محمد کاظمی / نماینده مردم ملایر در مجلس شورای اسلامی
ـ از مبارزان جنبش دانشجویی در رژیم گذشته بود
ـ 5/5 سال در جبهههای جنگ بود
ـ او از فرماندههان گردانهای تخریب بود
ـ در شلمچه در اثر برخورد با مین پای چپ خود را از دست داد
ـ برای درمان جراحت خود هیچ کمک مالی از بنیاد شهید قبول نکرد
ـ در دوران نمایندگی ماهی 120 هزار تومان از حقوقش را برمیداشت و بقیه را صرف افراد بیبضاعت میکرد
ـ خودرویی را که از مجلس دریافت کرد بلافاصله در اختیار کمیته امداد امام همدان قرار داد تا با فروش آن به مستمندان کمک گردد
قلم بدست گرفتن و درباره دوست و همکار ارجمندی که مجسمه ادب و تواضع و ایثار است مطلب نوشتن و سخن گفتن در شرایطی که وی در مسیر انجام رسالت خطیر امانتداری امانت سنگین نمایندگی از سوی مردمی شریف و متدین بجای حضور در میان موکلینش به میهمانی زندان اوین رفته است کاری است بس دشوار.
سهشنبه چهارم دیماه برای همکاران مجلسی و برای مردم همدان روز تلخی بود. در این روز کوه بلندقامت و استوار الوند بر فراز شهر تاریخی و کهن همدان بغض کرده بود و ابرها به دور قله رفیع آن میچرخیدند انگار آسمان میخواست ببارد و فرشی سفید را بر دشتها و کوهها بگستراند اما، نه این بار بجای برف، غم میبارید سرما شکست و گرمی نجوای همدانیهای صبور و شریف میدان شش گوشه هگمتانه را پر کرد آری همه بهتزده شده بودند بجای بارش سنگین برف بارش سنگین اندوه بود که میبارید و چهره عابران را غمزده میکرد.
خبر به سرعت در شهر پیچید نماینده و سخنگوی آنان در خانه ملت را در خیابان دستگیر کردهاند باورمان نمیشود و در ذهنمان نمیگنجد که بر لقمانیان این معلم ایثارگر و وارسته انقلاب این چریک میدانهای نبرد و مبارزه این همگام و همرزم شهید دکتر چمران در قائله کردستان اینچنین رفته باشد اما حال که چنین اتفاقی افتاده است شایسته است ملت شریف ایران این نماینده سرفراز و عزیز خود را بشناسد با سوابق او آشنا شوند تا خدای ناکرده تصور نشود وی پایبند و معتقد به اسلام و انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی نبوده و قدمی در راه حفظ آرمانهای حضرت امام(ره) برنداشته است.
این فرزند فرزانه ایران اسلامی از مبارزین جنبش دانشجویی در زمان طاغوت بوده و با پیروی از رهنمودهای بنیانگذار جمهوری اسلامی فعالیتهای سیاسی خود را آغاز بگونهای که نهایتا به جرم فعالیتهای انقلابی دستگیر و از دانشگاه اصفهان اخراج گردید و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در شروع جنگ تحمیلی به هنگام نیاز به دفاع از این آب و خاک درس و کلاس و مدرسه را رها کرده و عازم جبههها گردید و از همان زمان نیز حضور و عضویت در گردان تخریب را انتخاب نمود.
در جای جای خطوط مقدم نبرد جای پای این رزمنده شجاع را میتوان یافت بر شانههای استوار این مرد بزرگ هنوز غبار خاک جبهههای کردستان ـ بازی دراز، حاج عمران تا فاو نقش بسته است و آفتاب هنوز سایههای حضور شجاعانه و جسورانه، او را دوشادوش یاران و همرزمانش در کربلای 5 بیاد دارد این شیر میدان نبرد که استقامت را از قله سرافراز الوند و از آموزههای دینی خود فرا گرفته است در این عملیات با عنوان فرمانده گردان تخریب حضور کامل داشت تا آنجا که در مسیر پاکسازی معبری برای عبور رزمندگان روی مین رفته و بر اثر انفجار آن پای چپ خود را به یاد و عشق امام حسین(ع) و مقتدای خود امام راحل در بهمن دشت شلمچه باقی گذاشت قطعا لقمانیان راضی نیست که این مطالب بیان شود اما علاقه به این تندیس اخلاق و فضیلت و گذشت و ایثار و جای خالی وی در جمع نمایندگان مرا وامیدارد تا اندکی از آنچه را در مورد ایشان میدانم در این فرصت پیش آمده ابراز نمایم.
ارتفاعات صعبالعبور آق داغ و منطقه حلبچه نیز از مناطقی است که این چریک خستگیناپذیر جبهههای شرف و غیرت چندین بار در حین عملیات در آن جا مجروح جسمی و شیمیایی گردید، این جانباز عزیز کرامت و عزت نفس را به حد کمال رساند بطوریکه هزینه بیمارستان خود را در عمل جراحی و درمان محل پای قطع شدهاش با فروش سهم منزلی که از پدر به او به ارث رسیده بود پرداخت کرده و دریغ از مراجعه به بنیاد و اخذ درصد جانبازی و هکذا استفاده از امتیازات جانبازان.
لقمانیان آنگاه که لباس رزم از تن به در کرد و خرقه سنگین سیاست را روی دوشهای زخمی خود انداخت تا در سنگر دفاع از حقوق مردمش ادامه خدمت داده و پاسدار عدالت، آزادی و خون شهیدان همرزمش باشد در هیچ سخنرانی تبلیغاتی نامی از آن همه ایثار و جانبازی به زبان نیاورد و در گرماگرم تبلیغات انتخاباتی هر چقدر دوستان و آشنایان اصرا ورزیدند که در بروشورهای تبلیغاتی حرف و حدیث جانبازی و دلباختگی خود را در جبههها عیان نماید اینکار را نکرد و در گوش یاران خود زمزمه کرد که راز آن حدیث عشق و ایثار بین خود و خدایش بوده و آن را به اندک بهایی ولو به قیمت نماینده شدنش نمیفروشد.
آنگاه که مردم قهرمان و فهیم همدان به وی اعتماد کردند و آرای سبز خویش را بنام وی به صندوقها ریختند از لحظه به دوش گرفتن بار سنگین این امانت لحظهای از پای ننشست و ضمن دفاع از حقوق اساسی ملت و دفاع از اصول قانون اساسی در صحن مجلس براساس سوگندی که یاد کرده بود علیوار انبان ایثار را به دوش انداخته و به خدمت مردمش کمر همت بست او از حقوق نمایندگیاش تنها 120 هزار تومان حقوق معلمی را برداشت و مابقی را یکجا در اختیار دفترش قرار داده تا خرج ضعفا و بیماران و مستمندان گردد و این را بسیاری از مردم خوب همدان گواه و ناظر هستند.
همچنان که ایشان اتومبیل تحویلی به خود توسط مجلس را بلافاصله به همدان منتقل و به کمیته امداد حضرت امام در این شهر هدیه کرد تا شاید این نهاد با فروش آن دردی از هزاران درد مردم دل ریش و مستمند خود را درمان کند و بدین لحاظ بدلیل نداشتن وسیله نقلیه برای سرکشی به حوزه انتخابیه خود نه از موتوری مجلس بلکه از اتوبوسهای بین شهری استفاده میکرد که خود شاهد این موضوع بودهام و اکنون پس از این شرح مختصر با خود میاندیشم که چه شده است و چه بلایی بر جامعه ما نازل شده است که ما که روزی تنها دغدغهمان برنامهریزی برای چگونگی برخورد با دشمنان نظام و انقلاب بود اکنون دغدغه برخورد خودیها به جانمان افتاده است.
چرا دوستیها و محبتها و گذشتها اینقدر رنگ باخته است زمانی درد همه دلسوزان و علاقهمندان به نظام درد مشترکی بود. همه به مصالح کشور و منافع مردم میاندیشیدند ولی امروز غفلتها و کمتوجهیها، بیمهریها و کمظرفیتیها مشکلاتی را بوجود آورده است که اساس نظام را به مخاطره انداخته است آیا محکومیت رزمندهای شجاع و پاکباخته جانبازی که قریب شش سال از بهترین ایام زندگی خود را برای دفاع از مرزهای دین و شرف و آزادی و امنیت و حفظ این آب و خاک در جبهههای جنگ تحمیلی گذرانده در حالی که میتوانست در گوشه دنج و راحتی به رسالت معلمی خویش بپردازد.
برای همه معتقدان نظام و حتی برای قاضی محترم محکومکننده این بسیجی سرافراز که اتفاقا خود نیز در سلک جانبازان است تلخ و رنجآور نیست چنین فرض میکنیم که اصول 84 و 86 قانون اساسی و ماده 75 آئیننامه داخلی مجلس هیچ مصونیتی برای نمایندگان قائل نگردیده و چنین فرض میکنیم که لقمانیان در نطق پیش از دستور خود از برخی واژههای گزنده استفاده کرده است.
آیا به لحاظ حقوقی احراز قصد مجرمانه و عنصر روانی تحقق جرم توهین و افترا به یکی از ارکان نظامی که خود برای حفظ آن تا مرز شهادت پیش رفته و از طرفی معترف و معتقد است که قصدش از بیان آن مطالب صرفاً انتفاد و اصلاح امور بوده است واقعا مشکل نیست و آیا شایسته نبود که با این نماینده خودی و ارزشمدار که برای حفظ نظام و ارکان آن و اثبات علاقهمندی و وفاداریش به آن سلامتی خود را نیز تقدیم کرده است.
بگونهای دیگر برخورد کنیم خصوصا آنکه قانون همه ابزارهای لازم را برای تخفیف و تعلیق و تبدیل مجازات در اختیار محاکم قرار داده است آیا آنچنان که در متن دادنامه صادره آمده است نطق لقمانیان در جامعه بحران بوجود آورده است یا حکم صادره، در هر صورت به خدا توکل میکنیم و از او استمداد میطلبیم و آرزو میکنیم در آیندهای نزدیک با اقدام خداپسندانه مقامات قضایی حضور مجدد این غیرتمند مدافع حق و عدل و آزادی را در جمع موکلان منتظر همدانی و در خانه ملت شاهد باشیم. انشاءالله