
دکتر مسعود مطلبی
یکی از بحثهای مهم در حوزه انقلاب، که از دیدگاههای مختلف مورد تحلیل قرار گرفته، موضوع تأثیرات و نتایج این پدیده تحول آفرین اجتماعی در بیرون از مرزهای جغرافیایی محل وقوع خود بوده که به عنوان "بازتاب" تعبیر شده است. در واقع هر انقلابی مشمول مفهوم بازتاب نمیباشد و فقط انقلابهایی تأثیرات فرامرزی داشتهاند که شرایط چهارگانه زیر را در کالبد خود داشتهاند:
1) بزرگ بودن؛ 2) تأکید صاحب نظران و محققان بر بازتاب داشتن آن؛ 3) تأکید رهبران انقلاب برای صدور ایدئولوژی انقلاب به عنوان یک رسالت؛ 4) ایدئولوژی فراملی و پذیرش آن در فراسوی مرزها.
انقلاب اسلامی ایران، با داشتن شرایط چهارگانه فوق خود و بر خلاف مطامع و خواستههای نظام سرمایهداری غرب با محوریت ایالات متحده آمریکا، منشأ نتایج و تأثیرات گستردهای در فرامرزهای خود بوده است.
نظام اسلامی، که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، محور اصلی تمامی سیاستها و عملکردها در حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ... درون مرزی و برون مرزی کشور گردید، از دو زاویه و دیدگاه مبانی نظری و عملی با نظام سرمایهداری صهیونیستی به رهبری آمریکا تضاد و تقابل داشته و دارد. بیشک شناخت این دو دسته عوامل ما را در درک ریشه و چرایی استمرار بحران آفرینی غرب، بخصوص در زمینه انرژی هستهای، یاری میدهد.
1) مبانی و دیدگاه نظری، ارزشی و اخلاقی انقلاب اسلامی (دین اسلام و مذهب تشیع): با توجه به اینکه دیانت اسلام برای تمامی جنبههای زندگی فردی و اجتماعی انسان، از جمله روابط بینالملل و بینالادیان، احکامی دارد، از دیدگاه نظری بحث تقابل نظام جمهوری اسلامی ایران با نظام بینالملل را باید براساس فقه اسلامی و شیعی مطالعه کرد. بر این اساس، در بحث از دیدگاه نظری این تقابل میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
الف) هدف دیانت اسلام، به منزله دینی جهانی و جهانشمول، در نهایت برپایی جامعه بزرگ اسلامی با عنوان امت اسلام است: "ان هذه امتکم امه واحده و انا ربکم فاعبدون". بر این اساس از یک سو پیامبر اسلام (ص)، به مثابه آخرین پیامبر، در نظر هر ایرانی مسلمان و بنا به مضمون "لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون" آخرین و کاملترین دین و برنامه الهی را برای تمام افراد بشر در همه زمانها و مکانها عرضه کرده است و از سوی دیگر در نظر هر ایرانی شیعی مذهب، امام زمان(عج) منجی و مصلح موعود برای یکپارچه کردن کل انسانها، و برقراری صلح جهانی در زیر لوای اسلام است.
بنابراین از دیدگاه دینی و مذهبی، سیاست فرامرزی حکومت اسلامی ایران، بنا به ضرورت، دارای این آرمان نهایی است که در کوتاه مدت تمام ادیان جهان اسلام و در درازمدت تمام جهان (اعم از مسلمانان و غیر مسلمانان) را زیر لوای اسلام آورد(4).
ب) در اسلام مبارزه با ظلم به محدوده جغرافیایی یا سیاسی خاصی منحصر نیست و لذا استبداد داخلی و استعمار خارجی هر دو را شامل میشود. از این نظر دستکم از جهت نظری، مبارزه با دولتهای ستمگر و ظالم در سطح جهانی در دستور کار نظام اسلامی ایران قرار دارد.
ج) استقلال داخلی حکومت اسلامی، مستلزم بریدن رشتههای وابستگی به خارج و جدایی از سلطه گران برون مرزی است. بنا بر قاعده اعتلا "حدیث اعتلا که از پیامبر اکرم روایت شده است: الاسلام یعلو و لا یعلی علیه" مسلمانان هیچ گاه نمیتوانند زمام کار خود را در اختیار کافران قرار دهند. همچنین به حکم قاعده نفی سبیل و آیه "ولن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا" (نساء/ آیه 141) نحوه توزیع قدرت نظام بینالملل اسلامی به گونهای باید باشد که همه راههای تسلط کافران را بر مسلمانان ببندد(2).
د) نظام حقوقی اسلام (نظام شرع) شامل قواعد و قوانین بسیار فراگیری است که بر همه مسائل فردی، خانوادگی، مدنی، سیاسی، اجتماعی، بین الملل و ... حاکم است. این قواعد، به جهاتی، با قواعد حاکم بر نظام عرفی بینالمللی اصطکاک داشته و دارد، مثلا حقوق بشر جهانی با حقوق بشر اسلامی متفاوت است. دلیل عمده این اختلاف هم به "تعبیر ماکس وبر" این است که نظام اسلامی عقلا نیّتی معطوف به ارزشهای خاص اسلامی است، در حالی که نظام بینالملل موجود، مثل هر نظام حقوقی لاییک، عقلانیتش به اهداف مشخص مادی و ظاهری معطوف است.
بر همین اساس است که نظریه پردازان غربی همچون ساموئل هانتینگتون نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران را درست نقطه مقابل نظام جهانی شناسایی کردهاند و تمدن اسلام را دشمن تمدن غرب، و حقوق اسلام را مخالف حقوق بینالملل عمومی و حقوق بشر اسلامی را ناقض حقوق بشر جهانی میدانند.
هـ) بررسی برداشت طرفداران و رهبران انقلاب اسلامی از سیاست برون مرزی و تعامل با نظام بینالملل در قبل و بعد از انقلاب (در اوایل انقلاب)، بر اساس آرمانهای استکبارستیزانه جهان سومی و سنتهای دیرپای شرقی و اسلامی بوده است و به همین دلیل نه تنها خود را ملتی به پاخاسته و آماده ستیز با نظام بینالملل آن زمان میدانستند، بلکه در سایه اصول اسلامی، به انهدام نظام استکباری موجود متعهد بودند و با عنایت به قواعد فقه سنتی، جهان را به دارالاسلام و دارالکفر تقسیم مینمودند و آرمان خواهانه امیدوار بودند به اینکه بزودی روزی فرا خواهد رسید که انقلاب اسلامی ایران به سرتاسر جهان اسلام و همه ملل مستضعف عالم صادر و منتقل میشود و مسلمانان به صورت امتی واحد در برابر کفر و استکبار مبارزه خواهند کرد.
2) مبانی و دیدگاه عملی (واقعیتهای موجود در نظم سیاسی بینالمللی):
نظام بینالملل، از جنگ جهانی دوم به این سو، در ظاهر مشروعیت خود را از حقوق بینالملل، افکار عمومی جهان و انعکاس آنها در سازمانهای بینالمللی نظیر سازمان ملل متحد میگیرد، اما در حقیقت این نظام نه تنها در عصر تقسیم جهان به بلوک غرب و شرق (زمان وقوع انقلاب اسلامی ایران)، بلکه در نظم نوین جهان همچنان محصول تمدن و فرهنگ غرب مسیحی، بویژه اروپای غربی، است و کشورهای جهان سوم، به رغم جنبش کشورهای غیر متعهد، در شکل گیری آن چندان مداخلهای نداشتهاند.
نظم بینالملل طی یک قرن گذشته دولتمحور بوده است؛ یعنی دولتهای محلی مستقل با داشتن حق حاکمیت ملی هر کدام پیگیر منافع ملی خود هستند و با بهره گیری از ابزارهای ملی در مقام تأمین امنیت ملی خویش اند، ولی در مقابل، نظام اسلامی ناظر به دین است نه ملیت، به طوری که از نظر امام(ره)، رهبر فقید انقلاب اسلامی، اسلام هدف نهایی تلقی میگردد نه ایران؛ چنان که بازرگان میگوید: "برای بنده خدمت، هدف و تعهد به ایران بود از طریق اسلام، ولی برای امام هدف و برنامه انقلاب خدمت به اسلام بود از طریق ایران"(3).
نظام حقوقی اسلامی (مجموعه مذاهب مختلف فقه اسلامی) به طور عام و نظام ولایت فقیه (مندرج در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران) به طور خاص، با توجه به خاستگاه نظری آن، که بر تقسیم مردم جهان بر اساس دین (و نه ملیت) مبتنی است، با نظام بینالملل در تعارض بوده و هست، و به علاوه فقه شیعه، در ذهن و زبان و علم و عمل، هیچ احساس همسویی و هماهنگی با نظام بین الملل نداشته است، لذا نظام بین الملل در مواجهه با نظام سیاسی جدید مبتنی بر نظام ولایت فقیه در ایران از نظر معنوی و محتوا دچار حیرت و شگفتی شده و جمهوری اسلامی ایران با تکیه مستقیم بر فرهنگ اسلامی و آرمان اتحاد ملتها و کشورهای اسلامی به مثابه "امت واحد" در مقام تعارض با نظام بین الملل قرار گرفته است.
بدین ترتیب در زمینه شناخت و چرایی استمرار بحران آفرینی نظام سرمایهداری ــ صهیونیستی غرب با محوریت ایالات متحده امریکا علیه جمهوری اسلامی ایران در حوزه های مختلف و بخصوص در مورد فناوری هستهای مشخص میگردد که انقلاب اسلامی ایران، آنچنان که ذکر شد، از دو بعد نظری و عملی با ساختار نظام بینالملل سازگاری نداشته و در عوض به دلیل تداخل و تضادهایی که با این نظام جهانی داشت نتایجی را موجب گردید که در نوشتار بعدی، تحت عنوان بازتاب انقلاب اسلامی به صورت موردی و با لحاظ شرایط زمانی بررسی میگردد(4). ادامه دارد...