تاریخ انتشار : ۲۳ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۲:۲۲  ، 
کد خبر : ۲۴۲۹۷۸
گروه ضربت (۸)

در جستجوی چریکهای مخفی استکبار (بخش پانزدهم)

مقدمه: در گزارشهای پیشین، پس از تشریح شکل گیری گروه ضربت همزمان با شکل گیری نهضت اسلامی و به رغم هشدارهای حضرت امام خمینی(ره) در خصوص پرهیز از تندروی و افراط سخن گفتیم و روند اقدامات «گروه ضربت» علیه حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی، آیت الله شمس آبادی و... همسو با تمهدیات ساواک، برای تضعیف معظم له را بر شمردیم. سپس به انتقادهای صریح حضرت امام خمینی(ره) در 29 فروردین 1358 در خصوص مساله سازی عناصر این گروهک در جریان کتاب شهید جاوید و شهادت آیت الله شمس آبادی، اشاره کردیم و یادآور شدیم که با وجود تاکید معظم له مبنی بر پاکسازی کمیته های انقلاب اسلامی این گروهک توانست از زیر چتر ساواک تا نهادهای انقلاب اسباب کشی کند. در ادامه با رویکرد عوامل این گروهک برای بازتولید عناصر خود در حوزه علمیه و نقش آفرینی این عناصر پس از انقلاب اسلامی به ویژه در فتنه 88، آشنا خواهیم شد.

انبوه‌سازی هست‌های گروه ضربت
گروه ضربت زیر چتر تدابیر ساواک و در جوار حوزه علمیه قم شکل گرفت. بنابراین به رغم اسباب کشی به نهادهای انقلابی نمی خواست، خواستگاه خود را رها کند. حوزه علمیه قم، مرکز تولید اقتدار علمی و اجتماعی شیعه بود و بدیهی است عناصر جاه طلب، وسوسه بهره مندی از این مرکز را داشته باشند.
همزمان با نضج گیری انقلاب اسلامی، تلاش گروه ضربت برای به انزوا کشاندن علما و مراجع ادامه یافت تا راه برای ارتقای آقای منتظری به مرجعیت و رهبری باز گردد. این در حالی بود که بیوت اندکی از علما از جمله سید کاظم شریعتمداری همانند بیت آقای منتظری از سوی جریان های نفوذی وابسته به ساواک و موساد دستخوش فتنه انگیزی بود. جالب آنکه در این فرآیند دست عناصری مانند منوچهر قربانی فر آشکار بود. قربانی فر عضو توأمان ساواک و موساد، هم از طریق گروه ضربت با بیت منتظری مرتبط بود و هم از طریق حسن شریعتمداری با بیت سیدکاظم شریعتمداری.
با افشای نقش حسن شریعتمداری در کودتا علیه انقلاب اسلامی، گروه ضربت کوشید بر موج مخالفت با بیت سید کاظم شریعتمداری سوار شود. وقتی دارالتبلیغ وابسته به شریعتمداری مصادره شد، گروه ضربت کوشید با چنگ اندازی بر میراث گروه ضربت خود را به لحاظ امکانات تبلیغی تقویت کند. تاسیس «کتابخانه سیاسی»، مدیریت بر مدارسی مانند حوزه علمیه کرمانیها و تاسیس و یا ساماندهی مدارس علمیه جدید در قم، قزوین، شیراز، کرمان و... به گروه ضربت فرصت می داد تا به سرعت در حوزه علمیه به بازتولید نسل جدید نیروهای خود بپردازد.
در اعترافات سید مهدی هاشمی از عناصر علملیاتی گروه ضربت، به صراحت پروژه کادرسازی از طریق این مدارس بازگو شده است. به رغم اعدام سید مهدی هاشمی، این پروژه متوقف نشد. همانند اتفاقی که برای سید کاظم شریعتمداری افتاد، گروه ضربت خود کوشید سوار موج انتقادی علیه سید مهدی هاشمی و بعد منتظری شود! ادبیات تند مهدی کروبی علیه منتظری و اقدام عبدالله نوری برای تخریب دیوار خانه منتظری در همین راستا قابل تحلیل است. در واقع اقدامات خشن علیه آقای منتظری یک تاکتیک برای پنهان نگه داشتن تمامیت گروه ضربت بود.
شاخه‌‌های سیاسی
درست همزمان با معدوم شدن سید مهدی هاشمی، شاخه سیاسی گروه ضربت در قالب «مجمع روحانیون مبارز» با محوریت محمد خوئینی‌ها، مهدی کروبی و... باز تولید گردید. با این همه گروه ضربت، برای فعال نگه داشتن شاخه سیاسی خود تنها به این اکتفا نکرد. کادر سازی مدارس وابسته به گروه ضربت نیز آن قدر نتیجه داده بود که احساس کردند می تواند موازی با «جامعه مدرسین حوزه علمیه قم» یک شاخه فقهی ـ سیاسی ایجاد کند.
این شاخه در پناه دولت محمد خاتمی، در قالب «مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم» ایجاد شد. همچنین در تقابل با «طلاب و فضلای حوزه علمیه قم(متشکل از مجتهدان جوان و شاگردان مراجع)»، گروه ضربت «مجمع طلاب حوزه علمیه قم» ایجاد شد. شاید بعضی از عناصر مدارس و تشکلهایی که بر شمردیم خود ندانند اما این یک واقعیت تلخ است که پیوندهای این مدارس و مجامع هم با شبکه های امنیتی استکبار بازتولید می شد. این اتفاقی ساده نیست که برخی از عناصر مجمع روحانیون، مجمع محققین و مجمع طلاب، در سالهای اخیر مهمان دویچه وله، رادیو زمانه، رادیو فردا، بی بی سی، روزآنلاین و صدای آمریکا می شوند. پیوندهای مکشوف مجمع محققین و مجمع طلاب با سازمان سیا و ام آی 6 را در فرصتی دیگر باید بازگو کرد.
شرح اقدامات این تشکل‌های موازی که بیش از هرچیز برای پنهان ماندن لایه‌های مختلف گروه ضربت، متکثر شده بودند فرصتی مبسوط می‌طلبد و از آن رو که حداقل رویکردهای سیاسی مجمع روحانیون مبارز، تا حدودی روشن است، برای پرهیز از طولانی شدن بحث به آن نمی‌پردازیم.
 در جستجوی هسته‌های شبه نظامی
اما در پناه این تشکل‌سازی‌های متکثر، شاخه‌های شبه-نظامی گروه ضربت سازماندهی مجدد شدند و خود را برای جنگ‌های خیابانی احتمالی آماده ساختند. در روز پنج شنبه 8 بهمن ماه 89 گزارشاتی مبنی بر احتکار برخی اقلام از جمله برنج و... در مسجد الهادی واقع در خیابان دماوند به دستگاه های مربوطه رسید. مسجد و بنیاد الهادی متعلق به هادی غفاری است.
غفاری این مجموعه را در دوره نخست‌وزیری میرحسین موسوی ترتیب داد. دولت وقت با اعطای فرصت‌هایی مانند کارخانجات «جوراب استارلایت» به هادی غفاری، پشتیبانی مالی این بنیاد را تضمین کرد. پس از ارائه گزارش‌های مردمی، یک گروه بازرسی از سوی وزارت بازرگانی، مأموریت یافت در خصوص مسجد الهادی، تحقیق و تفحص کند و متوجه شد که برنج و اقلام کشف شده مربوط به شخص هادی غفاری است. اما نکته قابل توجه آنکه ‌در کنار این اقلام مصرفی یک انبار مشکوک دیگر هم وجود داشت.
800 هزار فشنگ در انبار یک مسجد!
در ادامه با مجوز محاکم قضایی از مسجد تعداد زیادی سلاح گرم و سرد کشف شد. بازرسی بیشتر، مشخص ساخت که بخشی از این سلاح‌ها زیر فرش‌های صحن مسجد و در دریچه‌هایی قفل شده، پنهان شده‌اند. وقتی این دریچه‌ها گشوده شد، تعداد زیادی سلاح «یوزی» همراه با 600 تا 800 هزار فشنگ کشف شد!
غفاری ابتدا مدعی شد این انبار اجاره‌ای بوده و محموله آن به وی مربوط نیست. سپس ادعا کرد که اسلحه‌ها متعلق به بسیج بوده است. این در حالی بود که به دلیل نحوه مدیریت غفاری بر مجموعه الهادی و فحاشی مکرر وی علیه مسئولان نظام، بسیجیان از سال 73 هیچ فعالیتی در این مسجد نداشتند. به علاوه هیچگاه بسیج در سازمان خود اسلحه یوزی نداشته است. یوزی، به دلیل قواره کوچکی که دارد برای نبردهای چریکی و خیابانی به کار می‌رود و از جمله سلاح‌های سازمانهای تروریستی از جمله منافقین شمرده می‌شود.
در حین بازرسی از دریچه‌های زیر صحن مسجد الهادی، تعداد 57 قبضه سلاح کمری، 98 قبضه کلاشینکف، تعداد زیادی یوزی، همراه با فشنگ کشف شده بود. همچنین از منزل خادم مسجد، یک قبضه سلاح یوزی، دو قبضه سلاح کمری، یک قبضه کلاشینکف ، یک قبضه ژ3 و یک قبضه قناسه و 7 عدد خشاب کشف و ضبط گردید.
در میان این محموله تسلیحاتی اسلحه وینچستر مدل 2008 ساخت یک کارخانه صهیونیستی هم بود که ارزش تقریبی آن 100میلیون تومان برآورد می شد. همین اسلحه، مدل ساخت آن، حاکی از ارتباط به روز جریان فتنه و گروه ضربت با دشمنان انقلاب اسلامی است. به علاوه با وجود تعطیلی بسیج مسجد از سال 1373، و مدل اسلحه وینچستر، هرگونه ارتباط احتمالی این محموله تسلیحاتی با ارگان‌هایی مانند بسیج مردود بود. اندکی بعد حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات گزارش‌های روشنی از این مسجد ارائه داد و به خبرگزاری برنا گفت: «با توجه به بررسی هایی که به عمل آمده این سلاح ها هیچ ارتباطی به بسیج نداشتند.»
وی مجموع سلاح‌های کشف شده در مسجد الهادی را 200 قطعه عنوان کرد و گفت: «این سلاح ها را سپاه پاسداران کشف کرده و موضوع از طریق آنها در حال پیگیری است.» در میان اخبار پراکنده‌ای که قبل و بعد از فتنه 88 به رسانه‌ها منتشر می‌شد هم زوایای دیگری از ورود تسلیحات پراکنده به میدان فتنه‌افروزی رخ نمایان می‌کردند.
ـ پنج‌شنبه 17 دی 1388 پایگاه خبری جهان نیوز: «یک منبع مطلع با اعلام خبر کشف یک خودرو، مملو از سلاح‌های پیشرفته و جنگی درمیدان ولیعصر(عج) گفت: این وانت پس ازتجمعات روز عاشورا(6 دی 1388) شناسایی و با اقدام به موقع ماموران کلیه سلاح های موجود در آن ضبط شد. در اسلحه‌های ضبط شده علاوه بر سلاح مدرن دورزن، تفنگ‌های ساچمه ای هم وجود دارد. اهمیت این کشف از آن جهت است که 2 نفر از کشته‌شدگان روز عاشورا توسط این گونه سلاح‌های ساچمه‌ای مورد هدف قرار گرفته اند. این سلاح‌ها غیرسازمانی محسوب می شود. (متعلق به نیروهای نظامی و انتظامی کشور نیستند)»
«... چند خودرو حاوی چوب، چماق و لاستیک برای آتش افروزی در مسیر کوی دانشگاه تهران نیز کشف و شناسایی شده است. صاحبان این خودروها اعتراف کرده بودند که در طول اعتراضات و ناآرامی های تهران این امکانات را در اختیار اغتشاشگران قرار می دادند... پیشتر نیز چند مقام امنیتی و اطلاعاتی اعلام کرده بودند که گروه‌هایی(؟!) تلاش داشتند اغتشاشات خیابانی را از شکل اعتراضات عادی وارد فاز نظامی و چریکی کنند.»
فتنه 88 و پایان مستوری
وقایع مرتبط با انتخابات دهمین دوره ریاست‌جمهوری و فتنه 8 ماهه 1388، فرصتی بود، تا بسیاری از ناخالصی‌های نظام اسلامی غربال گردند. بخشی از عوامل نسل دوم گروه ضربت که دیگر تاب مستوری نداشتند در همین فرصت 8 ماهه اسرار خویش را هویدا کردند. معرفی تمامی سوابق آنان خود مثنوی 70 من کاغذ می‌شود اما از برای آشنایی، به معرفی اجمالی برخی از آنها می‌پردازیم:
سیدضیاء مرتضوی اشکذری؛
وی 10 دی 1337 به دنیا آمد. در دهه 1360 با محمد خوئینی‌ها در دستگاه قضائی همکاری می‌کرد. در دهه 1380 با مجمع محققین و مدرسین مرتبط بود و همزمان با مرکز تحقیقات و علوم اسلامی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم همکاری می‌کرد. این مرکز در سال 1383 با مجوز شورای گسترش وزارت علوم به پژوهشگاه «علوم و فرهنگ اسلامی» تبدیل شد. مرتضوی، عضو هیات علمی گروه فقه و حقوق این پژوهشگاه است. به علاوه او با دانشگاه ادیان نیز همکاری می‌کند. در جریان فتنه 88 از چهره‌های تأثیرگذار بر فضای ملتهب قم بود. او را می‌توان با محمد خوئینی‌ها، مقایسه کرد. طلاب و اساتید انقلابی حوزه علمیه قم، طی اعلامیه‌هایی تحرکات وی را افشا کردند.
حمیدرضا شریعتمداری؛
وی در قم به دنیا آمد. طی دهه 1360 در مدرسه حقانی (شهیدین فعلی) تحصیل کرد. در مدرسه معصومیه، دانشگاه رضوی، دانشگاه مفید، جامعه الزهرا، دانشگاه امیر کبیر و... و دفتر همکاری حوزه و دانشگاه به تحقیق و تدریس مشغول بود و از مباحث «مصطفی ملکیان» استفاده می‌کرد. مدتی مدیریت مدرسه امام جعفر صادق(ع) را در دماوند مدیریت کرد. در اوائل دهه 1370 به نمایندگی از سازمان تبلیغات اسلامی و سازمان فرهنگ و ارتباطات، به آلبانی و مقدونیه اعزام شد. سپس در راه‌اندازی مرکز ادیان (دانشگاه ادیان بعدی) با ابوالحسن نواب همکاری کرد و مدتها از متصدیان فصلنامه «هفت آسمان» وابسته به دانشگاه ادیان بود. سال 1388 در اعلامیه‌های طلاب بسیجی و انقلابی از وی به عنوان فعالان فتنه یاد شده است.
عبدالرحیم سلیمانی اردستانی؛
سلیمانی، فرزند اسماعیل و متولد اردستان در سال ۱۳۳۸است. سال 1357 در هنرستان دیپلم برق گرفت. سپس برای ادامه تحصیل راهی قم شد. تخصص او حوزه دین شناسی است. در دانشگاه‌های ادیان، قم، مفید، مدرسه شهیدین، جامعه الزهرا و... مشغول به تحصیل بوده است. سالها معاون پژوهشی و آموزشی مرکز مطالعات ادیان بود. وی عضو شورای مرکزی مجمع مدرسین و محققین است. زمانی که روزنامه کیهان، بر سر جنجال به ظاهر حقوق بشری در مورد «سکینه محمدی آشتیانی»، کارلا برونی، معشوقه و همسر بعدی نیکولا سارکوزی، حامی آشتیانی را «بدکاره» نامید، سلیمانی طی مقاله‌ای که سایت مجمع محققین منتشر کرد، به حسین شریعتمداری تاخت. نام سلیمانی در اعلامیه‌های طلاب بسیجی و انقلابی در جریان فتنه 88 ذکر شده است. تصاویر وی در آشوب های خیابانی منتشر شده است.
کاظم قاضی‌زاده؛
قاضی زاده در اول فروردین 1340 در تهران به دنیا آمد. در سال 1356 در رشته فیزیک مشغول به تحصیل شد و با انقلاب فرهنگی، راهی حوزه علمیه گردید. وی از نظر علمی طلبه‌ای فاضل و کوشا بود و از محضرحضرات آقایان جواد تبریزی، سید کاظم حائری، منتظری، جوادی آملی، فاضل لنکرانی، وحید خراسانی و... بهره برد.
در سال 1377 از حوزه انتخابیه استان تهران، داوطلب ورود به مجلس خبرگان رهبری شد و با مجید انصاری، محمدرضا توسلی و طیف نزدیک به مجمع روحانیون در یک فهرست انتخاباتی جای گرفت. از این فهرست انصاری و توسلی به مجلس خبرگان راه یافتند. اما ارتباط «قاضی زاده» با این افراد ادامه یافت.
وی در مدارس فیضیه، آیت الله گلپایگانی، آیت الله بروجردی و... و دانشگاه تربیت مدرس، دانشکدة علوم حدیث و واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد سابقه تدریس دارد. نام وی نیز در اعلامیه‌های طلاب بسیجی و انقلابی در کنار سلیمانی، مرتضوی و... آمده است.
دکتر محمد ذبیحی
وی متولد شهرستان گناباد در خراسان رضوی است. با اینکه با بسیاری از فضلا و علما به سبب سرپرستی وی در دانشگاه قم، مرتبط بوده است، جزء طیف مجمع محققین و مدرسین است. او در سال 1388 مسئولیت امور روحانیون ستاد میرحسین موسوی را برعهده داشت و موسوی با تکیه بر ارتباطات ذبیحی با علما و مراجع، مرتبط می‌شد. در 27 مرداد 1388 در جریان فتنه ذبیحی و پسرش «طاها» نیز بازداشت شدند. وفق یادداشت‌هایی که در فضای مجازی منتشر شده است، دوستان ذبیحی امیدوار بودند آیت‌الله صادق لاریجانی که سالها «عضو هیات علمی دانشگاه قم» بود و به تازگی عهده دار ریاست قوه قضائیه شده بود، به سبب این آشنائی راه آزادی ذبیحی را زودتر هموار سازد.
ذبیحی در انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی داوطلب حوزه انتخابیه گناباد شد ولی توفیقی کسب نکرد و حائز رتبه سوم شد. او طی بیانیه‌ای به همشهریانش گفت: «انتخابات اگر با ساز و کار قانونی و فارغ از دخالتهای مجریان... صورت بپذیرد، زمینه رشد و توسعه را فراهم می آورد. اگر انتخابات در فضای تخریب رقیب و تهدید و اعمال نظر مجریان باشد نه تنها به اهداف اساسی از برگزاری انتخابات کمک نمی کند بلکه سبب بی اعتمادی، دل گیری سیاسی(؟!) و… می گردد... از حضور پرشور مردم تشکر...می‌کنم که بزرگترین متینگ سیاسی چندین هزار نفری را در تاریخ گناباد رقم زدند و بیش از 16 هزار رأی در فضای سنگین دوقطبی به اینجانب دادند... انتخابات را باید ارج نهاد و حرکات مشکوک برخی از افراد که در پایان انتخابات با هتک حرمت رقیب فرصت‌طلبی کردند... می‌طلبد مسئولان شهر، روحانیون و دانشگاهیان و بازاریان... از این قانون شکنی بیزاری جویند!»
چقدر شبیه به بیانیه‌های میر حسین موسوی در سال 1388 بود!؟ ذبیحی در انتخابات دوره نهم مجلس(12 اسفند 1390) نیز شرکت کرد ولی صلاحیتش تایید نشد.
سیدمحمدعلى ایازى؛
وی در سال 1333 به دنیا آمد. تحصیلات حوزوى خود را در مشهد آغاز کرد. سپس راهی قم شد و از حضرات آقایان محقق داماد، منتظرى، حسن زاده آملى، جوادى آملى، مرتضى حائرى، فاضل لنکرانى، سلطانى استفاده، وحید خراسانى و... بهره برد. در سال 1377 در ششمین دوره خادمان نشر قرآن کریم، به سبب قرآن پژوهى به عنوان خادم قرآن معرفی شد. وی نیز عضو مجمع محققین و مدرسین است و در اعلامیه‌های طلاب انقلابی از او نامبرده شده است.
بیانیه‌های روشنگرایانه
در جریان فتنه 88 چندین بیانیه از سوی طلاب منتشر شد که در بلابه‌لای آنها با استناد به تصاویر، گزارش‌های مردمی و مشاهده عینی، اسامی افرادی خاص مطرح شده است. این افراد به طور مستقیم یا غیر مستقیم به هسته‌های علمی و شاخه‌های سیاسی عوامل گروه ضربت نزدیک هستند. نگاهی اجمالی به چکیده این بیانیه‌ها می‌تواند روشنگرایانه باشد؛
ـ رجا و دیگر سایت‌ها. 28 تیر 1388؛ «عامل فتنه و اختلاف در قم کیست؟»
جمعی از فضلا و طلاب حوزه علمیه قم در نامه‌ای سرگشاده با عنوان «عامل فتنه و اختلاف در قم کیست؟»، نوشتند: «مدتی است که نامه‌های تفرقه‌انگیزی به نام عده‌ای از روحانیون قم به بهانه مخالفت با رییس‌جمهور و حوادث اخیر در رسانه ها منتشر می شود که جوهره اصلی آن ها ایجاد تفرقه، صف‌بندی در مقابل انقلاب و تعالیم روح‌بخش امام خمینی(ره) و فرامین رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظله العالی) است... صحنه گردان این تحرکات و کانون فتنه چه کسی می باشند؟ با پیگیری جمعی از فضلای حوزه علمیه قم مشخص شد که این شخص، «سید ضیاء مرتضوی» از مرتبطین منتظری است. به پاره‌ای از مواضع وسوابق وی اشاره می‌گردد:
1- وی پای ثابت امضاهای مشترک نامه‌های تفرقه‌آمیز و ساختارشکنی همچون نامه به رهبر معظم انقلاب، بیانیه علیه رئیس جمهور، نامه به آیت‌ا... استادی و... است. کسانی که با نامبرده آشنا هستند، می‌دانند که متن این نامه ها و اطلاعیه ها اثر نامبرده است.
2- ارتباط وی با عناصر فیمینیست بویژه شهلا شرکت و خانم دکتر حسنی در زمان سردبیری ماهنامه پیام‌زن وتبلیغ اندیشه‌های فیمینیستی از سوابق او است که بارها باعث اعتراض علما وطلاب گردید.
3- انتشار نامه موهن علیه مرجع بزرگوار حضرت آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی به دلیل اعتراض ایشان به حمایت نشریه پیام‌زن از شیرین عبادی، وکیل فرقه ضاله بهائیت، باعث عصبانیت طلاب وانتشار بیانیه‌هایی علیه نامبرده در قم گردید.
4- وی همکاری‌های تنگاتنگی با دفتر آقای صانعی دارد و کتاب‌های فیمینیستی‌اش را انتشارات آقای صانعی منتشر می‌کند.
5- نقش وی در مدیریت فتنه موسوی در قم روشن است و عده ای او را مسئول در سایه ستاد موسوی می‌دانند. ارتباط مکرر با عوامل اغتشاش در تهران، تنظیم جلسات با برخی روحانیون در قم و اطراف آن، جهت ایجاد تفرقه و مدیریت برگزاری چند جلسه با آقای هاشمی و موسوی بعد از حوادث اخیر از تحرکات دیگر وی می باشد.
6- حمله به آیت‌الله یزدی به دلیل دفاع ایشان از فقه شیعه و تلاش جهت نوشتن نامه وجمع‌آوری امضاء در حمایت از آقای هاشمی و خطبه‌های وی در نماز جمعه و ادامه خط آشوب و تفرقه از تحرکات اخیر وی است... شخصی که تا دیروز احترامی برای علما ومراجع قائل نبوده و حمله گستاخانه وی به آیات عظام حضرات مکارم شیرازی و سبحانی دامت برکاتهم هنوز از یادها نرفته است، امروز تلاش دارد به بهانه حمایت از مرجعیت، علما وروحانیون را در مقابل انقلاب و رهبری قرار دهد؟ ... اینکه تحرکات وی، حکایت از آن دارد که در حال تعقیب اهداف و مقاصد شوم خود می باشد...»
رجا و دیگر سایت‌ها. 14 شهریور 1388 «تحرکات جدید عوامل فتنه قم»
«پس از افشای عوامل فتنه در قم، برخی از این عوامل درصدد بازسازی وجهه‌ تخریب شده خود بر آمده‌اند، به طوری که در آستانه سال تحصیلی جدید...، این جریان خطرناک به‌دنبال ایجاد موجی جدید برای ملتهب کردن مجدد فضای سیاسی کشور است.
اگرچه در قم، «ضیاء.م» میدان‌دار اصلی این ماجراها بود ولی به‌تازگی حمیدرضا شریعتمداری که پیش از این، به طور مستند و همراه با تصویر از نقش او در اغتشاشات پرده برداشته شد، تلاش دارد محوریت این جریان را به دست بگیرد. در ماجرای اغتشاشات اخیر وی و دوستانش علاوه بر شرکت درآشوب‌ها (که تصاویر آن قبلاً منتشر شد) در قم نیز تلاش زیادی برای ایجاد اختلاف بین علما و روحانیون و صدور بیانیه های متعدد به‌منظور ملتهب کردن فضا انجام داد.... وی در یک مورد قصد دیدار با یکی از مراجع معظم تقلید را داشت که ایشان موافقت نکردند اما وی شبانه به درب منزل فرزند ایشان رفت و سعی کرد ذهن نامبرده را مشوش نماید. با این وجود، باز هم با سماجت و بدون وقت ملاقات در یکی از دیدارهای این مرجع تقلید حضور یافت و با وارونه کردن حقایق سعی کرد ایشان را نسبت به نظام بدبین نماید.
پس از آزادی 2 نفر از عوامل فتنه یعنی عبدالرحیم سلیمانی که در درگیری‌های بهشت زهرا(س) بازداشت شده بود و ذبیحی یکی دیگر از عوامل فتنه، شریعتمداری و برخی دوستان همفکرش به منزل آن‌ها رفته و تلاش کردند نشان دهند هنوز با این جریان همراهند....
با افشای تحرکات وی و جریان «ضیاء.م» موج اعتراض علیه وی در مرکز مطالعات ادیان به راه افتاد و طلاب و اساتید انقلابی این مرکز خواستار اخراج وی شدند. نامبرده طی نامه ای به سید ابوالحسن نواب رییس مرکز، ضمن ارائه توجیهات عجیب در مورد حضورخود و دوستانش در اغتشاشات، مسئولیت این تحرکات را به عهده گرفته و به نوعی قصد دارد خود و دوستانش را تبرئه نماید.
گزارش‌ها حاکی است وی قصد دارد به بهانه‌ تبلیغ به یکی از شهرهای شمالی سفر کند که اتفاقاً دو نفر از عوامل فتنه (که یکی از آنها اخیراً بازداشت شده بود) در آن منطقه حضور دارند.
رجا و دیگر سایت‌ها. 13 تیر 1390 «عوامل فتنه 88 قم در کاخ مرمر چه می‌کنند؟»
دیدار اخیر هاشمی رفسنجانی با برخی از اصلی‌ترین فعالان فتنه 88 در حوزه علمیه قم، ابهامات جدیدی را در مورد اصرار مجدد هاشمی رفسنجانی بر موضع سیاسی چالش‌زای وی در دوران فتنه ایجاد کرد... در حالی که رسانه‌های نزدیک به هاشمی دیدار اخیر وی با برخی از روحانیون را دیدار با علمای قم! عنوان کردند، بررسی‌های خبرنگار رجانیوز حاکی از آن است که برخی حاضرین در این دیدار از عوامل فتنه 88 در قم بوده‌اند...
اگرچه مواضع هاشمی در همراهی با این جریان سبب شد تا در راهپیمایی تاریخی ۹ دی ۸۸، مردم شعارهای تندی را علیه او و فرزندانش سر بدهند اما به نظر می‌رسد نزدیک شدن به انتخابات مجلس نهم و همچنین پررنگ شدن اقدامات جریان نفوذی در دولت سبب شده تا هاشمی دور جدیدی از فعالیت‌های سیاسی خود را با محوریت این افراد آغاز کند. شناخته شده‌ترین چهره‌های مرتبط با فتنه 88 در دیدار با هاشمی، ضیاء مرتضوی، حمیدرضا شریعتمداری، عبدالرحیم سلیمانی اردستانی و کاظم قاضی‌زاده هستند. ضیاء مرتضوی از عوامل حامی و سازمان دهنده فتنه در قم است که در اکثر بیانیه‌ها و جلسات عناصر فتنه حضور داشته و هم اکنون نیز فعال است.
این در حالی است که وی رئیس پژوهشکده فقه و حقوق دفتر تبلیغات اسلامی است. مرتضوی که تلاش زیادی برای تضعیف نیروهای انقلابی در قم داشت و حملات اهانت‌آمیز وی علیه رئیس جامعه مدرسین در نشریات مختلف منتشر شده است، هماهنگ کننده اصلی برنامه‌های تعامل هاشمی با روحانیون به شمار می‌رود. حضور در نماز جمعه‌ ۲۶ تیرماه هاشمی رفسنجانی در کنار معترضان در حالی که همه‌ گروه‌های ضد‌انقلاب نیز اعلام حضور کرده بودند، از دیگر اقدامات مرتضوی بود. این در شرایطی بود که وی و برخی از دوستانش حتی کمتر در نماز جمعه قم دیده می‌شوند! حمیدرضا شریعتمداری از منصوبان حجت‌الاسلام نواب (مشاور فرهنگی رئیس مجلس؛ لاریجانی) در دانشگاه ادیان بود و در ساماندهی جریان فتنه در قم نقش ایفا می‌کرد.
وی در اغتشاشات و آشوب‌های تهران رسما حضور داشت و رجانیوز پیش از این تصاویر حضور او در درگیری‌های خیابانی را منتشر کرد. پس از آزادی دو نفر از عوامل فتنه یعنی عبدالرحیم سلیمانی که در درگیری‌های بهشت زهرا بازداشت شده بود و ذبیحی یکی دیگر از عوامل فتنه، شریعتمداری و برخی دوستان همفکرش به منزل آن‌ها رفته و تلاش کردند نشان دهند هنوز با این جریان همراهند. وی همچنین با انتشار نامه‌ای به حجت الاسلام نواب تلاش کرد بازداشت این افراد را انکار و توجیه کند. عبدالرحیم سلیمانی اردستانی به دلیل حضور در اغتشاشات بهشت زهرا (س) توسط نیروی انتظامی دستگیر و زندانی شده بود. کاظم قاضی‌زاده نیز از عناصر حامی فتنه و فعال در بیانیه‌های حمایت از فتنه‌گران و مدیر موسسه فهیم است.
این در حالی است که دفتر این موسسه محل تجمع عناصر فتنه است. مسعود ادیب که عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه مفید است، یکی از اعضای ثابت جلسات ماهیانه بنیاد باران ماهانه بنیاد باران به شمار می رود. ادیب، عضو مجمع محققین حوزه علمیه، ریاست ستاد موسوی در قم را نیز بر عهده داشت و از طرفداران منتظری بود و سخنرانی مراسم چهلم منتظری برعهده وی بود.
9 دی - و این قصه سر دراز دارد. معرفی هسته‌های شبه علمی از جمله محافل وابسته به گروه ضربت را به فرصتی دیگر می‌سپاریم و براین که بحث طولانی درباره گروه ضربت، ملال آور نگردد از شماره آتی به قلم دوستی دیگر، معرفی یک گروهک مخفی و شبه نظامی دیگر را جستجو خواهیم کرد. انشاءالله

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات