پايگاه بصيرت، گروه سياسي/ حوزه و دانشگاه دو مرکز مهم توليد علم و دانش در نظام اسلامي است که ميتوان از آنان به عنوان موتور محرک جامعه ياد کرد. اگر اين دو با هم هماهنگ بوده و همگرا باشند، بيشک شتاب تحول و تعالي جامعه سرعت خواهد گرفت و واگرايي و ناهماهنگي موجب کندي و ايستايي جامعه خواهد شد.
بررسي ابعاد اين همگرايي و واگرايي موضوعي است که همزمان با روز شهادت دکتر مفتح و در سالروز وحدت حوزه و دانشگاه با حجتالاسلام و المسلمين دکتر عبدالله حاجي صادقي جانشين نماينده ولي فقيه در سپاه به بحث گذاشته ايم که حاصل آن را تقديم خوانندگان محترم ميکنيم.
* منظور از وحدت حوزه و دانشگاه چيست ؟
تجلي وحدت حوزه و دانشگاه را در دو محور ميتوان مورد بحث قرار داد:محور اول: وحدت در هدف، هر دو نهاد مقدس بايد به اين امر توجه داشته باشند که به دنبال رشد و تعالي انسان هستند و اين رشد و تعالي هرگز بدون وحدت محقق نخواهد شد، چرا که دانشگاهها و حوزههاي علميه در جامعه نقش تربيتي را برعهده دارند که بايد اين نقش را توام با هم پيش ببرند.
محور دوم: مشارکت هر چه بيشتر حوزه و دانشگاه در تحکيم و تقويت نظام اسلامي است که هر دو به عنوان عقبههاي فکري و هدايتي نظام هستند.
* درباره مقوله وحدت حوزه و دانشگاه چه نظرات و رويکردهايي وجود دارد؟
در اين رابطه چند رويکرد وجود دارد:
رويکرد اول: افرادي که اساساً وحدت حوزه و دانشگاه را غيرممکن ميدانند و معتقدند کار حوزه پرداختن به دين و کار دانشگاه پرداختن به علوم تجربي و دنيوي است که اين همان تفکر سکولاريستي است، در واقع اين موضوع تقابل علم و ايمان را ترويج ميکند که از نظر ما مردود است. اين رويکرد مبدا جدايي حوزه از دانشگاه شده است، چرا که در قديم علوم مورد نياز بشر مانند رياضي و طب جزء آموزههاي حوزههاي ديني بود که يک جريان سکولاري آنها را جدا کرد.
رويکرد دوم: برخي به طور مستقيم نميگويند که وحدت اين دو نهاد امکان پذير نيست اما با ادبياتي بيان ميکنند که کار حوزهها و دانشگاهها با يکديگر مرتبط نيست، اين نظريه نيز از نظر ما مردود است چرا که قرآن دنيا و آخرت را مقابل هم ندانسته و حتي دنيا را مسير رسيدن به آخرت ميداند.
رويکرد سوم: ديدگاه متفکران اسلامي اين است که وحدت يک ضرورت و امري اجتناب ناپذير است. اين دو نهاد بايد در خدمت انسان بوده و انسان را به سوي کمال سوق دهند. همانطور که حضرت امام خميني(ره) فرمودند که اين دو قشر فرهيخته در تعالي، هدايت و رشد جامعه نقش بيشتري داشته و ميتوانند در کنار هم به جامعه، نظام و مردم خدمت کنند. انقلاب اسلامي که تولد اسلام ناب بود، همين ديدگاه مساله وحدت را بيشتر نمايان ميکرد.
* اهداف دشمن از جدايي حوزه و دانشگاه چيست؟
نبايد از دشمن انتظار دشمني نداشت چرا که کار دشمن، دشمني کردن است. آنان ميدانند که با اين وحدت، توانمندي نظام، جامعه اسلامي و کارآمدي مباحث حوزوي و دانشگاهي بالا مي رود. آنها به خوبي درک کرده اند که علم و ايمان دو بال براي پرواز انسان هستند، لذا تلاش ميکنند که اين دو بال با هم به پرواز در نيايد. همه ي سعي دشمن بر اين است که علم و دانشهاي بشري در کنار معارف ديني قرار نگيرد تا با اين کار اقتدار، توانمندي، تعالي و رشد را از جوامع ديگر گرفته و آنها را در استعمار و استثمار خود قرار دهند. آنها قصد دارند تا با جدايي حوزه از دانشگاه، قدرت علمي، تاثيرگذاري و جهت دهي جامعه کاهش پيدا کنند و حوزه و دانشگاه نتوانند با کمک يکديگر جامعه را به تحرک وا دارند. دشمن با چنين انگيزههايي ميخواهد هر کدام از اين دو نهاد را مشغول به خود کند تا جايي که اين دو در مقابل يکديگر قرار گرفته و به تخطئه هم بپردازند در اين صورت است که از دشمن غافل خواهند ماند. آنچه در اين ميان از اهميت برخوردار است اين است که ما بايد به اين نيرنگ هاي دشمن توجه داشته و فريب او را نخوريم.
* اين وحدت و همگرايي چه دستاوردي ميتواند براي نظام داشته باشد؟
مهمترين دستاورد آن اقتدار علمي، هدايتي، نمايش توانمنديها و مقتدر جلوه دادن نظام اسلامي در برابر دشمن است. همچنين نفي تفکر سکولاريستي يکي ديگر از دستاوردهاي وحدت حوزه و دانشگاه است چرا که اين تفکر امروز در دنيا حکومت ميکند. اين وحدت نشان ميدهد که علم و ايمان، تعبد و تعقل، دنيا و آخرت و خدا و مردم در مقابل هم نيستند.
دستاورد ديگر اين وحدت ارائه سبک زندگي اسلامي است. از آنجا که سبک زندگي اسلامي جامعيت و کامليت دارد جز با اين وحدت به نتيجه نمي رسد. آثار ديگري هم براي اين وحدت وجود دارد که هرکدام از آن ها مي توانند از دانش ديگري بهره مند شده و به وسيله ديگري کامل شده و به تعالي برسند.
* چه موانعي پيش روي اين وحدت وجود دارد؟
از جمله موانع وحدت عدم درک از يکديگر است، اينکه يکديگر را نفهمند، چون دشمنان با اين عدم شناخت و تقابل ميخواهند به جامعه القا کنند که اين دو نهاد با يکديگر کاري نداشته و نميتوانند در کنار هم قرار گيرند. هدف دشمن از اين تقابل و دوگانگي استعمار و استثمار هر چه بيشتر مسلمانان و جوامع ديني است و راهکارهايي را در اين زمينه دنبال ميکنند اعم از راهکار فکري، اعتقادي، علمي و عملي که ما بايد همهي اينها را مورد توجه قرار داده و تلاش کنيم تا به دور از قالبهاي ظاهري و نمايشي نقشههاي آنان را در باطن خنثي کنيم.
* اقدامات انجام شده در دهههاي اخير براي وحدت حوزه و دانشگاه تا چه اندازه در مسير همگرايي بوده است؟
ضمن ارج نهادن به همه تلاشهايي که تاکنون در اين زمينه انجام شده است نظير دفتر همکاري حوزه و دانشگاه که منشاء تحولات فراواني بوده است، همايشهايي که در اين زمينه برقرار شده و ضمن اذعان به اين که چنين کارهايي سبب نزديکي حوزه و دانشگاه شده است. در حال حاضر در اين راستا بسياري از روش ها و متد هاي دانشگاهي در حوزه ها رواج پيدا کرده، همچنين حضور علماي ديني در دانشگاه ها پر رنگ شده و ما شاهد رواج تفکر ديني هستيم به طوري که تعبد به شريعت اسلامي و روحيهي دينگرايي در جوانان دانشگاهي بيشتر شده است.
با همه اين اقدامات موثر بايد گفت که اين موارد کفايت نميکند و پيشنهاد بنده اين است که کارگروهايي با اشرافيت شوراي انقلاب فرهنگي که متکفل امر فرهنگ است و در آن علماي حوزوي و اساتيد دانشگاهي وجود دارند، بايد بنشيند و با توجه به همان وحدت در هدف، انگيزه و روش چارهاي بيانديشند. به ويژه در بحث علوم انساني تبيين کنند که در اين علوم هرکدام بدون ديگري نميتوانند نقش آفرين باشند. اين کارگروها بايد تحول در علوم انساني و وحدت حوزه و دانشگاه را در هدف، روش و خدمت به نظام اسلامي را در جامعه بررسي کنند.
* براي اينکه اسلاميت جنبش نرم افزاري و توليد علم مورد توجه قرار گيرد اين وحدت چه نقشي ميتواند ايفا کند؟
مشارکت حوزه و دانشگاه ، همکاري و وحدت آنها مي تواند تلقي ما از علوم انساني را دگرگون کند و تحول مطلوب وجدي را که مقام معظم رهبري از جامعه، حوزه و دانشگاه درخواست دارند به سرانجام برساند، اين تحول مطلوب اين است که ما به جاي روش ترجمه اي و نگاه اومانيستي به انسان بتوانيم نگاه واقع بينانه اي را داشته و انسان آن چنان که است بشناسيم تا اين وحدت برقرا�� شده و بتواند نقش آفرين باشد.در اين صورت مي تواند علم را کارآمد کرده و در خدمت و اختيار انسان قرار دهد، به جا�� اينکه جامعه اسلامي ما مصرف کننده ي علوم غربي باشد به ما در توليد علم و حرکت هاي علمي مستقل که برگرفته از غرب نيست کمک کرده و کار آمد واقع شود، از طرفي مي تواند ايمان و باورهاي ديني ما را در صحنه هاي کار بردي به منصه ظهور و تجلي برساند.
*چه پيشنهادي براي تسريع و همگرايي حوزه و دانشگاه داريد؟
ابتدا ضرورت ايجاب ميکند که هر دو قشر اين وحدت را باور کنند چرا که هيچکس به غير از خود آنها نميتواند ايجاد کننده اين وحدت باشد. راهکار عملي آن هم کارگروهي است که از جايگاه شوراي انقلاب فرهنگي ميتواند وارد صحنه شود. از طرفي هم حوزه بايد آغوش خود را بيش از گذشته به روي دانشگاه و علوم آن باز کند و هم دانشگاه بايد بداند بدون حوزه ممکن است علم به او سرعت دهد، اما جهت نميدهد. حوزه بايد جهت دهنده ي و دانشگاه بايد سرعت بخش علوم باشند. به نظر بنده بحثي که شهيد مطهري در کتاب علم و ايمان مطرح کردند ميتواند به عنوان تئوري و مباني نظري وحدت حوزه و دانشگاه مفيد واقع شود.
تهيه و تنظيم سيد محمد مشکوة الممالک