تاریخ انتشار : ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۰:۱۰  ، 
کد خبر : ۲۶۶۴۱۹

آجودان بهایی و ساواک کور

محمدرضا محمدی اهری – اشاره: اسدالله صنیعی از جمله رجال درجه دوم در حکومت پهلوی بود که با آنکه در کابینه‌های علم و منصور به وزارت رسید و آجودان مخصوص محمدرضا پهلوی بود، از شهرت چندانی برخوردار نگشت و در لایه‌ای زیرین حکومت پهلوی به ترقی و پیشرفتی غیرعادی رسید. با حضور او در حکومت پهلوی و با حمایت بی‌ریغ شاه از او که بهائی مسلک بود، پای بهائیان به مشاغل حساس مملکت باز شد و این موضوع حتی از سوی خود عبدالبها نهی شده بود، چه رسد به موضع‌گیری روحانیون شیعه. هر چند صنیعی یک افسر ارشد نظامی بود و عمده مشاغلی که اشغال کرده بود در ارتش و وزارت جنگ بود اما مشاغل شخصی درآمدزای مختلفی هم برای خود دست و پا کرده بود و به شیوه معمول بهائیان دستی در طلا و دلار داشت. البته سرمایه‌های او که به طور شگفت‌آوری رو به تصاعد بود عمدتاً از طریق غیرقانونی و اختلاس فراهم شده بود و چون اکثر مشاغل او دارای بار مالی فراوانی بود امکان سوءاستفاده را برای او فراهم می‌ساخت. این امر به قدری غیرقابل تحمل شده بود که حتی ساواک در گزارشات و تحقیقات خود خواستار رسیدگی به مسائل مالی او شده بود. او از طریق چند نفر از دوستان و مباشران خود به زدوبندهای مالی و اقتصادی می‌پرداخت و از مخالفتهای افسران ارتش و اصحاب مطبوعات نیز خرده‌ای به دل نمی‌گرفت و افسران مخالف سوءاستفاده‌های خود در ارتش را به نحوی از سر راه برمی‌داشت. یکی از شگردهای او در هنگامی که احساس می‌کرد زیاده‌روی کرده است تقاضای استعفا بود که چه قبول می‌شد و یا نمی‌شد برای او فرجی حاصل می‌کرد و شرایط او را بهتر می‌ساخت که بدتر نمی‌ساخت. مقاله زیر تاریخچه زندگی او را به روایت اسناد مورد مطالعه قرار داده است که امیدواریم توجه شما علاقه‌مندان به تاریخ معاصر را معطوف دارد.

اسدالله صنیعی، به سال 1392.ش در خانواده‌ای بهائی در شهر همدان به دنیا آمد و تحصیلات مقدماتی خود را در آن شهر گذراند. در سال 1298.ش به همراه پدرش، آقاجان صنیعی، به تهران آمد و وارد مدرسه نظام شد. در سال 1307، دانشکده افسری را به پایان رسانید و به خاطر ابراز لیاقت و احراز نمرات بالا به سمت آجودانی مخصوص ولیعهد برگزیده شد.1

صنیعی پیش از کودتای 28 مرداد 1332 مشاغل مختلفی را به شرح ذیل در تصدی داشت: رئیس دایره شکایات دفتر نظامی محمدرضا پهلوی، رئیس بازرسی اداره نظام وظیفه عمومی، عضو هیات نظارت بانک سپه، بازرس درجه اول مالی، اداری ارتش. وی از دوازدهم اسفند سال 1331 تا 28 مرداد 1332 معاون وزارت دفاع ملی در دولت دکتر محمد مصدق بود. اسدالله صنیعی پس از کودتای 28 مرداد 1332 تا سال 1340، مشاغل دیگری را به عهده گرفت که اهم آنها به شرح ذیل است: مدیر عامل شرکت تعاونی ارتش، رئیس اداره سررشته‌داری ارتش (اداره تدارکات کل ارتش)، رئیس هیات مدیره سازمان تعاون مصرف کادر نیروهای انتظامی.

اسدالله صنیعی در دولت علم، وزیر جنگ شد و این سمت را در کابینه‌های حسنعلی منصور و هویدا نیز حفظ نمود. او از دی‌ماه 1349 به عنوان وزیر تولیدات کشاورزی و مواد مصرفی آغاز به کار کرد و در عین حال چند شغل درآمدزای دیگر از قبیل عضویت در هیات عالی بازرسی شرکت ملی نفت را برعهده داشت.2

اسدالله صنیعی، جزو مقامات لشکری بود که به دلیل داشتن مذهب بهائی، استخدام وی در ارتش همواره مورد بحث بوده است.

ورود به ارتش و عوامل پیشرفت

اسدالله صنیعی پس از اتمام تحصیلات نظامی خود در سال 1307، مورد توجه رضاخان واقع شد. در واقع نخستین گزینش صنیعی برای ورود به جرگه نظامی، توسط رضاخان صورت گرفت. او بیشتر به بهائی بودن صنیعی توجه داشت و از ابتدای امر سعی می‌نمود افرادی را برای خدمت به ولیعهد خود انتخاب نماید که نسبت به او مواضع مثبت داشته باشند تا در آینده خطری از جانب آنان ولیعهد را تهدید ننماید.

ارتشبد سابق، ‌حسین فردوست، در خاطرات خود می‌نویسد: «در آن زمان رضاخان شخصی را به عنوان آجودان مخصوص ولیعهد انتخاب کرد به نام صنیعی. صنیعی در آن زمان سرگرد بود و از بهائی‌های طراز اول بود. او بعدها سپهبد شد و مدتی وزیر جنگ و مدتی متصدی یک وزارتخانه دیگر بود.3 صنیعی در تمام دوران ولیعهدی محمدرضا، آجودان مخصوص او بود و در تمام مسائل بازرسی و حتی در زندگی خصوصی ولیعهد نیز مشارکت داشت. مسلماً رضاخان به بهائی بودن صنیعی توجه داشت و این مساله در دربار پهلوی، به ویژه بعداً که نقش تیمسار ایادی را خواهیم دید، قابل توجه است.»4

بهاییت نردبان ترقی

اسدالله صنیعی پس از ورود به ارتش، راه پیشرفت را بدون دغدغه طی نمود و در مدت کوتاهی توانست به بالاترین مقامات نظامی دست یابد.  عوامل متعددی باعث شد که صنیعی این چنین به اوج پیشرفت برسد که از جمله می‌توان به بهائیت وی اشاره نمود؛ همچنانکه شاه به فرق استعماری، تکیه می‌کرد تا با اسلام و علمای شیعه مبارزه کند مقامات عالیه مملکت، از طریق نخست‌وزیر بهائی ‌مسلک، امیرعباس هویدا، صنیعی را در مصدر امور نشاندند.5 باطلبع هویدا نیز هم‌مسلکان خویش، یعنی صنیعی و امثال او را به سبب قرابت مذهبی و با دستور مستقیم شاه به کمک گرفت تا بهتر بتواند شایستگی خود را به اثبات رساند و دین خود را به جامعه بهائیان و حاکمیت پهلوی ادا نماید.

سپهبد صنیعی از چهره‌های طراز اول بهائیت محسوب می‌شود و به همراه دکتر عبدالکریم ایادی، پزشک مخصوص محمدرضا، نقش بسزایی در تحکیم مواضع این فرقه در نهادهای نظامی رژیم داشت.6

وی اقدامات زیادی در جهت تحکیم پایه‌های بهائیت و ترویج آن در درون نام و ارتش انجام داده است. شیوه‌ای که صنیعی در پیش گرفته بود، وادار نمودن گروهی از افراد به پذیرش بهائیت بود. حتی زمانی که شرکت نفت خواستار اخراج بهائیان بود، صنیعی و همکاران وی توانستند از این کار جلوگیری کنند.7

طبق قانون احباء، بهائیان حق دخالت در امور سیاسی را نداشتند. فردوست در مورد چگونگی ورود صنیعی به سیاست می‌نویسد: «بهائیان بدون اجازه عکّا حق ندارند مشاغل سیاسی را بپذیرند و تنها باید تلاش کنند که در فعالیتهای تجاری و کشاورزی پیشرفت کنند. براساس همین اصل، روزی از سپهبد صنیعی پرسیدم که چگونه شما شغل سیاسی پذیرفته‌اید؟ پاسخ داد: از عکّا سوال شد و اجازه داده‌اند که در موارد استثنایی و مهم این نوع مشاغل پذیرفت شود. در واقع، بهائیت جهانی چنین تصور می‌کرد که ایران همان ارض موعودی است که باید نصیب بهائیان شود و لذا برای تصرف مشاغل مهم سیاسی در این کشور منعی نداشتند. بهائیانی که به مقامات حساس می‌رسیدند، از موقعیت خود برای ثروتمند کردن جامعه بهائیت استفاده می‌کردند تا از این طریق، اقتصاد مملکت را به دست بگیرند.»8

همانطور که در سطور گذشته مذکور افتاد، بهائیان جز در حیطه اقتصادی و کشاورزی، حق فعالیت نداشتند. عبدالبها، از رهبران محفل روحانی بهائی، در همین خصوص می‌گوید: «احباء قطعاً نباید به هیچ حزبی داخل شوند و در امور سیاسیه دخالت نمایند.»9

زمانی اسدالله صنیعی، به جهت همین موضوع، ظاهراً تقاضای استعفاء نمود، که با مخالفت شاه روبرو شد. شاه گفته بود: «من به کسی اجازه دخالت در امور سیاسی را نمی‌دهم» و تقاضای وی را رد کرده بود.10 در واقع، مسائلی از این دست، چیزی جز صحنه‌سازی نبوده است؛ تا از سویی نقص آشکار اصل «عدم مداخله در امور سیاسیه»، یعنی تصدی یک پست کاملاً سیاسی توسط یک فرد بهائی، توجیه شود و از سوی دیگر اعتماد شاه به فرقه بهائیت تثبیت گردد.11

شاه با این استدلال که گسترش بهائیت به نفع حکومتش تمام خواهد شد، هیچگاه مانع فعالیت آنان نشد. وی اعتقاد داشت که وجود افراد بهائی در مقامات مهم و حساس مملکتی مفید واقع خواهد شد. نتیجه چنین تفکراتی، آن شد که با بازشدن پای افراد بهائی به حکومت پهلوی، ‌از حضور نیروهای ملی و مذهبی در سطح مقامات حکومتی کاسته شد و یا حتی می‌توان گفت از صحنه سیاست حذف شدند.

ارتباط با خاندان پهلوی عامل دیگر پیشرفت

آنچه موقعیت صنیعی را پس از ورود به ارتش و به طور کلی نظام پهلوی تثبیت نمود، بدون شک ارتباط تنگاتنگ وی با خاندان پهلوی و شخص شاه بود. تعداد دعوتنامه‌هایی که جهت شب‌نشینی‌ها و یا دعوت‌های رسمی و خصوصی، از طرف دفتر مخصوص شاهنشاه به وی ارسال گشته است و یا مناصب مختلفی که از طرف دفتر مخصوص به وی محول می‌شد و همچنین اعطای انواع و اقسام مدال‌ها، درجات و نشانه‌ها به وی گواه خوبی بر این مدعاست.12 این روابط به حدی رسیده بود که صنیعی، خود، اعتراف می‌کند که مقام وزارت را هرگز حتی به خواب هم نمی‌دید و لطف شاه شامل حال وی شد که به چنین منصبی دست یافت.13

الفاظ و عباراتی که در نوشته‌های صنیعی به چشم می‌خورد، حکایت از نوعی خوش‌خدمتی و سرسپردگی وی به سردودمان پهلوی دارد چنانکه در جایی از نوشته‌های وی آمده است: «جان‌نثار در طول عمر آن قدر مورد لطف و عنایت و گذشت و عطوفت آن شاهنشاه محبوب قرار گرفته است که با نثار جان هم، نمی‌تواند حق سپاسگزاری را ادا نماید.»14

به طور کلی، فضا به قدری برای صنیعی مهیا بود که حتی هزینه تحصیلات فرزندانش به فرمان شاه از سری اعتبارات مسدود پرداخت می‌گردید. آنچه به کار صنیعی رونقی خاص بخشید، حمایت بی‌دریغ مقام سلطنت و اطرافیان وی از قبیل هویدا و عبدالکریم ایادی بود. هرچند که وی عامل موفقیت خود را انجام وظیفه شایسته بیان داشته، از اشاره به این حمایت‌ها غافل نبوده، بلکه آن را ملجأ مطمئن برای خود می‌دانست که همواره در مواقع لزوم به آن پناه می‌برده است.15

نهایت اعتماد شاه به صنیعی را می‌توان در دوران وزارت او مشاهده نمود که شاه به هنگام مسافرت به خارج از کشور، امور مربوط به ارتش و وزارت جنگ را به وی محول می‌نمود و او می‌بایست، طبق دستورات، گزارشهای لازم را به شاه ارسال می‌داشت و حتی به نیابت از شاه اجازه داشت به امور مهم رسیدگی کند.

نقش صنیعی در ارتش

نخستین جایی که صنیعی ارتقای خود را از آن آغاز نمود، ارتش بود. او با پیمودن پله‌های مختلف، به درجه بالایی در ارتش رسید و نفوذ زیادی در آن کسب کرد. مناصبی که وی در آنها اشتغال داشت، براساس گزارش ارتش، به شرح ذیل می‌باشد.16

1. تا درجه سروانی، مدارج فرماندهی دسته گروهان، گردان و تصدی هنگ را در دوران رضاشاه طی نموده است.

2. ریاست رکن ستاد و تعلیمات 16 هزار نفری را به مدت 3 سال به عهده داشته است

3. در دوران محمدرضا پهلوی،‌ در دفتر نظامی، در قسمت رسیدگی به شکایات در مسافرت‌هایی که به اقطار کشور صورت گرفته، به کار می‌پرداخت.

4. هنگام مشارکت توده‌ای‌ها در دولت، در تامین احتیاجات نفری ارتش، به عنوان بازرس اداره نظام وظیفه، با روسای وقت همکاری داشته است.

5.  شرکت تعاونی مصرف ارتش را که با 3 هزار تومان سرمایه تشکیل شده بود، از ورشکستگی نجات داده و به شرح ترازنامه‌هایی که منتشر شده، بزرگترین شرکت‌های تعاونی مصرف را با رعایت اصول بین‌المللی در ایران به وجود آورد، در حالی که قبلاً فروشگاه ارتش به صور‌ت‌های مختلف، متجاوز از چند میلیون تومان، موجبات خسارات بودجه ارتش و بانک سپه را فراهم ساخته بود.

6. پست معاونت وزارت جنگ را به فرمان محمدرضا شاه یک بار در سالهای 33 . 1332 و بار دیگر در سال‌های 1341 . 1340 به عهده گرفت.

7. در 1330 و بار در سال‌های 1336 ـ 1334، به فرمان شاه به ریاست سررشته‌دار ارتش منصوب شد، که ارزش خدمات وی در این چند سال، معادل هزار میلیون ریال تخمین زده شده است.

8. در سازمان تعاون مصرف کادر نیروهای انتظامی اقداماتی به شرح ذیل انجام داده است: «اجناس را متنوع نمود، شبکه توزیع کالا را گسترش داد، قیمت‌ها را در طول مدت سه سال تثبیت و تدارکات ششصد هزار نفری عائله 120 هزار نفر کادر نیروهای انتظامی را که سه برابر آمار ارتش است، با حداقل کادر تامین کرد، برای اولین بار،‌ خواسته درجه‌داران را در خرید و آبادانی و تقسیم زمین تحقّق داد، در اثر سرعت گردش سرمایه و استفاده نمودن از حداکثر مزایای قانونی، مبلغ سیصد و سی میلیون ریال به سرمایه سازمان افزود.»17

آنچه گذشت، گزارش وزارت جنگ درباره خدمات صنیعی بود. در حالی که نیم‌نگاهی به اسناد موجود ساواک، خدمات وی را مغایر با گزارش ارتش نشان می‌دهد. این موضوع را از انبوه‌ شکایات مردم و افسران تدارکات و اداره سررشته‌داری ارتش18 و همچنین افشار دزدیها و اختلاسهای وی از طریق نشریات ادواری آن دوران، می‌توان درک نمود.19

صنیعی در وزارت جنگ

جهت آشنایی با نقش وی در وزارت جنگ، لازم است به شرح وظایف و ساختار سازمانی و مصوبات رژیم پیشین و نقش شخص وزیر پرداخته شود. وزیر جنگ ضمن دارا بودن عالیترین مقام نیروهای مسلح پس از شاه، در مقابل هیات دولت و مجلسین (مجلس شورای ملی و سنا) نیز دارای مسئولیت بوده است، از قبیل: نظارت در طرحها و اجرای برنامه‌های سازمانهای تابعه وزارت جنگ، نظارت بر مصرف اعتبارات، نظارت بر اجرای صحیح قوانین و مقررات دولتی در ارتش و بررسی و تدوین بودجه سالانه ارتش.20

از شرح وظایف وزیر جنگ برمی‌آید که وی بالاترین مقام تصمیم‌گیرنده در تهیه طرح و انعقاد قرارداد و ناظر بر دخل و خرج ارتش پس از شاه بوده است؛ زیرا خدمات وی با احراز مقام معاونت و کفالت وزارت جنگ، نشان‌دهنده دخالت وی در انعقاد قراردادهای تسلیحاتی و وابستگی نظامی می‌باشد. به دلیل وسعت اختیارات وزیر جنگ در غیاب شاه، مسئولیت اداره حکومتی به دارنده این مقام سپرده می‌شد.21

اسدالله صنیعی در بازجویی‌های خود، نقش وزارت جنگ را تنها رابط میان ستاد و دولت و مجلسین بیان می‌کند و نقش خود را فقط رسیدگی به شکایات و مراجعات مردم ذکر می‌کند. او نقش وزارت جنگ را در مورد خرید تسلیحات از کشورهای خارجی انکار نموده، گفته است: «وزارت جنگ در این مورد هیچگونه مسئولیتی نداشته و ابداً وارد بحث خرید تسلیحات ارتش نشده است.» وی بحث معاملات و خرید و فروش تسلیحات نظامی را به دوره ارتشبد حسین طوفانیان (فرمانده نیروی هوایی) نسبت داده است، این در حالی که صنیعی چند مورد سند خرید سلاح امضا نموده و مسافرتهایی برای بازدید تسلیحات نظامی به کشورهای آمریکا و فرانسه داشته است.22

کودتای 28 مرداد و 15 خرداد 1342

زمانی که کودتای 28 مرداد، جهت ساقط نمودن دولت ملی محمد مصدق اتفاق افتاد، اسدالله صنیعی در دولت مصدق معاون وزارت دفاع ملی بود. خود او ادعا می‌کند که در کودتا دست نداشته و فقط چون تمام مسائل امور مالی و بودجه‌ای وزارت جنگ در اختیار وی بوده است، به ناچار و با شفاعت برخی ارتشیان، دوباره در همان پست ابقا می‌شود. صنیعی ادعا می‌کند که کودتا به او زیان فراوانی وارد کرد؛ به گونه‌ای که از ترفیع درجه محروم و از پست معاونت وزارت جنگ به ریاست سررشته‌داری ارتش تنزل مقام یافت. این در حالی است که او نشان همایون 2 را به مناسبت 28 مرداد دریافت داشته است. صنیعی در بازجویی‌های خود ادعا می‌کند که هیچ نقشی در کودتا نداشته و آن مدال را نیز شاه، به تقاضای دولت به وی اعطاء نموده است. او غالباً از نقش خود در ارتش با عنوان مترسک یاد می‌کند و حتی می‌گوید که همیشه از ساواک وحشت داشته است.

صنیعی در 15 خرداد 1342، معاون وزارت جنگ بود. او نقش وزارت جنگ را در این جریان به کلی انکار می‌نماید و اذعان می‌کند که تمامی امور، تحت فرماندهی ستاد بزرگ، به فرماندهی مستقیم فرماندهان نیروها و در ارتباط مستقیم با شاه صورت می‌گرفت. 23

هیات عالی بازرسی شرکت نفت

صنیعی، از اواخر 1351، در هیات عالی بازرسی شرکت نفت مشغول به کار می‌شود و در اواخر سال 1357، در آغاز حکومت شاپور بختیار، برکنار می‌شود. این هیات ماموریت داشت ترازنامه‌های سازمان‌های وابسته به شرکت نفت را که اداره مالی شرکت نفت آنها را تایید می‌کرد، بررسی نماید. و یا آنها را با گزارشات هیاتهای بازرسی که حکم خورده بود مطابقت دهد و آن را برای مجامع عمومی شرکت نفت آماده کند. این گزارشها 30 روز قبل از تشکیل مجمع عمومی برای تمام اعضا از طریق شرکت ملی نفت ایران ارسال و در مجمع عمومی مطرح می‌شد و سپس، رد یا تصویب می‌گردید.

همکاری صنیعی با این هیات، با خلع ید از کنسرسیوم نفتی همزمان بود. او در بررسیهای هیات به نتایجی رسیده بود که توجه به آنها را به هنگام خلع ید، در جهت افزایش درآمد نفت مناسب می‌دید:

1. فروش مواد نفتی - بازاریابی: با توجه به محدودیت مخازن نفت خام و مخازن فرآورده‌های نفتی، کمترین تاخیر در اجرای برنامه فعلی صادرات مواد نفتی، به ناتوانی مخازن در دریافت مستمر مواد نفتی و تعطیل مکرر دستگاههای بهره‌برداری و پالایش منجر خواهد شد که موجبات محدودیت صادرات، فرسودگی ماشین‌آلات و گرانی فرآورده‌ها را فراهم خواهد ساخت و این مهمترین مساله است که در بررسی چگونگی خلع ید از کنسرسیوم نفتی جلب توجه می‌کند.

2. اکتشاف: مرحله اولیه اکتشاف در حوزه قرارداد، طبق امکانات علمی روز،‌ امری پایان یافته تلقی شده و همراه با پیشرفت‌های علمی، مستمراً در اعماق بیشتر رو به تکامل می‌رود. به این ترتیب، در حال حاضر منابع غنی نفت در حوزه قرارداد مشخص و پذیرای سرمایه‌گذاری برای ورود به مرحله استخراج است.

3. استخراج: قسمت اصلی مرحله استخراج را کنسرسیوم، ظاهراً به خاطر رعایت صرفه‌جویی، به طریق پیمانکاری اجرا نموده، به این جهت، مجال تربیت نیروی انسانی برای کارکنان ایرانی در این مرحله کمتر فراهم شده است.

4. هدایت کشتی‌های نفت‌کش به اسکله‌های نفتی: این خدمت، در حال حاضر، توسط یک گروه از پیمانکاران انگلیسی صورت می‌گیرد.

5. مدیریت فعلی سازمانهای وابسته به کنسرسیوم: اساس کار کنسرسیوم، در حال حاضر، در دست کارشناسان خارجی است. در پستهای محدودی که با حمایت سیاسی، ایرانی‌ها عنوان ریاست دارند، تمام قدرت و اختیار در دست معاونین خارجی است و آنها هستند که هدف و نفع کنسرسیوم را محفوظ می‌دارند. در کنسرسیوم تعداد قابل ملاحظه‌ای خارجی ظاهراً به عنوان کارشناس و در حقیقت برای کارآموزی وارد خدمت شده‌اند. این خارجی‌ها با اخذ حقوق و مزایای گزاف و تحمیل خسارات فراوان، به هزینه دولت ایران تحصیل تجربه می‌کند و هنگامی که به صورت کارشناس درآمدند، به واحدهای وابسته به اعضاء شرکت‌های کنسرسیوم انتقال یافته، در ایران جای خود را به یک دسته مبتدی دیگر می‌دهند، در حالی که کارمندان ایرانی کنسرسیوم، اغلب با داشتن تجربیات و معلومات کافی در مقامی هستند که می‌توانند جایگزین این گروه از کارشناسان خارجی کنسرسیوم قرار گیرند.

6. وقتی شرکت‌های عضو کنسرسیوم، هر یک مستقلاً طرف قرارداد خرید نفت شناخته شدند، قطعاً به تمرکز امر صادرات مواد نفتی در یک دفتر در وصفی شبیه به آنچه فعلاً جریان دارد، توجه خواهد شد تا برنامه صادرات مواد نفتی در نظام فعلی ادامه یابد. و لذا رعایت توصیه‌های زیر را برای نفت ایران مفید فایده می‌داند:

سازمان اندازه‌گیری مواد نفتی، احتیاج به تقویت دارد تا دقت این دستگاهها و صحت اندازه‌گیری آن‌ها مرتباً آزمایش و برای طرفین خریدار و فروشنده پذیرا شود.

اندازه‌گیریهای عمق‌یابی و دستی که فاقد ظرافت است و در پاره‌ای از شرکت‌های وابسته و پالایشگاه‌ها هنوز مورد استفاده می‌باشد، یا دستگاههای اندازه‌گیری خودکار و مدرن تعویض شود.

در استخدام کارشناس در سطح جهانی نفت به تعداد محدودی که واقعاً‌ مورد احتیاج است اکتفا شده، ادامه خدمت کارآموزانی که به هزینه کنسرسیوم به نام کارشناس در استخدام آمده‌اند، پایان پذیرد.

رهبری کشتی‌های نفت‌کش به اسکله‌های نفتی، به وسیله کشتی‌های ایرانی و کادر ارانی صورت پذیرد و به خدمت کشتی‌هایی که با کادر انگلیسی کار می‌کنند در خلیج‌فارس پایان داده شود.

هم‌اکنون برای کارمندان ایرانی کنسرسیوم، این نگرانی به وجود آمده است که بعد از خلع ید، نه فقط استخدام بی‌رویه خارجی‌ها به عنوان کارشناس ادامه خواهد یافت، بلکه بدون توجه به معلومات و تجربه و ارزش کاری ایرانی‌های مستخدم کنسرسیوم، مشاغل آنان را کارکنان شرکت ملی نفت ایران به اتکاء داشتن سنین خدمت بیشتر برای اخذ حقوقات بالاتر ممکن است تصاحب نمایند. رفع این نگرانی از کارکنان با تجربه و با احساس ایرانی کنسرسیوم ضروری به نظر می‌رسد.

برای ایرانی‌هایی که در این سازمان‌ها ریاست دارند، داشتن مرئوس خارجی به نام کارشناس، موجب تفاخر شده است؛ به این جهت، در سازمان جدید هنگام استخدام کارشناس خارجی بهتر است به این روحیه هم توجه شود.

بعد از مرحله خلع ید، هزینه‌های جاری و اکتشافی کنسرسیوم را که سالی بیش از شصت میلیون ...24 می‌باشد، شرکت ملی نفت ایران باید متعهد شود و هم‌چنین برای سرمایه‌گذاریهایی که تا به حال بدون احتساب سود از جانب کنسرسیوم صورت می‌گرفت، باید شرکت ملی نفت ایران خود تدارک قرضه کند و سود آن را هم پرداخت نماید. اینگونه تعهدات مالی جدید، به هنگام خلع ید، باید به صورتی احتساب گردد که درآمد نفت ایران کاهش نپذیرد و قیمتهای تمام شده نفت خام را ترقی ندهد.25

سوءاستفاده‌های صنیعی

بیشتر سازمانهایی که صنیعی در آنها اشتغال داشت، عمدتاً بار مالی زیادی داشتند. برای مثال، وی چندین سال ریاست اداره سررشته‌داری ارتش را برعهده گرفته و یا چند بار به معاونت اداری،‌ نظامی گماشته شد که با توجه به اختیارات محوله از سوی دولت و ارتش، سوءاستفاده‌های کلانی توسط وی صورت گرفت. لازم به ذکر است که اسدالله صنیعی در این راه تنها نبود، بلکه از همکاران خود نیز یاری می‌جست.26

بیشترین میزان دزدی‌ها و اختلاس‌های وی در دوران تصدی اداره سررشته‌داری ارتش صورت گرفته است. به طوری که خود ساواک نیز اشاره می‌نماید، جریان خرید و فروش، حالت عادی نداشته، تاحدی که هیات‌هایی نیز جهت تحقیق به کار گماشته شده بود.27 هرچند ساواک از جریان سوءاستفاده‌ها خبر داشت، حتی گاه به دنبال مدارک محکمه‌پسندی می‌گشت تا در مواقع لزوم، شخص مورد نظر تبرئه شود. برای نمونه، یک بار دادستانی ارتش از ساواک درباره سوءاستفاده‌های صنیعی از زمین‌های عباس‌آباد سوال کرد که ساواک در پاسخ جواب داد: «سوابق او در مراجع نظامی و ارتشی موجود است ولی دسترسی به آن فعلاً مقدور نمی‌باشد.»28

طبق تحقیقات محرمانه‌ای که توسط ساواک انجام گرفته بود، گزارشی به این صورت تهیه شد: «برای روشن شدن موضوع سوءاستفاده‌های صنیعی، بایستی درباره ارقام خریدهای بزرگ اداره تدارکات، مخصوصاً‌ معاملا برنج، روغن نباتی سه گل هلندی، مصالح و آهن‌آلات فروشگاههای مرکزی و مسلسل‌سازی و دامپزشکی و تقسیم زمین، توسط هیات بازرسی و رسیدگی‌های دقیقی به عمل آید... در مورد تقسیم اراضی - عباس‌آباد- اعمال خلاف بیشتری توسط وی صورت گرفته... در امور ساختمانی، شریف حسینی که یک کارمند عادی و فاقد تحصیلات عالیه می‌باشد، به نام مهندس حسینی فعال مایشاء بوده و عامل زدوبندهای تیمسار صنیعی با پیمانکاران و فروشندگان مصالح ساختمانی برای فروشگاههای جدیدالاحداث تدارکات بوده است.» 29

سوءاستفاده‌های صنیعی به دوره خاصی محدود نبود بلکه حتی زمانی که در مقام وزارت جنگ بود، دامنه فساد اداری گسترش یافت و به اوج خود رسید. وی در چنین موقعیتهایی به دلیل آنکه به سوابق خدمتی‌اش لطمه‌ای وارد نشود، تقاضای بازنشستگی می‌نمود که در صورت پذیرفته شدن و در همان حین بازنشستگی، باز به مشاغل مهمتری گماشته می‌شد و در نهایت، راه سوءاستفاده از این طریق هموارتر می‌گشت.

به طور کلی، دو گروه در برابر اختلاس و سوءاستفاده‌های سپهبد صنیعی، موضع‌گیری کردند: گروه اول، افسران تدارکات و سررشته‌داری ارتش بودند که انگیزه اصلی آنان افشای دزدی‌ها و نشان دادن میزان فسادی بود که دستگاه حکومتی از درون دچار آن شده بود.

گزارشهای متعددی در مورد حیف و میلهای صنیعی تسلیم ساواک و اداره بازرسی مالی ارتش می‌شد و اداره بازرسی مالی ارتش، رسیدگی به این نامه‌ها را به ساواک ارجاع می‌داد. ساواک نسبت به این مسائل حساسیتی نداشت و پاسخ می‌داد: اگر بازرسی مالی مطالبه جواب نمود جواب دهید؛ «به علاوه رسیدگی به اموری که در قانون ساواک ذکر نگردیده، به عهده سازمانها و دستگاههای دیگر است امور افسران به عهده اداره دوم ستاد بزرگ ارتشتاران می‌باشد.»30

سرهنگ لطیف بیگلری یکی از افسرانی بود که سوءاستفاده‌های صنیعی را برملا ساخت و تلاشهای فراوانی به عمل آورد تا او را از کار برکنار کنند، اما او، خود، طعمه آنان گشت و به زندان افتاد. به دنبال آن، وی دادگاهی و از ارتش اخراج شد.31 اما صنیعی، از افرادی چون بیگلری، همواره واهمه داشت که طومارهای مفصل صنیعی در برابر نامه‌های واصله علیه وی، بازگوکننده این مطلب است.32

باید اعتراض کرد که آثار افشاگریها را می‌توان در پی‌گیری‌های ساواک نیز مشاهده کرد؛ زیرا هنگامی که تعداد گزارشها افزون می‌شد، متعاقب آن ساواک نیز به فعالیت می‌افتاد و موضوع را پیگیری می‌کرد. گروه دیگری که در افشای سوءاستفاده‌های صنیعی نقش داشتند، برخی مطبوعات و نشریات و گردانندگان آنان بودند.33 نقش این گروه در اطلاع‌رسانی برای مردم حائز اهمیت بود؛ زیرا برای صنیعی و امثال وی محدودیت ایجاد می‌کرد و بدین طریق از غارت بین‌المال توسط گروهی سوجو و منفعت‌طلب جلوگیری به عمل می‌آمد. اسدالله صنیعی، جزو پنجاه نفری بود که در شهریور و مهر 1357 ارزهای کلان به خارج از کشور صادر نمودند و اسامی آنان از طریق رادیو و تلویزیون ملی اعلام گردید. به دنبال پخش اسامی، وی در مقام دفاع از خود برآمد و از تمام مراکز، مطبوعات و دادستانی اعاده حیثیت نمود تا بدین‌وسیله خود را تبرئه نماید.34

به دنبال پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، اسدالله صنیعی توسط نیروهای انقلابی دستگیر و به دادگاه انقلاب اسلامی تحویل داده شد. اما خانواده و اطرافیانش، به دلیل کبر سن و سابقه بیماری او، از ریاست دادگاه عفو و آزادی او را خواستار شدند که با این ترفند در سال 1358از زندان آزاد گشت و به خارج از کشور فرار نمود و به تشکیلات بهائی‌ها پیوست.

فرجام سخن

آنچه گذشت، فعالیت و عملکرد یکی از سران نظامی رژیم گذشته بود که توانست با ترفندهایی خاص و پنهان نمودن ماهیت اصلی خود، به جرگه نظام وارد شود و با پیدا کردن همدستانی چون هویدا و عبدالکریم ایادی به مرور زمان ماهیت اصلی خود را بروز دهد.

آنچه اقدامات و عملکرد صنیعی را پوشش می‌داد، چیزی که حمایت دربار و ساواک نبود؛ زیرا نحوه برخورد آنان با صنیعی، خود، گویای این مطلب است. سرپوش گذاشتن‌های بر سوءاستفاده‌های صنیعی بود که توانست او را سرپا نگه داشته و به او کمک کند تا اواخر حکومت پهلوی همچنان به حیف و میل اموال عمومی ادامه دهد.

اسدالله صنیعی در اواخر سال 1357، ارز فراوانی را به خارج کشور، مخصوصاً به انگلیس، منتقل کرد و سرانجام پس از انقلاب اسلامی، خود نیز به انگلیس فرار کرد و در حال حاضر، اطلاع دقیقی از حیات یا فوت او در دست نیست.

اسناد نوشتاری درباره صنیعی

سند شماره [1]

دعوت نخست‌وزیری از صنیعی جهت شرکت در مراسم [نشان شیر و خورشید با تاج و شمشیر]

به مناسبت جشن پیروز ولادت اعلیحضرت همایون شاهنشاهی، در پیشگاه والا حضرت همایون ولایتعهد و والا حضرت همایون فوزیه پهلوی، مجلس ضیافت در کاخ گلستان منعقد خواهد شد.

نخست‌وزیر و خانم متین دفتری از آقای سرگرد صنیعی خواهشمندند که روز جمعه 24 اسفند 1318 [هـ.ش] ساعت 22 برای شب‌نشینی افتخار شرفیابی حاصل نمایند.

لباس تمام رسمی و نشان

سند شماره [1/1]

دعوت نخست‌وزیری از صنیعی و همسر او جهت شرکت در ضیافت

[نشان شیر و خورشید با تاج و شمشیر]

به مناسبت جشن پیروز ولادت اعلیحضرت همایون شاهنشاهی، در پیشگاه والا حضرت همایون ولایتعهد و والا حضرت همایون فوزیه پهلوی جشن ضیافت در کاخ گلستان منعقد خواهد شد.

نخست‌وزیر و بانو منصور از سرکار سرگرد صنیعی رئیس دفتر نظامی ولایتعهدی و بانو خواهشمندند که روز شنبه 24 اسفند 1319 ساعت 22 برای شب‌نشینی افتخار شرفیابی حاصل نمایند.

سند شماره [2]

سرلشگر اسدالله صنیعی معاون [نظامی] وزارت جنگ

1. میزان تحصیلات، تحصیلات عالی نظامی در خارج از کشور.

2. اعتیادات: مشروب و سیگار و مختصری قمار در مجالس خصوصی.

3. سوابق خدمتی و مشاغل حساس قبلی: مشاغل مختلف در لشکرها و دوائر ستاد ارتش و آخرین سمت وی قبل از بازنشستگی رئیس اداره تدارکات ارتش.

4. آیا محکومیتی داشته: ندارد

5. صفات برجسته: صمیمی، برش‌دار، مدیر، سخت‌گیر در امور اداری.

6. نقاط ضعف: متهم به بهائی‌گری، متکبر، اهل سوءاستفاده (در ایام تصدی پست ریاست تدارکات ارتش).

7. حسن‌شهرت و معروفیت: بدنام نیست.

8. وابستگی به احزاب و دستجات سیاسی: از باند مرحوم رزم‌آراء بوده و فعلاً آقای علاء از وی حمایت می‌نماید.

9. تمایلات سیاسی: طرفدار سیاست غرب و شهرت دارد که با انگلیسیها نزدیک است و بطور غیرمستقیم از حمایت آنها برخوردار می‌باشد.

10. نظریه مردم و زیردستان نسبت به وی: نظر مردم نسبت به ایشان بد نیست لیکن نظر زیردستان هیچگاه نسبت به ایشان مساعد نبوده است.

11. سایر اطلاعات متفرقه: در زمان تصدی پست ریاست تدارکات، اختلافاتی بین مشارالیه و معاون وزارت جنگ و کمیسیونی که مامور رسیدگی به خریدهای تدارکات شده بود روی داده که در آن کمیسیون معاون وزارت جنگ دفتر خرید تدارکات را به سر وی کوبیده و این موضوع قبل از آنکه در خارج سر و صدایی ایجاد کند با وساطت ارتشبد هدایت فیصله یافت و نامبرده در پست ریاست تدارکات از عقد قراردادهای خرید برنج و روغن و چای و پارچه ارقام کلانی سوءاستفاده نموده و پولهای زیادی به خارج از کشور انتقال داد و در بانکهای خارجی به حساب گذارد.

[پایین صفحه]‌ بایگانی شود. [ناخوانا] 21/4/40 [13]

سند شماره [3]

اطلاعیه

ستاد بزرگ ارتشتاران

اداره دوم، سازمان ضداطلاعات

ضد اطلاعات وابسته اداری سررشته‌داری ارتش

کشور ایران شماره 49

موضوع: سوءاستفاده تیمسار سرلشکر صنیعی

معاونت وزارت جنگ

تاریخ گزارش: 4/5/40 [13]

منبع: موثق

تقویم: 70 درصد

1. در سال 34 [13] و 35 و 36 که تیمسار سرلشکر صنیعی، رئیس اداره سررشته‌داری ارتش بوده‌اند، برای تامین احتیاجات کفش افراد طبق معمول سنواتی از کارخانجات داخلی چرم خریداری نموده‌اند. چون آقای پروین نماینده کارخانه چرم خسروی تبریز پدر خانم تیمسار سرلشکر صنیعی بوده‌اند، لذا با تبانی قبلی کارخانجات چرم، قیمت چرم را بیش از قیمت واقعی خریداری و مبلغ قابل ملاحظه‌ای در هر سال سوءاستفاده شده است.

2. در سال 37 [13] و 38 و 39 که تیمسار صنیعی از اداره سررشته‌داری ارتش تعویض گردیدند بجای ترقی قیمت از قیمت سالهای قبل در حدود 15 درصد کمتر از همان کارخانه‌ها، چرم خریداری شده است. (طبق پرونده‌های موجود در اداره سررشته‌داری ارتش) و این تفاوت قیمت مربوط به حق تیمسار سرلشکر صنیعی بوده است که طبق اطلاع کاملاً موثق در سال 35 [13] و 36 که تیمسار نامبرده به آمریکا مسافرت نموده بود، مبلغ هشتصدهزار دلار از آقای [سنائی] رئیس کارخانه چرم همدان پول گرفته بود.

3. در سال جاری مجدداً ارتش برای تأمین چرم احتیاجی خود اقدام [نمود] که با فشار تیمسار صنیعی که مجدداً‌ معاونت مالی وزارت جنگ را برعهده گرفته‌اند، قیمت چرم را ترقی داده‌اند، باز واسطه وصول این تفاوت (یک میلیون دلار) پدر زن مشارالیه بنام آقای پروین، نماینده شرکت سهامی کارخانه چرم خسروی تبریز می‌باشد.

ولی سررشته‌داری ارتش این ترقی قیمت را در جلسه مناقصه با وجود فشار و توصیه تیمسار صنیعی قبول نکرد و صورتجلسه ناقص و دوپهلویی در این‌باره تهیه و به وزارت جنگ جهت اظهارنظر کمیسیون عالی پیمان‌ها که رئیس این کمیسیون خود تیمسار صنیعی است فرستاده است، در نتیجه تیمسار صنیعی هم با خرید چرم موافقت و در مورد قیمت دستور داده‌اند در صورتی که وزارت صنایع قیمت را تایید نمود، اقدام شود که بدیهی است وزارت صنایع هم با توجه به قیمت 4 سال قبل موافقت خواهد نمود.

4. تیمسار صنیعی در حدود یکصد میلیون ریال سرمایه شخصی دارد که اکثراً در بانکهای خارجی بخصوص سوئد و انگلستان می‌باشد و خانم نامبرده نیز در حال حاضر در انگلستان است.

5. تیمسار صنیعی به علت داشتن مسلک بهائی مورد حمایت سرلشکر دکتر ایادی بوده و از مشارالیه شدیداً‌ حمایت می‌شود.

6. طبق قانون مصوبه مجلس شورای ملی، بنگاههای دولتی حق معامله با اقربای خود را ندارند، لذا معامله مزبور جرم محسوب می‌شود.

مهر: [خیلی محرمانه]

سند شماره [4]

سوءاستفاده‌های اسدالله صنیعی

[نشان شیر و خورشید با تاج و شمشیر]

نخست‌وزیری

سازمان اطلاعات و امنیت کشور

س.ا.و.ا.ک

گیرنده: ریاست اداره بازرسی مالی ارتش

شماره عطف: 2704 . 10/2/42 [13]

برابر تحقیقات محرمانه‌ای که به عمل آمده، تیمسار نامبرده در دوران تصدی خود در پست تدارکات ارتش با همدستی بعضی از افسران ادارات مختلف تدارکات، از جمله سرهنگ مقامع [،] سرهنگ صادقیان، سرهنگ رفیعی، سرهنگ شایسته، مرتکب خلاف‌هایی شده و ضمن خریدهای مختلف برای فروشگاههای تدارکات و تعمیرات و احداث فروشگاهها و معامله ساختمانی به نفع خود و باندی که با وی همکاری داشتند، فعل و انفعالاتی به عمل آورده که برای روشن شدن موضوع بایستی درباره ارقام خریدهای بزرگ اداره تدارکات، مخصوصاً معاملات برنج، روغن سه‌گل هلندی، مصالح و آهن‌آلات، فروشگاه‌های مرکزی و مسلسل‌سازی و دامپزشکی و تقسیم زمین توسط هیات بازرسی، رسیدگی‌های دقیق به عمل آید و غیر از افسران یاد شده فوق عده دیگر از نظامیان 35 و [روشن شود که] پیمانکاران و متصدیان امور ساختمانی که با این اداره سروکار داشتند تا چه اندازه به نفع خود و به ضرر ارتش کار نموده‌اند. قدر مسلم آنکه در دو سال آخر تصدی‌شان در پست قبلی، اکثر کارها و خریدها و مناقصات [و] مزایده‌های تدارکات ارتش، جریان عادی نداشته است. از نقطه‌نظر شخصی، تیمسار صنیعی از لحاظ مذهب بهائی و از لحاظ سیاسی تمایلات شدید انگلیسی دارد و حتی خانم حامله خود را برای وضع حمل، به انگلستان فرستاد تا نوزادش از تابعیت انگلیس برخوردار باشد. در مورد تقسیم اراضی، اعمال خلاف بیشتری صورت گرفت و حتی یک نفر درجه‌دار اداره مهندسی ارتش، مامور در این اداره به نام صادقی، میلیونها ریال سوءاستفاده نموده و چند سال قبل به آلمان فرار کرد.

در امور ساختمانی، شریف حسینی که یک کارمند عادی و فاقد تحصیلات عالیه می‌باشد، به نام مهندس حسینی، فعال مایشاء بوده و عامل زدوبندهای تیمسار با پیمانکاران و فروشندگان مصالح ساختمانی برای فروشگاههای جدیدالاحداث تدارکات بوده است و تهیه و ارائه مدارک محکمه‌پسند، از عهده ساواک خارج و مستلزم اعزام یک هیات بازرسی و رسیدگی به دفاتر خرید و اسناد می‌باشد، به علاوه رسیدگی به اموری که در قانون ساواک ذکر نگردیده به عهده سازمان‌ها و دستگاه‌های دیگر است و امور افسران به عهده اداره دوم ستاد بزرگ ارتشتاران می‌باشد.

رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور سرلشکر پاکروان

اقدام‌کننده: مقدم [امضاء] 7/3/ [1342]

رئیس بخش 314

رئیس اداره یکم عملیات [امضاء] 7/3/42 [13]

مدیرکل [امضاء]

معاونت

مهر: [خیلی محرمانه]

سند شماره [5]

گزارش اطلاعات داخلی

موضوع: سرهنگ لطیف بیگاری

محل: تهران

منبع خبر: س 108

تقویم: ب ـ 2

شماره: 15822

تاریخ گزارش: 13/7/43 [13]

سرهنگ لطیفی بیگاری از زندان دژبان، نامه پیوست را با پست به مجلس شورای ملی فرستاده و اعلام کرده است که تیمسار سپهبد اسدالله صنیعی، وزیر جنگ، مستند به ماده 2 از بند 3 محاکمه وزراء باید محاکمه شود و چون این تسمیار، بهائی می‌باشد شرکت او در کابینه برخلاف اصل 58 متمم قانون اساسی است.

تعداد نسخه: 6

گیرندگان: اداره کل سوم بخش 314

مهر: [خیلی محرمانه]

سند شماره [6]

امنیت داخلی

صفحه شماره یک از یک صفحه

نسخه شماره یک از سه نسخه

1. از: 304

2. تاریخ گزارش: 16/7/46[13]

3. منبع: 1176

4. تاریخ وقوع: اخیراً

5. تاریخ رسیدن خبر به منبع: 15/7/46[13]

6. تاریخ رسیدن خبر به رهبر عملیات: 16/7/46[13]

موضوع: سوءاستفاده از زمین‌های عباس‌آباد

تیمسار سپهبد صنیعی وزیر جنگ در پرونده اختلاس و سوءاستفاده از زمین‌های عباس‌آباد متهم بوده و پرونده مشارالیه در بازپرسی شعبه 1 اداره دادرسی نیروهای مسلح شاهنشاهی مفتوح است و ضمناً سرهنگ سابق لطیف بیگاری در مورد سوءاستفاده وی کاملاً وارد و شکایات متعددی به نیز به دادرسی و دادستانی ارتش تقدیم داشته است.ص

[1 [پاراف:] بایگانی شود. [‌امضاء ناخوانا]

[مهر]: سری

سند شماره [7]

موضوع: نامه گروهی از افسران تدارکات و سررشته‌داری ارتش به ریاست دادگستری، دادستان، ستاد بزرگ و بازرسی شاهنشاهی درخصوص سوءاستفاده اسدالله صنیعی.

(از محل حق و حساب‌های دریافتی) در حساب مخصوص خود در بانک سوئیس پول گذارده است و هنگامی که دولت اران تقاضای وام از آمریکا نموده بود [،] مقامات مسئول دولت آمریکا برای اینکه ثابت کننده چپاولگران ایرانی پول‌های دزدی خود را در بانک‌های خارج متمرکز نموده‌اند صورتی از اشخاص به دولت تسلیم و آن صورت نشان می‌داد چه اشخاص پول‌های کلانی در بانک‌های خارج دارند و خوشبختانه اسم آقای سرلشکر صنیعی به چشم می‌خورد ولی از آنجائیکه در این مملکت همیشه کارها از جهت عکس انجام می‌شود، سرلشکر صنیعی دزد، خائن و بی‌دین بهائی را به مقام وزارت جنگ، منصوب می‌نمایند و انتظار دارند ایشان در امور مالی وزارت مراقبت نمایند و کسی نیست که از این سرلشکر باشرف بپرسد که دزدی و خیانت برای افسران ارتش مثل روز روشن است ولی همیشه داد از بی‌پولی و گدایی می‌زنی چطور می‌توانی با حقوق 25000 ریال درجه سرلشکری، سه نفر از بچه‌های خودت را برای تحصیل به آمریکا بفرستی و خانم محترم برای دیدن این نوردیدگان سربار جامعه مردم ایران دائماً در حال رفت و آمد بین ایران و آمریکا باشد. آیا با حقوق مقام سرلشکری میسر است که آقازادگان در آمریکا تحصیل کنند و مادر عزیزشان در هر سال چندین مرتبه برای سرکشی آنان به آمریکا برود. جواب این سوال را هر کس که بشنود، خواهد گفت: ‌که نه. زیرا مخارج تحصیل این بچه‌های نُنُر آقای سرلشکر صنیعی را در هنگام تصدی سررشته‌داری ارتش، مسئول کارگاههای خیاطی و کفاشی پرداخت می‌نمود و در موقع تصدی تدارکات ارتش، آقای اخوان اصغری حالا هم که ایشان معاون وزارت جنگ می‌باشد خدا می‌داند لابد یکی از پیمانکاران اداری مخارج اولادان ایشان را در آمریکا تأمین می‌نماید.

با آنکه طبق قانون مصوبه مجلس شورای ملی منظور از تشکیل سازمان تدارکات این است که اجناس مورد احتیاج کادر نیروهای انتظامی را به ارزانترین وجه تهیه و در اختیار افسران و درجه‌داران قرار می‌دهد، بنابراین، این سازمان نمی‌تواند یک دستگاه انتظامی باشد و بایستی به جای اینکه بیلان سالیانه تدارکات سود نشان دهد، سعی گردد به جای سود حاصله، لوازم و اجناس فروشگاههای خود را فوق‌العاده ارزان تهیه و در دسترس قرار دهد، لکن متاسفانه در سال گذشته یعنی در زمان تصدی سرلشکر صنیعی، سازمان تدارکات مبلغ 11 میلیون تومان سود نشان داد و مبالغ هنگفتی از این سود به عنوان پاداش بین ایشان و سایر همکاران همدست او تقسیم گردید که ایشان پس از بازنشسته شدن نهایت تلاش و کوشش را نمود که در این پست باقی بماند ولی متأسفانه با تمام کوششها موفق نشد. پس از روی کار آمدن سپهبد نقدی، روی سابقه‌ای که در اداره نظام وظیفه با یکدیگر... به سپهبد نقدی متوسل و از بازنشستگی خارج [شد] و پست معاونت وزارت جنگ را اشغال نمود و چون معاون سابق وزارت جنگ، ریاست شورای عالی تعاون را به عهده دارد به این ترتیب کلیه خریدهای سازمان تدارکات با نظر شورا و تحت‌نظر ایشان انجام خواهد شد. رئیس سازمان تدارکات یعنی سرلشکر شیوانی چون از سوءنیت سرلشکر صنیعی آگاهی داشت و مشاهده می‌نمود که ایشان عملاً ‌و مستقیماً در امور جاری تدارکات دخالت و با اشکال‌تراشی‌های غیرموجه، مسئولین اداره تدارکات را از خرید اجناس ضروری مایحتاج کادر نیروهای انتظامی منصرف می‌نماید و با جلوگیری از گردش سرمایه در آخر سال در بیلان سالیانه تدارکات علاوه بر اینکه سودی نشان نخواهد داد، متضرر هم می‌شود (توضیح آنکه منظور از این کارشکنی سرلشکر صنیعی این بود، که به مقامات عالیه ارتش نشان دهد. فقط شخص ایشان است که می‌تواند تدارکات را اداره نماید و پانزده میلیون تومان سود برای مؤسسه تحصیل کند و شخص دیگری قادر به اداره این سازمان نمی‌باشد.) برای اینکه به سوابق خدمتی‌اش لطمه‌ای وارد نشود، ناچار به استعفاء گردید و تقاضای بازنشستگی نمود که مورد تصویب هم واقع شد. پس از بازنشسته شدن سرلشکر شیوائی، آقای سرلشکر صنیعی با طرح نقشه قبلی ماهرانه قبلی، سپهبد نقی را اغفال و حکمی از ایشان به سمت سرپرستی سازمان تدارکات دریافت و با استفاده از این حکم، اینک هفته‌ای دو روز در تدارکات حاضر و امور مربوطه را رسیدگی می‌نماید تا با خیال راحت بتواند به چپاولگری و دزدیهای سابق، بدون مزاحم ادامه دهد. با شرح مندرجه در این نامه تصور نمی‌رود جای ابهامی برای مقام عالیه ارتش دایر بر دزدی و خیانت سرلشکر صنیعی باقی مانده باشد.

افسران تارکات و سررشته‌داری ارتش

سند شماره [8]

گزارش خبر

صفحه شماره یک از دو نسخه

نسخه شماره یک از سه نسخه

1. از: 304

2. تاریخ گزارش: 11/7/46[13]

3. منبع: سرکار سرهنگ مکری

4. منشأ: سرکار سرهنگ نوربخش

5. تاریخ وقوع: اخیراً

6. تاریخ رسیدن خبر به منبع: 10/7/47[13]

7. تاریخ رسیدن خبر به رهبر عملیات رهبر: 11/7/47[13]

موضوع: شایعات در دانشگاه جنگ

1. در ساعت 10 روز 10/7/46[13] بین چند نفر از افسران دانشجوی دانشگاه جنگ بحث در این بود که سپهبد صنیعی، سپهبد خوشنویسان، سپهبد شمس بازنشسته شده‌اند. سرهنگ محسن نوربخش که سابقاً در اداره دادرسی ارتش خدمت می‌کرد اظهارداشت؛ «علت بازنشسته شدن تیمسار صنیعی و اشتغال به خدمت وی در حال حاضر علت خاصی دارد و سپس این طور تشریح نمود که نامبرده پس از برکناری از کار، ‌دادگاهی خواهد شد. زیرا متهمین اراضی عباس‌آباد، در محضر بازپرس اظهار داشته‌اند که تیمسار صنیعی، هم [به] وسیلع ایادی خود، سوءاستفاده‌هایی از زمین‌های عباس‌آباد نموده است. من جمله سرهنگ مقامع با توجه به اینکه بوسیله تأمین بازپرس حق خروج از حوزه قضایی را نداشته عوامل سپهبد صنیعی پاسپورت برای او تهیه و وی را به آمریکا اعزام داشته‌اند. سرهنگ بیگلری، به علت اینکه سوءاستفاده‌های تیمسار صنیعی را برملا نموده، دادگاهی و از ارتش اخراج نمودند. ولی وی از مکاتبات خود دست برنداشت و تا به حال اعلام جرمهایی به مقامات عالیه کشور وارد نموده است که منجر به این اقدامات شده [است].

سپهبد صنیعی، سرهنگ ستاد پوردانش را که دانشگاه جنگ را طی می‌نمود، طبق قانون ثبت، مجدداً‌ به ارتش [آورد] تا کلیه مدارکی که علیه خودش در وزارت جنگ وجود داشت از بین ببرد و او را در محل سرتیپی قرار داد. امسال هم آزمایش سرهنگی به ترتیبی بود که سپهبد صنیعی، برای شخص سرهنگ پوردانش، از ستاد بزرگ [سرتیپی] استدعا نموده بود. سرهنگ پوردانش تنها کسی است که به کلیه سوءاستفاده‌های این عوامل وارد است و گویا سپهبد صنیعی این اواخر او را وادار نموده است تا دین بهائی را نیز قبول نماید.

2. در تاریخ 11/7/46[13] سرهنگ نوربخش اظهارداشت: «دیشب با سرتیپ بهزادی تماس حاصل نمودم؛ ایشان گفتند در مورد اتهامات سپهبد صنیعی دستوراتی به دادستانی ارتش داده نشده است لکن سرهنگ نوربخش مدعی بود که مطالب فوق مورد تایید سرتیپ بهزادی هم می‌باشد.»

ملاحظات:

انتشار قسمت دوم اظهارات سرهنگ نوربخش به خارج از ساواک، موجب سوخت منبع خواهد شد.ص

[حاشیه پایین سمت چپ]: بهره‌برداری شود [اریخ]

17/6/1343

[مهر]: خیلی محرمانه

شماره سند [9]

تقاضای استعفای صنیعی

محفل روحانی ملی بهائیان ایران

تاریخ 8 شهرالاسماء 122

نمره 898 / خ

مطابق 5/6/344[1]

ساحت مقدس بیت‌العدل اعظم الهی شیداله ارکانه

در نهایت خضوع و خشوع محترماً معروض می‌دارد، همان قسم که قبلاً به عرض رسید جناب صنیعی استعفای خود را تقدیم داشتند و توسط دکتر ایادی به عرض ملوکانه رسید و شرح لازم در اطراف عدم مداخله احباء در امور سیاسیه جهت ایشان توضیح داده شد ولی اعلیحضرت همایونی قانع نشده و صریحاً اظهار داشتند که در کشور ایران من اجازه دخالت در امور سیاسیه به احدی نمی‌دهم و هیچ‌کس دخالتی ندارد و استعفای ایشان را قبول نفرمودند و صریحاً اظهار داشتند که باید ماموریت خود را ادامه دهد و تمرد ننماید.

به این ترتیب جناب صنیعی در اقدام به استعفا به هیچ‌وجه مضایقه ننموده است و آقای پاکروان هم در این‌باره مذاکره نموده و جریان امر از هر حیث به طور کامل به استحضار ایشان رسیده است.

با عرض عبودیت منشی محفل [امضا]

[پاراف]: به عرض تیمسار ریاست ساواک رسید. 26/7/[1350]

[حاشیه پایین سمت چپ] در پرونده 56859 اسدالله صنیعی بایگانی شود. [مهر بایگانی 321]

[تاریخ] 10/10/50[13]

[مهر]: سری

321 بایگانی شود.    

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات