مهدی صادقی
چندی است ماشین رسانه ای شبکه استکبار جهانی بوسیله رسانه های غالب جهانی یک عملیات روانی- سیاسی همه جانبه علیه جمهوری اسلامی ایران به راه انداخته است. سناریویی به نام «ائتلاف سرخ» که بلافاصله مشخص شد برداشت آزادی است از سناریوی یک فیلم هالیوودی که سابقاً برای ساخت مجوزی کسب نکرده است. 20 مهر 1390 خبرگزاری «رویترز» می نویسد: «پلیس فدرال آمریکا و نیروی مبارزه با مواد مخدر (D.E.A) توانسته است در عملیاتی به نام «ائتلاف سرخ» طرح ترور و انفجار در سفارت عربستان در آمریکا را متوقف کنند.». دیری نپایید که این خبر تبدیل به گلوله ای برفی شد که هر لحظه بر حجمش افزوده می شد و "القصه، قصه، قصه" که «سپاه قدس» به عنوان ارگان رسمی «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» ضمن ایجاد ارتباط مستحکم با کارتل های قاچاق مواد مخدر در کشور «مکزیک» طرحی را عملیاتی کرده که طبق آن قرار است سفیر عربستان سعودی و سفیر رژیم غاصب قدس در ایالات متحده آمریکا ترور شوند. بعد از این نیز اصرار از آن طرف و استنکاف از طرف ایرانی؛ سلسله ای خبری را به خود اختصاص داد که از ذکر آن خودداری می شود.
اما نکته اساسی بعد از وقوع این انفجار خبری در فضای بین المللی مربوط می شود به گمانه زنی های کارشناسان و اهالی مختلف سیاست و رسانه برای کشف هدف این عملیات روانی علیه جمهوری اسلامی ایران. مِن جمله اینکه به خنثی سازی همایش عظیم برائت از مشرکین سال در موسم حج، تطهیر چهره مخدوش اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل در پی افتضاح های اطلاعاتی- امنیتی در تقابل با وزارت اطلاعات ج.ا.ا و مراکز امنیتی سوریه (کشف ابَر عملیات "نیلوفر آبی") و حزب ا... لبنان، ایجاد فضای امنیتی در شهرهای آمریکا برای برگرداندن مردم به خانه هایشان و البته سانسور خبری جنبش های مردمی اروپا و آمریکا، انجام تحریم های بیشتر علیه سپاه پاسداران و یا دامن زدن به این نظریه موهوم که دشمن مشترک اعراب و رژیم غاصب قدس جمهوری اسلامی ایران است؛ اشاره هایی شد.
هر چند گمانه های بالا می تواند در لیست اهداف طراحان «ائتلاف سرخ» قرار داشته باشد لیکن با توجه به اینکه اقدامات بهتری برای تأمین اهداف فوق وجود دارد باید بر یافت گزینه های بهره ور تر برای نظام سلطه دست به پویش زد.
اول- معامله پُر سود/ دعوای فرقهای قبیلهای
بر اساس این گمانه آمریکائیها با تازه کردن ادعای خطرناک بودن ایران اسلامی به عنوان رأس ادعایی هلال شیعی به دو هدف دست خواهند یافت. اول اینکه با بزرگنمایی تهدیدی جعلی به نام سپاه قدس کشورهای کمربندی ایران مجبور می شوند برای تجهیز خویش در قبال ایران به خریدهای کلان تجهیزات نظامی- امنیتی از کمپانی های چند ملیتی اسلحه ساز شبکه ماسونی همت گمارند. باید دانست نظام غرب برای خاموش کردن اعتراضات خشن در ایتالیا، یونان، فرانسه و ایالات متحده نیاز مُبرم به تزریق پول در بدنه اجتماعی این ملل دارد و از انجا که سقف بدهی های وحشتناک آمریکا و شرکایش اجازه اضافه بدهی را نمی دهد مجبورند در عمل دست به ساخت معاملات واقعی و گردش مالی بزنند و واقعاً چه کسی بهتر از دُول عربی حاشیه خلیج فارس برای این امر پیدا می شود؟ دوم اینکه با ساخت یک عملیات روانی دقیق روی مسئولین وهابی عربستان سعودی، امیرنشینان سلفی خلیج فارس خود بخود شروع به پمپاژ مبالغ کلانی می کنند برای دامن زدن به حملات تروریستی در نقاط مختلف جهان اسلام که تاکتیک بارز غرب برای به انحراف کشاندن انتفاضه های اسلامی در خاورمیانه است.
دوم- خنجر از پشت به «بشار اسد»
تدبیر قطعی شبکه استکبار جهانی ماسون ها در محفل «بیدلبِرگ» و مابقی جلسات تصمیم ساز بر این استوار شده است که سرنگونی محور مقاومت در سوریه یک راهبرد اساسی، ناگزیر و حیات بخش برای نظام سلطه در خاورمیانه است. به یاد آورید هنوز جوهر وتوی چین و روسیه در قبال طرح آمریکائی تشدید فشار به «بشار اسد» خشک نشده است. خوب است بدانید «اندیشکده مرکز مطالعات راهبردی و بین الملل آمریکا» چندی است در سندی به تحلیل رقابت جاری ایران و آمریکا در جلب حمایت چین و روسیه پرداخته است. هر چند این سند باید جداگانه مورد کنکاش واقع شود فی الجمله همین که باید بدانیم بر اساس رهیافت های راهبردی آمریکا روسیه قابلیت کشش به غرب را بیشتر از چین دارد؛ چرا که چین یک شریک وابسته ایران به حساب می آید و وابستگی او چیزی نیست جزء نفت اقلیم ایران. به نظر می رسد طرح اخیر راهی باشد برای فشار همزمان آمریکا به چین برای خالی کردن پُشت اسد و همزمان تضمین برآورده کردن احتیاجات انرژیک چین توسط عربستان سعودی بجای جمهوری اسلامی.
سوم- مقدمه چینی جنگ 2012
بحث مفصّلی طبق یکسری داده ها و اطلاعات به هم تنیده وجود دارد که غرب سعی می کند بزودی و با ارجحیت سال 2012 اقدام به یک جنگ همه جانبه در خاورمیانه بزند؛ حال بصورت مستقیم توسط خودش یا با نقش آفرینی شرکای منطقه ایش چون «عبدا... ماسونی» (پادشاه اردن) این اقدام را عملی کند. قطعاً باید در جایی مفصلاً به این موضوع توجه شود اما تأملی بر تهدیدهای مداوم پادشاه اردن به جنگ، ادعای دخالت ایران در بحرین، تهدید عربستان به جنگ اعراب با ایران و ...، دقت در آموزه های کابالیستی محافل ماسونی و اوانجلیستی و بالاخره سلسله ای از تحلیل های راهبردی در حوزه تقابل تمدن ها نشان خواهد داد که خاورمیانه از یکسال پیش تا (احتمالاً) سپتامبر سال 2012 میلادی باید روی تلّی از باروت بنشیند تا در وقت مقتضی امکان نواختن به شیپورهای جنگ وجود داشته باشد. به هر حال خط خبری اخیر نیز طریقی است برای اینکه این التهاب آفرینی خاموش نماند.
چهارم- «باراک» فرزند رامِ «AIPAC»
کمی به جلوتر نگاه کنید، خواهید دید که انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا با کوهی از مخارج هنگُفت تبلیغاتی در پیشروی دو حزب دموکرات و جمهوری خواه نمایان است. واقعاً هزینه های سر به فلک کشیده تبیلغات انتخاباتی اوباما و دیگر کاندیداهای ریاست جمهوری آمریکا را طیّ این سالیان و آینده چه کسانی پرداخته اند و باید پرداخت کنند؟ این جواب را «نوام چامسکی» پیراستراتژیست آمریکا داده است: "مؤسسات اعتباری و خیل عظیم بانک های ربا محور یهودی". و پاسخ بعدی این است که اوباما برا جلب حمایت این مؤسسات راهی ندارد جزء از اینکه خود را به مثابه فرزندی رام برای «لابی صهیونیست ها در آمریکا» (AIPAC) معرفی کند. لذا ائتلاف سرخ در امتداد اظهارات سخیفانه اوباما در اجلاس اخیر سازمان ملل است.
پنجم- بازی روانشناسانه با مسئولین دولت
در کنار همه آنچه که گفته شد یک بازی پیچیده روانشناسانه نیز توسط دو رسانه خُبره در ساخت جنگ های روانی پیچیده یعنی «C.N.N» و «B.B.C» همان اوایل شروع ماجرا به چشم می آید. «سی. ان. ان» با بارگذاری تحلیل استاد روابط بین الملل دانشگاه «جورج تاون»، «شین هانتر» در سایت این رسانه و سپس «بی. بی. سی» با انتشار گزارشی تحلیلی از ائتلاف سرخ در تاریخ 23 مهر سعی کردند یک بازی پیچیده روانی را کلید بزنند. با توجه به اینکه بررسی این دو تحلیل خارج از حوصله این مقاله است اما خلاصه بازی مورد نظر این است که به مسئولین دولتی کشور بصورتی نا محسوس القاء شود که ائتلاف سرخ یک واقعیت مسلّم است و بی شک سپاه در آن نقش جدی داشته است! لذا گام بعدی این است که با انجام یک عملیات رسانه ای اینطور وانمود شود این طرح راهی بوده برای مهار دولت که اخیراً پالس های معناداری به غرب و آمریکا فرستاده است.
ششم- نقطه ثقلِ ائتلاف سرخ: «سپاه قدس»
بی شک استراتژیست ها در دوره های آموزشی خویش یاد می گیرند هر طرح و عملیات راهبردی که پی ریزی می کنند دارای تعداد قابل توجهی هدف و مقصد باشد تا دو محصول داشته باشد: بهره وری بیشتر طرح و ساختن یک زمین شطرنج برای حریف طوری که هر راهی را انتخاب کند در دامی دیگر بیفتد. اما آنچه مُبرهن است اینکه همان استراتژیست ها می آموزند یکی از اهداف هدف ثقلی عملیات باشد و بقیه اهداف فرعی باشد. به عبارت بهتر هدف ثقلی گزنیه ای است که تمام طرح برای دستیابی به او تدوین شده و ارزیابی پیروزی یا شکست هر طرح به ارضاء یا عدم ارضاء هدف ثقلی منوط است.
توجهی به داده های مخابره ای درباره ائتلاف سرخ نشان می دهد فشار و استرس جملات خبری روی واژه: «سپاه قدس» است و اصلاً نقطه کانونی حمله و نوک پیکان هجمه غرب در این قضیه بر سر سپاه قدس قرار گرفته است. و سئوال اساسی همین است: چرا باید یک هجمه وسیع بین المللی علیه سپاه قدس شروع شود؟ چرا نباید این هجمه علیه وزارت اطلاعات و یا کلیت سپاه باشد؟ برای پاسخ باید به وضعیت جاری استراتژیک ایران- آمریکا نگاه کنید. جمهوری اسلامی ایران با استفاده از قدرت نرم انقلاب اسلامی و اصول لا یتغیّرش از اواسط دی سال گذشته زمین بازی تقابلی با آمریکا را بصورت سلسله واری تغییر داده است.
ابتداء منافع خود خوانده آمریکا و رژیم غاصب قدس در مصر، تونس و لیبی مورد تهاجم قرار می گیرد، بعد از آن یمن و بحرین بیخ گوش بزرگترین شریک منطقه ای صهیونیسم بین الملل هدف واقع می شود و سپس اردن جایگاه حکومت یک ماسون انگلیس زاده. نقشه راهبردی جهان نشان می دهد پایگاه های مورد وثوق شبکه استکبار جهانی در خاورمیانه و حاشیه آن یکی پس از دیگری در حال فروپاشیست. جالبتر اینکه این دومینو از زمین خاورمیانه (حاشیه ایران) ابتداء به غرب اروپا و سپس قلب آن رفته و حالا در خود خاک ایالات متحده آمریکاست آن هم نه در ایالات و شهرهای کم اهمیت؛ بلکه در مرکز اقتصادی لیبرال سرمایه داری یعنی نیویورک و مرکز سیاسی- امنیتی نظام سلطه یعنی «واشنگتن دی. سی» (Washington. David. Capital): واشنگتن مرکز حکومت داوودی.
حال غرب سعی می کند بازی را به زمین ایران بر گرداند و آنجا الآن خاورمیانه است. آمریکا راهی ندارد جزء از اینکه برای عقیم کردن ارتباط فکری و فرهنگی ایران با ملل مسلمان انقلابی بازوی فعال نظام در این زمینه یعنی سپاه قدس را نشانه برود. اینکه ابتدای بازی «ائتلاف سرخ» از سیستم قضایی ایالات متحده شروع می شود معنایش همین است که قرار است ایراد اتهام علیه این بازوی کارآمد انقلاب اسلامی از یک دادگاه کشوری شروع و با اتهامی همه جا پسند به دادگاه های بین المللی مرجوع شود. به نقشه بلوک اسلامی توجه کنید از از اندونزی- مالزی، هند- پاکستان- افغانستان- قزاقستان- ترکمنستان ...، ایران- عراق- سوریه- ترکیه- اردن- لبنان- فلسطین، عربستان- یمن- بحرین ...، مصر- تونس- الجزایر- مراکش، سومالی- سودان- مالی ... و ووو. از شرق دور تا غرب و شمال غرب آفریقا؛ به این سیاهه باید مسلمانان اروپا، چین، روسیه و ... را هم اضافه نمود.
مسلمانان در قسمت اعظمی از کره زمین با جمعیتی جوان و فعال که مورد ظلم های عدیده اند و مستضعف ترین کشورهای عالَمند با اجتماع بیش از 70 درصد انرژی کره زمین و معادن بزرگ طلا، اورانیوم و ... منتظرند الگوی خمینی کبیر (اسلام ناب محمّدی) موفق شود و نرم افزارش به دستشان برسد؛ این روز جهنم واقعی تمدن مضمحل غرب خواهد بود وقتی جایی در جهان ندارد که منافع اقتصادی و انرژیکش را تأمین کند بی شک اگر چنین روزی را با توجه به قدرت نرم انقلاب اسلامی جمع کنید حاکم بلا منازع دنیای پسا لیبرال دموکراسی که جرقه هایش خورده است؛ تمدن مترقی اسلامی و بلوک مقتدر اسلامی خواهد بود.
لذا اتاق های فکر غرب مخصوصاً در ایالات متحده با جمع زیادی از پیچیده ترین مغزها می خواهد کانون نبرد را دوباره به سمت مسلمانان بکشاند و برای اینکار مجبور است بدنه پهن ارتباطی انقلاب اسلامی با ملل مسلمان را قیچی کند و آن بدنه فعال همان «سپاه قدس» است.