معرفی حزب
پس از برگزاری انتخابات نهم ریاست جمهوری تلاش برای تأسیس حزبی فراگیر که اندیشه تشکیل آن از مدتها پیش نزد حجتالاسلام مهدی کروبی و تعدادی از فعالان همسو با او شکل گرفته بود، عملی شد. به علت عدم حمایت اکثریت مجمع روحانیون مبارز از دبیر خود، یعنی کروبی و شکستش در این انتخابات، وی با کنارهگیری از مجمع روحانیون و همچنین عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام تلاش خود را بر روی تشکیل حزب اعتماد ملی متمرکز کرد که چند ماه بعد به تأسیس رسمی این حزب انجامید.
عنوان دقیق و رسمی
طبق اساسنامه و تأیید کمیسیون ماده 10 احزاب نام رسمی این تشکل سیاسی، «حزب اعتماد ملی» است که در مرداد ماه سال ۱۳۸۴ با تقاضای تأسیس آن در کمیسیون ماده 10 احزاب موافقت شد.(۱)
دبیرکل و شورای مرکزی
اولین جلسه شورای مرکزی حزب در آذر ماه سال۱۳۸۴ برگزار شد که در آن 52 عضو شورای مرکزی و دبیرکل حزب انتخاب شدند. اولین بیانیه اعلام موجودیت حزب نیز چند ماه بعد در تاریخ (18/12/1384) منتشر شد. دبیرکل کنونی حزب اعتماد ملی، حجتالاسلام مهدی کروبی است و اعضای اولین شورای مرکزی که از سوی هیئت موسس معرفی شدند، عبارتند از: مهدى کروبى، ابراهیم امینی، جواد اطاعت، اسماعیل گرامىمقدم، عبدالرضا سپهوند، عبدالحسین مقتدایى، محمدجواد حقشناس، سیدرضا نوروززاده، محمود زمانیقمی، غلامرضا اسلامى بیگدلى، رسول منتجبنیا، رضا حجتى، اعظم سقطى، الیاس حضرتى، مهدی پورفاطمی، ولى رعیت، محمد قمى، مهرانگیز مروتى، عبدالمحمد زاهدى، مسعود سلطانیفر، اسماعیل دوستى، محمدجواد محمدزاده، محمدرضا خباز، محمدباقر ذاکرى، على یعقوبى، مهدى آیتى، رسول مهرپرور، آزادى آزادمنش، سیدمحمد حائری، علیمحمد سوری، رحمتالله خسروی، ذبیحالله کریمی، جاسم جادری، سیدرسول موسوی، تیمور قلیزاده، غلامرضا عبدالوند، علی نعمتزاده، محمدرضا نوری شاهرودی، محمدصادق جوادیحصار، محمد جلیلیان، سیدکامل تقوینژاد، سیدمحمدعلی افشانی، محمدعلی مشفق، رضا انصاری، روحالله واحدی، سیداحمد حسینی، منوچهرگودرزی، سیدعلیاکبر انجمنی، سروش اکبرزاده، هادی بلوکی، محمد شفیع جلالوند، نجمه گودرزی.(۲)
طیف و جناح سیاسی
حزب اعتماد ملی متشکل از افرادی از جناح جبهه دوم خرداد بودند که در اواسط دهه هشتاد به پیشقراولی مهدی کروبی که خود دبیر مجمع روحانیون مبارز و از شاخصترین رهبران این جناح بود، تشکیل شد. گفتمان غالب اعضای این تشکل اسلامی بود. جبهه دوم خردادیها بعداً تغییر نام دادند و به «اصلاحطلبان» معروف شدند، از این رو حزب اعتماد ملی ذیل جریان و طیف اصلاحطلبی تعریف میشود.(۳)
ارگان رسمی
روزنامه «اعتماد ملی» به صاحب امتیازی حزب و مدیر مسئولی و سردبیری محمدجواد حقشناس، ارگان رسمی حزب اعتماد ملی محسوب میشد. اولین شماره این روزنامه در تاریخ (1/11/1384) منتشر شد که در سرمقاله آن به مبانی و اصول حزب اعتماد ملی و روزنامه اعتماد ملی پرداخته شده بود، از جمله: اعتمادسازی، دفاع از جمهوری اسلامی، حرکت در چارچوب منافع ملی، تداوم مشی اصلاحطلبی، تقویت مبانی جمهوریت، دفاع از جامعه مدنی، تأکید بر آزادی دسترسی به اطلاعات، تحزب و تأکید بر صلح و دوستی.(۴)
پس از چهار سال انتشار، در 26مردادماه 1388، در پی درج اخبار فتنهگران، به خصوص اقدامات و اظهارات کروبی توقیف شد. در کنار ارگان رسمی سایت «سحام نیوز» نیز که سایت رسمی حزب اعتماد ملی محسوب میشد، فعال بود.
روزنامه اعتماد ملی اهدافی را برای خود ترسیم کرده بود که عبارتند از:
۱ـ دفاع از فرهنگ گفتوگو و ایجاد امکان گفتوگوی دو طرفه بر اساس این اصل اسلامی که بهترین قولها را بشنوید و بهترینها را انتخاب کنید؛
۲ـ تأکید بر اصل تقویت تشکلهای سیاسی و دفاع از حقوق شهروندی و نهادهای جامعه مدنی در چارچوب منافع و امنیت ملی؛
۳ـ دفاع از جایگاه احزاب با انعکاس دیدگاههای تمام احزاب از جمله احزاب رقیب؛
۴ـ تعامل و اعتمادسازی و بالا بردن نام ایران در عرصه بینالمللی که توجه به صلح و دوری گزیدن از خشونت و مناقشه و تأکید بر آرمانهای امام خمینی این هدف را محقق میسازد؛
۵ـ توجه به رشد و توسعه اقتصادی همهجانبه؛
۶ـ همبستگی ملی و همگرایی با حفظ آحاد جامعه؛
۷ـ ارتقای اخلاق و معنویت و پرهیز از خشونت؛
۸ـ تأکید بر بحث زنان و جوانان برای بازیابی جایگاه اصلی خود؛
۹ـ توجه به حوزه علم و تکنولوژی به ویژهIT و ICT ؛(۵)
در مورد میزان هماهنگی ارگان رسمی با سیاستهای کلی حزب، مدیرمسئول این روزنامه چنین میگوید: «روزنامه اعتماد ملی در کنار حزب اعتماد ملی قرار دارد. این روزنامه به صورت کامل منطبق با اهداف حزب نیست، بلکه با حفظ جهتگیری حزب، به آرمانهای آن وفادار است. »(۶)
گردانندگان روزنامه اعتماد ملی در اولین شماره، به وضوح علاقه خود را به مشی روزنامههای زنجیرهای که به دلیل مواضع و محتوای ساختارشکنانه تعطیل شده بودند، بروز میدهند و تعلق خاطر خود را به این مشی این گونه ظاهر میکنند: با توقیف «سلام» سلامت اطلاعرسانی مخدوش گشت. با بستن روزنامه «جامعه» مجاری تنفس دچار اختلال جدی شد. «توس» را که بستند گویا پهلوانی را به زنجیر کشیدند و «نشاط» که از ملت دریغ شد، دیگر جایی برای «مشارکت» نبود. دیگر «صبح» و «خرداد» حرفهای «بهاری» را نمیزدند و کمکم مردم از ادامه راه اصلاحطلبی در هراس بودند.(۷)
حال تا چه حدی این روزنامه به اهداف خود رسیده و به چه میزان به آرمانهای حزبی وفادار مانده است، سوالی است که در نحوه عملکرد حزب متبوع آن میتوان پاسخش را پیدا کرد که در شمارههای بعد به آن میپردازیم.
پینوشتها در دفتر نشریه موجود است.