تاریخ انتشار : ۱۸ آذر ۱۳۹۲ - ۰۲:۱۷  ، 
کد خبر : ۲۶۲۹۶۷
تحليل ابعاد سياست خارجي آمريكا در جنوب آسيا بعد از مرگ بن‌لادن

جراحي عميق در «اف ـ پاك» براي مهار چين


علي قنادي

9 سال بعد از سقوط طالبان به دست نظاميان پنتاگون در افغانستان، سياستمداران آمريكايي هر روز بيشتر از روز قبل احساس مي‌كنند كه موازنه دلخواه كاخ سفيد در جنوب آسيا، افغانستان و آسياي مركزي پديدار نشده است. آمريكايي‌ها اميدوار بودند دوستي با پاكستان و ثبات در افغانستان، ژئوپلتيك آسياي مركزي و خارج نزديك چين را به سود آنها رقم بزند ولي نه تنها چنين اتفاقي نيفتاد بلكه روند رويدادها تا حد زيادي به دلخواه بزرگ‌ترين رقيب آمريكا، يعني چين رقم خورد.
در حالي كه آمريكايي‌ها طي يك دهه گذشته يا سرگرم جنگ با طالبان بوده‌اند و يا وقت‌شان را صرف مذاكره با اين گروه كرده‌اند، پكن سياست خود را مصروف نفوذ در افغانستان و بازسازي زيرساخت‌هاي اقتصادي اين كشور كرده است. شركت چيني جيانكسي كوپر در سال 2008 مزايده 4/4 ميليارد دلاري توسعه معادن مس عينك در جنوب كابل را به نفع خود رقم زد، مزايده‌اي كه گفته مي‌شود زمينه‌ساز بزرگ‌ترين سرمايه‌گذاري مستقيم خارجي در تاريخ افغانستان بوده است. همزمان، روابط تجاري دو كشور نيز سال‌هاي اخير به نحو چشمگيري رشد كرده و كابل و شهرهاي ديگر افغانستان به محل عرضه و خريد و فروش كالاهاي چيني تبديل شده‌اند.

مناسبات كابل با پكن به خصوص بعد از سفر ماه مي 2010 حامد كرزاي به پكن رشد و توسعه چشمگيري پيدا كرد. كرزاي در اين سفر وزراي دفاع، معادن و رؤساي 20 شركت تجاري را همراه خود به چين برد و وزير معادن افغانستان نيز اعلام كرد كه شركت‌هاي چيني براي توسعه 11 حوزه گازي در مناطق شمال غربي اين كشور سرمايه‌گذاري خواهند كرد. مجموعه اين تحولات بسياري از تحليلگران را مجبور كرد كه از طرح بزرگ چين در افغانستان، آسياي مركزي و جنوب آسيا سخن بگويند. جداي از اين، همانطور كه ريچارد ويترز در مقاله خود در Global Realm نوشته پكن افغانستان را سر پل ورود به پاكستان و آب‌هاي دريايي عمان از راه بندر گوادر به شمار مي‌آورد، سناريويي كه در صورت وقوع، رؤياي دهه 1990 آمريكا براي اتصال آسياي مركزي به آب‌هاي جنوب آسيا را براي چين محقق خواهد ساخت.

بازي بزرگ چين، راه‌حل آمريكا

اگر حلقه‌هاي بازي بزرگي كه چين در جنوب آسيا، افغانستان و آسياي مركزي شروع كرده، تكميل شود، چين ترتيبات رو به ظهور منطقه را يك گام به ضرر آمريكا تغيير خواهد داد. راه‌حل آمريكا براي ممانعت از ظهور اين ترتيبات چيست؟ كاخ سفيد براي مقابله با آن دست به چه اقداماتي زده يا خواهد زد؟ به نظر مي‌رسد آمريكايي‌ها سعي دارند از طريق يك سناريوي چند بعدي، بازي بزرگ چين در منطقه را مهار كنند. گام اول واشنگتن، مهار غير مستقيم پكن از طريق يك قدرت نوظهور منطقه‌اي و بين‌المللي به نام هند است.
اين سناريو از دور دوم رياست جمهوري جورج بوش در سال 2006 كليد خورد و توسط اوباما نيز ادامه پيدا كرد. استرپن كارشناس مسائل چين و هند در فوريه 2006 طي مقاله‌اي در سايت شوراي روابط خارجي آمريكا نوشت: «سفر پرزيدنت بوش به دهلي نو در روز يكم مارس 2006 كه اولين سفر او به هند در دوران رياست جمهوري‌اش محسوب مي‌شود، منعكس‌كننده اهميت نقش فزاينده دهلي نو د رمسائل جهاني است. بسياري از تحليلگران معتقدند روابط مستحكم‌تر آمريكا با هند، بخشي از تلاش‌هاي بلندمدت براي مقابله با نفوذ چين در آسياست.»

اين رويكرد، در دوره اوباما هم ادامه پيدا كرد ولي بسياري اين نكته را هم خاطرنشان مي‌كنند كه مناسبات تنگاتنگ پاكستان با آمريكا همواره به عنوان بزرگ‌ترين مانع استراتژي مهار چين عمل كرده است. در حالي كه مقام‌هاي هندي بارها در محافل خصوصي به آمريكايي‌ها گوشزد مي‌كردند كه كاخ سفيد بايد بين اسلام‌آباد و دهلي نو يكي را انتخاب كند ولي بوش و همكاران او در حزب جمهوري‌خواه معتقد بودند كه آمريكا براي مهار طالبان، بايد پاكستان را به عنوان متحد كليدي خود در جنگ عليه تروريسم حفظ كند.
اين استراتژي طي دو سال اول حضور باراك اوباما در كاخ سفيد نيز ادامه پيدا كرد ولي تقويت جايگاه چين در منطقه و هزينه‌هاي زيادي كه 9 سال حضور در افغانستان بر دولت آمريكا تحميل كرد، خيلي زود زنگ‌هاي خطر را به صدا درآورد و كاخ سفيد را مجبور كرد در سياست اتحاد استراتژيك با پاكستان بازنگري كند. طي سال 2008، در حالي كه اوباما همزمان با ورود به كاخ سفيد با بحران مالي دسته و پنجه نرم مي‌كرد، بحث بودجه نظامي آمريكا در افغانستان و عراق يك بار ديگر بر سر زبان‌ها افتاد. براساس گزارشي كه اداره بودجه كنگره منتشر كرد، آمريكا تا سال 2007 حدود 200 ميليارد دلار صرف جنگ افغانستان و مسائل وابسته به آمريكا كرده است.
پيش‌بيني همين اداره اين بود كه اگر وضع به همين منوال پيش برود، مجموع هزينه‌هاي آمريكا در عراق و افغانستان ممكن است در سال 2017 به 4/2 تريليون دلار برسد. بحث بودجه آمريكا، لزوم بازنگري استراتژي كاخ سفيد در افغانستان و خروج زمانبندي شده از اين كشور را بيش از هر زمان ديگري بر سر زبان‌ها انداخت، تا اينكه در دسامبر 2010 يك تيم به سرپرستي ريچارد آرميتاژ در گزارشي 110 صفحه‌اي براي شوراي روابط خارجي، سمت و سوهاي لازم براي استراتژي آمريكا و پاكستان و افغانستان را تشريح كرد. در اين گزارش آمده بود: «اهداف اصلي امنيت آمريكا در افغانستان در صورتي كه وظيفه اصلي به دوش شركاي افغان بيفتد، به بهترين وجه و با هزينه‌اي كمتر به دست خواهد آمد.»

در سراسر اين گزارش لزوم حمايت از دولت پاكستان مورد تأكيد قرار گرفت ولي مشكل ارتباط سازماندهي شده نظاميان پاكستاني با طالبان در جاي جاي گزارش منعكس شده بود. اين گزارش انعكاس خارجي نياز كاخ سفيد به پيگيري يك استراتژي قاطعانه‌تر در قبال پاكستان را گوشزد مي‌كرد، كشوري كه به عقيده آمريكايي‌ها، نه تنها طي 9 سال گذشته عامل بسياري از ناامني‌هاي افغانستان بود، بلكه مانع رويارويي كاخ سفيد با بلندپروازي‌هاي چين در منطقه نيز شده است.

گام دوم

به اين ترتيب بود كه آمريكايي‌ها گام دوم مهار بلندپروازي‌هاي چين در منطقه را با تعريف يك استراتژي جاه‌طلبانه در افغانستان آغاز كردند. اين استراتژي هر چند از اوايل سال 2011 آغاز شد ولي كشته شدن بن‌لادن در عمليات نيروهاي آمريكايي آن را بيشتر از هر زمان ديگري آشكار كرد.

هدف اصلي، ترسيم يك زمانبندي براي خروج سريع‌تر نظاميان آمريكايي از افغانستان بود. البته اين زمانبندي هنوز هم توسط كاخ سفيد اعلام نشده ولي همه شواهد و قرائن بيانگر اين هستند كه اوباما خود را براي اجراي سناريوي خروج از افغانستان، با حفظ پايگاه‌هاي آمريكا در اين كشور آماده مي‌كند.:

1- تفكيك بين طالبان افغان و پاكستان

آمريكا طي چند ماه گذشته سعي كرده طالبان افغان را از طالبان پاكستاني تفكيك و با طالبان افغان وارد گفت‌وگوي مستقيم شود. هدف واشنگتن قطع كردن پاي طالبان پاكستان از محيط استراتژيك افغانستان و جلب شراكت طالبان افغان در ساختار قدرت اين كشور است. روزنامه‌هاي آمريكايي چند روز بعد از انتشار خبر كشته شدن بن‌لادن از قول مقام‌هاي آمريكايي گزارش كردند كه كاخ سفيد براي حل و فصل مسالمت‌آميز بحران افغانستان روند گفت‌وگوهايش با طالبان افغانستان را تسريع كرده است.

2- اخراج اسلام‌آباد از محيط استراتژيك افغانستان

آمريكا به مدت يك دهه همه استراتژي‌هاي خود را در جنگ افغانستان از راه پاكستان كاناليزه مي‌كرد ولي تجربه همه اين سال‌ها به آمريكا نشان داد كه ISI پاكستان، سياست كاخ سفيد در افغانستان را به گروگان گرفته است. مرگ بن‌لادن، زمينه‌اي فراهم كرد تا واشنگتن سياست خود در افغانستان را با صراحت بيشتري از پاكستان متمايز كند.

استراتژي جديد آمريكا، قطع پاي پاكستان از مناطق جنوبي افغانستان و جلوگيري از شكل‌گيري حوزه نفوذ اسلام‌آباد در جنوب اين كشور است. بالا گرفتن تنش بين واشنگتن و اسلام‌آباد در شامگاه مرگ بن‌لادن بازتاب جراحي عميقي است كه آمريكا در سياست خارجي خود در قبال افغانستان انجام مي‌دهد. در چارچوب جديد سياست خارجي آمريكا، هند جاي پاكستان را خواهد گرفت و اسلام‌آباد به طور طبيعي به سمت چين و روسيه گرايش بيشتري پيدا خواهد كرد.
د رسطح داخلي افغانستان نيز، آمريكا تلاش خواهد كرد از طريق جذب طالبان افغان به ساختار قدرت، همزمان آن را از طالبان پاكستان جدا كرده و زمينه ثبات وابسته به غرب را در اين كشور فراهم سازد و در چارچوب همين استراتژي افغانستان به يك حكومت فدرال با خودمختاري طالبان افغان در جنوب تبديل خواهد شد. اينكه چنين طرحي اهداف استراتژيك آمريكا در افغانستان و منطقه را برآورده مي‌سازد يا نه، هنوز معلوم نيست.

نتيجه

آمريكايي‌ها در نهمين سال حضور نظامي در افغانستان در حال طراحي يك استراتژي براي برقراري ثبات در افغانستان و در نتيجه مهار طرح بزرگ چين در آسياي مركزي، افغانستان و جنوب آسيا هستند. يك دهه است كه افغانستان، كاخ سفيد را به خود مشغول كرده و چين در اين بين بزرگ‌ترين برنده ميدان بوده است. آمريكا براي مهار جاه‌طلبي‌هاي چين در منطقه، قبل از هر چيز نيازمند برقراري ثبات وابسته به غرب در افغانستان است. از نگاه آمريكايي‌ها ثبات وابسته به غرب در افغانستان، با بريدن پاي پاكستان از محيط استراتژيك اين كشور و اولويت دادن هند به پاكستان در منطقه به دست خواهد آمد. همزمان كاخ سفيد معتقد است كه بايد ضمن حفظ چارچوب معمول همكاري با اسلام‌آباد، در انتخاب نهايي، دهلي نو را بر اسلام‌آباد ترجيح دهد.

تقويت قدرت دهلي نو، نه تنها نفوذ اسلام‌آباد را در افغانستان مهار مي‌كند، بلكه زمينه‌ساز مهار سياست خارجي پكن در سطح منطقه و جهان خواهد بود.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات