پایگاه بصیرت:چند روز پیش، محمدرضا خاتمی، دبیرکل سابق حزب منحله مشارکت در مصاحبه مفصلی با روزنامه اعتماد، به اعلام نظر در مورد وضعیت اردوگاه اصلاح طلبان و چگونگی ورود به صحنه انتخابات پرداخت و در مورد مسائل متعددی سخن گفت که هر یک از آنها به طور جداگانه جای پردازش و بررسی دارد. فارغ از فرازهایی از این اظهارنظر که نقدهای جدی بدان وارد است، خاتمی در بخشی از سخنان خود می گوید: «من نمی دانم کجا و کدام اصلاح طلب گفته است که نظام باید عوض شود. من نمی گویم همه اصلاح طلبان راجع به اصل ولایت فقیه یک جور فکر می کنند و یک اعتقاد دارند. اما در اینکه ما به این قانون اساسی که یک اصلش هم ولایت فقیه است، التزام داریم، تردیدی وجود ندارد. حرف ما این است که حتی ولایت فقیه هم چارچوب اختیاراتش را قانون اساسی مشخص کرده است. با این شرایط همین نظامی که دو گروه اقتدارگرای داخلی و برانداز خارجی سعی می کنند نشان بدهند یک نظام دیکتاتوری است، ما می خواهیم بگوییم همین نظام ولایت فقیه می تواند یک نظام دموکراتیک باشد.»
این عبارات که در نگاهی خوش بینانه می توان آن را تلاشی برای اعتمادسازی و بازگشت به قدرت و نوعی مرزبندی با ضدانقلاب و براندازان دانست، بلافاصله با واکنش منفی و شدیداللحن ضدانقلاب مواجه شد. برای نمونه «بیژن صف سری»، نویسنده سایت خبرنامه گویا نیز در مقاله ای با عنوان «آقای دکتر خاتمی این نسخه مرگ تدریجی ملت است»، با حمله به اصلاح طلبان نوشت: «هشت سال بایکوت شدن و دور ماندن از خوان قدرت، مصلحان را سخت آمده و به تکاپو انداخته است و این بار برای در آغوش گرفتن عروس عجوزه قدرت، اتکا به ملت را خواب و خیال خوش می دانند. لاجرم باید بنده آستان سلطان شد که شرط اول آن تبری از ملتی است که زمانی نه چندان دور بر سر تحقق آرمان های فراموش شده انقلاب با او عهد و پیمانی بوده است و این همه حکایتی است که در کلام صادقانه برادر سید اصلاحات شنیده شد.»
برخی از دوستان نزدیک تر جریان اصلاح طلبان داخلی، البته تلاش کردند تا این اظهارات ایشان را نه باوری قلبی، بلکه سخنانی از باب اضطرار تلقی کنند که برای بازگشت به قدرت ایراد گردیده است. به عنوان نمونه سایت جرس که توسط عطاءالله مهاجرانی، وزیر فرهنگ دولت اصلاحات اداره می شود، در مقاله ای با عنوان «فرجام قرائت دموکراتیک از ولایت فقیه» و به قلم «محمدرضا سرداری» به نقد اظهارات خاتمی پرداخته و مدعی می شود: «دفاع از نظریه ولایت فقیه دموکراتیک نمی تواند توجیه نظری و عملی داشته باشد و تنها کارکرد آن، رساندن پیامی آشتی جویانه به حاکمیت است.»
این واکنش ها به خوبی از وضعیت دشوار اصلاح طلبان و تعارضات و تناقض های موجود در این اردوگاه برای ورود به صحنه رقابت های انتخاباتی و بازگشت به قدرت حکایت دارد. قرار گرفتن در ائتلافی آشکارا با ضدانقلاب خارج نشین در ایام پس از انتخابات سال 88، و اقدام مشترک علیه نظام اسلامی در طول چهار سال گذشته و فرو ریختن پل های پشت سر، کار بازگشت به رقابت سیاسی در چارچوب قوانین جمهوری اسلامی را برای اصلاح طلبان دشوار کرده است. آنان به خوبی می دانند که بازگشت به این میدان جز با پیش شرط برائت جستن از فتنه گری و مرزبندی با ضدانقلاب و حمایت از اصول و آرمان های انقلاب اسلامی نه از لحاظ حقوقی و نه از لحاظ اجتماعی ممکن نخواهد بود و از سوی دیگر، چنین اعترافاتی بی شک با مقابله دوستانی همراه خواهد بود که متأسفانه اصلاح طلبان در سال های اخیر برای خود اختیار کرده اند! ضدانقلاب مشکل نظام اسلامی را در اسلامیت نظام می بینند و لذا برای آنها دشوار خواهد بود که افرادی چون محمدرضا خاتمی دم از اعتقاد به نظام ولایت فقیه و قانون اساسی بزنند! آنها با همین قانون اساسی و ولایت فقیه با هرنوع قرائتی از آن مشکل دارند و جز به نابودی آن رضایت نخواهند داد! لذا طبیعی است که در برابر چنین اظهارنظرهایی سکوت نکرده و به گوینده سخن بتازند! و این پارادوکسی است که اصلاح طلبانی چون برادران خاتمی با آن مواجهند!
ضمن آنکه چنین اظهاراتی هرچند می تواند مقدمه ای برای اعتمادسازی اصلاح طلبان برای افکار عمومی و زمینه سازی برای بازگشت به قدرت باشد؛ اما کافی نبوده و نیست، چراکه افکار عمومی فراموش نکرده اند که کارنامه مردود اصلاح طلبان در تقریباً چهار سال گذشته مملو از اقدام غیرقانونی ای است که در حوزه عمل برای آنها ثبت گردیده است، توهین ها و اهانت هایی که به آرمان های انقلاب اسلامی، جایگاه رفیع حضرت امام(ره) و وجود پربرکت رهبر معظم انقلاب اسلامی توسط وابستگان به این جریان در فتنه 88 صورت گرفته است؛ در سابقه اصلاح طلبان برای همیشه ثبت شده است، از این رو تناقض سخنان امروز سران اصلاحات با رفتارشان در فتنه 88 را می توان صرفاً اقدامی از سوی ایشان برای رسیدن مجدد به قدرت ارزیابی کرد.