تاریخ انتشار : ۱۲ شهريور ۱۳۹۱ - ۱۴:۲۷  ، 
کد خبر : ۲۴۵۵۷۱
تهاجم به خانه عنکبوت‌ها

خنثی‌سازی سلفیّون با مدل عراق؟


درباره یکی از مصادیق تقابلی بین دول صحبت شد امّا میزبانی عراق در حوزه تقابل ملل، چه تأثیراتی می تواند ایجاد کند؟ یقیناً یکی از اجزای لاینفک تمامی انقلاب ها؛ قدرت آفرینی آنهاست، انقلاب های سالم در فرآیندهای مداوم رفت و برگشتی از مردم شروع می شوند و به نظامات حکومتی می رسند و سپس دوباره به مردم بر می گردند و این سیر ادامه دارد تا وقتی انقلاب ها سالم باشند؛ در حقیقت یک نظام برآمده از انقلابی مردمی هیچگاه از مردم جدا نخواهد شد و آنچه گفته شد از بارزه های اساسی 33 سال حکمرانی انقلاب اسلامی در ایران است. با این حال انقلاب ها با ورود به حوزه قدرت و قدرت زایی شروع به صدور خود می کنند و این صدور بیش از آنکه به واسطه ابزارهای سخت و بروکراتیک انجام گیرد در یک جریان بلند مدّت و نرم راه خود را باز می کند.
انقلاب کارکردهای خارجی فراوانی دارد و این کارکردها با انواع مختلف خود و در سطوح متفاوت بر ملل و دول خارج از سرزمین مادر ایجاد قدرت می نمایند؛ یکی از بالاترین کارکردها و سطوح قدرت زایی خارجی انقلاب، زایش و تولید مثل است. منظور از زایش انقلاب این است که انقلاب در یک فرآیند مردمی جا پای خود را در ملل خارجی محکم نماید، سپس در یک حرکت خیزشی تبدیل به قدرت اجتماعی شود و این قدرت با سیلان به مسائل حکومتی، نظامی برآمده از اصول انقلاب مادر بسازد. در حقیقت اگر انقلاب در شئون خارجی خویش نتواند فرآیند رفت و برگشت مردم- قدرت را (مانند آنچه در سرزمین مبداء انجام داد) تولید کند هر چند از ارزش های او کاسته نمی شود ولی بخش مهمّی از کارکردهای خارجی خود را از دست داده است.
لذا مهره پیوند تبدیل نظام اسلامی ایران به یک قدرت چند ملیّتی جهان شمول در این نکته نهفته است که بتواند نظامی برآمده از اصول خود را خارج مرزها تولید کند، البته این زایش به معنای شباهت دو نظام به همدیگر نیست بلکه مراد اشتراک در اصول است نه الزاماً اشتراک در ساختارها. این نظامات با یافتن اشتراکاتشان دست به همکاری زده و به مرور زمان با افزایش همکاری ها و رشد مفاهمه تبدیل به یک قطب فراملّی می شوند؛ البته تجربه قطب یا بلوک اسلامی احیاناً خیلی موفق تر از نمونه های عقیم و پر از نقص - به دلایل اشتراکات ماتریالیستی- در شوروی، اتّحادیه اروپا و یا ناتو خواهد بود.
انقلاب اسلامی سالهاست بعد از تفاهم عمیق و دراز مدّت با ملل مسلمان منطقه قدرت اجتماعی ایجاد کرده است و از این منظر همانطور که رهبر حکیم انقلاب فرموده اند، بیداری اسلامی و انقلاب اسلامی برادرند. ولی اگر این نهضت عظیم به نظام سازی انقلابی- اسلامی در کشورهای مقصد نینجامد، در یک نگاه حدّاکثری نوعی خسران به حساب می آید. (البته این بدان معنی نیست که عدم زایش انقلاب اسلامی در منطقه شرایط را برای استکبار مانند قبل از بیداری خواهد کرد و چیزی از ارزش های بیداری اسلامی کم نمی کند) چنانچه یک کشور عربِ مسلمان با به کارگیری نرم افزاری حکومتی شبیه جمهوری اسلامی، نظامی مشترک در اصول با انقلاب اسلامی تشکیل دهد؛ زمینه های تولید مثل این زایش در مابقی همقطاران عرب و مسلمانش فراهم می شود.
اغلب کشورهای مسلمان منطقه به لحاظ ساخت های تاریخی و عقیدتی با ایران تفاوت هایی دارند که میزان درک متقابل را پایین می آورد، از زبان گرفته تا تاریخ و آداب و رسوم فرهنگی تا مذهب و حتّی تجارب تاریخی. پس بگذارید حرف آخر را اوّل بگوییم، اینطور به نظر می رسد (مطلق نیست) عراق بیش از آنچه فکر می شود ظرفیت دارد تا مرحله گذار زایش سیستم نرم افزاری جمهوری اسلامی در منطقه باشد؛ اگر عراق که کشوری مسلمان و عرب است با حمایت جمهوری اسلامی و اشتراک در اصول انقلاب اسلامی و تشبّه به گوشه هایی از سیستم نرم افزاری جمهوری اسلامی، مانند ایران خیلی زود تر از انتظارها پلّه های استقلال و ترقّی را طی کند مابقی کشورها مانند مصر و لبنان هم به انجام چنین تجربه ای راغب می شوند.
برخی نخبگان طبق تجربه شان معتقدند نخبگان لبنان زمینه های مناسبی برای پذیرش سیستمی شبیه ولایت فقیه در کشور خود دارند. وقتی چنین شرایطی در جامعه موزاییکی مثل لبنان برقرار است چرا در عراق با وجود ظرفیتی مثل عشق به ائمّه اطهار، حوزه پرسابقه نجف و نقش علمای دینی در تربیت اجتماعی مردم؛ چنین ظرفیت هایی محدودتر باشد؟ برخی سران حماس در دیدارهای عمومی شان بیم از این نداشتند که بگویند الگوی حسینی و حزب الله لبنان باعث شد حماس موفّق شود.
همیشه باید این نکته را جلوی چشم ها گذاشت که ائمّه شیعیان الآن و در قرن 21 بعد از قرون متوالی هجمه علیه این خاندان در نگاه عمده برادران اهل سنّت نه به عنوان امام واجب الّطاعت که در قاموس سادات نبوی و علما و زهّاد و مجاهدین اسلام مورد قبول همه هستند. عراق می تواند خطّ گذار "اسلام حسینی" از قلب فلات ایران به شمال آفریقا باشد؛ ضمن اینکه مصر با توجّه به حکومت فاطمیون استعداد پذیرش چنین مَرام راه گشایی را دارد.
برای کسانی که سخت متقاعد می شوند، اضافه می شود که تجارب تاریخی نهضت های اسلامی پرده از حقایقی بر می دارد که تا حدودی مؤیّد فرضیه بالا هم هست. همزمان با اوج نگاه های مصلحانه اسلامی در مصر و خیزش کسانی چون «سیّد جمال الدّین اسدآبادی»، «شیخ محمّد عبده»، «رشید رضا»، «حسن البناء» و «سیّد قطب» در مصر - بین دهه 80 قرن نوزدهم تا اواسط قرن بیستم میلادی- یک جمله معروف در محافل نخبگانی دنیای اسلام مطرح می شد: "مصر می نویسد، بیروت چاپ می کند و عراق می خواند"، اوج کاربرد چنین جمله ای به برهه تأسیس «حزب الدّعوه» بدست شهید «محمّدباقر صدر» در عراق مربوط می شد.
چیزی که بیشتر درباره شهید صدر گفته نمی شود در حقیقت یکی از درخشان ترین برگ های خدمات او به اسلام و تشیّع است، معمولاً عامّه مردم ایران عمده مطلبی که درباره وی می دانند به تقریر کتاب «اقتصادنا» مربوط است. برخی تاریخ نگاران معتقدند شهید صدر حزب الّدعوه را با الگو برداری از نهضت علمای ایران و «اخوان المسلمین» تأسیس نمود. یکی از اصول مشخّص اخوان مربوط می شود به پیشبرد امور نهضت از طریق شورا و همین نگرش ابتدا در الدّعوه نیز حاکم شد.
با افزایش محبوبیت الدّعوه در بین مردم عراق و شدّت گرفتن حرکت های سیاسی این حزب تحت نظر شهید صدر، برخی از طلّاب و روحانیون حوزه نجف که با نزدیکی سیاست و حوزه میانه خوشی نداشتند با اصرار از آیت الله «حکیم» (مرجعیت عام عراق در آن دوره) خواستند که از شهید صدر بخواهد از کادر رهبری حزب استعفاء دهد. این اتّفاق افتاد ولی به تصریح شاگردان شهید و علّامه «مرتضی عسگری» (از اعضای وقت کادر رهبری حزب)، شهید صدر با حفظ ارتباط با اعضای رهبری همچنان دغدغه های سیاسی و ساختاریش را با اینان در میان می گذاشت.
بر این اساس گروهی معتقدند فشارها برای استعفاء زمانی به شهید صدر افزایش یافت که وی به این نتیجه رسیده بود که بحث شورا با ترتیبی که در الدّعوه و اخوان حاکم است؛ باید مورد بازبینی واقع شود چرا که ممکن بود رویه جاری در پیشبُرد اهداف انقلاب خلل ایجاد نماید. هر چند این فرضیه تاریخی در هاله ای از ابهام است امّا استناداتی روایی وجود دارد که شهید صدر با اوج گیری انقلاب امام خمینی (ره) در ایران به دیدگاه ولایت فقیه درباره عراق ایمان آورده بود، پیام آیت الله «محمّدباقر صدر» به امام راحل به محض پیروزی انقلاب و ابراز جملاتی مبنی بر اطاعت مطلق از امام توسّط شهید از جمله این استنادات است.
از این گذشته تجربه تاریخی اخوان نشان می دهد این جریان با رویّه موجود در برابر فراز و فرودهای سیاسی و مقتضیّات زمان دچار اشتباهات استراتژیکی شده است، اشتباهاتی که با پر رنگ شدن ریشه های اخوانی نهضت بیداری اسلامی منطقه نگرانی ها را نسبت به آینده رهبری خیزش بیشتر می کند. پرداختن به اخوان در این مقال نمی گنجد و به آینده حواله می شود لیکن نهایتاً باید گفت احیای حوزه نجف از طریق افزایش ارتباطات علماء و طلّاب انقلابی قم و نیز واکاوی سیره و نظرات شهید باقر صدر درباره جنبش سیاسی اسلام و بازخوانی شخصیت هایی چون «امام موسی صدر» و آنگاه پیدا کردن راه هایی عملیاتی برای رسیدن به یک شیوه نرم افزاری عملی در عراق؛ می تواند قفل های مربوط به ساخت نرم افزار اسلامی- بومی در عراق را بُگشاید.
این مسئله که عراق ظرفیت بالقوّه خنثی کردن ریشه های سلفی و نقیصه های اخوانی در انتفاضه اسلامی- عربی را دارد؛ می تواند قوام دهنده فرضیه بالا باشد که: "عراق کلید فتح مصر است و مصر کلید فتح منطقه". شاید با تلاش علمای اسلامی ایران و ارتباطات تنگاتنگ سیاسیون و نخبگان دینی دو کشور در آینده شاهد معروف شدن چنین جمله ای باشید: «ایران می نویسد، عراق چاپ می کند، جامعه می خواند»

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات