تاریخ انتشار : ۰۵ بهمن ۱۳۹۲ - ۰۸:۵۹  ، 
کد خبر : ۲۶۴۱۳۸

جایگاه ج.ا.ایران در معادله‌های امنیتی قفقاز

تالیف: شعیب بهمن - چکیده: قفقاز به دلیل موقعیت و ویژگی‌های خاص خود، همواره به عنوان منطقه‌ای مهم و راهبردی تلقی شده است. این منطقه از دیرباز مورد توجه قدرت‌های بزرگ بوده و همواره تحت تاثیر معادله‌های امنیتی بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای قرار داشته است. فروپاشی شوروی، منطقۀ قفقاز را دچار دگرگونی کرد و شرایط جدیدی را در نقشۀ جغرافیایی به وجود آورد. تبعات و پیامدهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و امنیتی این رویداد به اندازه‌ای گسترده بود که تا زمان حاضر نیز حوادث و مقتضیات خاص خود را به دنبال داشته است. منطقۀ قفقاز به دلیل شرایط خاص ژئوپلیتیک، مسائل سیاسی، تاریخی، نظامی و جامعه‌شناختی، از نقاط بحران‌خیز و در عین حال مهم جهان محسوب می‌شود و موضوع امنیت در این منطقه، برای کشورهای پیرامونی، قدرت‌های بزرگ و سایر نقاط دنیا، حائز اهمیت فراوانی می‌باشد؛ از این رو، بررسی ابعاد مختلف ترتیبات سیاسی، امنیتی و دفاعی حاکم بر منطقه و همچنین روابط ج.ا.ایران با هر یک از کشورهای قفقاز از اهمیت بسیار زیادی برخوردار می‌باشد.

مقدمه:

منطقه قفقاز به دلیل موقعیت جغرافیایی و راهبردی، از جایگاه برجسته‌ای در سطح نظام بین‌الملل برخوردار است. این منطقه از دیرباز مورد توجه قدرت‌های بزرگ بوده و همواره تحت تاثیر معادله‌های امنیتی بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای قرار داشته است. اگر چه قفقاز در سال‌هایی که تحت حاکمیت شوروی قرار داشت، اهمیت سنتی خود را تا اندازه زیادی از دست داد، با این حال فروپاشی اتحاد شوراها یکبار این منطقه را در کانون تحولات ژئوپلیتیک و معادله‌های امنیتی قرار داد؛ زیرا فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در اوایل دهه 1190، ساختار ژئوپلیتیکی نوینی را در این منطقه به وجود آورد. این رویداد به استقلال کشورهای جدیدی انجامید که هر کدام آنها، هم بر شرایط پیرامون خود تاثیر گذاشتند و هم آن را به گونه‌ای متاثر نمودند. در واقع فروپاشی شوروی، منطقۀ قفقاز را دچار دگرگونی کرد و شرایط جدیدی را در نقشه جغرافیایی به وجود آورد. تبعات و پیامدهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و امنیتی این رویداد به اندازه‌ای گسترده بود که تا زمان حاضر نیز حوادث و مقتضیات خاص خود را به دنبال داشته است.

در این بین تولد و شکل‌گیری سه کشور، مستقل آذربایجان، ارمنستان و گرجستان در منطقۀ مهم و راهبردی قفقاز، فرصت‌های و چالش‌های نوینی را در ابعاد نظامی، امنیتی و دفاعی فراروی ج.ا.ایران نهاده است؛ زیرا از یکسو استقلال کشورهای منطقه موجب به وجود آمدن دولت‌های نوین با شرایط امنیتی و سیاسی مبهم گردیده و از سوی دیگر، رقابت برای نفوذ و گسترش حضور نظامی، قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در قفقاز، چشم‌انداز جدیدی در افق معادله‌های منطقه‌ای و جهانی به نمایش گذاشته است. از این رو، بررسی ابعاد مختلف ترتیبات سیاسی، امنیتی و دفاعی حاکم بر منطقه و همچنین روابط ج.ا.ایران با هر یک از کشورهای قفقاز، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار می‌باشد.

وضعیت امنیتی قفقاز

قفقاز به دلیل موقعیت و ویژگی‌های خاص خود، همواره به عنوان منطقه‌ای مهم و راهبردی تلقی گردیده و پس از فروپاشی شوروی و ظهور سه کشور مستقل، بر اهمیت این منطقه افزوده شده است. از جمله ویژگی‌های منطقه قفقاز می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:

  1. همسایگی جهان اسلام و جهان مسیحیت؛
  2. محل تلاقی تمدن‌های بزرگ و کهن همانند ایران، یونان، چین، عثمانی، روس و اروپایی؛
  3. پل ارتباطی میان شمال و جنوب و شرق و غرب؛
  4. حلقۀ وصل میان قاره‌های اروپا و آسیا؛
  5. مسیر انتقال نفت و گاز به اروپا؛ بر این اساس منطقۀ قفقاز به دلیل شرایط خاص ژئوپلیتیکی، مسائل سیاسی، تاریخی، نظامی و جامعه‌شناختی، از نقاط بحران‌خیز و در عین حال مهم جهان محسوب می‌شود و موضوع امنیت در این منطقه، برای کشورهای پیرامونی، قدرت‌های بزرگ و سایر نقاط دنیا حائز اهمیت فراوانی می‌باشد.

پس از فروپاشی شوروی، قفقاز به مکانی برای شدیدترین منازعه‌های قومی و سیاسی در منطقه تبدیل گردید، به گونه‌ای که مسائل امنیتی، نه تنها زندگی عادی مردم منطقه را دچار اختلال کرده، بلکه در عمل امکان فعالیت‌های اقتصادی سازنده و تعامل مثبت میان کشورهای منطقه و همسایگان را نیز به حداقل رسانده است. از جمله مهم‌ترین دلایلی که موجب تشدید تعارض و درگیری در منطقه، و مسائل امنیتی قفقاز در سال‌های پس از فروپاشی شوروی گردیده، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. 1.   دگرگونی شرایط امنیتی قفقاز: در بررسی علل و عوامل بحران در قفقاز، سرعت فروپاشی شوروی و کیفیت غیر قابل پیش‌بینی آن می‌تواند به عنوان یک عامل مجزا مورد توجه قرار گیرد؛ چرا که به طور مستقیم در ایجاد پاره‌ای از تنش‌ها بحران‌های منطقه در سال‌های پس از 1991 سهم عمده‌ای داشت. بر این اساس، کشورهای قفقاز جنوبی پس از استقلال، به دلیل پیشینۀ تاریخی خود و پدیدار شدن فضای جدید سیاسی در منطقه و جهان، تلاش‌های زیادی برای کسب موقعیت جدید در منطقه و تنظیم پیوندهای خارجی خود به عمل آوردند. تمایل داخلی کشورها همراه باعلاقۀ قدرت‌ها برای حضور در منطقه و تحولات ناشی از فروپاشی، از جمله عوامل تاثیر‌گذار در وضعیت امنیتی قفقاز می‌باشند؛ به ویژه که این تحولات و عوامل تاثیرگذار، از یکسو موجب واگرایی تدریجی جمهوری‌های قفقاز به ویژه دو جمهوری گرجستان و آذربایجان از روسیه و جامعه کشورهای همسود گردید و از سوی دیگر، زمینه را برای حضور بازیگران جدید، به ویژه ایالات متحده آمریکا و ناتو مهیا کرد. (فغانی، 1378:25)
  2. 2.   مسائل مربوط به قفقاز جنوبی و شمالی: فروپاشی شوروی، قفقاز را به دو قسمت تقسیم کرد. جمهوری‌های آذربایجان، ارمنستان و گرجستان در «قفقاز جنوبی» و سرزمین‌های باقی مانده به عنوان «قفقاز شمالی»1 در داخل مرزهای روسیه قرار گرفتند. به این ترتیب مسائل قومی به عنوان اولین نشانۀ اختلاف و درگیری، موجب بروز برخوردهایی گردید که به شدت منطقۀ قفقاز را از نظر امنیتی شکنده کرد. چنانکه برخی از اقوام در دو سوی قفقاز جنوبی و شمالی قرار گرفتند و همچنان تمایل عمیق نسبت به یکپارچگی دارند.
  3. 3.   اختلاف‌های ارضی و مرزی: ترسیم مرزهای ساختگی میان جمهوری فدرال و یا خودمختار شوروی سابق که متناسب با منافع و اهداف ملی رهبران شوروی انجام می‌شد، همواره بدون توجه به واقعیت‌های موجود قومی و نژادی در مناطق و جمهوری‌ها و سابقه اختلاف میان آنها شکل گرفته است. (امیر احمدیان، 190:1375) این سیاست که در زمان رهبری لنین و استالین با هدف کنترل و سلطه بر منطقه طراحی گردید، وضعیتی را شکل داده که هر زمان می‌تواند آبستن حوادث متعدد گردد و آتش جنگی را در منطقه شعله‌ور سازد.

تاسیس ایالت خود مختار قره‌باغ ارمنی‌نشین در دل جمهوری آذربایجان در سال 1923 م (آخوندلو، 1997:84)، تشکیل جمهوری خودمختار نخجوان آذری‌نشین در سرحدات ارمنستان بدون پیوستگی ارضی با پیکرۀ اصلی جمهوری آذربایجان در سال 1924 م (دایره المعارف نخجوان، 2002، 364) تشکیل جمهوری‌های خود مختار آبخازیا و آجارستان در سال‌های 1920 و 1921 و اوستیای جنوبی در سال 1922 در اراضی جمهوری گرجستان (امر احمدیان، 1376: 91- 93) نمونه‌های روشن این نوع تقسیم‌بندی سیاسی است که عواقب خطرآفرین و بحران‌آفرین آن تا امروز نیز دامن‌گیر هر سه جمهوری قفقاز می‌باشد.

در حال حاضر مشکلات گرجستان با روسیه بر سر اوستای جنوبی و مسائل مربوط به جمهوری‌های خودمختار آبخازستان و آجارستان و همچنین بحران قره‌باغ میان دو کشور آذربایجان و ارمنستان، سراسر قفقاز را به تنش و بحران کشیده است.

  1. 4.   تعارض‌های قومی: همسان‌سازی فرهنگی اقوام مختلف حول (و یا با سلطه) فرهنگ روسیه و سلب هویت فردی اشخاص با شعارهایی همچون طرح «انسان شورویایی» و «انسان طراز نوین» از جمله مسائلی بود که به تعارض‌های قومی در منطقه دامن زد.

منطقۀ قفقاز به لحاظ تنوع و گوناگونی نژادها و قومیت‌ها، از مناطق منحصر به فردی در دنیا به حساب می‌آید که بیش از 50 نژاد و قومیت در خود جای داده است. این تعدد قومیت‌ها در فراز و نشیب‌های تاریخی و در زمان وقوع پاره‌ای رویدادهای اثر گذار، به ناچار برخوردها و تنش‌هایی را ایجاد می‌کند که حاصل نگرش و رفتار تعصب‌آمیز قومی و نژادی است و وقتی هر کدام از آنها در شرایط مختلف بیش آمده با هدف تامین منافع ملی خود پای در میدان می‌گذارند، به ناچار درگیری‌هایی پیش می‌آید.

بدیهی است که تجمع و زندگی 50 نژاد و قومیت در یک منطقۀ جغرافیایی محدود با وسعتی کمتر از 200 هزار کیلومتر مربع، موجب تنش و درگیری می‌شود، مشکل فزونی و فراوانی قومیت‌های در منطقه، زمان شدت بیشتر یه خود گرفت که رهبران اتحاد جماهیر شوروی، پراکندگی و اسکان طبیعی قومیت‌ها را به هم زده و آنان را به صورت غیر متجانسی در سطح اراضی منطقه پراکنده ساخته و یا به تعبیر معنی‌دارتر آواره ساختند؛ به طوری که همواره در ناامنی و در معرض تهدید به حیات خود ادامه دادند. از این رو در تمام سال‌های پس از استقلال نیز چنین شرایطی، در عمل امنیت و آرامش قومیت‌های مختلف را بر هم زده و آنها را در معرض چالش و برخورد با یکدیگر قرار داده است.

  1. 5.   تنوع فرهنگی – مذهبی: قفقاز دارای اقلیم‌ها و چشم‌اندازهای جغرافیایی گوناگون می‌باشد که سه خانوادۀ عمدۀ زبانی در این منطقه سکونت دارند. (امیراحمدیان، 1375: 189) چشم‌اندازهای فرهنگی قفقاز متنوع‌تر از چشم‌اندازهای جغرافیایی آن است.

قفقاز محل تلاقی جهان اسلام و مسیحیت می‌باشد. این وضعیت در برخی از موارد به بروز درگیری‌های عمده منجر گردیده است. هر چند که سه کشور واقع در منطقۀ قفقاز دارای جمعیت‌های بومی و زبانی منحصر به خود می‌باشند، اما هر یک از این کشورها دارای اقلیت‌های مختلفی نیز می‌باشند. در مقایسه با منطقه آسیای مرکزی که بیشتر مردمان آن را اهالی سنی مذهب تشکیل می‌دهند، تعدد مذهب در قفقاز که هر کدام به اقلیت‌های قومی و ملی جداگانه‌ای مربوط می‌شود، به پیچیده‌تر شدن اوضاع افزوده است.

بیشتر مردم آذربایجان دارای مذهب شیعه می‌باشند، در حالی که مردم ارمنستان و گرجستان هر یک به شاخه‌‌ای از کلیسای ارتدکش شرقی متصل می‌باشند و ارامنه و آذری‌ها در گرجستان، روسیه و دیگر جمهوری‌‌ها اقامت دارند.

افزون بر آن، حدود 6 میلیون ارمنی دیگر نیز خارج از ارمنستان در سطح جهان و بیشتر در کشورهای آمریکا، فرانسه، یونان و آمربکای لاتین متمرکز شده‌اند. غالب ساکنان منطقه خودمختار  قره‌باغ، ارمنی می‌باشند. جمهوری خودمختار نخجوان، با مردمانی مسلمان، از خاک اصلی آذربایجان جدا مانده و در میان اراضی ایران و ارمنستان محصور شده است. جمهوری‌های خود‌مختار آجاریا، آبخازیا و اوستیا، هر کدام دارای اقلیت‌های قابل توجهی هستند و نیروهای جدایی‌طلب در آنها به شدت فعال می‌باشند2.

  1. 6.   وضعیت نامطلوب اقتصادی: وابستگی صنعتی و اقتصادی جمهوری‌های منطقه به مسکو، سبب گردید تا در نتیجۀ فروپاشی سریع شوروی و پس از استقلال، این جمهوری‌ها با انواع مشکلات اقتصادی از قبیل تعطیلی مراکز تولیدی و کارخانه‌های صنعتی، کمبود کالا و خدمات عمومی، کاهش درآمد و قدرت خرید مردم، بیکاری و کمبود اشتغال، گسترش رشوه و فساد اداری همه‌گیر مواجه گردیده و در شرایط بسیار وخیمی قرار گرفتند. در این خصوص نیز هر چند شرایط حاد سال‌های اول فروپاشی تا اندازه‌ای سپری شد، اما وضعیت و خیم اقتصادی و مشکلات معیشتی مردم همچنان ادامه دارد و دولت‌ها با پیامدهای‌شکننده و خطرناک آن دست به گریبان هستند؛ بنابراین در شرایطی که وابستگی‌های اقتصادی نقش مهمی در همگرایی کشورهای حاضر در یک منطقه ایفا می‌کنند، با این حال اقتصاد ضعیف و ناتوانی‌های تجاری موجب شکل‌گیری واگرایی‌ در میان کشورهای منطقه قفقاز شده است؛ همچنین این وضعیت موجب گردیده تمام کشورهای منطقه، بهبود وضعیت اقتصادی خود را در پیوند با کشورهای فرامنطقه‌ای دنبال کنند.
  2. 7.   تاثیر‌گذاری منطقه‌ای: اگر چه امتیازهای جغرافیایی هر منطقه، نوعی برگ برنده به حساب می‌آید، ولی زمانی که مورد طمع و دست‌اندازی قدرت‌های و زورمداران سلطه‌طلب قرار می‌گیرد، باعث ایجاد مشکل گردیده و آن منطقه را با بحران‌های ناخواسته مواجه می‌سازد.

منطقۀ قفقاز در طول تاریخ از چنین موقعیتی برخوردار بوده و به سبب داشتن بهره‌مندی‌های طبیعی و امتیازهای خاص جغرافیایی، چشم طمع قدرت‌های توسعه‌طلب را متوجه خود ساخته است. این منطقه همواره از موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک بهره‌مند بوده و نقش منحصر به فرد و مهمی در ارتباط و اتصال شرق به غرب و شمال به جنوب داشته است. روشن است که در چنین فرایندی، نوعی رقابت و مسابقۀ غارت در منطقه میان قدرت‌هایی که به آنجا هجوم آورده‌اند، پیش می‌آید و این امر پیامدی جز بحران و تنش برای ملت‌ها و ساکنان آن منطقه ندارد.

به طور کلی استقلال کشورهای قفقاز و آسیای مرکزی و به هم خوردن نظم دو قطبی، سبب بی‌نظمی‌های ژئوپلیتیک در منطقه گردیده است که در نتجۀ آن ژئوپلیتیک جهانی را نیز تا اندازه‌ای دچار تحول کرده است. این تحولات با عوامل و عناصری که از دوران همزیستی این جمهوری‌ها در اتحاد جماهیر شوروی به وجود آمده، همراه گردیده و شرایط را در منطقه پیچیده‌تر کرده است.

بر این اساس اوضاع داخلی قفقاز و روابط خارجی کشورهای منطقه، می‌تواند قدرت را بین آنها تغییر دهد. هر گونه تحول در روابط و توازن قدرت در منطقه، ابتدا کشورهای همسایه نظیر روسیه، ایران و ترکیه را تحت تاثیر قرار خواهد داد و سپس این دایرۀ محدود، با پیوستن تعدادی از کشورهای دیگر، وسیع‌تر می‌شود. در این بین باید توجه داشت که کشورهای قفقاز از زمان استقلال تاکنون، در صدد پرکردن خلا به وجود آمده از فروپاشی شوروی هستند؛ بنابراین خود را در جریان رقابتی برای ایجاد محیط‌های پرنفوذ و کسب بیشترین منافع از موقعیت جدید قرار داده‌اند. با این حال نکتۀ قابل توجه این است که تحولات بالا فقط به قفقاز محدود نمی‌شود و پیامدهای این سیاست‌ها می‌تواند منطقۀ وسیع‌تری را تحت تاثیر قرار دهد.

  1. 8.   رقابت قدرت‌های خارجی: در کنار بحران‌های داخلی قفقاز، یک سلسله دیگر از بحران‌ها در منطقه وجود دارد که از بیرون تحمیل می‌گردند. این بحران‌ها را تعاریفی که قدرت‌های جهانی از منافع ملی و راهبردی خود دارند، ناشی می‌شود؛ از این رو، بی‌شک یکی از مهمترین دلایل واگرایی کشورهای قفقاز، به نقش و دخالت قدرت‌های خارجی در منطقه باز می‌گردد.

ابعاد و گسترۀ حضور و دخالت بیگانگان در امور و مسائل داخلی جمهوری‌های منطقه و حتی روابط خارجی آنها، از زوایای مختلفی قابل بررسی است؛ به ویژه در شرایطی که کشورهای قفقاز، هنوز از وابستگی‌های قبلی خود به صورت کامل رهایی نیافته و رشته‌های اتکا به دیگران را کاملا قطع نکرده‌اند، برای تامین بسیاری از نیارهای خود ناگزیر به برقراری ارتباط با قدرت‌های فرامنطقه‌ای می‌باشند. از این رو، چنین مسئله‌ای بسترساز دخالت ونفوذ دیگران به حساب می‌آید و این جمهوری‌ها را در مقابل فشارها و دخالت‌های خارجی آسیب‌پذیر می‌سازد.

در حال حاضر، آمریکا، روسیه و اروپا از منظر نقش‌آفرینی، بازیگران اصلی خارجی در منطقه هستند و با انگیزه‌ها و اهداف مختلف به دخالت‌ و ایفای نقش می‌پردازند. با توجه به اینکه این قدرت‌ها در درجۀ اول تنها به منافع خود می‌اندیشند و درصدد مصادرۀ انرژی، ثروت‌ها و ذخایر منطقه به سود خود می‌باشند و از سوی دیگر، با عنایت به اینکه ملاحظه‌های سیاسی این قدرت‌ها در راستای اقدام‌های منطقه‌ای و جهانی، محرک و انگیزۀ اصلی حضور و دخالتشان به حساب می‌آید، بنابراین محصول این فرایند به شکل انواع بحران‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، بروز و ظهور پیدا می‌کند و به واگرایی میان کشورهای منطقه دامن می‌زند بر این اساس بن‌بست‌های جغرافیایی و سیاسی در حل و فصل منازعه‌های منطقه‌ای نظیر مناقشۀ قره‌باغ، بحران آوارگان و مهاجران جنگی، کوشش‌های جدایی‌طلبانه، تغییر و تحولات غیر مسالمت‌آمیز و فراقانونی در ساختارهای حکومتی و گسترش جنایت‌های سازمان‌یافته و گروه‌های تبهکاری، بروز اتفاق‌های ناگوار تازه‌ای را در هر لحظه از زمان امکان‌پذیر ساخته است. این در حالی است که رقابت‌های فرامنطقه‌ای تنها در صدد بهر‌ه‌گیری از منابع اقتصادی منطقه‌ هستند و نه تنها نیاز چندانی به رفع اختلاف‌ها و چالش‌ها احساس نمی‌کنند، بلکه در عمل به مناقشه‌ها نیز دامن می‌زنند.

پیوند‌های امنیتی ایران و قفقاز

منطقه قفقاز به چند دلیل در حوزه امنیتی جمهوری اسلامی ایران قرار داد. از جمله این دلایل می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:

  1. قفقاز در طول تاریخ به لحاظ تاریخی، فرهنگی و جغرافیایی، بخشی از پیکرۀ ایران بزرگ بوده است.
  2. در حال حاضر ایران اسلامی با برخی از کشورهای منطقه‌ همسایه است و دارای مرزهای طولانی می‌باشد.
  3. بر این اساس نه تنها امروزه قفقاز در حوزۀ امنیتی ج.ا ایران قرار دارد، بلکه انگیزه‌ها و دلایل توجیهی فراوانی نیز در راستای توجه به منطقه و حضور فعال و جدی در عرصه‌های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و امنیتی برای ج.ا.ایران به وجود آورده است. در واقع قفقاز برای ایران یک قلمرو بیگانه محسوب نمی‌شود؛ چرا که در گذشته و تا قرن 19 میلادی، این منطقه یکی از مناطق پرجمعیت تحت سیطرۀ حکومت ایران بوده که با یونانی‌ها، رومی‌ها، عرب‌ها، ترک‌ها و روس‌ها بر سر حاکمیت آن نزاع داشته است. در آخرین مورد، روس‌ها با سیاست نفوذ آرام خود به حاکمیت ایرانیان بر قفقاز پایان دادند.

فروپاشی اتحاد شوروی و استقلال یافتن ایالات قفقاز جنوبی، تهران را واداشت تا سیاستی را با توجه به شرایط جدید تدوین کند. بر این اساس ج.ا.ایران پس از اعلام استقلال این جمهوری‌ها در سال 1991، آنها را به رسمیت شناخت و روابط رسمی و دیپلماتیک خود را با تاسیس سفارتخانه در همه این کشورها آغاز کرد. روابط جدید ج.ا.ایران با کشورهای قفقاز حول چند محور شکل گرفت که مهم‌ترین آنها عبارت بودند از:

  1. حفظ امنیت کشور و تمامیت ارضی آن؛
  2. توسعۀ دو و چندجانبه روابط اقتصادی؛
  3. حضور چشم‌گیر در فعالیت‌‌های فرهنگی با توجه به وجود اشتراک‌های عمیق و فراوان تاریخی و فرهنگی؛
  4. تاکید بر اهمیت ژئوپلیتیک ایران از نظر حمل و نقل کالا؛
  5. پیگیری امنیت ملی در بستر امنیت منطقه‌ای

با توجه به مباحث و معادله‌های پیچیده‌ای که در قفقاز وجود دارد، نمی‌توان مولفه‌های چندانی برای بروز روند‌های همگرایی در این منطقه برشمرد. با این حال، زمینه‌هایی وجود دارند که در صورت توجه به آنها می‌توان به آیندۀ همگرایی در منطقه خوش‌بین بود. از جمله مهم‌ترین زمینه‌ها و مؤلفه‌های همگرایی در قفقاز می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. 1.   ایجاد تعادل و توازن در منافع و اولویت‌های سیاسی، اقتصادی و امنیتی: تاکید یک جانبه نسبت به مسائل تنش‌زا، نه تنها به ایجاد آرامش و ثبات در منطقه کمک نمی‌کند، بلکه در عمل همکاری و همگرایی منطقه‌ای را نیز با چالش مواجه می‌سازد. از این رو ایجاد تعادل و توازن در منافع و اولویت‌های سیاسی، اقتصادی و امنیتی می‌تواند نقش موثر و تعیین‌کننده‌ای در همگرایی منطقه‌ای در قفقاز ایفا نماید.
  2. 2.   توسعۀ سازمان‌های منطقه‌ای: اگر چه دستیابی به همکاری و همگرایی منطقه‌ای در قفقاز کار چندان آسانی نیست، با این حال ایجاد سازمان‌های چند‌جانبه موثر با حضور تمام کشورهای منطقه، می‌تواند گامی مثبت جهت حرکت به سمت همگرایی منطقه‌ای محسوب شود.
  3. 3.   توسعۀ راه‌های حمل و نقل: جغرافیای منطقۀ قفقاز به شکلی است که هر سه کشور گرجستان، آذربایجان و ارمنستان دارای مرزهای مشترک با یکدیگر می‌باشند و از پیوستگی ژئپلیتیکی برخوردار می‌باشند. از این رو توسعه راه‌های حمل و نقل می‌تواند تا اندازه‌ زیادی به همگرایی منطقه‌ای در قفقاز کمک نماید. به ویژه اینکه قفقاز نقش مهمی در تسهیل امور مربوط به توسعۀ دالان حمل و نقل اوراسیایی برعهده دارد.
  4. 4.   گسترش همکاری‌ها در زمینه‌های تجاری، مالی، خدماتی، فنی، علمی و فرهنگی: همواره در میان کشورهایی که از نظیر سیاسی با یکدیگر دارای مشکلات و چالش‌هایی می‌باشند، مسائل غیر سیاسی می‌توانند نقش تسهیل‌کننده‌ای در روابط داشته باشند. در میان کشورهای قفقاز نیز گسترش همکاری‌ها در زمینه‌های تجاری، مالی، خدماتی، فنی، علمی و فرهنگی از نقش تعیین‌کننده‌ای برخوردار است و می‌تواند بسیاری از زمینه‌های همکاری و همگرایی منطقه‌ای را تسهیل نماید.
  5. 5.   مبارزه با قاچاق مواد مخدر، اعمال تروریستی و جنایت‌های سازمان یافته: بی‌شک یک زمینه‌های شکل‌گیری همکاری‌های منطقه‌ای، به وجود چالش‌ها و تهدیدهای مشترک باز می‌گردد. از این رو کشورهای حوزۀ قفقاز نیز با توجه به اینکه از سوی قاچاق مواد مخدر، اعمال تروریستی و جنایت‌های سازمان‌یافته تهدید می‌شوند، بنابراین می‌توانند از همین امر برای گسترش همکاری و همگرایی منطقه‌ای استفاده نمایند. در واقع عوامل منفی و نگران‌کننده‌ای همانند قاچاق مواد مخدر، اعمال تروریستی و جنایت‌های سازمان‌یافته، می‌توانند نقشی مثبت در گسترش همکاری‌های میان کشورهای قفقاز ایفا نمایند. در واقع عوامل منفی و نگران‌کننده‌ای همانند قاچاق مواد مخدر، اعمال تروریستی و جنایت‌های سازمان‌یافته، می‌توانند نقشی مثبت در گسترش همکاری‌ها میان کشورهای قفقاز ایفا نمایند.
  6. 6.   حرکت به سمت ائتلاف منطقه‌ای به عنوان توسعه و تثبیت استقلال: کشورهای قفقاز می‌توانند با ایجاد فضای اقتصادی بزرگ‌تر، از یکسو سرمایه‌های مورد نیاز را برای توسعۀ اقتصادی و تثبیت استقلال سیاسی خود تامین نمایند و از سوی دیگر، در مسیر همگرایی بیشتر حرکت کنند.
  7. 7.   افزایش بلوغ سیاسی و کاهش نقش قدرت‌های فرامنطقه‌ای: تعهد واقعی نسبت به همکاری‌ منطقه‌ای، تنها زمانی به وجود می‌آید که کشورهای قفقاز به درجه‌ای از توان تصمیم‌گیری مستقل برسند که سود و زیان حاصل از هر نوع ائتلاف و همگرایی منطقه‌ای را درک کنند. نکتۀ مهمی که در این میان وجود دارد، نقش و حضور قدرت‌های فرامنطقه‌ای است که همواره عاملی مخرب در روند همگرایی منطقه‌ای به حساب می‌آید؛ بنابراین تا زمانی که قدرت‌های خارجی در منطقه حضور دارند و بسیاری از معادله‌های منطقه‌ای به آنها گره خورده، نمی‌توان شاهد گسترش همگرایی منطقه‌ای بود و برعکس، کاهش وابستگی کشورهای منطقه‌به قدرت فرامنطقه‌ای موجب ایجاد نوعی استقلال و بینش مستقل در هر یک از کشورهای منطقه می‌شود و این امر می‌تواند آنها را به سوی همگرایی سوق دهد.

در مجموع می‌توان به این نکته اشاره نمود که بحران ماه اوت سال 2008، در روابط روسیه و گرجستان که دوباره شرایط جنگی را بر منطقه قفقاز حاکم کرد، اگر چه یک بار دیگر شکنندگی ثبات و امنیت در این منطقه را به نمایش گذاشت، اما از سوی دیگر، زمینه را برای تحولات جدیدی فراهم ساخت که به نظر می‌رسد ساختار راهبردی در این منطقه را با دگرگونی‌هایی مواجه ساخته است.

در این میان مهم‌ترین دگرگونی که به تدریج ابعاد آن بیش از گذشته روشن می‌شود، فاصله گرفتن منطقه از رویکرد تقابلی مبتنی بر توازن قدرت و حرکت به سمت رویکردهای تعاملی مبتنی بر مشارکت و همکاری‌های منطقه‌ای است.

این رویداد شرایط جدیدی را در منطقه به وجود آورده که نه تنها با چالش امنیتی بی‌شماری منجر گردیده، بلکه در عمل به روند واگرایی منطقه‌ای نیز دامن زده است. بر این اساس در حال حاضر آمریکا تلاش دارد از طریق گسترش ناتو به قفقاز، نفوذ روسیه را در این منطقه کاهش دهد و همچنین مانع اتحاد یا ائتلاف منطقه‌ای با محوریت روسیه شود. از طرف دیگر، این راهبرد آمریکا، منافع سیاسی و اقتصادی روسیه را در منطقه تهدید می‌کند و به همین سبب مسکو تلاش دارد با ایجاد منطقۀ حائل، مانع گسترش حضور ناتو در قفقاز شود. در نتیجه منافع روسیه و آمریکا با توجه به موارد یاد شده در منطقۀ قفقاز از نوعی تضاد حکایت دارد. (امام جمعه‌زاده و رحیمی، 1388: 71) این در حالی است که قفقاز در تفکر رهبران روسیه، عمق راهبردی روس‌ها محسوب می‌شود و حضور و نفوذ بیشتر مسکو در این منطقه، موجب افزایش موقعیت منطقه‌ای و بین‌المللی روسیه می‌گردد. به همین سبب، کنترل و تعدیل رقبای روسیه، یکی از اهداف مهم مسکو است. (واعظی، 1388: 136)

بر این اساس با وجود آنکه رهبران کرملین در صدد احیای تنش‌های دوران جنگ سرد نیستند، با این حال قصد دارند از جنبش‌های جدایی‌طلب در درون جمهوری‌های پیشین اتحاد شوروی به عنوان ابزاری برای تامین منافع خود بعد از فروپاشی شوروی بهره‌برداری کنند. (امام جمعه‌زاده و رحیمی، 1388: 76) هدف اصلی مسکو از این حمایت‌ها، ریشه در خواست روسیه برای حضور نظامی و تسلط در این منطقه دارد. چنان که پس از حوادث آگوست سال 2008، روسیه جمهوری‌های اوستیای جنوبی و آبخازیا را به رسمیت شناخت و پایگاه‌های نظامی خود را در آنجا باز کرد.

اگر چه همزمان با احداث پایگاه‌های نظامی روسیه در اوستیای جنوبی و آبخازیا، کشتی‌های امریکایی به منظور انتقال کمک‌های انسان‌دوستانه در دریای سیاه حضور یافتند، با این حال به نظر می‌رسد که آمریکایی‌ها پس از جنگ در عراق و افغانستان تمایلی به درگیر کردن نیروهای نظامی خود در قفقاز نداشته باشند. این در حالی است که با توجه به بروز بحران مالی، پروژه‌های اقتصادی آذربایجان و گرجستان در زمینه ساخت راه‌آهن بین تفلیس و باکو متوقف شده است.

آذربایجان تمایلی به شرکت در «کاسفور» (پروژۀ روسی) و «نگهبان خزر» (پروژۀ آمریکایی) ندارد. سازمان پیمان امنیت دسته‌جمعی نیز نیروهای دسته‌جمعی واکنش سریع را تشکیل داده است و معلوم نیست در کجا از این نیروها استقاده خواهند کرد. هر مناقشه‌ای که در منطقه قفقاز پیش آید، قزاقستان از آذربایجان و روسیه از ارمنستان حمایت خواهند کرد. اما از ازبکستان، قرقیزستان و بلاروس بدون جهت‌گیری خاصی باقی می‌مانند. (کرمی، 1388: 176 – 177) از سوی دیگر، اتحادیۀ اروپا که نقش دیپلماتیک کلیدی در تعدیل جنگ قفقاز ایفا نمود، تلاش دارد تا تنش وسیع با روسیه را مدیریت نماید. (امام جمعه‌زاده و رحیمی، 1388:82)

تهدیدهای امنیتی ج.ا.ایران در قفقاز

با وجود فرصت‌ها، زمینه‌ها و بسترهای مناسب در منطقه، با این حال ایران در عرصۀ فعالیت‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و امنیتی خود در کشورهای قفقاز با تهدیدها، موانع و چالش‌های زیادی روبرو است که هر کدام از آنها به نوبۀ خود تاثیر نفی و بازدارنده‌ای در روند امور برجای می‌گذارند. از جمله مهم‌ترین مسائلی که ج.ا.ایران را در منطقه قفقاز با تهدید روبه‌رو می‌کنند، عبارتند از:

  1. 1.   چالش‌های قومی – مذهبی: همان گونه که پیشتر اشاره گردید، قفقاز منطقه‌ای با تنوع قومی و مذهبی بسیار زیاد است. بی‌شک چنین منطقه‌ای می‌تواند هر لحظه آبستن تحولی تازه و وقوع درگیری میان گروه‌های قومی و مذهبی باشد. این مسئله نه تنها امنیت کشورهای قفقاز را تهدید می‌کند، بلکه خطری بالقوه برای امنیت ملی ج.ا.ایران نیز محسوب می‌شود. از سوی دیگر، تبلیغات منفی و قوم‌گرایانۀ برخی از آذری‌ها در آذربایجان و سخن گفتن «از آذربایجان بزرگ» یا «آذربایجان شمالی و جنوبی»، می‌تواند ابعاد امنیتی مهمی در برداشته باشد و روابط کشورمان با آذربایجان را تحت تاثیر قرار دهد.
  2. 2.   اختلاف‌های ارضی و مرزی: بی شک اختلاف‌های ارضی و مرزی در منطقه می‌تواند آتش جنگ را در نزدیکی مرزهای ج.ا.ایران شعله‌ور سازد. چنین امری از جهت‌های گوناگون برای ج.ا.ایران به مثابه یک تهدید خواهد بود؛ چرا که جنگ با خود تبعات و پیامدهای ویرانگری همانند بحران آوارگان و مهاجرت‌های غیر قانونی را در بردارد و وقوع هر جنگی در منطقه می‌تواند ایران را به مقصدی برای آوارگان و مهاجران جنگ‌زده مبدل نماید؛ افزون بر این، جنگ موجب گسترش بی‌ثباتی و ناامنی در مرزهای کشورمان با کشورهای منطقه نیز می‌شود؛ همچنین ممکن است با وقوع یک درگیری و جنگ در منطقه، بیش از پیش پای نیروهیا نظامی کشورهای غربی به منطقه باز شود که چنین امری نیز با امنیت ملی ج.ا.ایران در تضاد می‌باشد.
  3. 3.   حضور نیروهای بیگانه در منطقه: با وجود آنکه دولت‌های منطقۀ قفقاز به تازگی از سلطۀ نوعی فرهنگ منحط مادی یعنی کمونیسم رهایی یافته‌اند، با این حال همواره در مسیری گام نهادند که شکل دیگر همان فرهنگ ولی با زرق و برق بیشتر و رنگ و لعاب غلیظ‌تر یعنی فرهنگ غربی (آمریکایی – اروپایی) محسوب می‌شود. این مسئله نه تنها مردم منطقه را با نوعی بحران هویت مواجه کرده، بلکه موجب اثر‌گذاری کشورهای غربی به ویژه آمریکا در کشورهای منطقه گردیده است.

بی‌شک افزایش حضور و نفوذ کشورهای غربی به ویژه آمریکا و رژیم صهیونیستی در این منطقه، می‌تواند چالشی اساس برای امینت ملی ج.ا.ایران تلقی گردد. از جمله مهم‌ترین قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای که نقش بسیار مهمی در قفقاز ایفا می‌کنند، می‌توان به روسیه، ترکیه آمریکا، اتحادیۀ اروپا و رژیم صهیونیستی اشاره نمود.

اگر چه با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، حاکمیت و تسلط مسکو بر قفقاز از بین رفت، با این حال روس‌ها همواره سعی کرده‌اند این منطقه را جزو حوزۀ نفوذ سنتی خود بنامند و به همین سبب نیز حساسیت‌های زیادی در خصوص مسائل امنیتی منطقه از خود نشان داده‌اند.

در حال حاضر مسکو در منطقه قفقاز، با مسائل گوناگون و پرتنشی روبه‌رو است؛ بحث‌های مربوط به ناامنی و وجود بحران‌های منطقه‌ای که می‌تواند مناطق جنوبی این کشور را تحت تاثیر قرار دهد، ورود غرب به منطقه، تمایل دو کشور گرجستان و آذربایجان برای پیوستن به ناتو، مسئله حفظ پایگاه‌های نظامی این کشور در گرجستان، فشارهای غرب بر ارمنستان برای انفصال سیاسی از مسکو، مسیرهای انتقال انرژی، تعیین رژیم حقوقی دریای خزر و تضعیف کشورهای جامعۀ مشترک‌المنافع، از جمله این مسائل می‌باشند. (واعظی، 1388: 113)

بنابراین قفقاز جزو عرصۀ منافع ژئوپلیتیک روسیه محسوب می‌شود و مسکو تلاش می‌کند که تنها قدرت با نفوذ و تعیین‌کننده در منطقۀ قفقاز باقی بماند. با این حال و با توجه به کاستی‌هایی که سیاست روسیه در منطقه دچار آن گردیده، شرایطی فراهم آمد که کشورهای دیگر نیز به دنبال اهداف خود در قفقاز باشند. یکی از این کشورها که پس از فروپاشی شوروی وارد منطقۀ قفقاز شد، ایالات متحده آمریکا است.

آنچه توجه آمریکایی‌ها را به منطقه جلب نموده، وجود منابع غنی نفت و گاز است. بر این اساس شرکت‌های نفتی، اولین گروه از آمریکایی‌هایی بودند که وارد منطقه شدند. افزون بر مسائل مرتبط با انرژی، اهمیت ژئوپلیتیکی قفقاز (به ویژه پس از حادثه 11 سپتامبر و حمله ایالات متحده به افغانستان و عراق) دلیل دیگر جلب توجه آمریکا به منطقه بود. به گونه‌ای که از آن زمان به بعد، منطقه قفقاز از نظر نظامی و امنیتی، جایگاه ویژه‌ای در سیاست خارجی آمریکا پیدا کرد؛ چرا که پس از 11 سپتامبر، ایالات متحده نتوانسته حضور و وجود دولت‌های ضعیف، مناطق بحرانی، شبکه‌های تروریستی و دولت‌های غیر مسئول را در نظام بین‌الملل تحمل کند.

 از این رو آمریکا در صدد تحقق این گزاره‌ها در قفقاز برآمده است. به ویژه اینکه منطقه به علت ویژگی‌های ساختاری و جغرافیایی، مستعد رشد شبکه‌های تروریستی و بحران‌های قومی می‌باشد. در واقع قفقاز می‌تواند افغانستان جدیدی را در جغرافیای روابط بین‌الملل خلق نماید که منافع ایالات متحده را مورد تهاجم قرار دهد. ایالات متحده تلاش می‌کند به شیوه‌های مختلف وارد قفقاز شود و با حل بحران‌های موجود در این منطقه، حضور خود را مشروعیت بخشد.

به طور کلی، انگیزه‌های حضور ایالات متحده در مناطق مختلف جهان از جمله قفقاز، ناشی از عوامل متعددی از قبیل توسعه‌طلبی، تقویت امنیت، به دست آوردن ثروت و اعتبار، حفظ ارزش‌های قومی و فرهنگی، تضعیف دشمن خارجی، گسترش ایدئولوژی سیاسی و حمایت از منافع اقتصادی حیاتی و... بوده است. (امام جمعه‌زاده و رحیمی، 1388: 80).

با عنایت به موارد یاد شده، مهم‌ترین هدف آمریکا در قفقاز، حفظ وضع موجود، حضور و نفوذ سیاسی، اقتصادی و امنیتی دراز مدت و مقابله با نیروهایی می‌باشد که در راستای منافع آمریکا قرار ندارند (حبیبی امین، 1381: 71) همچنین سیاست‌های آمریکا در قفقاز، در راستای سیاست‌های کلی این کشور در سطح جهانی قرار دارد و با قدرت‌هایی که در منطقه نفوذ دارند و سیاست‌هایشان همسو با منافع آمریکا نمی‌باشد، مقابله می‌کند.

براساس این رویکرد، آمریکا قصد دارد یک حائل امنیتی پیرامون روسیه ایجاد نماید که از دریای بالتیک تا مرزهای جنوبی آن امتداد دارد. آمریکایی‌ها پیشنهادها و پروژه‌های خاصی برای توسعۀ اقتصادی مناطق قفقاز ندارند، اما سعی می‌کنند روابط اقتصادی قفقاز را با روسیه قطع کنند. (کرمی، 1388: 174) افزون بر این، آمریکا سیاست مقابله و محدود کردن ج.ا.ایران در منطقه را به طور آشکار دنبال می‌کند که چنین امری یک تهدید مستقیم علیه امنیت و منافع ملی کشورمان محسوب می‌شود؛ افزون بر ایالات متحده که تلاش‌های زیادی در جهت حضور و گسترش نفوذ در منطقه صورت داد، کشورهای اورپایی نیز در غالب اتحادیه اروپا تمایل زیادی جهت حضور در قفقاز از خود نشان داده‌اند.

با توجه به حاکمیت رویکردهای اقتصادی بر اتحادیه اروپا، این اتحادیه در سال‌های گذشته در جست‌وجوی جذب اقتصادی کشورهای قفقاز بوده است. از دیدگاه اروپا، قفقاز بخشی از اروپا و یا همسایه جدانشدنی اروپا محسوب می‌شود که به ویژه در زمینه انرژی و حمل و نقل از اهمیت بسیار زیادی برخوردار می‌باشد.

تاکنون برنامه‌های متعددی از سوی اتحادیه اروپا در این منطقه طراحی گردیده که می‌توان به برنامه «تراسکا» (دالان میان اروپا – آسیا)، برنامه «اینوگیت» (در زمینه تسهیل انتقال انرژی از قفقاز به اروپا) و همچنین طراحی و ساخت خطوط انتقال انرژی به ویژه به پروژۀ «نابوکو» اشاره کرد. از سوی دیگر اروپایی‌ها معتقدند که بدون وجود امنیت در قفقاز و آسیای صغیر، تامین امنیت اروپا مقدور نیست. (واعظی، 1388: 125- 127) به همین دلیل نیز اتحادیه اروپا در امور قفقاز برای افزایش گستره حضور خود، محورهایی همانند افزایش نقش سیاسی و مشارکت بیشتر در حل منازعه‌های منطقه، تحت حمایت قرار دادن همکاری‌های منطقه‌ای، یاری رساندن به توسعه اقتصادی کشورهای قفقاز، کمک به مهاجرین و تاثیر‌گذاری بر روند تحولات داخلی منطقه را در دستور کار خود قرار داده است.

در میان کشورهای منطقه، بی‌شک ترکیه از اهمیت خاصی در قفقاز  برخوردار است. همسایگی با ارمنستان و گرجستان به همراه تاکید بر زبان و نژاد مشترک با آذربایجان، از جمله عوامل مهم و تاثیر‌گذار بر نقش ترکیه در منطقه محسوب می‌شوند.

اگر چه در سال‌های آغازین استقلال کشورهای منطقه، ترکیه از سوی غرب به عنوان الگوی حکومتی معرفی می‌گردید، اما به نظر می‌رسد به مرور زمان و پس از روی کار آمدن اسلام‌گرایان در قالب حزب «عدالت و توسعه»، آنکار به تغییر نقش خود پرداخته است. عادی‌سازی روابط با ارمنستان و پی‌گیری ایده‌های شرق‌گرایانه در برابر گرایش‌های غرب‌گرایانه پیشین، مؤید و مدعای این تغییر و تحول در سیاست خارجی ترکیه می‌باشد. به هر حال نفوذ و حضور ترکیه در قفقاز، در شرایطی می‌تواند برای ایران تهدید‌آمیز باشد که آنکارا به عنوان «اسب تروا»ی ناتو و آمریکا در منطقه عمل کند و یا موجب تحریک ملی‌گرایی ترک‌ها در آذربایجان شود.

در میان بازیگران خارجی حاضر در قفقاز، هیچ چیز به اندازه حضور و نفوذ رژیم صهیونیستی در منطقه نمی‌تواند با منافع ملی و امنیت ملی ج.ا.ایران در تضاد قرار بگیرد. رژیم صهیونیستی در سال‌های گذشته سعی کرده پیوندهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی عمیقی با کشورهای منطقه به ویژه آذربایجان و گرجستان ایجاد نماید. بی‌شک این پیوند‌ها بخشی از یک بازی با حاصل جمع صفر را تشکیل می‌دهند که در آن، هر نوع سود تل‌آویو به معنی زیان تهران خواهد بود. در نتیجه می‌توان مهم‌ترین تهدید امنیتی ایران در منطقۀ قفقاز را حضور و نفوذ رژیم صهیونیستی تلقی نمود.

افزون بر این، قفقاز از بعد امنیتی در مرکز توجه ناتو قرار گرفته که این امر تهدیدی مستقیم علیه امنیت ملی ج.ا.ایران محسوب می‌شود. گرجستان و جمهوری آذربایجان از گسترش ناتو و اقدام‌های جدید آن استقبال می‌کنند و علاقه‌مند به عضویت در ناتو می‌باشند.

حائل طبیعی قفقاز که سواحل شرقی دریای سیاه را به سواحل غربی دریای خرز متصل می‌کند، تنها دالان طبیعی برای نفوذ ناتو به منطقه می‌باشد. دسترسی به کشورهای ساحلی دریای خزر و دیگر کشورهای این منطقه از طریق گذر از این حائل طبیعی آسان‌تر امکان‌پذیر می‌شود. به همین دلیل برای عملیات زمینی در منطقه از سمت اروپا و ایجاد پایگاه‌های اطلاعاتی برای کنترل روسیه و دیگر کشورهای منطقه، قفقاز برای ناتو بسیار با اهمیت است و حضور و نفوذ ناتو در قفقاز در راستای اهداف کلان و درازمدت آن می‌باشد. از این رو، در صورت عضویت کشورهای قفقاز، وضعیت سیاسی – امنیتی منطقه کاملا به نفع سیاست‌های ناتو و آمریکا بر هم خواهد خورد (واعظی، 1388: 133) و بی شک چنین امری به ضرر ج.ا.ایران خواهد بود.

راهبردهای امنیتی ج.ا.ایران در قفقاز

عدم شکل‌گیری نظام فراگیر و پایدار و تداوم ناامنی و بی‌ثباتی در قفقاز با عوامل متعددی در ارتباط است که از آن جمله موقعیت ژئوپلیتیک و منابع عظیم نفت و گاز در آن و در نتیجه، تقویت حضور قدرت‌های فرامنطقه‌ای در محیط پیرامونی ج.ا.ایران، افراط‌گرایی، تنش‌های قومی و فرقه‌ای، تروریسم، دولت‌های ضعیف و شکننده و عدم اعتماد بازیگران منطقه‌ای به یکدیگر حائز اهمیت است.

با توجه به شرایط و ویژگی‌های خاص منطقۀ قفقاز و تاثیر‌گذاری عوامل مختلف در سطوح فروملی، ملی، منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در امنیت آن، هر گونه ترتیبات امنیتی موفق، مستلزم در نظر گرفتن تمامی عوامل و مؤلفه‌های بالا با رویکردی تدریجی و فراگیر است.

از این رو ج.ا.ایران برای دستیابی به منافع ملی و تامین امنیت خود باید چند نکته را مورد توجه قرار دهد:

  1. برقراری نظام امنیت دسته جمعی در قفقاز (حداقل در آیندۀ نزدیک) ناممکن و دور از دسترس است؛ بنابراین همان‌گونه که تلاش سایرین برای ایجاد سازوکار امنیت جمعی در منطقه به جایی نرسیده، بنابراین ج.ا.ایران نیز نباید توجه چندانی به این مقوله نماید.
  2. با توجه به دشواری‌های موجود در خصوص برقراری امنیت جمعی، بنابراین ج.ا.ایران برای تامین منافع و امنیت ملی خود بایستی به گسترش همکاری‌های دوجانبه با کشورهای منطقه قفقاز بپردازد. در واقع روابط دوجانبه و گسترش مناسبات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و امنیتی با هر یک از کشورهای منطقه می‌تواند منافع کشورمان را تامین نماید.
  3. با توجه به حساسیت‌هایی که در میان کشورهای منطقه نسبت به یکدیگر وجود دارد، ایران بایستی تعادل و توازن را در روابط خود با هر یک از کشورهای ارمنستان، آذربایجان و گرجستان حفظ نماید. چنان که نزدیکی به ارمنستان باعث دلخوری آذری‌ها و نزدیکی به آذربایجان موجب ناراحتی ارمنی‌ها می‌شود. از این رو حفظ تعادل و توازن در روابط ج.ا.ایران با هر یک از کشورهای منطقه می‌تواند تا اندازۀ زیادی منافع کشور را تامین نماید.
  4. مهم‌ترین چالش امنیتی ج.ا.ایران در منطقه، از حضور و نفوذ بازیگران خارجی به ویژه ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی ناشی می‌شود.

اجرای سیاست مهار علیه کشورمان از سوی آمریکا، امکان اجرای نقش فعال ج.ا.ایران در منطقه را محدود کرده و با وجود اشتراک‌ها و پیوند‌های تاریخی با مردم آذربایجان، گرجستان و ارمنستان، امکان توسعۀ روابط قابل قبول در کشورهای قفقاز جنوبی فراهم نگردیده است. از این رو ج.ا.ایران برای پیشبرد اهداف خود و همچنین خنثی‌سازی مقاصد واشنگتن و تل‌آویو باید توجه زیادی به ائتلاف‌های منطقه‌ای با سایر کشورهای صاحب نفوذ در قفقاز همانند روسیه و ترکیه نماید.

با عنایت به نکات یاد شده، مهم‌ترین الگویی که ج.ا.ایران در ابعاد کلی می‌تواند در قبال قفقاز اتخاذ کند، سیاستی مبتنی بر واقع‌گرایی و رقابت است؛ زیرا این الگو برپایۀ تهدید‌های آشکار و نهان نظامی استوار است و تمام واقعیت‌های امنیتی منطقه را تحت پوشش قرار می‌دهد؛ همچنین با وجود آنکه الگوی بالا در شرایط فعلی قفقاز از کارایی بسیار زیادی برخوردار است، با این حال باید توجه داشت که ج.ا.ایران می‌تواند در گذر زمان به سمت «الگوی برتری منطقه‌ای» نیز حرکت کند. چنین امری مستلزم گسترش پیوند‌ها و وابستگی‌های کشورهای منطقه به ج.ا.ایران است.

افزون بر این «الگوی امنیت مشارکتی» نیز می‌تواند در درازمدت توسط کشورمان پیگیری شود. این الگو نگاه متفاوتی به سیاست بین‌الملل دارد و تفکر اصلی و مرکزی حاکم بر آن، تامین امنیت نسبی همه کشورها از طریق پذیرفتن تعهدهای متقابل درباره محدود کردن توانایی‌های نظامی برای خویش است.

در این رویکرد امنیتی، تنها دوستان و متحدان حضور نمی‌یابند، بلکه فرض بر این است که دشمنان همان محدودیت‌های فنی را بر رفتار خود خواهند پذیرفت که دوستان می‌پذیرند و این کار با وجود بی‌اعتمادی متقابل، امری شدن است؛ همچنین فرض بر این است که این محدودیت‌های قانونی و فنی، امتیازهای متقابلی را نیز در برخواهد داشت. در این الگو، تضمین‌های امنیتی نه از طریق سلطه، بلکه برعکس از راه غیر قابل قبول کردن گزینش‌هایی که هدف آنها کسب سلطه بر رقیبان است، به وجود می‌آید. در رویکرد امنیتی مبتنی بر مشارکت و همکاری، امنیت به طور فزاینده‌ای به منزله ملک مشاعی تعریف می‌شود که قابل تقسیم نیست.

این رویکرد کشورها را به دوست، متحد و دشمن تقسیم نمی‌کند، اما تهدیدهای علیه همۀ بازیگران مساوی است و همه شرکا خواستار امنیت متقابل هستند. (2004. kraiy) این رویکرد بیش از آنکه یک مجموعه از راه حل‌ها را پیرامون چگونگی ایجاد نظام‌های امنیت منطقه‌ای مطرح کند، یک فرآیند تدریجی را در بر می‌گیرد که درصدد شکل دادن به گرایش‌های سیاست‌سازان دولت در مورد امنیت است و بدیل‌هایی برای تعریف امنیت در مقابل تمرکز محدود نظامی ارائه می‌کند.

رویکرد یاد شده بیش از رویارویی به مشاوره، بیش از بازدارندگی به اطمینان، بیش از پنهان‌کاری به شفافیت، بیش از تنبیه به ممانعت و بیش از یک جانبه‌گرایی بر وابستگی متقابل تاکید می‌کند. (اسنایدر، 1380، 295)

با توجه به اینکه در منطقه قفقاز، مقدار زیادی تنش میان بازیگران وجود دارد و کشورهای منطقه را به نوعی با مشکل ناامنی و دغدغۀ تامین امنیت روبرو کرده، بنابراین استفاده از الگوی امنیت مشارکتی می‌تواند مطلوبیت‌های ویژه‌ای را برای سیاست خارجی ج.ا.ایران در برداشته باشد. به ویژه اینکه ایران در حوزۀ قفقاز، دارای منافع خاصی است و در عین حال با تهدیدها و فرصت‌های ویژه‌ای نیز مواجه می‌باشد.

براساس این الگو، ج.ا.ایران از یکسو باید از طریق ایجاد دولت جدید مبتنی بر قانون اساسی، مدنیت و دموکراسی به عنوان قدرت اول منطقه شناخته شود و به الگویی مناسب برای سایر کشورهای منطقه تبدیل گردد و از سوی دیگر به شناخت دقیق محیط منطقه‌ای بپردازد.

ج.ا.ایران در الگوی امنیت مشارکتی می‌توان با توجه به قدرت‌ درونی و ذاتی خود، کشورهای قفقاز را به سمت خویش جذب نماید. ج.ا.ایران برای بهر‌گیری از این الگو بایستی خود را از نظر سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و امنیتی با کشورهای منطقه هماهنگ سازد. بر این اساس، به هر اندازه که تاثیر‌گذاری منطقه‌ای کشورمان افزایش یابد، زمینه برای حداکثر‌سازی قدرت ملی و کاهش تهدیدهای امنیتی فراروی ج.ا.ایران نیز مهیا خواهد گردید.

در این بین سه مشکل عمده بر سر راه ج.ا.ایران برای استفاده از الگوی امنیت مشارکتی وجود دارد:

  1. نخستین مشکل به نظام بین‌الملل و تعارض ج.ا.ایران با ایالات متحده آمریکا به عنوان یک قدرت زیاده‌خواه باز می‌گردد. گفتنی است که در خلال سال‌های گذشته، با وجود آنکه نظام بین‌الملل و سیاست‌های ایالات متحده باعث تضعیف جایگاه ایران در قفقاز شده، با این حال عدم همراهی ج.ا.ایران با آمریکا نیز موجب به وجود آمدن چالش‌های متعددی برای این کشور در سطح مناطق پیرامونی کشورمان گردیده است؛ به گونه‌ای که حتی در برخی موارد، ج.ا.ایران توانسته اهداف راهبردی آمریکا را در منطقه دچار مشکل ساخته و خدشه‌دار نماید. در نتیجه با وجود آنکه ساختار سلسله مراتبی نظام بین‌الملل و تعارض‌های ماهوی ج.ا.ایران با ایالات متحده آمریکا به عنوان قدرت زیاده‌خواه، چالش‌های امنیتی زیادی برای ج.ا.ایران به وجود آورده، با این حال همراهی و یا سکوت ایران در برابر اقدام‌های آمریکا در منطقه، برای واشنگتن امری مثبت و مهم تلقی می‌گردد، در واقع ویژگی‌های راهبردی ج.ا.ایران بیش از آن است که ایالات متحده توان نادیده گرفتن آن را داشته باشد.
  2. دومین چالش شکل‌گیری نظام امنیت مشارکتی، به جهت‌گیری کشورهای منطقه دربارۀ مسائل امنیتی و همچنین پذیرش ج.ا.ایران به عنوان شریک امنیتی مرتبط می‌شود. باید توجه داشت که در منطقه قفقاز، دو کشور آذربایجان و گرجستان برای تامین امنیت خود به غرب چشم دوخته‌اند و ارمنستان به سمت روسیه متمایل شده است. اگر چه امر، هم باعث به وجود آمدن تهدیدهای امنیتی برای ج.ا.ایران گردیده و هم نظام امنیتی منطقه را با چالش مواجه کرده، با این حال، کشورمان با تکیه و تاکید بر موقعی جغرافیایی، وسعت سرزمینی، کمیت و کیفیت جمعیت و نیروی انسانی، منابع طبیعی، اهمیت راهبردی و وضعیت فرهنگی خود می‌تواند به عنوان شریک امنیتی کشورمان قفقاز مطرح شود. به نظر می‌رسد وضعیت موجود در قفقاز باعث گردیده تا ج.ا.ایران پنچره‌ای برای ارتباط کشورهای قفقاز با دیگر کشورهای جهان گردد. به ویژه اینکه ایران دارای پیوند‌های عمیق تاریخی، فرهنگی و تمدنی با مردم این منطقه می‌باشد .

باید در نظر داشت که آمریکا، روسیه و اتحادیه اروپا، پروژه‌هایی که تامین‌کنندۀ آداب، سنن، فرهنگ و هویت ملی قفقاز باشد را به این منطقه پیشنهاد نمی‌کنند. در این بین تنها ایران و ترکیه هستند که بر اصول تمدنی و فرهنگی تاکید می‌روزند. از این‌رو بایستی در روابط با کشورهای منطقه، تمام ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، تاریخی، نژادی، مذهبی و... مورد توجه قرار گیرند.

  1. سومین مانع شکل‌گیری این الگو در قفقاز، حضور بازیگران فرامنطقه‌ای در معادله‌های امنیتی آن است. بر این اساس ج.ا.ایران در قفقاز با رقبای سرسختی همانند روسیه، ترکیه و اتحادیه اروپا مواجه است.

مطابق با الگوی امنیت مشارکتی، سیاست‌های ج.ا.ایران در عین حال که باید متضمن امنیت کشور باشد، نبایستی با سیاست‌های هیچ یک از بازیگران فرامنطقه‌ای قفقاز در تعارض ذاتی قرار گیرد. با وجود آنکه با توجه به اهداف مختلف بازیگران فرامنطقه‌ای، دستیابی به چنین امری تا اندازۀ زیادی مشکل است، با این حال هزینه‌های این سیاست بسیار کمتر از در پیش گرفتن سیاست تعارض‌آمیز است.

ضمن آنکه صرف وجود تعارض در اهداف نمی‌تواند موجب نادیده گرفتن کشورهای قفقاز در سیاست خارجی ج.ا.ایران شود؛ بنابراین الگوی امنیت مشارکتی با در نظر گرفتن نقاط اشتراک و پرهیز از تمرکز براختلاف‌ها می‌تواند تا اندازه زیادی جایگاه امنیتی کشورمان در قفقاز را تثبیت نماید.

نتیجه‌گیری:

اگر چه ایران از دیرباز دارای پیوند‌ها و اشتراک‌های فراوانی با قفقاز بوده، با این حال به مرور زمان، شرایط و ویژگی‌های خاص کشورهای منطقه، پیچیدگی‌های سیاسی و امنیتی موجود، فزونی و تنوع حضور کشورها و قدرت‌های مختلف منطقه‌ای و جهانی در این حوزه، فرصت‌ها و تهدید‌های فراوانی را پیش روی ج.ا.ایران قرار داده است. با توجه به اینکه تامین امینت قفقاز بدون ایران در عمل امکان‌پذیر نخواهد بود، بنابراین ج.ا.ایران می‌تواند موارد زیر را به عنوان راهبرد و راهکار عملی در روابط خود با کشورهای قفقاز به کار گیرد:

-  استفاده از موقعیت ژئوپلیتیکی ایران به عنوان دالان شمال – جنوب که می‌تواند نقش مهمی برای ارتباط حمل و نقل و همکاری با قفقاز و ماورای آن ایفا نماید؛

-  تاثیر بر ترتیبات امنیتی منطقه با تلاش برای عقد موافقنامه‌های دوجانبه با تمام کشورهای قفقاز؛

-  فرصت‌یابی در کشورهای منطقه برای مذاکره با آمریکا در چارچوب منافع ملی و همچنین کاهش نفوذ رژیم صهیونیستی؛

-  استفاده از اشتراک دینی، قومی و زبانی با کشورهای قفقاز؛

-  بهره‌برداری سیاسی از واگرایی‌های روسیه و غرب و همچنین تلاش تبلیغاتی برای کاهش امنیت روانی روس‌ها در صورت همسویی با سیاست‌های آمریکا؛

-  استفاده متقابل از ظرفیت‌های چین و ترکیه برای رقابت راهبردی با ایالات متحده و تغییر وضع موجود در منطقه؛

-  تداوم نقش‌سازنده و میانجی‌گرانه در مناقشه‌های منطقه‌ای؛

-  تداوم بهره‌گیری از دیپلماسی اقتصادی و افزایش مبادله‌های تجاری با کشورهای منطقه.

به هر روی نباید از یاد برد که در حال حاضر، ج.ا.ایران به عنوان کشوری با نفوذ در منطقه قفقاز شناخته می‌شود؛ زیرا به مقتضای جایگاه و اعتبار راهبردی خود، صاحب موقعیت منحصر به فردی است. در این بین چنانچه ج.ا.ایران از موقعیت خود بهره گیرد و قدرتمند‌تر شود، به سرعت می‌تواند منزلت والایی در منطقه قفقاز پیدا کند؛ از این رو باز تعریف و اولویت‌بندی نوین رویکرد‌ها و سیاست‌‌های خارجی و امنیتی ج.ا.ایران در منطقه قفقاز، امری ضروری تلقی می‌گردد و منافع مادی، ملی و راهبردی عدیده‌ای برای کشورمان به همراه خواهد داشت؛ به گونه‌این که از رهگذر آن می‌توان به شکل‌گیری نظام امنیتی قفقاز با حضور ج.ا.ایران خوش‌بین بود.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات