جام جم آنلاین: موضوع لابیگری و نقش لابیها در انتخابات ریاست جمهوری و کنگره ایالات متحده همواره مورد توجه کارشناسان مسائل سیاسی قرار داشته است البته به باور بسیاری از آنها لابی صهیونیستی از بیشترین قدرت و نفوذ در ساختار سیاسی آمریکا برخوردار است.
به همین دلیل نیز کاندیداهای ریاست جمهوری و کنگره همواره تلاش میکنند تا حمایت لابیهای طرفدار اسرائیل را به دست بیاورند. سخنرانی در نشست سالانه آیپک و سفر به سرزمینهای اشغالی بخشی از این تلاشها محسوب میشود.
مفهوم لابی و لابیگری در آمریکا
انعطافپذیری و نرمش در برابر برخی گروههای ذینفوذ در زمان برگزاری انتخابات از دیرباز در سنت سیاسی آمریکا وجود داشته است. این موضوع نتیجه نظام حکومتی آمریکاست که در آن گروههای ذینفوذ به شیوههای مختلف میتوانند بر سیاستمداران اعمال فشار کنند. در واقع، لابیگری در آمریکا با امواج بزرگ مهاجرت در قرن نوزدهم آغاز شد. آمریکاییهای ایرلندیتبار در آن دوره یکی از تاثیرگذارترین لابیهای قومی در آن دوره محسوب میشدند، اما لابی گروهها و قومیتهای مختلف در 25 سال آخر قرن بیستم رشد چشمگیری پیدا کرده است.
با توجه به افزایش نقش کنگره در سیاست خارجی آمریکا، گروههای قومی و لابیگر نیز نقش بیشتر و تاثیرگذارتری ایفا کردند. گروههای قومی و لابیهای آنها نیز در دهه 1970 و 1980 رشد بسیار پررنگتری پیدا کردند. واژه لابی در لغت به معنای راهرو و سرسراست. به نظر میرسد ریشه لغوی لابی را باید در ساختار فیزیکی پارلمان بریتانیا یافت که در آن اتاقی سرپوشیده بیرون ساختمان تالار اصلی وجود داشت و شهروندان عادی برای ملاقات با اعضای پارلمان در این مکان حضور مییافتند و از آن زمان به بعد به این افراد لابیگر میگفتند.
واژه لابی را میتوان برای طیف وسیعی از اقدامات استفاده کرد و به طور کلی به معنای حمایت، تبلیغ یا پیشبرد یک هدف است. در این وضع، هر کنشی را که درصدد تاثیرگذاری بر یک موضوع یا وضع سیاسی باشد، میتوان لابیگری نامید. در اینجا، برخی از مهمترین گروههای لابیکننده در نظام سیاسی آمریکا بویژه در حوزه سیاست خارجی این کشور مورد اشاره قرار میگیرد.
لابی کوباییها
امواج مهاجرت کوباییها به ایالات متحده در نیمه دوم قرن بیستم موجب شکلگیری یک لابی قدرتمند شد که تاثیر فراوانی در جهتگیریهای سیاست خارجی آمریکا در قبال کوبا داشته است. میتوان گفت بنیاد ملی آمریکا ـ کوبا مهمترین گروه لابیگر کوبایی در ایالات متحده است. این لابی سال 1982 به طور رسمی تاسیس شد و ریاست آن تا سال 1997 بر عهده خوزه ماس کانوسا بود. راهاندازی شبکه رادیو مارتی صدای آمریکا سال 1985 و تلویزیون مارتی سال 1990 و محکومیت دولت کوبا از سوی مقامات آمریکا در جلسات کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد و تلاش برای منزوی ساختن هاوانا از مهمترین موفقیتهای لابی کوبا در آمریکا در سالهای گذشته بوده است.
لابی هند
لابی هند یکی دیگر از مهمترین گروههای لابیکننده در ساختار سیاسی آمریکاست. کمیته اقدام هندی ـ آمریکایی مهمترین گروه لابی طرفدار هند است که پس از حوادث 11سپتامبر و در سال 2002 تشکیل شد. فرانک پالون از اعضای حزب دموکرات معمار اصلی لابی هندی محسوب میشود. کمکهای مالی جامعه آمریکاییهای هندیتبار و منابع مالی دولت هند موجب تقویت لابی هند شده است.
لابی ارمنیها
این لابی از گروهها و افرادی تشکیل شده است که در حمایت از سیاستهای دولت ارمنستان لابی میکنند.
برژینسکی معتقد است که سه لابی مهم و تاثیرگذار در آمریکا عبارتند از: لابی اسرائیل، لابی ارمنی و لابی کوبایی. مهمترین دستاورد لابی ارمنی را میتوان در این موارد خلاصه کرد: ارائه کمک سالانه به ارمنستان به میزان 90 میلیون دلار، ادامه اجرای بند 907 قانون حمایت از آزادی که به موجب آن هر نوع کمک به آذربایجان متوقف میشود، ممانعت از امضای هرگونه قرارداد تسلیحاتی با ترکیه و حمایت دولت آمریکا در محکومیت رسمی نسلکشی ارامنه توسط دولت ترکیه در جنگ جهانی اول.
لابی اعراب در ایالات متحده
لابی اعراب در آمریکا مجموعهای از گروههای رسمی و غیررسمی و لابیکنندگان حرفهای است که منابع مالی آن به طور مستقیم از سوی دولتهای عربی تامین میشود و در جهت تحقق منافع ملی این کشورها فعالیت میکنند. لابی اعراب سال 1951 با هدف مقابله با نفوذ لابی رژیم صهیونیستی تشکیل شد. میچل بارد در کتاب خود با عنوان «لابی عرب» میگوید: عربستان سعودی و کشورهای خلیج فارس از اهرم نفت به عنوان ابزاری برای حفظ حضور خود در راس حکومت آمریکا استفاده میکنند. انجمن ملی آمریکاییهای عربتبار سال 1972 تشکیل شد و هدف اصلی آن تقویت روابط آمریکا با کشورهای عربی بود. انجمن فارغالتحصیلان آمریکاییهای عربتبار، کمیته ضدتبعیض آمریکاییهای عربتبار و موسسه آمریکاییهای عربتبار از دیگر اعضای لابی عرب محسوب میشوند.
لابیهای طرفدار رژیم صهیونیستی
شروع فعالیتهای لابیهای طرفدار رژیم صهیونیستی را میتوان دهه 1950 دانست، چرا که در سال 1953، کمیته امور عمومی صهیونیستی ـ آمریکایی توسط ال سی کنن تشکیل شد و به مرور زمان سایر گروههای حامی رژیم صهیونیستی نیز فعالیتهای خود را آغاز کردند.
از میان حدود ۳۰۰ سازمان یهودی و ۲۵۰ اتحادیه منطقهای یکی از مهمترین لابیهای یهودیان در آمریکا کمیته امور عمومی آمریکا ـ اسرائیل (آیپک) است. در واقع، میتوان گفت این سازمان مسئول هماهنگی و برنامهریزی فعالیت تمامی سازمانهای یهودی آمریکاست. آیپک در ابتدای شروع فعالیتهای خود، بیشتر بر کنگره تمرکز داشت، اما پس از به قدرت رسیدن جورج دبلیوبوش این لابی توانست بر سیاستهای کاخ سفید تاثیرگذاری بیشتری داشته باشد. هم اکنون این لابی اسرائیلی بیش از صد هزار عضو دارد. آیپک سال گذشته توانست با لابی خود 23 لایحه را در کنگره آمریکا به تصویب برساند. میتوان گفت آیپک و کنفرانس روسای سازمانهای یهودی آمریکایی جناح راست لابی طرفدار اسرائیل را تشکیل میدهند. اندیشکدههایی همچون موسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک، موسسه امریکن اینترپرایز و موسسه هودسن نیز در زمره جناح راست این لابی قرار میگیرند.
کمکهای مالی صهیونیستها
ارائه کمکهای مالی به کاندیداهای انتخابات کنگره و ریاست جمهوری مهمترین ابزار لابیهای اسرائیلی برای نفوذ و تاثیرگذاری در انتخابات است؛ البته این کمکها به طور مستقیم در اختیار کاندیداها قرار نمیگیرد، بلکه گروههای لابیگری همچون آیپک کاندیداها را به حامیان مالی و بویژه کمیتههای اقدام سیاسی طرفدار اسرائیل معرفی و وصل میکنند.
آیپک همچنین با کاندیداهای کنگره و ریاست جمهوری جلساتی را برگزار میکند و اطلاعاتی را در خصوص شرایط و پیچیدگیهای اوضاع اسرائیل و خاورمیانه در اختیار آنها میگذارد. برآورد روزنامه واشنگتن پست نشان میدهد که لابیهای طرفدار رژیم صهیونیستی بین سالهای 1990 تا 2006 بیش از 56.8 میلیون دلار به کاندیداها و کمیتههای حزبی کمک کردهاند. ریچارد کوهن ستوننویس روزنامه واشنگتن پست نیز سال 2006 میزان کمکهای مالی به کاندیدای ریاست جمهوری از حزب جمهوریخواه را 35 و کاندیدای دموکرات را 60 درصد اعلام کرده بود. از دیگر اقدامات لابیهای حامی رژیم صهیونیستی فراهم ساختن زمینه سفر اعضای کنگره و سیاستمداران آمریکایی به سرزمینهای اشغالی است تا با آشنا ساختن آنها با شرایط جغرافیایی و امنیتی رژیم صهیونیستی بتوانند دیدگاه آنها را به مواضع خود نزدیک کنند. در مقابل، اعضای کنگره خود نیز تمایل فراوانی برای سفر به سرزمینهای اشغالی دارند تا از این طریق بتوانند منابع مالی مورد نیاز برای شرکت در انتخابات را به دست بیاورند.