تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱۳۹۲ - ۰۱:۰۲  ، 
کد خبر : ۲۶۴۴۶۵

بازی با مهره تروریسم در التهابات خاورمیانه (بخش اول)


سرویس خارجی: تحرکات تازه نیروهای القاعده درعراق ودلایل این اقدامات،نیازمند واکاوی وبازشناسی ماهیت این سازمان تروریستی است که اعضای مسلح وغیر مسلح خود را با هدف تحقق اهداف محلی و منطقه‌ای در خاورمیانه،آفریقا وآسیا مستقر کرده است.سازمان القاعده بعدازآنچه کشتن «بن لادن» خوانده شد،دوره جدیدی را به رهبری «ایمن الظواهری» تجربه می کند که متفاوت از دوره گذشته است؛

دوره‌ای که شاید بتوان آن را دوری از ماهیت ایدئولوژی گرایی و حرکت به سمت عملگرایی نامید.عملگرایی در سازمان القاعده‌، راهبردی حساس و مهم برای القاعده است، بدین معنا که کسب حداکثری منفعت مالی و توسعه نفوذ با استفاده از هرگونه ابزار، قابل توجیه است و بر همین اساس است که برخی تحلیلگران تاکید می‌کنند که القاعده ، سازمانی تحت کنترل قدرت‌های پنهان است.

پیشینه

وجه نامگذاری سازمان القاعده،برگرفته ازتوصیف این سازمان دریکی از متن های آن است که تشکیلات القاعده را«قاعدة الجهاد»،یعنی اساس وبنیان نبرداسلامی توصیف می کند،هرچندخوداعضا،این سازمان را«جبهه بین المللی جهادعلیه یهودیان وصلیبیان»می نامند.ریشه شکل گیری این سازمان به زمان درگیری جنبش های اسلامگرابااشغالگران روسی درافغانستان،با کمک سرویس اطلاعاتی عربستان ، سازمان اطلاعاتی پاکستان وسازمان اطلاعات مرکزی آمریکا(سیا) بازمی گرددکه به تدریج با حمایت اعضای جهاد اسلامی مصربه رهبری ایمن الظواهری(ازرهبران اصلی القاعده)عضوگیری می‌کرد.

بسیاری ازستیزه جویان عرب که برای مبارزه به افغانستان می آمدند،درکانونی متشکل می‌شدند که در پیشاور،تحت عنوان«مکتب الخدمات» به رهبری یک مسلمان بحرینی الاصل واسامه بن لادن از ثروتمندان عربستان سعودی،پایه گذاری شده بود.بن لادن بعدها این مبارزان را که به اعراب افغان شهرت یافتند،درگسترده‌ترین شبکه تروریستی تاریخ یعنی القاعده، سازماندهی کرد.ایدئولوژی القاعده، معجونی از تغییر جهت در اسلام گرایی به سمت نوعی بنیادگرایی خاص در میان سنی مذهبان وهابی است که با آموزه هایی از بنیادگرایی سنتی و احساسات فرهنگی ضد غربی درهم آمیخته است.

این گرایش، سعی دارد قواعد شرعی را به اتکای خشونت، به جامعه بازگردانده ودرنهایت، سراسرزمین را به زعم خود،ازلوث وجودکفارپاک کند. فعالیت‌های القاعده به سه دوره مجزا تقسیم می‌شود:دوره شکل گیری هسته اولیه،دوره ساماندهی و دوره توسعه تشکیلاتی .بن لادن با همکاری سازمان جهاد اسلامی مصر و شخص ایمن الظواهری، نقش تعیین‌کننده‌ای درشکل دهی به هسته اولیه القاعده داشت.حملات یازدهم سپتامبر به برج های تجاری در نیویورک و مقر پنتاگون در واشنگتن، نقطه عطفی مهم را در تاریخ مبارزات القاعده رقم زد. صرف نظر از گمانه زنی‌های مربوط به این که عامل اصلی این انفجارها چه کسی بوده است، این حملات نام القاعده رادرافکارعمومی برجسته کرد وراهبرد«جهاد جهانی»این سازمان راکه رهبران و تئوریسین‌های القاعده همچون بن لادن و ایمن الظواهری طرح کرده بودند، تحقق بخشید.

القاعده از سال 2003 ، به ایجاد تشکیلات بومی و منطقه‌ای مبادرت وبسیاری از سیاست‌های جاری خود را به روسای منطقه ای واگذار کرد. این سیاست با هدف کاهش آسیب پذیری سازمان انجام شد. به دلایل مختلف،بن لادن ازسال 2007 بطورعملی درمدیریت سازمان،به عنصری غیرفعال تبدیل شد وبعدازحذف وی ازمدیریت القاعده‌، هدایت تشکیلات در اختیارالظواهری قرارگرفت. القاعده درفهرست سازمان های تروریستی بسیاری ازدولت‌ها وسازمان‌های بین المللی ازجمله شورای امنیت سازمان ملل،ناتو،اتحادیه اروپا وایالات متحده قرارگرفته است.

شاخه‌های القاعده هم اکنون در افغانستان، پاکستان، سوریه، یمن، عراق وهمچنین شرق،شمال وغرب آفریقا،اندونزی و فیلیپین حضور دارند و در مقاطع مختلف به عملیات تروریستی مبادرت کرده اند .اتفاقاتی که هم اکنون در استان«الانبار»عراق شاهد هستیم،بخشی ازفعالیت های خشونت باروغیر انسانی القاعده است که ازاهداف اولیه این سازمان که درسطور بالا گفته شد،دور شده و به کشتار مسلمانان و شعله ور کردن جنگ‌های فرقه‌ای مبادرت می‌کند ونشان می دهد که مفهوم تروریسم و اقدامات تروریستی رادر قالب های جدید معنا می کند؛ قالب‌هایی که با سیاست های قدرت های پیدا و پنهان ،پیوند نزدیکی دارد.

مفهوم تروریسم جدید

«ایزابل دایوستین»استاد گروه تاریخ روابط بین‌الملل در هلند، معتقد است تروریسم جدید به لحاظ عاملان وسازمان دهی،طبیعتی فراملی دارد،برنوعی الهام گیری وافراط گرایی مذهبی مبتنی است، به سلاح‌های کشتار جمعی دسترسی دارد،هدفش حمله به بیشترین اهداف ممکن است و قربانیان خود را به دقت انتخاب ودستچین نمی‌کند،بلکه آنهارا به صورت غیرتبعیض آمیزبرمی‌گزیند .«باری بوزان»استادروابط بین الملل مدرسه اقتصاد سیاسی لندن،درکتاب«مناطق وقدرت‌ها»می گوید:«انگیزه القاعده ازتروریسم رانمی‌توان برمبنای جنبه غیرسرزمینی امنیت دردنیای جدید تحلیل کرد.

القاعده باوجودداشتن سازماندهی وروش‌های بین المللی،ازپویش مجموعه امنیتی منطقه‌ای خاورمیانه وتعامل این پویش هاباسطح جهانی بهره می‌گیرد. درکنش القاعده،می توان نوعی برداشت جعلی ازمقاومت ایمان جهانشمول دربرابرهجوم فرهنگی سرمایه داری رامشاهده کردکه به نظرنمی رسدانگیزه اصلی،این باشد .درگفتمان القاعده،استقرارنیروهای آمریکایی درسرزمین عربستان وحمایت ایالات متحده ازاسرائیل،اهمیت ویژه ای دارد. بنابراین،درحالی که القاعده خودرابازیگرفراملی فاقدسرزمین مشخص نشان می‌دهد،حیات،عملکردوانگیزه های آن رانمی توان بدون مراجعه به ساختارهای منطقه ای امنیت وتعامل این ساختارها باسطح جهانی،درک کرد.»

سازماندهی در القاعده نیزبه صورت شبکه ای،یانوعی سازماندهی غیرسلسله مراتبی است که در آن،رابطه‌ای کمابیش هم تراز وهم سطح بین اعضا یاهسته‌های تشکیل دهنده آن وجود دارد.صورت بندی شبکه ای را می‌توان به تورماهیگیری تشبیه کرد که هسته‌ها،گروه‌ها وجریان‌ها،مجموعه آن را تشکیل می دهند.این گروه‌ها عمدتاً درتعامل با یکدیگرندوحداکثراستقلال را برای ابراز خلاقیت و هویت خود دارند. به این معنا، شبکه، مجموعه ای ازنقاط اتصال یا گره های به هم پیوسته است.نقطه اتصال یاگره،نقطه ای است که درآن یک منحنی،خود راقطع می کند.اینکه نقطه اتصال چه چیزی است،مشخصاً به نوع شبکه های مورد نظربستگی دارد.

شبکه جریان مالی جهانی،ازنقطه اتصال بازارهای بورس ومراکزخدمات جانبی پیشرفته آنها تشکیل شده است.نقاط اتصال،مزارع کوکائین وخشخاش،آزمایشگاه‌های پنهانی،باندهای فرود مخفی،گروه‌های خیابانی و نهادهای مالی پولشویی درشبکه های قاچاق مواد مخدرهستند که دراقتصادها، جوامع ودولت ها در سراسر جهان نفوذ کرده اند.القاعده نیزنوعی شبکه گسترده تروریستی است که گره های آن از طریق فناوری اطلاعات به هم مرتبطند.آنهاازطریق شبکه‌های پشتیبانی کننده مالی وایدئولوژیک تقویت می شوند و به صورت غیرمتمرکز عمل می کنند،بنابراین،برخلاف گروه‌های سنتی،این شبکه های تروریستی هیچ پایگاه واحدی ندارند تا بتوان با از بین بردن آن، کل تشکیلات را از بین برد.

ساختار القاعده به گونه ای است که امکان ضربه پذیری آن را به حداقل می‌رساند، زیرا در این شبکه، قدرت مرکزی، سلسله مراتب و مقر اصلی، به شکل سنتی و مشخص آن موجود نیست و هر بار مسیر و شکل تازه ای به خود می‌گیرد.گرایش القاعده به تشدید انعکاس رسانه ای آثار خشونت ، موجب می‌شود وسعت تخریب، میزان خسارات وشمارقربانیان عملیات تروریستی،ازاهمیت وحساسیتی دوچندان برخوردارشود. به بیان ساده تر،به هر میزان آماراین مؤلفه ها،مقدار بیشتری رانشان دهد،تروریست‌ها به اهداف خودنزدیک ترمی شوند.

این امر موجب می‌شود نقش وکارکرداکثریت خاموش یا طرف ثالث، درگونه جدید تروریسم تغییر یابد یا درواقع، متحول شود .درگونه‌های کلاسیک تروریسم،این پدیده،مقوله ای منفعت محوروبه یک معنا،سیاسی بودواز این رو،به دنبال کسب مشروعیت ومشروعیت زدایی ازحکومت هادرمیان اکثریت جامعه بود. بنابراین، گزینش قربانیان بایدهدفمند وسیاسی می بودودرنتیجه،آمارتلفات عملیات تروریستی نیزغالباً پایین بود،اما تروریسم جدید این محدودیت‌ها رانداردوبه دنبال مشروعیت یابی یا کسب منفعت سیاسی درمیان اکثریت جامعه یا آن چیزی که در بازی ترور،طرف سوم خوانده می شود،نیست.

بعد ازحوادث 11 سپتامبر،رویداد تروریستی می بایست آنقدر بزرگ باشد که درصدراخبار همه شبکه های جهانی قرار گیرد و این مستلزم قربانیان انبوه وتخریب گسترده است. بنابراین،قربانیان عملیات تروریستی می بایست ازمیان همان اکثریت خاموش وبه صورت کورانتخاب شوند.انتخاب مکان های عمومی برای عملیات که درآنها قربانیان کمترین امکان رابرای فراریا جان سالم به در بردن داشته باشند، مانند هواپیماهای در حال پرواز، برج های بلند، ایستگاه های مترو ومواردی از این دست،درهمین چارچوب قابل توجیه است.سازمان القاعده بعدازبن لادن رامی توان سازمان تروریستی«تحت کنترل دولت»نامید؛سازمانی که ازابتدای ریشه گرفتن، ابزار سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا بود و توانست اهداف و برنامه های«سیا» را به صورت غیرمستقیم محقق کند.

حضوردرعراق یا سوریه وایجاد موج های خشونت بار(اعم ازترورها وبمب گذاری ها) بخشی ازکارکرد القاعده در دوره جدید است؛دوره ای که ترسیم راهبردها در سطح محلی و منطقه ای در شبکه ای پیچیده انجام و از طریق اعضای نظامی و سطح پایین ترسلفی های القاعده، اجرایی می شود.القاعده نیرویی است غیر متمرکز،اما برای اهداف متمرکزومرکزی فعالیت می کندوهرجا به آنهانیازباشد،حضوردارند.حضور در سوریه یابه هم زدن تعادل امنیت درعراق،همگی از نشانه هایی هستند که علت و معلول را با یکدیگر منطبق کرده اند.سازمان های اطلاعاتی غربی به ویژه«سیا»ازدوسال گذشته با هدایت القاعده به سمت سوریه،فضای خشونت باروجنگ فرقه ای دراین کشورراسامان دادندوگویا هم اکنون عراق بستر مناسبی برای فعالیت های این شبکه تروریستی است؛ فعالیت هایی که تنهادرخدمت اهداف پنهان قدرت ها است.

آمریکایی ها به سازمان القاعده در قالب سازمانی کارگزارنگاه می کنند؛کارگزاری که مجری پروژه‌های امنیتی وخشونت بار،روزی درافغانستان،پاکستان،لیبی وامروزدرسوریه وعراق است.بی مبنانخواهد بود اگرگفته شود که آمریکا برای تحقق سیاست‌های کوتاه مدت و میان مدت خود با خروج ازعراق،میدان خاورمیانه عربی را به کارگزارهای امنیتی(عربستان سعودی) وتروریستی(القاعده) واگذارکرد تا مجری سیاست های کاخ سفید باشند و با هزینه ای بسیار کمتر، اهداف منطقه ای خود را محقق کند.تحولات اخیر لبنان وتحرکات گروه های وابسته به القاعده،ودرهمین راستا،حوادث مشکوکی که رد پای سرویس های امنیتی سعودی درآن به روشنی مشهود است نیزمی توانند بهترین شاهدان مثال برای این مدعا باشند.

مرگ طبیعی یا سیاسی

شواهد و رخدادهای اخیردر لبنان، احتمال کشته شدن «ماجد الماجد» عامل اصلی انفجارها روبروی سفارت جمهوری اسلامی ایران در بیروت و دست داشتن عوامل دستگاه اطلاعاتی سعودی در این رویداد را تقویت می کنند.انفجار روبروی سفارت جمهوری اسلامی ایران در بیروت در آبان ماه گذشته، بار دیگرتاثیر ویرانگر فعالیت گروه های افراط گرای سوریه بر لبنان را به اثبات رساند.به دنبال این انفجارها، گروه معروف به «لشکر عبدالله عزام» مسئولیت این انفجارها را بر عهده گرفت.

این گروه که زیر شاخه یکی از گروه های تروریستی وابسته به القاعده است، قبل از ناآرامی های سوریه نیزاقدام های ویرانگرانه ای در منطقه داشته است. انفجاردریک نفتکش ژاپنی درخلیج فارس و پرتاب چندین راکت به سرزمین اشغالی فلسطین ازخاک لبنان درسال1389خورشیدی،ازجمله این اقدام هاپیش ازآغازناآرامی ها درسوریه است. با شنیده شدن خبردستگیری فردی به نام «ماجد الماجد» ازشهروندان عربستان سعودی به عنوان رهبراین گروه،شایعاتی ازسوی برخی کشورهای دخیل در این پرونده، درباره محاکمه وی واینکه کجاوباچه شرایطی محاکمه می‌شود،مطرح شد.

عربستان بی درنگ خواهان استرداد وی شدوجمهوری اسلامی ایران اعلام کردهیاتی رابرای بازجویی ازمتهم انفجارهای روبروی سفارت،به لبنان می فرستد. برخی منابع نیزمدعی شدند ایالات متحده،درخواست هایی مبنی برتحویل گرفتن ماجد ارائه داده بود.اما ناگهان خبرگزاری ها ازمرگ وی گفتند. بنا به گزارش برخی شبکه ها مانند «فرانس- 24» و«الجزیره»، مقام های ارتش لبنان اعلام کردند مرگ ماجد به دلیل ناراحتی شدید کلیه رخ داده است، اما همانگونه که نشریه انگلیسی «ایندیپندنت»مطرح می‌کند،مرگ سرکرده لشکر«عبدالله عزام» زمانی اتفاق افتادکه لبنان دردرگیری‌های فرقه ای به سرمی بردکه سرریزتنش‌های سوریه است واین مساله،مرگ ناگهانی وی را کمی سئوال برانگیز می کند.

با مرگ ماجد، ماجرای ناآرامی‌های این کشورابعاد تازه ای به خود گرفت و این سئوال مطرح شد که آیا ماجد(متهم اصلی بمب گذاری روبروی سفارت ایران و برخی بمبگذاری‌های دیگردرلبنان)به مرگ طبیعی مرده است یامرگ وی،مرگی سیاسی وناشی ازمخاطراتی بوده که اعترافات احتمالی ماجد برای حامیان اوبه وجودمی آورده است؟هنوز داده‌های خاصی در این زمینه دردست نیست وگمانه زنی‌ها دراین زمینه ادامه دارد،اما آنچه اهمیت دارد این مساله است که اعتراف ماجد می توانست داده‌های بسیاری به دست دهد؛ داده هایی درباره ابعاد اقدام‌های تروریستی درلبنان،اعضای اصلی گروه، حامیان سیاسی و تامین کننده های مالی و تسلیحاتی آنها، نحوه انتقال سلاح به لبنان ومکان هایی که درآنجا عملیات خود را سازماندهی می‌کنند.

این امر،نگرانی بسیاری را چه دردرون و چه در بیرون لبنان برای برخی شخصیت ها وکشورهای حامی این گروه تروریستی به دنبال داشت.تاکنون هیچ شخصیت رسمی لبنانی دراین زمینه گمانه زنی نکرده است که آیا ماجد کشته شده یا خیر. این مساله، گمانه زنی درباره دلیل مرگ وی را با دشواری روبرو می‌سازد، چرا که در محیط پرآشوب لبنان، دستیابی به چنین داده هایی کمی مشکل به نظرمی رسد،اما همانگونه که تارنمای«المانیتور»اشاره کند؛همانطورکه جزییات دستگیری ماجدباپرسش های بسیاری روبروبودکه تاکنون به آن پاسخ داده نشده،جزئیات مرگ وی نیزپنهان مانده است.

بیشترلبنانی ها،از طیف‌های گوناگون سیاسی،به اخباردستگیری ومرگ ماجدبادیده شک وتردیدنگاه می کنند.یکی ازسناریوهای احتمالی درباره مرگ ماجد،حذف سیاسی وی است. دراین باره و با توجه به شواهدی که از تحولات چند سال اخیر در بحران های منطقه به دست می آید(درصورت تایید کشته شدن ماجد) می توان یکی ازعوامل اصلی مرگ وی را دستگاه های اطلاعاتی عربستان دانست که زیر نظر «بندربن سلطان»اداره می شوند.همزمان بااین، باید به نفوذی که«بندر»درمیان ارتش ودستگاه اطلاعاتی لبنان داردنیزاشاره کرد،چرا که انجام چنین عملیاتی،درحالی که ماجدتحت تدابیرشدیدامنیتی دربیمارستانی وابسته به ارتش نگهداری می شود، کاراطلاعاتی دقیق وهمکاری برخی عوامل اطلاعاتی وارتشی وابسته درلبنان را می‌طلبد.

آنچه سناریوی مرگ سیاسی ماجدودست داشتن بندر بن سلطان دراین ماجرا را تقویت می‌کند، این مساله است که چرا عربستان بی درنگ درخواست استرداد ماجد را مطرح و با حضورهیات ایرانی در جلسه بازجویی از وی، به شدت مخالفت می کند؟          ادامه دارد...

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات