مهدی امامقلی
بیتردید آرایش متفاوت و روشن جریانات سیاسی و حضور هاشمیرفسنجانی 80 ساله در عرصه رقابتهای سیاسی یازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری، فرصت مناسب دیگری را برای دوباره فکر کردن و تصمیمگیری جریان ارزشی و اصولگرا فراهم آورده است. چه آنکه بعد از ثبتنام هاشمی، اردوگاه ضداصولگرایان و ضدارزشیها (از اصلاحطلبان و تکنوکراتها گرفته تا اپوزیسیون و خارجنشین) به دلیل اجماع فکری و برخورداری از کاندیدای واحد (هاشمی) تکلیف نهایی خود را مشخص کرده است و در مقابل؛ جبهه اصولگرایان و ارزشیها به دلیل عدم انسجام تشکیلاتی و چندپارچگی سیاسی در نوعی بلاتکلیفی سیاسی به سر میبرد و تنها درصدد ائتلافهایی چند پارچه (زاکانی، جلیلی، لنکرانی یا ائتلاف 1+2 و یا ائتلاف پنجگانه) و نه یکدست و «یکپارچه» است. این در حالی است که به نظر نگارنده و مطمئنا بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران سیاسی، رقابت اصولگرایان و ارزشیها با جریانی که نماینده آن سیاستمدار کهنهکاری چون هاشمیرفسنجانی است نیازمند ائتلافی یکپارچه است. از اینرو بررسی چند نکته پیرامون خطیر بودن شرایط فرارو و اهمیت «یکپارچگی» ائتلاف، ضروری به نظر میرسد:
1– مدل رفتاری هاشمی 92 ؛ معتدلتر یا افراطیتر؟
گرچه هاشمیرفسنجانی از همان ابتدای 76 با خاتمی به وحدت استراتژیک رسیده بود ولی طی 2 دوره دولت اصلاحات، سنگینترین هجمهها علیه هاشمی از سوی اتاق فکر اصلاحطلبان و عناصری چون گنجی، عبدی، حجاریان و گروههای سیاسی و رسانههای رادیکال دومخردادی صورتبندی میشد. با این حال در انتخابات 84 وقتی هاشمیرفسنجانی در مقابل احمدینژاد قرار گرفت جریان اصلاحات به دلیل اشتراکاتی که با هاشمی و دولت کارگزاران داشت، دست به دگردیسی تاکتیکی زد و در دور دوم انتخابات 84 زیر عبای هاشمیرفسنجانی به اجماع رسید و در نهایت در انتخابات 88 هم با هاشمی به وحدت رسید و فتنه 88 را رقم زد. رفتار سیاسی هاشمی و خاتمی طی یک دهه گذشته نشان داده است رهبران و نظریهپردازان گفتمان سازندگی و آزادی سابقا و حدوثا به یکدیگر نیاز تشکیلاتی و فکری داشته و به دلیل همین نیاز، همواره از اختلاف سلیقهها، انتقامجویی و رقابتهای مبتنی بر کینه و حسد چشم پوشیده و در بهدستگیری قدرت به حرکتی هماهنگ دست زدهاند. شکلگیری قطب اصلاحات – سازندگی در انتخابات 92 مدلول همین ادعاست . هاشمی سیاستمدار باتجربهای است که همواره سعی کرده در مرزهای نظام اسلامی حرکت کند و ضمن همراهی با«منتقدین نظام» از«معاندین نظام» دوری کند و بهاصطلاح یکی به نعل بزند و یکی به میخ! هرچند همچنان در برابر اتفاقات 88 به «ساکت بزرگ فتنه» مشهور شده اما هنوز در برابر قانون اساسی و نرمافزار نظام اسلامی شمشیرش را از رو نبسته است. اکنون که وضعیت اقتصادی و معیشتی جامعه ایران، ضعف دولت در مهار گرانی، نوع ظهور و بروز هاشمی و وضعیت اصلاحطلبان شرایط انتخابات 92 را در مقایسه با انتخابات گذشته بسیار متفاوت کرده است، این سوال متبادر ذهن میشود که آیا هاشمیرفسنجانی در انتخابات 92 باز هم سعی میکند در مرزهای نظام اسلامی باقی بماند یا خیر؟
شکست در انتخابات 88 برای هاشمیرفسنجانی به قدری سنگین تمام شد که وی مجبور شد از«بازنشستگی سیاسی» خود حرف بزند و دیگر در نماز جمعه تهران شرکت نکند و نیز طی 4 سال گذشته در برابر انتقادات علیه خود و خانوادهاش سکوت اختیار کند و 2 فرزند فتنهگرش را در زندان و بیمارستان ملاقات کند. حالا هاشمیرفسنجانی که به گفته پرویز امینی «خود را کانون و محور همه موضوعات و مسائل میداند و دیگران را در مقایسه با خود در حاشیه میبیند/ نتوانسته خلأ امپراتوری دهه 70 و افول دهه 90 را پر کند/ سیاستورزی غریزی بر سیاستورزی عقلانی در وی غلبه داشته است و وضعیت موجود او در صحنه سیاست معطوف به رویکرد غریزی او به امر سیاسی در این سالها بوده است» آمده تا به دوران امپراتوری خود بازگردد! هاشمی میخواهد از همه ظرفیتهای موجود استفاده کند تا بتواند به وضعیت مطلوب خود دست پیدا کند.
از طرفی اصلاحطلبان نیز چنین وضعی دارند یعنی برای بازگشت به دوران دومخرداد و زمان اوج اصلاحات نیاز به همدرد، همفکر و اساسا نمایندهای چون هاشمی دارند علاوه بر آنکه اصلاحطلبان با تهدیداتی چون الف) بحران رهبری، ب) بحران کاندیدا و ج) مساله فیلتر شورای نگهبان مواجهند. میرحسین موسوی و کروبی طرد شدهاند، خاتمی ردصلاحیت میشد و عناصری چون کواکبیان و جهانگیری و... نهتنها نمیتوانستند جریانساز و پرچمدار باشند بلکه در اجماع اصلاحطلبان محلی از اعراب ندارند، پس تنها کسی که میتواند مطلوب آنان باشد یار غار قدیمی و سیاستمدار کهنهکاری چون هاشمیرفسنجانی است (84، 88 و اکنون انتخابات 92). با این اوصاف این سوال بسیار جدیتر میشود؛ آیا مدل رفتاری هاشمی در انتخابات 92 همانند مدل رفتاری وی در انتخابات 84 و 88 است؟ یا مدلی معتدل و عقلانیتر؟ یا اینکه مدلی افراطی و رادیکالتر؟ بیتردید پاسخ به این سوال نشان میدهد چه فاصلهای بین ائتلاف «یکپارچه» و ائتلاف «چندپارچه» در جبهه اصولگرایی و ارزشی وجود دارد و اساسا کدام انتخاب، درستتر است؟
یکدست شدن یا چند دست بودن؟
2 - آیا هاشمی به نتیجه انتخابات تمکین میکند؟
دقت در مدل رفتاری و ادبیات هاشمیرفسنجانی در طول 4 سال گذشته و بویژه یک ماه اخیر و نیز هماهنگی رسانههای مخالفان و معاندان نظام در پوشش اخبار مرتبط با هاشمیرفسنجانی این شائبه را متبادر ذهن تحلیلگران سیاسی میکند که ممکن است فضایی به مراتب خطرناکتر از فتنه 88 شکل بگیرد و اگر جریان ارزشی و اصولگرا در تصمیمگیری پیرامون نوع حضور خود در انتخابات پیشرو، بیش از این تعلل کند و دیر بجنبد، مدیریت رقابتهای سیاسی در اذهان عمومی به دست اردوگاه هاشمی میافتد و اتفاقات فتنه88 بار دیگر تکرار میشود. روانشناسی تحرکات اجتماعی و اتفاقاتی مانند 25 خرداد نشان داده است اذهان عمومی و ذهنیتهای اجتماعی بیشتر به سوی جریان منسجم و یکدست معطوف شده است تا به جریانی که میانشان دعواست !
نکته مهم این است که در صورت شکل گرفتن و تکرار فضایی مشابه فتنه 88 آیا هاشمی به نتیجه انتخابات تمکین میکند یا خیر؟
الف) هاشمی رفسنجانی در انتخابات 88 با نوشتن نامهای با ادبیات رادیکال خطاب به رهبر معظم انقلاب اسلامی از دود، بنزین، آتش و ... سخن به میان آورد و خود و خانوادهاش (همسر و برادر و دختران و پسرانش) را با جریان رادیکال اصلاحات و فتنه 88 همراه کرد .
ب) هاشمی در طول 4 سال گذشته، بهرغم شکلگیری حماسه 9دی، علیه فتنهگران موضعی نگرفته است و با سکوت خویش، چراغ تحرکات خیابانی و رادیکالی را سبز نگه داشت!
ج) هاشمی در ادامه خط سکوت در برابر جریان فتنه 88 در چند ماه گذشته بر واژه«انتخابات آزاد» تاکید داشته است. «اگر انتخابات آلوده باشد، دشمن سوءاستفاده میکند... انتخابات باشکوه که دشمنان ما اعتراف کنند بر اساس استانداردهای مدرن جهانی برگزار میشود، نیاز امروز ماست... باید تلاش کنیم متهم به دیکتاتوری و غیردموکراتیک بودن نشویم». به گفته یکی از دوستان «هاشمی رفسنجانی، انتخابات آزاد را بستر پیگیری اهداف سیاسی خود در انتخابات آینده میداند. در این موضوع تردید نکنید که او به هیچ عنوان این بستر را رها نمیکند چراکه غیراز این، او جایی برای تحرک در ساختار فعلی رقابت ندارد. انتخابات آزاد برساخته این بستر است و اگر بنابه هر دلیلی این عبارت در افکار عمومی مذمت شود؛ واژگان دیگری بر بستر رقابتی مطلوب هاشمی استخدام میشود».
د) هاشمیرفسنجانی در اوایل ماه جاری در دیدار با جمعی از خبرنگاران و نویسندگان در موضعی متفاوت مطرح کرد «راهکار دوم موضوع ترمیم سیاست خارجی است. ما با اسرائیل سر جنگ نداریم. حالا اگر عربها جنگ کردند ما کمک میکنیم ! ... در سیاست خارجی هم بد عمل شده است. ندای هل من مبارز میطلبند که بیایید دعوا کنیم!»
ه) هفته گذشته هاشمی رفسنجانی در دیدار با دانشجویان دانشگاههای تهران با بیان اینکه «اگر بخواهد شرایطی به وجود بیاید که بین من و رهبری حالت نزاع و اختلاف به وجود بیاید همه ما ضرر خواهیم کرد» گفت : «برای آمدن به صحنه انتخابات ریاستجمهوری در حال ارزیابی شرایط هستم.
من بدون موافقت ایشان وارد عرصه نخواهم شد چون اگر ایشان موافق نباشند نتیجهای که به بار میآید معکوس خواهد بود». جریان ضدانقلاب و رادیکالی اصلاحات هم از این ادبیات تهدیدآلود استفاده کرد و احتمال تقابل هاشمی با رهبری نظام اسلامی را در تیتر اخبار خود قرار داد . نکات فوق سوالی را پیش روی جریانات سیاسی بویژه رقیبان رفسنجانی قرار میدهد؛ آیا با این اوصاف، هاشمیرفسنجانی نتیجه انتخابات را برمیتابد؟ پاسخ به این سوال و دقت در مدل رفتاری و ادبیات سیاسی رفسنجانی، ضرورت ائتلاف یکپارچه جریان ارزشی و اصولگرا درتقابل با هاشمی 92 را بهخوبی روشن میکند ضمن آنکه این سوال باید مورد توجه متولیان و متصدیان امر انتخابات بویژه شورای نگهبان و نهادهای مرتبط قرار گیرد تا بهانهای برای تمکین نکردن «ساکت بزرگ فتنه» باقی نماند !
3 - آزمون بزرگ اصولگرایان و ارزشیها:
شرایط پیچیده انتخابات فرارو و شکلگیری اردوگاه ضداصولگرایان و ضدارزشیها به رهبری هاشمیرفسنجانی، ایجاب میکند جریان ارزشی و اصولگرا (ازگفتمان پیشرفت گرفته تا گفتمان مقاومت، گفتمان عدالت، گفتمان ایثار و جهاد و ...) و همه گروههای ارزشی حاضر در انتخابات به مفاهمهای استراتژیک برسند و در تحلیل خود به «نیازهای مشترک، دغدغههای مشترک و دلایل مشترک» ضریب بدهند و با نگاهی فراجناحی به انتخابات به اجماع تاکتیکی، تشکیلاتی و گفتمانی برسند و نهایتا ائتلاف «یکپارچه» خود را به نمایش بگذارند.
تنها راه پیروزی اردوگاه اصولگرایان و ارزشیها، اجماع بر سر یک کاندیدا و مارش«یکپارچگی» و ظهور و بروز کیفی و کمی تمام ظرفیتها بهطور «یکدست» است. اکنون داعیهداران گفتمان انقلاب اسلامی و رهروان ولایت باید در عرصه سیاسی کشور دست به «جهاد اکبر» بزنند و نفس و منیت خود را کنار بگذارند و نشان دهند میشود در عرصه سیاست هم پاک اندیشید و پاک عمل کرد. جریان ارزشی در آزمونی که پیش روی آنان است باید نشان دهد «شیفته خدمت است، نه تشنه قدرت». مسائل حاشیهای و اختلافسلیقهها و حب و بغضهای سطحی را کنار زده و در سیاستورزی عقلانی خود به «هدف» انقلاب اسلامی «اصالت و اولویت» بدهند و نه به تحلیل شخصی خود . این آزمون بزرگی است که ملت بصیر ایران آن را رصد میکند و مطمئنا چشم به پیروزی نیروهای متعهد، متخصص و کارآمد انقلاب اسلامی دارد.