صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۸ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۰:۰۱  ، 
کد خبر : ۲۴۵۲۳۵

عربستان و جنگ بقا


مترجم: سحر دولتیان
در همه رژیم های ژئوپلیتیک که بر مبنایی غیر از میثاق های ملی استوارند، قدرت به تنها عامل مسلط در عملکرد کارگزاران آن مبدل می شود و در این هنگام است که ماهیت آن به روشنی پدیدار می شود.
یکی از الطاف بهار عربی (بیداری اسلامی) این نکته است که باعث زایل شدن پوسته های فریبنده از میوه هایی فاسد و گندیده شد، زیرا همه صفات متعددی را که به رژیم های ژئوپولتیک ملی، سوسیالیستی یا دینی اطلاق می شد، در نهایت واقع بینی به یک صفت مشترک مبدل ساخت. معانی این صفات، رژیم های مذکور را از سقوط و مرگ حتمی نجات نداد، چه رژیم هایی که به نام پروردگار حکومت می کردند و چه آنهایی که به نام شیطان پایه های خود را مستحکم ساخته بودند.
اگر تاریخ یک بار دیگر در شبه جزیره عربستان تکرار شود، خاندان سعود که اکنون در حال له شدن در زیر بار سنگین تاریخ و ایدئولوژی دینی است، هرگز مجدداً منابع مشروعیت زایی را که در ابتدا انتخاب کرده بود، انتخاب نمی کرد، زیرا با وجود این منابع، آل سعود ناگزیر از اعمال خدعه و فریبکاری درباره آنهاست.
هم اکنون پرسش ها و اقدامات زیادی در میان مردم عربستان پیرامون شایستگی این خاندان برای حکمرانی و نیز نقش آشفته موسسه دینی رسمی در قبال درخواست های روزافزون مردمی برای انتقال دموکراتیک قدرت، در حال طرح شدن و انجام است.
روند حوادث تاکنون مبین این امر است که نخبگان حاکم یعنی تعداد انگشت شماری از خاندان سعود حتی به منطق کشور و دولت ملی هم فکر نمی کنند.
با وجود جوشش و فوران گفتمان های قومی و طائفی رایج در کانال های تبلیغاتی و مالی وابسته به قدرت، اکثر شهروندان خواهان تداوم حکمرانی آل سعود نیستند و تزریق امتیازهای اجتماعی دیگر تأثیری در کند کردن حرکت مردمی ندارد. جوانان در سراسر کشور با ابداع تاکتیک های پیوسته از مقاومت مدنی حمایت می کنند، اما با این وجود به دلیل شکاف های قومی، مذهبی و قبیله ای موجود در میان ملت که عامدانه توسط نهاد حاکم تعمیق یافته به عنوان نقطه ضعف حرکت مردمی در عربستان شناخته شده و سبب پیدایش این ارزیابی شده است که ملت نخواهد توانست، اعتراض ها را متحد سازد، اما در این میان به تازگی حوادثی به وقوع پیوسته که حرف های جدیدی برای گفتن دارد.
گفتمان و عملکرد رژیم آل سعود نشان دهنده ترس آن از تحولات اجتماعی است که از ابتدای دهه 70 و همزمان با برنامه مدرن سازی شروع شده و به فرایند جهانی شدن ارتباطات پیوست و به تدریج سبب از بین رفتن جایگاه مراکز ارشاد دینی رسمی شد.
سیاست خارجی عربستان هم در مقطع کنونی به عنوان اهرم نجات بخش رژیم حاکم عمل می کند. به علاوه اظهارات و عملکردهای قومی و طائفی و همچنین شیعه ستیزی شدید محافل سلفی همه و همه سپرهای این رژیم به شمار می روند.
از آنجا که قومی گرایی در تناقض اساسی و بنیادین با مفهوم کشور است، توسل به آن فقط و فقط برای نجات قدرت برضد کشور است. در همین راستا هدف از مداخله مفرط در امور سوریه- و نه انقلاب سوریه- بازسازی مشروعیت دینی رژیم سعودی در میان کلیت سنی و همچنین محافل سلفی در پی خیزش های عربی می باشد، اما باید این سوال را پرسید که اصولاً چه کسی فکر می کند که رژیم سعودی یک رژیم دینی است؟
در اوایل دهه 90 درپی صدور نظام های سه گانه قانون اساسی، مجلس شورا و مجلس مناطق جریان بیداری دینی اقدام به انتشار نامه ای تذکرآمیز با امضای حدود 100 تن از علمای سلفی کرد که به مانیفست سلفی مشهور شد و خواستار بازنگری در اسلامی کردن کشور شد، اما مقامات سعودی در واکنش به این نامه، اقدام به دستگیری تعدادی از این افراد و سرکوب آنها کردند. از این زمان به بعد تردیدهای زیادی درمورد التزام و پایبندی آل سعود به دین پیدا شد. این روند با پیدایش سازمان القاعده که با الهام از ایده های جریان بیداری به مواجهه نظامی با رژیم روی آورد، شدت یافت و مشروعیت دینی این خاندان بیش از پیش زیر سوال رفت.
یکی دیگر از دستاوردهای ادعایی آل سعود، دستاوردهای امنیتی است. این کلام بسیار دقیقی است، زیرا رژیم های توتالیتر برای حفظ ثبات تنها به سرویس های امنیتی کارآمد نیاز دارند. مبارزان عربستانی اتفاقات دهه 60 و فضای رعب و وحشت دوران ملک فیصل را به خوبی به یاد دارند.
پس از باطل شدن جادوی ایدئولوژی دینی به عنوان مبنای مشروعیت زای قدرت و افول هژمونی امنیتی، چیز زیادی برای آل سعود باقی نمانده و همین مسئله نشان دهنده سردرگمی سیاسی، امنیتی و نظامی آن است. در این مجال برخی معتقدند که وقوع یک جنگ منطقه ای سبب گذار از این مرحله با حداقل هزینه خواهد شد. هم اکنون هیچ کس در عربستان از اصلاحات سیاسی و اقتصادی صحبت نمی کند.
مبنای همکاری آمریکا و عربستان در مسائل منطقه‌ای، آرامش موقتی در عملکرد آمریکا طی شش ماه آینده تا زمان تعیین هویت میهمان کاخ سفید است. البته در این راستا از مدت ها پیش وظیفه ایجاد التهاب منطقه ای تا شروع جنگ به عهده عربستان گذاشته شده است؛ وظیفه ای که در جهت تغییر نقشه خاورمیانه شامل سرنگونی نظام اسد در سوریه و فلج کردن توانایی های هسته ای ایران و نابودی جنبش های مقاومت می شود، اما در هرحال، تمام این اقدامات بخشی از جنگ بقای رژیم آل سعود است، زیرا به خوبی می داند که در برابر فرصتی استثنایی قرار گرفته که یا باید پیروز شود و جایگاه خود را پس از بهار عربی به دست آورد و یا برای فروپاشی به دست هم پیمانان یا دشمنانش آماده شود.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات