علی تتماج
شبهجزیره کره در طول چند دهه اخیر همواره از کانونهای اصلی تنشهای جهانی بوده است. شاید بتوان گفت جنگ دو کره شمالی و جنوبی در دهه 1950 و تقسیمبندی دو بلوک شرق و غرب در میان این دو کشور سرآغازی بر تنشهای بیپایان شبهجزیره کره بوده است که به دلیل دخالتهای خارجی گاه به مرحله جنگ نیز رسیده است. نکته قابل توجه در تحولات اخیر شبهجزیره کره، از سرگیری دور جدید تنشها میان دو کره است. در حالی که چندی پیش دو کشور توافقاتی برای بهبود مناسبات داشته و درباره بازدید خانوادههای ساکن دو کره در مناطق مرزی به توافق رسیدند، اما بار دیگر تنشهای نظامی و سیاسی میان دو طرف بالا گرفت و به نوعی، آن توافقات غیرقابل اجرا شد.
کره شمالی در کنار انجام چندین آزمایش موشکی اعلام کرد اگر تحرکات کره جنوبی و آمریکا ادامه یابد بار دیگر آزمایش هستهای انجام میدهد و آماده هرگونه اقدام نظامی خواهد بود. منابع خبری کره جنوبی نیز از پرواز پهپادهای کره شمالی بر فراز آسمان کره جنوبی و حتی عکسبرداری آنان از ساختمان ریاست جمهوری خبر دادهاند.
در نقطه مقابل، سئول نیز از یک سو اقدام به آزمایش موشکهای بالستیک با برد بالا کرده و از سوی دیگر، این کشور برگزاری رزمایشهای جدید با آمریکا را داشته که به اذعان محافل رسانهای و نظامی، بزرگترین رزمایش دو کشور بوده است. مجموع این تحرکات در حالی شرایط نابسامانی را بر منطقه حاکم ساخته که در باب دلایل و اهداف هر کدام از این کشورها دیدگاههای متعددی مطرح است.
در باب اهداف کره شمالی بسیاری از ناظران سیاسی این تحرکات را برگرفته از رویکرد «کیمجونگ اون» رهبر جوان این کشور برای تثبیت قدرت بیشتر میدانند.
وی که با برخی تغییرات سیاسی و اقتصادی از جمله حذف برخی مهرههای قدیمی، گامهایی برای تثبیت قدرت برداشته بود، اکنون همزمان با برگزاری رزمایش کره جنوبی و آمریکا و نیز تشدید نظامیگری ژاپن با موضعگیری قاطع در برابر این تحرکات سعی دارد موقعیت خود را در میان مردم و نظامیان ارتقا بخشد و گامی دیگر برای تثبیت قدرت بردارد. البته برخی ناظران سیاسی نیز با اشاره به فشارهای اقتصادی و سیاسی و حقوق بشری غرب بر این گمانند که «اون» با ایجاد چالش بیرونی، به دنبال تغییر معادلات و مقابله با تهدیدات اقتصادی و حقوق بشری غرب است.
به هر تقدیر، هر کدام از این موازنهها که برقرار باشد در نهایت، یک اصل برای «اون» مطرح است و آن تقویت موقعیت خود در داخل و تثبیت جایگاه کره شمالی در معادلات جهانی است.
در باب دیدگاه کره جنوبی به این تنشها نیز میتوان گفت که سئول تلاش دارد تا از نظامیگری آمریکا در شرق آسیا به ویژه تنشهای ایجاد شده میان روسیه و غرب در مسئله اوکراین نهایت استفاده را برده و به تقویت توان نظامی خود بپردازد. بررسی تحولات شرق آسیا نشان میدهد که ژاپن و کره جنوبی به عنوان متحدان اصلی آمریکا برآنند تا از اوضاع جاری در منطقه و گسترش دامنه تمایلات آمریکا برای حضور در شرق آسیا و نیز تنشهای جدید میان این کشورها برای رسیدن به اهداف نظامی بهره گیرند.
با توجه به روحیه ضد آمریکایی جاری در میان مردم کره جنوبی و ژاپن، سران این کشورها نمیتوانند با نام ارتقای همکاری با آمریکا به توسعه نظامی خود بپردازند، به ویژه اینکه سایر کشورهای منطقه نیز در قبال این رفتارها حساسیتهایی دارند که چالشهایی را برای این دو کشور به همراه خواهد داشت. بر این اساس آنها در کنار برجستهسازی تهدیدات قدیمی نظیر چین برآنند تا از مولفههایی نظیر مقابله با تکرار سرنوشت کریمه در شرق آسیا و نیز مقابله با تهدیدات کره شمالی بهره گیرند. نکته قابل توجه، آنکه آمریکا که به دنبال تشدید نظامیگری در شرق آسیا است از این رفتارها حمایت کرده، چنانکه چاکهاگل، وزیر دفاع آمریکا در جدیدترین اظهارنظرهایش بر همکاری و همگرایی بیشتر میان واشنگتن با توکیو و سئول تأکید کرده است.
البته نباید از نظر دور داشت که کره جنوبی و ژاپن نیز در حوزه اقتصادی وضعیت چندان مطلوبی ندارند، لذا با رویکرد به تنشهای منطقهای و برجستهسازی تهدیدات کره شمالی به دنبال امنیتی کردن اولویتهای کشور هستند.
آنها با اولویت دادن تهدید خارجی و امنیت ملی در برابر چالشهای اقتصادی، به نوعی از میزان انتقادهای مردمی و جریانهای سیاسی به روند اقتصادی کشور میکاهند. در کنار تمام این مسائل، نکته قابل توجه، نقش انکارناپذیر آمریکا در بحرانهای اخیر شبهجزیره کره است.
سیاست آمریکا همچنان بر دو اصل استوار است. نخست؛ تهدیدات گسترده علیه کره شمالی که حتی به حوزه نظامی رسیده و این کشور برای دفاع از خود، گزینهای جز نظامیگری پیش رو ندارد. دوم، حمایتهای تسلیحاتی از کره جنوبی و تحریک این کشور به نظامیگری که نتیجه آن را در آزمایش موشکهای بالستیک این کشور میتوان مشاهده کرد. آمریکا با ایجاد فضای بیشتر و تحریک کشورهای ژاپن و کره جنوبی به بهانه مقابله با کره شمالی از یک سو، فروش تسلیحات به این کشورها و در نهایت، فروش تسلیحات به سایر کشورهای منطقه به دلیل ایجاد رقابت تسلیحاتی میان همسایگان را اجرایی میسازد و از سوی دیگر، به بهانه امنیت متحدان خود، حضور بیشتر در شرق آسیا را پیگیری میکند.
با توجه به این شرایط میتوان گفت ریشه اصلی تنشهای اخیر شبهجزیره کره ، بار دیگر تحرکات آمریکا است که برای منافع خود این کشورها را قربانی میسازد.
این اصل زمانی بیشتر نمود مییابد که پیش از برگزاری رزمایش آمریکا و کره جنوبی، توافقات قابل توجهی میان دو کره صورت گرفته بود و منطقه در مسیر آرامش قرار داشت؛ آرامشی که چندان در چارچوب منافع آمریکا نبوده و از اینرو این کشور برای مقابله با آن، بحرانسازیهای جدید در منطقه را در پیش گرفته که آغاز دوباره تنشها میان دو کره و تشدید اختلافات با ژاپن نمودنهای از آن است.