پایگاه بصیرت؛ گروه بین الملل: سیاست های هسته ای نظام ج.ا.ا از یک ثبات پایدار برخوردار است. دلیل آن این که کانال سیاست گذاری آن منوط به آمد و رفت دولت ها نیست و این سیاست ها از سوی مقام معظم رهبری مطابق مواد اصل 110 قانون اساسی تعیین، ابلاغ و نظارت می شود.
سیاست های گذشته به لحاظ اجرایی در زمان دولت نهم و دهم با رهیافت ایستادگی و پایداری بر سر حقوق هسته ای بدون کمترین عقب نشینی به منصه اجرا رسید. اگرچه دولت نهم و دهم با بدبینی به سیاست های جهانی، به شدت در این حوزه متصلبانه عمل می کرد، ولی باید گفت شرایط آن روز و اصرار غرب به تعلیق و تعطیلی یک سویه فناوری صلح آمیز هسته ای جمهوری اسلامی ایران، اعمال چنین سیاستی را از سوی آنها توجیه پذیر ساخته بود.
اما سوال مهمی که در مورد دولت جدید مطرح است، این است که دولت یازدهم که با شعار اعتدال در عرصه سیاست داخلی و حفظ احترام متقابل و اجتناب از سیاست های تنش زا در حوزه سیاست خارجی حائز اکثریت آراء در انتخابات 24خرداد1392 شد، چگونه می خواهد این پرونده را که امروز با پرداخت هزینه های مالی و جانی فراوان به غرور ملی ایرانیان تبدیل شده است، با حفظ اصول مشخص شده در این حوزه به پیش ببرد؟ برای پاسخ به این پرسش لازم است با مرور پرونده مذاكرات هستهاي، راهبردهای هسته ای غرب و ایران در مواجهه با یکدیگر و چگونگی عملکرد دولت یازدهم برا ی پاسداشت میراث گذشته و تداوم مقاومت هسته ای را مطالعه کنیم.
مذاكرات هستهاي و راهبردهای غرب و ایران
بررسی سير تحولات مذاكرات هستهاي بين ايران و گروه غربي- چه در قالب گروه تروئيكاي اروپايي و چه در کسوت گروه 1+5 که حدود40 مذاكره بوده و از سال 82 شروع و تاكنون ادامه داشته- نشان می دهد که این مذاکرات همواره با فراز و فرودهايي مواجه بوده است. از بین آنها ميتوان به 9 دور مذاكره جدي به عنوان نقاط عطف نشست های بين گروه غربي(يا اعضاي1+5) از يك سو و جمهوري اسلامي ايران از سوي ديگر اشاره كرد که پیرامون مهمترین موضوعات هسته ای فیمابین برگزار شده است. مذاکرات ژنو1(تیر1387)، مذاکرات ژنو2 (10مهر1388)، مذاکرات ژنو3 (15آذر1389)، مذاکرات استانبول1 (1بهمن1389)، مذاکرات استانبول2 (25فروردین1391)، مذاکرات بغداد (3خرداد1391)، مسکو(29خرداد1391) و آلماتی1و2 در قزاقستان.
این مذاکرات در حالی یکی پشت سر دیگری برگزار شده که طرفین همواره یکدیگر را به لحاظ راهبردی مورد ارزیابی قرار داده و رفتار خود را مبتنی بر این برآوردهای استراتژیک از یکدیگر تنظیم کرده اند. آمریکا و اتحادیه اروپا با توجه به مقاومت اقتدارآمیز ایران در فرایند این مذاکرات به این نتیجه رسیده اند که عدم تمکین ایران به خواسته های آنها و پافشاری بر مواضع خود به پشتوانه قدرت درونی ایران بر میگردد. بر این اساس، به زعم آنها رمز پیروزي در مبارزه با ایران برای دست کشیدن از برنامههای هستهای، تضعیف و متلاشی نمودن مؤلفه های قدرت آن از یک سو و تعمیق و توسعه آسیبهای درونی از سوی دیگر می باشد.
گام های غرب جهت کنترل و تغییر رفتار ایران
آمریکا و کشورهای اروپایی مبتنی بر این تحلیل و ارزیابی است که گام هایی را با هدف کنترل و تغییر رفتار ایران در این حوزه طراحی کرده و در انتظار گرفتن پاسخ مثبت از آن بوده اند:
گام اول آمریکا و اروپا تغییر و تحول در شیوهها و سیاست های فشار بر ایران بود. در این راستا، آنها به این جمعبندی رسیدند که تحریمهای گذشته تاثیر تعیینکننده بر ایران ندارد و باید شیوه جدیدی را به منظور اثربخشی تحریم ها به آزمون گذاشت؛ فشارهای هوشمند راهكاری بود که همه کشورهای غربی با آن موافقت کردند. از این رو تحریم ها علیه ایران سمت و سوی جدیدی به خود گرفت كه مهمترین شاخص آن هدف گیری شریانهای حیاتی اقتصادی و مآلاً درآمدهای ارزی ایران بود.
گام دوم آمریکا و اروپا شدت بخشیدن به اقدامات روانی با هدف امنیتی کردن پرونده هسته ای ایران بود. روی کار آمدن آمانو به ریاست آژانس بین المللی انرژی اتمی و اقدامات و گزارش های جهت دار او به اين هدف کمک کرد. در کنار بهره گیری از این ساز و کار، آمریکا تلاش کرد با ابهامآفرینی هایی جدید و ط��ح سناریوهای متهم سازی در زمینه هایی مانند حقوق بشر و یا اتهام دست داشتن ایران در ترور سفیر عربستان و نسبت دادن اقدامات خرابکارانه به ایران، موضوع ایران را در اف��ار و مجامع بین المللی بسیار خطرناک جلوه داده و برخورد های عاجل علیه ایران را به یک امر همگانی تبدیل نماید.
گام سوم آمریکا و اروپا اختلال در پیشرفت و توسعه فناوری هسته ای ایران بود. سرعت پیشرفت ایران در برنامه های هستهای که خود به عوامل مختلفی بستگی داشت، یکی از مولفه های قدرت ایران در برخورد با غرب محسوب می شد. از همین رو، آمریکا و برخی از کشورهای غربی به همراه رژیم صهیونیستی برنامه مختل و کندکردن برنامه های هستهای ایران را در دستور کار خود قرار دادند. در این میان، دو برنامه دشمن بسیار حائز اهمیت بود و آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی به شدت معتقد بودند که این برنامه، جلوی سرعت پیشرفت هستهای ایران را خواهد گرفت. یکی از این برنامه ها، اختلال نرم افزاری در برنامه های هسته ای ایران از طریق حملات سایبری و انتقال ویروس های تخریب کننده مانند استاکس نت و ... بود. در عین حال، آنها برنامه هایی را برای ساخت انواع ويروسهای تخریبی در دستور کار خود قرار دادند. دومین برنامه آنها ربایش و ترور دانشمندان و مهندسان هستهای ايران بود که در این راستا، متاسفانه چند تن از دانشمندان هسته ای ترور شدند. در این رابطه "اریک سنترم"، نامزد حزب جمهوری خواهان، ضمن اظهار خوشحالی از ترور دانشمندان ایرانی تصریح نمود که « باید پیامی شفاف به دانشمندان روسیه، کره شمالی و ایران بدهیم که اگر بخواهند به برنامه ایران جهت دستیابی به بمب ! کمک کنند، در امان نخواهند بود.»
گام چهارم آمریکا و اروپا بحرانآفرینی و بحرانی کردن عمق استراتژیک جمهوری اسلامی ایران در محیط امنیتیاش بود. غرب به طور کلی به این نتیجه رسیده بود که عمق استراتژیک ایران یکی از مولفه های مهم قدرت ایران است و همین امر باعث قدرت مانور ایران و محکم بودن آن در برابر تهدیدات و فشارها است. کلید زدن دومینوی اختلال در لبنان و سوریه که تا کنون نیز ادامه دارد، در همین راستا قابل ارزیابی است.
اما به تناسب ترفندهای راهبردی غرب به سرکردگی آمریکا در خصوص برنامه هسته ای ایران، گام های راهبردی نیز از سوی ایران برای خنثی سازی اقدامات غرب انجام شد تا پرونده هسته ای با شرایط فعلی که به میزانی از ثبات، توسعه و پیشرفت در بخش های مختلف از جمله فعال سازی هزاران سانتریفیوژ و ... رسیده و همچنین به انباشت سرمایه ای به نام تجربه دیپلماتیک در چانه زنی های بین المللی منجر شده به دولت یازدهم تحویل داده شود.
گام های راهبردی ایران برای خنثی سازی اقدامات غرب:
گام اول، فعال کردن دیپلماسی هسته ای؛ جمهوري اسلامي ايران با ملاحظه رفتار غرب، فعالسازي ديپلماسي هستهاي خود برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی جهانیان و تعمیق شکاف در گروه 1+5 را در دستور كار خود گذاشت. در این راستا ایران طرح گام به گام روسیه را به عنوان فرصت دیده و آن را مبناي تعامل خود با روسیه قرار داد. تعامل با آژانس اقدام دیگری بود که ایران برای خنثی سازی سیاست امنیتی کردن موضوع هستهاي طراحی کرد. در این راستا، طرح مدالیته دو با آژانس مورد توجه قرار گرفته و به پیشرفتهایی نيز در این خصوص رسيد.
گام دوم، تلاش برای توهم زدایی غرب از عدم توانایی ایران در ارتقاء هسته ای؛ در این زمینه دستور غنی سازی 20 درصدی صادر شد و ساخت صفحه و میله های سوخت برای رآکتور هسته ای تهران در دستور کار قرار گرفت. راه اندازی تاسیسات فردو، افزایش ظرفیت غنی سازی و به ساخت و راه اندازی نسل جدید سانتریفيوژها و سرعتگيري آنها از ديگر توانمنديهاي هسته اي ايران بود كه به رخ غرب و آمريكا كشيده شد.
گام سوم، مدیریت سیاسی در داخل؛ نظام در این زمینه به مدیریت انتخابات و روشنگری در خصوص حساسیتهاي آن و اقدامات برای جلوگیری از امنیتی شدن انتخابات مبادرت ورزید.
گام چهارم، تقویت موقعیت ایران در منطقه؛ تغيير دشمنان جمهوري اسلامي ايران از رأس حاكميت هاي سياسي منطقه در اثر انقلاب و بيداري اسلامي كه با تاسي از قدرت نرم ايران رخ داد، براي ايران ظرفيت هاي جديدي را در تعاملات منطقه اي ايجاد كرد.
ملاحظاتی درباره سیاست های هسته ای دولت یازدهم
با روی کارآمدن دولت جدید و محاسبه آقای روحانی و وزیر خارجه در مورد تمایل به انجام مذاکرات، اگرچه امیدهایی در برخی تحلیلگران و مذاکره کنندگان ارشد غربی ایجاد شد، اما بررسی جایگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و تصمیم گیری کلان در این حوزه و همچنین رفتار شناسی غرب در مورد برنامه هسته ای ایران نشان می دهد که نمی توان بدون کنکاش و بررسی همه جانبه در مورد سیاست های دولت جدید در حوزه هسته ای حکم کلی کرد.
موضوع هسته ای در جمهوری اسلامی ایران در چارچوب مواضع و سیاست های کلان نظام اسلامی دسته بندی می شود. مفهوم این نکته اساسی این است که اصول و امهات سیاست های نظام در این خصوص اولا ثابت می باشد و ثانیا متولی آن طبق اصل 110قانون اساسی جهوری اسلامی ایران، مقام معظم رهبری است. لذا از این منظر، شرایط پرونده هسته ای در دولت جدید هیچ تفاوتی با گذشته نکرده و تغییر و جابجایی دولت ها در این حوزه تاثیری بر تغییر این سیاست ها ندارد. البته مشکلی ندارد که در امر چگونگی اجرای این اصول و سیاست های کلان که در حوزه دیپلماسی تعریف می شود و در ذات خود از نوعی سیالیت برخوردار است، دولتمردان جدید به ویژه سکانداران دیپلماسی خارجی که به احتمال قوی دولت تمایل دارد امور پرونده را به آنها واگذار کند، از چابکی، خلاقیت و نوآوری در مسیر اجرای سیاست های هسته ای در چارچوب اصول ثابت بهره مند باشند. البته در این حوزه نیز دولت نباید به گونه ای حرکت نماید که این سیاست ها با اصول اساسی و راهبردهای تعیین شده رهبری برای سیاست خارجی کمترین اصطکاکی را پیدا نماید.
هنوز تیم هسته ای دولت جدید و ترکیب آن مشخص نیست. همچنین معلوم نیست که گروه 1+5 یا آمریکا و اروپا چه سیاستی را با توجه به انتخاب دولت و تغییر تیم مذاکره کننده در پیش خواهند گرفت و آیا نسبت به بسته های پیشنهادی خود تغییراتی خواهند داد یا نه؟
در هر صورت اگر سیاست خارجی دولت جدید دنباله سیاست داخلی آن که مبتنی بر رهیافت اعتدال تدوین و اعلام شده است، باشد اعتدال در حوزه سیاست خارجی را چگونه معنا خواهند کرد؟ بر این اساس به رغم اینکه کلیاتی در این حوزه اعلام شده است، ولی باید منتظر ماند تا تمام سیاست های دولت یازدهم و ترکیب تیم هسته ای روشن شود تا بتوانیم در این خصوص قضاوتی داشته باشیم.
چگونگی ��ملکرد امریکا واروپا در این حوزه نیز حائز اهمیت است. آیا هنوز آنها سیاست دو گزینه ای تحریم-فشار را نسبت به برنامه هسته ای ما در پیش خواهند گرفت؟ یا این که آنها اساسا دیپلماسی ای را دراولویت خود قرار خواهند داد که بدون فشار و با ارائه بسته های جدید خواستار تداوم مذاکرات هسته ای خواهند شد؟ یا با توجه به تحولات جدید به ویژه در ابعاد منطقه ای علی الخصوص تحولات سوریه سیاست اعم��ل فشار را در صدر سیاست های خود اختیار خواهند کرد تا پاسخ آن را در دیپلماسی دریافت نمایند؟
نکته مهم دیگر در نگاه دولت این است که اصولا دولت جدید و تیم هسته ای آن چه نگاهی به گفتمان هسته ای غرب و در مقابل گفتمان جمهوری اسلامی ایران در این خصوص دارند؟ مطابق با دیدگاه مقام معظم رهبری از بهانه گیریهای غرب روشن است که دال مرکزی گفتمان غرب، سیاست های هسته ای جمهوری اسلامی ایران نیست، بلکه قدرت فزاینده ایران و توانمندی الگو دهی آن است. لذا غرب از هر فشاری -اعم از هسته ای یا دیگر درگیرسازی های ایران در مجامع بین المللی - به دنبال محدودسازی قدرت ایران اسلامی است نه محدودسازی توان تکنولیکال و فناوری ایران. اعمال تحریم های جدید در ساحت علمی و پژوهشی که در دور جدید تحریم های کنگره در ماه های اخیر مشاهده شد در همین راستا و محدود سازی قدرت ایران در حوزه ها و ساحت های مختلف ارزیابی می شود.
بنابراین نوع نگاه هستی شناسانه دولت یازدهم به گفتمان غرب در این خصوص بسیار تاثیرگذار و تعیین کننده خواهد بود که باید دید دولت به این حوزه با چه عینکی و از چه منظری نگاه می کند.
غرب تا کجا حاضر است در مذاکرات هسته ای در مقابل دولت جدید کوتاه بیاید؟ با نگاهی به اصول رفتاری غرب و عوامل محیطی می توان به این نکته رسید که غرب به این سادگی ها حاضر نیست از اصول رفتاری خود نظیر محدودسازی حوزه نفوذ و قدرت ایران اسلامی، تضمین امنیت و بقا رژیم صهیونیستی و نداشتن چرخه سوخت هسته ای در برابر ایران کوتاه بیاید. به هر حال دولت جدید شرایط سخت و پیچیده ای برای مذاکرات آینده با غرب دارد که آغاز آنها در 5 مهر در وین برگزار خواهد شد. ضمن اینکه ارزیابی فنی جدیدترین گزارش فصلی آمانو به شورای حکام که اخیرا منتشر شد، نشان می دهد که مواضع دو پهلو و تاکید بر اجرای قطعنامه های گذشته و مطالبه های غیر حقوقی و خارج از ساختار پادمان های هسته ای در رأس مطالبات آژانس قرار دارد. در این شرایط ایستادگی بر سر دستاوردهایی هسته ای که تاکنون حاصل شده، جان مایه سیاست های هسته ای دولت جدید را باید شکل دهد. نکته مهم این که غرب دیگر همانند سال های قبل در یک مذاکرات ساده خواهان عقب نشینی ایران نخواهد شد، بلکه با پیچیده سازی روند مذاکرات، سعی می کند مذاکره کنندگان هسته ای کشورمان را دچار تغافل کرده و آن ها را ناخودآگاه به سوی عقب نشینی بکشاند و این موضوع مورد نظر دیپلمات های مجرّب دولت جدید خواهد بود./