
پایگاه بصیرت، گروه بین اللمل/ آقای دکتر روحانی، زمانی که ریاست شورای امنیتی ملی کشور را در اختیار داشت، برای جلوگیری از بهانهجویی غرب وارد یک ریسک در مذاکرات هستهای شد و با تعلیق داوطلبانه، رفتار غرب را به آزمون و راستیآزمایی گذاشت تا آغازی برای حل مناقشه هستهای ایران شود. اگرچه شرایط امروز و توانمندیها و دامنه مانور ایران بسیار فراتر از آن دوره است و غ��ب نیز در همان شرایط و مزیتهای خود قرار ندارد و اجماع گذشته در ۵+۱ نیز از استحکام آن زمان برخوردار نیست ولی آنچه هنوز ثابت مانده و حداقل، مورد سوال و محل بحث است، رفتار استکباری و بهانهجویی هدفمند و عدم احترام به حقوق دیگران است.
مسئله هستهای ایران در شرایط فعلی در سه سطح با نهادها و مجموعههای بینالمللی مرتبط است و یک راهبرد جامع برای هر سه سطح میتواند مبنای مدیریت روندهای معطوف به نتیجه و اهداف ایران قرار گیرد. در سطح اول آژانس هستهای بینالمللی و در سطح دوم ۵+۱ و رویکردهای آمریکا و اروپا و در سطح سوم شورای امنیت سازمان ملل و قطعنامههای آن در مورد پرونده هستهای ایران است.یک تحرک جدید با تیم مذاکراتی دولت جدید از نیویورک آغاز شده و تقریباً سه سطح یاد شده را در برمیگیرد. آنچه مسلم است اینکه این سه سطح ارتباط مستحکمی با هم دارند و نمیتوان این سه سطح را جدای از هم مدیریت کرد. اصل مسلم دیگر این است که اعتماد به طرفهای غربی نهتنها کاهش نیافته، بلکه به دلایل زیادی هر روز در حال افزایش است و مواضع آشتیجویانه و مسالمتآمیز آنها قبل از هر چیز نیاز به راستیآزمایی دارد.به همین دلیل هر برنامه و سناریوی کاری برای مدیریت روندها در سه سطح یاد شده نیازمند مکانیزمهای حداقلی است تا ظرفیتهای ملی را با تعریف کارکرد روشن بهکار گرفته و آن را به نتایج مطلوب نزدیک نماید.
به موازات رایزنی و مذاکرات با ۵+۱ و اعضای آن که تا دو هفته پیش در ژنو دنبال شد، نشست اولیه با آژانس نیز با حضور آمانو در تهران استمرار یافته و به بیانیه مشترک همکاری اولیه و برای مدت سهماه تنظیم شده است. مدل و منطق اجرایی در مذاکرات با آژانس قبلاً به شکلی دنبال میشد که برای بهانهجویی و لجاجت غربیها در مسائل موهوم و تحت عنوان مطالعات ادعایی یا اتهامی محدودیت ایجاد کند و لذا با تأکید بر ضرورت شکلگیری یک مدالیته موضوعی و زمانی و با هدف بسته شدن محورها و موضوعات اتهامی به پیش رود. غربیها و مقامات آژانس همواره از این مسئله طفره میرفتند و حاضر نبودند که برای محورهای اتهامی، سقف زمانی و موضوعی قائل شوند.اساساً مشاور حقوقی مدیر کل آژانس که یک خانم آمریکایی است، اعتقادی به بسته شدن پرونده و موضوعات اتهامی ندارد و آن را علناً بیان کرده است. یعنی اگر هزاران سوال و اتهام توسط ایران پاسخ داده شود و شفافسازی گردد باز هم از نگاه اتهامساز غرب نباید این سوالات و محورها پایان یافته تلقی شود و آنها با همین بهانه، خود را مجاز میدانند که سایه تردید و شک را بر سر پرونده ایران حفظ و به موازات آن سیاست و راهبرد فشار و مذاکره را دنبال کنند. یعنی ایران هیچگاه از حوزه اتهام خارج نشود و سوالات آنها و اتهامات آنها هم پایانپذیر نشود.
برداشت ما در ایران این است که اصل مناقشه هستهای، ارتباطی با ماهیت مسالمتآمیز برنامه هستهای ایران ندارد و پوشش و بهانهای است تا اهداف واقعی و پنهان غرب را پوشش دهد.مقام معظم رهبری در سخنرانیهای یک سال گذشته و بهویژه ۱۳ آبان ماه بهخوبی به این مسئله ورود پیدا کرده و اعلام نمودند که با وجود بیاعتمادی به غرب اجازه تلاش و تعامل به تیم مذاکراتی جدید را داده است و تأکید فرمودند، به هر حال ما به اذنالله زیان نخواهیم کرد. یا آنها از لجاجت و بهانهجویی دست میکشند که جای تأمل دارد و یا اینکه باز هم بر سیاستهای گذشته اصرار میورزند و لذا در چنین صورتی ما هم به مسیر خود با وجاهت و اقتدار ادامه میدهیم. با اینکه هنوز بحثهای زیادی درخصوص مفاد مذاکرات ژنو وجود دارد و در یک بازی اشکار، تلاشهای ژنو به مذاکرات ۲۹ و ۳۰ آبانماه موکول شد، ولی یک گام مهم و اعتمادساز جدید از سوی دکتر صالحی در امضای بیانیه مشترک با آمانو در تهران برداشته شد.
همانطور که در گذشته و نوشتههای دیگر تأکید شده است که جداسازی روندهای مذاکراتی در سه سطح نیازمند پیوند و مکانیزمهای لازم است و باید هر اقدام با ما به ازا و اقدام مشابه طرف مقابل همراه شود و آمانو در تهران هم تأکید کرد روندهای آژانس با ۵+۱ متفاوت است، با این حال، سازمان انرژی اتمی و دکتر صالحی یکبار دیگر پذیرفتند که یک توافق شش مادهای بزرگ با آمانو داشته باشند و این تعهدات شش گانه که فراپادمانی و به قول دکتر صالحی «اختیاری» است را برای اعتمادسازی جدید برعهده بگیرند. آمانو اعلام کرد که این مرحله آغازین است و مسائل زیادی خواهند داشت که باید با ایران دنبال کنند.تمامی محورهای این بیانیه و محورهای شش گانه، مانند بازرسی از راکتور اراک و معدن گچین و راکتورهای تحقیقاتی جدید و ۱۶ سایت جدید برای ساخت نیروگاه و یا تأسیسات جدید غنیسازی و غنیسازی لیزری از اهمیت فوقالعادهای برخوردارند و هر یک به تنهایی بهعنوان گام اعتمادساز معنا پیدا میکنند. یعنی اگر واقعاً در غرب و آمریکا، نگرانی از ساخت بمب هستهای باشد، در نگاه منصفانه، با این شش اقدام، نیمی از نگرانی غربیها باید به پایان برسد. البته اینکه چرا راکتور اراک را غیرفعال کردهایم، جای بحث دارد و اعلام همزمان آن با مذاکرات ژنو و ۵+۱ تأملبرانگیز است و معلوم نیست که همه اعتماسازیهای دو ماه اخیر با کدام ما به ازای تعریف شدهاند؟ آمریکاییها که از تماس تلفنی اوباما با دکتر روحانی تا این حد خشنود میشوند که اعلام شکسته شدن تابوی ارتباط با آمریکا را بیان میکنند، برای بقیه اقدامات ایران، چه در مذاکرات ژنو و چه در بیانیه مشترک با آژانس، باید اقدام هم وزن و برابر نشان دهند. اگر غرب حق دارد تا برای رفع نگرانیهای موهوم با این گامها همراه شود، ما نیز حق انتظار هم وزن و برابر از طرف غرب را داریم و لغو تحریمهای بانکی و نفتی را خواستاریم. ما بهخوبی درک میکنیم که امضای بیانیه مشترک با آمانو و آژانس بینالمللی هستهای به معنای کنار گذاشتن مدالیته با آژانس در سال ۲۰۰۷ است و نکته مهم این است که در آن مدالیته، تعهدات آژانس نیز روشن است و با لغو و یا کنار گذاشتن آن، ایران نیز الزامی به تعهداتش به آژانس در قبال ندارد. خصوصاً اینکه در بیانیه مشترک جدید، ماهیت حقوقی یکطرفه که تعهدات ایران را بیان میکند روبهرو هستیم و فقط آژانس وظیفه دارد تا ضمن بررسی اطلاعاتو بازرسی از موضوعات و مراکز یاده شده، به شورای حکام گزارش دهد. همانگونه که آمانو در تهران اعلام کرد، موضوعات فراوان زیادی در دستور کار آنها است و ما باید در یک زمان نامحدود، به موضوعات فراوان پاسخ دهیم. در این بیانیه مشترک، آژانس مسئول دریافت اطلاعات از ایران، بررسی و تفسیر و قضاوت نسبت به آنها است و هیچ حقی برای ایران منظور نشده است.
حال مسئله این است که اگر بهانهجویی و لجاجت غرب هنوز ادامه دارد و سقف موضوعات و زمان نامحدود است و هیچیک از مسائل اتهامی مختومه نمیشود، طرف ایرانی با یک ریسک جدی و با هدف اعتمادسازی وارد همکاریهای فراپادلمانی با آژانس شده است. اگر غرب احساس نکندکه با ادامه بهانهجویی و مغالطه، ایران با گامهای جدید مسیرهای مهم جدیدی را پیش میگیرد و این مسیرُ یعنی همان غنیسازی ۲۰ درصدی برای آنها یک خسارت تلقی نشود، میتوان گفت غربیها دلیلی برای کنار گذاشتن بهانهجویی و سیاست ادامه فشار و تحریم را ندارند. ولی اگر احساس کنندکه این همکاری ایران برای شفافسازی و اعتمادسازی، ماهیت بازدارندگی را نیز در درون خوددارد و تکرار این شرایط در سالهای بعد، هزینه بیشتری برای آنها در برداشته و ناچارند، از مواضع امروز خود هم عقبنشینی کنند، میتوان انتظار داشت که یا از بهانهجویی دست میکشند یا آن را کاهش خواهند داد.
نکته مهم در ماهیت و محتوای بیانیه مشترک با آژانس این است که به دلیل فقدان سازوکارها و تعریف قواره رفتاری همزمان اعضای غربی ۵+۱ هیچ تعهدی در قبال این گامهای اعتماد ساز ندارند و آن را وظایف ما در قبال آژانس تعریف میکنند و ما نمیتوانیم گام احتمالی آنها را در ردیف اقدامات خود ارزیابی کنیم. یعنی وقتی ما در قبال آژانس گامهای مهم را نشان میدهیم، در بهترین شرایط غربیها میتوانند گامهای کمارزشی از خود نشان دهند و باز هم ما را بدهکار معرفی کنند.
مواضع روزهای گذشته اوباما و جان کری و مقامات فرانسوی که حاضرند به سادگی همه واقعیتهای مذاکراتی ژنو را وارونه معرفی کنند، جای تعجب ندارد و اینها برای تکرار انکار حقایق، شرمگین نمیشوند. لذا آنچه توسط دکتر صالحی و آژانس اتمی ایران برای اعتمادسازیهای مهم به اجرا درمیآید، تنها یک تلاش در انتظار توقف بهانهجوییهای غرب است که قرائن و شواهد تجربی و تاریخی و ماهیت رفتاری غرب با آن در تعارض است. البته همانگونه که مقام معظم رهبری بیان کردند در هر دو احتمال، ایران موفقیت خواهد داشت. اگر این گامهای اعتمادساز موثر واقع شود و میزان لجاجت غرب کاهش یابد، ما موفق خواهیم بود و اگر سیاست و راهبرد فشار و تحریم کماکان برقرار باشد، ایران نیز در کنار راهبرد استمرار برنامههای وسیع هستهای از مزیتهای جدیدی در افکار عمومی داخلی و خارج و مناسبات جهانی بهرهمند خواهد شد.