تهیه و تنظیم: سیدمهدی حسینی
با توجه به مباحث پیش درباره هویدا و با اشاره به اشتغال بهخصوص پدرش در وزارت امور خارجه و مرتبط بودن او با ترکیه، عربستان، رژیم صهیونیستی و از طرفی، عضویت خانوادگی او در تشکیلات فراماسونری انگلیس با سابقه ۳۰۰ ساله و حمایتها و پشتیبانیها از وی در دوران تحصیل در بروکسل، سوابق خاندانی هویدا مشهود است. چه بسا که هویدا در همان زمان به فراماسونری پیوسته باشد چون اولین سندی که در رابطه با شرکت هویدا در جلسات فراماسونری مربوط به سال ۱۳۳۷ ذکر شده است در اینکه هویدا از عوامل استعمار انگلیس، آمریکا بوده شکی نیست. خسرو معتضد، پژوهشگر و نویسنده تاریخ معتقد است: «در سال ۱۳۳۷ که هویدا از ترکیه به ایران مراجعت کرد و از وزارت خارجه به شرکت نفت منتقل شد به عضویت لژ ماسونی درآمد و رسماً فراماسون شد، علاوه بر آن خاندان او به خصوص پدرش با بهائیان در ارتباط بود و هویدا هم همان مسیر را طی کرده بود و همواره با طراحیهای از پیش تنظیم شده از وزارت خارجه به شرکت نفت و از آنجا به وزارت دارایی، در مرکزیت نبض اقتصاد کشور میرود و ساختار سازمانی را شکل میدهد که به طور سیستمی و اتوماتوار تشکیلات اقتصادی ایران جزء حلقههای سیستمهای غربی قرار میگیرد، در زمان نخستوزیری وی شاهد رشد بیرویه وابستگی ایران به کشورهای اروپایی، توسعه نفوذ تشکیلات فراماسونری و بهائیت در حاکمیت ایران هستیم، وجود این جریان بهطور مرموز و پیچیده حرکت یا سرعت به سوی برچید شدن فرهنگ دین و آثار اسلامی در ایران را در آغاز سال ۴۵ دنبال میکردند و هنوز هم بعضاً ردپای آن را در ساختار اداری و اقتصادی کشور شاهد هستیم.»
دینستیزی
در همان روزهای اول نخستوزیری هویدا، در برابر سوال یکی از زنان که در هیئت حاکمه جایگاهی داشت و از او پرسیده بود که آیا راست است که شما بهایی هستید؟ پاسخ داده بود: «من اساساً لائیک هستم و به هیچ دین و مذهبی اعتقاد نداریم، مادر من خانم مقدسهای بوده که قرآن خواندن او ترک نمیشده است. پدرم هم هر مذهبی داشته به خودش مربوط بوده است، اما من نه مسلمانم، نه بهائی و نه پیرو هیچ مذهب دیگری. من لائیک هستم و حداکثر پراگماتیست.» زمانی که فشار مردم و روحانیت درخصوص بهایی بودن نخستوزیر زیاد شده بود سازمان امنیت به کمک او آمد تا در طرحهای فریبکارانه شرکت کند، به همین منظور در سال ۱۳۴۴ به زیارت مرقد حضرت رضا(ع) میرود و طرح مجانی کردن آب و برق را به میان میآورد. به مساجد میرود و در ملأ عام به بوسیدن قرآن تظاهر میکند. در حالی که وقتی بسیاری از دوستان و اقوام هویدا درباره چند و چون علایق مذهبیاش پرسیده بودند، به همه یک جواب کموبیش یکسان داده بود و گفته بود از مذهب رسمی نفرت دارد. در جامعه فرهنگی که عمیقاً مذهبی بود، در واقع از هرگونه دلبستگی مذهبی فارغ بود. با وجود اینکه در روزگار صدارتش تظاهر به دینداری میکرد، او معتقد بود مذاهب در طول تاریخ نقش منفی بازی کردهاند.
دینستیزی هویدا ریشه در نهاد او داشت، اما بهگونهای که خودش ساخته بود یا او را تربیت کرده بودند یا مدیریت میشد، لحظهای برای مقابله با دین اسلام تردید به خود راه نداد. هویدا در فریبکاری استاد بود. بهعنوان یک سیاستمدار، چربزبان، چاپلوس، آنچنان از برنامههای خود و دولتش حرف میزد که گویی ایران بهشت برین است.
نفوذ دادن بهائیت در حاکمیت به بهانه ترمیم کابینه
هویدا در ابتدا با نیرنگ و فریبکاری استادانهای که داشت، اعلام کرد: دولت مجری هدفهای انقلاب ششم بهمن است، اعضای دولت همان اعضای دولت سابق است، در حالی که سه ماه بعد که آرامش نسبی در به دستگیری قدرت ایجاد شد، اقدام به ترمیم کابینه کرد و از عناصر سرسپرده و عوامل استعمار با مسلک بهائیت در حکومت راه یافتند، عناصری مانند دکتر منوچهر شاهقلی، بهعنوان وزیر بهداری گمارده شد و شخص دیگری به نام فرهنگ مهر از عناصر وابسته و مشابه خود هویدا بهعنوان معاون نخستوزیر منصوب شد و همچنین جمشید آموزگار بهعنوان وزیر دارایی بهطول ۱۲ سال زمام امور دارایی را به دست گرفت و علاوه بر اینها یک عنصر ضد ملی دیگری به نام کریمپاشا بهادری، کابینه دینستیز هویدا را کامل کرد، در سال ۱۳۴۵ هویدا برای ترمیم دومین کابینهاش دو عنصر معلومالحال؛ یکی عبدالرضا انصاری، وزیر کشور و دیگری هوشنگ انصاری وزیر اطلاعات را وارد کابینه میکند. این دو نفر اخیر از عناصر بانک اشرف پهلوی و در ایجاد سامانه فساد اقتصادی و اخلاقی در رژیم پهلوی زبانزد بودند. معلوم میشود ترمیم کابینه بهانهای است که افراد وابسته به غرب و جریان بهائیت را در حکومت دولت ایران نفوذ دهد؛ افرادی مانند فرخرو پارسالی وزیر آموزش و پرورش، منوچهر پرتو وزیر دادگستری و صفی اصفیا وزیر مشاور جملگی از چهرههای فرهنگی متمایل به فرهنگ بهایی و از طیف هویدا بودند که در رأس دستگاهها قرار میگیرند و همینطور به بهانه ترمیم کابینه مهرههای جدیدی چیده میشوند که جریان دینستیزی و اسلامزدایی را در جامعه ایران تقویت میکند.
با حمایت ساواک
ساواک دستگاه امنیتی رژیم شاه در همه زمینهها و ابعاد از برنامه و سیاستهای دولت هویدا پشتیبانی کرده است. مولف کتاب زندگی و خاطرات امیر عباس هویدا، درخصوص همکاری او با ساواک چهار نقل به شرح زیر دارد.
الف ـ هویدا در دورانی که به عضویت حزب کمونیست لهستان در ورشو درآمده بود، در سلک اعضای فراماسونی جهانی هم قرار داشت و با دستگاه اطلاعاتی ایران همکاری میکرد.
ب ـ هویدا عضو هیئت مدیره شرکت ملی نفت، یکی از همکاران ساواک بختیار بود.
ج ـ هویدا در سال ۱۳۳۸ به استخدام ساواک درآمد.
دـ لیست شماره ۱۴۸ کارمندان استخدامی ساواک نشان میدهد که هویدا از ۶ شهریور ماه ۱۳۳۸ به استخدام ساواک درآمده و حقوقبگیر این سازمان بوده.
در مباحث پیش به چگونگی ارتباط و آشنایی پرویز ثابتی، رئیس اداره سوم یعنی امنیت داخلی کشور با هویدا اشاره کردیم و طولی نکشید که وی مشاور و معتمد هویدا شد. ثابتی هم از عناصر بهایی رژیم شاه بود و در سندی در تأیید این ارتباط آمده است: «در ارزیابی عوامل و اسباب قدرت هویدا، اغلب نام پرویز ثابتی به میان میآید. او در تمام دوران زندگیاش دوست نزدیک هویدا بوده است» و سپس نقل میکند: «هر چهارشنبه بعد از ظهر پرویز ثابتی در دفتر نخستوزیر به دیدار هویدا میرفت.»
رژیم اشغالگر قدس کعبه آمال شده بود
هویدا در سالهای کودکی و جوانی و نوجوانی بارها به همراه پدرش یا به تنهایی به فلسطین اشغالی سفر کرده بود و قلباً رژیم صهیونیستی را دوست داشت چون این رژیم نخستین رژیمی بود که فرقه ضاله بهائیت را به عنوان یک دین به رسمیت شناخته بود و هویدا از هواداران این رژیم بود. هویدا سالهای متمادی که در کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد بود، تمام توان و قدرت خود را در خدمت تقویت هر چه بیشتر این رژیم گذاشت و امکانات سازمان ملل متحد را در جهت انتقال هر چه سریعتر مهاجران یهودی از نقاط مختلف جهان به فلسطین به کار گرفت و زمانی که به مقام نخستوزیری ایران رسید رژیم غاصب صهیونیستی را بیش از هر رژیم دیگری در مدار توجه قرار داد. چون هویدا به فرقهای تعلق داشت که رژیم اشغالگر قدس را کعبه آمال خود میدانست و بازوی قوی جاسوسی آنان محسوب میشد و در اینکه هویدا به عضویت شورای آمریکایی صهیونیزیم به نام A. Z .L درآمده شکی وجود ندارد. عباس میلانی در این رابطه آورده است: منتقدان هویدا میگویند کار کمیسیون یک نوع ظاهرسازی بود. هدف اصلیاش پنهان کردن روابط هویدا با سازمان صهیونیستی به نام A. Z .L بود، میگویند کار هویدا در کمیسیون بیشتر در خدمت ایجاد دولت صهیونیستی بود. بر همین اساس رژیم شاه بیشترین حمایتها را از اسرائیل میکرده است.
گوش به فرمان کانونهای قدرت بیگانه
هویدا در دوران نخست وزیریاش پیش از هر موضوعی گوش به فرمان کانونهای قدرت بیگانه بود که بارزترین نمونه آن را در ارتباط با آمریکا و دیگر کشورهای اروپایی و محافل قدرتمند در عرصه دیپلماسی آمریکا داشت و بسیاری از اقداماتش را با خواست و اهداف این مجامع و کانونها هماهنگ میکرد. وابستگی و التزام به اجرای این دستورها تا آنجا بود که حتی بسیاری از سازمانها و نهادهای دولتی را براساس دستور و رهنمودهای دولتمردان ارشد آمریکایی ایجاد میکرد. در شمار اینگونه نهادها که در دوران نخستوزیری هویدا از درون رهنمودهای آمریکا سر برآورد و تأسیس شد، «سازمان امور اداری و استخدامی کشور» بود. سازمان امور اداری و استخدامی کشور، ظاهراً به منظور سازماندهی و برقراری ضوابط اصولی برای احراز مشاغل دولتی بهویژه در سطوح عالی و سپردن پستهای حساس و کلیدی کشور به کارمندان دارای صلاحیت اخلاقی و مهارتهای تجربی و علمی با الگوبرداری از سیستم طبقهبندی مشاغل در نظام دولتی آمریکا و با هدف تحکیم وضع ضوابط پیچیده و انتصاب عناصر مورد نظر به مقامات عالی و حساس تشکیل شده بود که در واقع همان روابط «مناسبات فامیلی» و «پارتیبازی»های رایج در واگذاری مشاغل به گونهای ظاهرفریب در پوشش تازهای از قوانین و مقررات غامض عرضه شده بود و در اجرای مصوبات جدید تنها افراد مشخص قادر به احراز مناصب عالی و صعود به مقامات کلیدی در هرم فوقانی نظام اداری میشدند که مدرک تحصیلی خود را از آمریکا به دست آورده بودند.