علي رضايي
جريان اصلاحات كه از مدتها پيش در حال پرسه زدن در صحنه سياسي – تبليغاتي كشور است به هر نقطهاي از سطوح مختلف اصولگرايي سرك ميكشد تا به محض مشاهده اندك گرد و خاكي آنچنان غوغايي كند و گفتمان اصولگرايي را غبارآلود نشان دهد كه بتواند در خطكشيهاي سياسي كشور، خوراك تبليغاتي لازم در رقابتهاي يازدهمين دوره انتخابات رياستجمهوري را براي خود فراهم كند. اين عده مدام سعي دارند با كندن چاه و چاله پيش روي اصولگرايان، براي خود سكوي پرش درست كند. حال آنكه پيداست اصلاحطلبان با بازوان از كارافتاده خود قادر به اين فضاسازي نخواهند بود و تنها با قرار گرفتن در يك مدار قدرت و ثروت است كه ميتوانند به خواستهاي خود دست يابند و اختلافات ميان اصولگرايان را تشديد كنند.
رصد تحركات تشكيلاتي آنان به طور شفاف قدر مشترك اهداف آنها با جريان و فتنه را وضوح ميبخشد و روند فعاليتهايشان كه تاكنون بالاترين مقامات كشور را نيز مورد خدشه قرار دادهاند، ثابت ميكند كه آنان در حال تشكيل بدنه اجتماعي مدنظر خود در برابر ارزشگرايان جامعه هستند و در اين ميدان قصد دارند بازي را در مسير برد خويش هدايت كنند.
نگاهي به برخي از روزنامههاي اصلاحطلب و همخواني تيترهاي برخي از اين رسانهها با برخي از اظهارات سردمداران جريان انحرافي و روزنامههاي اين جريان ثابت ميكند كه آنان خواه ناخواه در يك مسير قرار گرفتهاند و هدفشان تخريب گفتمان اصولگرايي براي رسيدن به يك جريان تركيبي شامل فتنه – انحرافي – اصلاحات هستند.
تشكيل جريان سوم با تركيب فتنه ـ انحراف ـ اصلاحات
يكي از راههايي كه اصلاحطلبان براي تخريب اصولگرايان انتخاب كردهاند تا اهداف انتخاباتي خود را دنبال كنند اين است كه گفتمان اصولگرايي را به عنوان بزرگترين مانع پيش روي پيشرفت كشور و عامل مشكلات كنوني نشان دهند. انحرافيون نيز كه همراه با اصلاحطلبان يك هدف را دنبال ميكنند گاه تيترهاي اول رسانههاي خود را در همين مسير قرار ميدهند و با اين ادعاي دروغ و القاي اينكه اصولگرايان و اصلاحطلبان با يكديگر همرديف شدهاند، سعي دارند علاوه بر تبرئه خود، اصولگرايي را همتراز اصلاحطلبي قلمداد كنند تا با طرح اين ادعاها در عيان به منظور انحراف افكار عمومي از ارتباطات نهان خود با اين جريان سوخته سياسي، از يك طرف اصولگرايان را در صحنه علني سياسي تخريب و از سوي ديگر اهداف مشترك خود با اصلاحطلبان را دنبال كنند.
بر اين اساس كسب آراي تركيبي جديد در انتخابات سال ۹۲ يكي از بزرگترين اهداف جريان تركيبي فتنه – انحرافي – اصلاحات به شمار ميآيد تا پس از كسب قدرت، در عين ناباوري خود را يك جريان سوم كه جداي از تمامي جريانات گذشته بوده معرفي كند و در ادامه خود را جرياني بداند كه ميتواند فارغ از قوانين، با اختيارات و اراده شخصي خود مملكت را گلستان كند! قانونگريزي مهمترين وجه مشترك اين جريان تركيبي است. چنانكه هر سه در سه مرحله جداگانه اين ادعا را ثابت كردهاند و در آينده نيز در صورت پيروزي در انتخابات قطعاً بيش از گذشته ثابت خواهند كرد و البته متأسفانه در صورت شكست در انتخابات هم اين احتمال ميرود كه قانونگريزي خود را طي حوادثي به نمايش بگذارند.
حذف گفتمان اصولگرايي هدف مشترك جريان تركيبي
حال شايد عدهاي سؤال كنند كه با كدام دليل و مدرك ميتوان اثبات كرد كه اين سه جريان به دنبال تركيب و خلق جريان سوم هستند؟ و از هماكنون هر كدام پله پرش آن ديگري شدهاند؟ و هر كدام به نوبه خود تيري به گفتمان اصولگرايي پرتاب ميكنند؟
براي پاسخ به اين سؤالات فقط كافي است كمي در احوالات و سوابق گذشته و حال اين سه جريان بنگريم. در اين صورت به راحتي ميتوان وجوه مشترك حرفها، رفتارها و عملكردهايشان را مشاهده كرد و دم خروسهايي كه بيرون زده را از دور و نزديك ديد.
آنها اگرچه ارتباطات نوشته و نانوشته خود را پنهان ميدارند اما غافل از اين واقعيت هستند كه كمال همنشين به سرعت در اطرافيان اثر ميكند و زماني كه اثر آن در جامعه پيدا شد كاملاً و براي همه معلوم ميشود كه آيا اصولگرايان كه همچنان مخالف خط سازش و موافق مقاومت هستند، در خلوت آن كار ديگر ميكنند و با اصلاحطلبان و فتنهگران زد و بند دارند يا آنان كه اين روزها خواه ناخواه مدام حرف رابطه و مذاكره با امريكا از دهانشان بيرون ميآيد؟ حركت در مسير سازش و ابراز دوستي به امريكا يكي از وجوهي است كه ميتوان آن را به عنوان سند ارتباطات اصلاحات، فتنه و انحرافيون به شمار آورد. زيرا هر سه در زمانهاي مختلف و در مراسمهاي گوناگون همين نظر را داشتهاند و ابراز كردهاند.
قانونگريزي مورد ديگري است كه هر كدام از اين سه جريان تعهد خود به عدم رعايت قانون را در مراحل مختلف زندگي سياسي خود نشان دادهاند. تخريب گفتمان اصولگرايي نيز مسير ديگري است كه هر كدام با قطاري روي اين ريل ميآيند و سعي دارند براي حذف اصولگرايان ناب و انقلابي از صحنه سياسي جمهوري اسلامي از يكديگر سبقت بگيرند. شانتاژكاري، دروغگويي، بازي با احساسات مردم و عدم پيروي از ولايت نيز از ديگر رفتارهايي است كه ميتوان در اين جريان تركيبي به طور جداگانه و همچنين پيوسته مشاهده كرد.
مشكلات اقتصادي امروز ناشي از ضعف تدبير و مديريت است نه گفتمان اصولگرايي
اما هدفي كه اين روزها جريان تركيبي شامل فتنه- انحرافي – اصلاحات بيش از اهداف ديگر دنبال ميكند، اين است كه تمام مشكلات حاضر خصوصاً در زمينه اقتصادي كه با معيشت مردم و افكار عمومي در ارتباط است را به گفتمان اصولگرايي ارتباط دهند.
اين عده كه هر كدام ميكوشند خود را از اصولگرايان جدا بدانند و در ادامه مسير، اصولگرايي را دشمن پيشرفت كشور نشان دهند، گويا ديواري كوتاهتر از گفتمان اصولگرايي پيدا نكردهاند و بنابراين تمام تقصيرات خود را به گردن اصولگرايان ناب و انقلابي مينويسند. اين در حالي است كه اگر كمي در شرايط حاضر با دقت نظر بيشتري تمركز كنيم متوجه خواهيم شد كه مشكلات كنوني از جمله تورم و گراني ناشي از اقدامات و فعاليتهاي چندمرحلهاي اصلاحطلبان، فتنهگران و انحرافيون بوده است كه هر كدام در زماني و شرايطي خاص با عبور از فرصتهاي ملي و حركت در خط حزبي و جناحي بر مشكلات اقتصادي افزودند و بدون توجه به مردم، فقط به خود و آينده كاري خود انديشيدهاند.
منصور حقيقتپور، عضو كميسيون امنيت ملي مجلس شوراي اسلامي نيز در اين ارتباط به خبرنگار روزنامه جوان گفت: علت مشكلات اقتصادي امروز ايران علاوه بر تأثيرپذيري از مشكلات اقتصادي سراسر جهان و همچنين تحريمها ناشي از ضعف تدبير و مديريت است و هيچ ارتباطي به انديشه اصولگرايي ندارد. وي با تأكيد بر اينكه هيچگونه ارتباطي ميان گفتمان اصولگرايي و مشكلات كنوني وجود ندارد و گرانيهاي اخير بيشتر به ضعف مديريت مربوط است، گفت: اصولگرايي انديشه ناب ولايي است كه به وقت جنگ جنگيده است و به وقت سازندگي در مسير پيشرفت و فعاليت بوده است.
اين نماينده مجلس در ادامه گفت: اگر مجلس جلوي فاز دوم هدفمندي يارانهها را گرفت علتش اين بود كه فاز اول آن خوب و درست اجرا نشد و اگر در كنار پول به مردم به توليدكنندگان هم پول داده ميشد و توليد كشور را تقويت ميكردند، طبيعي است كه مجلس براي اجراي فاز دوم آن ايرادي نميگرفت.
وي در ادامه با اشاره به تكاپوي تبليغاتي – انتخاباتي اصلاحطلبان يادآور شد: اصلاحطلبان اين روزها از هر وسيلهاي براي مطرح كردن خودشان استفاده ميكنند، حال آنكه آنان در سال ۸۸ از خطوط قرمز گذشتند و امروز بايد در درجه اول، وضعيت خود با فتنه ۸۸ را مشخص كنند، نه آنكه بدون برائت از حوادث سال ۸۸ به فكر سياهنمايي و همدستي با مهرههاي همنوع خود براي ورود به رقابتهاي انتخاباتي باشند.