مجید یونسیان
آمریکا از اشغال عراق تنها چپاول ثروت نفت یا دستیابی به یک موقعیت استراتژیک سیاسی یا ارتباطی را هدف قرارد نداده است. شاید برای آمریکا، اشغال عراق یک فرصت تاریخی است تا در فرآیند تاسیس یک امپراتوری بزرگ سیاسی و اعتقادی گامهای اساسی بردارد. صفبندی میان مسلمانان و به چالش طلبیدن آنها در یک فرآیند تاریخی و ایدئولوژیک سرآغاز یک جنگ سرد عقیدتی است که طراحان چنین ایدهای تنها سیاستمداران کاخ سفید نیستند بلکه اندیشهسازان سیاسی در آمریکا آن را در آزمون و خطایی طولانی مدت به مرحله اجرا در آوردهاند تا دریابند که برای مقابله با آنچه هانتینگتون نظریهپرداز یهودی- آمریکایی ایده اولیه آن را در سال 1993طرح کرد، چه میزان ظرفیت یا آمادگی وجود دارد.
نظریه برخورد تمدنها و تلقی جهان آینده به عنوان جهانی که در تعارض تمدنها و فرهنگها رو به جلو شکل میگیرد نه ایدئولوژیهای صرف سیاسی، مقدمهای بود بر این تفکر که گروهی دیگر از جمله فیلسوفان سیاست دانی چون لئو استرائوس طرح کردند و اعلام نمودند که جهان آینده بدون مذهب و تلقیهای دینمدارانه امکان حیات ندارد. دین و فرهنگ تامین کننده و تضمین کننده آینده بشر است. ادیان پویا و تمدنهای بارور از دل جنگهای ایدئولوژیک و سیاسی سر بر میآوردند و جهان را در سیطره خود قرار میدهند.
جنگ سرد نماد پایان یافتن مقابله و تعارض ایدئولوژیهایی بود که در یک سوی آن کمونیسم قرار داشت نظامی که ترکیبی از انسانگرایی افراطی و ماتریالیسم گستاخانه تلقی میشد که با حذف دین و قرار دادن انسان در محور چرخه طبیعی و ماوراء طبیعی سعی داشت انسان را به رستگاری برساند در آن سوی این معارضه اومانیسم علمگرا قرار گرفته است اومانیسمی که با اتکا به لیبرالیسم انسان را به گونهای دیگر محور قرار داد. گرچه فوکویاما در تعارض و تقابل میان این دو ایدئولوژی که برخواسته از نوعی اومانیسم افراطی بود به اشتباه تصور کرد عصر جولان ایدئولوژیها به پایان رسیده و لیبرال دموکراسی به عنوان ایدئولوژی پیروز به طور مطلق و همیشگی سیطرهاش را آغاز کرده است اما حوادث بعد از جنگ سرد رشد حامیان اندیشههای دینمدار افراطی در مسیحیت و یهودیت در آمریکا و غربباور اولیه هانتینگتون را تقویت کرد که میپنداشت جهان در پایان تعارض ایدئولوژی سیاسی کمونیسم و لیبراسیم گام به مرحلهای نوین گذاشته است و در برابر تمدن به ظاهر پیشرفته و پیروز غرب که تمام ابزارهای سیطره را به مدد فناوری، توسعه اقتصادی، انباشت ثروت و تسلیحات را در اختیار دارد تمدنهایی عرض اندام خواهند کرد که با ابزارهای متفاوتی چون انسانمداری، عدالتخواهی و معنویتگرایی و حفظ خصلتهای ویژه در صددند به مقابله با اندیشههای لیبرالیسم و اومانیسم بپردازند.
رشد و بزرگنمایی مصنوعی و افراطی دینگرایی در غرب در قالب اندیشههای افراطی نئوکانها برای پر کردن شکاف میان تمدن دینی و فرهنگی اسلام و تمدن فاقد ظرفیتهای دینی و معنوی غرب است زمانی امکان موفقیت در تعارض و مقابله تمدنی وجود دارد که امکان پرورش، غنا و تکامل از تمدن رقیب گرفته شود. در یک مقابله نابرابر امکان موفقیت بیشتر است. حرکت شتابزده غرب در استفاده از سناریوی اسلام- تروریسم و خاورمیانه – با پرورشگاه اندیشههای خشونت و تروریسم برای جلو انداختن معارضه تمدنی میان غرب و اسلام است. طراحان سیاست خارجی آمریکا در دوره حاکمیت نئوکانها در یک دهه اخیر سعی کردهاند باز تعریف ویژهای از اسلام ارائه دهند. اسلامی که آنان معرفی میکنند نمادی از خشونت، واپسگرایی و تروریسم است.
ناموفق بودن آمریکا در این عرصه به دلایل مختلف به خصوص ظرفیتهای درونی تمدن اسلامی است که باعث شد این طرح عقیم بماند. یکی از علل اصلی عقیم ماندن این طرح همسونگریهای فرق اسلامی و احساس خطر مشترک است که در نمادهایی چون توهین به پیامبر اسلام(ص) تبلور یافت. آمریکا با اشغال عراق، سعی کرد جهان عرب را تحقیر کرده و دنیای اسلام را به انفعال بکشاند. موفقیت نسبی در این عرصه باعث ماندگاری تدریجی آمریکا در عراق شده است. استمرار این سیاست از سوی آمریکا به وجود آوردن یک ضرورت فراگیر و غیرقابل کنترل در جامعه عرب و در امت اسلامی است. بهره برداری از تفاوتهای دینی و تبدیل آن به مرزهای خونین اختلافات مذهبی گامی است که آمریکا با اتکای آن در صدد در هم شکستن همسونگری و انسجام اسلامی است. آمریکا در عراق در حال شعلهور ساختن این سناریو است. دیوار بغداد که آمریکا به بهانه حراست از سنیهای بغداد که در برابر شیعیان طراحی و اجرا کرده است در واقع نمادی از اقدامات آمریکا برای تعمیق خصومتهای دینی در جامعه اسلامی است. تضعیف تمدن اسلامی در چارچوب سناریوی ارائه تصویری خشن از اسلام ، با ناامن جلوه دادن جامعه اسلامی و بالا بردن تب اختلافات مذهبی، آمریکا یک هدف را دنبال میکند و آن تضعیف اسلام و یافتن ابزارهای قوی برای سیطره بر جوامع اسلامی است به گونهای که نقطه رویارویی میان تمدن اسلام و غرب از هم اکنون به نفع غرب بر هم بخورد و زمینه برای تشکیل امپراتوری غرب که تلفیقی از سیطره دینی، فرهنگی،اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است فراهم گردد. دیوار بغداد از این زاویه یک نماد مهم است که جهان غرب و دنیای اسلام باید حساسیت و اهمیت آن را درک کرده و اجازه ندهند که آمریکا بذرهای خصومت واگرایی و تعارض را در میان جامعه اسلامی به خصوص شیعه و سنی بپراکند.