقط بفکر یهودیان هستم.» آقای دروبلز در حال حاضر رئیس اداره اسکان یهودیان در آژانس یهود است. طرح بگین که توسط دروبلز به بهترین وجه به مرحله عمل در میآید شامل الحاق سرزمینهای اشغالی بدون اعراب ساکن آن است. در عمل لیکود به آرامی طرح الحاق خزنده را از طریق محاصره همه روستاها و شهرهای عربی با ایجاد کمربندها و مناطق یهودینشین اجراء میکند. معمولا کنترل مناطق استراتژیک و راهها و منابع آب در اختیار این یهودینشینهاست. بگین برای تحکیم تسلط خود بر منطقه، حتی ویژگیهای طبیعی آن را تغییر میدهد. شبکه راههای استراتژیک که توسط بگین ساخته شده نشانگر مقاصد شوم اسرائیل غاصب است. جادهای که بیسان در شمال را به دره اردن متصل میسازد، از یهودی نشینهای میان جریکو و اورشلیم میگذرد. شاهراه دیگری که از دره اردن شروع شده از طریق کوههای نابلس تا دهکده کفر قاسم میرود. شاهراه دیگری بیتالمقدس را به دهکده اراد متصل میسازد. هدف از ایجاد این راهها تبدیل شهرهای عربی به زاغههای دورافتاده و مورد ایذاء میباشد. داستان غمانگیز تجاوز رژیم صهیونیستی به مسجد ابراهیمی در مرکز شهر الخلیل بهنگام اشغال این شهر در سال 1980، صفحه سیاه دیگری است، در تاریخ تعصب صهیونیستی. روزنامه داور مینویسد که، مساحت کل زمینهائی که به تملک دولت درآمده برابر یک سوم کل مساحت یهودیه و سامریه است. این زمینها یا اشغال شده یا به زور غصب گردیده است.
بدیهی است تعداد شهرکهای یهودیان که بعد از سال 1967 در ساحل غربی بنا شده است بیشتر از نیاز تعداد واقعی ساکنین صهیونیستی آنهاست که بالغ بر 24000 نفر میباشند.
این سیاست مقاصد دراز مدت رژیم بگین را برملا میسازد که با چنگ انداختن بقطعات اراضی شروع شده و با اخراج اجباری ساکنان عرب این نواحی خاتمه مییابد. رویه نژادپرستانه بگین تفاوتی با سیاست، معارچ در خصوص خصیصه خالص یهودی اسرائیل ندارد که سعی به بلعیدن سرزمینهای اعراب پس از تخلیه آنان از اهالی اولیه و بومی عرب آنها دارد. هم اکنون بیش از 40 درصد جمعیت اسرائیل را اعراب تشکیل میدهند و این برای رهبران صهیونیست غیرقابل قبول است. راه حل این مساله از دیدگان این رهبران فاشیست و دست پروردههای یابوتینسکی ملعون در تحقق شعارهای نژادپرستانه باند جانیان «میرکاهن» از قبیل «تنها عرب خوب آن است که سر به تنش نباشد» یافت میشود. در این رابطه لازم است «سند اسرائیل کینگ» را بخاطر آورد که خواستار اخراج هزاران عرب بود که بعد از سال 1948 در اسرائیل باقی مانده بودند. در هر حال رژیم اشغالگر قدس در ایجاد تعداد اماکن اسکانی کافی یهودی نشین بمنظور پرکردن خلائی که عمدا در سرزمینهای اشغالی اعراب ایجاد کرده، با شکست روبرو شده است. مهاجرت یهودیان به فلسطین اشغال شده در سالهای اخیر رو به کاهش بوده است.
بسیاری از یهودیان از گزینش مسکن در نواحی جنگی و نزدیک جبههها سرباز میزنند و بسیاری دیگر ذاتا از اسکان در نواحی که دارای تراکم جمعیت عربی باشد هراسانند.
حزب لیکود معمولا برای ترغیب یهودیان به اسکان در اراضی عربی تسهیلات فراوان فراهم میکند. به این قبیل ساکنین پول، امتیازات و اسلحه میدهد، آنگاه آنها را به عنوان حکام شهروندان عرب گماشته و حمایت نظامی از آنها بعمل میآورد.
در ضمن دولت بگین به ساکنان وارداتی اطمینان میدهد که اماکن اشغال شده مبدل به محلههائی خواهد شد که کاملا با اسرائیل یکپارچه خواهد شد.
این ساکنین همچنین از معافیتهای مالیاتی ویژه، تامین اجتماعی، امکانات اشتغال و غیره برخوردار میباشند. (داور اول نوامبر 1981) اولین دادگاه شهری اسرائیل غاصب توسط موشه نسیم وزیر دادگستری اسرائیل در تاریخ 23 ژوئن 1981 در «کریاتاربا» گشوده شد. اکتبر گذشته، دیوان عالی اسرائیل حکمی صادر میکند که بموجب آن کلیه دعاوی حقوقی از سرزمینهای اشغالی اعراب بدادگاههای فلسطین اشغالی (که از سال 1948 به اشغال درآمده است) منتقل میشود. این اقدام موجب انهدام دستگاه قضائی و کل جریان رسیدگی قضائی در «ساحل غربی» گردید. حکومت نظامی رژیم اشغالگر در این منطقه قوانین اردن را فقط در مواردی که سازگار با اهداف صهیونیستها باشد بکار میگیرد. از جمله قوانینی که آزادی سیاسی شهروندان عرب را تهدید میکند. (داور 30 اکتبر 1981) کلیه وزارتخانههای اسرائیل معمولا در یک تلاش همهجانبه سعی به ایجاد رفاه و حیات اقتصادی شکوفا در محلههای اشغالی دارند. آنها کارخانه، مرغداری و انواع صنایع تبدیلی بمنظور ایجاد فرصتهای شغلی مناسب که موجب جلب یهودیان بیشتری باشد، بنا میکنند. «شارون» از تجار بزرگ تقاضا میکند تا به منظور تضمین اشتغال برای نیروی انسانی صهیونیستی اقدام به صنعتی کردن «ساحل غربی نمایند. (داوار 27 ژانویه 1982).
علاوه بر این قبیل تشریفات، سازمانها و موسسات صهیونیستی بسیاری وجود دارد که برنامههای استعماری و کسبهای پر درآمد خود را تعقیب میکنند. «داوار» در شماره مورخ 22 آوریل 1982 خود گزارش میدهد که نهضت (کیبوتص) مصمم به ایجاد چهار «کیبوتص» در ناحیه شمالی دره اردن سه کیبوتص در ناحیه نابلس. سه کیبوتص نزدیک بحرالمیت، یک کیبوتص در اورشلیم ویک کیبوتص در بلندیهای جولان میباشد.
بعلاوه، رژیم صهیونیستی قصد دارد پانزده شهرک جدید یهودی در ساحل غربی احداث کند، این شهرکها در برنامه پنج ساله جدید از اولویت برخوردار خواهند بود تا در خلال سالهای دهه 1980 قریب یکصد هزار یهودی را به ساحل غربی جلب نماید. (ال همیشار 20 آوریل 1982).
هدف این برنامه تشویق آندسته از ساکنین است که قبلا در شهرکهای از هم پاشیده «رفاه» سکنی داشتند. رژیم بگین میخواهد به این دسته از یهودیان اطمینان آن را بدهد که شهرکهای ساحل غربی نه از هم پاشیده خواهد شد و نه مشمول هرگونه مذاکرات احتمالی آینده خواهد شد. این موضوع مورد تاکید مناخیم بگین در مجلس پس از خروج اسرائیل از صحرای سینا قرار گرفت و سیاست توسعهطلبی انضمام از اینرو بدون هرگونه پرده پوشی رسما اعلام گردید.
اقدامات اقتصادی اسرائیل غاصب در سرزمینهای عربی اشغالی نشانگر سیاست تدبیر شدهای است که هدف آن تلفیق این سرزمینها از طریق یکپارچه کردن اقتصادی آن با ساختمان صهیونیستی میباشد. به منظور تسهیل این جریان انحرافی و متدرج، صهیونیستها تب آلوده درصدد تخریب پایههای اقتصادی فلسطینیها میباشند.
«دندی روبینتشتابن» ، «سردبیر داور» این جریان را به نوع «دولوکس» انضمام مینامد که بر کنترل صهیونیستها بر منابع آب، سیستم ارتباطات، صنعت و جهانگردی، جریان پول و قسمت عمده نیروی برق، مبتنی میباشد خلاصه آنکه کنترل سرزمینهای اشغالی اعراب متدرجا از طریق الحاق یا جذب فعالیتهای اقتصادی و موسسات صورت میگیرد (داور 7 آوریل 1981)
لازم به تذکر است که تصمیم دولت بگین در 29 مارس 1981 مبنی بر حفر کانالی بین بحرالمیت و مدیترانه، میباید در چشم انداز استراتژی صهیونیستی در نظر گرفته شود که هدف آن انضمام بیچون و چرای سرزمینهای اشغالی است. اجرای این پروژه به صهیونیستها امکان کنترل کامل بر حیات اقتصادی ساحل غربی و نوار غزه بدلیل تحولات عظیم صنعتی و تاسیسات برق که صهیونیستها قصد تاسیس در طول این کانال دارند، خواهد داد. در واقع رژیم لیکود عمدا اقدامات یکپارچگی اقتصادی سرزمینهای اشغالی را از طریق فشردن تدریجی گلو و فلج کردن عملیات پروژهها، نهادها و وسائل عمومی اعراب تشدید میکند. اقتصاد اسرائیل اغلب اقلام صادراتی ساحل غربی و نوار غزه (نفت، مرکبات، سنگهای ساختمان) را بلعیده و همچنین بیش از 3/1 کل نیروی کار اعراب تحب کنترل در آورده و کارگران عرب را طمعه بدترین شرایط استثمار اخاذی، آزار و استضعاف ملی ساخته است.
هدف عمده نژادپرستان صهیونیست عبارت از محروم کردن کلیه شهروندان فلسطینی از هر گونه مالکیت میباشد تا با این عمل زندگی آنها را مبدل به جهنمی غیر قابل تحمل ساخته تا بتوانند فلسطینیهای مستاصل و مایوس را وادار به مهاجرت سازند، و همینکه آنها مهاجرت کنند، درها به روی آنها برای ابد بسته خواهد شد.
در هر حال، این فقط یک رویای صهیونیستی بیش نیست و در صورتی به حقیقت خواهد پیوست که فلسطینیهای ساکن مناطق اشغال شده توسط رژیم اشغالگر قدس در خاک خود مستقر باقی نمانده و موطن خود را برای همیشه ترک کنند.