1- گفتمان سلبی
در این گفتمان، امنیت عبارت است از وضعیت یا شرایطی که در آن خطری نسبت به منافع بازیگر از سوی سایر بازیگران وجود نداشته باشد و یا چنانچه به وجود آید بازیگران توان دفع و مدیریت بر آن را داشته باشد. گفتمان امنیتی سلبی بر مفهوم و محور «قدرت» استوار است و رویکرد امنیتی در این گفتمان بر به کارگیری ابزار قدرت سخت (نظامی) در دفع تهدید و یا برقراری امنیت تاکید دارد.
2- گفتمان ایجابی
در گفتمان ایجابی، امنیت به وضعیتی اطلاق میشود که در آن، نسبت متعادلی بین خواستهها و مطالبات از یکسو و کارآمدی نظام سیاسی در تامین خواستهها و پاسخگویی مناسب به مطالبات از سوی دیگر وجود دارد، به گونهای که حفظ این وضعیت و ایجاد تعادل پایدار بین این دو مؤلفه، منجر به تولید رضایت اجتماعی و حمایت مردم از کارکرد نظام سیاسی میگردد.
گفتمان ایجابی بر مدار و محور «رضایت» استوار است و رویکرد امنیتی در این گفتمان بر تقویت و توسعه ابزارهای تولید رضایت شهروندان تاکید دارد. امروزه ادبیات نظامی و رویکردهای امنیتی مورد استفاده در روابط بینالمللی و اقدامات و رفتارهای دولتها در موضوع امنیت، از این دو نگاه به مقوله امنیت سرچشمه میگیرد و حتی جنگ پیشدستانه آمریکا و متحدین آنان در موضوع افغانستان و اشغال عراق ناشی از نگاه سلبی به موضوع امنیت میباشد.
انواع تهدیدات
تهدیدات را از لحاظ ابعاد میتوان به شرح زیر تقسیمبندی کرد: (افتخاری، 1385، ص 163)
1- تهدیدات سیاسی
2- تهدیدات اقتصادی
3- تهدیدات فرهنگی و اجتماعی
4- تهدیدات نظامی
5- تهدیدات زیست محیطی
6- تهدیدات فناورانه
در نگاه دیگر و با در نظر گرفتن ماهیت و جنس تهدید میتوان آن را به صورت زیر دستهبندی کرد:
1- تهدیدات سخت (نظامی و امنیتی)
تهدیدات سخت عمدتا متکی به روشهای فیزیکی و سختافزارانه و با بهرهگیری از قدرت نظامی و شیوههای مبتنی بر زور صورت میگیرد.
2- تهدیدات نرم (فرهنگی)
تهدیدات نرم، مجموعه اقداماتی است که در جهت تضعیف و یا از بین بردن ازرشها، باورها، عقاید، آداب و عناصر معنوی و هویتساز فرهنگ یک ملت و جامعه به کار گرفته میشود. بنابراین میتوان گفت که حوزه عمل و کارکرد تهدید نرم عمدتا متوجه بخشهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی است.
«جوزف نای» معتقد است که قدرت نرم در شبکه به هم پیچیده و درهم تنیده روابط و مناسبات اجتماعی شکل گرفته و معنی میشود. به زعم وی آن چه از ناحیه «جذابیت» و «میل» بازیگر پدید آمده و منشا رفتار او قرار میگیرد گونهای از قدرت (نرم) به شمار میآید که موثرتر و مستمرتر از قدرت سخت است. (افتخاری، 1387،ص 20)
با توجه به تعاریف فوق میتوان وجوه افتراق و تمایز تهدیدات سخت و تهدیدات نرم را به شرح زیر فهرست نمود:
1- حوزه کرکرد تهدیدات سخت، امنیتی و نظامی است؛ ولی حوزۀ عمل کارکرد تهدیدات نرم، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است.
2- تهدیدات سخت، عینی، واقعی و محسوساند و میتوان با استفاده از برخی معیارها آن را اندازهگیری نمود، در حالی که تهدیدات نرم «پیچیده» و محصول پردازش ذهنی نخبگان است و اندازهگیری آن مشکل است. (نائینی، 1387، ص 203)
3- ابزار استفاده از تهدیدات سخت، بیشتر نظامی و متکی بر زور است. در صورتی که ابزار بهرهگیری از تهدیدات نرم، بیشتر بر محور القا و اقناع میباشد.
4- هدف در تهدیدات سخت، تخریب یا حذف فیزیکی بازیگر رقیب و یا اشغال سرزمین است در صورتی که هدف در تهدیدات نرم، اثرگذاری بر تصمیمسازیها، تصمیمگیریها و الگوهای رفتاری در حوزههای اجتماعی فرهنگی، سیاسی و اقتصادی است.
خاستگاه تهدیدات نرم
انقلاب اسلامی از ابتدای پیروزی و به لحاظ ماهیت دینی و فرهنگ ضد استبدادی و ضد استکباری خود، آماج انواع مختلف تهدیدات (سخت و نرم) قرار گرفته است. شاید هیچ انقلاب و نظام سیاسی اینگونه و در این حد و سطح مورد تهاجم همهجانبه واقع نشده باشد. دشمنان شکست خورده انقلاب اسلامی که دستان پلیدشان از غارت و چپاول منابع عظیم و ثروتهای سرشار این کشور قطع و کوتاه شده بود و با ناباوری شاهد فرو ریختن آمال و برنامههای بلندمدت خود جهت سلطه کامل بر این منطقه بودند، تلاش کردند با استفاده از همه توان و ظرفیت خود این انقلاب نوپا را تضعیف و یا سرنگون کنند.
اگر نگاهی به کارنامه سیساله انقلاب اسلامی بیندازیم با کلکسیونی از تهدیدات و اقداماتی متنوع (سخت و نرم) مواجه میشویم. کودتاهای نظامی، ناامنیها و اغتشاشات داخلی، ترورها و انفجارات، تهاجم نظامی (جنگ تحمیلی)، حمایت از گروهها و عناصر ضدانقلاب داخلی و تلاش جهت راهاندازی انقلابات به اصطلاح مخملی، تهاجم فرهنگی و رسانهای و اختصاص بودجههای کلان جهت براندازی نرم در کنار انواع و اقسام تحریمهای اقتصادی، طیف وسیع و متنوعی از تهدیدات و اقدامات دشمنان انقلاب اسلامی است که در طول سی سال گذشته صورت گرفته است.
مقام معظم رهبری بارها بر این نکته تاکید فرمودند که دشمنان انقلاب اسلامی و در راس آن آمریکا، هر آن چه را که توانستند علیه انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران به کار گرفتند و هر آن چه را که به کار نگرفتند در حقیقت نتوانستند و اگر میتوانستند به کار میگرفتند.
1- استحاله معنوی انقلاب اسلامی
اولین و محوریترین هدف دشمنان انقلاب اسلامی، استحاله معنوی و تهی کردن انقلاب اسلامی از محتوای اسلامی و انقلابی آن است. با توجه به نقش معنویت و مؤلفههای معنوی در توسعه ظرفیتهای انقلابی مردم مسلمان ایران و حفظ جهتگیریها و تقویت روحیه ظلمستیزی و دفاع از مظلومان و مخالفت سرسختانه با روحیه استکباری و اهداف سلطهطلبانه دشمنان انقلاب اسلامی، تلاش قوای دشمن بر این متمرکز شد که این عامل توانمند را از جوهره انقلاب اسلامی بگیرد و یا نقش و تاثیر آن را در عمق بخشیدن به آرمانهای انقلاب اسلامی به حداقل برساند.
اساساً خواست و اراده دشمنان بر این بوده که از اسلام و انقلاب اسلامی، فقط یک پوسته ظاهری باقی بماند و محتوای اصیل و اسلامی و انقلابی آن که عامل استمرار انقلاب و گسترش آرمانهای انقلاب اسلامی به فراسوی مرزهای جغرافیایی و سیاسی جمهوری اسلامی بوده؛ محو و یا بیخاصیت شود.
حضرت امام(ره) براساس همین تلاش دشمنان انقلاب در استحاله محتوای انقلاب اسلامی (دینمحوری و ارزشهای اسلام ناب محمدی(ص))، خطر شکلگیری و ترویج اسلام آمریکایی را گوشزد و همگان و به ویژه نخبگان را بر هوشیاری در برابر این جریان خطرناک و انحرافی هشدار دادند.
مقام معظم رهبری در همین رابطه میفرمایند:
(تهدیدات فرهنگی، 1381، ص 14)
«آن چیزی که من شخصا در آن تردید ندارم این است که اگر ما بخواهیم این انقلاب، این بنای اسلامی را نگه داریم، تا 100 سال دیگر هم از دشمن ابرقدرت و تصمیم آنها برای قلع و قمع این بنا، ذرهای کم نخواهد شد. نیاز دراز مدتشان این است که این کانون معنویت نباشد یا با تبلیغات و اقسام تدابیری که دارند از لحاظ کیفیت تغییرش بدهند و یا اگر نمیتوانند آن را محو فیزیکی نمایند.»
2- تضعیف روح ایمان و مقاومت در مردم
ایمان و باورهای دینی همچون جریان خون در کالبد انسان، عامل حرکت انقلابی مردم و تداوم حضور آنان در صحنه دفاع از آرمانهای انقلاب اسلامی بوده است. ایستادگی و پایداری در برابر انواع فشارها و تهاجمات سنگین و تهدیدات مختلف، حاصل اتکاء به ایمان و اعتقاد راسخ مردم مسلمان و انقلابی به نصرت و امدادهای الهی در حمایت از مدافعان جبهه حق و توحید بوده است.
دشمنان عنود و قسمخورده انقلاب اسلامی که به قول حضرت امام(ره) بارها از این ملت سیلی خوردهاند تلاش کردند که روح ایمان و پایداری را در مردم و جوانان مومن و انقلابی این مرز و بوم از بین ببرند و با استمرار فشارها و تشدید محدودیتها و تنگناهای اقتصادی، آنان را خسته و مایوس کرده تا از عقاید خود در دفاع از آرمانهای انقلاب اسلامی دست برداشته و در مقابل این خواستهها و فشارها تن به سازش داده و تسلیم شوند.
اما به رغم این تلاشها و به کارگیری انواع تهدیدها، مردم مسلمان و انقلابی ایران و جوانان عاشورایی این ملت که درس مقاومت و پایداری را در مکتب عاشورای سیدالشهدا(ع) فراگرفتهاند و شعار «هیهات منّ الذّله» را در سرلوحه زندگی و عمل خود قرار دادهاند، با تمام وجود و تقدیم بهترین و با فضیلتترین جوانان خود، همچنان از آرمانها و دستآوردهای انقلاب و خون شهدا دفاع کرده و داغ شکست و ناکامی را بر دل سیاه دشمنان اسلام نشاندهاند و حاضرند همانند امام و مقتدای خود حضرت اباعبدالله الحسین(ع) در راه حفظ دین و احیاء ارزشهای اسلامی و گسترش فرهنگ ظلمستیزی، از همه هستی خود بگذرند و در صورت نیاز همانگونه که در جریان دفاع مقدس نشان دادند حرکت عاشورایی را تکرار نمایند.
مقام معظم رهبری در همین رابطه میفرمایند: «چون عامل پیروزی اسلام و ملت مسلمان ایران، اجتماع مردم مومن و فداکار بوده است پس دشمنان اسلام و ملت ایران سعی میکنند که این عامل را از بین ببرند، مردم را که نمیشود از بین برد، سعی میکنند ایمان و روح فداکاری را در مردم ضعیف کنند و از بین ببرند»
بنابراین در تهاجم نرم (فرهنگی) تلاش میشود تا ارکان و پایههای ایمان و هویت دینی و انقلابی مردم مورد هجوم واقع شود. بدون شک یکی از مهمترین ارکان اساسی نگهدارنده ایمان و فداکاری مردم «اصل پویای ولایت فقیه» و رهبری الهی است و دشمنان اسلام و جمهوری اسلامی سعی میکنند تا با ایجاد و تزلزل در اعتقاد و وفاداری مردم نسبت به ولایت و رهبری، عامل ایمان و پایداری را از مردم گرفته و صحنه دفاع از انقلاب را از حضور مردم خالی تا بتوانند نقشههای شوم و شیطانی خود را بدون هیچگونه مقاومتی از سوی مردم، عملی نمایند.
3- تضعیف هویت فرهنگی
فرهنگ و هویت فرهنگی عامل شکلدهنده و تعالیبخش رفتار فردی و اجتماعی است و چنانچه این رفتارها مبتنی بر ارزشهای اصیل فرهنگی و در جهت بسط و توسعه مؤلفههای هویتبخش فرهنگی باشد موجب تقویت و شفافیت هویت فرهنگ و نهادی شدن آن در رفتار مردم و پایداری عنصر فرهنگ در تعاملات و مناسبات اجتماعی میگردد. هر ملت و جامعهای براساس هویت و ساختار فرهنگیاش شناخته میشود و سایر مناسبات و روابط و فرآیندها در سایر حوزههای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، نظامی و... براساس مؤلفههای فرهنگی شکل گرفته و نظام پیدا میکند.
هر چه این مناسبات، برخوردار از ریشههای فرهنگی و مبتنی بر الگوهای فرهنگی باشد امکان انسجام در روابط بین بخشی در حوزههای مختلف تقویت و عناصر فرهنگی در روابط و تعاملات داخلی و خارجی تجلی و نمود بیشتری خواهد یافت و این رمز اثربخشی فرهنگ در انسجام و یکپارچگی فرهنگی جامعه است.
ملت ایران به لحاظ سابقه تمدنی و قدمت فرهنگی در بین سایر ملل و جوامع از اصالت و هویت فرهنگی منسجم و یکپارچهتری برخوردار است و امتزاج این فرهنگ با دین (فرهنگ ایرانی اسلامی) بر پایداری و قوام عناصر و هویت فرهنگی افزوده و کارآیی فرهنگ را در حوزههای مختلف اجتماعی ارتقاء بخشیده است. با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی، نقش فرهنگ و مؤلفههای فرهنگی در شکلدهی به ساختارهای اجتماعی و روابط اجتماعی و مناسبات حوزههای مختلف تشکیلدهنده نظام از برجستگی و کارکرد ویژهای برخوردار گشت و حتی در روابط سایر کشوررها و ملتها، نقش تعیین کنندهای ایفا کرد.
با توجه به نقش فرهنگ دینی در انسجام اجتماعی و یکپارچگی سیاسی جامعه و حفظ و توسعه روحیه آرمانخواهی و انقلابگری و عامل پایداری مردم در برابر فشارها، هویت فرهنگی هدف تهاجم همهجانبۀ دشمنان انقلاب اسلامی در داخل و خارج کشور قرار گرفت و آنان تلاش کردند تا هویت دینی و فرهنگی مردم را دچار خدشه و از قالب واقعی خود خارج کنند تا احساس بحران هویت در مردم و به ویژه نسل جوان که سرمایههای اصلی و راهبردی کشور هستند به وجود آید و آنان ضمن احساس خلاء هویتی، دچار نوعی گسست فرهنگی با عقبه تاریخی و فرهنگی خود گردیده تا مسیر انتقال فرهنگ مورد نظر غرب در داخل هموار گردد.
مقام معظم رهبری از این پدیده به عنوان «تهاجم فرهنگی» یاد کردند و هدف غرب از این تهاجم را، استحاله فرهنگی جامعه و در نتیجه تاراج سرمایههای معنوی و فرهنگی مردم (ارزشها، باورها، آداب و...) با استفاده از ابزار جنگ روانی و قدرت رسانهای (امپراتوری رسانهای) دانستند و در همین رابطه ساماندهی و تمرکز ظرفیتهای رسانهای و ابزارهای جنگ نرم دشمن را در قالب «ناتوی فرهنگی» به جامعه که با هدف نابودسازی هویت دینی و فرهنگ ملی پا به میدان گذاشته است؛ معرفی کردند.
4- به هم ریختن امنیت روانی مردم و پراکندن یاس و ناامیدی در جامعه
یکی از حوزههای کارکردی تهدیدات نرم، برهم زدن تعادل و امنیت روانی مردم و ایجاد یاس و نومیدی در جامعه به ویژه اقشار جوان به منظور تزلزل در روحیه مقاومت و پایداری مردم و شکستن اراده تصمیمگیری در مسئولان و کارگزاران نظام میباشد. دشمنان زخم خورده انقلاب اسلامی با استفاده از عملیات روانی، همواره سعی در بزرگنمایی مشکلات و تنگناهایی که خود ایجاد کردهاند، داشته تا آینده را در نظر مردم تیره و تار جلوه داده و آنان را نسبت به آینده حرکت خود ناامید و از کارکرد گذشته خود پشیمان نمایند.
متاسفانه عدهای خودباخته و دلداده غرب در داخل کشور در اقدامی هماهنگ با فشارهای جنگ روانی دشمن، سعی در تضعیف روحیه مردم و به ویژه جوانان مسلمان و انقلابی نموده و با دادن پالسهای غلط به آنان اینگونه القا میکنند که مشکلات و محرومیتها، نتیجه ایستادگی و پافشاری مسئولان بر اصول و آرمانهای انقلاب اسلامی است و رهایی از این وضعیت را در کوتاه آمدن مسئولان و پذیرفتن شرایط ظالمانه و ناعادلانه نظام بینالمللی میدانند تا بدین وسیله و با ایجاد جوسازی و فشارهای کاذب، مسئولان را وادار به عقبنشینی از مواضع و سیاستهای اصولی خود نمایند.
مقام معظم رهبری سه راهبرد دشمنان انقلاب اسلامی و در راس آنها آمریکا در مقابله با انقلاب اسلامی را ممانعت از پیشرفت علمی، تشدید فشارهای اقتصادی و جنگ روانی دانسته و فرمودند: «در این سالها، برای جلوگیری از رشد و قدرت یافتن نظام اسلامی، هر کاری که توانستند کردند، اگر شما تصور کنید ضربهای میتوانستند بزنند اما نزدند خطاست؛ هر کاری میتوانستند کردند؛ هر کار نکردند چون نمیتوانستند.
در مقابل جنگ تحمیلیشان، تهاجم دزدانهشان، تحریم اقتصادیشان، جنگ روانیشان، تبلیغاتشان، هیاهو و جنجال و قرشمال بازیهایی که علیه جمهوری اسلامی در دنیا به راه انداختند، در مقابل همه، جمهوری اسلامی به پشتیبانی این ملت بزرگ و رشید، محکم ایستاد. ایستاد، نه فقط به معنای این که توانست خود را نگه دارد و نابود نشود، بلکه به معنای این که روز به روز بر قدرت خود افزود. (سخنرانی مقام معظم رهبری در مشهد، 1/1/87)
سیاهنمایی و بزرگنمایی مشکلات و ایجاد خلاءهای کاذب در سطح نیازهای اساسی مردم و دامن زدن به التهابات روانی ساختگی، بخشی از فضاسازی روانی است که به قصد خدشه وارد کردن به ذهنیت عمومی و به هم زدن تعادل و امنیت روانی جامعه صورت میگیرد.
راههای پیادهسازی تهدیدات نرم
راهها و مجاری پیادهسازی و عملیاتی نمودن تهدیدات نرم بسیار گسترده و متنوع است. بعد از به بنبست رسیدن رویکرد تهدیدات سخت در جهت براندازی نظام جمهوری اسلامی و یا تغییر رفتار مسئولان نظام، براندازی نرم در دستور کار طراحان عملیاتی و نیروهای پیاده نظام دشمن قرار گرفت. به کارگیری همزمان روشها و ابزار و راههای مختلف جهت تشدید فشار بر جمهوری اسلامی و تنگتر کردن حلقه محاصره روانی و تبلیغاتی، نشاندهنده عزم و اراده دشمنان جهت ضربه زدن به استوانههای پایداری (ایمان و معنویت) به ویژه در جوانان مومن و انقلابی است.
1- سست و بیاعتبار کردن بنیانهای اخلاقی و هنجارهای فرهنگی از طریق گسترش فساد، فحشاء و بیبندوباری اخلاقی و اجتماعی. یکی از طرق فروپاشی فرهنگی و تزلزل در هنجارهای اخلاقی جامعه، گسترش فساد و بیبندوباری اخلاقی در جامعه به ویژه در سطح اقشار جوان و سرشار از غریزه و احساس و شور جوانی است تا بدین طریق موتور حرکت جامعه (نیروهای جوان) از حرکت باز ایستاده و اراده حرکت و پیشرفت و خلاقیت از جامعه سلب گردد.
گسترش شبکهها و سایتهای پخشکننده برنامههای مبتذل و ضداخلاقی، توزیع فیلمهای مستهجن و تحریککننده، توزیع گسترده انواع قرصها و داروهای روانگردان، ترویج جلسات و کانونهای رقص و اختلاط مردان و زنان و... اقدامات گستردهای است که به منظور از بین بردن عفت عمومی و متزلزل کردن بنیانهای اخلاقی جامعه صورت میگیرد.
2- توزیع و گسترش مواد مخدر و افیونی در جامعه با هدف سلب اراده و قدرت کار و تلاش در سطح جامعه و نیروهای جوان تا با هموار کردن مسیر سلطه فرهنگی، سنگرهای ایمان، پایداری و غیرت اجتماعی را فتح و جامعه را در سراشیبی سقوط قرار دهند.
3- گسترش خرافهگرایی و عقاید باطل به ویژه در سطح جوانان با استفاده از مجالس و کانونهای به ظاهر دعا و تشویق جوانان به صوفیگری و درویشمسلکی و نیز شیطانپرستی که همه این اقدامات با هدف تهی کردن عقاید و باورهای مردم از معارف ناب و جایگزین کردن عقاید خرافی و انحرافی، صورت میگیرد.
4- تهاجم فرهنگی
از شیوههای پیچیده و خطرناکی که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی و به ویژه طی یک دهه اخیر علیه موجودیت و انقلاب و هویت نظام جمهوری اسلامی به کار گرفته شده، تهاجم فرهنگی است. مقام معظم رهبری با نگاه تیزبین و عمیق راهبردی به لایههای پنهان شکلگیری تهدیدات دشمن، پرده از ماهیت حرکتبراندازی دشمن (جنگ نرم) برداشته و ابعاد و زوایای پیدا و پنهان این حرکت را تحلیل و افشاء کردند. معظمله از این حرکت دشمن به عنوان «تهاجم و یا شبیخون فرهنگی» نام بردند و فرمودند: «دشمن جنگ فرهنگی را از اول انقلاب اسلامی آغاز کرد، این تهاجم بعد از جنگ شتاب بیشتری گرفت و اکنون دشمن با تمام امکانات فرهنگی خود وارد میدان شده است.» (تهدیدات فرهنگی، 1381، ص 35)
* مقام معظم رهبری در همین رابطه میفرمایند: (همان)
«از مدتها پیش یک حرکت فرهنگی و سیاسی از طرف مخالفان اسلام و نظام برای تاثیرگذاری بر ذهنیت جامعه که دربرگیرنده فکر، اخلاق و ایمان مردم است، آغاز شده و امروز جریان تندتر و پرشتابتری در این زمینه وجود دارد.»
استکبار جهانی در یک حرکت بیرحمانه و با بکارگیری تمامی ظرفیتهای فرهنگی و رسانهای خود (صدها رادیو و شبکههای تلویزیونی، روزنامه و دههاهزار مقاله و سایت خبری و گفتار تبلیغاتی و سازمانهای فعال در براندازی نرم و...) دست به شبیخون همهجانبه فرهنگی علیه ایمان، اخلاق، فرهنگ و سرمایههای معنوی این ملت زد و در یک حمایت آشکار و علنی از حرکتهای کور و ضدانقلابی در داخل کشور و همچنین اختصاص میلیونها دلار در جهت پشتیبانی و حمایت از جریانات و گروههای سیاسی همسو و به اصطلاح اصلاحطلب در داخل کشور، پرده از ابعاد این توطئه پیچیده فرهنگی برداشت.
5- انقلابهای به اصطلاح مخملی
برپایی انقلابهای مخملی (نارنجی) به تجربه آمریکا در دوران جنگ سرد مربوط میشود. استراتژی آمریکا در دوران جنگ سرد نفوذ فرهنگی در بلوک شرق و مهار شوروی سابق بود که در قالب و دکترینهای روسای جمهوری آمریکا انجام میشد. از مهمترین دکترینها، دکترین «ترومن» بود که در سال 1947 مطرح شد و مهمترین بخش این دکترین، پشتیبانی از افراد آزادیطلب بود.
دولت آمریکا این مجموعه اقدامات را در قالب برنامههای شبکهسازی ساماندهی و اداره میکرد که شامل چهار مرحله بود: (جنگ نرم، 1386، ص 17)
الف) کمک به سازماندهی گروههای شبکهساز دموکراسیطلب.
ب) ایجاد بنیادهایی برای حمایت مالی از این گروهها.
ج) تنظیم رهنمودهای سیاسی برای گروهها و نهادهای موردنظر از طریق بنیادها.
د) فراهم کردن کمکهای مستقیم محدود برای گروهها و سازمانهای شبکهساز از طرف برخی عناصر سازمان سیا به عنوان مشاوران رهبران سازمانها.
آمریکا پس از فروپاشی شوروی سابق و به منظور گسترش حضور در آسیای میانه و قفقاز و نفوذ در کشورهای تازه استقلال یافته (جمهوریهای شوروی سابق) اقدام به راهاندازی انقلابهای به اصطلاح مخملی و روی کار آوردن رهبران طرفدار غرب نمود.
از جمله کشورهایی که دستخوش این تحولات شدند، گرجستان، اوکراین، قرقیزستان و... میباشد که عمدتا در جریان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در این کشورها و حمایت آمریکا از گروههای مخالف و با طرح ادعای تقلب در انتخابات و ابطال و تکرار انتخابات، زمینه روی کار آوردن رهبران طرفدار آمریکا را فراهم آورد.
موسسه آمریکایی اینتر پرایز برای اولین بار در همایشی، راهبرد انقلاب مخملی در ایران را مطرح کرد. در بهار سال 1384 برخی از سناتورهای آمریکایی از طرحی به عنوان «دموکراسی برای ایران» در راستای انقلاب آرام پرده برداشتند. تصویب بودجه برای کمک به دموکراسی در ایران در لایحه بودجه سال 2004 آمریکا، اولین اقدام آشکار آمریکا در اجرای این پروژه بود و تاکید خانم رایس، وزیر خارجه آمریکا، بر فعالسازی «دبی» به عنوان مرکزی برای برقراری ارتباط و هماهنگی با عناصر و چهرههای سیاسی و علمی برای هدایت و اعزام آنان به ایران (مثل هاله اسفندیاری، تاجبخش و جهانبیگلو) در همین رابطه قابل تحلیل و ارزیابی است.
بسیج و تهدید نرم
مقابله موثر با ابعاد تهدید نرم، مستلزم برخورداری از ظرفیتها و سرمایههای اجتماعی است تا با بهرهگیری از این سرمایهها، راههای نفوذ کارکرد تهدید نرم در حوزههای هدف (فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و...) مسدود و اقدامات مقاومسازی در زیرساختها و لایههای بالایی تاثیرپذیر از مقوله فرهنگی، نیز به عمل آید.
بسیج به لحاظ رسالت، جایگاه و ساختار اجتماعی و برخورداری از ظرفیتها و سرمایههای اجتماعی، این قابلیت را دارد تا در برابر طیف تهدیدات نرم ایستادگی و مقابله نماید.
بسیج نهادی اجتماعی با ابعاد متعدد و وسیع برای پاسخگویی به نیازهای اساسی جامعه اعم از سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و در صورت نیاز امنیتی و نظامی میباشد. (حسینی، 1387، ص 124)
مقام معظم رهبری، بسیج را حضور سازمان یافته و مقتدرانه ملت در صحنه میدانند و میفرمایند:
«بسیج یعنی متن مردم، آن مردمی که میتوان امید دفاع از انقلاب را از آنها داشت.» بر این اساس وظایفی که برای بسیج بیان فرمودهاند عبارتست از: ایجاد آمادگی همهجانبه فکری، روحی و جسمی در جوانان، پاسخ به نیازهای اساسی انقلاب، دفع تهدیدات و خطرات علیه انقلاب اسلامی، پاسخ سازنده به حس هیجانطلبی جوانان، جذب اکثریت جوانان و نوجوانان، پیشگامی در میدان سازندگی و خدماتدهی به مردم، مردمی کردن امنیت و دفاع، فضاسازی فرهنگی در جامعه به منظور تقویت ارزشهای اسلامی و انقلابی، توسعه و تعمیق آگاهیهای سیاسی و اجتماعی در جوانان و فراگیر نمودن تفکر بسیجی در جامعه (حسینی، 1387، ص 130)
با توجه به پهنه حضور بسیج در جامعه و در عرصههای مختلف و ظرفیتهای بسیج جهت مهندسی و مدیریت بر سرمایههای اجتماعی به منظور ارتقای قابلیت پاسخگویی به نیازهای جامعه و از طرفی مقابله با ابعاد تهدیدات و به ویژه تهدید نرم؛ میبایست از این سرمایه جوشان و راهبردی در توسعه ظرفیتهای مردمی مقابله با تهدیدات نرم استفاده موثر به عمل آید.
1- مهندسی فرهنگی و بسیج
فرهنگ، مهمترین حوزه کارکرد و نفوذ تهدید نرم است و به لحاظ استفاده از ابزار نرم و روشهای خاص به منظور نفوذ در فرهنگ عمومی و عمقبخشی به ابعاد نفوذ و تاثیرگذاری؛ از اهمیت و حساسیت زیادی برخوردار گردیده است. مقام معظم رهبری با رصد لایههای پنهان شکلگیری و تکوین تهدید نرم و عمق هدفگذاری دشمنان برای تهی کردن فرهنگ از محتوای اسلامی و انقلابی خود، مهمترین رسالت و وظیفه دستگاههای فرهنگی به ویژه شورای عالی انقلاب فرهنگی را «مهندسی فرهنگی» کشور دانستند و در همین رابطه ضرورت تهیه نقشه فرهنگی کشور شامل کارکردها، ساختارها و سیاستها و راهبردها را مورد تاکید قرار دادند.
در مهندسی فرهنگی، نوسازی و بازسازی کلان نظام کشور و نظامها، دستگاهها، سیاستها و قوانین و سازوکارها برای تحقق فرهنگ آرمانی و فرهنگ هدف میباشد. (ناظمی اردکانی، 1385)
با انجام مهندسی فرهنگی، در حقیقت ساخت فرهنگی کشور تبین و اجزای آن (فرهنگ کلان، خرده فرهنگها و...) و نحوه تعامل این اجزاء در قالب یک الگوی کلان و یکپارچه فرهنگی تعیین میگردد که با این کار، هم قاعده فرهنگ عمومی و ملی در کشور زیرسازی و هم لایههای فرهنگی در یک نقشه مرتبط و پیوسته جایگذاری و تعبیه میشود. در حقیقت با مهندسی فرهنگی، زیرساخت فرهنگی کشور مشخص و عوامل استحکام بخش فرهنگ نیز تعبیه میشود و با این کار، روزنهها و منفذهای ورود و نفوذ فرهنگهای بیگانه بسته شده و سد محکمی در مقابل تهدیدات نرم (فرهنگی) ایجاد میگردد.
بسیج به مثابه یک سرمایه اجتماعی و شجره طیبهای که ریشههای آن در اعماق ایمان و باورهای اعتقادی مردم و شاخ و برگ آن در همه سطوح و لایههای اجتماعی و مردمی گسترش و عمق پیدا کرده است؛ نقش موثری در کمک به اجرای مهندسی فرهنگی در سطح کشور دارد.
مهندسی فرهنگی یک طرح و تلاش راهبردی است و تحقق هدفمند آن مستلزم بهرهگیری از همه ظرفیتهای علمی، فرهنگی و سرمایههای اجتماعی است و متولیان و مجریان آن باید با روحیه جهادی همچون یک رزمنده در میدان نبرد، همه توان و سرمایه خود را در جهت تحقق این رسالت مهم به کار گیرند. بسیج با پشتوانه مردمی و برخورداری از ظرفیتهای علمی و فرهنگی در سطح کشور و در همه سطوح و حوزههای اجتماعی، میتواند کمک موثری به پیشبرد این تلاش راهبردی نماید و سرمایههای عظیم خود را با بهرهگیری از تفکر و روحیه بسیجی، در اختیار این طرح عظیم و ملی قرار دهد.
2- مردمیسازی امنیت و بسیج
بومیسازی و مردمیسازی امنیت، از راهکارهای موثر مقابله با تهدیدات به ویژه تهدید نرم به شمار میآید در این حوزه ایجاد و تقویت امنیت چند لایه و تعبیه حلقههای واسط و یا ضربهگیرهای امنیتی میتواند به دفاع موثر در مقابل تهدیدات عمق بخشیده و ظرفیتهای بازدارندگی فعال را توسعه بخشد. بسیج با برخورداری از ظرفیتهای مردمی و حضور موثر و فراگیر در هر کوی و برزن، میتواند ساختار اجتماعی امنیت را هویت بخشیده و امنیت را کاملاً مردمی نماید. چنانچه فرآیند مردمی شدن امنیت انجام شود و مردم در تامین امنیت پایدار مشارکت فعال پیدا کنند حوزههای نفوذ و کارایی تهدیدات نرم مسدود و لایههای امنیت از پیوستگی و انسجام ساختاری برخوردار خواهند شد.
3- کنترل اجتماعی و بسیج
کنترل اجتماعی یکی از حوزههای موثر کارکردی دولت در مدیریت جامعه و ارتقای امنیت عمومی و اجتماعی است. کنترل اجتماعی در اغلب کشورها و نظامهای سیاسی با استفاده از ابزارهای رسمی و رویکردهای سختافزارانه صورت میگیرد که معمولا با هزینههای هنگفت توام بوده و در نتیجه امنیت حاصل از آن با ضعف و شکنندگی همراه خواهد بود. مناسبترین و دیرپاترین نوع کنترل اجتماعی، تکیه بر ابعاد غیررسمی و رویکردهای نرمافزارانه است که در آن، کنترل براساس آموزههای اعتقادی، در ساختار رفتار فردی و روابط اجتماعی، جنبه نهادی پیدا میکند.
خودکنترلی که در فرهنگ دینی ما معادل واژه «تقوا» است کارآمدترین نوع کنترل اجتماعی است و بدین معنی است که افراد جامعه، ارزشها و هنجارها را در فرآیندی منطقی درونیسازی کرده و آنها را به باور، نگرش و در نهایت رفتار تبدیل میکند. (حسینی، 1378، ص 138)
بسیج به لحاظ برخورداری از ظرفیتها و سرمایههای عظیم انسانی و اجتماعی میتواند نقش موثری در تحقق کنترل اجتماعی پایدار و کم هزینه ایفا نماید. آموزش و تربیت آحاد مردم و نیروهای بسیجی براساس آموزههای دین و آمادهسازی آنها جهت مشارکت در ایفای مسئولیتهای اجتماعی و بر مبنای تکیه بر ابزارهای کنترل درونی (خدا ترس و تقوا)، از وظایف بسیج است که تحقق آن، کمک موثری به افزایش مناسبات و تعاملات اجتماعی سالم گروهها و اقشار اجتماعی و مردمی خواهد کرد و در نتیجه امر کنترل اجتماعی را آسان و چرخه تحقق آن را فعال خواهد کرد.
4- نظارت عمومی و بسیج
یکی از مسئولیتها و وظایف دولت، ایجاد و تقویت بسترهای مشارکت مردم در اداره امور جامعه و نظارت عمومی بر عملکرد دستگاههای اجرایی و کارگزاران حکومتی است. مردم بزرگترین پشتوانه مشروعیت سیاسی و مقبولیت عمومی دولت است و هر چه دولت و دستگاههای اجرایی بتوانند به نیازهای اساسی و انتظارات مردم پاسخ مناسب و مثبت دهند، رضایت عمومی از عملکرد دولت افزایش یافته و در نتیجه ضریب مقبولیت مردمی دولت ارتقاء پیدا میکند.
در نظام اسلامی، مردم رکن اساسی اداره حکومت و امور جامعه هستند و رابطه مردم و حکومت، رابطهای الهی و ناگسستنی است و از این جهت مدیران و کارگزاران نظام خود را خدمتگزار مردم دانسته و نظارت عمومی مردم بر عملکرد کارگزاران نظام را عامل رشد و تعالی دستگاه اجرایی و پیونددهنده رابطه مردم با مسئولان میدانند. امر به معروف و نهی از منکر که یک فریضه دینی است و در آموزهها و ادبیات دینی بر کارایی این اصل در سلامت محیط جامعه و تضمین بقای جامعه سالم و رو به رشد تاکید شده است، نوعی نظارت عمومی بر جریان امور و کارکرد دستگاههای اداری و اجرایی و نوعی قدرت بازدارنده در مقابل فاصله گرفتن مسئولان از مردم و جلوگیری از رخنه فساد در دستگاههای اداری است.
بسیج با بهرهگیری از سرمایههای مردمی و ظرفیتهای انسانی و با تکیه بر آموزشهای دینی، میتواند زمینه اجرای امر به معروف و نهی از منکر (نظارت عمومی) را در جامعه فراهم نماید. تحقق این فریضه الهی که عامل نجاتبخش جامعه از فساد و بیبندوباری اداری است، مستلزم بهرهگیری از سازوکارهای مردمی و حمایت دستگاههای قانونی و قضایی است و دولت وظیفه دارد تا بستر مشارکت مردمی و بسیج مردمی در تحقق نظارت فراگیر و عمومی را فراهم نماید.
5- اوقات فراغت جوانان و بسیج
اوقات فراغت جوانان و نیروهای مردمی از جلمه مسایل و دغدغههایی است که مقام معظم رهبری بارها به مسئولان فرهنگی کشور متذکر شدهاند. معظمله، جوانان را نیروی مولد و موتور حرکت جامعه به سوی پیشرفت و فتح قلههای علم و فناوری دانستند و همواره به مسئولان و متولیان امور جوانان تذکر دادهاند که قدر این فرصت را بدانند و برای بهرهگیری از ظرفیتها و استعدادهای جوانان برنامهریزی کنند.
کشور ما از لحاظ بافت انسانی و جمعیتی جزو کشورهای جوان است یعنی بیش از 50درصد جمعیت کشور را نیروهای جوان (زیر 25 سال) تشکیل میدهد. نیروهای جوان یک سرمایه و فرصتاند که موجب نشاط و تحرک جامعه و پیشبرد هدفهای توسعه کشور در مسیر پرشتاب علم و فناوری میباشد که اگر از این فرصت به خوبی استفاده شود گامهای توسعه همهجانبه و راههای کوتاه و میانبر دستیابی به هدفهای توسعه پایدار کشور آسانتر و در زمان کوتاهتری پیموده خواهد شد.
چنانچه از این سرمایه ملی استفاده بهینه نشود و دستگاههای مسئول نتوانند از این انرژی متراکم و پرارزش در مسیر رشد و آبادانی کشور استفاده کنند، این فرصت به نقطه آسیب و سپس تهدید تبدیل میشود و این همان فرصتی است که دشمن در تهدید نرم به دنبال دستیابی به آن است. بسیج به لحاظ رسالت و نقش اجتماعی خود قادر است برای استفاده بهینه از اوقات فراغت جوانان برنامهریزی و از ظرفیتهای جوانان در مسیر حل مسایل جامعه، انتقال نشاط و شادابی به جامعه و به حرکت درآوردن قابلیتها و استعدادهای جوانان در شکوفایی علمی جامعه استفاده نمایند.
نقطه کانونی در تهدید نرم جوانان و نیروی جوانی است و دشمنان انقلاب اسلامی مترصد فرصت برای از بین بردن این سرمایه عظیم و پایانناپذیر ملی هستند.
هرزروی نیروهای جوان و به بطالت گذراندن اوقات فراغت و فاصله گرفتن آنان از مسایل و دغدغههای اساسی جامعه میتواند جوانان را به نقطه آسیب و تهدید علیه امنیت اجتماعی تبدیل کند. لذا بسیج با درک اهمیت نقش جوانان در تعالی کشور، میتواند نقش موثری در بهرهگیری موثر و شایسته از اوقات فراغت جوانان داشته و آنان را برای پذیرش مسئولیتهای اجتماعی و مشارکت فعالانه در توسعه کشور آماده نمایند.