یکی از شگردهای بازماندگان فتنه ۸۸ که با گذشت سه سال از پایان عمر پروژه انقلاب رنگی علیه جمهوری اسلامی، همچنان باقی مانده و حتی شدت یافته، این است که سعی دارند از نام و نشان برخی از روحانیون و خانوادههای شهدا و گردآوری دستههایی از این اقشار به دور خود، مسیر حرکتی که انتخاب کردهاند را پاک و مطهر نشان دهند و آن را با یاد دفاع مقدس و احکام اسلامی گره بزنند!
عوامل فتنه میکوشند از سخنرانی شخصیتهای وابسته به خود در جمع برخی از خانوادههای شهدای دفاع مقدس خبر و تیتر یک برای رسانههای خود برگزینند و آنچنان القا کنند که هر کس نداند فکر میکند هزاران خانواده از خانوادههای شهدا در آن جمع حضور داشتهاند اما وقتی به خبر و تصاویر مراجعه میکنیم متوجه میشویم حداکثر ۱۵ تا۲۰ نفر از میان چند صد هزار نفر که جزو خانواده شهدا محسوب میشوند، در آن جمع حاضر بودهاند، همچنین هرگاه میخواهند به حرکات خود رنگ تقدس بپاشند، از زبان و قلم یک روحانی استفاده میکنند و آنچنان از القاب و پیشوند و پسوند برای ذکر نام آن شخص استفاده میکنند که باز هر کس نداند، فکر میکند وی شاگرد مستقیم و بیواسطه
سؤال اینجاست که این طیف اگر به دفاع مقدس، شهید، خانواده شهید، روحانی و کلام روحانی اعتقاد دارند، چگونه است که چند خانواده شهید و چهار نفر را که لباس روحانیت برتن دارند دور خود میبینند و آنان را در جایگاهی که دارند به رسمیت میشناسند اما چند صد هزار نفر که آنان هم جزو خانوادههای شهدا محسوب میشوند و چند ده هزار نفر روحانی و عالم برجسته که آنان هم دارای اندیشه و علم و لباس روحانیت هستند را در کمترین جایگاهی قبول ندارند.علامه حلی و شیخ مفید بوده که از قرنها پیش تاکنون فقط به قصد یاری این جماعت خود را زنده نگه داشته است! اما واقعیت این است که از میان چند ده هزار روحانی هم تنها سه تا چهار روحانی که از روحانیت فقط لباس آن را برای خود نگه داشتهاند، حاضر به حاشیهنگاری پای نامهها و بیانیههای اهالی فتنه هستند و از این رو نام آنها به وفور در سایتهای اپوزیسیون تکرار شده است.این ترفند در زمینههای مختلف در میان فتنهگران شایع است و در هر حوزهای که اراده کنند چند نفر اهل آن فن و مرتبط با خود را پیدا میکنند و سپس آنگونه وانمود میکنند که تمامی اهالی آن فن حامی خط و جریان باطل آنها هستند.
حال سؤال اینجاست که این طیف اگر به دفاع مقدس، شهید، خانواده شهید، روحانی و کلام روحانی اعتقاد دارند، چگونه است که چند خانواده شهید و چهار روحانی دور خود را میبینند و آنان را در جایگاهی که دارند به رسمیت میشناسند اما چند صد هزار نفر که آنان هم جزو خانوادههای شهدا محسوب میشوند و چند ده هزار نفر روحانی و عالم برجسته که آنان هم دارای اندیشه و علم و لباس روحانیت هستند را در کمترین جایگاهی قبول ندارند؟! فقط به این جرم که این اکثریت خلاف آنها میاندیشند و مخالف خط و جریان فتنه مینویسند.آیا این ترفند فتنهگران ثابتکننده این حقیقت نیست که آنان از روحانیت و دفاع مقدس هم استفاده ابزاری میکنند و به همین خاطر جماعت اقلیت را به اکثریت همان جماعت ترجیح میدهند تا شاید قدمی به پیش بردارند و دستههایی از افکار عمومی را که هنوز با یاد دفاع مقدس و عشق به روحانیت زندگی میکنند، فریب دهند؟
اشتباهی که این عده در زمان انتخابات سال ۸۸ مرتکب شدند نیز روی همین پاشنه میچرخد، آنچنان که رأی ۱۳ میلیون نفر را دیدند و رأی ۲۴میلیون نفر را ندیدند یا به هر نحو نخواستند ببینند.در آن ایام هم در میان اغتشاشات خود از چند روحانی فریبخورده در میان جمعیت عکسبرداری میکردند و آن را به وفور در رسانههای خود نشر میدادند که انگار تمام روحانیون کشور پشت آن حوادث را مهر تأیید زده بودند و همچنین از نامههای چند خانواده شهید استفاده میکردند تا در میان مخاطبان خود اینگونه جلوه دهند که تمام خانوادههای شهدا پشتیبان ما هستند!
اما نه در آن زمان و نه اکنون که سه سال از آن حوادث گذشته است، هیچگاه نخواستهاند هزاران نفر از خانوادههای شهدا و هزاران روحانی که اعلام حمایت و پشتیبانی از ولایت فقیه کردهاند را ببینند. چرا؟ آیا هزاران روحانی و خانواده شهیدی که در روز ۹دی علیه فتنه ۸۸ و حامیان دیکتاتوری سبز خیابانی شعار دادند، جایگاهی نداشتند یا در ادبیات سیاسی فتنهگران فقط حامیان فتنه جایگاه و ردیف قابل تعریف دارند؟جوان