۲۰را برکنار میکند، دیگری بهدنبال انفصال از خدمت رئیس بانک مرکزی است، دوباره این یکی برای عزل رئیس سازمان تأمین اجتماعی میکوشد و باز آن دیگری با ترفندی رئیس معزول را به عنوان سرپرست میگمارد و این کشمکش ادامه دارد و مردم حیران نگاه میکنند که کجای ماجرایند!دوستان! مسئولان! فاین تذهبون؟دوران دفاع مقدس را به یاد آورید که امام (ره) فرمود: «جنگ در رأس امور است» و همه متحد شدیم تا دست دشمن را از میهن اسلامیمان کوتاه کنیم و کردیم.امروز نیز دفع مکر دشمن و توجه به معیشت مردم مهمترین وظیفه مسئولان است و هر آنچه دشمن را امیدوار و مردم را دلسرد کند گناهی نابخشودنی.کیهان:چالشی به نام ایران
«عربستان، دموکراسی جفرسونی و سوریه»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم علیرضارضاخواه است که در آن میخوانید؛شکنندگی و بی ثباتی نظام های سیاسی مستبد و غیر دموکراتیک در منطقه خاورمیانه به ویژه امیر نشین های خلیج فارس، سالها پیش از آغاز خیزش ملت های عرب در سال 2011 مورد توجه تحلیل گران و اندیشمندان آمریکایی بوده است. بی جهت نبود که با رفتن ح��نی مبارک، هنری کسینجر تحلیل گر برجسته آمریکایی تصریح کرد:" مبارک باید ده سال پیش از این می رفت، اما ما جایگزینی برای وی نداشتیم؛ امروز آمریکا دهها جایگزین برای مبارک در مصر دارد." فرید ذکریا ستون نویس و سردبیر هفته نامه نیوزویک نیز در مقالات خود در سالهای آغازین هزاره سوم میلادی به این موضوع پرداخته و " ایمن سازی دموکراسی برای جهان (خاورمیانه)" را مطرح می کند. ذکریا در سال 2003 در کتاب" آینده آزادی" ،کتابی که هانتینگتون آن را حاوی درس های حیاتی برای همه کسانی که به آینده آزادی در جهان می اندیشند می داند، با وجود تاکید بر این واقعیت که "حکومت های پادشاهی دیگر عتیقه به حساب می آیند" تصریح می کند: "حمایت آمریکا از دیکتاتورهای خودکامه به منظور بستر سازی برای جایگزینی آنها با نظام های باثبات تری است که منافع آمریکا را در طولانی مدت تامین کنند" .واقعیت این است که توسعه فن آوری های نوین ارتباطی در دهه اول هزاره سوم میلادی با رشد روز افزون آگاهی توده های مردم همراه شده است. امری که حیات نظام های سنتی و قبیله ای را مانند حکومت خاندان های حاضر در کشورهای حاشیه خلیج فارس با تهدید جدی مواجه ساخته است. این در حالی است که خلیج فارس به عنوان شاهرگ حیاتی انرژی جهان همچنان از اهمیت فوق العاده ای بر ای کشورهای غربی برخوردار است. بهم ریختگی و ناامنی در این منطقه منجر به افزایش قیمت نفت و به تبع آن افزایش هزینه تولید برای کارخانه های اروپایی و آمریکایی می شود.از همین رو است که طرح تغییر گام به گام نظام های کهن منطقه به یک نظام مطلوب غربی همواره مورد دغدغه اتاق های فکر سیاست خارجه آمریکا بوده است. این روزها نا آرامی ها در عربستان، بحرین، کویت، امارات و عمان باعث شده تا پروژه تغییر نظام ها در خاورمیانه جدی تر از همیشه مطرح شود. این در حالی است که همپیمانان آمریکا در منطقه در مقابل این تغییرات مقاومت سرسختانه ای از خود نشان داده و آشکارا تحلیل های کارشناسان آمریکایی را نسبت به آینده منطقه به چالش کشیده و این تحلیل ها را ناشی از عدم شناخت سیاستمداران آمریکایی از ژئوکالچر خاورمیانه می دانند.بندر بن سلطان رئیس سازمان اطلاعاتی عربستان سعودی و سفیر سابق این کشور در واشنگتن که رابطه بسیار دوستانه ای با مقامات آمریکایی دارد اغلب این موضوع را به دوستان آمریکایی خود گوشزد کرده است که" اگر آنها بیش از حد به حکومت آل سعود فشار بیاورند، جانشین احتمالی دموکراسی جفرسونی نخواهند بود بلکه تئوکراسی طالبانی خواهد بود." امری که این روزها سیاستمداران سعودی تلاش می کنند آن را به صورت عملی به آمریکاییان بفهمانند.از همین رو است که آل سعود به عنوان بزرگ ترین حافظ وضع موجود در خاورمیانه علی رغم سیاست هایش در کویت، بحرین و اردن تلاش دارد تا با حمایت مالی و تسلیحاتی گسترده از نیروهای تکفیری و اعضای القاعده در سوریه، هم رقیب منطقه ای خود یعنی جریان مقاومت را تضعیف کند و هم تفسیرش در توفیق حکومت طالبانی به لیبرال دموکراسی آمریکایی، در صورت تغییر وضع موجود در نظم خاورمیانه را به رخ بکشد.لذا بر خلاف ترکیه و قطر که به د نبال براندازی نظام سوریه و جایگزینی آن با یک نظام دست نشانده می باشند ریاض تلاش می کند تا سیاست سرزمین سوخته را در شام دنبال کند. تقویت جبهه النصره یا همان شاخه القاعده در سوریه و تاکید بر خشونت کور و حداکثری و کشتار فجیع، که نمونه آن را در بمب گذاری دانشگاه حلب شاهد بودیم، مخاطب دیگری نیز غیر از سیاستمداران آمریکایی دارد . سعودی ها به زبان کنایه می خواهند به توده های عرب بفهمانند که تداوم دومینوی انقلاب های عربی لزوما مانند مصر و تونس آرام و بی خشونت نخواهد بود.با این حال ظاهرا تلاش های سعودی حداقل بر مردم منطقه بی تاثیر بوده است، از همین رو است که این روزها بسیاری از احتمال آغاز زنجیره جدید انقلاب های عربی در کشورهای حاشیه خلیج فارس سخن می گویند.جمهوری اسلامی:عوارض تورم بیمهار
«خیلی چیزها عوض میشوند...»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم دکتر حامد حاجی حیدری است که در آن میخوانید؛ اصل مطلب•از یک انتخابات، تا انتخابات بعد، خیلی چیزها عوض میشوند.•"خیلی چیزها در این دنیا هست که عوض میشوند، هر چند که بعضی چیزها عوض نمیشوند".• خیلی چیزها عوض میشوند و نتیجه، آن است که "خیلیها فکر میکنن اولیان؛ اما یکی مونده به آخریان!"... • یحتمل، از این روست که کفر روشنفکر درمیآید که نمیتواند نتایج انتخابات را از پشت میزش پیشبینی کند و به خاطر پیشبینی درخشان پشت میز، به پول و آبرویی دست یابد. • خب؛ اِشکال برمیگردد به اینکه روشنفکر، پشت میز مینشیند و انتظار دارد که پیشبینیهای درخشان خود را از همان پایگاه به سراسر جهان صادر کند. تفصیل مطلب• بله؛ از یک انتخابات تا انتخابات بعد، خیلی چیزها عوض میشود. • و به عنوان یک خط راهنما برای غور در کف این جامعه، در این روزگار که بیش از هر چیز به "انقلاب ارتباطات" شناخته میشود، باید به دگرگونی عظیمی که در عرصه ارتباطات روی داده است، توجه داشت. اموری که طبعاً با محدودیت و بربستگی مطلق یا نسبی اجتماعات حاشیهای و عدم اطلاع یا کماطلاعی اعضایشان از حوادث و وقایع و پیشرفتهای جوامع دور و نزدیک، همسانی و همخوانی ندارد. • این، خط راهنمایی است که میتوان با هدایت آن، به بخش مهمی از وقایع تعیین کننده حساس شد؛ مطلع شدن حاشیهها به نابرابری تاریخی و قابل ملاحظه مرکز و حواشی. • مردم حواشی، دریافتهاند که از انقلاب مشروطه تاکنون، شکاف تهران-غیرتهران، چه موجباتی داشته است. آنها، این را در راستای "انقلاب ارتباطات" و "احمدینژاد" که به قول پروفسور سید حمید مولانا، خود "یک رسانه" است، بهتر فهمیدهاند؛ آنها جنبیدهاند. و تا انتخابات، با به جریان افتادن پرونده مهدی هاشمی، حس تحولخواهی و عدالتخواهی، بیشتر خواهد جنبید. بیشتر خواهد جنبید. بیشتر خواهد جنبید. • پروندههای مفاسد اقتصادی که مشخصاً از تعقیب غلامحسین کرباسچی و علی هاشمی در حزب کارگزاران (بند الف حکم دادگاه غلامحسین کرباسچی) و سپس پیام هشت مادهای آیتالله سید علی حسینی خامنهای مقام معظم رهبری آغاز شد، به پرونده سه هزار میلیاردی که ریشه در قراردادهای ال. سی. داشت منتهی گردید و اکنون به مهدی هاشمی و سیصد "وامگذار" کلان بانکی رسیده است.• دشمنان یا دوستان، چه بخواهند، چه نخواهند، دور نخست حکمرانی اصولگرایان، با "احمدینژاد"، به یک پدیده تبدیل شد و تأثیرات عظیمی بر فضای سیاسی ایران گذاشت. این دوره، تا هماکنون، اثبات کرده است که مردم میتوانند در مقابل تکنوکراتها و بوروکراتها در چهارچوبی اخلاقی قدرتنمایی کنند و روح دنیای بیروح شوند. در این دولت، سفرهای استانی، به تکلیفی برای دولت تبدیل شد. در این دولت، فاز اول هدفمندی یارانهها اجرا گردید، که اساساً توانمندی مناطق حاشیهای را منظور نظر قرار داده بود که در این منظور بالنسبه موفق هم بوده است.• همه اینها، یعنی سیلان پیام. پیام به سوی مناطق حاشیهای گسیل میشود؛ مناطق حاشیهای خواست تغییر را رمق میبخشند، و از انتخابات سال 1384، وزن و توش و توان خود را برای تغییر به رخ کشیدهاند و در انتخابات آتی هم جایگاه خود را تثبیت خواهند کرد.• مدیریت جوامع انسانی، ناگزیر، بایستی دگرگونی در اندیشه مردمان و تغییر در سطح دانایی و معرفت ایشان را به حساب گیرد و در جهت موفقیت بیشتر در اداره جامعه و نیز جلب و جذب آنان بیش از پیش نیروهای ایشان و آگاهیها و معرفتهایشان را به کار آرد. یعنی کاندیدای انتخابات آتی، نمیتواند و نباید، عدالت و کاهش شکاف میان مرکز و حواشی را از مرکز برنامههای خود خارج کند.تهران امروز:این چه بوالعجبی است؟!
«کنترل خشونت از نیویورک تا تهران»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم حمیدرضا عسگری است که در آن میخوانید؛درتمام دنیا مردم خواستار جامعه ای امن و آرام می باشند تا با خیالی آسوده زندگی خود را سپری کنند. بسته به نوع فرهنگ ها، میزان دموکراسی و آزادی های مدنی در جوامع مختلف، آرامش و امنیت برای مردم به گونه ای خاص تعریف شده است. در جامعه ای همچون آمریکا آزادی های فردی و مدنی این اجازه را به شهروندان داده است که به راحتی انواع سلاح های گرم را خریداری و احتمالاً از آن استفاده کنند. بطوریکه در برابر هر 100 نفر جمعیت ایالات متحده 90 عدد تفنگ و سلاح کمری در این کشور وجود دارد. درهمین راستا آمار کشته شدگان در 50 ایالات آمریکا درانواع مختلف تیراندازیها از جمله تیراندازیهای تصادفی، خودکشی و تیراندازی برای دفاع از خود و همچنین تیراندازی در عملیاتهای جنایی ، نشان میدهد که در سال 2012 ازهر یکصدهزار نفر از مردم سراسر آمریکا 102 نفر توسط افراد مسلح کشته شدند که درحدود سی هزار قربانی در سال را دربرمی گیرد. در ایران نیزقوانین به گونه ای طرح ریزی شده که حمل و استفاده از سلاح گرم ممنوع و اخیراً هم مراکز قانون گذار درپی تصویب قوانینی برای محدویت حمل و استفاده از سلاح سرد(چاقو،قمه، شمشیر و...) برآمده اند. متأسفانه سالانه یکهزار و صد نفر به وسیله سلاحهای سرد در کشور ما کشته میشوند، که حدود 90 درصد کشتهشدگان در گروه سنی جوان بوده، ضمن اینکه 90 درصد این افراد در نزاعهای خیابانی کشته شدند. ضمن اینکه روزانه 1800 نفر مراجعه کننده در سراسر کشور به پزشکی قانونی مراجعه میکنند تا پزشک، جراحتها، کبودیها و شکستگیهای ناشی از دعوا را بر بدن آنها تشخیص داده و برای ارائه به دادگاه به ثبت برساند. نگاهی به آمار پزشکی قانونی در سه ماهه نخست امسال نشان میدهد که در همه استانهای کشور، به ازای هر صدهزار نفر، حداقل صد نفر در نزاع دخیل بودهاند و از آغاز امسال تا پایان مرداد همین درگیریها سبب شده تا 48هزار پرونده به پروندههای ارجاعی پزشکی قانونی فقط در استان تهران افزوده شود. این آمارها تنها مربوط به مواردی است که ثبت شده و بسیارند نزاع هایی که به مراکز قانونی کشیده نمی شوند. شاید مقایسه دوجامعه درسطح ایران و آمریکا امری درست و منطقی نباشد، چون میزان جمعیت،فرهنگ،آزادی های مدنی و...باهم منطبق نیستند. اما برحسب تصور و باتوجه به آمارهای اعلام شده، ما در عرض سه ماه به آماری همچون درگیری های انجام شده درآمریکا رسیده ایم با این تفاوت که درگیری های آمریکا منجر به فوت شده و درایران این درگیری ها درغالب نزاع، دسته بندی شده است. حال پیش خود تصور کنید که دراین درگیری های سه ماه اول سال(به ازای هرصدهزارنفر، حداقل صدنفر) و 1800 نزاعی که روزانه در سراسر کشورما رخ می دهد، اگر طرفین دعوا مسلح به سلاح گرم بودند؟! شاید تصورش هم برای انسان سخت باشد که چه فجایع خونبار وانسانی می توانست رخ دهد!. لذا این نوع نگرش منفی نسبت به فرهنگ جوامع دیگر و مارک توحش زدن بر آنها قضاوت عادلانه ای نخواهد بود. اما بنابر گفته کارشناسان اجتماعی بروز خشونت درجوامع از نقاط مشترکی برخورداراست که می توان آنها را عامل شکل گیری رفتارهای مشترک درجوامع مختلف دانست. 1- مشکلات شخصیتی: اختلالات شخصیتی و رفتاری از عوامل اصلی بروز خشونت در افراد است. افرادی که دارای شخصیت متغیر هستند و همیشه در یک وضعیت متعادل قرار ندارند بیشتر از دیگران به خشونت متوسل می شوند. کارشناسان معتقدند، زمینه های بروز خشونت ابتدا در جوامع کوچک تری مانند خانواده، مدرسه و... شکل می گیرد. فردی که از کودکی شاهد پرخاش گری والدین درخانواده بوده و همواره عدم آرامش را درمحیط خانه تجربه کرده است، ناخودآگاه دچارخشونت رفتاری می گردد، چون تجربه برخورد آرام و منطقی با مشکلات را نداشته و تنها راه مواجهه را به کارگیری خشونت تلقی می کند.2- اختلالات اجتماعی: هم اکنون در بسیاری از خانوارها تمام اعضای خانواده به دلایل مختلف مجبور به کار در بیرون از منزل هستند. فشارهای کاری و نبود فضای شادی در جامعه هم باعث میشود تا اعضای این خانوادهها در هنگام بازگشت به خانه، آستانه تحملشان پایین آمده و اگر هم گفتوگویی میان اعضای خانواده آغاز شود بنا به دلایل یاد شده قبل از اینکه باعث نزدیکی افراد خانواده شود، به بحث و مشاجره میانجامد و همین اتفاقهاست که اعضای خانواده را از هم دور کرده، روابط بین اعضای خانواده از بین میرود وهمهچیز برای وقوع یک اتفاق ناخوشایند آماده میشود. لذا مشغلات و گرفتاری های اجتماعی که فرد درجامعه با آن درگیراست عاملی دربروز خشونت می باشد.3- مشکلات اقتصادی: اما مهمترین عامل بروز خشونت مشکلات اقتصادی است. با افزایش گرانی و تورم، توان مالی افراد لحظه به لحظه کاهش می یابد و هرگاه توان اقتصادی کاهش یابد و اختلاف طبقاتی زیاد شود در نتیجه انتظار طبقه متوسط و رو به پایین جامعه برآورده نمی شود و این مسئله به صورت خشونت بروز می کند. امروزه ذهنیت حاکم در جامعه ما، ذهنیت مادی است و روابط افراد حتی در روابط عاطفی هم براساس دید مادی شکل می گیرد. به همین علت عامل اقتصادی نقش عمده ای در بروز خشونت دارد. بیکاری جوانان نیز در افزایش خشونت بیتاثیر نبوده است . بیکاری هدف و امید به آینده و انگیزه را از جوانان میگیرد واعتماد به نفس آنها را کاهش داده و آستانه تحمل آنها را کم میکند . دامنه مشکلات اقتصادی و معضلاتی که درپی دارد به حدی است که نمی توان تمام آنها را برشمرد، اما درهمین حد باید اذعان داشت که فقر ریشه تمامی مشکلات و ناهنجاری های اجتماعی است.4- ضعف های فرهنگی: فرهنگ اجتماعی از جمله عواملی است که هم می تواند مانع از بروز خشونت ها باشد و هم می تواند عاملی درجهت گسترش پرخاش گری های اجتماعی تلقی گردد. متاسفانه امروز درکشور ما به سبب ضعف الگوسازی در فرهنگ تعاملات اجتماعی، بروز خشونت های آنی در رفتار روزمره مردم امری عادی تلقی شده و این فرهنگ پرخاشگری هر روز خود را قوی تر و گسترده تر می کند. وقوع درگیری برسرپارک ماشین، خرید نان، سوار و پیاده شدن از اتوبوس و مترو و حتی درگفتگوهای عادی شاهد پرخاشگری افراد هستیم. این رویه در دستگاه های حکومتی مانیز مشاهده می شود و بسیار دیده ایم که برای برخورد با یک ناهنجاری فرهنگی از روش های خشن و سخت استفاده می شود. این امر نشان می دهد که خشونت ریشه در عمق وجود جامعه و فرهنگ ما دارد که تنها مختص به مردم جامعه نیست و حتی فضای سیاسی کشور را نیز در بر می گیرد.حمایت:چرایی یک خروج
«فرصت طلایی حمایت از تولید ملی رنگ میبازد؟»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم شهرام صدوقی است که در آن میخوانید؛ «حال تولید خوش نیست».این جمله کوتاه و ساده شرح حال و روز بخشی از اقتصاد است که اگر با تدبیر مناسب از این وضعیت درآید و روی ریل سوددهی بیفتد، میتوان گفت چرخ زنگ زده و کند اقتصاد کشور راه افتاده و حتی دیگر نیازی به درآمدهای حاصل از خام فروشی نفت نخواهد بود.اگرچه اهتمام مسوولین و تصمیمگیران دولتی این حوزه نیز به نجات تولید ملی در پی نگاه ویژه مقام معظم رهبری به این مقوله است، اما متاسفانه واقعیات بخش تولید در سال معروف به سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی غیر از اظهاراتی است که در این ارتباط زده میشود. در حالی که دولتمردان از سال حمایت از تولیدات ملی به عنوان یک فرصت طلایی یاد میکنند، دست اندرکاران تولید و کسانی که خاک این بخش را خوردهاند وضعیت حاکم بر صنعت و تولید را در بدترین شرایط طی ساهای اخیر توصیف میکنند. البته به دلیل بوجود آمدن شرایط ویژه اقتصادی، تمام بخشهای جامعه تحت تاثیر کمبودهای اقتصادی قرار گرفتهاند؛ اما بخش تولید که علاوه بر مزیتهای اقتصادی ریشه دربسیاری از مسائل اجتماعی و امنیتی جامعه از قبیل اشتغالزایی وارتقای امید به زندگی در بین خانوادههای کارگران و فعالین این بخش دارد بیش از همه حوزهها از نارساییهای مالی یکسال اخیر کشور آسیب دیدهاند. بخش تولید و صنایع وابسته به آن حوزههای متنوع و گستردهای دارد که در اکثر آنها به نوعی مشکلات و نارساییهایی مشاهده میشود که صنایع مربوط به آن را با اختلالاتی مواجه میکند. یکی از صنایعی که از گستردگی فراوان در کشور برخوردار است صنعت تولید لوازم خانگی است.تولیدات لوازم خانگی در کشورمان از سابقه بیش از 50 سال برخوردار است و در حال حاضر با فعالیت حدود 35 تولیدکننده ریز و درشت توان بالقوه ای برای رفع نیاز بخش عمده ای از محصولات مربوط به این صنعت در کشور بوجود امده است. اگرچه متاسفانه به دلایلی توان مانور برندهای خارجی در عرضه محصولاتشان در داخل کشور بالا نگه داشته شده اند اما مدیران ارشد امر تولید لوازم خانگی در موقعیتهای گوناگون خبری اعلام داشته اند که تعهدات مناسب برای تامین نیاز بازار اینگونه لوازم به مسوولین تنظیم بازار داده میشود و تنها در مقابل آن اعتماد مسئولین دولتی و متولیان تولید ملی به تولیدگران محصولات داخلی را خواستارند.چند نکته حساس و حیاتی برای تولید گران ازجمله تولید کنندگان لوازم خانگی در چند ماه اخیر بوجود آمده است که در این مجال به مواردی از آن اشاره میشود. به طور مثال، محمدرضا دیانی رییس هیات مدیره انجمن تولیدکنندگان لوازم خانگی در بیان اهم این مشکلات به وجود رکود در بازار به دلیل کاهش توان خرید مردم طی ماههای اخیر و همچنین کاهش 50 درصدی میزان تولید بخاطر بروز مشکلات مالی و هزینهای واحدهای تولیدی این صنعت اشاره کرد و هشدار داد که اگر مشکلات بوجود آمده اخیر برطرف نشود سال 92 سال بسیار سختی برای تولیدگران در این صنعت خواهد بود. همچنین دیانی در آخرین نشست خبری خود به وجه المصالحه قرار گرفتن واحدهای تولیدی در اختلاف بانک مرکزی و بانکهای خصوصی اشاره کرد. تولیدکنندگان با انتقاد شدید از شبکه بانکی در خصوص بلوکه شدن میلیاردی سرمایههای واحدهای تولیدی اظهار میدارند، پس از آنکه بانک مرکزی بنا به دلایلی به طور شبانه چندین میلیارد تومان از سرمایههای بانک برداشت کرده است، بانکها هم حدود 9 ماه است که سرمایههای خرد و کلان واحدهای تولید نزد خودشان را بلوکه کرده و هیچ پاسخی هم به اعتراضات تولیدگران نمیدهند. بنا به گفته آنان اگرچه از سوی وزارت صنعت،معدن و تجارت هم پیگیری مشکل مذکور انجام میشود اما تاکنون هیچ گشایشی از آزادشدن سرمایههای واحدهای تولیدی صورت نگرفته است. نام مشکل اخیر مالی را میتوان گروکشی بانکها نامید و هیچ نهاد و سازمانی مرجع شکایت از وضعیت بوجود آمده برای بخش تولید تعریف نشده است. بنابراین مشکل پیش آمده،هزینه تولید در این صنعت 20 درصد بیش از ارزهای آزاد ارزیابی میشود و اگر برطرف نشود تولید سال آینده را تحتالشاع خود قرار خواهد داد چون اختلال در سرمایه درگردش واحدهای تولیدی، بی اعتباری نزد مشتریان خارجی بدلیل عدم تسویه بانکها با آنان، افزایش هزینه انبارداری و بلاتکلیفی در تسویه نهایی بانکها معضلات مهمی را متوجه واحدهای تولیدی میکند.معضل دیگری که اخیرا متوجه تولیدکنندگان داخلی در این صنعت شده است به بهره گیری رانت خواران از معافیتهای موجود در بحث واردات مربوط میشود .رییس انجمن تولیدکنندگان لوازم خانگی با هشدار دورزده شدن واردات از سوی واردکنندگان لوازم خانگی و ضرر فعالین این صنعت در داخل کشور و همچنین کاهش درآمد دولت بابت کاهش تعرفه واردات محصولات خارجی مونتاژ شده در داخل کشور اعلام کرده است که معضل واردات قطعات لوازم خانگی برای اسمبل شدن در داخل کشور بسیار خطرناکتر از واردات مستقیم محصولات کامل و ساخته شده از خارج کشور است. تهدید جدی دیگری که متوجه تولید داخلی است،به جنگ تبلیغاتی محصولات خارجی مشابه در داخل کشور است به طوری که بنا به گفته مسوولان تولید بطور مثال در صنعت لوازم خانگی بیش از 400میلیارد تومان هزینه تبلیغات میدانی و تصویری محصولات خارجی شده است. این تبلیغات گسترده در حالی انجام میشود که مصوبات شورای عالی فرهنگی کشور و شورای عالی شهرداریها مبنی بر ممنوعیت تبلیغات محصولات خارجی مشابه ساخت داخل کشور وجود دارد اما هیچیک از طرفین آگهی دهنده و آگهی گیرنده در سکوت مسوولان دولتی به آن اعتنایی نمیکنند.در پایان، نگارنده مطلب معتقد است که در سال مزین به حمایت از تولید ملی و سرمایه و کار ایرانی بر همه تصمیمگیران دولتی، متولیان بخش تولید و همچنین نمایندگان مردم در خانه ملت واجب است که برای حل مشکلات فرابخشی تولید در کشور دغدغه جدی داشته باشند و در جهت رفع آنها گام بردارند.همه این مسائل را باید در کنار یک نگرانی عمومی تولیدکنندگان، یعنی بیثباتی در اوضاع اقتصادی دانست. موضوعی که این روزها شدیدا تصمیمگیری در عرصه تولید را تحتالشعاع خود قرارداده است. تولیدکنندگان معتقدند برای رونق تولید اگر دولت در مدیریت امور اقتصادی برای کاهش قیمتها ناتوان است، حداقل تدابیری صورت دهد که دوباره شاهد رشد قیمتها نباشیم. موج جدید افزایش قیمت ارز، سبب شده تا تولید بیشاز دیگر حوزهها نگران شود و امید است دولت دهم در این ماههای پایانی از عمرش به جای حاشیهسازی، زمینه مساعد برای تولید را فراهم کند.ابتکار:سرنوشت مردان کلیدی در پرده ابهام!
«تهدید روابط آمریکا و اسرائیل در سایه تشکیل کابینه راست افراطی»عنوان یادداشت روز روزنامه قانون به قلم حسن هانیزاده است که در آن میخوانید؛انتخابات پارلمان (کنست) اسرائیل در حالی برگزار شد که سیاستهای گذشته بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیمصهیونیستی، در عرصههای داخلی، منطقهای و بینالمللی با چالشهای جدی همراه بود. در انتخابات سهشنبه اسرائیل، 34 حزب شرکت داشتند اما نظرسنجیها نشان میدهد که احتمال پیروزی ائتلاف لیکود به رهبری بنیامین نتانیاهو و اسرائیل بیتنا به رهبری اویگدور لیبرمن بسیار بالاست. این در حالی است که پیروزی این دو حزب به تنهایی برای تشکیل یک کابینه کافی نیست؛ زیرا طبق آخرین نظرسنجیها پیش از برگزاری انتخابات، لیکود و اسرائیل بیتنا حداکثر 45 کرسی از مجموع 120 کرسی پارلمانی را بهدست خواهند آورد. بنابراین لیکود و «اسرائیل بیتنا» باید با سایر احزاب افراطی کوچک مانند یهودیت هتورات، میرتس، شاس و حاردیم یک ائتلاف را تشکیل دهند که در آن صورت یک کابینه کاملا افراطی شکل خواهد گرفت. اما سوال اینجاست که تشکیل چنین کابینهای چه پیامدهایی در داخل و خارج برای رژیمصهیونیستی به دنبال خواهد داشت؟ کابینه سابق رژیم اسرائیل و سیاستهای افراطی نتانیاهو و لیبرمن به بروز شکاف میان احزاب مختلف کار، کادیما، لیکود و اسرائیل بیتنا منجر شد و به همین دلیل دو حزب کادیما و کار از ائتلاف با لیکود خارج شدند. همچنین در طول 3 سال گذشته سیاستهای افراطی نتانیاهو به بروز شکاف میان اسرائیل و آمریکا منجر شد؛ زیرا با وجود تلاش لابی صهیونیستی برای ایجاد همگرایی میان اسرائیل و آمریکا، شخص باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا، موافق سیاستهای افراطی نتانیاهو نبود. همچنین موضوع تهدیدات مکرر نتانیاهو علیه تاسیسات هستهای ایران و افزایش فعالیت شهرکسازی در اراضی اشغالی 1967 همواره با مخالفت آمریکا و اتحادیه اروپا همراه بود. گسترش شهرکهای یهودینشین در قدس شرقی و کرانه غربی با مخالفت گسترده اتحادیه اروپا همراه بود تا جایی که برخی کشورهای عضو اتحادیه اروپا، سفرای خود را از فلسطین اشغالی فرا خواندند. از سوی دیگر نتانیاهو در طول دوران نخستوزیری خود، ضمن بزرگنمایی خطر هستهای ایران تلاش کرد تا از این رهگذر خاخامهای یهودی و احزاب دینی تندرو را با خود همراه سازد . در عین حال شکست ارتش اسرائیل در جنگ هشت روزه غزه نیز به کاهش جایگاه احزاب افراطی اسرائیل در میان جامعه تندروی این رژیم منجر شد. با این حال نتانیاهو و لیبرمن تلاش کردند از رهگذر فرافکنی، این شکست را به دلیل کمک نظامی ایران به جنبشهای مقاومت اسلامی فلسطین توجیه کنند. اکنون به نظر میرسد نتایج اولیه انتخابات اسرائیل بیانگر آن است که احزاب دینی و افراطی اسرائیل حداقل 85 کرسی انتخاباتی را بهدست خواهند آورد که در این صورت منطقه در آینده شاهد تنشهای جدیدی خواهد بود. با این حال حضور تندروها در کنست و کابینه آینده رژیم اسرائیل به انزوای منطقهای و بینالمللی اسرائیل خواهد افزود. همچنین قطعا در آینده اختلافات میان اسرائیل و آمریکا تشدید خواهد شد زیرا جان کری، وزیر خارجه و چاک هیگل، وزیر دفاع جدید آمریکا با سیاستهای افراطی نتانیاهو مخالف هستند.این اختلافات در آینده بر روابط کاخ سفید و تل آویو تاثیر مستقیم خواهد گذاشت و در چنین شرایطی رژیم اسرائیل با یک انزوای سیاسی جدی در سطح منطقه و جهان مواجه خواهد شد. دگرگونیهای اخیر منطقه و سرنگونی رژیم حسنی مبارک، حاکم سابق مصر، شرایط ناپایداری برای رژیم اسرائیل بهوجود آورده و بههمین دلیل رهبران سیاسی احزاب چپ اسرائیل در پرتو این تغییرات، آینده تاریکی برای این رژیم پیشبینی کردهاند.اگر کابینه آینده اسرائیل از میان شخصیتهای افراطی تشکیل شود قطعا این رژیم با چالشهایی جدی در داخل و خارج مواجه خواهد شد .وضعیت شکننده نظامی، امنیتی و اقتصادی، افزایش مهاجرت معکوس، افزایش نرخ بیکاری، تورم و افزایش توان نظامی جنبشهای مبارز فلسطینی، بخشی از چالشهایی است که آینده رژیم اسرائیل را بهشدت تهدید میکند. لذا برون داد و نتیجه تشکیل یک کابینه افراطی در اسرائیل، تشدید خشونتها و افزایش درگیریهای بیشتر میان مردم فلسطین و رژیمصهیونیستی خواهد بود که این امر قطعا در درجه اول تاثیر خود را بر روابط واشنگتن- تل آویو خواهد گذاشت.آرمان:پنج برابر شدن یارانههای نقدی؛ شعار یا واقعیت؟
«مشوقهای واشنگتن دوربرگردان پکن»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم اسماعیل بشری است که در آن میخوانید؛آزمایش موشک بالستیک توسط کرهشمالی، حمایت چین، متحد دیرینش را نیز کمرنگ کرد و موجب موافقت «پکن» با پیشنویس قطعنامه شورای امنیت علیه «پیونگیانگ» شد. امری که برخی بر این باورند که نتیجه اعطای مشوقهای ویژه اقتصادی ایالات متحده به چین است.آمریکا همواره در پروندههای ویژه شورای امنیت نظیر پرونده کرهشمالی و ایران درصدد امتیازدهی به اعضای شورای امنیت و چانهزنی با کشورهای عضو برآمده است تا از این طریق خواسته و رویکرد خود را عملی کند و این کشورها را در بعد سیاسی وادار به تمکین از خود کند. در همین حال چین به عنوان عضو دارای حق وتوی شورای امنیت و همچنین از معدود متحدان دیرین کرهشمالی، برای آمریکا اهمیت ویژهای دارد و حتی رای ممتنع پکن نیز میتواند واشنگتن را در رسیدن به هدفش راضی کند.مبادلات گسترده اقتصادی چین و آمریکا پتانسیل امتیازدهی واشنگتن به پکن را بالا میبرد. برخی خبرها حاکی از آن است که آمریکا به چین قول داده است که در صورت همراهی با پروژه فشار علیه کرهشمالی، سهامی را به شرکتهای چینی در بورس «والاستریت» اختصاص خواهد داد. علاوه بر این برنگرداندن خط تولید شرکتهای آمریکایی حاضر در چین به آمریکا میتواند به نوعی امتیازدهی واشنگتن به پکن محسوب شود. «اوباما» در شعارهای انتخاباتیاش وعده داد که خطوط تولید شرکتهای آمریکایی را از چین به آمریکا برگرداند، اتفاقی که اگر میافتاد سطح روابط اقتصادی دو کشور را کاهش میداد.امانه تنها این اتفاق نیفتاد بلکه در مذاکرات داخلی آمریکا تعدیلهایی به نفع چین صورت گرفت. بنابراین بیراه نیست اگر موافقت چین با قطعنامه تحریم علیه شورای امنیت را به دلیل اعطای مشوق از سوی واشنگتن بدانیم. با این حال نباید این نکته را نیز فراموش کرد که چین از ابتدا با آزمایش موشکی کرهشمالی موافق نبود و این احتمال وجود دارد که چین برای تنبیه و مهار کرهشمالی، به این قطعنامه رای مثبت داده است. کرهشمالیدرصدد است تا با برهم زدن آرامش شبه جزیره کره از کشورهای این منطقه امتیازگیری کند و از کشورهای منطقه کمکهای اقتصادی جذب کند. پیونگیانگ گامهای کوچکی را در مسیر اصلاحات برمیدارد اما از سوی دیگر، اقدامات بزرگ انحرافی را در پیش میگیرد، این روند موجب شد تا در نهایت شورای امنیت در قالب پیشنویس قطعنامهای، تحریمهایی را علیه این کشور بگنجاند.دنیای اقتصاد:از نفت در سفرهها تا اقتصاد بدون نفت