تاریخ انتشار : ۳۱ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۰:۴۰  ، 
کد خبر : ۲۹۲۵۶۹

بحران در قفقاز؛‌ باكو مقصر است يا ايروان؟ (بخش اول)

مقدمه: بهرام امیراحمدیان کارشناس مسائل آسیای میانه و قفقاز در گفتگو با خبرآنلاین ابعاد بحران قره باغ را شرح می دهد. منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا کم درگیری و تنش و بحران داشت که حالا در قفقاز و قره باغ هم اوضاع تنش آلود شده است. آذربایجان و ارمنستان که به صورت کلاسیک بر سر کنترل منطقه قره باغ با یکدیگر اختلاف و درگیری داشتند بار دیگر مشکلات خود را خشونت آمیز می بینند و آتش بین دو کشور رد و بدل می شود، اما اساس این بحران از کجا آمده و حق با کیست؟ برای فهم بهتر این موضوع به سراغ بهرام امیراحمدیان دیپلمات پیشین و کارشناس برجسته مسائل قفقاز و آسیای مرکزی رفتیم. مشروح گفتگوی خبرآنلاین با بهرام امیراحمدیان پیش روی شماست.

(روزنامه اطلاعات ـ 1395/02/05 ـ شماره 26422 ـ صفحه 12)

* در ابتدا قدری درباره پیشینه ماجرای درگیری های قره باغ بفرمایید.

** منطقه قره باغ، بخشی از خاک جمهوری آذربایجان در زمان اتحاد جماهیر شوروی بود. منطقه ای که در زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی حدود ۷۹درصد جمعیتش، ارامنه بودند. از سال ۱۹۸۸هم درگیری های میان دو طرف بر سر کنترل این منطقه ایجاد شد و ارمنستان این بخش را اشغال کرد و این منطقه اعلام استقلال و خودمختاری کرد. این خودمختاری البته مورد قبول جامعه بین المللی قرار نگرفت و در سال ۹۴با گفتگوهایی که میان طرفین و با نظارت گروه مینسک یا همان سازمان همکاری و امنیت اروپا صورت گرفت در نهایت آتش بس اعلام شد.

* اما این آتش بس در این سالها به صورت کامل رعایت نشده است

** بله همینطور است و درگیری‌هایی در این سالها مشاهده شده ولی سطحش کم بوده و اینبار به نسبت موارد پیشین شدیدتر بود .

* فضای سیاسی و بین المللی در این زمینه چگونه است؟

** واقعیت این است که در طول این سال‌ها هم جامعه بین المللی خودمختاری این منطقه را به رسمیت نشناخته و به نظر می رسد این بار هم تلاش شود طرفین را به یک مصالحه دعوت کنند.

* موضع آذربایجان در این سال‌ها چه بوده؟

** آذربایجان در طی این سالها همواره علاقه داشته موضوع به نوعی حل شود ولی به نظر می رسد با این اقدام خواسته به نوعی جامعه بین‌المللی را به آزمون بگذارد و واکنش‌های بین‌المللی و میزان حساسیت نسبت به این موضوع را بسنجد و تکلیفش روشن شود که اگر توانایی حل مسئله را ندارد رویکرد خود را تغییر دهد یا به جای دیگری بسپارد.

* فضای داخلی آذربایجان نسبت به این موضوع چگونه بوده است؟

** آذربایجان با درآمدهای نفتی که طی سالهای اخیر به دست آورده توانسته ارتش قدرتمندی را تشکیل دهد و امیدوار است با کمک این ارتش قره باغ را بازپس بگیرد. ضمن اینکه در داخل هم همواره با این سوال مواجه است که اگر قرار نیست این منطقه را باز پس بگیریم این همه تسلیحات و صرف سالانه یک میلیارد دلار برای تجهیزات نظامی برای چیست؟

* در خصوص سیاست ارمنستان چگونه باید موضوع را تحلیل کنیم؟

** گمان من این است با روسیه هماهنگ شده باشد. چون ارمنستان با روسیه قرارداد همکاری استراتژیک دارد و روسیه در ارمنستان پایگاه نظامی دارد و بر اساس آنچه دکترین امنیت ملی روسیه خوانده می شود هر نوع تهدید علیه مسکو و هم پیمانانش باعث می‌شود خود روسیه وارد عمل شود و حتی حق استفاده از سلاح را هم برای خود محفوظ می دارد. از سوی دیگر شاید روسیه علاقه داشته باشد نوعی بازسازی در روابط خود با آذربایجان هم داشته باشد.

* موضع گیری ایران در این بحران باید چگونه باشد؟

** به هر حال طبیعی است که روابط ما با ارمنستان خیلی بهتر است اما در عین حال باید با تدبیر تلاش کنیم هر دو طرف را به خویشتن داری دعوت کنیم تا بتوانیم فضا را به سمت آرامش سوق دهیم. ضمن اینکه ما با ارمنستان ۴۰کیلومتر مرز مشترک داریم و ۸۰کیلیومتر هم در در رود ارس و قره‌باغ که در اشغال ارمنستان است و جمعا می‌شود ۱۲۰کیلومتر و در نتیجه شاید در نگاه اول موفقیت ارمنستان در این مناقشه به سود ما باشد ولی استمرار این مناقشه به ضرر همه کشورهای منطقه خواهد بود. ضمن اینکه ترکیه هم از آذربایجان حمایت کرده و تکرار چنین رفتاری از سوی ما می تواند به پیچیده تر شدن منازعه و بحران بینجامد.

* در طول این سالها چرا تلاش‌های بین‌المللی برای حل این بحران به نتیجه نرسیده است؟

** همانطور که گفتم اکثریت جمعیت قره باغ در اختیار ارامنه است و از سوی دیگر این منطقه بخشی از خاک آذربایجان محسوب می‌شود و اقدام‌ها و تلاش‌های بین‌المللی هم عموما بی‌نتیجه مانده و فعلا همانطور که بوده به صورت دوفاکتو به رسمیت شناخته شده و ارمنستان نمی خواهد این منطقه را پس دهد و آذربایجان هم ادامه این وضع را نمی پذیرد. مذاکرات بین‌المللی و میانجیگری‌های جهانی با کمک سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی فراوانی هم برای یافتن راه حل پی گرفته شده ولی تاکنون بی نتیجه مانده است.

* با این وضعیت فکر می‌کنید چه چشم‌اندازی در انتظار این مناقشه خواهد بود؟

** واقعیت این است که این بحران به نقطه کوری در مناقشات منطقه ای بدل شده و هیچ یک از طرفین حاضر نیستند شرایط دیگری را بپذیرند و ماجرا به همین شکل مانده است. در نتیجه بعید است چشم انداز روشن و مشخصی را بتوان برای آینده منطقه قره باغ متصور شد و احتمالا همچنان مناقشات استمرار خواهد داشت.

در همین حال،باز هم قصه تکراری یک مناقشه؛ ماجرایی که از 1988 تاکنون هر از گاهی مثل آتش زیر خاکستر با نسیمی شعله‌ور شده است و حالا این بار شعله‌های آن بیشتر زبانه کشیده و منطقه قفقاز را خون‌رنگ کرده است. دعوا بر سر منطقه‌ای است به نام «قره باغ» در خاک جمهوری آذربایجان که 28 سال است نزاعی میان حمهوری آذربایجان - ارمنستان در آن جریان دارد و چند روزی بار دیگر این نزاع بالا گرفت و دهها کشته و زخمی برجا گذاشت.

این روزها بازار گمانه زنی‌ها، موضع گیری‌ها و اظهارنظرها درباره این حادثه در عرصه رسانه‌ای جهان داغ است و هر یک از زاویه‌ای به تحلیل آن می‌پردازند. مشاور سیاسی گروه سوسیال دموکراتیک در پارلمان اروپا نیز به تحلیل این مناقشه از زاویه‌ای متفاوت پرداخته است .الدار ممدوف در گفتگو با خبرنگار بین‌الملل خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) تصریح کرد،با توجه به اینکه جنگ میان این دو کشور در سال 1994 با یک آتش‌بس شکننده به پایان رسید، اکنون قره باغ توسط ارمنی‌ها کنترل می‌شود اما براساس قوانین بین‌المللی هنوز این منطقه بخشی از آذربایجان است.

همچنین از دیگر نتایج آن جنگ این بود که نیروهای ارمنستان توانستند هفت منطقه اطراف قره باغ را اشغال و از آنها به عنوان منطقه حائل علیه آذربایجان استفاده کنند.به گفته او، شورای امنیت سازمان ملل تاکنون چهار قطعنامه در جهت محکومیت اشغال این سرزمین‌ها و درخواست بازگشت کنترل آنها به آذربایجان داده است اما هیچ یک از این قطعنامه‌ها تاکنون اجرا نشده که همین مساله باعث ایجاد ناامیدی گسترده‌ای برای آذربایجان شده است. از سال 1994 تاکنون درگیری‌هایی پراکنده در کنار تلاش‌ها برای گفتگو میان این دو کشور اتفاق افتاده است اما درگیری‌ اخیر با توجه به میزان کشته‌شدگان و شدت آن بی‌سابقه بوده است.

مشاور سیاسی گروه سوسیال دموکراتیک در پارلمان اروپا درباره علت وقوع درگیری‌های اخیر میان آذربایجان و ارمنستان اضافه می‌کند، تقریبا بر همه روشن است که این درگیری‌ها ابتدا از سوی آذربایجان آغاز شد. باکو نسبت به ایروان انگیزه‌ بیشتری دارد که بخواهد وضعیت موجود در قره باغ را تغییر دهد زیرا این مناطق جزو سرزمین‌های این کشور است که تحت اشغال قرار دارد.

در همین راستا مذاکراتی توسط گروه مینسک اداره می‌شود اما تا کنون این گروه نتوانسته پیشرفتی حاصل کند. بنابراین الهام علی‌اف، رئیس جمهوری آذربایجان ممکن است تصمیم گرفته باشد که شرایط را با ایجاد درگیری‌ها در این منطقه به گونه‌ای تغییر دهد که بتواند از موضع بالا مذاکره کند.

مطمئنا این اتفاق تصادفی نیست که این درگیری‌ها درست بعد از سفر علی‌اف به واشنگتن برای حضور در اجلاس هسته‌ای و دیدار با جان کری، وزیر خارجه و جو بایدن، معاون رئیس‌جمهوری آمریکا آغاز شد. براساس اظهارات منابع مطلع این دیدارها آنگونه که علی‌اف انتظار داشت پیش نرفت و آمریکایی‌ها به وی هیچ وعده‌ای درباره قره‌باغ ندادند. حتی به جای آن وی را به دلیل نقض حقوق بشر در داخل کشور متهم کردند. این اتفاقات باعث شد که علی‌اف با شروع این درگیری‌ها این پیام را به آمریکایی‌ها بدهد که اگر آنها نخواهند آن اقدامی را که مورد نظر وی است، انجام دهند در این صورت وی می‌تواند چهره‌ متخاصم‌تری از خود نشان دهد.

وی ادامه می‌دهد: همچنین یکی از دیگر تحلیل‌هایی که می‌توان درباره این درگیریها انجام داد، کاهش قیمت نفت و تاثیر آن بر اقتصاد جمهوری آذربایجان است. رئیس جمهوری این کشور ممکن است برای انحراف افکار عمومی کشورش از اقتصاد تضعیف شده خود، توجه مردم را به سمت این موضوع سوق دهد.

از سوی دیگر یکی از دلایل محتمل می‌تواند این باشد که علی‌اف در نظر داشت با انجام این درگیری‌ها توانایی و ظرفیت ارتش خود را بسنجد که در دوران شکوفایی قیمت نفت ارتش خود را با سلاح‌های سنگین مجهز کرده بود و در مقابل ظرفیت و توان دفاعی ارمنستان را در قبال قره باغ بسنجند.بر هیچ کس پوشیده نیست که روسیه در منطقه قفقاز و آسیای میانه حکم پدرخوانده را دارد، به گونه‌ای که برخی تحلیلگران بر این باورند که مناقشه قره باغ زمانی پایان می‌یابد که روسیه بخواهد، حتی برخی کارشناسان پارا فراتر گذاشته و روسیه را بانی درگیری‌های اخیر میان آذربایجان و ارمنستان، دو کشور عضو اتحاد سابق جماهیر شوروی می‌دانند.

در همین راستا دالغا خاتین اوغلو، مدیر بخش فارسی خبرگزاری "ترند" جمهوری آذربایجان بر این باور است که مقامات روس از بهبود روابط باکو با غرب نگران هستند و به هر طریقی می‌خواهند فشارها را بر مقامات باکو افزایش دهند.

در این میان ممدوف نظر متفاوت‌تری دارد. وی می‌گوید: روسیه درباره وضعیت به وجود آمده اظهار نگرانی کرده و خواهان توقف درگیری‌ها و تبعیت از آتش بس است. اما با این حال باید به این نکته اشاره کرد که روسیه براساس معاهده جامع امنیتی مبنی بر اتحاد کشورهای عضو اتحاد پیشین جماهیر شوروی یکی از متحدان اصلی ارمنستان است. (جمهوری آذربایجان عضو این سازمان نیست). اما روسیه همچنین روابط نزدیکی با آذربایجان داشته و همانند ارمنستان به این کشور نیز تسلیحات می‌فروشد.

برهمین اساس در کل می‌توان گفت که روسیه در فضای بعد از فروپاشی شوروی، این منطقه را به عنوان منطقه تحت نفوذ خود تلقی می‌کند.وی اضافه می‌کند، همچنین برخی از تحلیل‌گران منطقه بر این باورند که روسیه از علی‌اف خواسته است به گونه‌ای رفتار کند که تلاش‌های آمریکایی‌ها را برای میانجی‌گری در مساله قره باغ بی‌اعتبار کند و پس از آغاز درگیری‌ها روسیه بتواند به عنوان یک کشور طرفدار صلح برای توقف درگیری‌ها وارد عمل شود.

این عضو پارلمان اروپا با رد این تئوری می‌افزاید، تحریک دو کشور برای ایجاد درگیری و سپس تلاش برای جمع کردن تکه‌های ریخته شده اقدامی بسیار خطرناک، ریسک پذیر و هزینه‌زا برای روسیه است. برهمین اساس چنین تئوری چندان درست به نظر نمی‌رسد. از سوی دیگر اکنون بسیاری گروه مینسک را در حل مساله قره باغ بی‌تاثیر می‌دانند اما چند سال پیش این گروه سند چند ماده‌ای را برای حل این مساله ارائه کرد.

این اصول شامل خروج نیروهای ارمنی از مناطق تحت اشغال، بازگشت پناهجویان و در نهایت برگزاری رفراندوم در قره باغ بود. در آن زمان این اصول برای حل این مساله بسیار موثر بود اما طرف‌های درگیر هرگز بر اجرای این گام‌ها نتوانستند به توافقی برسند. باکو اصرار داشت که این اصول اعلام شده گام به گام اجرا شود. در حالی که ارمنستان می‌خواست به صورت یک بسته به طور کامل اجرا شود.

در پی تشدید درگیری‌ها در منطقه مورد مناقشه ارمنستان و جمهوری آذربایجان، یک گلوله توپ بعد از اصابت به حیاط یکی از خانه‌های روستایی در استان آذربایجان شرقی منفجر شد که بر اثر این حادثه، خانه مذکور آسیب دید و شیشه‌های خانه‌های مجاور نیز شکست اما خوشبختانه تلفاتی در بر نداشت.

همین حادثه کافی است که زنگ خطر برای ایران به صدا در آید و تمام تلاش‌های دیپلماتیک خود را به کار بندد تا از وقوع جنگی تمام عیار در مرزهای نسبتا آرام شمالی خود جلوگیری کند.در همین راستا ممدوف اعلام می‌کند: در حال حاضر تعداد کشورهایی که خواهان میانجی‌گری در این مساله هستند بسیارند به طور مثال ایران که با هر دو کشور ارمنستان و آذربایجان رابطه‌ خوبی دارد زیرا درگیری‌ها به طور مستقل در امنیت این کشور تاثیر گذار است. براساس گزارش‌های منتشر شده برخی از خمپاره‌های پرتاب شده در یکی از شهرهای آذربایجان شرقی منفجر شده است.

در واقع در حال حاضر آخرین چیزی که ایران نیاز دارد بی‌ثباتی آن هم در مرز شمالی است. اما من فکر می‌کنم این مساله باعث می‌شود که ایران به صورت فعالانه در میانجی‌گری میان دو کشور شرکت کند. همچنین اروپا نیز می‌تواند یک شریک خوب در این باره باشد.

وی خاطر نشان می‌کند: مشکل عمیق‌تر در این مناقشه، نبود اراده سیاسی میان رهبران دو کشور برای انجام اقدامات مورد نیاز برای برقراری صلح است. حکومت‌های هر دو کشور با فسادهای حکومتی درگیر بوده و چندان از یک قانون دموکراتیک برخوردار نیستند. بر همین اساس هر دو کشور از مساله ملی‌گرایی و به تصویر یک دشمن خارجی برای توجیه اقدامات خود و همچنین تقویت مشروعیت داخلی‌شان استفاده می‌کنند.او در پایان تاکید می‌کند این اظهارات انعکاس موضع پارلمان اروپا درباره مناقشه قره باغ نیست و صرفا باید به چشم یک تحلیل شخصی نگاه کرد.

سرنخ‌های‌ دخالت ‌رژیم ‌صهیونیستی ‌در بحران قره‌باغ

سرزمین های اشغالی گرچه از لحاظ جغرافیایی فاصله زیادی با قره باغ دارد، اما تل‌آویومنافع و اهداف ویژه ای را در این تنش دنبال می‌کند.روزنامه لبنانی الاخبار در گزارشی نوشت با وجود مسافت طولانی سرزمین های اشغالی از منطقه، منافع و مواضع اسرائیل در قبال درگیری‌ها در منطقه در قره باغ مشخص است، این روند تا جایی است که می‌توان گفت همان طور که تحلیلگران صهیونیستی اعتقاد دارند رژیم اسرائیل بازیگر اساسی در این تنش است.

توجه به چالش‌های موجود در منطقه قره باغ از مناسبات اسرائیل با آذربایجان سرچشمه می‌گیرد که رژیم صهیونیستی آن را دستاوردی استراتژیک برای خود می‌داند، چرا که موقعیت جغرافیایی آذربایجان در نزدیکی ایران قرار دارد و سوی دیگر دولتی توسعه یافته در زمینه انرژی به شمار رفته و مشتری خوبی برای صنایع تسلیحاتی اسرائیل از جمله برای خرید هواپیماهای بدون سرنشین و سامانه‌های دفاع هوایی است. گزارش‌های رسانه‌ای اسرائیل از مناسبات ارتباطی مستحکم بین جمهوری آذربایجان و رژیم صهیونیستی پرده برمی‌دارند که این مناسبات به اسرائیل حاشیه تحرک خوبی در این منطقه حساس داده است.

علاوه بر اینها آذربایجان در سال‌های اخیر به فروشنده اصلی نفت به اسرائیل از طریق خط لوله گاز گرجستان به ترکیه تبدیل شده بود. در پی ایجاد تنش در مناسبات اسرائیل با ترکیه اهمیت آذربایجان برای رژیم صهیونیستی افزایش پیدا کرده و دیپلمات‌های صهیونیست این کشور را به عنوان شریک استراتژیک خود و حیاط‌ خلوت رسیدن به ایران معرفی می‌کنند .در همین چارچوب گزارش‌های صهیونیستی تأکید دارد که مقامات عالی رتبه باکو تبادلات تجاری خود با اسرائیل را مخفی نمی‌کنند. آذربایجان امیدوار است اسرائیل در آینده از خط لوله نفتی که این کشور به همراه ترکیه در اختیار دارد، برای فروش گاز به آذربایجان اقدام کند .

روزنامه صهیونیستی هاآرتص در مورد مواضع و منافع رژیم صهیونیستی در قبال درگیری‌های بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان صراحتاً توضیح می‌دهد که منافع اسرائیل در حل مناقشه قره باغ نیست. این گزارش می‌افزاید که اسرائیل نمی‌خواهد یک مشتری پول‌دار صنایع نظامی خود را از دست دهد و به همین علت مناسبات خود با باکو را حفظ می‌کند.

همچنین برخی گزارش‌های اسرائیلی حاکی از آن است که یک هواپیمای باری نظامی جمهوری آذربایجان چند روز قبل در سرزمین‌های اشغالی به زمین نشست و بعد از مدت کوتاهی به پرواز در آمد. این گزارش‌ها حاکی از آن است که یک هواپیمای بدون سرنشین تولید اسرائیل وابسته به نیروهای نظامی آذربایجان سقوط کرده است. رژیم صهیونیستی در گذشته نیز کشتار ارامنه به دست دولت ترکیه در جریان جنگ جهانی اول را به علت مناسبات مستحکم خود با باکو به رسمیت نشناخته است. این عملکرد نشان دهنده تمایل مؤسسات صهیونیستی برای حضور در کنار آذربایجان در منازعات مختلف منطقه‌ای است.

مناسبات تل‌آویو و باکو اندکی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی آغاز شد، اما بعد از دوره‌ای مخفی کاری، سال‌ها بعد به صورت علنی دنبال شد. در سال 1993 افرایم سنیه عضو کنست رژیم صهیونیستی به اسحاق رابین نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی پیشنهاد داد ائتلاف استراتژیک با جمهوری آذربایجان ایجاد کند. وی از طرف رابین مأمور شد به آذربایجان برود و با رئیس‌جمهوری این کشور دیدار کند.

بر اساس گزارش‌های اسرائیلی این دیدار نتایج مافوق تصوری برای اسرائیل داشت.در سال 2014 سطح ائتلاف استراتژیک بین دو طرف در سفر موشه یالون وزیر جنگ رژیم صهیونیستی به باکو مشخص شد. این سفر به مناسبت برپایی نمایشگاه صنایع امنیتی با عنوانADEX انجام شد که در تاریخ این کشور بی‌سابقه بود. گزارش‌های رسانه‌ای تأکید دارد که این، اولین سفر وزیر امنیتی رژیم صهیونیستی به باکو نبود، اما اولین سفر علنی وی بود.

در آن زمان مشارکت شرکت‌های امنیتی بزرگ اسرائیل نظیر رافائل و صنایع هوایی و البت معراخوت و شرکت آیرونوتیک معراخوت و تاعس در این نمایشگاه قابل توجه بود. این در حالی است که شرکت آیرونوتیک در باکو کارگاهی برای تولید هواپیماهای بدون سرنشین با مشارکت دولت محلی آذربایجان در اختیار دارد.          ادامه دارد...

http://www.ettelaat.com/new/index.asp?fname=2016\04\04-23\20-28-39.htm&storytitle=%C8%CD%D1%C7%E4%20%CF%D1%20%DE%DD%DE%C7%D2%BA%9D%20%C8%C7%DF%E6%20%E3%DE%D5%D1%20%C7%D3%CA%20%ED%C7%20%C7%ED%D1%E6%C7%E4%BF

ش.د9500641

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات