تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱۳۹۱ - ۰۹:۴۵  ، 
کد خبر : ۲۵۱۸۲۸

طرح ریاضتی آمریکا قتل‌عام 50 میلیون انسان است

اشاره: دکتر گریفین وبستر تارپلی متولد پیتزفیلد در ماساچوست (1946) یک فیلسوف تاریخ است. وی به دنبال فراهم کردن برنامه ها و راهبردهایی جهت غلبه بر بحران فعلی در جهان است. تارپلی به عنوان یک فعال تاریخ دان، ابتدا به دلیل کتاب خود به نام «جرج بوش: زندگینامه غیرمجاز» (1992) معروف شد. این کتاب تحقیقاتی است که حتما باید خوانده شود. وی دارای مدارک تحصیلی متعددی از جمله مدرک دکتری در تاریخ معاصر با تمرکز بر نقش ونیز در جنگ سی ساله (1648-1616) از دانشگاه کاتولیک آمریکا است. وی در سال 2008 با نوشتن کتاب هایی از جمله «اوباما: کودتای پست مدرن، نامزد منچوری و باراک اوباما» زندگینامه غیرمجاز در مورد ریاست جمهوری باراک اوباما تحت کنترل وال استریت هشدار داد. علاقه تارپلی به اقتصاد در کتاب هایی مانند «جان سالم به در بردن از تغییر ناگهانی: راهنمای شما در جریان بدترین بحران مالی در تاریخ بشریت برای مقابله با اشراف سالاری» نمود پیدا می کند. کتاب های وی به زبان های ژاپنی، آلمانی، ایتالیایی، فرانسوی و اسپانیایی ترجمه شده است. این مقاله به صورت اختصاصی برای وب سایت پرس تی وی نوشته شده است. صرف نظر از این که نام رئیس جمهور بعدی آمریکا اوباما یا رامنی باشد، سرمایه داران وال استریت که بر آمریکا سلطه دارند، به شکل جنون آمیزی در حال طرح ریزی مجموعه ای از افزایش های مالیات برای طبقه متوسط و کارگر، کاهش در ارائه مزایا و خدمات اجتماعی و انتقال قدرت به نفع یک درصد قشر ثروتمند هستند؛ اقداماتی که منجر به کاهش 25 درصدی استاندارد ضعیف زندگی در آمریکا می شود.

«صخره مالی» افسانه‌ای
این نتیجه اکنون از طریق یک هجمه تبلیغاتی عوام فریبانه درلوای این شعار که آمریکا تا پایان سال جاری میلادی با یک «صخره مالی» روبه رو می شود، در حال فراهم شدن است. این صخره مالی ادعا شده نتیجه دو عامل است. اول این که کاهش مالیات های اعمال شده از سوی جرج بوش پسر در ماه های قبل از حادثه 11 سپتامبر در حال انقضا است. اگر دوران کاهش مالیات به پایان برسد، هرخانواده آمریکایی به طور میانگین باید چند دلار بیشتر مالیات بپردازد. اما نرخ مالیات برای ثروتمندانی که درآمد بالایی دارند از 35 درصد به 6/39 درصد افزایش پیدا می کند که این امر برای افراد پردرآمد به معنای پرداخت صدها هزار دلار یا بیشتر مالیات است.
در عین حال، افراد بورس باز و کفتاران چسبیده به صندوق های سرمایه داری مانند میت رامنی، دیگر نه 15 درصد بلکه 20 درصد از سودهای خود را باید به عنوان مالیات پرداخت کنند. به عبارت دیگر، کاهش مالیات های اعمال شده از سوی جرج بوش اساسا و عمدتا هدیه ای به افراد ابرثروتمند بود. جمهوری خواهان خواستار این هستند که قانون مالیاتی بوش را برای ثروتمندان حفظ کرده و اگر امکان داشته باشد افراد طبقه متوسط را که سالانه بین 48 تا 80 هزار دلار درآمد دارند وادار به پرداخت مالیات بسیار بیشتری کنند.
بعد دیگر صخره مالی کاهش خودکار هزینه های نظامی و همچنین هزینه های خدمات اجتماعی است که بخشی از توافق نامه بودجه ای آگوست 2011 است (که عموما تحت عنوان «ساندویچ شیطان» شناخته می شود)؛ توافق نامه ای که به دولت امریکا اجازه داد از قصور درپرداخت های ضروری خود اجتناب کند. بر اساس این کاهش های خودکار، بودجه پنتاگون در طول 10سال حدود 8 درصد یا 500 میلیارد دلار کاهش پیدا می کند. درعین حال، پزشکان و بیمارستان هایی که بر اساس بیمه درمانی کار می کنند و همچنین برنامه بیمه سلامت و خدمات درمانی دولت به طور کلی با کاهش پرداخت 2 درصدی روبه رو خواهند شد. هدف از همه این ها کاهش هزینه های دولت فدرال به میزان 102تریلیون دلار ظرف 10سال آینده است. اوباما و کنگره هر دو از این واقعیت چشم پوشی می کنند که کاهش های ریاضتی از این نوع، عملا کسری بودجه را در یونان و دیگر کشورهای اروپایی که این روش را امتحان کرده اند، افزایش داده است.
جلسه «اردک لنگ» و توافق بزرگ
هدف جمهوری خواهان واپس گرا و دموکرات های وابسته به وال استریت دولت اوباما مذاکره درباره «توافقی بزرگ» درمورد اقدامات ریاضتی و کاهش هزینه های دولتی در زمانی طی چند ماه آینده است.یکی از زمان های احتمالی و ممکن برای این توافق کثیف درماه دسامبر یعنی بعد از انتخابات عمومی آمریکا در ابتدای ماه نوامبر است. شمار زیادی از اعضای بازنشسته و شکست خورده، کنگره را ترک خواهند کرد و بسیاری از آن ها به دنبال شغلی در وال استریت خواهند بود.آن ها تمایل خواهند داشت که به منافع اقتصادی مردم آمریکا خیانت کنند و در عوض با تملق گویی و چاپلوسی بانک داران، امید به استخدام خود از سوی این بانک داران داشته باشند. درغیر این صورت، فشار برای توافق بزرگ درماه های ابتدایی سال 2013 اعمال خواهد شد.
چنین توافق بزرگی درباره اقدامات ریاضتی به طور ویژه امنیت اجتماعی (حقوق بازنشستگان سالخورده)، بیمه درمانی (خدمات درمانی برای سالخوردگان) و کمک درمانی (خدمات درمانی برای افراد فقیر) را هدف قرار خواهد داد؛ تنها فداکاری های بسیار کوچک و ناچیزی از یک درصد ثروتمند آمریکایی خواسته خواهد شد. اگر این سناریو تحقق پیدا کند، زندگی 60 میلیون آمریکایی درخطری عمده و جدی قرار خواهد گرفت.
این مساله قبل از هرچیز به دلیل کاهش طولانی مدت استاندارد زندگی مردم آمریکا اهمیت دارد. براساس بعضی محاسبات استاندارد زندگی از 15آگوست 1971 زمانی که نیکسون وکیسینجر نظام پولی «برتون وودز» را ترک کردند. به میزان دو سوم کاهش پیدا کرده است.
دیگر هیچ حاشیه امنی برای این اقدامات ریاضتی بدون وقوع عواقب فاجعه بار وجود ندارد. درجریان همین دوره زمانی، تحرک اجتماعی در آمریکا - که به عنوان توانایی از گذر از فقر و رسیدن به زندگی مرفه تعبیر می شود به طور چشمگیر و قابل ملاحظه ای کاهش پیدا کرده است و (تحرک اجتماعی) اکنون از هر کشوری در اروپای غربی به غیر از بریتانیای کبیر متحجر کمتر است.
فقر شدید 50 میلیون آمریکایی
دولت آمریکا هر 10سال یک بار دست به سرشماری جمعیت می زند و طی آن اطلاعات عمده ای از نظر جمعیت شناسی و درآمد افراد کسب می کند. اکنون پیش بینی می شود، نرخ رسمی فقر در آمریکا که مشکل واقعی فقر را ناچیز می شمارد، 16 درصد جمعیت آمریکا را دربرخواهد گرفت. فقر یعنی فردی زیر 170/11 دلار درسال یا یک خانواده سه نفره زیر 090/19 دلار در سال درآمد داشته باشد. این حقیقتا یک فقر وحشتناک است. براین اساس، حدود 50 میلیون آمریکایی فقیر خواهند بود که این بالاترین رقم از زمانی است که بیمه خدمات درمانی و بیمه کمک های درمانی در سال 1965 اعمال شد.
براساس آمارهای رسمی، نرخ بیکاری آمریکا در جولای 2012 به 3/8 درصد افزایش پیدا کرد. بار دیگر، این آمار نیز مشکل واقعی را به درستی نشان نمی دهد. وزارت کار آمریکا یک سری اطلاعات را تحت عنوان نرخ بیکاری یو6 (6U) منتشر کرد که طی آن تلاش می شود وضعیت بیکاری در آمریکا منعکس شود؛ به عنوان مثال یک کارگر که خواهان یک شغل تمام وقت است ناچار به کار پاره وقت می شود و یا کارگرانی که ناامیدانه از جست وجو برای پیدا کردن شغل دست کشیده اند.
براساس این معیار، نرخ بیکاری آمریکا در پایان سال 2009 میلادی 1/17 درصد بوده است و در حال حاضر نیز 15 درصد است. این سطح رکود است. با تصور این که نیروی کار آمریکا 155 میلیون نفر است، این بدان معناست که بیش از 23 میلیون آمریکایی در حال حاضر بیکار هستند. اگر به این ها، افراد سالخورده نیازمند کمک و کودکان را نیز اضافه کنیم، به رقم 50 میلیون آمریکایی می رسیم که زندگی آن ها اکنون در خطر است.
براساس قانون امنیت اجتماعی فرانکلین رزولت که در سال 1935 به تصویب رسید، دولت فدرال می توانست برای یک شاخه عمده یعنی مادران فقیر و کودکان تحت تکفل مزایا فراهم کند. نام این رفاه اجتماعی بود، اما امروز دیگر وجود ندارد زیرا بیل کلینتون، رئیس جمهور وقت آمریکا در سال های 1996 و 1996 آن را به عنوان بخشی از مبارزات مجدد انتخاباتی خود لغو کرد. برآورد می شود در حال حاضر حدود 15 میلیون کودک یعنی حدود 21 درصد کل کودکان آمریکا زیر خط رسمی فقر زندگی می کنند. از آن جا که لازمه یک زندگی مناسب داشتن درآمدی دو برابر درآمد اعلام شده سطح فقر از سوی دولت است، 44 درصد کودکان آمریکا در حقیقت در خانواده های کم درآمد به سر می برند. آن ها می توانند از بیل کلینتون به دلیل وضعیت فعلی خود تشکر کنند.
همچنین قانون امنیت اجتماعی سال 1935 یک نظام بیمه بیکاری را بنا نهاد که اکنون به شدت مورد آزمون قرار دارد. هنگامی که رکود اقتصادی در سال های 2008 و 2009 میلادی آغاز شد، لایحه تشویقی اوباما پرداخت حقوق بیکاری برای کارگران بیکار را دربسیاری ایالت ها به مدت 99 هفته تمدید کرد. اکنون با ادامه رکود اقتصادی، بیش از 5 میلیون نفر برای شش ماه است که بیکار هستند و بیشتر این ها به 99 درصدی ها، کسانی که بیش از دو سال است بیکار هستند پیوسته اند. حدود 23 ایالت، به ویژه ایالاتی که فرماندار آن ها جمهوری خواهان هستند، زمان برای دریافت حقوق بیکاری را تا 5 ماه کاهش دادند و بدین ترتیب زندگی نیم میلیون بیکار تحت تأثیر قرار گرفت. تنها سه ایالت هستند که همچنان 99 هفته حقوق بیکاری می دهند و این نیز تا سپتامبر 2012 به پایان خواهد رسید.
حمله به کوپن غذایی
تنها برنامه دولت فدرال که هنوز در زنده نگاه داشتن 50 میلیون آمریکایی در خطر افتاده سهمی دارد، برنامه کوپن غذایی وزارت کشاورزی آمریکا است که براساس آن در حال حاضر 5/46 میلیون آمریکایی تغذیه می شوند. مقرری کوپن غذا در بعضی از شهرها حدود 130 دلار در ماه است که این به معنی 55/1دلار برای هر شخص در هر وعده غذایی است. این مقدار در همین حالا هم برای داشتن تغذیه مناسب بسیار کم است.
در حال حاضر مناظره و بحث در کنگره این است که آیا بودجه این برنامه به میزان 16 میلیارد دلار بنا به خواسته جمهوری خواهان کاهش پیدا یا «تنها» با کاهش 5 میلیارد دلاری بنا به پیشنهاد حزب دموکرات روبه رو شود. هرگونه کاهش در بودجه برنامه کوپن غذایی با توجه به شرایط کنونی ناگزیر منجر به کمبود ویتامین، آسیب شناختی و افزایش گسترده در ابتلا به امراض و مرگ و میر می شود.
تمام منابع در رابطه با بیمه بهداشت و درمان، برآورد می کنند که حدود 46 میلیون آمریکایی به هیچ وجه قادر به پرداخت هزینه خدمات پزشک، بیمارستان یا داروخانه نیستند. این آمار به طور گسترده ای با 50 میلیونی که در فقر جدی و 50 میلیونی که مشمول برنامه کوپن غذایی می شوند، هم پوشانی دارد. هرگونه کاهش در بیمه کمک درمانی که هدف از آن کمک به افراد کم درآمد است، منجر به کشته شدن افراد بسیار زیادی خواهد شد.
جمهوری خواهان خواستار کاهش های گسترده در بودجه این برنامه هستند و دموکرات ها می گویند، کاهش های معتدل در بودجه این برنامه کافی خواهد بود. در حقیقت، هرگونه کاهش در بودجه ارتکاب قتلی است که تلاش می شود طور دیگری جلوه داده شود.نه اوباما و نه رامنی چیزی برای ارائه به 50 میلیون آمریکایی در خطر افتاده ندارند. در واقع، رامنی حتی اعلام کرده است که نگران افراد فقیر نیست، این مسئله تاکیدی است بر بی رحمی غیرانسانی روند سیاسی امروز در کشور آمریکا تا زمانی که یک انفجار اجتماعی طبقه حاکم آمریکا را وادار به مواجهه با این مسائل کند، چقدر زمان مانده است؟

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات