
پايگاه بصيرت؛ گروه سياسي/ در حالي که کشورهاي همسايه ايران با نا آراميهاي متعددي دست و پنجه نرم ميکنند کارشناسان جنگ نرم در کشورهاي غربي و عربي به دنبال اعمال فشارهاي نرم، جنگ مذهبي ـ قوميتي و تقويت اصلاحطلبان در ايران هستند.
در 24 ديماه 92 موسسه اينترپرايز در ارتباط با اينکه چه کشوري در منطقه نفوذ بيشتري خواهد داشت و چه مسيري را دنبال ميکند و اين چه تاثيري بر امنيت ملي آمريکا خواهد داشت، يک جلسه تحليلي تشکيل داد.صداي آمريکا در مورد اين جلسه ميگويد: جلسه بحث امريکن اينترپرايز جمعا بر اهميت اتخاذ يک استراتژي نرم از طرف آمريکا در مقابله با ايران و به منظور تضعيف اعتماد به نفس تهران در استراتژي و اهرمهاي مورد استفاده آن و همچنين بر تقويت و حمايت متحدان آمريکا در برابر نفوذ منفي سياسي، اقتصادي و فرهنگي تهران از طريق افشا کردن و به نمايش گذاردن چالشها و فعاليتهاي سپاه و بازداري سپاه از بهره برداري از منابع و جابجايي اعضاي خود در منطقه تاکيد داشت و سرانجام اهميت شکل دادن به تحريمهاي اقتصادي عليه تهران در حمايت از اهداف استراتژي نرم آمريکا همزمان با فشار بر مسئله اتمي بر ايران را تاکيد کرد.
1ـ تضعيف قدرت نرم ايران : معاون مدير برنامه امور خارجي و نظامي موسسه امريکن اينترپرايز تضعيف قدرت نرم ايران را بهترين راه جلوگيري از تحقق اهداف ايران در خاورميانه توصيف ميکند.
دانيله پلتکا در توضيح مقاله خود با عنوان «غرب در برابر ايران: رقابت بر سر آينده خاورميانه» ميگويد: آنچه بسياري درباره ايران ناديده ميگيرند بنا شدن سياست خارجي ايران بر يک ايدئولوژي انقلابي است که هدفش صرفاً توسعه نفوذ در خاورميانه نيست. بلکه قصد دارد نظم جهاني آمريکا را تضعيف کند.» پلتکا در ادامه تضعيف راهبرد قدرت نرم ايران را بهترين راه ممانعت از دستيابي ايران به اهدافش در خاورميانه توصيف ميکند.
کارشناس موسسه آمريکن اينترپرايز سوريه را بخش جدايي ناپذير سياست خارجي ايران در خاورميانه و بشار اسد را قابل اعتماد ترين متحد عرب ايران توصيف ميکند و ميگويد: «به همين دليل ايران نه تنها به سوريه کمک مالي ميکند بلکه با استفاده از نيروهاي سپاه پاسداران انقلاب به اين کشور کمک ميکند. به همين دليل آمريکا در مساله سوريه گزينهاي موثر در اختيار ندارد و در حقيقت گزينه هايش هر روز کمتر ميشود. با وجود اين آمريکا ميتواند اقداماتي انجام دهد که راهبرد ايران در سوريه را تضعيف کند.
2ـ نيروي جايگزين براي حزب الله لبنان بسازد: پلتکا ميافزايد:«لبنان ميبايست نقطهاي کليدي در رقابت ايران و آمريکا باشد. هر طور که حساب کنيد، ايران در لبنان در حال پيروز شدن و آمريکا در حال شکست خوردن است. حزب الله، دست نشانده ايران، بر دولت لبنان تسلط دارد و جنوب لبنان در اختيارش است. نيروهاي سپاه در خاک لبنان آموزش ميدهند و لبنان به جايگزين بسيار مهم سوريه تبديل خواهد شد. آنچه ايرانيان از طريق حزب الله انجام ميدهند، يعني کمک رساني به شيعيان لبناني که در طول تاريخ هميشه فقير بوده اند، کاري است که غرب هم قادر به انجامش است. ميتوانيم به کمک برنامههاي کمک رساني خود جايگزين حزب الله شويم. آنها در ازاي هر کمکي به شيعيان تقاضايي دارند، ما ميتوانيم بدون مطالبه چيزي به آنها کمک کنيم.
3ـ رقابت با ايران در عراق : عراق هم نقشي کليدي در راهبرد ايران دارد. خروج عجولانه آمريکا از عراق و بي تفاوتي کاخ سفيد به فرايند سياسي عراق معنايش قرار گرفتن هرچه بيشتر مالکي زير نفوذ ايران بود. ايران و عراق اخيراً توافق دفاعي دوجانبهاي امضا کرده اند. تسليحات ايراني از آسمان عراق به دولت بشار اسد ارسال ميشود و درگيريهاي فرقهاي در عراق هر روز جدي تر ميشود. چالش اصلي پيش روي آمريکا طراحي راهبردي قابل رقابت با ايران در عراق است. تحقق اين هدف نيازمند تغيير اساسي رويکرد آمريکا به عراق است.
4ـ توسعه منافع آمريکا در خاورميانه : درنهايت آمريکا ميبايست اهدافش را در خاورميانه مشخص کند. آيا هدف کمک انسان دوستانه است يا مغلوب کردن ايران؟ توسعه منافع آمريکا در خاورميانهاي امن، پويا ومستقل نيازمند راهبري بهتر است. ما به رقابت اقتصادي اعتقاد داريم، پس رقابت سياسي چه شد؟چه اتفاقي براي نبرد جهاني عقايد افتاد؟ ظاهراً ما از زير بار همه مسئوليتهاي خود در آن سوي دنيا شانه خالي کرده ايم.
5ـ تجديد محاسبه و تجديد استراتژي : فرصت براي آمريکا براي مقابله با ايران و احياي نفوذ خود باقي است ولي نياز به تجديد محاسبه و ارتباط و هماهنگي بيشتر ميان پروژههاي دولت در کشورهاي مختلف و تغيير ديدگاه استراتژيکي از جانب کاخ سفيد دارد.
6ـ تاکيد بيشتر بر ايران هراسي :فرديک کيگان عضو ايايآي و پروفسور پيشين آکادمي نظامي آمريکا به موضوعي که برخي اخيراً مطرح ميکنند اشاره کرد، آمريکا نياز به استراتژي در رقابت با ايران ندارد ،چون منافع آن در مقايسه با بيشتر کشورها در منطقه با ايران هم تراز است، کيگان گفت مشکل و سوال اين است که آيا منافع ما با منافع جمهوري اسلامي تحت حکومت مطلقه آيت الله خامنهاي هم تراز است؟ و تهديدهاي القاعده و مخالفت فرضي تهران را با اين گروه به عنوان مثال ميآورد.کيگان گفت: فرض کنيم ايران با القاعده مخالف است، آنها براي مخالفت چه کرده اند؟ پاسخ منفي است چون گروه ها و عواملي که تهران حمايت ميکند، شريرترين جنايتکاران فرقهاي هستند که عامل تنفر و کشتارها و هرج و مرج فرقهاي و بي قانوني است که القاعده از آن بهره ميبرد.ماتيو مکينس عضو پيشين پنتاگون، استراتژي و سياست خارجي ايران را اين گونه توصيف کرد: «استراتژي قدرت نظامي ايران از جمله پيگيري توانايي سلاح اتمي تابع و مادون هسته، اصل تلاشهاي ايدئولوژيک آنهاست.»
7ـ استفاده از بمب ساعتي اقليت ها: در همين حال در کشورهاي عربي بر پروژه درگيري فرقهاي و قومي قبيلهاي تاکيد ميشود:العرب در مقالهاي نوشت برخلاف آن چه که سياستمداران ايران قصد دارند به مردم القا کنند، بزرگترين چالش واقعي اين کشور اقليت ها نه رژيم صهيونيستي است.
اين روزنامه چاپ لندن در نسخه اينترنتي25 ديماه خود در مطلبي با عنوان «انقلاب اقليت ها.. بمب ساعتي که رژيم ايران را تهديد ميکند» نوشت در کشوري چند قوميتي مانند ايران و در شرايطي که اين کشور براي برقراري روابط نزديک ديپلماتيک با کشورهاي غربي و نيز گسترش نفوذش در منطقه تلاش ميکند، مفهوم سياسي تنوع جمعيتي پيامدهاي جدي خواهد داشت. زيرا اگر نتواند بمب ساعتي اقليت ها را مهار کند، به يکباره نابود خواهد شد.
اين روزنامه بريتانيايي که به شدت بر اخبار دروغ رسانهاي تاکيد دارد در ادامه نوشت: افزايش ناآراميهاي قومي ثبت شده در ايران برضد عربهاي اهواز، کردها، ترکمن ها، بلوچي ها و آذري ها، اگرچه در رسانه ها پوشش داده نميشوند، به اين اشاره دارند که ايران در حال حاضر درمورد اقليتهاي مختلف ساکن اين کشور به ويژه عربهاي اهواز که بيش از سه ميليون نفر هستند و حدود پنج درصد از جمعيت ايران را تشکيل ميدهند، با بحراني بزرگ مواجه است. بيشتر اين عرب ها در مناطق فقيرنشين و پرجمعيت اهواز زندگي ميکنند و اين يک بار بر دوش نه تنها دولت حسن روحاني؛ بلکه تمامي ارکان رژيم ايران از جمله سپاه پاسداران و دستگاه اطلاعات نظامي است. در واقع بزرگترين مشکل واقعي ايران به اقليت ها و مشکلات داخلي اين کشور مربوط ميشود. اين درحاليست که سياستمداران ايران همواره تهديد اسرائيل به بمباران تاسيسات هستهاي کشورشان را معضل معرفي ميکنند.
8ـ تحريک تنفر نژادي سني ها عليه ايران: روزنامه الراي چاپ کويت در 24/10/92 خود در مقالهاي به قلم نادين البدير نويسنده سعودي نوشت: تعدادي از کشورهاي کوچک عربي مثل پهلوان پنبه ها رفتار ميکنند .... رفتار ايران کثيف .....و رفتار ما ديپلماتيک است.
کشورهاي عربي بيش از پيش پهلوانهاي توخالي شده اند .... ايران از هر فرصتي براي استفاده از باندها و گروههاي مردمي و برتري يافتن در اين زمينه استفاده ميکند ...و ما همچنان در حوزه ديپلماتيک فعاليت ميکنيم.
اگر بدانيم که اوضاع داخلي ايران تا چه اندازه شرايط مساعدي براي ايجاد نگراني و فتنه انگيزي و فروپاشي از داخل دارد ميتوانيم از اين فرصت براي سرگرم کردن ملايان به امور داخلي شان استفاده کنيم.آيا ما از اين فرصتها استفاده ميکنيم يا آن که به دنبال الگوهاي سياسي هستيم؟وقتي طرف مقابل القاعده يا داعش باشد الگوي سياسي چه فايدهاي دارد؟
اين روزنامه افزود:ايران در عربستان سعودي فتنه انگيزي کرده است و براي اضمحلال جامعه عربستان سعودي و نه رژيم حاکم آن مدتها تلاش کرده است. چرا ما از توانمان براي بهره برداري از اوضاع ايران و مشغول کردن ايرانيان به اوضاع داخلي استفاده نميکنيم؟
چند سال پيش ضاحي خلفان فرمانده دستگاه امنيتي دبي گفت که در ايران گروههاي خفتهاي وجود دارند. عربهاي اهواز ساده ترين گزينه هستند. ما در انتظار چه نشسته ايم؟دستگاه اطلاعاتي ايران فعاليتهاي بسياري کرده است اما دستگاههاي اطلاعاتي ما چه کرده اند؟
براي مقابله با ائتلاف ايران و اخوان المسلمين که مورد حمايت برخي کشورهاي عربي و حزب الله هستند چقدر کار اطلاعاتي صورت گرفته است؟
برخي ميگويند که چنين سخناني غيراخلاقي است. سوال از اين افراد اين است که آيا شيوه هايي که آنها بکار ميبرند اخلاقي است؟اگر کار دستگاهها اطلاعاتي در جهان اخلاقي بود محرمانه باقي نميماند.
بسياري از مهارتهاي شاهزاده بندر بن سلطان رئيس دستگاه اطلاعاتي عربستان تمجيد ميکنند اما ما انتظار اقدامات فوري داريم.مهمتر از همه اين است که رئيس دستگاه اطلاعاتي اکنون به ما بگويد که در اطراف ما چه خبر است. او بايد از توطئه ها و خرابکاري ها و اخوان المسلمين و ايران و اسرائيل[رژيم صهيونيستي] به ما بگويد.
9ـ حمايت از اصلاحطلبان: يک روزنامه انگليسي گزارش داد اصلاحطلبان در ايران خواهان کمک امريکا و غرب به قدرتمند تر شدن خود در فضاي داخلي ايران هستند. رولا خلف در گزارشي از لندن براي فايننشال تايمز که روز 2 دي منتشر شده، نوشت: «از زمان پيروزي حسن روحاني در انتخابات رياست جمهوري ماه ژوئن اصلاحطلبان پس از آن که در دوران هشت سال رياست جمهوري محمود احمدي نژاد به حاشيه رانده شده بودند، دوباره به صحنه بازگشته اند».خلف ادامه داد: «اکنون پيام آنها اين است که براي تحکيم دستاوردهاي خود به حمايت خارجي نياز دارند. در 5 سال گذشته زندگي در تهران براي بسياري از اصلاحطلبان مانند کابوس بوده است. برخي از سران جنبش سبز درحبس به سر ميبرند. ديگران هم بيرون از زندان درحال از دست دادن توان خود بوده اند».
نويسنده فايننشال تايمز سپس با تاکيد بر اينکه سرنوشت اصلاحطلبان به مذاکرات هستهاي گره خورده مينويسد: «اصلاحطلبان دريافته اند بقاي آنها به تعامل جمهوري اسلامي با قدرتهاي غربي ارتباط نزديک دارد. به عبارت ديگر بقاي آنها به سرنوشت مذاکرات هستهاي و در بسياري موارد به آمريکا بستگي دارد. پايان يافتن مناقشه هستهاي ايران به اصلاحطلبان اين کشور قدرت خواهد داد و شکست مذاکرات آنها را به اسارت در زنداني ديگر محکوم خواهد کرد».
در پايان اين مقاله آمده است: «اکنون به نظر ميرسد که دولت آمريکا پيام اصلاحطلبان را دريافته است؛ پيام اين است آنقدر در توافق هستهاي موقت امتياز به ايران بدهيد که روحاني بتواند ادعا کند توافق عادلانهاي است»