تاریخ انتشار : ۱۶ بهمن ۱۳۹۲ - ۰۴:۰۰  ، 
کد خبر : ۲۶۴۵۵۰

اروپا، آمریکا و سردرگمی برای خروج از بن‌بست‌های اقتصادی (بخش پنجم)

اشاره: سرویس خارجی - هر چند بحران‌های فزاینده‌ مالی؛ عمیقاً بر راهبردهای اروپا و آمریکا در چند سال اخیر تأثیر گذارده، اما نباید از یک نکته غافل بود که در حال حاضر، مناسبات سنتی دو سوی آتلانتیک در حال خروج از رکودی است که تجربه آن را از زمان بوش پسر آغاز کرد. سیاست «اروپای جدید – اروپای قدیم» که زاییده فضای نخستین سال‌های پس از حادثه 11 سپتامبر بود، به مدد تفکرات و رویکردهای جدید سیاست خارجی آمریکا در حال رنگ باختن است. در بخش حاضر از مقاله، خوانندگان گرامی، بیشتر با این مقوله آشنا خواهند شد.

این مقام مسئول در اتحادیه اروپا، وضعیت اسپانیا را سرشار ازنگرانی ، اضطراب و نا امیدی توصیف کرد و گفت: ما از یک مدل خوب به یک مدل بد تغییر یافته ایم و باید با انرژی و نیروی مردمی از این بحران خارج شویم.«خورخه فرناندز دیاز» نویسنده آرژانتینی هم اخیرا پس از سفری به اسپانیا در روزنامه«لاناسیون»چاپ بوئنوس آیرس نوشت: من اسپانیایی‌ها را در وضعیت غمناکی دیدم که قبلا ندیده بودم .آنها با درد و رنج بسیاردرحال درک این موضوع هستند که اقتصاد کشورشان دیگرراهی بسوی رشد و توسعه ندارد.

وی افزود: به دلیل آنکه بحران برای اولین بار در طول سال های دراز به اسپانیایی‌ها لطمه وارد کرده است، آنها هنوز در حالت شوک قرار دارند، اما ما آرژانتینی ها، تجربیات زیادی در اینگونه فاجعه ها داریم و می دانیم این فجایع، ناشی از نحوه مدیریت بد و تاسف بار جامعه است.برخی کارشناسان تاکید دارند که اسپانیا برای خروج از بحران کنونی، نیاز به تحمل،صبروچاره اندیشی برای تغییروضعیت خودداردومی تواند با تکیه بر مردمی توانمند، سرمایه‌داران سختکوش، ورزشی درخشان و روابط گسترده با اتحادیه اروپا و امریکای لاتین، مرحله سخت کنونی راپشت سر بگذارد، اما به نظر می‌رسد پیش از آن، باید بطور جدی در مبانی اقتصادی و حکمرانی در جامعه تجدید نظرکند.

این نکته‌ای است که اسپانیایی ها از دو سال پیش با آغاز جنبش معروف«15 می» که به آغازحرکت‌های گسترده ضد سرمایه داری دردیگرکشورهای غربی از جمله امریکا منجر شد و تظاهرات جنبش معروف به«اشغال وال استریت» را به راه انداخت، دریافته اند ومیدان« سول»در مرکز مادرید همچنان پایگاه دائمی چنین معترضانی است که کمابیش در آنجا حضور دارند، اما به عقیده برخی کارشناسان، این حرکت زمانی به نتیجه خواهد رسیدکه آنان دریابند برای نظام سیاسی و اقتصادی مبتنی بر لیبرالیسم و سرمایه داری، جایگزین خوبی یافته اند.دادن چنین پاسخی به مردم اسپانیا که می تواند منشا یک تحول تاریخی در عرصه جهانی باشد، وظیفه مهم متفکران و اندیشمندان در همه جهان است.

تمرکز بر ائتلاف فراآتلانتیکی

در شرایطی که اروپا دوران دشوار بحران اقتصادی را تجربه می‌کند،سفر«جان کری» وزیرخارجه آمریکا به اروپا، باردیگرنشان دادکه سیاست خارجی واشنگتن متمرکزبرائتلاف فرا آتلانتیکی است.با انتخاب مجدد باراک اوباماومشخص شدن تیم سیاست خارجی اوبه ویژه جان کری به عنوان وزیر امورخارجه، در میان کارشناسان و تحلیلگران حوزه بین المللی این سئوال پیش آمد که سیاست خارجی اوباما دردوره دوم به طورعام وبا رهبری جان کری،در قبال مناطق مختلف جغرافیایی به طور اخص چگونه خواهد بود.یکی از ویژگی‌های سیاست خارجی کشورها بدون توجه به سیاست خارجی آمریکا، تداوم و تغییر است.

تداوم و تغییری که با تغییر شخصیت ها، دولت ها و مقدورات - محذورات ایجاد می شود، اما سیاست خارجی یک کشور را دچار دگردیسی گسترده نمی‌سازد. در این قالب، سیاست خارجی آمریکا در دوره اوباما اگرچه تغییراتی را تاکنون تجربه کرده، اما تداوم شاخص های گذشته را نیز به همراه داشته است. در این مسیر در سیاست خارجی آمریکا ما شاهد نوعی«ترمیم گرایی»هستیم که ابتدا با تغییر لحن آغاز شد، اما به تغییر محتوا نینجامید؛تغییر محتوایی که به نظر می‌رسید دولت اوباما به دنبال ایجاد آن در ساختار سیاست خارجی آمریکا باشد و قول آن را نیز در مبارزات انتخاباتی سال 2004 داده بود.

در جهت این ترمیم‌گرایی،هیلاری کلینتون،وزیرخارجه پیشین این کشور تلاش کرد تا با سفرهای متعدد و ایجاد ارتباطات گسترده، این هدف دولت اوباما را به سرانجام برساند، اما موفق نشد. حال جان کری تلاش می کند در چارچوب نظام سیاست خارجی این کشور و دولت اوباما،کشتی سیاست خارجی آمریکا را به ویژه دراقیانوس متلاطم اروپا به پیش ببرد.

روابط آمریکا و اروپا که همواره به دلیل داشتن بنیان‌های اندیشه ای مشترک، سیاست‌های همگرایی را نیز به خود دیده، در یک دهه اخیر فراز و نشیب‌های گسترده‌ای را تجربه کرده است و در دوران بوش پسر، این روابط تحت سیاست «اروپای قدیم و جدید» تا حدودی کاهش ، اما روابط دو طرف با روی کار آمدن دولت باراک اوباما در سال 2008 بار دیگر ارتقاء یافت؛ روابطی که بخشی از آن وابسته به بازنگری در رویکردهای فرا آتلانتیکی دولت اوباما و بخشی دیگر نیز بر سر کار ماندن دولت‌های همراه با سیاست‌های آمریکا در اروپا بوده است.

براین مبنا، آمریکایی‌ها که در دوره اول ریاست جمهوری باراک اوباما توانسته بودند با ترمیم روابط و اجماع‌سازی، سیاست‌های همگرایی را با اروپایی ها به نمایش بگذارند - نمونه آن تصویب طرح سپر دفاع موشکی ناتو و استقرار آن در اروپا- در دوره جدید نیز تلاش خواهند کرد تا این روند را ادامه دهند. در این مسیر، سفر جان کری به کشورهای انگلیس، آلمان، فرانسه و ایتالیا به خوبی نشان داد که دستگاه سیاست خارجی آمریکا تلاش می کندبا گسترش روابط با متحدان قدیمی خود، بار دیگر اتحاد فرا آتلانتیکی را مستحکم سازد.

اولویت های سفر جان کری به کشورهای اروپایی نیز نشان داد که تا چه حددستگاه تصمیم ساز سیاست خارجی این کشور به دنبال اولویت‌بندی روابط خود با اروپایی‌هاست. آمریکا که با انگلیس از روابط دیرپا و همگراتری (روابط ویژه) نسبت به دیگر متحدان برخوردار است، مقصد اول جای کری بود. او این سفر علاوه بر تلاش برای گسترش مناسبات گذشته، در مورد موضوعات دوجانبه منطقه‌ای و بین‌المللی نظیرروابط ویژه دو کشور، اوضاع خاورمیانه، بحران سوریه و منازعه انگلیس و آرژانتین بر سر جزایر فالکلند با کامرون، نخست وزیر انگلستان گفتگو کرد.

جان کری پس از لندن به برلین سفر کردو با آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان در مورد مناسبات و همکاری‌های مشترک و دوجانبه آمریکا- آلمان در چارچوب ناتو بحث و گفت وگوداشت. لندن و واشنگتن که همکاری های گسترده ای

در چارچوب سازمان ناتو در افغانستان و عراق دارند، تلاش دارند این همکاری ها ادامه پیدا کند.مقصد سفر سوم جان کری،پاریس بود.

در این قالب، اگرچه آمریکا تا حدودی با شکست نیکولا سارکوزی در انتخابات ریاست جمهوری سال 2012 فرانسه، یکی از شخصیت‌های متحد خود را در اروپا از دست داد، اما فرانسوا اولاند نیز هنگامی که به عنوان رییس جمهور به کاخ الیزه وارد شد، خود را متعهد به همکاری‌های فرا آتلانتیکی گذشته دانست. براین اساس، فضای سیاست خارجی آمریکا در اروپا، ترمیم گرایی در مناسبات با متحدان قدیمی است.

روابط آمریکا و اروپا در یک دهه اخیر دچار فراز و نشیب‌هایی شده است، اما در نهایت این آمریکایی‌ها بودند که در دوران اوباما با ایجاددگرگونی در سیاست‌های گذشته، تلاش کردند با ترمیم گرایی در سیاست خارجی خود در قبال اروپا و اجماع سازی درمیان متحدان قدیمی نظیر، انگلستان، آلمان و فرانسه، این کشورها را به همراهی کامل با سیاست خارجی خود، مجاب سازند،اما پرسش اساسی این است که آیا ترمیم مناسبات همه جانبه دوسوی آتلانتیک، به همین راحتی بیان آن است؟

مسلما اینگونه نیست؛ آن هم در شرایطی که هردوسوی آتلانتیک در یکی از عمیق‌ترین ورطه‌های بحران اقتصادی تاریخ خود فروافتاده اند وبسیاری از کارشناسان مسائل اقتصاد جهانی معتقدند که بخش بزرگی ازبحرانی که امروز اروپا با آن دست وپنجه نرم می کند، محصول همگرایی ناشیانه اقتصادی با امریکاست. بی‌گمان اروپایی‌ها در نخستین گام برای تدوین فصل جدیدی از روابط خود با امریکا، خواستار کمک‌های عمدتا اقتصادی از واشنگتن برای سامان دادن به اوضاع مالی اتحادیه خواهند بود،اما آیا امریکا درموقعیتی هست که بتواند به این خواست‌ها، پاسخی درخور بدهد؟ با نگاهی به بن بست‌های موجود در محیط اقتصادی امریکا، شاید بتوان راحت‌تر به این سئوالات پاسخ داد.

پرتگاه واقعی

اگرچه با جرح و تعدیل مجالس سنا و نمایندگان آمریکا بر طرح اقتصادی اوباما، آمریکا فعلا بر لبه پرتگاه مالی متوقف شده است، اما هشدارها درباره سال سخت جاری و پرتگاه های جدید ادامه دارد.

مجلس نمایندگان آمریکا در جلسه اضطراری اول ژانویه، نیمی از طرح اقتصادی اوباما را با اعمال تغییراتی به تصویب رساند. پیش از آن نیز مجلس سنا در آخرین روز 2012 تنها دو ساعت پس از ضرب‌الاجل تعیین شده، این طرح را به تصویب رسانده بود.          ادامه دارد...

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات