تاریخ انتشار : ۰۱ آبان ۱۳۹۱ - ۱۱:۱۶  ، 
کد خبر : ۲۳۸۱۰۳

مقایسه عوامل موثر بر روابط فدراسیون روسیه با دولت‌های جمهوری اسلامی ایران و ترکیه

زینب نجفی / دانش‌آموخته کارشناسی ارشد رشته مطالعات روسیه دانشگاه تهران چکیده: روابط با جمهوری اسلامی ایران و ترکیه برای روسیه به ویژه با توجه به نفوذ این کشورها در آسیای مرکزی و ماورای قفقاز از اهمیت خاصی برخوردار است. ترکیه در سیاست روسیه در خاورمیانه، نقش ویژه‌ای برعهده دارد که نه تنها بازیگر مهمی در سیاست‌های منطقه‌ای است، بلکه به عنوان رقیب روسیه در آسیای مرکزی و ماورای قفقاز مطرح است. در این مقاله به مقایسه عوامل، فرصت‌ها و محدودیت‌های روابط روسیه با دو کشور جمهوری اسلامی ایران و ترکیه پرداخته شده است. هدف از این نوشتار، آن است که با بررسی روابط گسترده و روزافزون روسیه و ترکیه به بررسی عامل مذکور در روابط با جمهوری اسلامی ایران پرداخته شود و پاسخ به این پرسش است که چه عواملی بر گسترش روابط روسیه با ترکیه تأثیر داشته و چه عواملی روابط جمهوری اسلامی ایران و روسیه را محدود کرده است و به بیان روشن‌تر علل و عوامل موثر بر روابط روسیه با ترکیه و جمهوری اسلامی ایران کدام می‌باشند. برای پاسخ به پرسش مذکور این فرضیه ارائه شد که نیازهای متقابل اقتصادی روسیه و ترکیه، مکمل بودن ساختار اقتصادی دو کشور و اعتماد روسیه به دولت ترکیه، عامل اصلی گسترش روابط روسیه با ترکیه است و مکمل نبودن سیستم اقتصادی روسیه و جمهوری اسلامی ایران، استقلال عمل سیاسی جمهوری اسلامی ایران در صحنه بین‌الملل و عدم پایبندی این کشور به هنجارهای مبتنی بر بی‌عدالتی در معادلات جهانی قدرت از عوامل عمده محدودیت روابط روسیه با جمهوری اسلامی ایران است. واژگان کلیدی: جمهوری اسلامی ایران، روسیه، ترکیه، سیاست خارجی، روابط روسیه با جمهوری اسلامی ایران و روابط روسیه با ترکیه. مقدمه شناخت اصولی کشورها یک گام ضروری در جهت بسط و تعمیق مناسبات در ابعاد مختلف آن است. آشنایی جامع با پیشینه تاریخی، ساختار قومی، مذهبی، سیاسی، ظرفیت‌های بالفعل و بالقوه یک کشور، دورنمای مناسبات را در افقی روشن‌تر قرار می‌دهد. روسیه از جمله کشورهایی است که در تاریخ روابط بین‌الملل و تاریخ روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران جایگاه خاصی داشته است. همکاری دو کشور در بعضی زمینه‌ها از جمله دریای خزر، کریدور شمال ـ جنوب، ساخت نیروگاه هسته‌ای بوشهر و... مورد توجه و حساسیت سایر قدرت‌ها است. سیاست خاورمیانه‌ای روس‌ها پس از جنگ جهانی دوم که خاورمیانه محل تلاقی و رودررویی منافع ابرقدرت‌ها گردید تاکنون دستخوش تغییرات بسیاری بوده است. به دنبال آشکار شدن نگرانی فزاینده درباره جمهوری‌های تازه استقلال یافته آسیای مرکزی و قفقاز که بسیاری از روس‌ها از آن به عنوان حیاط خلوت فدراسیون روسیه نام می‌بردند، سیاست خارجی این کشور بر جمهوری اسلامی ایران و ترکیه متمرکز شد. روابط دیپلماتیک روسیه در نیمه دوم ریاست جمهوری پوتین با کشورهای منطقه خاورمیانه به اوج خود می‌رسد. آنچه در این نوشتار مورد بررسی است، دلایل فعال‌تر شدن سیاست خاورمیانه‌ای روسیه در کشورهای این منطقه نسبت به جمهوری اسلامی ایران است. از طرفی، کشور ترکیه را به عنوان نمونه جهت مقایسه انتخاب کرده‌ایم تا ضمن بررسی عوامل، فرصت‌ها و محدودیت‌های روابط در جمع‌بندی به ارائه راه‌کارهایی در جهت بسط و توسعه روابط به ویژه روابط اقتصادی بپردازیم. دلیل انتخاب کشور ترکیه از میان کشورهای خاورمیانه این بوده است که چرا با وجود اینکه عثمانی دشمن دیرینه روس‌ها بوده، اما در حال حاضر روابط اقتصادی روسیه با ترکیه گسترده‌تر از روابط روسیه با جمهوری اسلامی ایران است؟ آیا علت این امر، مسائل و اختلافات فرهنگی دو کشور جمهوری اسلامی ایران و روسیه است یا ریشه در سیاست خارجی کشورها دارد؟ چرا روابط اقتصادی این دو کشور حالت بازرگانی یک طرفه به خود گرفته است و یا اینکه ذهنیت تاریخی منفی ایرانیان، عامل محدودیت روابط بوده است؟ به بیان روشن‌تر، می‌خواهیم علل و عوامل موثر بر روابط روسیه با ترکیه و جمهوری اسلامی ایران را بررسی کرده و دریابیم چه عواملی بر گسترش روابط روسیه با ترکیه تاثیر داشته است و به علت‌یابی و چرایی شکنندگی ساختار روابط روسیه با جمهوری اسلامی ایران بپردازیم.

1. وضعیت روابط روسیه با جمهوری اسلامی ایران و ترکیه
الف) روابط روسیه و جمهوری اسلامی ایران

در این بخش تلاش خواهد شد تا ضمن بررسی اصول و اهداف سیاست خارجی روسیه در کشور جمهوری اسلامی ایران به بیان و تحلیل روابط منطقه‌ای، دوجانبه و بین‌المللی دو کشور طی دهه اخیر پرداخته شود.
روابط نوین جمهوری اسلامی ایران و اتحاد جماهیر شوروی پس از پایان جنگ تحمیلی و خروج نیروهای اتحاد جماهیر شوروی از افغانستان با سفر آقای هاشمی رفسنجانی، رئیس وقت مجلس شورای اسلامی به مسکو در سال 1989 آغاز شد. در این دیدار، دو کشور در مورد اعلامیه‌ای در زمینه اصول همکاری میان دو کشور به توافق رسیدند و بدین‌ترتیب همکاری میان دو کشور از 1989 شکل گرفت. (ایراس، 01/02/1388)
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در پایان جنگ سرد با توجه به از بین رفتن نظام دو قطبی، موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک روسیه در نظام بین‌الملل به کلی دگرگون و اهداف و اولویت‌های جدیدی برای فدراسیون روسیه مطرح شد که در برخی موارد کاملاً متفاوت با گذشته و در بعضی دیگر مشابه و یا ادامه اهداف سیاست خارجی اتحاد جماهیر شوروی محسوب می‌گردید.
ملاقات سران دو کشور جمهوری اسلامی ایران و روسیه در نیویورک در سال 2000 کمک کرد تا وضعیت جدیدی در روند همکاری میان دو کشور پدید آید و روابط نزدیک روسیه و جمهوری اسلامی ایران در جایگاه ثابت و قانونی خود شکل گیرد و سپس زمانی که رئیس‌جمهور جمهوری اسلامی ایران، آقای محمد خاتمی در سال 2001 از روسیه دیدن کرد و توافقنامه همکاری‌های اساسی با ولادیمیر پوتین را به امضا رساند، تقویت گردید. همچنین این دیدار موجب شد روابط دو طرف برای دهه بعدی به طور جدی‌تر تداوم یابد.
با دور شدن روسیه از مرزهای جمهوری اسلامی ایران شرایط کاملاً متحول شد؛ البته خلاء قدرت ایجاد شده در مناطق مجاور منجر به شکل‌گیری بحران و حضور قدرت‌های خارجی شد که از این جهت، دو کشور جمهوری اسلامی ایران و روسیه احساس خطر می‌کردند. از بین رفتن نظام پیشین، مجموعه‌ای از ساختارهای شکننده، ناپایدار و نیازمند را بر جای گذاشته بود؛ اما به خاطر حاکمیت تفکر «آتلانتیک‌گراها» در روسیه و اولویتی که مقامات مسکو برای ادغام در نهادهای بین‌المللی و غربی قائل بودند، سیاست خارجی روسیه در سال‌های نخست پس از فروپاشی، جایگاه مناسبی برای جمهوری اسلامی ایران قائل نبود و حتی جمهوری اسلامی ایران را به عنوان یک کانون تهدید برای منافع خود در مناطق آسیای مرکزی و قفقاز می‌پنداشت به طوری که در سال 1372 روابط دو کشور تا مرز قطع شدن پیش رفت. (کولایی، 1378: 298)
اما به تدریج، نگرش آتلانتیک‌گرا در روسیه زیر سوال رفت و مسکو برای اقناع افکار عمومی داخلی و نشان دادن استقلال عمل خود در روابط بین‌الملل به توسعه روابط با دولت‌هایی چون جمهوری اسلامی ایران پرداخت. بحران نخست چچن (1994ـ 96) را باید اوج تیرگی روابط و سپس عاملی برای بهبود روابط تلقی کرد. از سال 1374 افزایش روزافزون امواج ملی‌گرایی علیه آمریکا، پس از دوره دو ساله سیاست غرب‌گرایانه در پیش گرفتن یک سیاست معتدل و یا ضدغربی را در آن کشور ضروری کرد. به طوری که در انتخابات سال 1993، ملی‌گرایان افراطی (حزب لیبرال دموکرات ژیرینفسکی) و کمونیست‌ها رأی بالایی را کسب کردند. (کولایی، 1385: 279) تغییر وضعیت پیشین، افکار عمومی ضدآمریکایی، منافع مشترک دو کشور در مناطق پیرامونی و نیاز به منافع حاصله از روابط دوجانبه اقتصادی و فنی ـ نظامی موجب شد تا روابط بهبود یابد. به طوری که در سال 1375 وزیر خارجه وقت ایران اظهار داشت، روابط تهران ـ مسکو «در بالاترین سطح در تاریخ معاصر است». (Shaffer: p.29)
ملاقات آقای محمود احمدی‌نژاد با رئیس‌جمهور روسیه در جریان نشست سران سازمان همکاری شانگهای و پس از آن سفر رئیس‌جمهور روسیه برای نخستین بار پس از حدود چهار دهه در روز سه‌شنبه 24 مهرماه 1386، مهم‌ترین اتفاق در روابط دو کشور بود. در جریان این دیدار، روسای جمهور دو کشور خواستار گسترش همکاری‌ها در بخش نفت و گاز، انرژی هسته‌ای، امور پالایشگاهی، هواپیماسازی، امور بانکی و حمل و نقل شدند. در همین راستا آقای احمدی‌نژاد، روسیه و جمهوری اسلامی ایران را متحدان طبیعی دانسته و اظهار داشت: «جمهوری اسلامی ایران محدودیتی برای توسعه روابط با روسیه قائل نیست و به دنبال روابط پایدار و موثر با آن کشور است». (www.hamshahrionline.ir/27.02.2008)
پوتین نیز در پاسخ به خبرنگاران ایرانی اظهار داشت: «من توجه خاصی به تاریخ ایران دارم، چون جمهوری اسلامی ایران، یک کشور بزرگ و قدرتمند در خاورمیانه است. در دوران گذشته از خاور نزدیک تا هند و یک قسمت از شوروی سابق جزو خاک ایران بود، لذا می‌خواهم بگویم، تاریخ کشورهای ما ریشه‌های بسیار نزدیک دارد و ما همکاری‌های فرهنگی گسترده و بسیار ژرف داریم و همدیگر را خوب می‌فهمیم». (www.russiran.com/18.102007) به هر حال، سفر پوتین به تهران و ملاقات با مقام معظم رهبری و رئیس‌جمهور و نیر شرکت در نشست سران پنج کشورهای ساحلی دریای خزر به صدور بیانیه مشترک همکاری‌های دو کشور و کشورهای ساحلی دریای خزر منجر شد و نشان‌دهنده شکست برخی تابوها در روابط دو کشور بود.
به طور کلی می‌توان اهداف روسیه از روابط با جمهوری اسلامی ایران را به شرح زیر خلاصه کرد:
1. اهداف سیاسی - امنیتی: همکاری با جمهوری اسلامی ایران در جهت جلوگیری از تشدید مسایل ملیت‌گرایی، نزدیکی به خاورمیانه، استفاده از اهرم جمهوری اسلامی ایران برای چانه‌زنی با غرب.
2. اهداف اقتصادی: صدور کالاهای تجاری و صنعتی، صدور تسلیحات متعارف نظامی، ساخت نیروگاه اتمی، سرمایه‌گذاری در حوزه‌های نفت و گاز جمهوری اسلامی ایران.
همکاری‌های سیاسی و امنیتی روسیه و جمهوری اسلامی ایران در مناطق آسیای مرکزی، دریای خزر، قفقاز و خاورمیانه تعریف می‌شود. جمهوری اسلامی ایران و روسیه پس از سال 1992 به تدریج در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز و دریای خزر به درک مشترکی از منافع متقابل رسیدند که مبنای همکاری آنها در این مناطق شد. خطر گسترش نفوذ قدرت‌های غربی و متحدان آنها (ترکیه، اسرائیل، عربستان و پاکستان)، سرایت بحران‌های موجود در منطقه به درون مرزهای دو کشور و بستر ایجاد شده براساس قرارداد سال 1989 در گسترش این همکاری بسیار موثر بود.
امروز برخلاف دوره یلتسین، روسیه سیاست خارجی مستقلی را در جهان دنبال می‌کند و این استقلال عمل در صحن نهادهای بین‌المللی و مجموعه‌ای از تعاملات جهانی، عاملی برای توازن‌بخشی به یک‌جانبه‌گرایی آمریکا است و البته در کنار کشورهای دیگر و به ویژه اقتصادهای در حال ظهور جهان می‌تواند در متنوع‌سازی نسبی نظام بین‌المللی و چندجانبه‌گرایی، دفاع از حاکمیت ملی و احترام به اصول حقوق بین‌الملل نظیر اصل متوسل نشدن به زور و اصل عدم مداخله در امور داخلی کشورها اثرگذار باشد.
در سطوح منطقه‌ای نیز دو کشور می‌توانند، همکاری‌های ثمربخش‌تری داشته باشند. هم در آسیای مرکزی و قفقاز و هم در دریای خزر، دو کشور قابلیت و ظرفیت آن را دارند که نهادهایی موثر برای حل و فصل مسائل و توسعه، امنیت و همکاری ایجاد کنند. این نهادها می‌توانند در توسعه منطقه‌ای و همگرایی‌های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی گام‌هایی بردارند. جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک کشور مسلمان و یک نظام سیاسی پیشرفته، می‌تواند جای سایر الگوها را بگیرد که ضدیت با روسیه را تبلیغ می‌کنند. در واقع از نگاه تهران و مسکو جنبش‌های تندرو اعم از قومی، مذهبی و... در مناطق مشترک میان دو کشور، منافع آنها را به خطر می‌اندازد و از این‌رو، در بسیاری از زمینه‌ها به همدیگر نه به عنوان رقیب، بلکه چون همکار نگریسته و تلاش‌هایی را به منظور حل و فصل مسائل به عمل آورده‌اند.
با وجود اینکه دو کشور همدیگر را به عنوان رقیب و یا تهدید نمی‌دانند، اما همکاری‌های دو کشور در سطح منطقه‌ای کمتر توانسته است به ساختار و ترتیبات پایداری منجر شود و بیشتر به شکل غیرآشکار و تلویحی تداوم یافته است. مثلاً در آسیای مرکزی، روس‌ها حتی نسبت به عضویت جمهوری اسلامی ایران در سازمان همکاری شانگهای چندان روی خوش نشان ندادند و جمهوری اسلامی ایران تنها به کمک کشورهای کوچک‌تر مثل تاجیکستان و قرقیزستان توانسته است در نشست سران سازمان در جولای 2005 در شهر آستانه به عنوان عضو ناظر پذیرفته شود. از دیدگاه روسیه، جمهوری اسلامی ایران به لحاظ جهت‌گیری‌های خاص سیاست خارجی خود به ویژه در ارتباط با آمریکا و غرب، ممکن است به سازمان مذکور معنا و مفهوم دیگری بخشد و از طرف دیگر، ظرفیت سازمان را برای دستیابی به یک زبان واحد امنیتی محدود کند. (مرادی، 1384: 61)
از طرفی، منطقه قفقاز برای دو کشور جمهوری اسلامی ایران و روسیه اهمیت ویژه‌ای دارد. حتی در سده‌های هجدهم و نوزدهم میلادی نیز بیشتر رقابت‌ها (موسوم به بازی بزرگ میان عثمانی، ایران، روسیه و انگلیس) در این منطقه جریان داشت و مقاومت ایران ویژگی خاصی به این منطقه داده بود. قفقاز، موزاییکی از اقوام گوناگون است که هشت جمهوری خودمختار در شمال آن و سه جمهوری مستقل و چهار جمهوری خودمختار در جنوب آن قرار دارد. برای جمهوری اسلامی ایران نیز مجاورت با قفقاز ناامن و درگیر در مسائل قومی و هویتی بحران‌ساز، نگرانی‌هایی را به دنبال دارد.
همچنین، جمهوری اسلامی ایران و روسیه نسبت به بحران‌های قومی منطقه از جمله بحران قره‌باغ حساسیت داشته و آن را برای امنیت ملی و نفوذ منطقه‌ای خود خطرناک دانسته‌اند، اگرچه در ارتباط با این موضوع، سیاست‌های جداگانه‌ای را دنبال کرده‌اند. روس‌ها به خاطر ارتباط ویژه با جمهوری ارمنستان و داشتن پایگاه نظامی در این کشور و نیز نفوذ گسترده در داخل جمهوری آذربایجان و گرجستان و وابستگی این کشورها در عرصه‌های مختلف، ابزارهای متعددی برای نفوذ و فشار در این منطقه دارند. مسکو تا سال 2007 همچنان پایگاه‌های نظامی خود را در گرجستان حفظ و هنوز هم پایگاه راداری قبله را در جمهوری آذربایجان اجاره کرده‌اند. همچنین روسیه ارتباطات گسترده‌ای با اقوام داخل کشورهای منطقه مانند آبخازها، اوستیایی‌ها و آجارها داشته و از آنها در برابر حکومت مرکزی حمایت می‌کند. (کرمی، 1387: 22)
از سویی، ثبات و امنیت قفقاز یکی از اولویت‌های مهم سیاست خارجی روسیه است. مناقشات قومی و جدایی‌طلبانه این منطقه، نمونه‌هایی در داخل مرزهای روسیه مثل چچن و داغستان دارند. جمهوری اسلامی ایران هم خواستار ایفای نقش در معادلات امنیتی این منطقه بوده است؛ اما به تدریج با درک حساسیت روس‌ها، عملاً به سمت پذیرش موضع روسیه، ضمن توسعه همکاری با کشورهای این منطقه حرکت کرد.
همچنین، روسیه تمایل داشته تا در منطقه خاورمیانه نقشی شایسته بازی کند. اولویت‌های سیاست خارجی روسیه در این منطقه، رابطه با کشورهای جمهوری اسلامی ایران، ترکیه، عراق و کشورهای جنوبی خلیج‌فارس بوده است. مواضع دو کشور جمهوری اسلامی ایران و روسیه نسبت به صلح خاورمیانه متفاوت بوده است. در حالی که جمهوری اسلامی ایران، روند سازش را ناعادلانه می‌داند، روس‌ها روابط نسبتاً گرمی با رژیم صهیونیستی دارند. نزدیک به یک میلیون نفر روس در اسرائیل سکونت دارند که در دو دهه اخیر به آنجا مهاجرت کرده‌اند و این عاملی برای روابط فرهنگی مسکو ـ تل‌آویو است.
دو کشور در منطقه خاورمیانه، مواضع نسبتاً مشترکی نسبت به خلیج‌فارس و عراق دارند، اما در مورد مسئله فلسطین، دیدگاه دو کشور متفاوت است. سیاست عمل‌گرایانه جمهوری اسلامی ایران در قبال منطقه آسیای مرکزی و قفقاز و تلاش جمهوری اسلامی ایران برای حفظ و بسط روابط با روسیه در سطوح دوجانبه و بین‌المللی و درگیر بودن دو کشور با مشکلاتی مشابه در داخل و خارج (یک جانبه‌گرایی آمریکا به زیان هر دو)، سطح منطقه‌ای را به عرصه همکاری و درک متقابل (البته به صورت نسبی( درآورده است. (کرمی، 1388: 169)
گشایش رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در سال 1378 در روسیه نیز نقطه عطفی در فعالیت‌های فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در روسیه و تحکیم روابط دو جانبه در حوزه فرهنگ به شمار می‌آید. (امیر احمدیان، 1387: 89)
در تاریخ مناسبات بین جمهوری اسلامی ایران و روسیه روابط اقتصادی همواره یکی از ابعاد مهم روابط میان دو کشور بوده است. بی‌شک، جمهوری اسلامی ایران به عنوان شریکی با ظرفیت بسیار بالای اقتصادی برای روسیه اهمیت ویژه‌ای دارد. نزدیکی جغرافیایی این دو کشور عامل مثبتی است که در توسعه روابط اقتصادی بین جمهوری اسلامی ایران و روسیه تاثیر بسزایی دارد. همکاری‌های اقتصادی دو کشور در دو دهه اخیر در زمینه‌های تجارت، انرژی، نیروگاه هسته‌ای و حمل و نقل در جریان بوده است. (میزگرد همکاری‌های جمهوری اسلامی ایران و روسیه: 263).
با وجود وقوع بحران مالی، جمهوری اسلامی ایران ظرفیت اقتصادی قوی داشته و شریک اقتصادی سودمندی برای روسیه تلقی می‌شود. در ابتدای سال 2009 ذخایر آن 4/81 میلیارد دلار یا بیش از یک چهارم تولید ناخالص داخلی و بدهی‌های خارجی برابر با تنها 3/6 درصد از تولید ناخالص داخلی بوده است. روسیه به تجارت با جمهوری اسلامی ایران علاقمند است و این امر امکان افزایش تنوع صادرات را به این کشور می‌دهد. در مقابل، فعالیت جمهوری اسلامی ایران مشروط به روابط بلندمدت اقتصادی و محدودیت‌های حضور شرکت‌های آمریکایی و اروپایی به علت تحریم‌های موجود است.
روسیه که تامین‌کننده مواد خام برای بازار جهانی است، عمدتاً تولیدات صنعتی و خدمات علمی ـ فنی برای جمهوری اسلامی ایران تامین می‌کند. البته سهم جمهوری اسلامی ایران در حجم تجارت خارجی روسیه بسیار کم، حتی کمتر از یک درصد است. در سال 2008، حجم معاملات تجاری بین دو کشور، مبلغ 7/3 میلیارد دلار بود که بخش عمده آن سهم صادرات طرف روسی است. جمهوری اسلامی ایران یکی از بازارهای عمده برای تجهیزات نظامی روسیه است. روسیه ضمن پایبندی به تعهدات بین‌المللی خود، تجهیزات دفاعی و سخت‌افزار نظامی به جمهوری اسلامی ایران صادر می‌کند. در همکاری‌های میان جمهوری اسلامی ایران و روسیه توجه ویژه‌ای به پروژه‌های انرژی می‌شود. (منبع در سند به زبان روسی است)
در بخش انرژی تاکنون، جمهوری اسلامی ایران و روسیه در زمینه نفت، گاز و انرژی هسته‌ای (برای مصارف نیروگاهی) و برق همکاری داشته‌اند. روسیه و جمهوری اسلامی ایران با ذخایر تقریبی 20 و 50 درصد منابع اثبات شده نفت و گاز جهان درصدد تنظیم سیاست‌های تولید و صادرات خود می‌باشد که به طور بالقوه، بر قیمت و عرضه این منابع در بازار جهانی تاثیر می‌گذارد. به هرحال این حقیقتی انکارنشدنی است که ذخایر انرژی روسیه و جمهوری اسلامی ایران چه به طور جداگانه و چه با هم برای عرضه آتی انرژی در سطح جهان مهم است. (مامدوا، 1385: 127)
همکاری فنی و نظامی میان تهران و مسکو نیز جایگاه مهمی در همکاری‌های جمهوری اسلامی ایران و روسیه دارد. از سال 2000 تا 2007 جمهوری اسلامی ایران، مقام سوم را در میان بزرگ‌ترین دریافت‌کنندگان تسلیحات روسیه داشته و مبلغ قراردادهای بسته شده دو کشور در این زمینه به یک میلیارد و 960 میلیون دلار می‌رسیده است. در این میان، صادرات تسلیحاتی روسیه به جمهوری اسلامی ایران در مدت مذکور، 85 درصد کل واردات نظامی جمهوری اسلامی ایران را تشکیل می‌داده است. (تروشکین، 1388)
در مورد پرونده هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران در آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای و شورای امنیت سازمان ملل متحد، مسکو سیاست خود را با توجه به روابط با غرب، جمهوری اسلامی ایران و مقررات پیمان منع گسترش هسته‌ای و حقوق بین‌الملل تنظیم کرده است. البته در دولت روسیه، دیدگاه‌های متفاوتی نسبت به این پرونده وجود دارد، اما سیاست رسمی دولت، تاکید بر حق حاکمیت دولت جمهوری اسلامی ایران، تاکید بر پایبندی جمهوری اسلامی ایران به مقررات پیمان منع گسترش هسته‌ای و منشور ملل متحد و عدم هزینه از سوی این پرونده برای روابط آن کشور با غرب بوده است؛ به طوری که مسکو ضمن اینکه به عنوان یکی از موانع پیشرفت پرونده در مسیر دلخواه آمریکا عمل کرده، اما سرانجام به آرامی به انتقال پرونده به شورای امنیت سازمان ملل متحد و تصویب سه قطعنامه علیه جمهوری اسلامی ایران رأی داده است. (کاراگانف، 1382:6)
روابط کنونی جمهوری اسلامی ایران و روسیه از سردی محسوس در نحوه همکاری دو کشور حکایت دارد. همراهی روسیه با فشارهای آمریکا علیه برنامه هسته‌ای تهران، رأی مثبت مسکو به قطعنامه چهارم تحریم علیه تهران، انتقادهای متقابل مقامات جمهوری اسلامی ایران و روسیه علیه یکدیگر و تعلیق قرارداد فروش سیستم‌های اس 300 به جمهوری اسلامی ایران از جمله نمودهای اخیر سردی در روابط تهران و مسکو است. در میان عوامل متعدد، روند بهبود روابط روسیه با آمریکا و تمایل مسکو به دریافت کمک‌های اقتصادی و فنی غرب برای نوسازی اقتصاد خود، بیشترین تاثیر را در چرخش سیاست روسیه در قبال جمهوری اسلامی ایران و در پیش گرفتن رویکرد سخت‌گیرانه علیه تهران داشته است.
خانم نینا مامدوا ـ رئیس بخش مطالعات جمهوری اسلامی ایران در موسسه مطالعات شرقی مسکو و استاد موسسه روابط بین‌المللی دولتی مسکو ـ در مقاله‌ای با عنوان «میان روسیه و جمهوری اسلامی ایران منافع هست، اما دوستی نه» وضعیت کنونی را چنین تحلیل می‌کند: «روابط بین روسیه و جمهوری اسلامی ایران در سال‌های اخیر براساس زمینه منافع مشترک ژئوپلیتیک توسعه یافته است. این روابط بر پایه ضرورت حفظ ثبات در آسیای مرکزی و قفقاز و نیز تلاش برای جلوگیری از تمایلات جدایی‌طلبانه در این دو کشور چندملیتی استوار بوده است.
در حالی که انتظار می‌رفت تهران استقلال اوستیای جنوبی و آبخازیا را به رسمیت بشناسد از مسکو حمایت کرد. مسکو و تهران در مقابله با نفوذ اقتصادی روزافزون چین و تلاش ایالات متحده آمریکا برای تغییر مسیر جریان کالا از آسیای مرکزی به بازارهای آسیا از طریق افغانستان ذی‌نفع هستند. به طور کلی، تمایل روسیه برای گسترش روابط سیاسی و اقتصادی دو کشور بسیار بیشتر از اختلافات موجود است». (منبع در سند به زبان روسی است)
ب) روابط روسیه با ترکیه
کشور ترکیه از لحاظ جغرافیایی در موقعیت مناسبی قرار دارد و این موقعیت خاص جغرافیایی، اهمیت استراتژیک این کشور را دو چندان کرده است. علاوه بر این، دو تنگه راهبردی بسفر و داردانل نیز در اختیار ترکیه است. ایفای نقش به عنوان پلی میان اروپا و آسیا و به بیان دقیق‌تر بین اروپا و خاورمیانه از یک‌سو و اروپا و آسیای مرکزی از سوی دیگر و نزدیکی به مهم‌ترین مراکز نفت و گاز جهان باعث شده تا ترکیه در بستر تحولات سیاسی مناطق مذکور قرار داشته باشد و ضمن تاثیرپذیری به ایفای نقش و تاثیرگذاری بپردازد. (ترکیه: حال و آینده، 1387: 5)
در طول جنگ سرد به علت تلاش اتحاد جماهیر شوروی برای حضور گسترده در خاورمیانه و مدیترانه و حمایت مخفیانه از حزب کارگران کردستان روابط دو کشور به سردی و تاریکی گراییده بود. البته با پایان جنگ سرد، روابط دو کشور خصوصاً در زمینه اقتصادی رو به بهبود و پیشرفت نهاد. روسیه دومین شریک تجاری ترکیه و مهم‌ترین منبع تامین‌کننده گاز طبیعی این کشور است. انرژی، نقش بسیار مهمی در روابط دو کشور دارد. به گونه‌ای که 65 درصد از واردات گاز ترکیه و 20 درصد از واردات نفت آن از روسیه است. روسیه همچنین در بخش توریسم، تکنولوژی ارتباطات و انرژی ترکیه سرمایه‌گذاری گسترده‌ای را انجام داده است. اگرچه نشانه‌هایی از بهبود روابط دو کشور قبل از به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه نمایان شده بود ولی نشانه‌های واقعی از بهبود روابط دو کشور با روی کار آمدن اردوغان نمایان شد.
به گونه‌ای که در سال 2004 برای اولین بار پس از 32 سال، پوتین به عنوان مهم‌ترین مقام سیاسی روسیه به ترکیه سفر کرد. پس از این دیدار، روابط سیاسی و نظامی دو کشور به طور گسترده‌ای آغاز شد. به گونه‌ای که پیش‌بینی می‌شود که جمهوری ترکیه، ظرف چند سال آینده به یکی از شرکای مهم تازه روسیه در عرصه سیاست خارجی تبدیل شود. سردشدن روابط آمریکا و ترکیه در پی حضور نظامی آمریکا در عراق و دیدگاه‌های متفاوت آن دو در مورد آینده کردستان عراق در کنار ادامه بحث و گفت‌وگوها در خصوص عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا، خود به خود آنکارا را به سمت مسکو سوق می‌دهد. (پگاه حوزه، ترکیه و آینده تمایلات اسلام‌گرایانه: 1388)
روابط کنونی روسیه با ترکیه را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد: بخش اقتصادی که رشد قابل ملاحظه‌ای داشته است و بخش سیاسی که با رقابت‌ها و نگرانی‌هایی همراه است. روسیه قرن بیست و یکم، برخلاف اتحاد جماهیر شوروی سابق تجارت را بر ایدئولوژی مقدم می‌شمارد. ژئوپلیتیک برای مسکو اساساً به خاطر تاثیر آن بر منافع اقتصادی اهمیت دارد. طبق این نگرش هر کشوری می‌تواند در جایگاه رقیب و یا شریک روسیه قرار گیرد. رویکرد کلی و اساسی روسیه، حفظ منافع اقتصادی به جا مانده از اتحاد جماهیر شوروی است. از سال 1997 روسیه سعی داشته است، سیاست‌های خود را با توجه به جغرافیای اقتصادی منطقه تنظیم کرده تا به نوعی از رشد نفوذ غرب در منطقه جلوگیری کند. تمرکز جدید روسیه بر مسائل انرژی، نشان‌دهنده آگاهی این کشور از تغییر قواعد بازی است. (سوری، 1387)
ترکیه در برخی موارد با موضع‌گیری‌های سیاسی خود با همسایگان به نوعی وارد حوزه خصوصی شوروی سابق می‌شود. به عنوان نمونه در جنگ قره‌باغ که ترکیه از جمهوری آذربایجان حمایت کرد و توانست با عبور مسیر خط لوله نفت باکو ـ تفلیس ـ جیحان موقعیت و منافع استراتژیک خود را ارتقا دهد. به هرحال، ترکیه به دلیل اشتراکات قومی و فرهنگی با جمهوری آذربایجان از دیرباز یکی از مهم‌ترین حامیان مردم جمهوری آذربایجان به شمار می‌رود. البته در مورد مسائلی نظیر چچن و کردستان، طرفین توافق کرده‌اند که از هیچ گروه تروریستی چه در خاک خود و چه در هر جای دیگری حمایت نکنند. اهداف روسیه در ترکیه را می‌توان در موارد زیر خلاصه کرد:
- کاهش خطر امنیتی و کاهش تهدیدات برای سرزمین و مرز خصوصاً در دریای سیاه،
- جلوگیری از دخالت ترکیه در مسائل داخلی کشورهای اتحاد جماهیر شوروی سابق و روسیه (جمهوری آذربایجان و چچن)،
- افزایش وابستگی ترکیه به گاز و در عین حال بهره‌جویی از این کشور به عنوان مسیر انتقال گاز،
- ایجاد و توسعه اقتصادی از طریق امور تجاری در جهت تامین منافع ملی.
در واقع، علت اصلی گرایش روسیه به ترکیه، نگرش اقتصادی است. روسیه همواره تلاش کرده برای گسترش روابط اقتصادی با ترکیه تنش‌زدایی کند. به دلیل ماهیت مکملی اقتصادی ترکیه و روسیه، دو کشور همکاری‌های گسترده اقتصادی با یکدیگر برقرار کرده‌اند و از دهه 90 ترکیه به یکی از بزرگ‌ترین شرکای تجاری روسیه تبدیل شده است. به طوری که در حال حاضر، ترکیه دومین شریک تجاری بزرگ روسیه پس از آلمان است. روسیه صادرکننده نفت و گاز به ترکیه و واردکننده کالاهای ساخته شده با فناوری بالا از این کشور است. بیش از 70 درصد واردات گاز ترکیه از روسیه صورت می‌گیرد.
به طور کلی می‌توان نتیجه گرفت که انرژی عامل اصلی توسعه روابط تجاری و اقتصادی روسیه و ترکیه است. علاوه بر این، برخی از جنبه‌های همکاری در بُعد جهانی برای دو کشور اهمیت استراتژیک دارد. روسیه و ترکیه دو کشور همسایه هستند، روسیه صادرکننده عمده نفت و گاز و ترکیه ـ واردکننده عمده آن است. این حقیقت ساده فرصت و امکان وسیعی از نظر بازار انرژی و اهمیت استراتژیک برای روسیه است. فعالیت شرکت‌های روسی «تات نفت»، «لوکویل» و «گاز اکسپورت» در بازار ترکی بی‌شک، منافع روسیه را تأمین می‌کند و باید حمایت شود چرا که روابط بلندمدت و سودمند فروشنده و مصرف‌کننده در چنین فضای استراتژیکی علاوه بر تجارت، ایجادکننده جو اعتماد بین کشورها و زمینه مساعد برای ورود به معاملات جدید و رفع مسائل و مشکلات سیاست خارجی است.
مشارکت روسیه در برنامه‌های خصوصی‌سازی واحدهای دولتی در ترکیه نیز رو به گسترش است. در پایان قرن گذشته، ترکیه در نهایت از انحصار بخش انرژی در بخش دولتی صرف‌نظر کرد و خصوصی‌سازی بخش نفت، گاز و برق به تصویب رسید. عنصر اصلی اصلاحات ترکی خصوصی‌سازی دارایی‌های دولتی است که در چارچوب آن روسیه می‌تواند در بخش‌های پالایش و پتروشیمی، ساخت ماشین‌آلات و تأسیسات انرژی، نیروگاه‌های عظیم آبی و حرارتی، شبکه‌های توزیع شبکه‌های برق ذی‌نفع باشد.
شاید یکی از مهم‌ترین نکات که باید در اینجا توجه داشت این است که ترکیه کشوری است با سیاست خارجی چندجانبه، عضو ناتو، کاندیدای عضویت در اتحادیه اروپا، یکی از اعضای انجمن‌های متعدد منطقه‌ای و سازمان‌هایی که مدعی رهبری منطقه است. از سوی دیگر، روسیه، شریک خارجی شماره یک برای ترکیه بوده و بخش اعظم تجارت ترکیه دارای منافع راهبردی در بازار روسیه است. مشارکت روسیه در پروژه‌های سرمایه‌گذاری ترکیه پایه‌های توسعه روابط روسیه و ترکیه را مستحکم‌تر می‌سازد.
تجربه نشان می‌دهد که شرایط و جو اقتصادی و سیاسی داخلی در ترکیه و نیز امکانات روسیه فرصت‌های جالب برای پروژه‌های سرمایه‌گذاری روسیه بوده است که می‌تواند از طریق خرید سهام شرکت‌های موجود در ترکیه و یا ثبت شرکت، تحت قوانین محلی ترکیه محقق شود. آنتالیا در سواحل مدیترانه مقصد عمده جهانگردان روسی است که تاثیر چشمگیری در افزایش سطح مبادلات تجاری دو کشور داشته است. در عرصه امنیتی نیز تشکیل شورای روسیه ـ ناتو موجب کند شدن سرعت گسترش ناتو به سمت روسیه شده است؛ در نتیجه، راه برای بهبود روابط روسیه و ترکیه هموارتر شده است.
بعد از سفر دوره‌ای دمیتری مدودف به کشورهای خاورمیانه، کارشناسان زیادی اعلام کردند که مسکو نفوذ و مواضع خود را در این منطقه احیا می‌کند. اولین سفر رهبر روسیه به سوریه که همیشه متحد سنتی اتحاد جماهیر شوروی محسوب می‌گردید و مذاکرات با مقامات ترکیه که به امضای موافقتنامه‌های دوجانبه انجامید به عنوان موفقیت بی‌نظیر دیپلماسی دمیتری مدودف شناخته شد. اکثر کارشناسان علوم سیاسی معتقدند که در جریان مذاکرات در آنکارا، احمد داود اوغلو، رئیس دیپلماسی ترکیه، موفق شد در این بازی از هیأت نمایندگی روسی ببرد.
صفحات اول روزنامه‌های ترکیه که فردای روز دیدار منتشر شدند، مملو از تیترهایی از این قبیل بودند: «پیشرفت تاریخی در روابط با روسیه»، «توافقات بسیار»، «دوستی بدون مرز» و غیره. سطح روابط بین ترکیه و روسیه امروز در مقایسه با قبل بهتر است. برخی از کارشناسان معتقدند که امکان تشکیل همکاری استراتژیک بین مسکو و آنکارا وجود دارد؛ اما نباید فراموش کرد که برای گذر از سطح روابط تاکتیکی به همکاری استراتژیک باید راه طولانی طی شود. از دیدگاه استراتژیک به نظر بیشتر صاحب‌نظران، همکاری بین روسیه و ترکیه در درازمدت حالت رقابت دارد. روسیه و ترکیه از نظر جمعیتی، اقتصادی و ظرفیت نظامی متفاوت هستند. اختلاف ظرفیت دو کشور بر روابط دوجانبه و سیاست منطقه‌ای دو کشور در دوره پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تاثیرگذار است. )منبع در سند به زبان روسی است)
در حال حاضر، روسیه پس از فروپاشی کمونیسم و از هم گسستن اتحاد دولت‌ها، حوزه نفوذ خود را بررسی می‌کند. روسیه به دنبال دو هدف است: از یک‌سو جلوگیری از توسعه ارتباطات کشورهای منطقه با غرب و حفظ نفوذ خود در این کشورها و از سوی دیگر کنترل بر صادرات انرژی و مواد خام از آسیای مرکزی. در عین حال، ترکیه به طور غیرمنتظره وارد روابط حسنه با کشورهای همسایه شده است که این مسئله می‌تواند به عنوان پیامد سیاست خارجی جدید آنکارا تلقی شود که بسیار متفاوت از سیاست خارجی روسیه است.
هرچند برخی از اهداف ترکیه و روسیه، همپوشانی و مطابقت دارند ولیکن آنکارا برخلاف مسکو مخالف تحکیم روابط کشورهای اتحاد جماهیر شوروی سابق با غرب نیست و می‌خواهد به عنوان یک کشور علاقمند به عضویت در اتحادیه اروپا و کشوری تاثیرگذار در منطقه در این فرایند شرکت کند. ترکیه برای روسیه مهم است؛ چرا که روسیه می‌خواهد تأمین‌کننده اصلی نفت و گاز طبیعی اتحادیه اروپا باقی بماند. علاوه بر این، آناتولی در وحله اول پل رابط اتحادیه اروپا با خاورمیانه و آسیای مرکزی است که ذخایر قابل توجهی از نفت و گاز دارد. از سوی دیگر، ترکیه برای دایر کردن بیشترین مقدار خطوط لوله نفت و گاز در خاک کشور خود از جمله از روسیه تلاش می‌کند.
2. عوامل موثر بر روابط روسیه با جمهوری اسلامی ایران
سیاست خارجی و همکاری‌های دیپلماتیک تابعی از شرایط و عنصرهای داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی است. تقریباً کمتر رابطه دوجانبه‌ای را بین کشورها می‌توان یافت که متغیرهای مزبور را نداشته باشد. در اینجا به ذکر برخی از این عوامل که بر روابط میان روسیه با جمهوری اسلامی ایران موثر می‌باشند، می‌پردازیم:
الف) عوامل داخلی در روسیه
نکته مهم در محدودیت روابط روسیه با جمهوری اسلامی ایران این است که مردم روسیه عمدتاً شناختی از جمهوری اسلامی ایران ندارند و همین ناآشنایی جامعه روس با جمهوری اسلامی ایران باعث شده که به آن به عنوان تهدید بنگرند. مشکلاتی که روس‌ها با چچن‌ها داشته‌اند نیز در قرار دادن همه مسلمان‌ها در یک مجموعه و احساس نگرانی نسبت به همه آنها نقش مهمی داشته است. البته در میان سیاستمداران و نخبگان کمونیست، اسلاوگرا و اوراسیاگرا، برخلاف غرب‌گرایان نگاه مساعدتری نسبت به جمهوری اسلامی ایران وجود دارد و به ویژه به خاطر سکوت جمهوری اسلامی ایران در قبال مسائل چچن، وجهه جمهوری اسلامی ایران در میان آن گروه‌ها بسیار بهتر از قبل شده است.
روس‌ها، جمهوری اسلامی ایران را کشوری جهان سومی می‌پندارند که برای ایجاد برخی دردسرها برای آمریکا در سیاست بین‌المللی موجود، اهمیت دارد؛ اما این وضعیت نباید هزینه‌ای برای روسیه ایجاد کند؛ چرا که روسیه اولویت‌های مهم‌تری نظیر کشورهای مشترک‌المنافع (و البته بخش اروپایی آن)، اروپا، آمریکا و شرق دارد و جمهوری اسلامی ایران در درون اولویت پنجم (خاورمیانه) است. لذا روس‌ها انتظار دارند که هرجا که اشاره می‌کنند، جمهوری اسلامی ایران مخالفت‌های ضدسیستمی خود را خاتمه دهد تا آنها بر سر دوراهی‌های دشوار انتخاب یک طرف قرار نگیرند. (کرمی، 1388: 182)
از طرفی، جمهوری اسلامی ایران به دلیل داشتن فرهنگ کهن و دیرینه اسلامی ـ ایرانی توانسته، نظر شرق‌شناسان روس را به خود جلب کند. ترجمه و انتشار کتاب‌های بسیاری از اندیشمندان و شاعران ایرانی، دلیل گویایی بر توجه روس‌ها به فرهنگ اسلامی ـ ایرانی است. آموزه‌های ایرانی برای مردم روسیه از جذابیت خاصی برخوردار است؛ به گونه‌ای که روس‌ها به مشاهیر ایرانی نظیر خیام، مولانا، سعدی و حافظ، نسبت به بسیاری از مشاهیر غربی توجه بیشتری دارند. به نظر می‌رسد عرصه‌های تاثیرگذاری بر فرهنگ روسیه بیش از عرصه‌های تاثیرپذیری برای کشورمان مهیا است و این امر در ایجاد و تحکیم دیپلماسی عمومی بسیار موثر است. (ابراهیمی ترکمان، 1388: 4)
البته جمهوری اسلامی ایران و روسیه به رغم بیگانگی ظاهری، مشترکات فراوانی چه اثباتی و چه سلبی داشته و دارند. در رویکرد هر دو جامعه، نسبت به جهانی شدن نیز اشتراکات مهمی وجود دارد و در این زمینه، پرسش‌های مشترکی در جمهوری اسلامی ایران و روسیه مطرح است، مانند پرسش «اولویت جمع‌گرایی یا فردگرایی»، پرسش «شرقی بودن یا غربی بودن» و نیز پرسش مربوط به «اولویت نظم یا دموکراسی». (شجاعی، 1386: 219)
در روابط دو کشور، تبادل دانشجو و استاد، میان مراکز علمی و تسهیل رفت و آمدهای اجتماعی برای شناخت و نزدیکی فرهنگی دو ملت است. تا پیش از انقلاب اکتبر، چنین همکاری‌هایی به شکل گسترده وجود داشت، اما پس از آن، مرزهای دو کشور بسته شده و صرفاً تبادلات رسمی محدودی معمول بوده است. این گسستگی فرهنگی و اجتماعی، جدایی دو ملت و دو حکومت را رقم زده و هنوز هم عرصه را بر اراده نخبگان اجرایی تنگ می‌کند.
اقتصاد جمهوری اسلامی ایران و روسیه در موارد مختلفی همدیگر را تکمیل می‌کنند و لذا شالوده خوبی برای رشد تبادلات بازرگانی، سرمایه‌گذاری‌های متقابل و شرکت در طرح‌های حمل و نقلی و انرژی در سرزمین دو کشور همسایه وجود دارد. فروش تسلیحات نظامی به جمهوری اسلامی ایران منافع بسیاری برای روسیه دارد و حجم زیادی از منابع مالی ـ ارزی این کشور را تامین می‌کند؛ به ویژه که دنیا شاهد یک بحران اقتصادی بزرگ و کمبود نقدینگی است و روس‌ها به این منبع مالی نیاز دارند.
ساختارهای داخلی و خارجی روسیه و نیازهای اقتصادی آن و منبع کسب درآمدهای مالی آن همان‌قدر محدودکننده روابط دو کشور هستند که ساختار نظام بین‌الملل. حتی در یک نظام بین‌المللی چند قطبی نیز روسیه خود را شریک غرب می‌داند و مسائل خود را با آنها حل می‌کند. به عبارتی، روسیه خود را در باشگاه قدرت‌های بزرگ، می‌بیند و این مسئله نشانگر قدرت این کشور در سطح جهانی است و این وضع چه در شورای امنیت سازمان ملل متحد و چه در گروه هشت و یا سازمان جهانی تجارت، قابل مشاهده است.
ب) عوامل داخلی در جمهوری اسلامی ایران
گذشته روابط جمهوری اسلامی ایران و روسیه، همواره با فراز و نشیب‌های فراوان همراه بوده است. تلخی ناشی از پیمان‌های بسته شده با روس‌ها در دوران قاجار و حمایت روسیه از چپ‌گراهای ایران در گذشته، سبب شده تا ذهنیت‌ها و نگرش‌های منفی‌ای نسبت به روس‌ها در میان مردم ایران شکل گیرد که این مسئله، همواره به عنوان مانعی برای گسترش روابط دو کشور مطرح بوده است. آشنایی و تاثیرپذیری مردم و روشنفکران ایرانی با تمدن، فرهنگ و زبان و ادبیات غربی نیز در فراگیر بودن آن موثر بوده است. ناآشنایی با روسیه و زبان و فرهنگ آن هم، فضای ابهام را دامن زده است. (کرمی، 1388: 181)
در مناسبات دو کشور، برخی مشکلات فنی نیز وجود دارد که مانع پیشرفت همکاری‌های اقتصادی است. متاسفانه، روابط اقتصادی دو کشور با وجود برخی پیشرفت‌ها، هنوز نتوانسته است از ظرفیت‌های واقعی موجود استفاده کند. از دلایل مشکلات و نارسایی‌ها و در نتیجه، توسعه نیافتن مناسب همکاری‌های اقتصادی بین جمهوری اسلامی ایران و روسیه می‌توان به: عدم انجام تعهدات طرفین در قبال یکدیگر، قوانین بازرگانی دو کشور، ناهماهنگی نیازهای متقابل، نبود اطلاعات کافی از شرایط بازار روسیه، ظرفیت‌های وارداتی، سطح قیمت‌ها، تعرفه‌ها و هزینه‌های صدور کالاهای صنعتی به روسیه، روند طولانی امور اداری، رعایت نکردن استانداردهای لازم در کالاهای دو کشور و در یک کلام، مکمل نبودن اقتصاد آنها اشاره کرد.
جمهوری اسلامی ایران نیز در گسترش همکاری‌ها محدودیت‌های مهمی دارد. هویت ایرانی، نقش منطقه‌ای و جهانی مورد انتظار، استقلال عمل خارجی، محدودیت‌های قانونی، افکار عمومی و ضرورت تعادل‌بخشی به پیوندها و مناسبات بین‌المللی، تهران را به سوی نوعی تعادل و موازنه در ارتباط با مسکو و یا هر کشور دیگری سوق می‌دهد.
با نگاهی به رفتارهای اخیر روسیه در قبال جمهوری اسلامی ایران، تصور قدیمی نامطمئن بودن شریک روسی، بیشتر در اذهان تقویت می‌شود و چشم‌انداز متفاوتی از رفتار اخیر روس‌ها ترسیم می‌کند. کرملین اخیراً نشانه‌های بارزی از تنها گذاشتن جمهوری اسلامی ایران به سود همگرایی بیشتر با غرب را به نمایش گذاشت؛ رأی مثبت روسیه به قطعنامه اخیر شورای حکام آژانس (با وجود شناخت روس‌ها از ماهیت صلح‌آمیز فعالیت‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران)، تحویل ندادن سامانه موشکی دفاعی «اس 300»، اعلام موافقت با چهارمین قطعنامه تحریم شورای امنیت علیه جمهوری اسلامی ایران، قبل از صدور بیانیه تهران و به هنگام سفر هیلاری کلینتون به مسکو و اجرایی کردن این تصمیم، بعد از صدور بیانیه تهران و هشدار صریح پوتین به رئیس‌جمهور، آقای احمدی‌نژاد مبنی بر موضع‌گیری بهتر در عرصه بین‌المللی از جمله اقدامات اخیر روسیه علیه جمهوری اسلامی ایران است که کلیه این مسائل باعث ایجاد محدودیت‌هایی در روابط دو کشور می‌شوند.
پ) عوامل منطقه‌ای
روسیه یک قدرت سرزمینی است؛ به این معنا که مولفه‌های قدرت آن تا حد زیادی از جغرافیای سیاسی آن برمی‌خیزد. به عبارت دیگر، جغرافیای سیاسی، نقش حیاتی در افزایش یا کاهش قدرت روسیه دارد. در شرایط کنونی، حوزه پیرامونی جغرافیای سیاسی روسیه با خطرهای مهمی روبه‌رو است که از جمله آنها نفوذ غرب در جمهوری‌های جدا شده از اتحاد جماهیر شوروی سابق و نیز رشد اسلام‌گرایی رادیکال در برخی از این مناطق است. در شرایطی که غرب همواره به دنبال بهره‌برداری از این موضوع برای توسعه نفوذ خود در آسیای مرکزی است، یکی از راه‌های کم هزینه برای روس‌ها جهت غلبه بر خطرات حوزه جغرافیای سیاسی خود، داشتن روابط مطلوب با همسایگانی نظیر جمهوری اسلامی ایران است.
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، منطقه حایل میان دو کشور از قفقاز تا آسیای مرکزی شامل سرزمین‌هایی است که تا سده‌ها در قلمرو سیاسی و فرهنگی ایران بوده و به خاطر مسلمان بودن، طبعاً بایستی مشمول برنامه‌های صدور انقلاب اسلامی قرار می‌گرفت و این سرزمین‌ها در دکترین امنیت ملی و نظامی روسیه به عنوان «خارج نزدیک» در شمار حیاط خلوت و حوزه منافع حیاتی مسکو قرار دارند؛ اما دو کشور جمهوری اسلامی ایران و روسیه برخلاف پندارهای نخستین با تاکید بر سیاست‌های عمل‌گرایانه، رویاروی هم قرار نگرفته‌اند. (کرمی، 1388: 5)
منطقه آسیای مرکزی و قفقاز، متشکل از اقوام و ملیت‌های گوناگونی است. از طرفی وضعیت سیاسی این جمهوری‌ها کاملاً تثبیت نشده، لذا ظرفیت‌های بسیاری برای بحران در منطقه وجود دارد. در این صورت، هرگونه تشنج و تشدید قومیت‌گرایی می‌تواند منطقه را در آتش نزاع‌های قومی و نژادی و مذهبی وارد کند و برای همین کشور روسیه بیش از هر دولت دیگری امنیت ملی خود را در معرض خطر خواهد دید. جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک کشور مهم و پرنفوذ در منطقه، هم در ثبات و آرامش منطقه و هم در صورتی که بخواهد به تنش‌ها و اختلافات در منطقه دامن زند، می‌تواند نقش حیاتی داشته باشد. درک متقابل جمهوری اسلامی ایران و روسیه از توان تاثیرگذاری آنها بر کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز، ضرورت همکاری و هماهنگی بین آنها و اتخاذ سیاست‌های واقع‌گرایانه را مطرح کرد. (Robert O. Freedman, 1997)
از سویی، جمهوری اسلامی ایران نفوذ زیادی در برخی کشورهای اسلامی دارد، لذا نقش جمهوری اسلامی ایران در سیاست مسکو برای نفوذ در خاورمیانه نقش مهمی است. همچنین نفوذ در خاورمیانه نیز برای نفوذ در جمهوری اسلامی ایران می‌تواند بسیار مهم باشد؛ زیرا همکاری روسیه با برخی از کشورهای خاورمیانه می‌تواند برای جمهوری اسلامی ایران پیامدهای منفی داشته باشد.
لذا جمهوری اسلامی ایران برای جلوگیری از این پیامدهای منفی، خواهان داشتن روابط بهتر با روسیه خواهد شد، همان طور که عدم رابطه میان جمهوری اسلامی ایران و آمریکا باعث شد که جمهوری اسلامی ایران خواهان داشتن روابط بهتر با روسیه شود و این روسیه است که از نبود رابطه میان جمهوری اسلامی ایران و آمریکا بیشترین بهره را می‌برد. همکاری دو کشور در سطح منطقه‌ای، بیشتر دایر بر نداشتن مزاحمت برای همدیگر بوده و کمتر به مسائل پویا، سازنده و آینده‌نگرانه تعلق گرفته است.
روسیه منافع مشخصی در آسیای مرکزی دارد که مهم‌ترین آنها حفظ و تداوم جامعه کشورهای مشترک‌المنافع و روس‌ها در خارج نزدیک است. مسکو نمی‌تواند نسبت به وضع روس‌های ساکن در آسیای مرکزی بی‌توجه باشد. همچنین امنیت مرزهای روسیه، امنیت هسته‌ای، حفظ روسیه از خطر تجزیه (توسعه قوم‌گرایی) نیز از منافع حیاتی روسیه است. (حدادی، 1387: 332)
یکی از مشکلات روسیه با جمهوری اسلامی ایران به مسائل دریای خزر باز می‌گردد. روس‌ها در توافقات آشکار و پنهان خود با کشورهای ساحلی دریای خزر، چندان خواسته‌های جمهوری اسلامی ایران را در نظر نگرفته‌اند. از نظر مسکو، خط فاصل بین جمهوری اسلامی ایران و کشورهای همسایه، همان خط آستارا ـ حسینقلی است که در زمان شوروی به طور یک‌جانبه و براساس توافق داخلی میان جمهوری‌های اتحاد جماهیر شوروی ترسیم شده است. توافقات و قراردادهای دوجانبه روسیه ـ قزاقستان و روسیه ـ جمهوری آذربایجان، موضع جمهوری اسلامی ایران را در اقلیت قرار داده و در واقع، تهران را در قبال عمل انجام شده قرار داده است. (کرمی، 1388: 184)
جمهوری اسلامی ایران و روسیه پیوندها، منافع و تهدیدهای مشترکی دارند هر دو کشور مخالف یک‌جانبه‌گرایی و سلطه‌طلبی سایر کشورهای خارجی هستند به خصوص حضور نظامی بیگانگان در آسیای مرکزی، قفقاز و دریای خزر. دیدگاه‌های دو کشور در مسائل مهم و حساس افغانستان و پاکستان نیز بسیار به هم نزدیک است. خطر مواد مخدر که متأسفانه با حضور ناتو در افغانستان ده‌ها برابر شده است، خطر مشترکی است که هم جوانان روسیه و هم جوانان جمهوری اسلامی ایران را تهدید می‌کند. البته، همکاری‌های خیلی خوبی در این زمینه بین جمهوری اسلامی ایران و روسیه در حال انجام است.
با توجه به این که جغرافیای سیاسی روسیه نوعی پیوستگی سرزمینی با حوزه پیرامونی این کشور و فضای پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی دارد، روس‌ها را وامی‌دارد برای حفظ مرزهای سرزمینی خود و رسیدن به امنیت، علاوه بر این که باید مبالغ زیادی را هزینه کنند، شرایط سیاسی پیرامونی خود را هم باید به نحو مطلوبی مدیریت کنند. چنانکه در نزدیکی مرزهای روسیه، دولتی متمایل به غرب و مخالف روسیه تشکیل شود، بدترین اتفاق برای روس‌ها رخ خواهد داد؛ چرا که علاوه بر شکستن محیط نفوذ روسیه، امنیت سرزمینی آن را تحت تاثیر قرار داده و بیم آن می‌رود که مناطق جدیدتری از روسیه گرفتار تجزیه و قرار گرفتن در دامان غرب و آمریکا شوند.
در این شرایط، روسیه سعی می‌کند مشکلات حوزه پیرامونی خود را از طریق ارتباط و تعامل با غرب و بده بستان با آمریکا حل کند. با توجه به این که بسیاری از مشکلات آسیای مرکزی و قفقاز از کمبودهای اقتصادی نشأت می‌گیرد، مقامات کرملین معتقد هستند که تقویت قدرت اقتصادی از راه گسترش روابط با غرب، توان آنها را برای حل مشکلات حوزه پیرامونی خود ارتقا می‌دهد؛ ضمن اینکه همکاری سیاسی آن‌ها با آمریکا نیز به کاهش مشکلات در این حوزه جغرافیایی کمک می‌کند.
با وجود اینکه این راه‌کار، ظرفیت‌های خوبی نصیب روس‌ها می‌کند؛ اما اولاً نه تنها آمریکا شریک نامطمئنی در این کار محسوب می‌شود، بلکه توانایی حل مشکلاتی نظیر اسلام‌گرایی رادیکال و قوم‌گرایی را در این حوزه ندارد. آمریکایی‌ها هنوز نتوانسته‌اند این مشکل را در حوزه افغانستان و پاکستان که خود آن را قبلاً ایجاد کرده بودند، حل کنند و اوضاع از دست آنها خارج شده است.
نکته کلیدی، این که نزدیکی روسیه به آمریکا نه تنها پدیده اسلام‌گرایی رادیکال را حل نمی‌کند؛ بلکه بر پیچیدگی مسئله می‌افزاید. اساساً عامل تداوم حیات این پدیده، مقابله با آمریکا و نمادهای غربی و دولت‌های غرب‌گرای منطقه است. هرچه روس‌ها به آمریکا بیشتر نزدیک شوند، این پدیده رشد بیشتری خواهد داشت و به تبع آن، محیط عمل روسیه ناامن‌تر خواهد شد. ثانیاً موقعیت جغرافیایی روسیه به نحوی است که بیشترین آسیب‌پذیری را از سوی مرزهای جنوبی در آسیای مرکزی، دریای خزر و قفقاز دارد.
به نظر کارشناسان مسائل ژئوپلیتیک، این مناطق مکمل موقعیت جغرافیای سیاسی روسیه است و در صورت واگرایی این مناطق، موقعیت روسیه با خطر جدی مواجه می‌شود. از این‌رو، در دکترین سیاست خارجی روسیه، تشکیل کمربندی از همجواری مسالمت‌آمیز پیرامون مرزهای این کشور و تلاش برای نابودی زمینه‌های تنش و درگیری، اصل مهمی محسوب می‌شود. در حال حاضر، اخبار اطمینان بخشی وجود ندارد که در حوزه‌های پیرامونی روسیه چالش‌های اساسی یعنی خطر اسلام‌گرایی رادیکال، تروریسم، واگرایی قومی، مسئله قفقاز و... حل شده باشد.
در چنین اوضاعی، یکی از راه‌های کم‌هزینه برای روس‌ها جهت غلبه بر مشکلات حوزه پیرامونی و حفظ مزیت‌های استراتژیک و اساسی خود در این منطقه، داشتن روابط مطلوب با همسایگان خود به ویژه همسایگانی همچون جمهوری اسلامی ایران است که نفوذ معنوی در آسیای مرکزی و قفقاز دارند.
ت) عوامل بین‌المللی
عوامل بین‌المللی در روابط جمهوری اسلامی ایران و روسیه بسیار مؤثر و تعیین‌کننده هستند. در صحنه بین‌المللی، هر دو کشور مقتدر و مستقل در اتخاذ مواضع هستند و دوست دارند با همه ملل مستقل پیوند داشته باشند. روابط جمهوری اسلامی ایران و روسیه در عرصه بین‌المللی در دو بخش عمده تعریف می‌شود: مخالفت با نظام بین‌الملل تک قطبی و بحث انرژی هسته‌ای.
بخش قابل توجهی از موقعیت کنونی جمهوری اسلامی ایران در جامعه بین‌المللی، متاثر از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 است. انقلاب اسلامی ایران پیش از آن که یک کوشش مردمی برای متحول ساختن وضعیت داخلی در یک واحد ملی باشد، حاوی پیام‌هایی در مقابله با وضعیت زور و زر و تزویر موجود جهانی بود. در واقع از لحاظ تاریخی، انقلاب شکوهمند اسلامی ایران نه تنها توانست به عنوان جریان مستقل و مخالف با جریان سیستمی هژمونی در مقطعی از زمان و در اوج نهادینگی نظام دو قطبی حاکم، کارکرد جبر سیستمی هژمونی را زیر سوال ببرد، بلکه نمونه‌ای استثنایی از ستیزه‌گری یک بازیگر میانی در مقابل قدرت‌های هژمونی حاکم بر سرنوشت جهان به ویژه پس از طرح نظم نوین جهانی توسط ایالات متحده آمریکا است.
این پیام انقلاب اسلامی ایران در دنیای پس از جنگ سرد که لیبرالیسم، ایدئولوژی مسلط نظام یکپارچه بین‌المللی را تشکیل می‌داد به صرف همین دلیل ضد نظام حاکم جهانی تلقی شد. قدرت هژمونی جهانی که براساس دیدگاه خود به دنبال تک قطبی کردن است و در حال حاضر اسلام را به عنوان تنها رقیب واقعی خود می‌بیند در یک هجمه نابرابر سیاسی ـ فرهنگی، اسلام‌گرایی را مترادف با تروریسم دینی، تئوری‌پردازی کرده و با وارد کردن مفهوم تروریسم دینی به متون و ادبیات سیاسی جهانی به دنبال شکل دادن اجماع جهانی برای انزوای همه جانبه مسلمانان و کشورهای اسلامی است. بدیهی است هرگونه تاثیرگذاری در منطقه و یا افزایش حوزه نفوذ مستمر خود در جهان اسلام، نظام تک قطبی جهان حال حاضر را به چالش جدی وامی‌دارد.
از سال 1992 که توافقنامه احداث نیروگاه هسته‌ای بوشهر، میان رئیس وقت سازمان انرژی اتمی جمهوری اسلامی ایران و وزیر انرژی هسته‌ای روسیه بسته شد، همکاری‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران و روسیه به یکی از مهم‌ترین بحث‌انگیزترین موضوعات در صحنه تحولات جهانی تبدیل گردید. کشورهای غربی به ویژه آمریکا با اعلام نگرانی نسبت به تبعات این همکاری در تقویت توان نظامی جمهوری اسلامی ایران، مکرراً خواستار توقف آن شدند.
با ارائه گزارش محمد البرادعی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در 6 ژوئن 2003 که در آن ضمن اشاره به پیشرفت فراوان جمهوری اسلامی ایران در رسیدن به دانش هسته‌ای، تهران به «پنهان‌کاری» و «آگاه نکردن به موقع آژانس از برنامه‌ها» متهم شد، نگرانی مذکور مضاعف و پرونده هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران در دستور کار آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای قرار گرفت. اکنون، نزدیک به 7 سال است که برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران و تحولات مرتبط با آن در کانون توجه جهانی قرار داشته و به یکی از مهم‌ترین چالش‌ها در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است.
در کنار نقش موثر و فعال اتحادیه اروپا، سهم دو کشور دیگر (ایالات متحده آمریکا و فدراسیون روسیه) در روند بحران غیرقابل انکار است. موضع انعطاف‌ناپذیر واشنگتن در قبال پرونده هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران، نه تنها چشم‌انداز رسیدن به هرگونه توافق را تیره ساخته، بلکه با اعمال فشار به دیگر بازیگران صحنه، مواضع آنان را به خود نزدیک‌تر کرده است. همچنین، مسکو از یک‌سو به مثابه شریک هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران به تداوم همکاری‌ها ابراز علاقه می‌کند و از سویی دیگر در محافل رسمی و غیر رسمی به ویژه در نشست‌های شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی با استناد به تعهدات و مسئولیت‌های بین‌المللی، قطعنامه‌های صادره علیه جمهوری اسلامی ایران را امضا می‌کند. چنین موقعیتی سبب شده تا مواضع مسکو مبهم، دو پهلو و غیرقابل پیش‌بینی ارزیابی شود. (مرادی، 1384: 540)
نگاه روسیه به پیشرفت جمهوری اسلامی ایران و توسعه برنامه هسته‌ای آن بیشتر منفعت محور است تا ارزش محور. به عبارت دیگر، روس‌ها از زاویه ارزش‌های غربی و نگاه سلطه‌گرایانه غرب کمتر به یک کشور اسلامی نظیر جمهوری اسلامی ایران می‌نگرند و بیشتر به دنبال کسب منافع سیاسی ـ اقتصادی خود هستند. بنابراین، اگر روسیه در مسیر قدرت گرفتن جمهوری اسلامی ایران سنگ‌اندازی می‌کند به این جهت است تا بیشترین امتیاز سیاسی ـ اقتصادی را کسب کند.
2. عوامل موثر بر روابط روسیه با ترکیه
الف) عوامل داخلی در روسیه
فاکتور اقتصاد، بی‌شک یکی از مهم‌ترین عوامل تاثیرگذار بر توسعه روند سیاسی و ارتباط سیاسی میان کشورهای مختلف است. یکی از دلایل تقویت روابط میان ترکیه و روسیه، رشد همکاری‌های اقتصادی است. اساس روابط اقتصادی ترکیه و روسیه انرژی است. بخش بزرگی از انرژی مصرفی ترکیه از محل مواد خام وارداتی از روسیه تامین می‌شود. انرژی، نقش بسیار مهمی در روابط دو کشور دارد؛ به گونه‌ای که 65 درصد از واردات گاز ترکیه و 20 درصد از واردات نفت آن از روسیه است.
مجاورت جغرافیایی، اقتصاد مکمل دو کشور و عدم اختلاف جدی سیاسی، اهمیت روابط دیپلماتیک و روابط تجاری ـ اقتصادی بین روسیه و ترکیه را تعیین کرده است. روابط تجاری ـ اقتصادی کنونی ترکیه و روسیه، روند رو به رشد سریعی را تجربه می‌کند. به طوری که حجم معاملات تجاری بین دو کشور در سال 2007 بالغ بر 2/28 میلیارد دلار آمریکا (در مقایسه با سال 2006 رشد 34%) در سال 2008 بالغ بر 8/37 میلیارد دلار (رشد 34 درصد) و در سال 2009 به دلیل بحران مالی 20 میلیارد دلار بوده است. (منبع در سند به زبان روسی است)
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، مسائلی نظیر پان ترکیسم، پان اسلاویسم و حمایت از مسلمانان چچن و داغستان از سوی کشورهای هم‌جوار برای روسیه، نگران‌کننده بوده است؛ از این رو، همواره سعی داشته است با سیاست‌گذاری‌های مناسب و برقراری مناسبات با همسایگان به ویژه کشور ترکیه با این تهدید مقابله کند. هدف پان‌ترکیسم، گردآوردن همه ترک‌زبانان از جمله ترک‌زبانان قبرس، بلغارستان، شبه‌جزیره بالکان، آسیای مرکزی، عراق، جمهوری اسلامی ایران، افغانستان، ایالت سین کیانگ چین، قفقاز، کریمه، ماورای قفقاز، تاتارستان، حوالی رود ولگا و سیبری به رهبری ترکیه است. جنگ جهانی اول در 1914 میلادی آغاز شد که در آن دولت عثمانی، متحد آلمان و دشمن روسیه بود. جنگ با روسیه راه را برای رونق پان‌ترکیسم آماده کرد.
روس‌ها از دید پان‌ترکیست‌ها نه تنها کافر، بلکه متجاوزانی بودند که سرزمین‌های اسلامی ـ ترکی از جمله قفقاز و آسیای مرکزی را در اشغال خود داشتند. هدف مشترک همه گروه‌های ترک زبان روسیه، مقاومت در برابر روسی کردن بود. از این‌رو، مخالفان پان اسلاویسم به دو جهت گرایش داشتند که یکی پان‌ترکیسم و دیگر اسلام‌گرایی بود. هر دوی اینها عواملی بودند برای مقابله با روسی شدن که یکی رنگ ملی و قومی و دیگری رنگ دین در برابر فشار کلیسای مسیحی ارتدکس روس داشت؛ ولی در قفقاز، وضع به گونه دیگری بود؛ احزاب و سازمان‌های مسلمان قفقاز، زیر نفوذ ایدئولوژی تبلیغ شده پان‌ترکیسم و پان‌اسلاویسم قرار گرفتند. (منبع در سند به زبان روسی است)
از دیگر عوامل تیره شدن جدی رابطه روسیه و ترکیه، بحران چچن بود. سال 1995 در ترکیه، دولتی به رهبری نجم‌الدین اربکان، رهبر حزب نجات ملی، به قدرت رسید. اربکان و اعضای دیگر این حزب، حامی جدایی‌طلبان چچن بودند. در سال 1996 افرادی که خود را مدافع اهداف چچن می‌خواندند، اقدام به ربودن لنج مسافربر اوراسیا در ترکیه کردند. در ژوئن 2000 عبدالخالق چی، وزیر وقت روابط ترکیه با جمهوری‌های ترک‌زبان، اقدامات روسیه در قفقاز را به اقدامات هیتلر علیه یهودیان تشبیه کرد. با این حال، نباید فراموش کرد که شمار آوارگان قفقازی در خاک ترکیه به 7 میلیون نفر می‌رسد. (ترجمه احمدرضا تقاء، روزنامه همشهری 27/8/86)
یکی از عواملی که موجب نزدیکی مسکو و آنکارا شده است، حمایت نکردن روسیه از حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک) است که در ترکیه، سازمانی تروریستی شناخته می‌شود و اتحاد جماهیر شوروی از آن پشتیبانی می‌کرد.
استقبال مردم روسیه از معماری ترکیه، عامل موثری در گسترش روابط دو کشور است. در حال حاضر در روسیه حدود 150 شرکت ساخت و ساز ترکیه فعالیت می‌کنند (در مسکو، سنت پترزبورگ، تاتارستان، باشقیرستان، اسوردلوفسکی، ولادیمیرسکی، مناطق روستوف، ساحل کراسنودار) و در مجموع از اواخر 1980 بیش از 800 بنا، ساخته شده است. در سال 2007 قراردادی به ارزش 3/4 میلیارد دلار، توسط شرکت‌های ساختمانی ترکیه بسته شد. (http://www.turkey.mid.ru/hron3_r.html)
ب) عوامل داخلی در ترکیه
محدودیت‌های ذاتی ظرفیت اقتصادی ترکیه از ایفای یک نقش فعال اقتصادی توسط آنکارا در منطقه به شدت جلوگیری کرده است. تجربه کار با طرح «همکاری اقتصادی دریای سیاه» یک مثال روشن در این زمینه است. به عنوان یک مورد برجسته، طرح منطقه‌ای «جنوب ـ جنوب» نتوانست طبق پیش‌بینی‌های انجام شده به اهداف موردنظر دست یابد، آن هم به یک دلیل ساده: هیچ عضوی از «شمال» در این طرح وجود نداشت که بتواند سرمایه لازم را برای ایجاد ائتلاف و یکپارچگی منطقه‌ای به این طرح تزریق کند. کمبود سرمایه همچنین، نفوذ ترکیه در میان کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز را محدود کرده است.
از طرفی، ترکیه یک واردکننده عمده انرژی بوده و از این جهت وابسته به روسیه است. ترکیه به عنوان کشوری که منابع حیاتی انرژی ندارد، درصدد است در مورد موضوع واردات انرژی، سرمایه‌گذاری کرده و در راه تبدیل خود به یک مسیر تزانزیت انرژی به بازارهای غربی، گام بردارد. روسیه و ترکیه، نقش برجسته‌ای در نقشه انرژی جهان دارند: اول ـ از جهت داشتن ذخایر قابل توجه سوخت و انرژی و دوم ـ به عنوان کریدور حمل و نقل و انتقال دریایی و زمینی سوخت از تأمین‌کنندگان انرژی مناطق دریای خزر، آسیای مرکزی و خاور نزدیک به مصرف‌کنندگان اروپایی، روابط تجاری گسترده و چندجانبه روسیه و ترکیه باعث شده سطح همکاری ترکیه با روسیه افزایش یابد و در نتیجه، این کشور سیاست‌های خود را تا حد زیادی با روسیه هماهنگ سازد.
عامل دیگری که به توسعه روابط روسیه با ترکیه کمک می‌کند، شکل‌گیری لابی سیاسی و اقتصادی ضداروپایی در ترکیه است که معتقد است ترکیه از طریق رابطه با شرق که شامل روسیه، جمهوری اسلامی ایران و چین است، می‌تواند سود بیشتری ببرد تا با اتحادیه اروپا. ایجاد شورای روسیه ـ ناتو موجب کاهش سرعت گسترش ناتو به سمت روسیه شده است. علاوه بر این، امتناع ترکیه در مارس 2003 از اجازه دادن به نیروهای آمریکا برای استفاده از خاک ترکیه به عنوان پایگاه جبهه شمالی در جنگ علیه عراق، نشان داد که ترکیه، دیگر نماینده آمریکا در منطقه نیست و در حال حاضر سیاست‌های مستقل‌تری را دنبال می‌کند. (سوری، 1387: 25)
پ) عوامل منطقه‌ای
هدف اساسی که در دوران پس از جنگ سرد همواره در لایه‌های زیرین سیاست روسیه در قبال «کشورهای خارج نزدیک» وجود داشته، عبارت است از جلوگیری جدی از نفوذ و دخالت کشورهایی مثل جمهوری اسلامی ایران و ترکیه در آنچه به عنوان حوزه نفوذ طبیعی روسیه شناخته می‌شود. از این نظر در روسیه، تهدید ترکیه بسیار جدی‌تر و بزرگتر از جمهوری اسلامی ایران در نظر گرفته می‌شد؛ چرا که ترکیه براساس هویت مشترک با این مناطق و نیز با حمایت‌های غرب، یک رهیافت برنامه‌ریزی شده در قبال این جمهوری‌ها دارد.
ضعف اقتصادی خود روسیه به همراه ظهور و تقویت حضور قدرت‌های خارجی در داخل محدوده اتحاد جماهیر شوروی به تدریج به برانگیختن احساسات ملی‌گرایانه در سیاست داخلی روسیه منجر شد که به نوبه خود به تقویت جناح طرفداران «اورسیا» ـ در مقابل جناحی که آشکارا خواستار جهت‌گیری به سمت غرب بودند ـ انجامید که بر «کشورهای خارج نزدیک» به عنوان ستون اساسی سیاست خارجی روسیه تمرکز و تاکید می‌کنند.
یکی از محدودیت‌های اصلی گسترش روابط بین ترکیه و روسیه، مسائل ژئوپلیتیک است. این دو کشور، حدود دو قرن، مرز مشترک در قفقاز داشته‌اند و برای تسلط بر دریای سیاه مبارزه می‌کرده‌اند. علاوه بر این در حال حاضر یعنی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، روسیه نمی‌داند به همسایه جنوبی خود یعنی ترکیه به دید یک بازیگر مستقل بنگرد و یا اینکه آن را بازیگر نیابتی آمریکا بپندارد.
از طرفی، ترکیه در اتحادی با اوکراین، جمهوری آذربایجان و گرجستان ـ که آمریکا و ناتو نیز در آن حضور دارند ـ شرکت کرده است، مسکو به دلیل سازماندهی ضعیف، راه را برای نفوذ غرب باز گذاشته است. در عین حال، ترکیه به خوبی اهمیت ژئوپلیتیکی روسیه در تنگه‌های دریای سیاه و عبور خطوط انرژی دریای خزر را از روسیه درک می‌کند. مسئله دیگر، برگزاری مانورهای دریایی مشترک آمریکا و ترکیه در دریای سیاه است که بسیار روسیه را نگران کرده است. توازن نظامی منطقه در دریای سیاه به نفع ترکیه است. (سوری، 1387: 14)
قفقاز و آسیای مرکزی به همراه ترکیه با توجه به تاریخ و فرهنگ مشترک و همچنین منابع و اقتصادهای مکمل، نیروی بالقوه‌ای را برای تشکیل یک منطقه بزرگ و قدرتمند دارند. در مقایسه با منابع انرژی برخی از جمهوری‌های استقلال یافته، ترکیه به شدت به واردات منابع انرژی وابسته است، اما در مقابل به دلیل فعالیت‌های تولیدی و صنعتی و تجربه توسعه با جهت‌گیری به سمت بازار و نیز جذابیت یک بازار بزرگ داخلی به همراه نیروی کار ماهر، باعث برتری و مزیت بیشتر ترکیه شده است. ترکیه همچنین توانایی مدیریت و البته افزایش ارتباطات با نهادها و بازارهای غربی و کسب حمایت ایالات متحده را دارد.
در ابتدای دهه 1990 مسکو و آنکارا در موارد متعدد، دچار اختلاف‌نظرهای جدی شدند. اختلاف‌نظر روسیه و ترکیه در مورد درگیری ارمنستان و جمهوری آذربایجان در منطقه ناگورنو ـ قره‌باغ که در جریان آن ترکیه طرف جمهوری آذربایجان را گرفت، هنوز به قوت خود باقی است. در سال 1993 مرز ارمنستان با ترکیه بسته شد. از سال 1996 مشاوران نظامی ترکیه در جمهوری آذربایجان حضور مستمر دارند و متخصصان نظامی جمهوری آذربایجان در ترکیه آموزش می‌بینند. این در حالی است که مسکو همواره بر جنبه راهبردی روابط خود با ایروان تاکید کرده است. (ترجمه احمدرضا تقاء، روزنامه همشهری 27/8/86)
یکی از وجوه خاص حضور ترکیه در آسیای مرکزی، حضور روحانیون و فعالیت‌های تبلیغی ترکیه در این منطقه است. بنیاد خیریه فتح‌الله گولن یکی از تشکل‌های فعال در آسیای مرکزی است که در زمینه تاسیس مدارس (آموزشگاه‌های دینی) و مکاتب (آموزشگاه‌های عرفی) و مساجد، فعالیت‌های زیادی در آسیای مرکزی داشته است. این بنیاد یکی از تاثیرگذاران رشد ادبیات دینی در منطقه محسوب می‌شود. سیاست ترکیه در همکاری‌های دولتی با کشورهای آسیای مرکزی در امور تبلیغات دینی را می‌توان یکی دیگر از ابعاد همکاری‌های امنیتی ترکیه در آسیای مرکزی دانست. ترکیه با حذف بنیادهای خیریه و سازمان‌های غیردولتی ترک از فعالیت‌های دینی و تبلیغی در آسیای مرکزی و محدودسازی این فعالیت‌ها در چارچوب تشکیلات رسمی دولتی نوع خاصی از همکاری‌های امنیتی را با کشورهای آسیای مرکزی سازمان داده است.
ترکیه به آسیای مرکزی توجه ژئوپلیتیک نیز دارد. واپسماندگی کشورهای منطقه، به خصوص جوامع ترک زبان در زمینه پیوستن به اقتصاد جهانی به منفعت ترکیه نیست. از نخستین روزهای فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تاکنون شمار زیادی از جوانان از کشورهای آسیای مرکزی در مدارس و دانشگاه‌های ترکیه به طور رایگان آموزش می‌بینند. تلاش‌های قابل توجهی به سمت حوزه آموزش و پرورش جهت داده شدند. دولت ترکیه یک برنامه بزرگ اعطای بورس تحصیلی را پایه‌گذاری کرده که از این طریق حدود 7 هزار دانشجو هر سال می‌توانند در دانشگاه‌های ترکیه به تحصیل بپردازند. این جمهوری‌ها به واسطه تعامل و همکاری اقتصادی و فرهنگی‌شان با ترکیه به طور فزاینده به مجموعه‌ای تبدیل شدند که به سمت اروپا ـ و نه خاورمیانه یا جهان اسلام ـ در حرکت می‌باشند.
در دهه 90 میلادی قرن بیستم، همزمان با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال جمهوری‌های آسیای مرکزی و قفقاز، دولتمردان آنکارا با ورود جدی به منطقه آسیای مرکزی و قفقاز و حضور اقتصادی و فرهنگی در منطقه سعی کردند تا خود را به عنوان الگو و رهبر مجموعه کشورهای ترک‌زبان مطرح کنند. این سیاست با حمایت غرب و آمریکا توانست تا حدود زیادی از غلبه گرایش اسلام‌گرایانه در منطقه جلوگیری کند و نفوذ هژمونیک روسیه و تاریخی جمهوری اسلامی ایران را بر منطقه، کاهش دهد.
هم‌زمان با ناامیدی سران ترکیه از نتایج جلسه شورای اروپایی در دسامبر 1997 در لوکزامبورگ، سیاست نزدیکی به جمهوری‌های آسیای مرکزی و قفقاز تشدید شد و ترک‌ها به صورت علنی در جبهه مبارزه آذری‌ها و ارمنی‌ها به حمایت از باکو پرداختند. با روی کار آمدن دولت اردوغان، سیاست نگاه هژمونیک و فرهنگی به منطقه آسیای مرکزی و قفقاز نیز دستخوش تغییراتی شد و با توجه به بسترسازی ترک‌ها در دهه 90 در این منطقه، نگاه اقتصادی به منطقه آسیای مرکزی و قفقاز غلبه یافت.
تاسیس خط لوله نفتی باکو ـ تفلیس ـ جیحان از سویی و حضور شرکت‌ها و صاحبان سرمایه ترکیه در عرصه سرمایه‌گذاری‌های نفتی و سایر عرصه‌های صنعتی در منطقه، ترکیه را به یکی از فعال‌ترین بازیگران در این عرصه تبدیل کرده است. از سوی دیگر، سیاست نگاه به شرق و نزدیک‌تر شدن روابط ترکیه و روسیه باعث شد تا ترک‌ها بیشتر سعی کنند به عنوان بازیگری مستقل و فعال در همکاری برآیند. (ماه پیشانیان، 8)
ت) عوامل بین‌المللی
از عوامل بین‌المللی محدودکننده روابط روسیه با ترکیه می‌توان به مبحث روسیه در بلوک غرب و تهدید ناتو اشاره کرد. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، کشورهای عضو بلوک غرب در دوران جنگ سرد به برقراری روابط سیاسی، اقتصادی و نظامی با کشورهای استقلال یافته از سلطه اتحاد جماهیر شوروی در مناطق اروپای شرقی، قفقاز و آسیای مرکزی پرداختند. این روابط به دو شکل انفرادی و جمعی (در قالب اتحادیه اروپا و ناتو) با جمهوری‌های تازه استقلال یافته آسیای مرکزی و قفقاز قابل تشخیص است. به نظر می‌رسد که تمایل اتحادیه اروپا به همراه آمریکا در قالب ناتو به گسترش همکاری‌ها و روابط با دولت‌های آسیای مرکزی و قفقاز، تابع اهداف و ملاحظات سیاسی، اقتصادی و نظامی است. (احمدیان و غلامی، 1388: 12)
موانع توسعه روابط روسیه با جمهوری اسلامی ایران
در یک جمع‌بندی کلی می‌توان موانع موجود در مسیر توسعه روابط روسیه با جمهوری اسلامی ایران را به موانع سیاسی ـ ژئوپلیتیک، اقتصادی و تاریخی ـ فرهنگی به شرح زیر دسته‌بندی کرد:
الف) موانع سیاسی ـ ژئوپلیتیک
- استقلال عمل سیاسی جمهوری اسلامی ایران.
- اهداف و ارزش‌های ملی متفاوت دو کشور جمهوری اسلامی ایران و روسیه، عاملی مهم در ناپایداری و آسیب‌پذیری سیاست خارجی دو کشور در قبال یکدیگر است. روسیه به جمهوری اسلامی ایران به عنوان شریک اقتصادی می‌نگرد در حالی که جمهوری اسلامی ایران به روسیه به عنوان یک شریک امنیتی.
- هویت ایرانی، نقش منطقه‌ای و جهانی مورد انتظار، محدودیت‌های قانونی، افکار عمومی و ضرورت تعادل بخشی به پیوندها و مناسبات بین‌المللی.
- فاکتور اسلام و نفوذ جمهوری اسلامی ایران در کشورهای مسلمان آسیای مرکزی و قفقاز.
- وجود عنصر سوم «آمریکا» در مناسبات بین‌المللی دو کشور. به عبارت دیگر، بخش مهمی از بی‌تحرکی‌های موجود در همکاری‌های تهران و مسکو در دو دهه کنونی به این واقعیت گره خورده است که هر یک در بیم و انتظار است که تکلیف روابط دیگری با آمریکا چه خواهد شد. نگاه روس‌ها به جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشوری جهان سومی که برای ایجاد برخی دردسرها برای آمریکا در سیاست بین‌المللی موجود، اهمیت دارد، اما این وضعیت نباید هزینه‌ای برای روسیه ایجاد کند.
- مسائل حقوقی دریای خزر.
ب) موانع اقتصادی
- مکمل نبودن اقتصاد دو کشور جمهوری اسلامی ایران و روسیه در حوزه انرژی و برعکس مکمل بودن ترکیه و روسیه در این حوزه.
- پشتیبانی نکردن رهبران دو کشور برای ترویج سرمایه‌گذاری و فعالیت در بازارهای طرف مقابل، خصوصاً در بخش استخراج نفت و گاز، انرژی و صنایع دفاعی.
- غربی بودن ساختارهای صنعتی و فنی داخلی جمهوری اسلامی ایران.
- ساختارهای داخلی و خارجی روسیه و نیازهای اقتصادی آن و منبع کسب درآمدهای مالی آن نیز همان قدر محدودکننده روابط دو کشور هستند که ساختار نظام بین‌المللی.
- روس‌ها برای حل مشکلات اقتصادی خود نیازمند توسعه روابط با غرب هستند و این توسعه روابط، ایجاب ‌می‌کند که علیه جمهوری اسلامی ایران موضع‌گیری کنند.
- از دلایل مشکلات و نارسایی‌ها و در نتیجه، توسعه نامناسب همکاری‌های اقتصادی بین جمهوری اسلامی ایران و روسیه می‌توان به تفاوت در ابزار و روش‌های اقتصادی، انجام ندادن تعهدات طرفین در قبال یکدیگر، قوانین بازرگانی دو کشور، ناهماهنگی نیازهای متقابل، نبود اطلاعات کافی از شرایط بازار روسیه، ظرفیت‌های وارداتی، سطح قیمت‌ها، تعرفه‌ها و هزینه‌های صدور کالاهای صنعتی به روسیه، روند طولانی امور اداری، رعایت نکردن استانداردهای لازم در کالاهای دو کشور و در یک کلام مکمل نبودن اقتصادی آنها اشاره کرد.
پ) موانع تاریخی ـ فرهنگی
- ذهنیت تاریخی منفی ایرانیان نسبت به روسیه.
- ناآشنایی جامعه روس با جمهوری اسلامی ایران به حدی که باعث شده به آن با دید تهدید بنگرند.
- آشنایی و تاثیرپذیری مردم و روشنفکران ایرانی با تمدن، فرهنگ و زبان و ادبیات غربی.
- ناآشنایی با روسیه و زبان و فرهنگ آن و تاثیر منفی تفاوت زبانی.
- تفاوت فرهنگی و محدودیت پوشش برای گردشگران روس در جمهوری اسلامی ایران.
نتیجه‌گیری
نکته حائز اهمیت در روابط دو کشور جمهوری اسلامی ایران و روسیه وجود بازی یک طرفه برای جمهوری اسلامی ایران، اما دو طرفه برای روسیه است. روسیه در بسیاری از موضوعات می‌داند که جمهوری اسلامی ایران گزینه دیگری در پیش رو ندارد و از این‌رو ناگزیر به پذیرش است. طبعاً هرچه گزینه‌های جمهوری اسلامی ایران بیشتر شود، هر دو کشور در وضعیت واقعی‌تری قرار خواهند گرفت. از طرفی، بخش مهمی از بی‌تحرکی‌های موجود در همکاری‌های تهران ـ مسکو در دو دهه کنونی به این واقعیت گره خورده است که هر یکی در بیم و انتظار است که تکلیف روابط دیگری با آمریکا چه خواهد شد.
روسیه خود را در اروپا تعریف می‌کند و برای هویت اروپایی خود در دوره پوتین و مدودف نیز اهمیت زیادی قائل است و حتی محدودسازی یک‌جانبه‌گرایی آمریکا را هم، بیشتر از طریق قدرت‌های اروپایی دنبال می‌کند. اهداف این کشور به گونه‌ای است که طبیعتاً جمهوری اسلامی ایران را یکی از کشورهای مهم برای رسیدن به آن می‌داند و نه همه آنها. از این‌رو، در اولویت‌بندی سیاسی خود چه در سال 2000 و چه در 2007 به صورت رسمی و به صراحت از کشورهای مشترک‌المنافع، اروپا، آمریکا و شرق آسیا به ترتیب اهمیت یاد می‌کند و جمهوری اسلامی ایران در درون اولویت پنجم آن (خاورمیانه) است.
روس‌ها همواره سعی کرده‌اند که منافع منطقه‌ای و جهانی خود را به موازات هم در پیش گیرند که البته گاهی به سود موضع منطقه‌ای و گاهی به سود جهانی تصمیم می‌گیرند. در حال حاضر، روسیه با در پیش گرفتن راهبرد یک جانبه‌گرایانه با واشنگتن به دنبال نزدیکی بیشتر به اهداف بین‌المللی خود است و بر همین اساس توافقاتی در سطح کلان با آمریکایی‌ها دارد.
روس‌ها، هم سعی می‌کنند نیاز خود به جمهوری اسلامی ایران را اظهار نکنند و حتی با اعمال سیاست‌های دوپهلو وانمود کنند که نیازی به جمهوری اسلامی ایران ندارند و هم منافع خود را از کنار رابطه سیاسی ـ اقتصادی با جمهوری اسلامی ایران تامین کنند. روسیه ترجیح می‌دهد که در ازای کاهش همکاری‌های خود با جمهوری اسلامی ایران به امتیازاتی از سوی جهان غرب نیز نایل شود. الگوی روابط ناشی از بازی سه جانبه روسیه با جمهوری اسلامی ایران و جهان غرب نشان می‌دهد که آن کشور، تمایل چندانی به افزایش روابط خود با جمهوری اسلامی ایران ندارد.
هرچند روسیه در زمان پوتین توانست توسعه اقتصادی قابل توجهی به دست آورد و صنعت و فناوری خود را ارتقا دهد، اما باز هم این سطح از توسعه، خواسته‌های روس‌ها را برآورده نمی‌کند. در حال حاضر «توسعه اقتصادی به هر وسیله» اولویت اول روسیه محسوب می‌شود و این موضوع در سند سیاست خارجی جدید روسیه به صراحت ذکر شده است. علت اصلی که باعث می‌شود روسیه به ترکیه گرایش پیدا کند، نگرش اقتصادی است. روسیه همواره در تلاش بوده در جهت گسترش روابط اقتصادی با ترکیه، تنش‌زدایی کند.
در واقع می‌توان به صورت کلی چنین استنباط کرد که نیازهای متقابل اقتصادی روسیه و ترکیه، مکمل بودن ساختار اقتصادی دو کشور و اعتماد روسیه به دولت ترکیه، عامل اصلی گسترش روابط روسیه با ترکیه است و مکمل نبودن سیستم اقتصادی روسیه و جمهوری اسلامی ایران، استقلال عمل سیاسی جمهوری اسلامی ایران در صحنه بین‌الملل و عدم پایبندی این کشور به هنجارهای مبتنی بر بی‌عدالتی در معادلات جهانی قدرت از عوامل عمده محدودیت روابط روسیه با جمهوری اسلامی ایران است.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات